(متوفى ۹۸۸ ه. ق)
وى فرزند ملا شكر الله شريف كاشانى از اعلام تفسيرى و كاوشگران معارف قرآنى قرن دهم هجرى شيعه مى باشد.
مىباشد.
ولادت
از محل و تاريخ تولد و كيفيت نشو و نماى وى اطلاعى در دست نيست، ولى با توجه به اينكه اهل كاشان بوده و مقبره وى نيز در كاشان مىباشد، احتمال مىرود كه تولد و محل تحصيل و رشد وى نيز كاشان بوده باشد. وى انسانى مهذب و عفيف و باحيا بوده و نسبت به ثروت و مناصب دنيوى (مال و مقام) زهد و ورع خاصى داشته، و از تملق و چاپلوسى ثروت و قدرت، پرهيز داشته است و به سبب همين دورى و پرهيز بين عامه مردم مشهور نشده است. در سال ۹۸۸ ه. ق رحلت نموده و در كاشان دفن شد.
ديدگاه علما
مرحوم ميرزا عبد اللّه افندى در رياض العلماء (ج ۴ ص ۳۱۸) مىنويسد:
«اضل نيك انديش و هوشيار، عالم كامل جليل، متكلم و مفسر بزرگوار نام آور، مولى فتح اللّه كاشانى، از علماى دولت شاه طهماسب صفوى و از شاگردان على بن حسن زوارهاى است، وى تأليفات نيكويى دارد، بويژه در تفسير كه در آن توانمند و زبردست است و آثار ارزشمند و سودمند نگاشته است».
مرحوم مدرس تبريزى در ريحانة الادب (ج ۵) مىنويسد:
«ملا فتح اللّه كاشانى، عالمى است جليل، فقيه، محقق متكلم، مدقق، مفسر متبحر، از اكابر علماى اواخر قرن دهم هجرت مىباشد. در تمام علوم دينيه متداوله متبحر، خصوصا در تفسير كه بحرى بود بىپايان و تأليفات او بهترين معرف تبحر وى مىباشند. »
سيد محسن امين در اعيان الشيعه ج ۸ ص ۳۹۳، عمر رضا كحّالة در معجم المؤلفين ج ۸ ص ۵۱، عادل نويهض در معجم المفسرين ج ۱ ص ۴۱۷، شيخ عباس قمى در فوائد رضوية ج ۵ ص ۳۴۵، ملا حبيب اللّه كاشانى در لباب الالقاب ص ۸۱ و آقابزرگ طهرانى در طبقات اعلام الشيعه در اعلام قرن دهم ص ۱۷۷ او را بسيار ستودهاند. وى شاگرد ابوالحسن على بن الحسن زوارهاى (يکى از مفسرين قرآن) كه شاگرد محقق كركى بودهاست، مىباشد و نيز از مقدس اردبيلى با واسطه، روايت نقل مىكنند.
تأليفات
ترجمه قرآن به فارسى
تنبيه الغافلين و تذكرة العارفين در شرح نهج البلاغه به فارسى
خلاصه منهج (مختصر تفسير منهج الصادقين) به فارسى
شرح احتجاج طبرسى
ترجمه كشف الغمة در تاريخ
استنساخ كتاب استبصار شيخ طوسى از اساتيد خود
منهج الصادقين به فارسى
ويژگى ترجمه و تفسير منهج الصادقين كاشانى .
سبك كار ترجمه ى او به صورت ترجمه ى توضيحى مفصل مى باشد.
توضيحى مفصل آيات را مى آورد سپس به تفصيل آن ، مى پردازد.
چاپ رسيده است .
تاليف ملا فتح اللّه كاشانى
انگيزه مفسر
انگيزه نويسنده ، لزوم نگارش تفسيرى بوده است براى فارسى زبانان ، نه بيش از اندازه مفصل و نه بسيار مختصر، با اسلوب زبانى و لغاتى كه ملال - انگيز نباشد و نيز موافق باورها و عقايد اماميه و شامل آثار و اخبار اهل بيت (ع ) باشد.
معرفى تفسير و روش آن
نام كامل آن «تفسير كبير منهج الصادقين فى الزام المخالفين »، از تفاسير ارزشمند شيعى كه به زبان فارسى روان و سليس (به تناسب قرن دهم هجرى ) نگاشته شده ، و در ميان علاقمندان به قرآن رواج فراوانى دارد.
تفسير منهج همانند «روض الجنان » تفسيرى جامع است كه عهده دار پرداختن به تمامى قرآن بوده و مؤلف ، از ابعاد مختلف فرهنگ اسلامى سخن رانده و در پرتو آيات الهى ، حقايق گوناگونى را عرضه كرده است .
ملا فتح اللّه با توجه به تفاسير معتبرى نظير كشاف زمخشرى ، انوار التنزيل بيضاوى ، مجمع البيان طبرسى و با استفاده از تفسير ابو الفتوح رازى آن را تأليف كرده است و از تفسير اخير بهره فراوان برگرفته و گاه عبارات را عينا نقل مى كند. ايشان منهج الصادقين را در پنج مجلّد ترتيب داده و اخيرا در ده مجلد معمولى عرضه شده است . ايشان اين تفسير را در سال ۹۸۲ ق به انجام رسانيده است .
مفسر پيش از آغاز تفسير سوره حمد، ده فصل قرار داده است ، كه در آن از مقدمات تفسير و علوم قرآنى ، سخن مى گويد.
فصل اول : در ياد كرد نامهاى قاريان
فصل دوم : در ذكر نامهاى قرآن و معناى سوره و آيه
فصل سوم : در توضيح صحيح ترين قول در اعداد آيات قرآن و فايده دانستن آن
فصل چهارم : تبيين معناى تفسير و تأويل
فصل پنجم : توضيح حديث : «نزل القرآن على سبعة احرف ...»
فصل ششم : در توضيح معناى تفسير به رأ ى
فصل هفتم : در مصونيت قرآن از تحريف
فصل هشتم : در تبيين اين كه ، قرآن در زمان پيامبر (ص ) مدون بوده است
فصل نهم : در بيان اعجاز قرآن
فصل دهم : در ياد كرد رواياتى كه در ترغيب بر خواندن و فرا گرفتن قرآن وارد شده است .
ابعاد گوناگون تفسير
تفسير منهج الصادقين ، تفسيرى جامع و مشتمل بر مباحث مختلف و مطالب متنوع است . مؤلف آن كه شرح حال نگاران ، وى را به عنوان عالمى كامل ، متكلمى فقيه و مفسرى فاضل ستوده اند، با آگاهى گسترده از ابعاد مختلف فرهنگ اسلامى ، تفسيرش را از اطلاعات ارزشمندى و مباحث گوناگونى آكنده كرده است . مرحوم مؤلف ، خود به ابعاد مختلف تفسيرش در مقدمه ج ۱ ص ۴ اشاره اى كرده و مى نويسد: «به خاطر فاتر اين فقير ضعيف ... رسيد كه مطالعه تفاسير عربيه و فارسيه و كتب تواريخ و احاديث و غير آن از كتب كلاميه و اصول و فروع فقهيه كرده ، تفسيرى از آن انتخاب نمايد كه مبتنى باشد بر حلّ مبانى قرآن بر طبق قرائت سبعه كه مسلم الثبوت و مجمع عليه جميع موافق و مخالف است . و متعرض قرائت ديگر نشود، بجهت تطرّق اختلاف در آن و محتوى باشد بر ذكر اسرار و نكات و اسباب نزول آيات و احاديث سيد البريّات «عليه و آله افضل الصلوات و اكمل التحيات »، واجبا و قصص و حكايات ائمه هدى «عليهم التحيات و التسليمات »، و فضل سور و آيات و وجه ارتباط و اتصال آن به يكديگر و بيان مسائل فقهيه در ضمن آيات احكام و مناقب اهل بيت (ع ) منطوى بر رفع شبهات مخالفان و ابطال مذاهب ايشان و در بيان اعراب و لغت بر طريق «خير الامور اوسطها» سلوك نمايد و بعضى از سخنان ارباب تحقيق را نيز بحيّز تحرير در آورد.»
مرحوم علامه شعرانى كه تفسير را تصحيح كرده است ، در ارتباط با ابعاد مختلف آن با اشاره اى به منابع مؤلف (در جلد دوم نسخه تحقيق شده خود صفحه ۴- ۵ چنين نوشته اند: «غالب تفسير بيضاوى را مندرج ساخته است و بسيارى از نكات تفسير كشاف را نيز، از تفسير مجمع البيان بسيار نقل كرده است ، نه از شواهد و حجت ها و تحقيقات علمى آن ، بلكه از قصص و تواريخ موجود در مجمع البيان ، از تفاسير نيز به تفسير تبيان ، ابو الفتوح و گازر مراجعه كرده است ، و گاه سخنان عرفانى از بزرگان و مشاهير متصوفه نقل نموده است . مانند «شرح التعرف و قشيرى و ابو عبد الرحمن سلمى و امثال ايشان ،... مؤلف در نقل عبارات ديگران ، گاه از خود، توضيحات و شروح و شواهدى افزوده است و در اينگونه موارد، آن را نقل به معنى بايد شمرد.
چنانكه در بيان حكم متعه ، عبارتى از شرح لمعه آورده ، بسيار طولانى تر از اصل . در تقرير اصول دين و عقايد شيعه و مسائل مناسب آن ، چنان متين و مستحكم و صريح و معقول سخن مى راند كه گوئى از مردم دو قرن بيشتر است مانند: فاضل مقداد و شهيد... لذا مى توان اقوال او را در اين مباحث ، حجت دانست .»
مفسر پس از مقدمه سودمند خود، وارد تفسير سوره ها مى شود، ابتدا به روشنگرى در مدنى يا مكى بودن سوره مى پردازد، و در اين زمينه به نقل اقوالى از ابن عباس ، مجاهد، قتاده و حضرت على «عليه السلام » مبادرت ورزيده ، قول اصح را برمى گزيند.
در ادامه ، عدد آيات را متعرض مى شود و به اختلاف عدد از ديدگاههاى مختلف گروههاى شامى ، بصرى ، كوفى ، مكى ، مدنى و حجازى اشاره داشته ، آيات مورد اختلاف را ذكر مى كند.
پس از آن ثواب قرائت سوره ، جايگاه و فضائل آن را به نقل از پيامبر اكرم (ص ) و ائمه اطهار (ع )، بيان داشته ، اشاره اى به تناسب اختتام سوره قبل و افتتاح سوره بعد مى نمايد. سپس نوبت به ترجمه آيات مى رسد، سعى مى نمايد بسيار دقيق و با احتياط باشد، و موافق با قرائت ابو بكر از عاصم و گاهى با تكيه به قرائت حفص از عاصم ، بدون تعرض به قرائتهاى شاذه . آنگاه اهتمام خود را به ذكر مباحث لغوى ، اعراب ، صرف و نحو، مسائل بيانى با استشهاد به اشعار عرب در بيان معناى آيه و وجوه محتمل آن بيشتر با اعتماد به تفسير كشاف و بيضاوى ، به اختصار و اعتدال ، نشان مى دهد.
پس از آن ، تحقيق در مفاهيم و مباحث آيات را آغاز مى كند، در اين بخش به ذكر اسباب النزول از منابع شيعه و اهل سنت مى پردازد. با نقل احاديث از پيامبر (ص ) و ائمه (ع ) به تبيين آيات مى پردازد. و با ذكر قصص و حكايات ، مطالب خود را پى مى گيرد. در اين مجال از روايات جعلى و اسرائيليات نيز استفاده مى نمايد، اما به سخيف بودن و عدم مقبوليت آنها اشاره دارد، مانند ج ۸ ص ۴۶ داستان حضرت داود (ع ).
در اين بين توجهى نيز به بيان تناسب آيات و نظم و ترتيب آنها، از خود نشان مى دهد. مسائل فقهى و احكام از نظر مفسر دور نيفتاده ، در محل خود به بيان آنها بدون بسط و تفصيل و در برخى موارد با ذكر اقوال و وجوه محتمل ، مى پردازد (مانند ج ۱ ص ۴۰۰ به بعد ذيل آيه ۱۸۷ سوره بقره )، و در مواردى مانند وضو، طلاق ، متعه از مسائل خلافى بين اهل سنت و شيعه ، بنا را بر مذهب شيعه اماميه مى گذارد.
با توجه به ديدگاه شيعى مفسر بطور طبيعى مواردى از ذكر مناقب اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام به عنوان تفسير، تطبيق و بيان مصداق ، (مانند ج دوم ص ۶۳ ذيل آيه ۲۴۸ و ج ۱ ص ۷۰) در ضمن مطالب ايشان به چشم مى خورد.
مفسر به مباحث عقايد و كلام نيز اهتمام داشته و به بيان ذكر ادله و نقل روايات شيعه و سنى مى پردازد، مانند بحث امامت ، عصمت انبياء، امر بين الامرين ، جبر و اختيار، محال بودن دين خدا در قيامت ، عدل و...
در خاتمه بايد متذكر شد كه تفسير منهج بلحاظ سلامت ، روانى ، جامعيت ، از زمان نگارش آن مورد توجه عالمان بوده است و در ميان امت اسلامى از معروفترين تفاسير شيعه به شمار مى رود. مرحوم آيت ا... شهيد مطهرى در كتاب «خدمات متقابل ايران و اسلام » صفحه ۴۶۱، فرموده اند: «منهج الصادقين » اين تفسير به زبان فارسى است ... و تا سى ، چهل سال اخير، يگانه تفسير فارسى متداول بود.»
البته نبايد از اين نكته غافل بود، كه هر تأليفى در فضاى خود تأ ثيرات فراوانى خواهد داشت اما در زمانهاى بعد و در فضايى كه تأليفات مشابه آن فراوان مى گردد، از تأ ثيرات آن كاسته و اقبال نسبت به آن كمتر مى گردد. تفسير منهج نيز از اين قاعده مستثنى نبوده است .
در اين عصر كه تأليفات تفسيرى فارسى و عربى نسبتا فراوانتر از قبل گشته و ادبيات آنها به زبان امروز نزديكتر شده ، بدين جهت در مراجعه نسل حاضر گوى سبقت را از تفسير منهج گرفته اند. البته از ارزش علمى منهج ، كاسته نمى شود، بحث فقط در مراجعه و استفاده وافر از آن است .