شبهه: یک از حربه های دشمن تحریف قرآن است که به گونه های مختلف از سوی آنان به شیعه نسبت داده می شود. یک گونه این نسبت آن است که می گویند بنابر آنچه که در کتاب فصل الخطاب ص۴ آمده، از نظر شیعه هر کس بگوید قرآن موجود کامل است او دروغگو است. و تمام قرآن مجید را امام علی(ع) جمع آوری کرده است
پاسخ:
قبل ازبیان عقیده شیعه درمورد قرآن کریم، باید به یک نکته مهم اشاره کرد. مسأله تحریف قرآن و بحث از آن به نفع سنی و شیعه نیست. زیرا نتیجه آن تضعیف قرآن است. بنابراین دشمنان اسلام ازآن سودمی برند.
اما مسأله تحریف قرآن در مصادر مذاهب اسلامی به طور پراکنده مطرح شده است. مخصوصا درکتب اهل سنت احادیث فراوانی درباره این موضوع وجود دارد.حال معلوم نیست چرا اصرار وجود داردکه این مسأله به شیعه نسبت داده شود. بهتر است همه مسلمانان آن گونه عمل کنندکه اکثرعلمای آنان عمل کرده اند. آنان معتقدند: قرآن موجودهمان قرآنی است که برپیامبر (ص)نازل شده است بدون هیچ کم یا اضافه شدن.بنابراین احادیث یا قول یک شخص دراین زمینه اعتبار ندارد چه سنی و چه شیعه.
کتاب «فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب» فقط برای یک بار در سال ۱۲۹۸ ق در نجف اشرف به چاپ رسیده است که بعد از انتشار مورد اعتراض علما امامیه آن عصر قرار می گیرد.[۱] و بعد از آن چاپ آن متوقف گردیده است و لذا ما به این کتاب دسترسی نداریم که آیا واقعا آقای طبرسی گفته است که اگر کسی بگوید قرآن موجوده کامل است او دروغگو است یا نه؟ به هر حال اگر چنین حرفی زده باشد این سخن او کاملا اشتباه و غیر قابل قبول می باشد. و ثانیا سخن او بیانگر عقیده شیعه نمی باشد و شیعه نه از طبرسی پیروی می کند و نه از هیچ کسی دیگر بلکه شیعه پیرو قرآن و اهل بیت می باشد. ثالثا علمای شیعه و مفسرین قرآن کریم همگی متفق بر این است این قرآن کریم موجود کاملا همان قرآنی است که بر پیامبر اسلام نازل شده نه چیزی از آن کم شده و نه چیزی بر آن افزوده گردیده است.
به هر حال محدث نوری در این کتاب روایاتی را جمع آوری نموده که دلالت بر تحریف قرآن دارند. لکن همه این روایات ضعیف و خبر واحد اند. علاّمه مجلسی در این باره می گوید: همه احادیثی که در تحریف قرآن وارد شده اند خبر واحد اند و از حیث علمی و عملی هیچ ارزشی ندارند بلکه راویان این احادیث توسط نجاشی و سایر علماء رجالی تضعیف شده و مورد قدح قرار گرفته اند.[۲]
خود میرزا حسین نوری نیز در این مورد اظهار نظر نموده و بر طبق نقل شیخ محمود تهرانی گفته است که من در نام گذاری این کتاب اشتباه نمودم و بهتر بود اسم آن را «فصل الخطاب فی عدم تحریف الکتاب» می گذاشتم. زیرا در این کتاب ثابت نموده ام که قرآن شریفی که امروز در دست مسلمانان است و در تمام عالم منتشر می باشد، تمام آیات و سوره های آن وحی الهی است و هیچ تغییری به زیادی یا کمی در آن ایجاد نشده چرا که مجموع قرآن به تواتر قطعی به دست ما رسیده است. لکن من مراد خود را در این کتاب تصریح نکرده ام و به علت مهمل گذاشتن مقصودم، مورد عتاب و ملامت قرار گرفته ام. میرزای نوری خودش مانند سایر علماء امامیه برای روایاتی که در مورد تحریف قرآن در این کتاب جمع آوری شده است، هیچ قیمت و ارزشی قائل نیست بلکه آنها را خبر واحد و روایات ضعیف و غیر معتبر می داند.[۳]
بنابراین هیچ یکی از مفسرین، فقهاء و متکلمین شیعه امامیه قائل به تحریف قرآن نمی باشد و سخنان علما بزرگ شیعه در این رابطه قابل توجه می باشد که به برخی از آن ها اشاره می گردد:
علاّمه طباطبائی (ره) مفسر بزرگ قرآن می فرماید: قرآنی که خداوند آن را بر پیامبرش ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نازل فرموده و آن را به «ذکر» وصف نموده است، همان گونه که نازل شده محفوظ مانده است. و از هر گونه زیادی و کمی و تغییر و تبدیل با صیانت الهی مصون می باشد.[۴]
سید ابو القاسم خویی رحمه الله یکی از فقهاء بزرگ شیعه می فرماید: سخن از تحریف قرآن سخن گزاف و خیال است. از تحریف قرآن جز کسی که عقلش ضعیف باشد و یا کسی که تأمّل به حق در اطراف آن ندارد، سخن نمی گوید.[۵]
شیخ لطف الله صافی یکی از مراجع تقلید شیعه در این رابطه می گوید: قرآن معجزه پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می باشد و آن کتابی است که از هیچ راهی، باطل به آن راه ندارد. تمام فصحاء از آوردن مثل آن یا یک سورۀ آن و یا یک آیه آن عاجز مانده اند و بعد از گذشت چهارده قرن کسی نتوانسته مثل آن را بیاورد و هیچ کسی در قرن های بعدی هم قدرت بر آوردن آن را نخواهد داشت. در این قرآن موجود چیزی از کلام بشر وجود ندارد. تمام سوره ها و آیات آن متواتر قطعی است.
شیعه امامیه قائل به این است که هیچ چیزی از قر آن کم نشده است تا چه رسد که بر آن افزوده شده باشد و هیچ کسی در آن شک نخواهد داشت جز جاهل و یا کسی که به کم فکری و عقب ماندگی ذهنی مبتلا باشد.[۶]
روایات بیشماری در كتب معتبر اهل سنت در مورد تحریف قرآن وجود دارد[۷]، چنانكه مفسر بزرگ اهل سنت، سید محمود آلوسی بعد از ذكر پارهای از آنها میگوید «والروایات فی هذا الباب اكثر من ان تحصی الا انها محموله علی ما ذكرناه» روایات در این موضوع [تحریف قرآن] بیش از آن است كه به شمار آید جز اینكه آنها به آنچه ذكر كردیم [نسخ قرآن] حمل میشوند[۸]. و این روایات دلالت بر ۲۵ مورد تحریف لفظی دارند[۹]، و شامل انواع تحریف میگردند كه جهت اختصار بعضی از آنها ذكر میشوند:
الف: تحریف به نقصان:
۱ـ نابودی بسیاری از قرآن: جلال الدین سیوطی و آلوسی از پسر عمر چنین نقل كردهاند «و لا یقولون احدكم قد اخذت القرآن كله ما یدریه ما كله؟ قد ذهب منه قرآن كثیر و لكن لیقل قد اخذت ما ظهر منه» كسی از شما نگوید كل قرآن را گرفتم بلكه بگوید مقداری را كه ظاهر است گرفتم، چه میدانید كل قرآن چه قدر است؟ قطعاً بسیاری از آن نابود شده است[۱۰].
۲ ـ حذف سورهای شبیه سوره توبه: زركشی در البرهان از صحیح مسلم از قول ابوموسی اشعری چنین نقل میكند: «انا نقرأ سورة نشبهها فی الطول و الشدة ببراءة فانسیتها غیرانی احفظ منها « لو كان لابن آدم وادیان من مال لا تبغی واو یا و لا یملأ جوف ابن آدم الا التراب» و كنا نقرأ سوره نشبهها باحدی المسبحات فانسیتها غیر انی حفظت منها «یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تقعلون فتكتب شهاده فی اعناقكم فتسألوه عنها یوم القیامه» یعنی ما سورهای را كه در طول و شدت شبیه برائت (توبه) بود قرائت میكردیم من آن را فراموش كردم و فقط از آن این را حفظ دارم كه «ولو كان لابی» و سورهای را شبیه یكی از مسبحات میخواندیم كه آنرا فراموش كردم، مگر این آیه «یا ایها الذین ...»[۱۱].
۳ـ تحریف سورة احزاب و آیه رجم: زر بن جیش گوید: ابی ابن كعب پرسید: سورة احزاب را چند آیه میدانی؟ گفتم ۷۲ یا ۷۳ آیه، گفت معادل سوره بقره بود و ما در آن آیه رجم را قرائت میكردیم، پرسیدم آیه رجم كدام است؟ گفت: «اذا زنی الشیخ والشیخه فارجموهما البته نكالا من الله والله عزیز حكیم[۱۲]».
۴ـ جلال الدین سیوطی روایات زیادی مبنی بر حذف سورههای حفد و فلع از قرآن آورده است[۱۳].
۵ ـ روایاتی كه دوسوم یا سه چهارم سورة توبه را محذوف میدانند[۱۴].
ب) تحریف با زیاده:
۱ـ طبق نقل جلال الدین سیوطی ابن عباس و ابن مسعود معوذتین را جز قرآن نمیدانستهاند[۱۵]. ۲ـ طبق نقل ایت الله خوئی و دكتر محمدی از صحیح مسلم، سنن نسایی و مسند احمد، قتاده از انس بن مالك نقل میكند كه گفت: پشت پیامبر - صلی الله علیه و آله - ابی بكر و عثمان نماز خواندهام و از هیچ یك نشنیدم كه «بسم الله الرحمن الرحیم» را بخوانند[۱۶].
ج) تحریف به تغییر و تبدیل: ابن الخطیب سنی روایات زیادی از كتب معتبر اهل سنت در این مورد ذكر كرده است[۱۷]. و مدعی شده است كه حجاج ابن یوسف سقفی ۱۲ مورد تحریف به تغییر در آیات قرآن را انجام داده است[۱۸].
توجه به این مطلب لازم است که نسخ تلاوت عین تحریف به نقصان است و بلكه بالاتر و زشت تر از آن است. زیرا نسخ تلاوت یا توسط پیامبر - صلی الله علیه و آله - صورت گرفته یا توسط خلفاء بعد از او و وقوع توسط پیامبر - صلی الله علیه و آله - نیاز به اثبات دارد و با روایات واحده وحتی به اعتقاد شافعی و برخی دیگر از عامه با روایات متواتر نیز نمی توان آنرا اثبات كرد و اگر توسط خلفاء بعد از پیامبر - صلی الله علیه و آله - صورت گرفته دقیقاً معنایش تحریف است[۱۹] و با اسم عوض كردن واقعیت تغییر نمیكند و چون روایات دال بر تحریف را به جای رد، توجیه كردهاند قول به نسخ تلاوت بدتر از قول به تحریف میباشد و به همان ادلهای كه تحریف را مردود می شمارند ، نسخ تلاوت هم باطل است. و به همین جهت ابن الخطیب سنی شدیداً آن را غیر معقول میداند و قائلان آن را بی عقل و ... معرفی میكند[۲۰]. و طبق نقل استاد معرفت، شیخ محمد خضرمی در كتاب تاریخ التشریع الاسلامی، دكتر مصطفی زید در «النسخ فی القرآن الكریم» و دكتر حمد سعاد و ... این نوع نسخ را قبول ندارند[۲۱]. و علمای شیعه نیز این نوع نسخ را قبول ندارند و اگر برخی از آنان آنرا ممكن دانستهاند مرادشان امكان ذاتی آن است نه امكان وقوعی آن و این در مقابل معتزله است كه امكان ذاتی آن را هم منكرند[۲۲].
اما اینکه امام علی (ع) قرآن را جمع آوری کرده باشد دلیل بر کفر هیچ کسی نمی باشد، زیرا در زمان رسول خدا(ص) بسیاری از اصحاب رسول خدا برای جمع آوری قرآن همت گماشتند و یکی از آنان امام علی (ع) بود. این مطلب در کتابهای اهل سنت به وضوح منعکس شده است.
بر اساس دلائل نقلی فراوانی كه حتی در منابع اهل تسنن نیز آمده است، نخستین كسی كه بعد از رحلت جانسوز پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ اقدام به جمع آوری قرآن كریم كرد و آن را تدوین و تنظیم نموده حضرت علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ بود.
برخی از روایات اسلامی كه ثابت می كند حضرت علی ـ علیه السلام ـ قرآن كریم را بعد از رحلت پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ جمع آوری كرد عبارتند از:
۱. ابن سیرین می گوید، علی ـ علیه السلام ـ فرمود:«وقتی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ رحلت كرد، سوگند خوردم كه ردایم را جز برای نماز جمعه به دوش نگیرم، تا آن كه قرآن را جمع نمایم.»[۲۳]
۲. محمد بن سیرین از عكرمه نقل كرده است كه: پس از بیعت مردم با ابوبكر، علی بن ابی طالب در خانه نشست، به ابوبكر گزارش دادند كه او از بیعت با تو كراهت دارد، ابوبكر آن حضرت را خواست و گفت از بیعت با من سرباز زدی؟ علی ـ علیه السلام ـ فرمود: دیدم در كتاب خدا چیزهایی افزوده می شود، پس با خودم گفتم كه جز برای نماز ردا بر دوش نگیرم، تا آن كه قرآن را جمع نمایم. ابوبكر گفت: چه كار شایسته ای!
محمد بن سیرین می گوید: «از عكرمه پرسیدم آیا دیگران قرآن را به ترتیب نزول تألیف نمودند؟ وی پاسخ داد:«اگر جن و انس جمع گردند تا تألیفی مانند تألیف علی ابن ابی طالب داشته باشند،توانایی آن را نخواهند داشت.[۲۴]
البته مصحفی كه امام علی ـ علیه السلام ـ تدوین و جمع كرد آن را به مردم ارائه كرد. ولی به دلائلی كه در جای خود بحث شده، مورد پذیرش قرار نگرفت، و آن مصحف به عنوان ودیعة امامت بعد از حضرت علی ـ علیه السلام ـ به امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ یكی پس از دیگری رسیده است.
مصحف امام علی ـ علیه السلام ـ از نظر تعداد آیات، سوره ها و كلمات، هیچ تفاوتی با مصحف كنونی نداشت، تنها سوره ها به ترتیب نزول تنظیم شده بودند و بر اساس قرائت پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ بود و شأن نزول آیات و سوره ها و نام افرادی كه آیات و سوره های در شأن آن ها بود ذكر شده بود و ... .[۲۵]
[۱] . مستدرک الوسائل، ۱/۵۰.
[۲] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ۹/۱۹۳، بیروت، موسسه الوفاء، دوم، ۱۴۰۳ ق.
[۳] . مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۵۰ و ۵۱.
[۴] . طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ۱۲/۱۰۷، قم، منشورات جامعه مدرسین، بی تا.
[۵] . خویی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، ص ۲۵۹، بیروت، دار الزهراء، ۱۳۹۵ ق.
[۶] . کورانی عاملی، علی، تدوین القرآن، ص ۴۶، دار القرآن الکریم، اول، ۱۴۱۸ ق.
[۷] . بخاری، صحیح البخاری، شرح الكرمانی، (بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم،۱۴۰) ، ج ۲۳. ص ۲۱۴، مسلم بن الحجاج، النیشابوری ، صحیح مسلم، (بیروت، احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۳۷۵، هجری قمری) ج ۳، ص ۱۳۱۷. الامام الحافظ، (ابوعبدالله، الحاكم النشابوری، (بیروت، دارالمعرفه، بی نوبت چاپ، بیتا) ، ج ۴، ص ۳۵۹- ۳۶۰، جلال الدین، عبدالرحمن، السیوطی، الدر المنثور، (قم، كتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، بی نوبت چاپ، ۱۴۰۴) ، ج ۱، ص ۱۰۴ ـ ۱۰۶، ج ۶، ص ۴۲۰ ـ ۴۲۲ و ۴۱۶، احمد بن حنبل، مسند احمد، (بیروت، دار صادر. بی نوبت چاپ، بیتا) ج ۱، ص ۲۳، ج ۲، ص ۴۳، ج ۵، ص ۱۳۲ و ۱۸۳، ج ۲، ص ۵۰ و ... .
[۸] . سید محمود، آلوسی، روح المعانی، (مصر، اداره الطباعه المنیربه، چاپ دوم، بیتا) ، ج ۱، ص ۲۴، سطر ۱۸.
[۹] . محمد هادی معرفت، پیشین، ص ۱۵۹ ـ ۱۸۸.
[۱۰] . جلال الدین ، عبدالرحمن، السیوطی، پیشین، ج ۱، ص ۱۰۶، الاتقان (دار بن كثیر، چاپ دوم، ۱۴۱۴)، ص ۷۱۷ ـ ۷۱۸ ، سید محمد آلوسی، پیشین، سطر ۱۷.
[۱۱] . زركشی، البرهان فی علوم القرآن، ( بیروت، دارالفكر، بی نوبت چاپ، ۱۴۰۸) ج ۲، ص ۴۳ ـ ۴۴.
[۱۲] . جلال الدین ، عبدالرحمن، السیوطی، الاتقان، پیشین، ص .
[۱۳] . جلال الدین ، عبدالرحمن، السیوطی، الدر المنثور، پیشین، ج ۶، ص ۴۲۰ ـ ۴۲۲.
[۱۴] . الدر المنثور، پیشین، ج ۳، ص ۲۰۸، مستدرك حاكم، پیشین، ج ۲، ص ۳۳۱.
[۱۵] . الدر المنثور، پیشین، ج ۶، ص ۴۱۶.
[۱۶] . آیت الله سید ابولقاسم خوئی، البیان، پیشین، ص ۴۴۳، دكتر فتح الله المحمدی، پیشین، ص ۱۰۹.
[۱۷] . ابن الخطیب، الفرقان، (بیروت، دارالكتاب العلمیه، بی نوبت چاپ، بیتا) ص ۴۱ ـ ۵۲.
[۱۸] . همان، ص ۵۰ ـ ۵۲.
[۱۹] . سید ابولقاسم خوئی، پیشین، ص ۲۰۵ ـ ۲۰۶.
[۲۰] . ابن الخطیب، پیشین، ص ۱۵۶ ـ ۱۵۷.
[۲۱] .محمد هادی معرفت، پیشین، ص۳۰.
[۲۲] . دكتر فتح الله محمدی، پیشین، ص ۱۵۷، ۲۰۱ و ۲۰۵.
[۲۳] . ر.ك، جلال الدین سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، دمشق، دار ابن كثیر، دارالعلوم الانسانی، ۱۴۱۴ قمری،جلد ۱، صفحه ۱۸۳.
[۲۴] . ر.ك، الاتقان، همان، تاریخ القرآن، همان،صفحه ۴۸.
[۲۵] . برای آگاهی بیشتر ر.ك،محمد هادی معرفت، علوم قرآنی، قم، مؤسسه انتشاراتی التمهید، ۱۳۷۸ شمسی.