آموزش قرائت

تفسیر قرآن

ترجمه قرآن

متن قرآن

ندای قرآن

الگوهاى تربیتى در قرآن کریم

   انسان

خداوند حکیم امکانات لازم را در دنیا به گونه ای در اختیار بشر قرار داده، که انسان قادر است جهان درون و برون خویش را به شایستگی بشناسد، و شرایط مساعد و مناسب برای زندگی و بقای خود را شناسایی و فراهم کند، و چنانچه در این کار تعلل ورزد و استعدادهای خود را کشف نکند، مسلما نمی تواند در جهت باروری آن برنامه ریزی کند; و در نتیجه، زندگی پر مشقت و رنج آوری خواهد داشت. مهمترین و کاربردی ترین نوع شناخت و یادگیری در همه دوران زندگی، «سرمشق گیری و الگوپذیری» است. می توان گفت سازندگان اصلی هر جامعه بزرگان و سردمداران آن جامعه هستند. بنابراین، یکی از شیوه های ایجاد محیط تربیتی مساعد، پدید آوردن الگوهای شایسته در آن محیط و جامعه و طرد الگوهای ناشایست است. وجود الگوهای محبوب در جامعه به خودی خود، افراد آن محیط را به سوی آنان سوق می دهد و الگوبرداری از مکارم اخلاقی ایشان را ترغیبت می کند.
مهمترین نوع یادگیری انسان «سرمشق گیری» است. فرد با انتخاب یک الگو یا سرمشق، به تقلید رفتار او می پردازد. علاوه بر الگوهای زنده، که محیط تربیتی مساعد را ایجاد می کنند، اسوه های اخلاقی و انسانی باقی مانده از گذشته، مردم را حیات مجدد می بخشند و از لحاظ بار عاطفی، برجستگی و ارزش کاربردی در سرمشق بودن، نقش عظیمی در سازندگی انسان ها ایفا می کنند. ترسیم چهره دقیق و کاربردی و در عین حال، محبوب و دوست داشتنی اسوه ها برای همگان می تواند جای خالی الگوهای موردنیاز را در محیط و ذهن و روحشان پر کند تا بتوانند به تدریج با آنان همانندسازی کنند.
شیوه های الگوسازی قرآن

قرآن کریم در استفاده از شیوه الگوسازی، دست کم دو نکته مهم تربیتی را مورد توجه قرار داده است:
نخست آن که چهره های محبوب را گاه به طور کلی و با عناوین عام معرفی کرده است; از جمله: توابین، پاکان (متطهرین) پرهیزگاران (متقین)، صالحان، صابران، محسنین (نیکوکاران)، و مجاهدان; و گاه نیز به طور خاص و به اسم (در مورد پیامبران و غیر آنان) از ایشان یاد نموه است. اما چهره های منفور و مطرود از نظر قرآن به طور عمده (به جز در موارد استثنایی، مثل ابولهب) با توصیف عناوین کلی آنان، مثل تجاوزگران (معتدین). اسراف کنندگان (مسرفین)، خودپسندان (متکبرین)، کافران، ستمگران (ظالمین)، و منافقان بیان شده اند. بنابراین، ما باید از این روش نیکوی قرآنی پیروی کرده، در شناساندن فضایل اخلاقی و تربیتی همراه با ذکر عناوین کلی، نام صاحبان آن فضایل را نیز یادآور شویم و در موارد منفی، حتی المقدور از بیان نام اشخاص پرهیز کنیم.
دوم انتخابگری در الگوهاست. قرآن با طرح چهره های محبوب و منفور در کنار هم، جامعه انسانی را به گزینش آگاهانه الگوهای مورد نظر خویش دعوت می کند، حتی در مورد پدران و گذشتگان نیز هشدار می دهد که بدون آگاهی با پیروی کورکورانه از آنان زندگی خود را تباه نکنند: «گفتند: ما پدران خود را بر آیینی یافته ایم و ما هم از ایشان پیروی می کنیم. گفت: هرچند هدایت کننده تر از آنچه پدران خود را بر آن یافته اید برای شما بیاورم؟» (زخرف/ ۲۳- ۲۴)
به هر صورت، قرآن کریم برای بهره برداری از این شیوه بسیار غنی است، به ویژه آن که غالب الگوهای قرآنی که در قالب داستان آمده اند، نو و تأثیر گذارند. قرآن کریم از داستان در جهت تربیت اخلاقی انسان ها بیش از ۱۲۲ مورد استفاده کرده است. داستان در همه مراحل سنی مفید و مورد توجه است و محتوای داستان های قرآنی متناسب با سطح اطلاعات خوانندگان و شنوندگان است. خداوند در مورد اهداف قصه گویی خود در قرآن می فرماید: «بی تردید، در بیان داستان آنان عبرتی برای صاحبان خرد است. داستان های قرآنی سخنی به افترا نیست، بلکه تصدیق کننده است همه آنچه را پیش روی او (از کتب آسمانی پیشین) قرار دارد; و بیانگر هر چیزی و هدایتگر و رحمت آور برای گروهی که ایمان می آورند.» (یوسف/ ۱۱۱)
انبان تاریخ سرشار از وجود کسانی است که بار خطایی به دوش گرفته و در مسیر ناصواب پیش رفته اند. تأمل در آثار به جای مانده از گذشتگان (بنا به توصیه قرآن) ما را متقاعد می کند که برای کناره گرفتن از هر خطایی لازم نیست حتما خود به تجربه بنشینیم و کیفر ببینیم. «آیا در زمین نگردیده اند تا ببینند سرانجام کسانی که پیش از آن ها زیسته اند، چگونه بوده است؟ آن ها از ایشان نیرومندتر (بوده) و آثار در زمین گذاشتند. با این همه، خدا آن ها را به کیفر گناهانشان گرفتار کرد، و در برابر خدا حمایتگری نداشتند.» (مومن/ ۲۱)
پس، ذکر داستان زندگی گذشتگان می تواند عبرت آموز باشد. در داستان های قرآنی هرچند عبرت گیرنده، خود در صحنه های واقعی و آثار گذشتگان حضور نمی یابد، ولی تأمل در واقعیت ها و فرجام هایی که دامنگیر گذشتگان بوده، از نظر عبرت آموزی بسیار راهگشاست. حضرت علی (ع) در این باره می فرماید: «از حال فرزندان اسماعیل، فرزندان اسحاق و فرزندان یعقوب عبرت بگیرید! چقدر حالات ملت ها با هم مشابه و صفات و افعالشان شبیه یکدیگر است. در تشتت و تفرق آنان دقت کنید، زمانی که کسراها و قیصرها مالک آن ها بودند.» (نهج البلاغه، قاصعه، ۱۹۲) و در جایی دیگر می فرماید: «فرزندم، درست است که من به اندازه همه کسانی که پیش از من زیسته اند عمر نکرده ام، اما در کردار آنها نظر افکندم و در افکارشان و اخبارشان تفکر کردم و در آثار آنها به سیر و سیاحت پرداختم تا بدان جا که همانند یکی از آنها شدم، بلکه گویا در اثر آنچه از تاریخ آنان به من رسیده با همه آنها از اول تا آخر بوده ام.» (نهج البلاغه، نامه ۳۱) در شیوه تربیتی قرآن برای ارائه الگوهای عبرت آمیز، دو نکته قابل توجه است:
نخست آن که عبرت آموزی مستلزم داشتن چشمی تیزبین (آل عمران/ ۱۳) و عقلی شگرف و درون یاب (یوسف/ ۱۱۱)، و دلی بیدار (نازعات/ ۲۶) است. به همین دلیل، بدون نظر عمیق عقلانی، عبرت آمیزی ممکن نیست. از این رو امیر مؤمنان مکرر می فرمود: «عبرت ها چقدر فراوان و عبرت گیرنده چه اندازه اندک است.» (نهج البلاغه، حکمت ۲۹۷)
دیگر آن که جهت گیری عبرت آموزی در قالب داستان های قرآنی و آیات الهی حرکت در جهت دستیابی به این نتایج است: عصمت و پاک دامنی، بی رغبتی به دنیا، کاهش لغزش و خطا، شناخت خویشتن، کوتاه شدن طمع، فهم و درک شایسته، اهل تقوا شدن. (میزان الحکمه، ج ۶، ص ۳۸ و ۳۹) در داستان های قرآنی، علاوه بر تحریک عواطف، پرورش تعقل و خردمندی نیز وجود دارد. قصص قرآن، روابط اخلاقی و تربیتی میان انسان ها را به وضوح ترسیم می کند و در نهایت، این فضایل اخلاقی هستند که بر پستی ها و فرومایگی ها چیره می گردند. داستان های هابیل و قابیل (مائده/ ۲۷- ۳۸)، موسی و فرعون (قصص/ ۳- ۴۳؛ طه/ ۹- ۱۰۱)، موسی و قارون (قصص/ ۷۶- ۷۹؛ عنکبوت/ ۳۹؛ غافر/ ۲۴)، موسی و عبد صالح (کهف/ ۶۰- ۸۲)، آدم و حوا (اعراف/ ۲۲- ۲۷؛ طه/ ۱۲۱- ۱۲۳؛ اعراف/ ۱۸۹)، گاو بنی اسرائیل (بقره/ ۵۱- ۵۵ و ۶۰- ۶۷، ۸۷، ۹۲ و ۱۰۸- ۱۳۶)، ابراهیم و اسماعیل (ابراهیم/ ۳۵- ۴۱؛ حج/ ۲۶، ۴۲- ۴۳، ۵۱- ۵۸؛ شعراء/ ۶۹- ۹۲؛ صافات/ ۸۳- ۱۱۳)، یوسف و برادران (یوسف/ ۱- ۱۰۱)، لوط و قومش (هود/ ۷۷- ۸۹؛ شعرا/ ۱۶۰- ۱۷۵؛ نمل/ ۵۴- ۵۸؛ صافات/ ۱۳۳- ۱۳۸)، و موارد دیگر دارای نکات تربیتی فراوانی هستند.
نکته ای که در داستان های قرآنی جلب توجه می کند این است که به پرورش و اشباع تمایلات پست نمی پردازند و در داستان های مربوط به روابط زن و مرد، حریم حیا را نگه می دارند. (قصص/ ۲۴- ۴۳) و با اجتناب از ذکر جزئیات پرده دری نمی کنند. استفاده متناسب و به موقع از داستان، به ویژه از داستان های قرآنی، (یا داستان های مربوط به ائمه طاهرین (ع) و بزرگان دین) آن هم به زبان ساده و امروزی تأثیر حیرت انگیزی در مقبولیت سخنان ایجاد می کند.
نمونه هایی از الگوهای تربیتی قرآن

به رغم وجود عوامل محدود کننده انسان مانند وراثت، طبیعت و جامعه انسان می تواند به اراده خود مسیر خویش را برگزیند و از حصار عوامل محدود کننده در اطراف خود بیرون آید; حتی این توانایی را پیدا می کند که سرنوشت جدیدی را برای جامعه و تاریخ خود رقم زند. برای نمونه:
قرآن، همسر فرعون و حضرت مریم را به عنوان الگوهایی برای مؤمنان ذکر می کند. آنان با وجود محیط ناسالم، طریق صلاح و رستگاری را برگزیدند. (تحریم/ ۱۱- ۱۲) قرآن به تأثیر پذیری انسان از محیط و شرایط گوناگون اذعان دارد و او را نسبت به تأثیرات آن ها هشدار می دهد. در مورد فرزند حضرت نوح (ع) خداوند به صراحت می فرماید: او از اهل تو نیست; زیرا به دلیل متأثر شدن از عوامل محیطی ناصالح، از مسیر صلاح و درستی خارج شده است. (هود/ ۴۲- ۴۶) خداوند به ستایش از جوانان اصحاب کهف می پردازد که با هجرت از محیط فاسد، خود را از عوامل محیطی ناسالم دور ساختند و ایمان خویش را حفظ کردند. (کهف/ ۹- ۲۶)
می توان گفت اقدام شجاعانه سحره فرعون در زیر پا گذاشتن موقعیت اجتماعی خود و ایمان آوردن به حضرت موسی (ع) الگوی توبه حقیقی برای دیگران می شود. (اعراف/ ۱۱۳ و ۱۲۰؛ یونس/ ۸۰ به بعد؛ شعراء/ ۳۸- ۴۶)

چند نمونه از الگوهای قرآنی
۱- یوسف، قهرمان مقاومت در مقابل شهوت. (یوسف/ ۲۱- ۵۶)
۲- جوانان کهف، اسوه های مهاجرت در راه خدا برای رشد و هدایت. (کهف/ ۹- ۲۶)
۳- اسماعیل، نماد تسلیم در مقابل فرمان خدا. (ابراهیم/ ۳۵- ۴۱؛ حج/ ۲۶- ۴۳، ۵۱- ۵۸؛ شعراء/ ۶۹- ۹۲؛ صافات/ ۸۳- ۱۱۳)
۴- ابراهیم، الگوی فطرت جویی، عادت گریزی و بت شکنی. (ابراهیم/ ۳۵- ۴۱؛ حج/ ۲۶، ۴۲- ۴۳، ۵۱- ۵۸؛ شعراء/ ۶۹- ۹۲؛ صافات/ ۸۳- ۱۱۳)
۵- نوح، الگوی پایداری و استقامت در تبلیغ دین. (اعراف/ ۵۹- ۶۴؛ یونس/ ۷۱- ۷۳؛ نوح/ ۱- ۲۷؛ هود/ ۲۵- ۴۹؛ صافات/ ۷۵- ۸۲)
۶- ایوب، قهرمان صبر و تحمل در شداید روزگار. (نساء/ ۱۶۳؛ انعام/ ۸۴؛ انبیا/ ۸۳- ۸۴؛ ص/ ۴۱- ۴۴)
۷- داود جوان، نمونه شهامت و شجاعت در مبارزه با طاغوت. (سبأ/ ۴- ۱۳؛ ص/ ۱۷- ۲۶؛ انبیا/ ۷۸- ۸۰؛ بقره/ ۲۵۱)
قرآن در همه این موارد می فرماید: «اینان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است پس به هدایت آنان اقتدا کن.» (انعام/ ۹۰)
بهترین الگوی تربیتی قرآن

قرآن کریم حضرت محمد (ص) را سرمشق و الگوی مطلق در همه ابعاد زندگی برای همه خداجویان و کسانی که اعتقاد به رستاخیر دارند، معرفی می کند: «بی تردید، برای شما در همه ابعاد (چه در صبر و مقاومت و چه در دیگر اوصاف و افعال نیکو) اسوه و الگوی نمونه در (اقتدای به) رسول خدا (ص) است. برای آن که به ثواب خدا و روز قیامت امیدوار باشد و یاد خدا بسیار کند.» (احزاب/ ۲۱) آری، پیامبر گرامی اسلام (ص) به سبب «خلق عظیم» (قلم/ ۴) و «رحمة للعالمین» (انبیا/ ۱۰۷) بودن، آینه مکارم اخلاقی برای همگان است، تا آن جا که بارها می فرمودند: «من فقط برای تکمیل و تمام کردن مکارم اخلاق مبعوث گشته ام.» (حاج شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج ۱، ص ۴۱۰)و در آیه ذیل، خداوند در اوجی تماشایی، رسولش را به داشتن چشم محبت و رحمت و لطف همراه با شکیبایی با مؤمنان می ستاید و به حبیب مهربانش، حضرت محمد (ص)، مباهات می کند: «بی تردید، پیامبری {حضرت محمد (ص)} از میان خودتان (از پیکره خودتان) به سوی شما آمده است که رنج های شما بر او به غایت ناگوار است. او به هدایت شما حریص و بر مؤمنان بسیار دلسوز و مهربان است. (توبه/ ۱۲۸) نگاه معنادار پیامبر (ص) که از سر عشق و علاقه به انسان ها برمی خیزد، کافی است انسان را به حرکت درآورد و در صف بلال و سلمان بنشاند. امیر مؤمنان علی (ع) می فرماید: «پیامبر گرامی (ص) هر روز یکی از مکارم اخلاقی خود را برای من آشکار می ساخت و مرا به پیروی از آن امر می کرد.» (نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲)

نتیجه
اسلام در ترسیم برنامه روزانه یک مسلمان، از روش «الگوگیری و الگوپذیری» مدد می جوید و او را به حضور مستمر و به موقع در جایگاه الگوهای شایسته فرامی خواند و از جایگاه الگوهای ناشایست برحذر می دارد. این تغییر موقعیت، خود نوعی هجرت است که نشاط و طراوت اخلاقی و تربیتی به فرد می بخشد و او را از محیط یکنواخت، و چه بسا نامساعد روزانه جدا می سازد. سیر و سیاحت در زمین و ترغیب قرآن بر دقت نمودن در آثار گذشتگان و زیارت اهل قبور و تأمل در حالات کسانی که روی زمین گردن کشی می کردند و اکنون بدون حرکت در خاک جای گرفته اند، انسان را آرام می کند، تکبرها و نخوت ها را به فروتنی بدل می سازد و به آدمی این فرصت را می دهد که خود را دریابد و در عاقبت خود بیندیشد.

منـبـع: رضا رستمى زاده- مقاله الگوهاى تربيتى در قرآن- مجله معرفت شماره ۶۹

Copyright 1999-2017 All rights are reserved to Aalulbayt Global Information Center