شبهه: در قرآن کریم در دو مورد از حضرت عیسی (ع) به نام کلمه یاد شده است همان نامی که در انجیل مسیحیان آمده. قرآن کریم در سوره نساء آیه ۱۷۱ می فرماید «إِنَّمَا الْمَسیحُ عیسَى ابْنُ مَرْیمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْیمَ وَ رُوحٌ مِنْه» یعنی مسیح عیسى بن مریم فقط فرستاده خدا، و كلمه اوست، كه او را به مریم القا نمود. همچنین در سوره آل عمران آیه ۴۵ می فرماید: «إِذْ قَالَتِ الْمَلَئكَۀ یامَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ یبَشِّرُكِ بِكلَمَۀ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسىَ ابْنُ مَرْیمَ وَجِیهًا فىِ الدُّنْیا وَ الاَخِرَۀ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ» یعنی (به یاد آورید) هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مریم! خداوند تو را به كلمهاى از طرف خودش بشارت مىدهد كه نامش «مسیح، عیسى پسر مریم» است؛ در حالى كه در این جهان و جهان دیگر، صاحب شخصیت خواهد بود؛ و از مقرّبان (الهى) است. یکی از عقاید مسیحیان تجسّم یا تجسّد است که به معنای جسم شدن پیام ازلی و غیر مخلوق خدا به شکل عیسای انسان و به عبارت دیگر وحی شدن کلمه خدا در عیسای انسان میباشد (کلام مسیحی، ص۶۶)و در انجیل یوحنا هم آمده است: در اول انجیل یوحنا آمده که: «در ابتداء کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود همان در ابتداء نزد خدا بود همه چیز به واسطهی او آفریده شدو به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت... »(انجیل یوحنا، باب ۱، بند۱-۲ ) و مراد از کلمه که خدا است حضرت مسیح مراد میباشد. اطلاق کلمه خداوند به طور مکرّر در اناجیل آمده است.
از آنچه بیان شد کلمه بودن حضرت مسیح(ع) از سوی قرآن کریم مورد تأیید است یعنی حضرت مسیح تجسّم کلام خدا است همان چیزی که مسیحیان می گویند.
پاسخ:
جای شك نیست كه هم در انجیل و هم در قرآن حضرت عیسی ـ علیهالسلام ـ تعبیر به «كلمه» شده است، و لكن باید دید كه آیا مقصود از «كلمه» كه در قرآن آمده با آنچه در انجیل ذكر شده یكیست؟ یا با هم تفاوت اساسی و جوهری دارند؟ آنگاه میتوان گفت كه قرآن مطالب انجیل را در این مورد پذیرفته است یا خیر؟
«كلمه» به حسب لغت بر لفظ واحدی كه دلالت بر معنا كند و همچنین بر جمله اعم از اینكه تام باشد یا نباشد ـ اطلاق میشود و در اصطلاح قرآن عبارت از چیزی است كه ارادۀ الهی به آن ظاهر میشود. و منظور از آن نوعی خلق است(۱) و مقصود از «كلمه» در آیۀ ۴۵ سوره آلعمران كه بر حضرت عیسی ـ علیهالسلام ـ اطلاق شده همان تولد فوقالعاده او میباشد و یا به خاطر اینست كه قبل از تولد خداوند بشارت او را به مادرش داده بود و نیز ممكن است علّت این تعبیر این باشد كه «كلمه» در اصطلاح قرآن به معنای مخلوق به كار میرود. مانند «بگو اگر دریاها مركب شوند تا كلمات پروردگار مرا بنویسند آنها تمام میشوند، پیش از آنكه كلمات پروردگار من تمام شود، هر چند دریاها را بر آنها بیفزایم»(۲) در این آیه منظور از «كلمات خدا» همان مخلوقات او است از آنجا كه مسیح ـ علیهالسلام ـ یكی از مخلوقات بزرگ خداوند است اطلاق «كلمه» بر او شده است و همچنین در آیات دیگر صریحاً حضرت عیسی ـ علیهالسلام ـ را فرزند مریم معرفی میكند.(۳) تا پاسخی به مدعیان الوهیت عیسی ـ علیهالسلام ـ باشد. زیرا كسی كه از مادر متولد میشود و مشمول تغییرات و تحولات جهانی ماده است چگونه میتواند خدا باشد. بدیهی است كه خداوند از تمام تغییرات و دگرگونیها بركنار است.
در انجیل یوحنا(۴) «كلمه» بر مسیح به گونهای دیگر اطلاق شده و به معنایی آمده است كه مخالف و متضاد با معنایی است كه در قرآن آمده است و به هیچ صورت مورد تأیید قرآن نمیتواند باشد. در انجیل آمده است: كلمه پیش خدا بود ـ كلمه خدا بود ـ كلمه جسم شد. معنای این جمله چنین میشود كه: مسیح خدا بود ـ و خدا جسم شد. بدیهی است كه چنین اعتقادی با اصول و مبانی اسلامی كه برگرفته از قرآن میباشد در تضاد و تناقض است. همچنین با مطالب دیگر انجیل نیز سازگاری ندارد. زیرا طبق نقل «رابرت هیوم» در حدود هفتاد مورد در چهار انجیل تكرار شده كه مسیح فرزند بشر بود و شاید عیسی میخواست بدین صورت رابطۀ خویش را با ابناء بشر و اینكه او خود یكی از افراد بشر یا انسان ایدهآل احساس مینمود مورد تأكید قرار دهد.»(۵)
پس این ادعا كه قرآن مطالب انجیل را در مورد عیسی ـ علیهالسلام ـ كه میگوید «كلمه» خدا بود، كلمه جسم گردید ـ تأیید کرده، ناشی از عدم دقت در محتوای آیۀ قرآن میباشد. و صرف تعبیر قرآن از مسیح به «كلمه» دلیل بر قبول داشتن گفتار انجیل در این مورد نمیتواند باشد. قرآن میگوید: مسیح مخلوق و بنده خدا است. در حالی كه انجیل میگوید: مسیح خدا است و خدا جسم گردید. و صرف تشابه در تعبیر دلیل بر تائید محتوای انجیل در مورد مسیح توسط قرآن نمیتواند باشد.
علاوه بر این قرآن كلام خدا است كه از دخل و تصرّف دیگران مصون و محفوظ مانده و دست تحریف به آن نرسیده است، لذا هیچگونه تعارض و یا تضاد در محتوای آن به چشم نمیخورد و اگر از مسیح به «كلمه» تعبیر شده و ممكن است برای كسانی دارای ابهام باشد در آیه بعد به صراحت میگوید: «مثل عیسی در نزد خدا همچون آدم است كه او را از خاك آفرید و سپس به او فرمود: موجود باشد و او هم موجود (۶)شد.» و هرگونه شبههی الوهیت در مورد عیسی مسیح را منتفی میسازد.
و از آنجا كه اناجیل كلام مستقیم خدا نیست و بعد از عروج حضرت مسیح (ع) دیگران آنها را نوشته و لذا بعضاً با هم در تعارض و تضاداند، از اینرو مطلبی كه در انجیل یوحناء راجع به مسیح آمده و او را خدا دانسته است در انجیلهای دیگر چنین چیزی وجود ندارد. شاید برداشت نویسنده انجیل یوحنا راجع به مسیح چنین بوده كه ذكر كرده است. یا دست تحریف به آن رسیده و به شكل موجود درآوردهاند.
سؤال اساسی اینست كه چگونه پیروان دین مسیح بر انجیل یوحنا كه میگوید: كلمه پیش خدا بود ـ كلمه خدا بود ـ كلمه جسم شد ـ اعتقاد و باور دارند در حالی كه این گفتار با مطالب دیگر انجیل كه میگوید: حضرت مسیح توسط یهودیان به صلیب كشیده شد و به قتل رسید تعارض آشكار دارد.
در انجیل متی آمده است كه «عیسی بار دیگر فریاد بلندی كشید و جان سپرد.»(۷)
خدایی كه انجیل معرفی میكند از مخلوقاتش عاجزتر است تا جای كه او را به قتل میرساند و دفن میكند!! اما مسیح كه در قرآن از او یاد شد غیر از مسیح است كه در انجیل معرفی شده است كه گاهی پسر خدا خوانده(۸) شده و گاهی خدا.(۹)
در نتیجه مطالبی كه در انجیل یوحنا راجع به مسیح آمده قطعاً مورد تأئید قرآن و اسلام نیست. اگر كسی چنین فكر كند از عدم دقت و آشنائی او از منابع اسلامی حكایت میكند.
پی نوشتها:
۱. طباطبائی، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۴۴۷، ج ۳، ص ۳۴۰ مركز نشر فرهنگی رجاء بیتا.
۲. سورۀ كهف، آیۀ ۱۰۹.
۳. سورۀ بقره، آیۀ ۸۷ـ۲۵۳ و سورۀ نساء،آیۀ ۱۷۱.
۴. یوحنا، ج ۱، ۱۴.
۵. رابرت هیوم، ادیان زنده جهان، ص ۳۴۳، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، اول ۱۳۶۵ ش.
۶. سورۀ آلعمران، آیۀ ۵۹.
۷. انجیل شریف، ترجمه فارسی، جدید ص ۹۷ تهران، انجمن كتاب مقدس ایران. بیتا.
۸. سورۀ توبه، آیه ۳۰.
۹. یوحنا، ج ۱، ص ۴.