آموزش قرائت

تفسیر قرآن

ترجمه قرآن

متن قرآن

ندای قرآن

پى آمدهاى عوام زدگى و راه کارهاى مبارزه با آن از دیدگاه قرآن و حدیث

سید جواد حسینى

هم چنان که فرد دچار آفت مى شود ممکن است جامعه نیز به چنین مشکلى دچار گردد. آفت هر جامعه اى ویژه ى آن جامعه است و با ویژگى هاى آن جامعه، تناسب دارد. آفت فلج کننده اى که جامعه ى دینى دانشمندان به ویژه روحانیت ما را در هر زمان تهدید مى کند، «عوام زدگى» است. گفتنى است عوام زدگى با مردم دارى و با مردم بودن، تفاوت دارد. مردم دارى امرى است لازم و وظیفه اى است واجب، ولى این همراهى نباید رنگ و بوى عوام بودن به خود بگیرد.

پى آمدهاى عوام زدگى

۱. سطحى اندیشیدن

عوام زدگان هنگام طرح مسایل اجتماعى مى کوشند براى حفظ جایگاه خود و به دلیل اثرپذیرى از عوام، به مسایل سطحى و غیر اصولى بپردازند و از مسایل اصولى چشم بپوشند.[۱]

۲. واپس گرایى

عوام زدگى سبب مى شود روحانیت و بزرگان جامعه به جاى در دست گرفتن زمام کاروان، پیرو کاروان باشند. عوام همیشه با گذشته و آن چه بدان خو گرفته، پیوند دارد. از این رو، حق و باطل را تمیز نمى دهد و هر تازه اى را بدعت یا هوا و هوس مى خواند. عوام، ناموس خلقت و مقتضاى فطرت و طبیعت را نمى شناسد و همیشه از حفظ وضع موجود، هوادارى مى کند.[۲]قرآن در آیات بى شمارى، این حالت را نکوهش کرده است. از جمله مى فرماید:

و هنگامى که به آنان گفته مى شود از آن چه خداوند فرو فرستاده است، پیروى کنید، مى گویند: بلکه ما از آن چه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروى مى کنیم. آیا جز این است که پدران آنان چیزى نمى فهمیدند و هدایت نیافتند؟[۳]

اصولاً پیروى بى چون و چرا از پیشینیان پى آمدى جز واپس گرایى نخواهد داشت; زیرا معمولاً نسل هاى پسین از نسل هاى پیشین، باتجربه تر و آگاه ترند. عوام زدگى بزرگان دینى و اثرپذیرى آنان از عوام در مخالفت با تجددگرایى، این واپس گرایى را دو چندان خواهد ساخت.

براى روشن شدن بحث، به یک نمونه ى تاریخى بنگرید. آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى(رحمه الله); بنیان گذار حوزه ى علمیه ى قم تصمیم گرفت تا شمارى از طلاب را براى فراگیرى زبان خارجى و برخى علوم مقدماتى بسیج کند. هدف ایشان از این کار، بهره گیرى از علوم جدید براى تبلیغ درست اسلام در محیط هاى آموزشى جدید و حتى کشورهاى خارجى بود.

هم زمان با پخش شدن این خبر، گروهى از عوام و شبه عوام تهران به قم رفتند و به ایشان هشدار دادند که پول پرداختى مردم به شما به نام سهم امام براى این نیست که طلّاب، زبان کافران را یاد بگیرند. آنان هم چنین تهدید کردند که اگر این وضع ادامه یابد چنین و چنان خواهیم کرد... آن مرحوم نیز چون دریافت پى گیرى این کار به نابودى اساس حوزه ى علمیّه خواهد انجامید، از منظور عالى خود چشم پوشید تا در فرصتى دیگر بدان جامه ى عمل بپوشاند.[۴]

۳. سکوت و سکون

عوام زدگى سبب مى شود گاه بزرگان و رهبران دینى جامعه، سکوت را بر منطق، سکون را بر تحرک و نفى را بر اثبات ترجیح دهند; زیرا این کار با طبیعت عوام، موافق است.

براى نمونه، در زمان زعامت و ریاست مرحوم آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانى، گروهى از علما و فضلاى برجسته ى نجف ـ که اینک بعضى مرجع تقلیدند ـ در نشستى مشترک به این نتیجه رسیدند که باید در برنامه ى دروس طلاب، بازنگرى شود. آنان بر آن بودند تا نیازهاى روز مسلمانان را در نظر بگیرند و مسایلى مانند اصول عقاید را در شمار برنامه ى درسى طلاب قرار دهند.[۵] چون این خبر به آیت الله اصفهانى رسید، معظّم له با فرا یاد آوردن جریان آیت الله حائرى پیغام داد که تا من زنده هستم، کسى حق ندارد به ترکیب این حوزه دست بزند. ایشان افزود: سهم امامى که به طلاّب داده مى شود تنها براى فقه و اصول است، نه چیز دیگر.[۶]

۴. افزایش روح مسامحه کارى

حکومت عوام به گسترش روزافزون ریاکارى، تظاهرآرایى، سرپوش نهادن بر حقایق و رونق بازار عنوان و لقب هاى بلند بالا انجامیده که در دنیا بى نظیر است.[۷]

۵. دل خون شدن آزادمردان و اصلاح طلبان

حکومت عوام، آزادمردان و اصلاح طلبان روحانیت هم چون آیات عظام حائرى، بروجردى، امام خمینى(رحمه الله) و دیگران را دل خون کرده است و مى کند:

شرح این هجران و این خون جگر *** این زمان بگذار تا وقت دگر

این بخش را با خاطره اى از استاد شهید مرتضى مطهرى(رحمه الله) پى مى گیریم که خود از پیش گامان اصلاح حوزه و سازمان روحانیت بود و از عوام زدگى، به شدت نفرت داشت. ایشان مى گوید:

در سال هاى اقامتم در حوزه ى علمیه ى قم که افتخار شرکت در محضر درس پرفیض مرحوم آیت الله بروجردى ـ اعلى الله مقامه ـ را داشتم، یک روز در ضمن درس فقه، حدیثى به میان آمد به این مضمون که از حضرت صادق(علیه السلام) سؤالى کردند و ایشان جوابى دادند. شخصى به آن حضرت مى گوید: قبلاً همین مسأله از پدر شما امام باقر(علیه السلام) سؤال شده، ایشان طور دیگر جواب دادند، کدام یک درست است؟ حضرت صادق فرمود: آن چه پدرم گفته، درست است. بعد اضافه کردند: شیعیان آن وقت که سراغ پدرم مى آمدند، با خلوص نیّت مى آمدند و قصدشان این بود که حقیقت را بفهمند، بروند و عمل کنند و او هم عین حقیقت را به آن ها مى گفت، ولى این ها قصدشان هدایت یافتن و عمل نیست، بلکه مى خواهند ببینند از من چه مى شنوند تا به این طرف و آن طرف بازگو کنند و فتنه به پا کنند. من ناچارم که با تقیه به آن ها جواب بدهم. چون این حدیث متضمن تقیه از خود شیعه بود، نه از مخالفین، فرصتى به دست آن مرحوم داد که درد دل خود را بگویند. گفتند: «تعجب ندارد» تقیه از خودى ها مهم تر و بالاتر است. من خودم در اول مرجعیت عامه، گمان مى کردم که وظیفه من استنباط (و فتوا دادن) است و از مردم عمل. هر چه من فتوا بدهم، مردم عمل مى کنند، ولى در جریان بعضى فتواها (که برخلاف ذوق و سلیقه عوام بود) دیدم مطلب این طور نیست.[۸]

۶. به رنج افتادن مردم

قرآن مى فرماید:

بدانید رسول خدا در میان شما است. به یقین، اگر در بسیارى از امور، از شما پیروى کند، به مشقت خواهید افتاد.[۹]

همان گونه که برخى مفسران گفته اند این آیه نشان مى دهد پس از خبر دادن «ولید» از مرتد شدن طایفه ى «بنى المصطلق»، گروهى از مسلمانان ساده دل و ظاهربین به پیامبر فشار مى آوردند که با این طایفه بجنگد. در این باره قرآن مى فرماید که او رهبر است. پس انتظار نداشته باشید که (عوام زده باشد) و از شما پیروى کند. براى تحمیل افکار خود بر او فشار نیاورید; زیرا این به زیان شما است.

۷. از دست دادن یارى خداوند و ولایت الهى[۱۰]

جلب رضایت دیگران (عوام) اندازه اى دارد که اگر از مرز خود گذشت، یارى خدا و ولایت او را از دست خواهد داد. خداوند در قرآن کریم مى فرماید:

اى پیامبر ما! اگر از هوا و هوس هاى آنان (یهود...) پیروى کنى پس از آن که آگاه شده اى، هیچ سرپرست و یاورى از ناحیه خدا براى تو نخواهد بود.[۱۱]

۸. تباهى جهان

در قرآن آمده است:

]او[ پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) حق را براى آنان آورده است، ولى بیشتر آنان از حق کراهت دارند و اگر حق از هوس هاى آنان پیروى کند، آسمان ها و زمین و همه ى کسانى که در آنان هستند، تباه مى شوند.[۱۲]

این آیه به رهبران دینى جامعه گوشزد مى کند که رها کردن حق و پیروى از خواسته ى دیگران (و عوام زدگى) چه خطر بزرگى در پى دارد.

پیش زمینه هاى عوام زدگى

۱. وابستگى مالى

گاهى عوام زدگى اندیشمندان جامعه در وابستگى نظام مالى آنان به عوام ریشه دارد.

۲. حفظ جایگاه اجتماعى

گاهى حفظ جایگاه اجتماعى (اداره ى بیت، مرجعیت، حفظ مقام یا به دست آوردن رأى و...) سبب شده است افراد به عوام زدگى روى آورند.

۳ . سستى اراده

گاهى آن چه حق تشخیص داده مى شود، به دلیل سستى اراده، با صراحت در میان، عوام بیان و اجرا نمى شود. قرآن با صراحت به پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) دستور مى دهد:

(فَاِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّه)[۱۳]

هنگامى که تصمیم گرفتى (قاطع باش و...) بر خدا توکل کن.

۴ . سستى اخلاص

اخلاص، راه را بر اثرگذارى وسوسه ها و وسوسه گران مى بندد; «اِلاّ عبادک مِنهُمُ الُمخْلَصین».[۱۴] اخلاص مراجع تقلید گذشته هم چون آیت الله العظمى بروجردى و امام راحل(رحمه الله) در دوران مرجعیّت از نمونه هاى عالى مبارزه با عوام زدگى است. به خاطره اى از آیت الله العظمى بروجردى (رحمه الله)اشاره مى کنیم:

معظم له در اوایل مرجعیت خویش براى اداى نذر خود تصمیم مى گیرند به مشهد مقدس مشرف شوند. این مسأله را با اطرافیان خویش مطرح مى کند. اطرافیان بعد از جلسه ى مشورتى به این نتیجه مى رسند که فعلاً رفتن آقا به مشهد مقدس صلاح نیست، بیشتر روى این جهت که ایشان تازه به مرجعیت رسیده و هنوز مردم ایران مخصوصاً مردم تهران و مشهد که در مسیر و مقصد مسافرت ایشان هستند، ایشان را درست نمى شناسند. بنابراین، تجلیلى که شایسته ى مقام ایشان هست، از ایشان به عمل نخواهد آمد. لذا تصمیم به انصراف ایشان گرفتیم. عذرهایى آوردیم، ولى پذیرفته نشد. یکى از حضار آن چه ما در دل داشتیم، اظهار داشت و وقتى ایشان فهمیدند، ناگهان تغییر قیافه دادند و با لحنى جدى و روحانى فرمودند: من هفتاد سال از خداوند عمر گرفته ام و خداوند تفضلاتى به من فرموده است که هیچ کدام از آن ها تدبیر خود من نبوده است... حالا بعد از هفتاد سال شایسته نیست خودم به فکر خودم باشم و براى شؤونات خود بیاندیشم.[۱۵]

۵. ناآگاهى از زمان

آگاه نبودن از نقشه هاى شوم بیگانگان و بى خبرى از مصالح جهان اسلام، یکى دیگر از عوامل عوام زدگى است. على(علیه السلام) فرمود:

آن کس که زمان را بشناسد، از برخورد با رویدادهاى آن غافل (و عاجز) نمى ماند، بلکه براى رویارویى با آن ها، آمادگى پیدا مى کند.[۱۶]

راه کارهاى مبارزه با عوام زدگى

در این بخش، راه کارهاى مبارزه با عوام زدگى را از دیدگاه قرآن و روایات بررسى مى کنیم.

۱ . اصلاح معاش اندیشمندان جامعه

در این زمینه به طرحى که شهید مطهرى ارایه داده است، مراجعه شود.[۱۷]

۲ . سامان دهى پایگاه هاى فکرى جامعه

برخوردارى از نظم و انضباط تشکیلاتى یکى از اصول مقدس زندگى بشریت است. بى نظمى کارى، ایمان و معنویت را متزلزل مى سازد و به پیدایش محیطى فاسد مى انجامد.[۱۸]

۳ . تقویت معنویت و خداباورى

على(علیه السلام) فرمود:

پرهیزکاران کسانى هستند که خدا در جان شان، بزرگ و دیگران، کوچک مقدارند.[۱۹]

باید این باور پدید آید که واقعاً خداوند براى پشتیبانى و اداره ى زندگى انسان، کافى است: «الیس الله بکاف عَبْدَهُ».[۲۰]

امام خمینى(رحمه الله) نیز مى فرماید:

مربى مردم باید خودش منزّه و مهذّب باشد.[۲۱]

۴ . دورى از ستایش گران سودجو

على(علیه السلام) مى فرماید:

آن که تو را بستاید، سرت را بریده است...[۲۲] هر کس در معایب تو با تو مداهنه کند (و آن ها را به تو نگوید)، دشمن است...[۲۳] هر گاه یکى از آنان (پرهیزکاران) را بستایند، از آن چه در تعریف او گفته شود، در هراس مى افتد و مى گوید: من، خود را از دیگران بهتر مى شناسم و خدا مرا بهتر از من مى شناسد. بار خدایا! مرا بر آن چه مى گویند، محاکمه نکن و بهتر از آن قرارم ده که مى گویند...[۲۴] مى توانى با پرواپیشه گان و راست گویان بپیوندى و آنان را چنان پرورش ده که تو را فراوان نستایند و تو را براى کردار زشتى که انجام نداده اى، تشویق نکنند; زیرا ستایش بى اندازه، خودپسندى مى آورد و انسان را به سرکشى وا مى دارد.[۲۵]

این سخنان باید درباره ى افراد بیوت و اطرافیان مراجع رعایت شود.

۵ . پرهیز از زودباورى

على(علیه السلام) فرمود:

ولا تعجلنّ الى تصدیق ساع....[۲۶]

در تصدیق سخن شتاب مکن; زیرا سخن چین گرچه در لباس اندرزدهنده ظاهر مى شود ولى خیانت کار است.

۶ . نهراسیدن از روى گردانى مردم[۲۷] و سرزنش سرزنش کنندگان[۲۸]

۷ . حق محورى، نه مرید بازى

امام على(علیه السلام) فرموده است:

پروا پیشه گان در باطل، وارد نمى شوند و از محور حق، بیرون نمى روند.[۲۹]

۸ . حضور آگاهانه در صحنه

امام خمینى(رحمه الله) فرموده است:

شما روحانیون همان طورى که باید علم را بیاموزید و تقوا در رأس برنامه هاى شما باشد، در مهیا بودن از براى دخالت در امور سیاسى و اجتماعى و دخالت در مشکلات و حاضر بودن براى دفع از کشور اسلامى باید کوشش کنید.[۳۰]

حضور در صحنه هاى سیاسى کشور در دورى از عوام زدگى، نقش مؤثرى دارد. در گذشته، همین عوام زدگى ها، کار را به آن جا رسانده بود که به گفته ى امام راحل:

طورى تبلیغ شده بود که همه باورشان آمده بود، تقریباً دخالت در سیاست یک فحشى بود براى اهل علم، مى گفتند: فلان آخوند سیاسى است![۳۱]

نتیجه

عوام زدگى یکى از مهم ترین آفت هاى جامعه ى دینى و روحانیت است که پى آمدهاى زیان بارى دارد. مهم ترین عوامل پیدایش آن عبارت است از: وابستگى مالى، حفظ پایگاه اجتماعى، دور بودن از صحنه ى سیاسى و اجتماعى.... راه مبارزه با آن نیز اصلاح معاش حوزه ها، آگاهى بخشیدن و تقویت معنویت... است.[۳۲]

پی نوشتها

[۱]. روحانیت، مرتضى مطهرى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، ۱۳۶۵، چ ۱، ص ۱۲۸.

[۲]. همان، صص ۱۲۷ ـ ۱۲۸.

[۳]. بقره، ۱۷۰.

[۴]. روحانیت، ص ۱۳۰.

[۵]. به لطف خدا، پس از پیروزى انقلاب اسلامى، این کار به برکت وجود امام خمینى(رحمه الله) انجام گرفت.

[۶]. روحانیت، ص ۱۳۱.

[۷]. همان، ص ۱۲۸.

[۸].روحانیت، مرتضى مطهرى، ص ۱۳۰.

[۹]. حجرات، ۷.

[۱۰]. بقره، ۱۲۰; رعد، ۳۷.

[۱۱]. بقره، ۱۲۰.

[۱۲]. مؤمنون، ۷۰ ـ ۷۱.

[۱۳]. آل عمران، ۱۵۹.

[۱۴]. حجر، ۴۰; ص ۸۳.

[۱۵]. داستان هاى استاد، على رضا مرتضوى کرونى، کانون و فرهنگ هنر اسلامى، ج ۱، صص ۲۶ و ۱۶۲.

[۱۶]. تحف العقول، على بن شعبه، ص ۹۸.

[۱۷]. ده گفتار، مرتضى مطهرى، ص ۲۷۱; روحانیت، صص ۱۳۳ ـ ۱۳۹.

[۱۸]. همان.

[۱۹]. نهج البلاغه، برگردان: محمد دشتى، خطبه ى ۱۹۳، ص ۴۰۲.

[۲۰]. زمر، ۳۶.

[۲۱]. خط امام از زبان امام، ص ۱۸.

[۲۲]. الحیاة، محمدرضا حکیمى، ج ۱، ص ۱۷۳.

[۲۳]. همان، ص ۱۷۴.

[۲۴]. نهج البلاغه دشتى، ص ۴۰۴.

[۲۵]. همان، نامه ى ۵۳، ص ۵۷۰.

[۲۶]. نهج البلاغه دشتى، ص ۵۷۰.

[۲۷]. همان، ص ۶۰۰.

[۲۸]. مائده، ۵۵.

[۲۹]. نهج البلاغه، خطبه ى ۱۹۳، ص ۴۰۶.

[۳۰]. خط امام از زبان امام، ص ۱۹.

[۳۱]. همان.

[۳۲]. براى آگاهى بیشتر نک: روحانیت، مرتضى مطهرى، صص ۱۲۷ ـ ۱۴۴; تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازى، ج ۲۲، صص ۱۳۳ ـ ۱۶۳; عبرت هاى عاشورا، سیداحمد خاتمى، صص ۱۹۲ ـ ۱۹۶; نهج البلاغه، عهدنامه ى مالک اشتر، نامه ى ۵۳.

منبع: پورتال جامع علوم انسانی (صباح ۱۳۸۱ شماره ۴)

 

 

Copyright 1999-2017 All rights are reserved to Aalulbayt Global Information Center