شبهه: یهودیان و مسیحیان بر این باور هستند که حضرت عیسی مسیح(ص) کشته شده است منتها در اناجیل بیان شده که بعد از سه روز دوباره زنده شده و به آسمان رفته است. اما مطلبی که در قرآن در مورد حضرت مسیح(ع) وجود دارد با این واقعیت تاریخی مخالف است.
پاسخ:
قرآن کریم عیسی را این گونه معرّفی می کند: عیسی ـ علیه السلام ـ یکی از پیامبران بزرگ صاحب شریعت است.[۱] که خداوند وی را بر بسیاری از پیامبران دیگر برتری بخشید.[۲] و آیات و نشانه های روشن و معجزات بسیاری را توسّط او نمایان نموده است[۳] او روح الله[۴] و کلمه الله[۵] و مؤید به روح القدس است[۶] حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ دارای خلقتی استثنایی و معجزه آسا است.[۷] و مانند حضرت آدم با ارادۀ خاص خداوند، بدون پدر متولّد شده است.[۸] وی قبل از هر چیز خود را عبد و بندۀ خدایی می داند که او را پیامبر و وجودش را (مبارک) قرار داد.[۹] و برای او انجیل را آورده که مایه نور و هدایت است.[۱۰] آن چه از بررسی کتاب های تاریخ بدست می آید، این است که عیسی بن مریم ـ علیه السلام ـ حدود شصت سال در زمین در میان بنی اسرائیل زندگی کرد.[۱۱] سرانجام هنگامی که توطئه ها برای قتل او شدّت گرفت، خداوند او را از شر دشمنان نجات داد و به سوی خود بالا برد، و بدین ترتیب عروج عیسی ـ علیه السلام ـ آغاز شد.[۱۲]
یکی از موضوعات مورد اختلاف میان قرآن و کتاب مقدس مسیحیان، داستان به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی مسیح است، هر چهار انجیل چگونگی دست گیری، محاکمه و به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی را با تفاوت هایی جزئی نقل و گزارش کرده اند، بر اساس گزارش انجیل ها، که مسیحیان به آن عقیده دارند، حضرت عیسی به صلیب کشیده و دفن شد ولی پس از سه روز، زنده و به آسمان رفت و نزد خداوند جای گرفت.[۱۳]
قرآن نیز این ماجرا را گزارش می دهد، و بر اساس آن مسیح هم اکنون زنده است و در نزد خدا جای دارد با این تفاوت که ظاهر قرآن دلالت بر این دارد که حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ مصلوب نشد و او را نکشتند، بلکه این امر بر دشمنان او مشتبه شد و حضرت مستقیماً به آسمان برده شد. قرآن در مورد بنی اسرائیل می گوید: و به خاطر قولشان که: (ما) مسیح عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم، در حالی که نه او را کشتند و نه به صلیب کشیدند، لکن امر بر آن ها مشتبه شد و محققاً کسانی که در مورد قتل او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می کنند و قطعاً او را نکشتند، بلکه خداوند او را به سوی خود بالا برد، و خداوند توانا و حکیم است، هیچ کس از اهل کتاب نیست مگر این که قبل از مردن به عیسی ایمان می آورند، او در روز قیامت علیه آنان گواه خواهد بود.[۱۴] پس از نظر مسیحیان نیز حضرت مسیح (ع) زنده است.
آن چه از ظاهر آیۀ ۱۵۹ سورۀ نساء (وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ...) بدست می آید این است که عیسی ـ علیه السلام ـ نزد خداوند زنده است و نخواهد مرد، تا آن که همۀ اهل کتاب به وی ایمان بیاورند.[۱۵]
از تعبیر (تا آن که همۀ اهل کتاب به او ایمان بیاورند) به خوبی استفاده می شود که عیسی ـ علیه السلام ـ روزی از آسمان فرود آمده و مجدداً در میان مردم حضور خواهد یافت و همۀ اهل کتاب به او ایمان خواهند آورد.
برای پاسخ این سؤال ناچاریم به درب خانۀ پیامبر و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و پاسخ را از زبان آن ها بشنویم:
۱ـ امام صادق ـ علیه السلام ـ می گوید رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: .... مهدی از ذریّۀ من است، هنگامی که خروج کند (ظهور کند) عیسی بن مریم برای یاری و نصرت او از آسمان به زمین می آید، او را جلو انداخته و پشت سر او نماز می خواند.[۱۶]
۲ـ امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمود: همانا عیسی ـ علیه السلام ـ پیش از روز قیامت به دنیا فرود می آید، از اهل ملّت یهود و نصارا کسی باقی نمی ماند مگر این که پیش از مردنش به او ایمان می آورد و او پشت سر مهدی نماز می خواند.[۱۷]
۳ـ امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: حضرت قائم به بیت المقدس بر می گردد و برای مردم در نماز، امامت می کند، و چون روز جمعه نماز اقامه گردد، عیسی همراه هفتاد هزار فرشته نزول کند و او عمامه بر سر دارد و شمشیر آویخته، بر اسب سوار و حربه ای در دست دارد و چون به زمین نزول کند منادی فریاد بر کشد، ای گروه های مسلمانان، حق آمد و باطل از میان رفت.[۱۸]
۴ـ رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: عیسی بر گردنه کوهی به نام افیق نزول می کند و به بیت المقدس می آید در حالی که مردم آماده برای نماز صبح باشند، امام یعنی حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ عقب می رود، عیسی او را به جلو می برد و در پشت سرش به آیین شریعت محمّد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نماز می خواند و می گوید: شما اهل بیت را هیچ کس مقدم نمی شود.[۱۹]
مشهور این است که عیسی اوّل در قدس فرود می آید پس به شام و جاهای دیگر می رود و مسلمان ها و او با یهود و روم و دجّال می جنگند، وی چهل سال در روی زمین باقی می ماند، پس خداوند جان او را می گیرد، و مسلمان ها او را دفن می کنند و در روایتی از اهل بیت وارد شده است که امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ در ملاء عام و در پیش چشمان مردم، برای مراسم دفن او، قیام می کنند....، و او را با پارچه ای از بافته های مادرش مریم کفن نموده، و در قدس در کنار قبر مادرش دفن می کند.[۲۰]
نتیجه و پاسخ: از ظاهر آیه ۱۵۹ سورۀ نساء استفاده می شود که حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ در حال حاضر نزد خدا زنده است و روزی مجدّداً به زمین باز خواهد گشت، و روایات به صراحت دلالت دارند که زمان بازگشت و ظهور آن حضرت بعد از ظهور امام دوازدهم مهدی موعود ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ خواهد بود.
اما اینکه در زنده بودن او چه سود و فایده ای است لازم است عرض شود که همان حکمتی که در کیفیت ولادت و زندگی حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ که با ولادت سایر انسان ها تفاوت وجود دارد، در عروج و زنده بودن آن حضرت نیز همین حکمت و فلسفه جاری باشد.
در خلقت و زندگی ممتاز حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ با علم الهی ممکن است حکمت ها و تعالیم زیادی نهفته باشد لکن خداوند خودش در بیان حکمت آن می فرماید: «ما مریم و پسرش را نشانه بزرگی برای جهانیان قرار دادیم».[۲۱] شیخ طوسی در ذیل این آیه شریفه می گوید این که خداوند فرموده ما عیسی و مادرش را آیت و نشانه برای جهانیان قرار دادیم معنایش این است که آنان حجّت خدا بر مردم هستند تا بدانند که خداوند قادر بر اختراع اجسام است بدون این که چیزی در بین باشد چنان چه که عیسی ـ علیه السلام ـ را بدون پدر اختراع کرده و به وجود آورد.[۲۲]
بنابر این خداوند خواسته است که با خلقت خارق العاده حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ و معجزات گوناگون و متفاوت او قدرت خود را به نمایش بگذارد و باعث استحکام ایمان مردم گردد. در این باره از امام صادق ـ علیه السلام ـ پرسیده شدکه چرا خداوند آدم را بدون پدر و مادر و عیسی ـ علیه السلام ـ را بدون پدر و سایر مردم را از پدران و مادران آفرید؟ امام در جواب فرمود: «برای این که مردم به تمام قدرت و کمال توانایی خدا پی برده و بدانند که خداوند می تواند مخلوقی را از مادر به تنهایی بدون پدر بیافریند چنان چه قادر است موجود را بدون وجود پدر و مادر ایجاد نماید و اقدام به آن نمود تا مردم بدانند که حضرتش به هر چیزی قادر و توانا است.»[۲۳]
در ادامه زندگی آن حضرت نیز می توانیم بگوییم که خداوند با این کار قدرت خود را به مردم نشان داده است تا بندگان او بداند که خداوند قادر است پیامبرش را نه تنها از دست دشمنان او که قصد کشتن او را داشت می تواند نجات دهد بلکه می تواند او را تا آخرالزمان زنده نگه دارد.
چیزی دیگر را که می تواند فلسفه زنده نگه داشتن حضرت مسیح را بیان کند آیه شریفه« وَ إِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَیؤْمِننََّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یوْمَ الْقِیامَۀ یكُونُ عَلَیهْمْ شهَیدًا ؛ و هیچ یك از اهل كتاب نیست مگر اینكه پیش از مرگش به او [حضرت مسیح] ایمان مىآورد و روز قیامت، بر آنها گواه خواهد بود»[۲۴]. به این معنا که خداوند او را تا آخرالزمان زنده نگه داشته است تا هم یهودیان که منکر او می باشند و هم مسیحیان که او را خدا می پندارند، به نبوت و بندگی اوایمان بیاورند. و وجود آن حضرت باز هم برای مردم آخرالزمان به عنوان حجت و معجزه ای الهی خود را نشان دهد و مسحیان و یهودیان چنانچه که قبلا در احادیث معصومین به آنها اشاره شد به خاطر وجود آن حضرت مسلمان شده و به امام زمان (ع) ایمان آورده و از او حمایت کنند.
[۱] . شوری، ۱۳.
[۲] . بقره، ۲۵۳.
[۳] . آل عمران، ۴۹.
[۴] . نساء، ۱۷۱.
[۵] . آل عمران، ۴۵.
[۶] . بقره، ۲۵۳.
[۷] . مریم، ۱۵ـ ۳۵.
[۸] . آل عمران، ۵۹.
[۹] . مریم، ۳۰ـ ۳۱.
[۱۰] . مائده، ۴۶.
[۱۱] . علامه طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمّد باقر موسوی همدانی، ۳/۳۰۷، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۶ش.
[۱۲] . آل عمران، ۵۵.
[۱۳] . ادیب آل علی، سید محمّد، مسیحیت، ص ۳۳، مرکز مدیریت حوزه ی علمیه قم، ۱۳۸۵، به نقل از انجیل مرقس، باب ۱۴و ۱۵، انجیل متی، باب ۲۶ و ۲۷، انجیل لوقا، باب ۲۲ و ۲۳، انجیل یوحنا، باب ۱۸و ۱۹.
[۱۴] . نساء، ۱۵۷ تا ۱۵۹.
[۱۵] . علامه طباطبایی، سید محمّد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ۳/۳۲۵، پیشین.
[۱۶] . صدوق محمّد، امالی، ترجمۀ کریم فیضی، ص ۳۴۴، مجلس ۳۹، ح۴، وحدت بخش، ۱۳۸۴ش.
[۱۷] . یزدی حائری، علی، الزام الناصب فی اثبات الحجۀ الغایب، ۱/۵۳.
[۱۸] . اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفۀ الائمۀ، ۳/۲۶۹، مکتبۀ بنی هاشمی، تبریز، ۱۳۸۱هـ ق.
[۱۹] . احسان بخش رشتی، صادق، آثار الصادقین، ۲۶/۵۴۴، روابط عموم ستاد برگزاری نماز جمعه گیلان، ۱۳۷۱.
[۲۰] . الکورانی العاملی، علی، عصر ظهور، ص ۳۰۷، دارالهدی، ۱۳۸۳ش.
[۲۱] . انبیا / ۹۱.
[۲۲] . طوسی، محمد بن الحسن، التبیان، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۳۷۲.
[۲۳] . صدوق، محمدبن بابویه، علل الشرایع، نجف، مطبعه الحیدریه، ۱۳۸۶ق، ج۱، ص۱۵.
[۲۴] . نساء/۱۵۹.