مروري بر زندگي ابنبواب، خوشنويس و كاتب قرآن كريم
حميدرضا افسري
ابوالحسن علي بن هلال خوشنويس و مذّهِب مشهور كه در حدود نيمه دوم قرن چهارم تا اوايل قرن پنجم (سال ۴۱۳ق/ ۱۰۲۲م) ميزيسته است؛ شهرتش به ابنبواب به اين جهت است كه پدرش دربان آل بويه بود۱. ابوالفضل بن خيرون وي را از اهلسنت دانسته اما قاضينورالله شوشتري او را در شمار شيعيان آورده است؛ اينكه سيدمرتضي در مرگ او مرثيه گفت ميتواند رأي قاضي نورالله را تقويت كند بههرحال وي را به پارسايي و امانت ستودهاند۲. وي علاوه بر خوشنويسي و تذهيب در زمينههاي ديگر از جمله وعظ و خطابه۳، تعبير رويا۴ و شاعري۵ اهتمام داشته است. قصيده رائيه در ادوات خوشنويسي از آثار منظوم ابنبواب است۶.
حبيب اصفهاني از او بهعنوان فقيه و حافظ كل قرآن نام ميبرد۷. ذهبي در سير اعلام النبلا آورده است كه ابنبواب پيش از خوشنويسي به نقاشي و نگارگري خانهها اشتغال داشته سپس به تذهيب كتب سرانجام به كتابت پرداخته است۸. از مهارت ابنبواب در تذهيب ميتوان به قرآن موجود در موزه چستربيتي اشاره كرد. اين قرآن به خط نسخ ابنبواب است كه بهتر است بگوييم نسخ آميخته به ريحان يا به عبارت ديگر نسخ ريحاني است. رايس اين نسخه را كه تذهيب آن را نيز كار ابنبواب برشمرده، از هر جهت مورد ارزيابي قرار داده است. همچنين زماني كه ابنبواب سرپرست كتابخانه بهاءالدوله در شيراز بود جزء ناقض قرآن موجود در آن كتابخانه را كه به خط ابنمقله بود، چنان با مهارت، كامل كرد كه بهاءالدوله نتوانست آن را از خط ابنمقله تمييز دهد. از اين امر به خوبي ميتوان دريافت كه ابنبواب در شبيهنويسي و در تذهيب و صحافي بسيار ماهر بوده است۹.
ابن بواب در خوشنويسي شاگرد محمدبن اسعد۱۰ و محمدبن سمساني۱۱ بود كه هر دو شاگرد ابنمقله (۲۷۲ - ۳۲۸ق) بودند و نيز در منابع آمده كه دختر ابنمقله به عليبن هلال تعليم خوشنويسي داد۱۲ و بيشك ابنبواب از خط ابنمقله تأثير گرفته است، براي نمونه هندوشاه (ص۲۰۸) آورده است كه ابنطقطقي از كتابي ياد ميكند كه ابتدا ميپنداشته به خط ابنمقله است، اما نظر ياقوت مستعصمي را درباره آن جويا ميشود. ياقوت با ديدن نسخه و تأمل در آن درمييابد كه به خط ابنبواب است و ميگويد كه وي آن را به شيوه ابن مقله نوشته است۱۳، لذا عليرغم تلاش ابن بواب در شبيهنويسي خط ابنمقله، توسط ياقوت مستعصمي پرده از ماجرا برداشته ميشود.
ابن بواب كوشش ميكرد تا خطوطي را كه توسط خوشنويسان پيش از او، پايهگذاري شده اما به درجه كمال توفيق نيافته بودند را خود تكميل كند براي نمونه: در يك نسخه خطي مربوط به سده ۹ق/۱۵م به نام رسالة في علم الكتابة كه موءلف آن ناشناخته است و در برلن نگهداري ميشود، مطالبي راجع به ابنبواب آمده كه رايس آن را نقل كرده است. موءلف اين رساله مينويسد كه ابنبواب دريافت كه پيش از او خطاطان در اصلاح خط كوفي كوشيدهاند و نيز بنومقله (ابنمقله، وزير و برادرش) در بهترساختن توقيع و نسخ كوشش كرده اما در رسانيدن آن خطوط به درجه كمال توفيق نيافتهاند. از اينرو خود به تكميل كار آنان پرداخت. همچنين ابنبواب دريافت كه استادش ابناسد اشعار را به خط نسخ شبيه به محقق مينويسد. او اين خط را نيز به درجه كمال رسانيد. ذهبي ابنبواب را صاحب خط منسوب (خطي كه هريك از حروف آن از لحاظ وضع و اندازه با حرف الف متناسب است) خوانده، اما ابنخلكان وضع اين خط را به ابنمقله نسبت داده و نوشته است كه ابنبواب به تهذيب و تنقيح اين شيوه پرداخت و به آن، زيبايي و جلوه بخشيد. رايس ميگويد كه تناسب هندسي حروف خط منسوب را ابنمقله به وجود آورد، اما ابنبواب كه خود پيش از خوشنويسشدن با هنر تذهيب و نگارگري آشنا بود، با بينش هنرمندانه به اين تناسب، زيبايي هنري بخشيد۱۴. علاوه بر اصلاحات، وضع اصول و قواعد خطوط نسخ و ثلث، ابداع و پايهگذاري برخي از خطوط از جمله ريحان و محقق را نيز به ابنبواب نسبت ميدهند. در تذكره خط و خطاطان ميرزا حبيبالله اصفهاني به ابداع خطوط ريحان و محقق توسط وي اشاره شده است.
محمدبن حسن الطيبي در اوايل قرن دهم كتابي تأليف كرد كه در آن ۱۶ قلم را كه منسوب به ابنبواب است و توسط پيروانش به طريقه وي نوشته شده ياد كرده و نمونههايي از آنها را ارائه نموده است. اين نمونهها شامل خطوط ثلثالمعتاد، منصور، مقتلان، تواقيع، جليل ثلث، مصاحف، مسلسل، غيار، جليلالمحقق، ريحان، رقاع، رياشي، لوءلوء حواشي و اشعار است و نامي از خط طومار در آن نيامده است. بعيد نيست كه خطهاي زمان ابنبواب تنها همين خطوط باشد. همچنين احتمال دارد ابنبواب در نوشتن خطوطي كه به طريقه وي نوشته شده مهارت تام داشته ولي اصل اين خطوط از بين رفته و شيوه آن توسط پيروان ابنبواب ادامه پيدا كرده است۱۵. از ديگر خطوطي كه به وي نسبت ميدهند خطوط نرگس، ريحان، لوءلوء، مرسع، وشي و چند نوع ديگر است۱۶.
ابن بواب در خوشنويسي از جايگاه ويژهاي برخوردار است چنانچه ياقوت در معجمالادبا مينويسد: «ابنبواب در خوشنويسي به چنان پايگاهي رسيد كه به خط خوش او مثل ميزدند۱۷».
از شاگردان ابنبواب در خوشنويسي محمدبن عبدالملك۱۸ را نام بردهاند. از پيروان طريقه ابنبواب در خوشنويسي ميتوان فاطمه بنتحسن (بنت اقرع)۱۹ و ابوطالب مبارك كرخي۲۰ را نام برد. از آثار ابنبواب كتابت ۶۴ نسخه قرآن را خواندهاند كه قطعاً نسخه كامل موجود همان قرآن كتابخانه چستربيتي است كه به سال ۳۹۱ ق. كتابت شده است. يك نسخه از قرآن كريم منسوب به ابنبواب هست كه توسط سلطان سليم عثماني به جامع لالهلي استانبول اهدا شده كه به صحت انتساب آن يقين نداريم۲۱.
قرآن ديگري كه از ابنبواب شناسايي شده قرآني است به خط كوفي كه در كتابخانه آيتالله مرعشينجفي در قم موجود است. تاريخ كتابت آن ۳۹۲ق. است۲۲. از آثار و خطوط غيرقرآني ابنبواب ميتوان به دو نسخه منسوب به وي از ديوان سلامةبن جندل - شاعر جاهلي - اشاره كرد كه اولي در توپكاييسرايي استانبول و دومي در موزه آثار ترك و اسلام نگهداري ميشود و همچنين ميتوان منتتخبي از كتاب الحيوان جاحظ مضبوط در همان موزه و... را برشمرد۲۳.
پاورقيها:
۱ - ابن تغربردي، يوسف، النجوم الزاهرة محاسن مصر و القاهره، قاهره، جلدچهارم، ص۲۵۷؛ ابن خلكان، احمدبن محمد، وفياتالاعيان، به كوشش احسان عباس، بيروت ۱۹۷۱ - ۱۹۷۲ م، جلد۳، ص۳۴۲.
۲ - فكرت، محمد آصف، «ذيل ابن بواب»، دايرةالمعارف بزرگ اسلامي، تهران، ۱۳۷۴.
۳ - ذهبي، محمدبن احمد، سير اعلامالنبلا، به كوشش شعيب الارنوءوط و ديگران، بيروت، ۱۴۰۳ق، جلد۳، ص۳۱۶.
۴ - همان، صص ۳۱۶ و ۳۱۷.
۵ - ياقوت، معجمالادبا، مصر، ۱۳۵۵ - ۱۳۵۷، جلد ۱۵، صص۱۲۵ - ۱۲۷.
۶ - حاجيخليفه، كشفالظنون، استانبول، ۱۹۴۱م، جلد دوم، ص۱۳۳۹.
۷ - اصفهاني، حبيباله، تذكره خط و خطاطان، تهران، ۱۳۶۹، ص۵۷.
۸ - ذهبي، همان، جلد ۱۷، ص۳۱۶.
۹ - فكرت، محمدآصف، «ذيل ابن بواب»، دايرةالمعارف بزرگ اسلامي، تهران، ۱۳۷۴.
۱۰ - ابن خلكان، همان، صص ۳۴۲ و ۳۴۳.
۱۱ - قلقشندي، احمدبن علي، صبحالاعشي، قاهره، ۱۳۸۳، جلد ۳، ص۱۳.
۱۲ - قاضي احمدقمي، احمدبن حسين، گلستان هنر به كوشش احمد سهيلي، تهران، ۱۳۵۲، صص۱۷ و ۱۸.
۱۳ - فكرت، محمدآصف، همان كتاب، همان ماده.
۱۴ - همان.
۱۵ - عالي، محمد، «ابنبواب (علي بن هلال)»، كتاب ماه، سال اول، شماره ۱۲، صص۶۶ و ۶۷.
۱۶ - جبوري، تركي عطيه عبود، الخط العربي الاسلامي، به كوشش علي خاقاني، بغداد، ۱۳۵۹ق، ص۱۶۵.
۱۷ - ياقوت، همان، صص ۱۲۱ و ۱۲۲.
۱۸ - قلقشندي، همان، ص۱۴.
۱۹ - ذهبي، همان، جلد ۱۸، ص۴۸۰.
۲۰ - ذهبي، همان، جلد ۱۷، ص۵۶.
۲۱ - فكرت، محمد آصف، همان كتاب، همان ماده.
۲۲ - عالي، محمد، همان، ص۶۷.
۲۳ - فكرت، محمدآصف، همان كتاب، همان ماده.