منظور از اینکه پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) اسوه و الگو در همه جهات است چیست؟
مى دانیم انتخاب فرستادگان خدااز میان انسان ها به خاطر آنست که: بتوانند سرمشق عملى براى امت ها باشند، چرا که مهمترین و موثرترین بخش تبلیغ و دعوت انبیاء، دعوت هاى عملى آنها است، و به همین دلیل دانشمندان اسلام، معصوم بودن را شرط قطعى مقام نبوتدانسته اند، و یکى از براهین آن، همین است که آنها باید «اسوه ناس» و «قدوه خلق» باشند.
قابل توجه این که: تاسّى به پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) که در آیه۲۱ سوره«احزاب» آمده، به صورت مطلق ذکر شده، که تاسّى در همه زمینه ها را شامل مى شود، هر چند شان نزول آن، جنگ «احزاب» است، و مى دانیم، شان نزول ها هرگز، مفاهیم آیات را محدود به خود نمى کند.
خداوند مى فرماید: (براى شما در زندگى رسول خدا(صلى اللهعلیه وآله) و عملکرد او [در میدان احزاب] سرمشق نیکویى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا، و روز رستاخیز دارند، و خدارا بسیار یاد مى کنند)؛ «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ اُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللّهَ کَثِیراً».
بهترین الگو، براى شما نه تنها در این میدان که در تمام زندگى، شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) است، روحیات عالى او، استقامت و شکیبایى او، هوشیارى و درایت، اخلاص و توجه به خدا، تسلط او بر حوادث، و زانو نزدن در برابر سختی ها و مشکلات، هر کدام مى تواند الگو و سرمشقى براى همه مسلمین باشد.
این ناخداى بزرگ، به هنگامى که سفینه اش گرفتار سخت ترین طوفان ها مى شود، کمترین ضعف و سستى و دستپاچگى به خود راه نمى دهد، او، هم ناخدا است، هم لنگر مطمین این کشتى، هم چراغ هدایت است، و هم مایه آرامش و راحت روح و جان سرنشینان.
همراه دیگر مومنان، کلنگ به دست مى گیرد، «خندق» مى کند، با بیل جمع آورى کرده، و با ظرف از خندق بیرون مى برد، براى حفظ روحیه و خونسردى یارانش با آنها مزاح مى کند، و براى گرم کردن دل و جان، آنها را به خواندن اشعار حماسى تشویق مى نماید، مرتباً آنان را به یاد خدامى اندازد و به آینده درخشان و فتوحات بزرگ، نوید مى دهد.
از توطیه منافقان بر حذر مى دارد و هوشیارى لازم را به آنها مى دهد.
از آرایش جنگى صحیح، و انتخاب بهترین روش هاى نظامى لحظه اى غافل نمى ماند، و در عین حال از راه هاى مختلف براى ایجاد شکاف در میان صفوف دشمن از پاى نمى نشیند.
آرى، او بهترین مقتدا و اسوه مومنان در این میدان و در همه میدان ها است.
«اُسْوَه» (بر وزن عروه) در اصل، به معنى آن حالتى است که انسان به هنگام پیروى از دیگرى به خود مى گیرد، و به تعبیرى دیگر، همان تاسّى کردن و اقتدا نمودن است.
بنابراین، معنى مصدرى دارد، نه معنى وصفى، و جمله «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ اُسْوَهٌ حَسَنَهٌ» مفهومش این است که براى شما در پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) تاسّى و پیروى خوبى است، مى توانید با اقتدا کردن به او خطوط خود را اصلاح و در مسیر «صراط مستقیم» قرار گیرید.
جالب این که: قرآندر آیهفوق این اسوه حسنه را مخصوص کسانى مى داند که داراى سه ویژگى هستند، امید به «اللّه» و امید به روز قیامتدارند، و خدارا بسیار یاد مى کنند.
در حقیقت، ایمانبه مبدا و معاد، انگیزه این حرکت است، و ذکر خداوند تداوم بخش آن، زیرا بدون شک، کسى که از چنین ایمانى قلبش سرشار نباشد، قادر به قدم گذاشتن در جاى قدمهاى پیامبر نیست، و در ادامه این راه نیز اگر پیوسته ذکر خدانکند، و شیاطین را از خود نراند، قادر به ادامه تاسّى و اقتدا نخواهد بود.
این نکته نیز، قابل توجه است که: على(علیه السلام) با آن شهامت و شجاعتش در همه میدان هاى جنگ ـ که یک نمونه زنده آن «غزوه احزاب» است، در سخنى در «نهج البلاغه» مى فرماید: «کُنَّا اِذَا احْمَرَّ الْبَاْسُ اتَّقَیْنَا بِرَسُولِ اللَّهِ(صلى اللهعلیه وآله) فَلَمْ یَکُنْ اَحَدٌ مِنَّا اَقْرَبَ اِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ»؛ (هر گاه آتش جنگ، سخت شعله ور مى شد، ما به رسول اللّه(صلى اللهعلیه وآله) پناه مى بردیم و هیچ یک از ما به دشمن نزدیکتر از او نبود).
در حدیثى از امیرمومنان على(علیه السلام) مى خوانیم:
«صبر و شکیبایى بر حاکمان اسلامى واجباست، چرا که خداوند به پیامبرش دستور مى دهد: شکیبایى کن آن چنان که پیامبران اولوا العزم شکیبایى کردند، و همین معنى را بر دوستان و اهل طاعتش با دستور به تاسّى جستن به پیامبر، واجبفرموده است».(۱)
در حدیثدیگرى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) هنگامى که نمازعشا را مى خواند، آب وضوو مسواکش را بالاى سرش مى گذاشت، و سر آن را مى پوشانید... سپس کیفیت خواندن نمازشب پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) را بیان مى فرماید و در آخر آن مى گوید: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِى رَسُولِ اللّهِ اُسْوَهٌ حَسَنَهٌ».(۲)
و به راستى اگر پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) در زندگى ما، اسوه باشد، در ایمانو توکلش، در اخلاص و شجاعتش، در نظم و نظافتش، و در زهد و تقوایش، به کلى برنامه هاى زندگى ما دگرگون خواهد شد، و نور و روشنایى، سراسر زندگى ما را فرا خواهد گرفت.
امروز، بر همه مسلمانان، مخصوصاً جوانان با ایمانو پرجوش، فرض است که سیرهپیامبر اسلام(صلى اللهعلیه وآله) را مو به مو بخوانند، و به خاطر بسپارند، و او را در همه چیز، قدوه و اسوه خود سازند، که مهمترین وسیله سعادت، و کلید فتح و پیروزى همین است.(۳)
پی نوشت:
(۱). «احتجاج طبرسى»، مطابق نقل «نور الثقلین»، جلد ۴، صفحه ۲۵۵.
(۲). «وسائل الشیعه»، جلد ۱، صفحه ۳۵۶.
(۳). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج ۱۷، ص ۲۶۰ و ۲۸۳.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی