دكتر عبدالمهدي جلالي
مقوله «اسماء السور» زير مجموعه مبحث جامع علوم قرآني و اساس و پي رنگ «نام سوره ها» در قرآن كريم و احاديث مأثوره است. به جز نامهاي متعارف سوره ها در مصاحف متداول، بسياري از سوره ها، يك يا دو، و يا چند نام و عنوان ديگر هم دارند كه در مجموع افزون بر دويست و پنجاه مورد است و به لحاظ شكل و مضمون، طيف گسترده اي را تشكيل مي دهند و در مواردي بستر پديداري نامهاي متعارف سوره ها و از جهت سند و مبنا گونه گون و در خور نقد و ارزيابي مي باشند. اين نبشتار با اين آهنگ سامان يافته تا جاي خالي پژوهشي آكادميك درباره ديگر اسامي سوره ها - تااندازه اي - پرگردد و پرسشهاي مقدر يا موجود در اين عرصه پاسخ يابد. در شماره پيشين بخش نخست اين نوشتار تقديم علاقه مندان شد واينك بخش دوم آن ارايه مي گردد.
كليد واژه ها: نام سوره ها، مفاهيم، مباني، ساختارها.
۵۸- المجادله
۵۸-۱- سوره قد سمع، اين عنوان كه دو واژه نخستين آيه اول است: «قد سمع الله قول التي تجادلك في زوجها ...»، در مكتب خانه هاي تونس، آوازه دارد. (ابن عاشور، ۲۸/۵)
۵۸-۲- سوره الظهار، اين نام، در مصحف أبي بن كعب آمده است. (همانجا و سيوطي، ۱/۱۷۴؛ الإتقان، طبري، ۲۸/۹۲) وجه تسميه اين سوره به چنين عنواني، مذكور افتادن مشكل «ظهار» در اوايل همين سوره بوده است و آن چنان است كه مرد به همسرش گويد: «پشت تو چون پشت مادر من است و چنانكه مادرم بر من حرام است تو نيز از اين پس چناني». اين، صيغه بيزاري است و پس از آن، زن بر مرد حرام مي شود؛ مگر آن كه كفاره را به ترتيبي كه در سوره مقرر گشته است، بپردازد و ادا كند.
۵۹- الحشر
۵۹-۱- سوره بني النضير، در صحيح بخاري از سعيد بن جبير نقل شده است كه به ابن عباس گفتم: «سوره الحشر». گفت: «بگو بني النضير». يعني سوره بني النضير (بخاري، ۴/۱۸۵۲). برخي در توجيه اين سخن ابن عباس احتمال داده اند كه شايد ابن عباس خبر نداشته پيامبر(ص) اين سوره را، «سوره الحشر» نام داده است. اما ابن حجر را در توجيه سخن ابن عباس تأويل و تفسيري ديگر است و آن اين كه ابن عباس خوش نمي داشت اين سوره را «حشر» بنامند تا مبادا گمان شود كه مقصود از حشر، روز رستاخيز است. چنين تأويلي بعيد است؛ بهتر آن است بگوييم كه ابن عباس مي خواسته است، نام دوم سوره را بشناساند و أمري كه در فعل «قل» وجود دارد، امر تخييري است. يعني خواهي اين را بگو، خواهي آن. و سبب ناميدن سوره به اين نام، ذكر ماجراي بني النضير در آن است، كه از آبادي و ديارشان - زهره - در نزديكي مدينه اخراج شدند و به أريحا و أذرعات در سرزمين شام، و برخي نيز به خيبر و حيره رفتند. (ابن عاشور، ۲۸/۶۲ - ۶۳؛ سيوطي، الإتقان، ۱/۱۷۴- ۱۷۵).
۶۰- الممتحنه
۶۰-۱- سوره الإمتحان، سيوطي، اين نام را به سخاوي در كتاب جمال القراء نسبت داده و سندي براي آن ذكر نكرده است (سيوطي، همانجا، ۱۷۵؛ سخاوي، ۲/۱۵۵). سبب چنين ناميدني آن باشد كه در سوره از امتحان كردن زنان با ايماني كه از مكه به مدينه مهاجرت مي كردند، سخن رفته است: «يا ايها الذين آمنوا إذا جاء كم المؤمنات مهاجرات فامتحنوهن...» (ممتحنه/۱۰).
۶۰-۲- سوره الموده، از سيوطي، به همان ترتيبي كه در مورد پيشين آوريم (سيوطي، همانجا؛ ابن عاشور، ۲۸/۱۲۹). وجه تسميه به اين نام آن بوده كه كلمه «موده» در نخستين آيه آن، مذكور افتاده است: «يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا عدوي و عدوكم أولياء تلقون إليهم بالموده...».
۶۱- الصف
۶۱-۱- سوره الحواريين، سيوطي اين نام را در الاتقان آورده؛ اما براي آن سندي نياورده است (سيوطي، همانجا؛ ابن عاشور، همانجا، ۱۷۱). سوره چنين نام گرفته، چون اين نام در آيه آخر، چهره نموده است: «يا ايها الذين آمنوا كونوا انصارالله كما قال عيسي ابن مريم للحواريين من أنصاري إلي الله قال الحواريون نحن أنصارالله...» (صف/۱۴).
۶۲- الجمعه، اين سوره را، نامي ديگر نباشد (ابن عاشور، ۲۸/۲۰۴)
۶۳- المنافقون
۶۳-۱- إذا جاءك المنافقون، اين عنوان در رواياتي از ابن عباس (ابن حنبل، ۱/۲۲۶ «مسند عبدالله بن عباس»)، عبيدالله ابن ابي رافع (ابن ماجه، ۱/۳۵۵) و امام موسي كاظم(ع) (مجلسي، ۸۲/۲۷) آمده و از نوع ناميدن سوره به آيه نخست آن است.
۶۴- التغابن، اين سوره را، نامي ديگر نباشد (ابن عاشور، ۲۸/۲۵۸).
۶۵- الطلاق
۶۵-۱- سوره النساء القصري، (كوتاه تر سوره زنان) در خبر مسندي از عبدالله بن مسعود روايت شده است: «أن سوره النساء القصري نزلت بعد البقره». (همانجا، ۲۹۲؛ نسائي، ۶/۵۹؛ سيوطي، الإتقان، ۱/۱۷۵؛ طبري، ۲۸/۹۲).
۶۶- التحريم
۶۶-۱- سوره المتحرم، اين نام را سيوطي بي ذكر مأخذي آورده است. (سيوطي، همانجا) چرا متحرم؟ دانسته نيست. ظاهراً «محرم» بايد باشد كه اسم فاعل فعلي است كه در سوره آمده است: «تحرم».
۶۶-۲- سوره لم تحرم، اين عنوان را نيز سيوطي بدون ذكر مأخذ بيان داشته (همانجا) كه واژگاني است برگرفته از آيه نخست سوره: «يا ايها النبي لم تحرم ما أحل الله لك...». در روايت ابوذر هروي از صحيح بخاري اين عنوان با لام مشدد مذكور افتاده است: «سوره اللم تحرم» (ابن عاشور، ۲۸/۳۴۳) يعني جمله اي را در جايگاه تك واژه اي (Single word) برنشانده و بر سرش «ال» درآورده اند و شايد به سبب تداول اين عنوان (لم تحرم) بر زبانها و توغل آن در اسميت بوده باشد، كه با آن معامله اسم كرده و بر سرش «ال» درآورده اند.
۶۷- الملك
۶۷-۱- تبارك، در احاديثي از پيامبر(ص) (طبرسي، مجمع البيان، ۱۰/۴۸۱) و امام باقر(ع) (مجلسي، ۶۶/۸۸) اين عنوان ديده مي شود و از نوع ناميدن يك سوره به تك واژه اي (Single word) است كه در آغاز آن، برنشسته و خوش درخشيده است.
۶۷-۲- تبارك الملك، در احاديثي از پيامبر(ص) (همو، ۹۵/۴۱۵؛ طبرسي، همانجا؛ ابن عاشور، ۲۹/۵)، اين عنوان به چشم مي خورد و از نوع ناميدن يك سوره به دو واژه اي است كه - خورشيدش - در مطلع سوره، طلوع كرده اند.
۶۷-۳- تبارك الذي بيده الملك، در احاديثي از پيامبر(ص) و جابر (مجلسي، ۸۴/۱۰۷ و ۸۶/۳۲۰؛ طبرسي، مجمع البيان، ۸/۵۰۸ و ۱۰/۷۹۱؛ ابن عاشور، همانجا) باقرين (ع) (مجلسي، ۸۴/۲۹۳)، امام صادق(ع) (همو، ۸۶/۳۱۵)، ابوهريره، ابن عباس و ابن مسعود (سيوطي، الإتقان، ۲/۱۱۲۶)، اين عنوان آمده است. در اين جا، سوره به نخستين جمله آغازين آيه خود ناميده شده و از گونه ناميدن چيزي يا كسي به جمله يا عبارتي است. چنانكه در جاهليت، ثابت بن جابر را «تأبط شرا: همو كه شري به برگرفته بود/ آن كه شري در آستين داشت» ناميده اند. در اين حالت لفظ «سوره» به جمله «تبارك الذي بيده الملك» اضافه مي گردد (ابن عاشور، ۲۹/۵).
۶۷-۴- المانعه، در دو خبر از ابن مسعود (سيوطي، الإتقان، ۱/۱۷۵) و در خبري مرفوع از ابن عباس اين نام ديده مي شود. در يكي از دو خبر ابن مسعود كه طبراني آورده است (همو، همانجا، ۱۷۶)، ابن مسعود مي گويد: «در عصر رسول خدا(ص)، اين سوره را «المانعه» مي خوانديم.»
۶۷-۵- المنجيه، در خبري مرفوع از ابن عباس، به نقل از تاريخ ابن عساكر از حديث أنس، كه در آن آمده است: «رسول خدا(ص) اين سوره را «المنجيه» ناميده است، و در مسند عبيد، ضمن حديثي آمده است: «إنها المنجيه» (همانجا؛ ابن عاشور، ۲۹/۶- ۷).
۶۷-۶- المجادله، اين نام در مسند عبيد، و ضمن حديثي ديده مي شود: «إنها المنجيه و المجادله، تجادل يوم القيامه عند ربها لقارئها: آن، رهايي بخش و مناقشه گر است، و در روز رستخيز در پيشگاه پروردگارش براي خواننده اش مناقشه و گفتگو مي كند» (همانجا).
۶۷-۷- الواقيه (حافظ، نگاهبان، نگهدار، مصلح و سامان بخش)، سيوطي، بي ذكر سندي، از جمال القراء بازگو كرده است (همانجا).
۶۷-۸- المناعه (بسيار بازدارنده و منع كننده و بس مدافع و حامي - از ملازم خود -) سيوطي، بي ذكر سندي از جمال القراء نقل كرده است (همانجا).
۶۸- القلم
۶۸-۱- سوره ن و القلم، اين عنوان كه از دو واژه برنشسته در آغاز سوره پديد آمده است، در قسمت عمده تفسيرها، در صحيح بخاري (ابن عاشور، ۲۹/۵۷) و در روايتي از حضرت صادق(ع) (طبرسي، مجمع البيان، ۱۰/۴۹۶) به چشم مي خورد و مفهوم «سوره ن والقلم»، سوره اين دو لفظ مي باشد. (ابوداود، ۲/۱۱۷؛ سيوطي، الدرالمنثور، ۶/۲۵؛ ابن حنبل، ۱/۴۱۷ - ۴۱۸ مسند عبدالله بن مسعود؛ ابن عاشور، ۲۹/۵۸) يعني سوره اي كه در آغاز آيه نخست خود اين دو واژه را جاي داده است.
۶۸-۲- سوره ق، ترمذي در جامعش براي سوره، اين عنوان را قرار داده و برخي مفسران هم چنين كرده اند. (ابن عاشور، همانجا). اين نام در خبري از ابن مسعود (همانجا؛ ابن حنبل، همانجا) و در روايتي از حضرت صادق(ع) (مجلسي، ۷۹/۶۴) به چشم مي خورد. در اين نام، به حرف مفردي كه سوره بدان آغاز گشته، بسنده شده، چنانكه در سوره هاي «ص» و «ق» چنين شده است (ابن عاشور، ۲۹/۵۷).
۶۹- الحاقه
۶۹-۱- سوره السلسله، اين نام را فيروزآبادي در بصائر ذوي التمييز آورده و به نظر مي رسد براي آن سندي از روايات ارايه نداده است. او وجود اين نام را به سبب ورود آن در سوره مي داند: «ثم في سلسله ذرعها سبعون ذراعاً فاسلكوه (حافه/۳۲) [و اما كسي كه كارنامه اش به دست چپش داده شود... (حاقه: ۲۵)] پس در زنجيري كه درازي آن هفتاد گز است وي را در بند كشيد» (ابن عاشور، ۲۹/۱۱۰).
۶۹-۲- الواعيه، جعبري در منظومه اي كه درباره ترتيب نزول سوره ها پرداخته، اين نام را [ظاهراً بي ذكر سندي] آورده و متحمل است كه از اين آيه برگرفته باشد: «... و تعيها اذن واعيه (حاقه/۱۲):... و گوشهاي شنوا آن را نگاه دارد.» ابن عاشور گويد: «پيش از او كسي را نديدم كه براي سوره، چنين نامي گفته باشد» (همانجا).
۷۰- المعارج
۷۰-۱- سوره سأل سائل، در خبري از امام باقر(ع) (طبرسي، مجمع البيان،۱۰/۵۲۷)، و در صحيح بخاري، جامع ترمذي، تفسير طبري، ابن عطيه و ابن كثير، اين سوره بدين عنوان نامبردار گشته است (ابن عاشور، ۲۹/۱۱۰). ابن عاشور گويد: «در برخي مصحفهاي مخطوط كه در قرن پنجم به خط كوفي نگاشته شده بود، سوره را با همين عنوان ملاحظه كردم» (همانجا).
۷۰-۲- سوره الواقع، سيوطي اين نام را، بي ذكر مأخذي آورده است (سيوطي، الإتقان، ۱/۱۷۶).
اين دو نام و نام مشهور سوره - هر سه - از واژگاني كه در آغاز سوره - آيه اول و سوم - برنشسته، گرفته شده اند.[۱] و اخص (ويژه ترين) شان نسبت به سوره، جمله «سأل سائل» است، چون نظير آن در سوره اي ديگر موجود نيست. با اين وجود نام غالب و شايع سوره، معارج است؛ چون كوتاهتر و سهل تر مي باشد (ابن عاشور، همانجا).
۷۱- نوح
۷۱-۱- إنا أرسلنا نوحاً، اين عنوان در روايتي از امام صادق(ع) به چشم مي خورد (طبرسي، مجمع البيان، ۱۰/۵۴۰). بخاري در كتاب التفسير صحيحش، همين عنوان را آورده، و شايد در كلام سلف هم، اين عنوان رايج بوده است. ترمذي در جامعش، براي سوره عنواني نياورده است (ابن عاشور، ۲۹/۱۸۵).
۷۲- الجن
۷۲-۱- سوره قل أوحي، اين عنوان كه در واژه نخستين اين سوره است، در روايتي از حضرت صادق(ع) ديده مي شود. (طبرسي، ۱۰/۵۵۰).در مكتب خانه هاي قرآني [- در تونس و شمال آفريقا كه مغرب جهان اسلام است -] نيز بر زبان مكتب داران (آموزگاران) و فراگيران، همين نام جاري است (ابن عاشور، ۲۹/۲۱۶).
۷۳- المزمل، اين سوره را، نامي جز اين نباشد (همانجا، ۲۵۹).
۷۴- المدثر
۷۴-۱- يا أيها المدثر، در خبري از امام صادق(ع) اين عنوان كه آيه نخست سوره مي باشد، نامي براي آن گشته است (مجلسي، ۸۶/۳۱۵).
۷۵- القيامه
۷۵-۱- سوره لا اقسم، اين عنوان را آلوسي، بي ذكر مأخذي، بيان كرده است (آلوسي بغدادي، ۱۶/۲۳۳؛ ابن عاشور، ۲۹/۳۳۶).
۷۵-۲- لا اقسم بيوم القيامه، اين عنوان در خبري از ابن مسعود آمده و از نوع ناميدن يك سوره به آغازين آيه اوست (ابن حنبل، ۱/۴۱۷ - ۴۱۸؛ ابوداود، ۲/۱۱۷).
۷۶- الإنسان
۷۶-۱- هل أتي علي الإنسان، اين عنوان، از نوع ناميدن سوره به بخشي از آيه نخستين است و در زمان اصحاب رسول خدا(ص)، چنين ناميده مي شده است و در أخباري از ابوهريره (ابن عاشور، ۲۹/۳۹۶؛ ابن ماجه، ۱/۲۶۹)، ابن عباس (ابن حنبل، ۱/۳۴۰، ۳۵۴، ۳۶۱ «مسند عبدالله بن عباس»؛ نسائي، ۲/۴۹۷ و ۳/۱۲۴؛ ابن ماجه، همانجا) و ابن مسعود (ابن ماجه، ۱/۲۷۰) به چشم مي خورد و در خبري از امام باقر(ع) چنين نقل شده است: «پيامبر(ص) درباره علي(ع) فرمود: «معاشر الناس... لاشهدالله بالجنه في هل أتي علي الإنسان أله له» (مجلسي، ۳۷/۲۱۰). كوتاه شده اين عنوان: «هل أتي» در رواياتي از ابن مسعود (ابن حنبل، ۱/۴۱۷ - ۴۱۸)، امام باقر(ع) و ابن عباس (طبرسي، مجمع البيان، ۱۰/۶۰۸، ۶۱۳) آمده است.
۷۶-۲- سوره الدهر، (همانجا؛ ابن عاشور، ۲۹/۳۶۹) در بسياري مصحفها، چنين ناميده شده است؛ اما با وجود پي جويي در جوامع روايي، اين نام در روايتي رخ ننمود. اين نام در مطلع سوره (آيه نخست) رخ نموده است.
۷۶-۳- سوره الأمشاج، اين نام را خفاجي بيان داشته و علت آن، ورودش در همين سوره بوده است: «إنا خلقنا الإنسان من نطفه أمشاج... (إنسان/۲): ما انسان را از نطفه مختلطي آفريديم...» (ابن عاشور، همانجا).
۷۶-۴- سوره الأبرار، اين نام را طبرسي بيان داشته و علت آن، ورودش در همين سوره بوده است: «إن الأبرار يشربون من كأس كان مزاجها كافوراً (إنسان/۵): به يقين نيكان از جامي مي نوشند كه با عطر خوشي آميخته است» (طبرسي، همانجا).
۷۷- المرسلات
۷۷-۱- سوره و المرسلات عرفاً، در زمان صحابه چنين ناميده مي شده است و در رواياتي از عبدالله بن مسعود (ابن عاشور، ۲۹/۴۱۷)، عبدالله بن عباس (همانجا؛ - مالك - ابن أنس، ۱/۷۸)، و در خبر مشابهي از ابن عباس كه ابن ماجه نقل كرده و «واو» محذوف است: «المرسلات عرفاً» (ابن ماجه، ۱/۲۷۲).
۷۸- النبأ
۷۸-۱- سوره عم يتساءلون، اين عنوان كه از گونه ناميدن يك سوره به آغازين آيه اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (طبرسي، مجمع البيان، ۵/۲۱۲ و ۱۰/۶۷۰؛ قرطبي، ۹/۱؛ ترمذي، ۵/۴۰۲؛ حاكم نيشابوري، ۲/۳۷۴؛ مجلسي، ۱۶/۱۹۲ و ۸۹/۱۹۹)، ابن مسعود (ابن مسعود، ۲۹/۱۸۵)، صادقين(ع) (مجلسي، ۸۴/۲۳۹)، امام صادق(ع) (طبرسي، مجمع البيان، ۱۰/۶۳۷) و در برخي مصحفها، در صحيح بخاري، در تفسير ابن عطيه و در تفسير كشاف مذكور افتاده است (ابن عاشور، ۳۰/۵؛ زمخشري، ۴/۶۸۳).
كوتاه شدن اين عنوان («سوره عم») در تفسير قرطبي و الإتقان آمده است (قرطبي، ۱۰/۱۴۸؛ سيوطي، الإتقان، ۱/۱۷۶).
۷۸-۲- سوره التساؤل، اين عنوان مصدر فعل يتساءلون در آيه نخست مي باشد و سيوطي آن را بي ذكر مأخذي آورده است (سيوطي، همانجا؛ ابن عاشور، همانجا).
۷۸-۳- سوره المعصرات، سيوطي اين نام را بي ذكر مأخذي آورده، اين كلمه در همين سوره ذكر شده است: «و أنزلنا من المعصرات ماء ثجاجاً (نبأ/۱۴): و از ابرهاي متراكم، آبي ريزان فرود آورديم» (سيوطي، همانجا؛ ابن عاشور، همانجا).
۷۹- النازعات
۷۹-۱- والنازعات، در كتاب التفسير از صحيح بخاري و در بسياري از نبشتارهاي مفسران اين عنوان به چشم مي خورد (ابن عاشور، ۳۰/۵۹) و از نوع ناميدن يك سوره به نخستين واژگان اوست.
۷۹-۲- سوره الساهره، سعدالله مشهور به سعدي، و خفاجي اين نام را براي سوره آورده اند (همانجا)؛ از آن روي كه در همين سوره ذكر شده و در سوره اي ديگر مذكور نيفتاده است: «فإذاهم بالساهره (نازعات/۱۴): و به ناگاه آنان در زمين هموار [در عرصه محشر] خواهند بود».
۷۹-۳- سوره الطامه (همانجا)، مانند مورد پيشين: «فإذا جاعت الطامه الكبري (نازعات/۳۴): پس آنگاه كه آن هنگامه بزرگ در رسد، [شود آنچه شود!]».
۷۹-۴- سوره فالمدبرات، اين نام را ابن عاشورا ذكر كرده و درباره آن توضيح داده است: در مصحفي كه به خط تونسي نگاشته بود، اين نام را يافتم، كه نامي شگفت و نا آشناست. (همانجا). سبب اين نامگذاري، ورود آن در اين سوره و نيامدنش در ديگر سوره هاست: «فالمدبرات أمراً (نازعات/ ۵): و [سوگند به فرشتگاني كه] كار[ها] را تدبير كنند».
۸۰- عبس
۸۰-۱- عبس و تولي، در اين عنوان، سوره به آيه نخستش ناميده شده است و در اخباري از هشام بن عروه به نقل از پدرش (مالك ابن انس، ۱/۲۰۳)، عايشه (حاكم نيشابوري، ۲/۵۵۸) و امام صادق(ع) (طبرسي، مجمع البيان، ۱۰/۶۶۱) ديده مي شود.
۸۰-۲- سوره إبن ام مكتوم، ابن عاشور گويد: در أحكام إبن عربي اين نام ذكر شده و نديدم كه ديگري چنين گفته باشد (ابن عاشور، ۳۰/۱۰۱). اين عنوان، كنيه مرد نابيناي بينادل حق گرايي است كه نخستين بار، سبب ساز نزول اين سوره گرديد.
۸۰-۳- سوره الصاخه، اين نام را كه در آيه ۳۳ آمده، خفاجي ذكر كرده (همانجا) و مفهومش آن بانگ و فرياد گوش خراشي است كه چون بيايد، در پي او، خويشاوندان از هم مي رمند و مي گريزند: «فإذا جاعت الصاخه». اين كلمه فقط در همين سوره مذكور افتاده است.
۸۰-۴- سوره السفره، «العيني» در شرح صحيح بخاري چنين گفته است (همانجا). اين واژه كه در آيه پانزدهم قرار دارد به معني سفيراني از فرشتگان است كه حامل وحي نامه خداوندگارند: «كلاً إنها تذكره ... في صحف مكرمه (آيه ۱۱ و آيه ۱۳)... بأيدي سفره (آيه ۱۵)». اين واژه تنها در همين سوره رخنمايي كرده است.
۸۰-۵- سوره الأعمي، همو در همانجا چنين گفته است. (همانجا). اين كلمه در آيه دوم جاي دارد و مراد از آن عبدالله بن ام مكتوم است كه نابينا بود و سبب نزول اين آيات گشت: «عبس و تولي. أن جاءه الأعمي».
۸۰-۶- جمع بندي: براي هيچ يك از چهار نام اخير، مأخذي و سندي ذكر نشده و ناميدن سوره به هر يك از اين چهار عنوان يا از نوع نامگذاري سوره به واژگاني است كه در همان سوره ذكر شده و در سوره هاي ديگر ذكر نشده اند و يا اساساً در هيچ جاي قرآن نيامده اند و يا از نوع ناميدن سوره به چهره اصلي و قهرمان داستاني است كه سبب نزول سوره مي باشد.
۸۱- التكوير
۸۱-۱- إذا الشمس كورت، اين عنوان كه از گونه ناميدن يك سوره به آيه آغازيني اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (حاكم نيشابوري، ۲/۵۶۰)، ابن مسعود (ابن حنبل، ۱/۴۱۷- ۴۱۸ «مسند عبدالله بن مسعود»؛ ابوداود، ۲/۱۱۷؛ ابن عاشور، ۲۹/۵۷)، امام كاظم(ع) (= العالم) (مجلسي، ۸۲/۴۲)، صادقين(ع) (همو، ۸۴/۲۳۹)، مذكور افتاده و در صحيح بخاري، جامع ترمذي، و تفسير طبري نيز همين عنوان آمده است (ابن عاشور، ۳۰/۱۳۹).
۸۲- الإنفطار
۸۲-۱- سوره اذا السماء انفطرت، اين عنوان كه از نوع ناميدن يك سوره به آيه نخست اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (همانجا، ۱۶۹؛ نسائي، ۲/۵۱۳)، امام كاظم(ع) (مجلسي، ۸۲/۴۲) و امام صادق(ع) (طبرسي، مجمع البيان، ۱۰/۶۷۹) به چشم مي خورد. در پاره اي تفاسير و در كتاب التفسير صحيح بخاري نيز، همين عنوان آمده است.
۸۲-۲- سوره انفطرت، در تفاسير اندك شماري، چنين آمده است. اين واژه، كلمه رديف است در آيه نخست: «إذا السماء انفطرت: آن گه كه آسمان ز هم بشكافد!».
۸۲-۳- سوره المنفطره، اين نام را هم كه گفته اند [و شنيده ايم]، صفت است براي موصوف محذوف، يعني: السماء المنفطره: (ابن عاشور، ۳۰/۱۶۹) آسمان بشكافته و از هم گسيخته و چاك چاك.
۸۳- المطففين
۸۳-۱- سوره ويل للمطففين، اين عنوان كه از گونه ناميدن يك سوره به آيه آغازيني اوست، در احاديثي از ابن مسعود (همو، ۲۹/۵۷؛ ابن حنبل، ۱/۴۱۷ و ۴۱۸؛ ابوداود، ۲/۱۱۷) و امام صادق(ع) (طبرسي، مجمع البيان، ۱۰/۶۸۵) و در مكتوبات روايي و در برخي تفسيرها آمده است. بخاري در كتاب التفسير از صحيحش و ترمذي در جامعش، همين عنوان را براي سوره در نظر گرفه اند (ابن عاشور، ۳۰/۱۸۷).
۸۳-۲- سوره التطفيف، مفسران و نگارندگان مصحفها، به اعتبار مفهوم (كم فروختن)، اين نام را - كه در اصل به معناي كم كاهيدن است - بر سوره نهاده اند. (همو، ۳۰/۲۱۷). اين واژه، مصدر باب تفعيل و نام مشهور سوره، اسم فاعل همين مصدر است.
۸۴- الإنشقاق
۸۴-۱- سوره إذا السماء انشقت، اين عنوان كه از نوع ناميدن يك سوره به آيه نخست اوست، در احاديثي از ابوسلمه (همانجا) و امام باقر(ع) (مجلسي، ۶۶/۸۷) به چشم مي خورد و بخاري، ترمذي و سيوطي هم در الإتقان، با همين عنوان از سوره نام برده اند. مفهوم اين آيه چنين است: آن گه كه آسمان بدرد و شود «چاك از گريبان تا به دامن!».
مفسران و نگارندگان مصحفها، براي رعايت اختصار، عنوان سوره را، «سوره انشقت» نهاده اند (ابن عاشور، همانجا).
۸۴-۲- (سوره) كدح، ابن عاشور گويد: جعبري در منظومه اي كه پرداخته و در آن سوره هاي مكي و مدني را بر مي شمارد، از اين سوره، با عنوان «كدح» نام برده است كه احتمال مي رود مقصود او نام سوره باشد. به هر حال در جايي ديگر، نظير آن را نديده ام. (همانجا). اين واژه در آيه ششم جاي دارد: «يا أيها الإنسان إنك كادح إلي ربك كدحاً فملاقيه: اي انسان! حقا كه تو به سوي پروردگار خود، به سختي در تلاشي، و سرانجام او را ملاقات خواهي كرد».
۸۵- البروج
۸۵-۱- و السماء ذات البروج، اين عنوان كه از گونه ناميدن يك سوره به آيه آغازيني اوست، در حديثي از پيامبر(ص) مذكور افتاده است (طبرسي، مجمع البيان، ۱۰/۷۹۱).
۸۵-۲- السماء ذات البروج، اين عنوان كه از نوع ناميدن يك سوره به قسمتي از آيه نخست اوست، در احاديثي از ابوهريره (ابن عاشور، ۳۰/۱۳۶) و جابر بن سمره (نسائي، ۲/۵۰۶) به چشم مي خورد.
۸۶- الطارق
۸۶-۱- والسماء و الطارق، اين عنوان كه از نوع ناميدن يك سوره، به آيه نخست اوست، در حديثي از پيامبر(ص) (طبرسي، مجمع البيان، ۱۰/۷۹۱)، تفسير طبري و احكام ابن العربي (ابن عاشور، ۳۰/۲۵۷) به چشم مي خورد.
۸۶-۲- السماء و الطارق، اين عنوان كه از گونه ناميدن يك سوره به بيشترين بخش از آيه آغازيني اوست، در احاديثي از ابوهريره (همانجا) و جابر بن سمره (نسائي، همانجا) ديده مي شود.
۸۷- الأعلي
۸۷-۱- سبح اسم ربك الأعلي، اين عنوان كه از نوع ناميدن يك سوره به آيه نخست اوست، در خبرهايي از پيامبر(ص) (نسائي، ۵/۵۰۸، ۵۱۳؛ ابوداود، ۲/۵۰۰؛ ابن حنبل، ۳/۳۰۰، ۳۰۸، ۳۶۹ «مسند جابر بن عبدالله انصاري»؛ مسلم بن حجاج، ۱/۲۹۸ - ۲۹۹)، أنس بن مالك (نسائي، ۲/۵۰۳)، سموه (همو، ۳/۱۲۴- ۱۲۵)، أبي بن كعب (همانجا، ۲۷۱- ۲۷۴)، عبدالله بن زبير (سيوطي، الدرالمنثور، ۶/۳۳۷)، علي(ع)، ابن عباس (طبرسي، مجمع البيان، ۱۰/۷۱۷)، امام كاظم(ع) (مجلسي، ۸۲/۲۵)، امام رضا(ع) (همانجا، ۲۷) و امام صادق(ع) (همو، ۸۶/۳۱۱) به چشم مي خورد.
۸۷-۲- سوره سبح، اين عنوان كه از گونه ناميدن يك سوره، به آغازين واژه اوست، از عايشه بازگو شده است. بيضاوي و ابن كثير نيز همين عنوان را، نام سوره قرار داده اند و سببش آن بوده كه ساختار مفرد مذكر امر مخاطب از ماده «س. بـ . ح»، تنها در طليعه اين سوره رخ نموده و در آغاز سوره اي ديگر، رخ ننموده است، (ابن عاشور، ۳۰/۲۷۲).
۸۸- الغاشيه
۸۸-۱- هل أتاك حديث الغاشيه، اين عنوان كه از نوع ناميدن يك سوره به آيه نخست اوست، در رواياتي از أنس بن مالك (نسائي، ۲/۵۰۳)، سمره (همو، ۳/۱۲۴- ۱۲۵) و نعمان بن بشير (ابن عاشور، ۳۰/۲۹۳) ديده مي شود؛ و در صحيح بخاري هم، همين عنوان براي سوره مذكور افتاده است (همانجا).
۸۸-۲- سوره هل أتاك، اين عنوان كه از گونه ناميدن سوره اي، به پاره اي از آيه نخست اوست، در تفسير ابن عطيه مذكور افتاده است (همانجا).
۸۹- الفجر
۸۹-۱- (سوره) والفجر، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره به آغازين آيه اوست، در خبرهايي از ابن عباس (سيوطي، الدرالمنثور، ۶/۳۴۴، الإتقان، ۱/۳۱- ۳۲)، عبدالله بن زبير (همو، الدرالمنثور، ۶/۳۴۴) و عايشه (همانجا)، ديده مي شود.
۹۰- البلد
۹۰- لا أقسم بهذا البلد، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به نخستين آيه اوست، در خبرهايي از ابن عباس (سيوطي، الدرالمنثور، ۶/۱۵۱، الإتقان، ۱/۳۱- ۳۲) و ابن زبير (همو، الدرالمنثور، ۶/۱۵۱) آمده است.
۹۱- الشمس
۹۱-۱- والشمس و ضحاها، اين عنوان كه از گونه ناميدن سوره اي به آيه نخست اوست، در احاديثي از ابن عباس (همو، همانجا، ۳۵۵، الإتقان، ۱/۳۱- ۳۲)، ابن اثير (همو، الدرالمنثور، ۶/۳۵۵) و امام صادق(ع) (مجلسي، ۷/۲۹۷)، ذكر شده است.
برخي از مفسران و بخاري نيز همين عنوان را آورده اند تا اين سوره با سوره «تكوير» كه در آغاز آن واژه «الشمس» آمده است، اشتباه نگردد (ابن عاشور، ۳۰/۳۶۵).
۹۱-۲- الشمس و ضحاها، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به بخشي از آيه نخست اوست، در حديثي از پيامبر(ص) آمده است (ابن حنبل، ۳/۳۰۰، ۳۰۸، ۳۶۹، «مسند جابر بن عبدالله انصاري»؛ ابوداود، ۲/۵۰۰؛ نسائي، ۵/۵۰۸، ۵۱۳).
۹۲- الليل
۹۲-۱- و الليل إذا يغشي، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره به آغازين آيه اوست، در أخباري از جابربن سمره (نسائي، ۲/۵۰۶)، امام باقر(ع) (مجلسي، ۶۶/۸۵ - ۹۰؛ كليني، ۲/۳۳) و امام صادق(ع) (مجلسي، ۷/۲۹۷) به چشم مي خورد. بخاري و ترمذي هم، همين عنوان را در طليعه سوره نهاده اند (بخاري، [طبع دار الفكر] ۶/۸۴؛ ابن عاشور، ۳۰/۳۷۷).
۹۲-۲- الليل إذا يغشي، اين عنوان كه از گونه ناميدن سوره اي به قسمتي از نخستين آيه اوست، در أحاديثي از پيامبر(ص) (نسائي، ۵/۵۰۸، ۵۱۳؛ ابوداود، همانجا؛ ابن حنبل، همانجا)، از ابن عباس و ابن زبير (سيوطي، الدرالمنثور، ۶/۳۵۷، الإتقان، ۱/۳۱- ۳۲) ديده مي شود.
۹۲-۳- سوره والليل، اين عنوان كه از قسم ناميدن يك سوره به پاره اي كوچك از آغازين آيه اوست، به گفته ابن عاشور در بيشتر تفسيرها مذكور افتاده است (ابن عاشور، همانجا).
۹۳- الضحي
۹۳-۱- والضحي، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره به آغازين آيه اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (نسائي، همانجا؛ ابوداود، همانجا؛ ابن حنبل، همانجا)، ابن عباس(سيوطي، الدرالمنثور، ۶/۳۶۰، الإتقان، همانجا)، امام صادق(ع) (مجلس، ۷/۲۹۷ و ۸۲/۴۵) و امام كاظم(ع) (همو، ۸۲/۴۱) مذكور افتاده است.
۹۴- الشرح
۹۴-۱- سوره ألم نشرح، (ابن عاشور، ۳۰/۳۹۳). اين عنوان كه از گونه ناميدن يك سوره به بخشي از نخستين آيه اوست، در خبرهايي از ابن عباس(سيوطي، الدرالمنثور، ۶/۳۶۳؛ همو، الإتقان،۱/۳۱/- ۳۲)، عبدالله بن زبير و عايشه (همانجا) و امام صادق(ع) (مجلسي، ۸۲/۴۵) به چشم مي خورد. در بسياري تفسيرها و در صحيح بخاري و جامع ترمذي نيز، چنين ناميده شده است (ابن عاشور، ۳۰/۴۰۷؛ بخاري، [طبع دارالفكر] ۶/۸۶).
۹۴-۲- سوره الإنشراح، اين نام كه صدر ثلاثي مزيد از باب انفعال است، در پاره اي تفسيرها ديده مي شود. (ابن عاشور، ۳۰/۴۰۷) اين واژه از ساختار مضارع ثلاثي مجرد - نشرح - در آيه نخست سوره، گرفته شده است.
۹۵- التين
۹۵-۱- و التين و الزيتون، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره به آيه نخست اوست، در خبري از براء بن عازب و ... نمود يافته است (طبرسي، مجمع البيان، ۱۰/۷۷۴).
۹۵-۲- (سوره) التين و الزيتون، اين عنوان كه از نوع ناميدن يك سوره به بخش اعظم آيه نخست اوست، در خبرهايي از براء بن عازب (نسائي، ۲/۵۱۴؛ - مالك - ابن أنس - ۱/۸۰)، به چشم مي خورد.
۹۵-۳- سوره والتين، اين عنوان كه از نوع ناميدن يك سوره به جزيي از آيه نخست اوست، از علي(ع) (مجلسي، ۸۹/۲۱۷)، امام كاظم(ع) (همو، ۸۲/۴۲)، ابن عباس (سيوطي، الدرالمنثور، ۶/۳۶۵؛ همو، الإتقان، ۱/۳۱- ۳۲) و ابن زبير (همو، الدرالمنثور، ۶/۳۶۵)، نقل شده است و در بسياري كتابهاي تفسير و مصحفها، همين عنوان ديده مي شود. (ابن عاشور، ۳۰/۴۱۹) همين عنوان، در روايتي از عمرو بن ميمون أزدي هم، آمده است (طبرسي، مجمع البيان، ۱۰/۸۲۷).
۹۶- العلق
۹۶-۱- سوره إقرأ باسم ربك الذي خلق، اين عنوان را كه از نوع ناميدن يك سوره به نخستين آيه اوست، بخاري بيان داشته [و در كتاب التفسير صحيحش، عنوان سوره قرار داده] است (ابن عاشور، ۳۰/۴۳۳؛ بخاري، [طبع دارالفكر] ۶/۸۷).
۹۶-۲- سوره إقرأ باسم ربك، اين عنوان كه از گونه ناميدن سوره اي به بخشي از نخستين آيه اوست، در عصر صحابه و تابعان نامور بوده است (ابن عاشور، همانجا)؛ و در رواياتي از پيامبر(ص) (نسائي،۲/۵۱۳)، عايشه، أبي سلمه بن عبدالرحمان، أبي رجاء عطاري، مجاهد، زهري (ابن عاشور، همانجا)، و امام صادق(ع) (مجلسي، ۸۲/۱۶۹) آمده و ترمذي[نيز در جامعش براي سوره] همين عنوان را گزين كرده است (ابن عاشور، همانجا).
۹۶-۳- سوره إقرا، اين عنوان كه از ناميدن يك سوره به آغازين واژه و به جزيي از آيه نخست اوست، - ظاهراً - مستند روايي ندارد (همانجا).
۹۶-۴- سوره إقرا و العلق، كواشي در التلخيص چنين نامش نهاده است. (همانجا).
۹۶-۵- سوره القلم، اين نام كه از نوع ناميدن يك سوره به واژه اي از آيه هاي آغازيني اوست: (آيه چهارم: الذي علم بالقلم)، عنواني است كه ابن عطيه و ابوبكر بن العربي به سوره داده اند. اين اسمي است كه «سوره ن و القلم»[۲] را بدان ناميده اند، اما كساني كه سوره «علق» را «قلم» مي نامند، آن ديگر سوره (قلم) را، «ن» مي خوانند، تا از يكديگر متمايز باشند (همانجا).
۹۷- القدر
۹۷-۱- سوره إنا أنزلناه في ليله القدر، اين عنوان كه از قسم ناميدن سوره اي به نخستين آيه اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (مجلسي، ۱۸/۳۶۰)، علي(ع) (همو، ۹۴/۳۸۲)، ابن عباس و عايشه (سيوطي، الدرالمنثور، ۶/۳۶۵؛ همو، الإتقان، ۱/۳۱ - ۳۲) و امام صادق(ع) (مجلسي، ۸۶/۳۱۱)، پديدار است.
۹۷-۲- سوره ليله القدر، اين عنوان كه از گونه ناميدن سوره اي به بخشي از آيه نخست اوست، در تفسير ابن عطيه و در أحكام القرآن ابوبكر حصاص، چهره نموده است. (ابن عاشور، ۳۰/۴۵۵) اين عنوان، سه بار به همين صورت در آيات اول تا سوم، و دو بار نيز به شكل ضمير در آيه هاي چهارم و پنجم سوره، مذكور افتاده است.
۹۸- البينه
۹۸-۱- سوره لم يكن الذين كفروا، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به چند واژه آغازيني نخستين آيه اوست: («لم يكن الذين كفروا من أهل الكتاب و المشركين منفكين حتي تأتيهم البينه» (بينه: ۱)-)، در حديثي از پيامبر(ص) نمودار است: بخاري و مسلم از أنس بن مالك روايت كرده اند كه پيامبر(ص) به أبي بن كعب فرمود: «إن الله أمرني أن أقرا عليك «لم يكن الذين كفروا». أبي بن كعب پرسيد: «خداوند از من نام برد؟!» پيامبر(ص) فرمود: «آري!» ابي - از شادي - در اشك شوق به نوك مژگان سفت.
آن جا كه پيامبر(ص) به ابي بن كعب فرمود: «از خداوند فرمان دارم تا بر تو «لم يكن الذين كفروا» را برخوانم»، بديهي است كه مقصود وي - كل - سوره بوده كه با آغازين جمله اش از آن نام برده است (ابن عاشور، ۳۰/۴۶۷).
۹۸-۲- سوره لم يكن، اين عنوان كه از نوع ناميدن يك سوره به جزيي از واژگان آغازيني نخستين آيه اوست، در حديثي از پيامبر(ص). (طبرسي، مجمع البيان، ۱۰/۷۹۱)، و در بيشتر نوشتارهاي تفسيري و روايي مذكور افتاده و در ميان اهالي مكتب خانه هاي تونس [در مغرب جهان اسلام]، نام آور است (ابن عاشور، همانجا).
۹۸-۳- سوره القيمه، اين نام كه از نوع ناميدن سوره اي به واژه اي از آيه هاي نخست اوست، (آيه سوم: فيها كتب قيمه) و به معني استوار و مستقيم مي باشد، در بيشتر مصحفها و پاره اي تفسيرها ذكر شده است (ابن عاشور، همانجا) شايان يادآوري است كه اين واژه در ميانه سوره نيز وجود دارد: ... و ذلك دين القيمه: آيه پنجم.
۹۸-۴- سوره أهل الكتاب، اين عنوان كه از گونه ناميدن يك سوره به جزيي از واژگان آيه نخستين اوست، در مصحف ابي بن كعب، مضبوط بوده است (سيوطي، الإتقان، ۱/۱۷۶).
۹۸-۵- سوره القيامه، سيوطي اين نام را ذكر كرده است (همانجا) كه ظاهراً نادرست و شكل تصحيف شده «القيمه» مي باشد - كه پيش از اين آوريم - چون كلمه «ألقيامه»، اساساً در اين سوره نيامده است.
۹۸-۶- سوره الإنفكاك، اين نام كه از نوع ناميدن سوره اي به مصدر يكي از واژگان (منفكين) نخستين آيه او و به معناي (جدا و سواشدن - دست برداشتن) مي باشد، بي ذكر مأخذ و سندي در الإتقان ذكر شده است (همانجا).
۹۸-۷- سوره البريه، اين نام كه از قسم ناميدن سوره اي به واژه اي در آيه هاي انجاميني اوست، و به معني (آفريدگان و مردم) مي باشد، بي ذكر مأخذ و سندي در الإتقان مذكور افتاده است. (همانجا) آيه هايي كه در بردارنده اين نام اند، عبارتند از:
(آيه ششم: إن الذين كفروا من أهل الكتاب و المشركين في نار جهنم خالدين فيها أولئك هم شر البريه) و آيه هفتم: إن الذين آمنوا و عملوا الصالحات أولئك هم خير البريه).
بدين ترتيب، اين سوره هشت (۸) نام و عنوان دارد!
۹۹- الزلزله
۹۹-۱- إذا زلزلت الأرض زلزالها، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به آغازين آيه اوست، در حديثي از پيامبر(ص) ديده مي شود (مجلسي، ۸۴/۹۸).
۹۹-۲- (سوره) إذا زلزلت، اين عنوان كه از قسم ناميدن سوره اي به آغازين واژگان آيه نخست اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (طبرسي، مجمع البيان، ۱۰/۷۹۶)، علي(ع) (مجلسي، ۹۴/۳۸۲)، ابن عباس (سيوطي، الدرالمنثور، ۶/۳۷۹؛ الإتقان، ۱/۳۱) امام كاظم(ع) (مجلسي، ۸۲/۴۲)، و در حديثي از أنس بن مالك - كه ترمذي، مرفوعش دانسته است - و در حديثي از عبدالله بن عمرو [عاص]، به چشم مي خورد. بخاري و ترمذي نيز سوره را با همين عنوان نشان دار كرده اند (ابن عاشور، ۳۰/۴۸۹).
۹۹-۳- (سوره) زلزلت، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به جزيي از آيه نخست اوست، در مصحفي از قيروان[۳]، به خط كوفي كهن، و در تفسير ابن عطيه مذكور افتاده است (همانجا).
۹۹-۴- سوره الزلزال، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به بخشي از كلمه رديف در آيه نخست اوست، در بسياري مصحفها و تفسيرها، عنوان سوره گشته است (همانجا).
۱۰۰- العاديات
۱۰۰-۱- والعاديات، اين عنوان كه از گونه ناميدن سوره اي به آغازين واژگان آيه نخست اوست، در حديثي از ابن عباس (سيوطي، الدرالمنثور، ۶/۳۸۳؛ الإتقان، ۱/۳۱) و در پاره اي از تفسيرها، آمده است (ابن عاشور، ۳۰/۴۹۷).
۱۰۱- القارعه، نامي ديگر، يافت نشد.
۱۰۲- التكاثر
۱۰۲-۱- ألهاكم التكاثر، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به آيه نخست اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (مجلسي، ۸۴/۱۷۶ و ۸۹/۳۳۶)، ابن عمر در خبري مرفوع (سيوطي، الإتقان، ۲/۱۱۲۷)، علي(ع) (مجلسي، ۹۴/۳۸۲) و ابن عباس (سيوطي، الدرالمنثور، ۶/۳۸۶؛ همو، الإتقان، ۱/۳۱- ۳۲) ديده مي شود.
۱۰۲-۲- سوره ألهاكم، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به نيمي از آيه نخست اوست، در پاره اي مصحفها و در كتاب التفسير صحيح بخاري، به چشم مي خورد (ابن عاشور، ۳۰/۵۱۷).
۱۰۲-۳- المقبره، آلوسي گويد: ابن ابي حاتم از سعيد بن أبي هلال، چنين روايت كرده است: «كان أصحاب رسول الله(ص) يسمونها المقبره». (همانجا) اين نام كه به معناي گورستان و مفرد مقابر است، با ساختار جمع خود، در آيه دوم همين سوره، رخنمايي مي كند: «ألهاكم التكاثر. حتي زرتم المقابر» (آيه اول و دوم).
۱۰۳- العصر
۱۰۳-۱- سوره والعصر، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به نخستين آيه اوست، در دو خبر از ابن عباس (سيوطي، الدرالمنثور، ۶/۳۹۱؛ همو، الإتقان، ۱/۳۱- ۳۲) در برخي تفسيرها و در صحيح بخاري (ابن عاشور، ۳۰/۵۲۷) مذكور افتاده است.
۱۰۴- الهمزه
۱۰۴- ۱- (سوره) ويل لكل همزه لمزه، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به آيه نخست اوست، در خبري از ابن عباس (سيوطي، الدرالمنثور، ۶/۳۹۲؛ همو، الإتقان، ۱/۳۱- ۳۲)، در پاره اي تفاسير و در صحيح بخاري آمده است (ابن عاشور، ۳۰/۵۳۵).
۱۰۴-۲- سوره الحطمه، اين عنوان را كه از نوع ناميدن سوره به كليد واژه اي در ميانه اوست، فيروزآبادي در بصائر ذوي التمييز آورده (همانجا) و سبب آن هم ورود اين واژه در سوره بوده است: «كلا لينبذن في الحطمه. و ما أدراك ما الحطمه. نارالله الموقده (همزه/ ۴-۶): «ولي نه! قطعاً در آتش خرد كننده فروافكنده مي شود و تو چه مي داني كه آن آتش خرد كننده چيست! آتش افروخته خدا[يي] است.» در قرآن كريم، اين كلمه دو بار و اختصاصاً در همين سوره، رخنمايي كرده است.
۱۰۵- الفيل
۱۰۵-۱- (سوره) ألم تر كيف، اين عنوان كه از گونه ناميدن يك سوره به آغازين كلمات آغازين آيه اوست، در خبري از امام كاظم(ع) (مجلسي، ۸۲/۴۱)، امام صادق(ع) و يكي از دو امام همام باقر و صادق(ع) (طبرسي، مجمع البيان، ۱۰/۸۲۷) آمده است.
۱۰۵-۲- (سوره) ألم تر، اين عنوان را كه از جهت نوع نظير مورد پيشين است، قرطبي در تفسير سوره قريش، از عمروبن ميمون وايت كرده است. (ابن عاشور، ۳۰/۵۴۳). بخاري نيز، همين عنوان را براي سوره بيان داشته است (همانجا).
۱۰۶- قريش
۱۰۶-۱- لإيلاف قريشٍ، اين عنوان كه از قسم ناميدن سوره اي به آغازين آيه اوست، در اخباري از ابن عباس (سيوطي، الدرالمنثور، ۶/۳۹۹؛ همو، الإتقان، ۱/۳۱- ۳۲)، امام صادق(ع)، و يكي از و امام همام باقر و صادق(ع)، به چشم مي خورد. (طبرسي، همانجا).
۱۰۷- الماعون
۱۰۷-۱- سوره أرأيت الذي، اين عنوان را كه از نوع ناميدن سوره اي به آغازين واژگان نخستين آيه اوست، ابن عطيه بر پيشاني سوره نشانده است (ابن عاشور، ۳۰/۵۶۳).
۱۰۷-۲- سوره أرأيت، اين عنوان - كه چون مورد قبلي است - در پاره اي تفسيرها، در صحيح بخاري، در الإتقان و در مصحفي از مصحفهاي قيروان مربوط به سده پنجم هجري آمده و كواشي نيز در التلخيص همين عنوان را براي سوره بيان داشته است (همانجا؛ سيوطي، الإتقان، ۱/۱۷۶).
۱۰۷-۳- سوره التكذيب، اين عنوان كه از نوع ناميدن يك سوره به مصدر فعلي (يكذب) از آيه نخست اوست، در حاشيه خفاجي و حاشيه سعدي مذكور افتاده است (ابن عاشور، همانجا).
۱۰۷-۴- سوره الدين، اين عنوان را كه از نوع ناميدن يك سوره به واژه اي است كه كلمه رديف و همبر و همسنگ كلمه قافيه و سجع - در شعر و در نثر مسجع - مي باشد و در آيه نخست سوره جاي گرفته، كواشي در التلخيص و سيوطي در الإتقان ذكر كرده اند (همانجا؛ سيوطي، همانجا).
۱۰۷-۵- سوره اليتيم، اين عنوان كه از قسم ناميدن سوره اي به واژه اي از دومين آيه اوست، بقاعي در «نظم الدرر» آورده است. (ابن عاشور، همانجا) آيه دوم: «فذلك الذي يدع اليتيم».
۱۰۸- الكوثر
۱۰۸-۱- إنا أعطيناك الكوثر، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به نخستين آيه اوست، در اخباري از علي(ع) (مجلسي، ۹۴/۳۸۲)، ابن عباس، عايشه، ابن زبير (سيوطي، الدرالمنثور، ۶/۴۰۱) و در صحيح بخاري مذكور افتاده است (ابن عاشور، ۳۰/۵۷۱).
۱۰۸-۲- سوره النحر، اين عنوان را كه از نوع ناميدن سوره اي به مصدر فعلي در آيه دوم اوست، سعدالله، مشهور به سعدي در حاشيه خود بر تفسير بيضاوي از بقاعي بازگو كرده و بيان داشته كه بقاعي چنينش مي ناميده است (ابن عاشور، همانجا).
۱۰۹- الكافرون
۱۰۹-۱- قل يا أيها الكافرون، اين عنوان كه از گونه ناميدن سوره اي به آيه نخست اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (طبرسي، مجمع البيان، ۱۰/۸۳۹؛ مجلسي، ۸۶/۳۲۶)، جابر بن عبدالله (نسائي، ۵/۲۶۱)، ابي بن كعب (همو، ۳/۲۷۱- ۲۷۴)، أنس بن مالك، ابن عباس (سيوطي، الدرالمنثور، ۶/۴۰۴؛ همو، الإتقان، ۲/۱۱۲۷)، علي(ع) (مجلسي، ۸۲/۳۰)، ابن زبير (سيوطي، الدرالمنثور، ۶/۴۰۴)، علي بن الحسين زين العابدين(ع) (مجلسي، ۳۵/۸۸)، امام جعفرصادق(ع) (همو، ۷۳/۱۹۵ و ۸۲/۴۵ و ۸۵/۲۳۰ و ۹۸/۳۱۰؛ ابن عاشور، ۲۱/۲۰۳؛ طبرسي، مجمع البيان، ۱۰/۸۳۹)، حضرت موسي بن جعفر(ع) (مجلسي، ۱۰/۲۵۷ و ۸۲/۱۶)، علي بن موسي الرضا(ع) (همو، ۸۱/۲۰۶)، به چشم مي خورد و بخاري نيز در كتاب التفسير صحيحش، همين عنوان را بر پيشاني سوره برنشانده است (ابن عاشور، ۳۰/۵۷۹).
۱۰۹-۲- المقشقشه، نامي است مشترك ميان اين سوره و سوره هاي توبه و إخلاص كه بنابر قولي در سوره هاي كافرون و اخلاص به معني پيراينده و پاك كننده از شرك و در سوره توبه، به معني پيراينده و پاك كننده از نفاق است (همانجا).
۱۰۹-۳- سوره العباده (سيوطي، الإتقان، ۱/۱۷۶؛ زمخشري، ۴/۸۰۸) اسم يا مصدري است كه از مضمون و لفظ آيه هاي دوم تا پنجم سوره برگرفته و نام آن گردانيده اند. اين مطلبي است كه سعدالله مشهور به سعدي از جمال القراء، روايت كرده است (ابن عاشور، همانجا).
۱۰۹-۴- سوره الدين، اين نام را كه از نوع ناميدن يك سوره به واژه اي در آخرين آيه اوست: «لكم دينكم ولي دين (كافرون: ۶)-»، فيروزآبادي در كتاب بصائر ذوي التمييز ذكر كرده است (همانجا).
۱۱۰- النصر
۱۱۰-۱- إذا جاء نصرالله و الفتح، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به نخستين آيه اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (مجلسي، ۸۶/۳۶۸)، عايشه (ابن عاشور، ۳۰/۵۸۸)، أنس (سيوطي، الإتقان، ۲/۱۱۲۸)، عبدالله بن عمر (مجلسي، ۷۴/۱۱۸)، ابن عباس و ابن زبير (سيوطي، الدرالمنثور، ۶/۴۰۶)، مذكور افتاده است.
۱۱۰-۲- سوره الفتح، اين نام كه از گونه ناميدن يك سوره به آخرين واژه نخستين آيه اوست، در جامع ترمذي، سوره را نشان دار كرده است. (ابن عاشور، همانجا). اين نام مشترك است ميان اين سوره و سوره اي كه نام نامدار او «فتح» است و با اين آيه آغاز مي شود: «انا فتحنا لك فتحاً مبيناً».
۱۱۰-۳- سوره التوديع، اين نام از ابن مسعود نقل شده است و سبب چنين نام نهادني، ايماء و اشاره اي است كه در سوره به وفات و وداع پيامبراكرم(ص) وجود دارد (همانجا).
۱۱۱- المسد
۱۱۱-۱- ثبت يدا أبي لهب، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره به آيه نخست اوست، در خبرهايي از امام باقر و صادق(ع) آمده است (مجلسي، ۱۸/۵۹ و ۸۲/۴۸).
۱۱۱-۲- سوره تبت، اين نام كه از نوع ناميدن يك سوره، به آغازين واژه آغازين آيه اوست، در بيشتر مصحفها و تفسيرها و در جامع ترمذي، به چشم مي خورد (سيوطي، الإتقان، ۱/۱۷۶؛ ابن عاشور، ۳۰/۵۹۹).
۱۱۱-۳- سوره أبي لهب، اين نام را كه از قسم ناميدن سوره اي به آخرين نام واژه اولين آيه اوست، گروهي از مفسران بر سوره نهاده اند (ابن عاشور، همانجا).
۱۱۱-۴- سوره اللهب، اين نام - كه مانند مورد پيشين است - در تفسير ابوحيان اندلسي مذكور افتاده و در جاي ديگر ديده نشده است (ابوحيان اندلسي، ۸/۵۲۴؛ ابن عاشور، همانجا).
۱۱۲- الإخلاص
۱۱۲-۱- سوره قل هوالله احد، اين عنوان كه از قبيل ناميدن سوره اي به آيه نخست اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (مجلسي، ۷۲/۳۳۴ و ۸۳/۶۰؛ نسائي، ۲/۵۱۳)، جابر بن عبدالله (نسائي، ۵/۲۶۱؛ ترمذي، ۳/۲۲۱)، ابي بن كعب (ابن حنبل، ۵/۲۱۸؛ سيوطي، الإتقان، ۲/۱۱۵۵)، عايشه (حاكم نيشابوري، ۲/۵۶۶)، أنس بن مالك (سيوطي، الإتقان، ۲/۱۱۵۴) و امام كاظم(ع) (مجلسي، ۸۲/۱۶)، ديده مي شود.
۱۱۲-۲- سوره التوحيد، اين نام، در حديثي از پيامبر(ص) در سنن سعيد بن منصور، نيز در برخي مصحفهاي تونسي، در تفسير كبير فخررازي (همو، ۸۳/۱۶۰؛ ابن عاشور، ۳۰/۶۰۹- ۶۱۰؛ فخررازي، ۱۶/۱۷۵)، در تفسيرهاي مجمع البيان و جوامع الجامع، (طبرسي، مجمع البيان، ۱۰/۸۵۴؛ همو، جوامع الجامع، ۲/۷۹۴) و ... مذكور افتاده است و سببش اين بوده كه سوره مشتمل است بر اثبات يگانگي خداوند متعال.
نكته: فخر رازي در تفسير كبير (۱۶/۱۷۵- ۱۷۶)، براي نامهاي اين سوره فصلي گشوده و نامهاي متعددي را بي ذكر مأخذ و سند برشمرده است كه - مزيد فايدت را - بر اين نامها نظري گذر مي افكنيم:
۱۱۲-۳- التفريد (يگانه و يكتا كردن - و ديدن و دانستن -)، سبب اين نامگذاري آن است كه در سوره، بس صفات جلال خداوندي كه سلبيه اند، ذكر شده است.
۱۱۲-۴- التجريد، نظير مورد پيشين.
۱۱۲-۵- النجاه، چون در دنيا از كفر و در آخرت از آتش رهايي مي دهد.
۱۱۲-۶- الولايه، چون هر كه خداوند را به يگانگي - موضوعي كه در اين سوره مطرح شده است - بشناسد، اميد است از دوستان با ايمان خداوند گردد كه جز خدا را دوست و سرپرست نگيرند. «در ضمير او نمي گنجد به غير از دوست كس».
۱۱۲-۷- النسبه، چون روايت است كه وقتي مشركان به پيامبر(ص) گفتند: «تبار پروردگارت را بازگوي»، اين سوره كه پاسخ آنان بود، نازل گشت: «اينك تبار پروردگارم». در برخي روايات، «نسبه الرب» گفته شده است.
۱۱۲-۸- الجمال، چون اين سوره اصول و مبادي صفات خداوند را كه همانا زيباترين و كامل ترين صفاتند در خود فراهم آورده. چنين ناميده شده است؛ زيرا از پيامبر(ص) روايت شده است: «إن الله جميل و يحب الجمال» و چون توضيح خواستند فرمود: «- جمال الهي آن است كه - احد است و صمد و لم يلد و لم يولد».
۱۱۲-۹- المقشقشه، هنگامي كه گويند: «قشقش الدواء الجرب» يعني: دارو، گري (بيماري حاد پوستي) را درمان كرد و بهبودي داد و اين سوره چون از مرض شرك پيش مي گيرد و آن را درمان مي كند، و وجود شخص را از آثار اين بيماري مي پيرايد و پاك مي سازد چنين ناميده اندش.
۱۱۲-۱۰- المعوذه، چون پيامبر(ص) وقتي كه در بيماري عثمان بن مظعون از او ديدار كرد، بدو فرمود: «به اين سوره و دو سوره بعدش (فلق و ناس) چنگ درزن و پناه بر!» اين سوره را چنين نام داده اند.
۱۱۲-۱۱- الصمد، چون اين واژه اختصاصاً در همين سوره آمده است.
۱۱۲-۱۲- الأساس، چون اين سوره، بنلاد عقيده اسلامي است و توحيد كه در آن آمده، بنياد دين و آيين است (درباره اين نام، همچنين نگاه كنيد به: سيوطي، الإتقان، ۱/۱۷۶؛ طبرسي، مجمع البيان، ۱۰/۸۵۴؛ زمخشري، ۴/۸۱۹).
۱۱۲-۱۳- المانعه، چون روايت است كه - پايبندي و ايمان به مضمون اين سوره - از عذاب گور جلو مي گيرد و گرما، سوزش و آسيب آتش را مانع مي شود.
۱۱۲-۱۴- المحضر، چون وقت خواندنش، فرشتگان براي گوش سپاري حضور مي يابند.
۱۱۲-۱۵- المنفره، يعني رم دهنده و فراري ده، چون وقت خواندنش، اهريمن رم مي كند و مي گريزد.
۱۱۲-۱۶- البراءه، چون از شرك، پاك، پاك مي كند و گسسته و جدا مي سازد.
۱۱۲-۱۷- المذكره، چون از توحيد ناب ياد مي كند و آن را به ياد مي آورد، توحيد نابي كه در فطرت و سرشت آدمي ريشه دارد.
۱۱۲-۱۸- النور، چون روايت داريم كه «أن نور القرآن، قل هوالله أحد».
۱۱۲-۱۹- الأمان، چون هر كه به درون مايه آن معتقد باشد - و به آن ايمان ورزد و در راستاي آن به كار دارد - از عذاب ايمن نشيند.
۱۱۲-۲۰- المعرفه، چون صفتهايي را در خود گرد آورده كه معرفت و شناخت خداوند جز از راه شناخت اين صفات ميسر نمي شود.
۱۱۳- فلق
۱۱۳-۱- (سوره) قل أعوذ برب الفلق، اين عنوان كه از نوع ناميدن يك سوره به نخستين آيه اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (دارمي، ۸۵۸؛ حاكم نيشابوري، ۲/۵۸۹؛ نسائي، ۲/۶۹۶؛ سيوطي، الإتقان، ۲/۱۱۲۹)، ابن عباس (سيوطي، الإتقان، ۱/۳۱- ۳۲)، امام باقر(ع) (طبرسي، مجمع البيان، ۱۰/۸۶۷) به چشم مي خورد.
۱۱۳-۲- المعوذه (+ الناس = المعوذتين)، اين عنوان كه به معني پناه دهنده است در گفتار برخي از صحابيان آمده است (ابن عاشور، ۳۰/۶۲۳).
۱۱۳-۳- سوره المعوذه الأولي، اين نام را ابن عطيه در تفسيرش آورده است. (همانجا). چون در ترتيب قرآن كريم، پيش از سوره ناس قرار گرفته است. در تفسير ابن عطيه از دو سوره فلق و ناس با عنوان «المعوذتان» نام رفته است (ابن عطيه اندلسي، ۵/۵۳۹- ۵۴۰).
۱۱۳-۴- المشقشقه (+ سوره ناس = المشقشقتان)، اين نام برگرفته است از «شقشق شقشقه الجمل»: شتر بانگ برآورد. (خليل الجر، ۲/۱۲۷۸؛ ابراهيم انيس و ...، ۱/۴۸۹).
الشقشقه: پاره گوشتي است كه شتر به هنگام بانگ كردن از گوشه دهان بيرون كند، و ... درنگ اين پاره گوشت، بيرون از دهان شتر، در مدتي اندك است. (شهيدي، ۴۵۰) شقشقه چيزي است شبيه بادكنك كه، هنگامي كه شتر عشق و شور، يا خشم و خروش مي گيرد، در اوج غليان، از دهانش بيرون مي زند و ساعتي بعد فرو مي نشيند» (شريعتي، ۱۳).
«فلان شقشقه قومه: فلاني زبان آور قوم خويش است. (خليل الجر، همانجا؛ ابراهيم أنيس، همانجا).» و خطيب مشقشق: سخنور زبان آور است. «نيز وقتي گويند: «فلان ذو شقشقه»، يعني سخنوري تواناست» (شهيدي، ۴۵۰). و از همين باب است خطبه شقشقيه كه خطبه سوم نهج البلاغه مي باشد و در پايان از سوي علي(ع) چنين توصيف شده است: تلك (= هذه الخطبه) شقشقه هدرت ثم قرت: آنچه شنيدي شعله غم بود كه سركشيد، و تفت بازگشت و در جاي آرميد» (شهيدي، ۱۱).
ابن عاشور گويد: سبب ناميدن اين دو سوره به اين نام را به تحقيق ندانستم. اما سبب روشن است. با دقت در واژه مشقشقه در مي يابيم كه از نظر مفهومي قرين است با عناصري چون بانگ برآوردن، آواز سردادن، بالا رفتن منحني كلمات به هنگام شور و هيجان گوينده، زبان آور و زبان گوياي جمعيتي بودن، شعله كشيدن شراره غم؛ و اين كه سوره هاي فلق و ناس، مشقشقتين: سوره هاي گويا و زبان آور و سرشار شور و هيجان قرآن معرفي شده اند، چنين توجيه مي شود كه قرآن كتاب هدايت است و دغدغه محوري او راهنمايي انسان به سوي نور و خوشبختي جاودانه مي باشد كه از توجه پيوسته به خداوند، ايمان بدو و كرداري كه او بپسندد، سرچشمه مي گيرد. اكنون كه قرآن به پايان خود نزديك مي شود، ناگهان از زبان پيامبر رحمت، فرياد و فغان بلند مي كند و هشداري رسا و رهنمودي مؤثر را با زبان آوري و شور و هيجاني وصف ناپذير به مخاطبانش مي گويد و مي آموزد كه از اين همه شر و شرآفريني هاي دشمنان هدايت به پناه حق درآييد و در دژ خلل ناپذير خداوند خانه بگيريد كه مباد و هزاران بار مباد پيامي را كه در اين سالهاي طولاني بعثت، با روح و تن و احساس و بند بند وجودم شنيده ام و شنوانده ام، نشنيده گيريد و مباد چراغ هدايتي را كه علي رغم طوفانهاي دهشت زاي شرك و كفر و نفاق و تبعيض و جاهليت و تزوير و زر و زور و ... برافروخته ام، فرو بميرانيد!
بنابراين، سوره هاي ناس و فلق، دو مشقشقه اند؛ يعني دو فريادگرند كه با شور و هيجان و زبان آوري بي نظيري به انسان فراخوان مي دهند تا از باطل و ديوسيرتان باطل گرا به پناه حق درآيد. «چونان اشتري كه كف بر لب آورده، ناآرام، گردن تابانده، درياي آتش، به تندي تندر، مهار گسليده، يك پارچه شور و مستي و قرار رميده خشمناله مي كند.»
۱۱۳-۵- (سوره) المقشقشه (+ الناس = المقشقشتان)، قرطبي و زمخشري در تفاسيرشان، اين نام را آورده اند. قرطبي و طيبي گويند: چون از نفاق شفا مي دهند و رهايي مي بخشند، - و اقليم وجود بشر را مي پيرايند و جان آدمي را صيقل مي دهند - چنين نام گرفته اند. مقشقشه نامي است مشترك ميان چهار سوره: توبه، كافرون، فلق و ناس (ابن عاشور، ۳۰/۶۲۴).
۱۱۴- الناس
۱۱۴-۱- (سوره) قل أعوذ برب الناس، اين عنوان كه از نوع ناميدن سوره اي به آيه نخست اوست، در احاديثي از پيامبر(ص) (سيوطي، الإتقان، ۲/۱۱۲۹؛ نسائي؛ ۲/۶۹۶؛ حاكم نيشابوري، ۲/۵۸۹؛ دارمي، ۸۵۸)، ابن عباس (سيوطي، الإتقان، ۱/۳۱- ۳۲) و امام باقر(ع) (طبرسي، مجمع البيان، ۱۰/۸۶۷) آمده است.
۱۱۴-۲- المعوذه (+ الفلق = المعوذتين)، رجوع شود به ذيل سوره فلق.
۱۱۴-۳- سوره المعوذه الثانيه، اين نام را ابن عطيه در المحرر الوجيز آورده است (ابن عطيه اندلسي، ۵/۵۴۰؛ ابن عاشور، ۳۰/۶۲۳). و وجه ناميدن سوره به چنين نامي، مضمون و مكان سوره مي باشد كه پس از «المعوذه الاولي» يعني سوره فلق قرار گرفته است (ابن عاشور، همانجا).
۱۱۴-۴- المشقشقه (+ الفلق = المشقشقتان)، در اين باره به تفصيل، ذيل سوره فلق شماره (۱۱۳-۴)، سخن گفته ايم.
۱۱۴-۵- المقشقشه (+ الفلق = المقشقشتان)، درباره اين نام، ذيل سوره فلق شماره (۱۱۳-۵)، سخن گفته ايم.
نتيجه:
هنگام نزول وحي، ساختار و شاكله اي به نام «سوره» نزد مخاطبان شناخته شده بود.
هر سوره را نام يا نامهايي است و هدف از نامگذاري سوره ها، سهولت مراجعه و مذاكره است. پيشينه نامگذاري سوره ها به زمان پيامبر(ص) مي رسد و در اخبار امامان(ع)، صحابه و تابعان و در كلام دانشمندان قرآن پژوه از اسامي و عناويني گونه گون سوره ها سخن رفته است؛ بنابراين فقط شماري از سوره ها، نام و عنوانشان توقيفي است يعني از طريق خبر مسند صحيح مرفوع به پيامبر(ص) منتهي مي شود. از ميان نامها و عناوين متعدد، يك نام مقبولتر افتاده و بر پيشاني هر سوره درخشيدن گرفته است. از نظر قوت استناد و استحكام مبنا، نام سوره ها، عموماً مادون سورهايند. نامها و عناوين بعضاً نامشهور و كمابيش نامتداول سوره ها در مواردي سرچشمه و مأخذ شماري از نامها و عناوين مشهور و متداول سوره هاي قرآن كريم است. سوره ها به مثابه فصول قرآن كريم و اسامي و عناوين گوناگون سوره ها، به مثابه سرفصلها و تيترهاي آن فصول محسوب مي شوند؛ لذا هر يك از آن اسمها و عنوانها، حامل بار مفهومي خاصي است و مجموعه آن نامها چون گلدسته يي، رنگ و بوي ويژه قرآن را دارد.
پاورقيها:
* - اين نوشتار، برگرفته از پايان نامه دكتري نگارنده با عنوان «طبقه بندي عناوين و وجه تسميه سوره هاي قرآن كريم» است.
[۱] - آغازين آيه هاي سوره، چنين اند: «سأل سائل بعذاب واقع. للكافرين ليس له دافع. من الله ذي المعارج» (معارج: ۱-۳).
[۲] - مقصود، سوره «القلم» يعني شصت و هشتمين سوره قرآن كريم است.
[۳] - قيروان، شهري است در بخش شمال خاوري كشور تونس كه عقبه بن نافع آن را بنا نهاد. (بعلبكي، ۲/۹۳۵).
شناخت نامه اسامي سوره ها* (۲)