نویسندگان: فاطمه احمدی نژاد (۱) و محمد مهدی سلطانی نژاد (۲)
چكیده
هدف از آفرینش مجموعه بزرگ هستی، رسیدن به قرب الهی و سعادت دنیوی و اخروی انسان است، که ابزار و اسباب این هدف، در حکومت امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) فراهم خواهد شد. خداوند تحقق چنین حکومتی را توسط موعود آخرالزمان (علیه السلام) در تورات، زبور، انجیل و قرآن بشارت داده است. حکومتی که در عصر امام زمان (علیه السلام) مستقر خواهد شد، از لحاظ حاکم، نوع حکومت و ویژگیهایش با سایر حکومتها تفاوت دارد. بیتردید ویژگیهای چنین حکومتی، آرمانی و بیشمار است؛ اما از میان همه ویژگیها، برخی از آنان در رأس قرار دارند که قرآن کریم به آنها اشاره کرده است. این ویژگیها عبارتند از: حاکمیت جهانی و فراگیر؛ احیاء و گسترش اسلام؛ عدالت در زمینههای اجتمای، فرهنگی، اقتصادی، قضایی، سیاسی؛ و امنیت در ابعاد فردی، اجتماعی و قضایی.
کلید واژهها
قرآن، امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف)، حکومت مهدوی، حکومت جهانی، احیاء و گسترش اسلام، عدالت، امنیت
مقدمه:
حکومت و حاکمیت تنها به خدا تعلق دارد و چون خداوند متعال از عالم جسم و جسمانیت مبرا بوده و از شباهت به مخلوقات، منزه و از معاشرت با خلق، دور و متعالی است؛ برای نشر دین خود و برپاداشتن حکومت خویش در زمین، انسانهای کامل و شایستهای را حاکم جامعهی اسلامی و جانشین خود در زمین انتخاب کرده است که آنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم (علیه السلام) هستند. از این رو خداوند، حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) را آخرین ذخیره خویش و وارث یکایک انبیاء و اولیاء قرارداده است تا پایان تاریخ را با دست پرتوان و مبارکش رقم زند. به اذعان قرآن، در چنین حکومتی است که مهدی موعود (عج الله تعالی فرجه الشریف) آرزوهای دیرینه بشر، همچون عدالت، امنیت و... را تحقق میبخشد.
حکومت به معنای فرمان دادن، امر کردن، سلطنت کردن و قضاوت کردن است؛ (معین، ج۱، ص ۱۳۶۷) و در اصطلاح به عنوان یکی از عناصر چهارگانه تشکیل دهنده دولت (جمعیت، سرزمین، حکومت، حاکمیت) میباشد که عبارت است از مجموعه نهادهایی که دریک پیوند و ارتباطِ تعریف شده با یکدیگر، در یک سرزمین مشخص و بر اجتماع انسانی ساکن در آن، اِعمال حاکمیت میکنند. در واقع حکومت، هیئت حاکمه است که مجموعهی سازمانها و نهادهای موجود در قدرت سیاسی حاکم بر جامعه را دربرمیگیرد. (واعظی، ص۲۹)
تاریخ طولانی زندگی اجتماعی بشر، شاهد انواع حکومتها و دولتهاست که یک نمونه از آن، حکومت الهی است. شمار حکومتهای الهی که تاکنون تشکیل شده، بسیار ناچیز است و قابل قیاس با شماره حکومتهای بشری نیست، علاوه براین دوام هم نیافتهاند؛ چون بشر لیاقت این حکومتها را نداشته است. نخستین حکومت الهی در جهان، حکومت حضرت یوسف پیغمبر (علیه السلام) در مصر بود. این حکومت، محبوبترین و پاکیزهترین حکومت سرزمین مصر بود. او بزرگترین خدمت تاریخ را به مردم مصر کرد و دعوت به توحید را برای نخستین بار در تاریخ بشر، پس از طوفان نوح آغاز کرد. از دیگرحکومتهای الهی در جهان، حکومت طالوت بر اسرائیلیان در مصر بود. وی فردی قوی، شجاع، دانشمند و از اسرار نهانی جهان آگاه بود. پس از او مقام سلطنت به داوود و پس از وی به پسرش سلیمان، منتقل شد، ولی چون امتش لیاقت داشتن چنین حکومتی را نداشتند، دوام نیافت و به جایش حکومت بشری برقرار گردید. همچنین حکومت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) و حضرت علی (علیه السلام) که عدم لیاقت مردم، موجب شد که مورد نفرین حضرت قرار بگیرند. حکومت حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) آخرین و کاملترین حکومت الهی در جهان است. حکومت ایشان مانند حکومت امام علی (علیه السلام) است، با این تفاوت که حکومت حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) نامحدود بوده و تا قیامت ادامه دارد. (صدر، ص۳۹-۴۳) اولین بار قرآن کریم ویژگیهای چنین حکومتی را برشمرد. تاکنون نیز پیروان ادیان آسمانی به صورت گسترده به این موضوع پرداختهاند. اما آنچه که موجب نگارش این مقاله شده، تحکیم عقیده به موعود آخرالزمان (علیه السلام)، گستردگی و نشر معارف مربوط به ایشان در میان همه ملل و مذاهب اسلامی و ضرورت پرداختن به حکومت الهی در همه اعصار، به خصوص در عصر حاضر است.
۱. حکومت مهدوی
تصویر کامل آینده بشریت و آینده دین در سیره امام منجی، حضرت حجة بن الحسن العسکری (عج الله تعالی فرجه الشریف) و اقدامهای صددرصد انقلابی و برنامههای سازنده آن، تبیین گشته و ترسیم یافته است. (حکیمی، ص۱۱) اکثر تمدنهای بشری به خاطر کاستیها در توان اداره جامعه، حکومتشان به افول گراییده است که این نقصانها نوعا به خاطر عدم واجدیتهای لازم برای اداره صحیح و متعادل جامعه؛ یا کمبود معنویات و عدم توجه به مبدأ فیاض؛ یا نقصان نیروهای پرواپیشه و وارسته؛ یا عدم امکانات اجتماعی و یا ناتوانیهای مالی بوده است. اما دورنمای آینده جهان در پناه حکومت حضرت مهدی (علیه السلام) از چنان دقتهایی برخوردار است که تاریخ بشردر عمر دیرینه خود شاهد آن نبوده است. (برنجیان، ص۳۴) چرا که انسان و اجتماعات انسانی دارای مسائل بیشماری است که تنوع و چندگانگی آن مسائل، به تنوع ابعاد وجود انسان وحیات او بستگی دارد. این مسائل از موضوعات بلند ماورای طبیعت آغاز میشود و تا مسائل ملموس اقتصاد، سیاست، تربیت، جامعه، فرد و... ادامه دارد. مسائلی که علوم و فلسفه ها و مکتبهای گوناگون بشری پس از قرن ها تفکر و تلاش هنوز نتوانسته است برای بیشتر آنها، پاسخهای درست و اصولی بیابد و در زمینههای گوناگون آنها، راه حلهای درست و منطقی عرضه کند.
امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) برای انجام چنین رسالت بزرگ و عالمگیر و پرژرفایی ذخیره گشته است و حقیقت و عظمت برنامههای ایشان، جز پس از ظهور، آشکار نخواهد شد. اما یک موضوع هست و آن، روشنی خطوط کلی حرکت و جهتگیریهای عام و انقلابِ همه جا گستر آن منجی بزرگ است که از مبانی اسلامی و تعالیم پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم (علیهم السلام)، روشن گشته است و به این گونه، پارهای از برنامهها و معیارهای دوران ظهور نشان داده شده است. (حکیمی، ص۱۱)
عناصر محوری رسالت آخرین ذخیره الهی، همان عناصری است که در رسالت تمام انبیاء بوده است که شامل دو عنوان اساسی: افروختن و پاس داشتن سراج وحی؛ حراست از سلامت مصباح عقل و دیده بصیرت بشر است. عقل و وحی آن چنان در هم تنیدهاند که هیچ کدام بدون دیگری نمیتواند جامعه را به مقصد برساند. (جوادی آملی، ص۲۵۱)
گرچه طرح و اساس این حکومت در سخنان رهبران الهی به خوبی ترسیم شده، اما بارور کردن طرحها در توان هر کسی نیست. حتی به خاطر عدم فراهم بودن شرایط لازم، بزرگان و سفرای الهی توفیق برپایی چنین جامعهای را نداشتند؛ زیرا حکومت صالح جهانی تنها در پناه شمشیر، فراهم نمیآید، بلکه باید عموم مردم جهان پس از واخوردگی از تمامی ادعاهای دروغین، رو به حضرت کرده و پروا پیشگی را سیره خود سازند تا بتوانند بار آن جامعهی صالح را بر دوش کشند. (برنجیان، ص۳۴)
آنکه میخواهد رسالتهای یاد شده را به انجام رساند، باید پشتوانهای قوی داشته باشد. در غیر اینصورت نمیتواند بار عظیم این رسالت را به دوش کشد و چون کاروان بشر باید به منزلگاه مقصود برسد و این هدف جز با تحقق رسالتهای یادشده، محقق نمیگردد؛ مجری این رسالت، باید فردی صالح، عادل، آگاه، شجاع، معصوم و تمامی برنامههایش در جهت تأمین سعادت مردم باشد تا راهنمای جامعه انسانی گردد. اما دیگران که در نصاب کامل نیستند و یا از اساس، فاقد تکیهگاه محکم و اساس ثابتاند، نمیتوانند عهدهداراین امر شوند. (جوادی آملی، ص۲۵۳) لذا امام صادق (علیه السلام)، رسالت امام عصر (علیه السلام) را همسان با رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و سایر انبیاء (علیه السلام)، از بین بردن رسوم جاهلی و احیاء و نوسازی اسلام دانسته است. (نعمانی، ص۲۳۰)
بر این اساس، رهبری حکومت واحد جهانی تنها بر عهده امام زمان (علیه السلام) است که خداوند، معصوم بودن ایشان را امضا کرده: «إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» (احزاب/۳۳) و صلاحیت رهبری ایشان را تأیید فرموده: «بقی^ الله خیرلکم...) (هود/۸۶) و ایشان را وارث زمین معرفی کرده است: (...أن الأرض یرثها عبادی الصالحون» (انبیاء/۱۰۵)
از برکات جاودان دولت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) میتوان به حاکمیت جهانی، احیاء و گسترش اسلام، عدالت و امنیت در همه زمینهها اشاره کرد که هرکدام از اینها، ویژگیهای ممتاز و بینظیر جامعه موعود جهانی است. جهانی که حتی تصورش هم لذّت بخش و شورانگیز است. در اینجا به بررسی این ویژگیها پرداخته شده است.
۲. ویژگیهای حکومت امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف)
۱-۲ حاکمیت جهانی
خوشبختانه امروزه بحث کردن از حکومت واحد جهانی، نسبت به گذشته آسانتراست؛ چون خود دنیا با قطع نظر از معارف اسلامی، همین حرف را میزند و در عمل به همین طرف پیش میرود. تعبیر «دهکده جهانی» به عنوان یک بحث کاملا جدی در محافل تصمیمگیری دنیا مطرح است. تأسیس بانک جهانی، سازمان ملل، شورای امنیت و جهانی شدن اقتصاد و فرهنگ، نمونهای از این اعمال است. (هاشمی رفسنجانی، ص۴۸) اسلام که ریشهدارترین مکتب و قرآن که متقنترین کتاب آسمانی است، از اول این حرف را میزده است؛ اینگونه نیست که امروز فرصت طلبی کرده باشد و مدعی آن شده باشد. اسلام پیش از اینکه دیگران اصلا تصورش را بکنند، این موضوع را مطرح کرده است؛ چنانکه خداوند فرمود: «و عدالله الذین آمنوا منکم و عملو الصالحات لیستخلفنَّهُم فی الأرض كما استخلف الذین من قبلهم...» (نور/۵۵) خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند، وعده داده است که قطعا آنها را در زمین جانشین میسازد، همان طور که گذشتگان را جانشین قرارداد.
از ائمه اهل بیت (علیهم السّلام) روایت است که این آیه درباره مهدی آل محمد (علیه السلام) است. امام چهارم حضرت زین العابدین (علیه السلام) این آیه را خواند و فرمود: «به خدا آنها شیعه مایند که خداوند به دست مردی از ما که مهدی این امت است، این وعده را درباره آنها انجام میدهد، که پیامبر خدا درباره او فرمود: اگر از دنیا یک روز مانده باشد، خدا آن روز را طولانی میسازد تا مردی از عترت من که هم نام من است، زمامدار شود و زمین را بعد از اینکه پر ازظلم و جور شده، پر از عدل و داد میکند.» این آیه آنها را مژده میدهد که خلیفه میشوند و در تمام بلاد قدرت را به دست میگیرند. دنیا از روزی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) مبعوث به رسالت گشته تاکنون چنین جامعهای به خود ندیده است، ناگزیر اگر مصداقی پیدا کند، در روزگار مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) خواهد بود. (طبرسی، ج۷، ص۲۳۹-۲۴۰)
اسلام بر پایه یک نیاز فطری بشر و با استدلال حکیمانه، بر این اعتقاد است که اگر قرار باشد جامعه بشری به بهترین شیوه اداره شود و بشر روح صلح، امنیت و سعادت واقعی را به خود ببیند و راه رشد و کمال را طی نماید؛ راهش این است که همگان تحت حکومت واحد جهانی، مبتنی برقوانین آسمانی اسلام در آیند. پیامبران الهی، عالیترین راه و مطمئنترین روش را برای رسیدن به این آرزو در رسیدن بشر به بینش و عقیده واحد ارئه کردهاند. به همین سبب، خود و پیروانشان را در راه تعلیم و تزکیه انسانی سوق داده و همگان را به سوی معبود واحد، راهنمایی کرده و انسانها را در اصل، از جوهر و منشأ واحدی معرفی نمودهاند. (رضوانی، ص۷۷)
از آیات و روایات استفاده میشود که از برنامههای امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف)، تشکیل حکومت فراگیر جهانی و اداره همه اجتماعات از یک نقطه و با یک سیاست و برنامه است. در آن دوران به دست امام (عج الله تعالی فرجه الشریف)، آرمانهای والای تشکیل جامعه بزرگ بشری و خانواده انسانی تحقق میپذیرد و آرزوی دیرینه همه پیامبران و امامان و انسان دوستان برآورده میگردد.
بخش بزرگ تضادها در کل جامعه بشری، از حکومتها و درون کاخها سرچشمه میگیرد و به دست آلوده دولتها و حکم فرمایان گسترش مییابد. تودههای مردم و افراد نوع دوست انسانی، در درون خود، نوع دوست و مهربانند و چنین تضادها و خونریزیها را برسر منافع مادی روا نمیدارند. در دوران رهبری امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) با ایجاد مرکزیت واحد و مدیریت و حاکمیت یگانه برای همه اجتماعات و نژادها و طبقهها، یکی از عوامل اصلی تضاد و ظلم نابود میشود و انسانها بدون هیچ ترسی از فشار سیاستها به آغوش انسانها بازمیگردند و مهربان و برادرانه در کنار هم زندگی میکنند. مناطق مرفه به مناطق محروم میرسند و عقبماندگیهای طبیعی و بشری به دست بخشهای مرفه و توانمند جامعه بشری، جبران میگردد و به معنای واقعی کلمه، یک امت و یک خانواده از کل اجتماعات بشری تشکیل میشود. (حکیمی، ص۱۶۱)
بر طبق روایات، دولت ایشان تمام شرق و غرب جهان را دربرمیگیرد. (طوسی، ص۷۹۰) و هنگامی که قیام کند، برای هر کشوری از کشورهای جهان، فرمانروایی برمیگزیند. خداوند آفت را از شیعیان دور میسازد و قلب آنان را مانند قطعات آهن، محکم و نیروی هر مرد را به اندازه چهل مرد میسازد و آنان حکومت و ریاست تمامی مردم جهان را به دست خواهند گرفت. اما دو مانع بزرگ بر سر راه چنین آرمان عظیمی وجود دارد: ۱- عوامل سلطه و استکبار جهانی که از سرمایه داران و سیاست مداران تشکیل میشود. ۲- عقب ماندگی فرهنگی و نبود تربیت درست انسانی، که به همین دلیل، تودههای انسانی در مسیر خودکامگیهای مستکبران قرار میگیرند. این دو عامل، به دست با کفایت امام (عج الله تعالی فرجه الشریف)، ریشه کن میشود و با تصفیه اجتماعات بشری از عوامل سلطه و استکبار مالی و سیاسی، عامل قدرتمند مرکزی ایجاد میشود و با هدایت و تربیت درست انسانها، روابط صمیمی و نزدیک میان همه افراد نوع دوست انسانی از هر زبان و نژاد و ملیت برقرار میگردد. در پرتو این دو جریان، راه بشر به سوی زندگی سعادتمندانه هموار میشود. این مدیریت، به تربیت انسانها میپردازد و اصول والا و ارزشهای متعالی الهی را در سراسرآبادیهای زمین، نشر میدهد و یگانگی و یکدلی را جایگزین بیگانگیها و خودخواهیها میسازد و به همه انسانها و اجتماعات یکسان مینگرد؛ مساوات و عدالت دقیقی را در همه پهنه گیتی حاکم میسازد و همه امتیازها را زیرپا مینهد. اینچنین است که حکومت فراگیر میشود و مورد پذیزش همه آحاد انسانی قرار میگیرد. (حکیمی، ص۱۶۲)
۲-۲ احیاء و گسترش اسلام
چندین هزار سال است که بشر به خاطر چشم پوشی و زیرپا نهادن ندای فطرت، سرشت خداپرستی خویش را به زنگارهای جهل و نادرستی پوشانده است و به جای کرنش دربارگاه قدس خداوند، سر تسلیم در برابر نابکاران فرود آورده است. به همین خاطر مصیبتی برای زندگی دنیوی خویش فراهم ساخته که هرچه بیشتر در گردِ این گرداب بگردد، نابودی دنیا و آخرت خویش را بیشتر فراهم میآورد. ولی خدای تعالی وعده فرموده که در آینده جهان، این انسان سرگشته حیران دوباره به سوی حضرت یزدان بازمیگردد و ندای عقل و وجدان را به گوش جان میشنود و با سفیر الهی همسو میشود. (برنجیان، ص۸۸) چنانکه فرمود: «هو الذی أرسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون» (توبه/۳۳) او کسی است که رسولش را با دین حق و هدایت فرستاد تا دین خود را بر همه ادیان چیره گرداند، هر چند مشرکان نپسندند. در روایت است که امام صادق (علیه السلام) درباره این آیه فرمود: «وقاتلوهم حتی لاتکون فتنه و یکون الدین كله لله). (انقال/۳۹) یعنی چندان از مشرکان کشته شوند که دیگر فتنهای در میان مردم نباشد و همه دین برای خدا باشد. (مجلسی، ج۲، ص۳۰۴) این وعده تخلف ناپذیر الهی است؛ یعنی دین مرضی او بر همه ادیان پیروز میشود و ظفرمندانه بر عالم و آدم، فروغ توحید میافکند، به گونهای که فرزندان آدم، دینی جز دین واحد نداشته باشند، همان دینی که پسند او باشد و چنین دینی جز اسلام نیست. «...و رضیت لکم الاسلام دینا.....) (مائده/۳)
آیه اظهار دین حق برکل ادیان، خبر از جهانی شدن اسلام و عالمگیرشدن این آیین میدهد، چون آیه مطلق است، دلیلی بر محدود کردن آن در عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیست. در حال حاضر این موضوع تحقق نیافته، ولی روشن است که این وعده حتمی خدا تدریجا در حال تحقق است. سرعت پیشرفت اسلام در جهان و به رسمیت شناختن این آیین در کشورهای مختلف اروپایی و نفوذ سریع آن در آمریکا، آفریقا و...، اسلام آوردن بسیاری از دانشمندان و مانند اینها؛ همگی نشان میدهد که اسلام، رو به سوی عالمگیر شدن پیش میرود. طبق روایات این برنامه هنگام ظهور مهدی (علیه السلام) است. (مکارم، تفسیر نمونه، ج۷، ص۳۷۲-۳۷۳)
درکتاب اکمال الدین شیخ صدوق، از امام صادق (علیه السلام) روایت شده: «به خدا سوگند هنوز محتوای این آیه تحقق نیافته است و تنها زمانی تحقق میپذیرد که قائم (علیه السلام) خروج کند. در هنگام قیام او در تمام جهان کسی که خدا را انکار نماید، نخواهد ماند.»
در آیه «...ولیمکننّ دینهم الذی ارتضی...» (نور/۵۵) نیز تمکین دین، کنایه است از ثبات دین و تزلزل ناپذیری آن است و اینکه دین در جامعه مورد عمل قرار میگیرد و هیچ کفری جلوگیرش نشود و امرش را سبک نشمارند؛ اصول معارفش مورد اعتقاد همه باشد و درباره آن اختلافی نباشد. در این هنگام است که اخلاص در عبادت، عمومیت پیدا میکند و بنیان هر کرامتی غیر از کرامت تقوی منهدم میگردد. (طباطبایی، ج۱۵، ص۱۵۲)
بنابراین هدف نهایی، عبادت خالی از شرک است که در آیه دیگری از قرآن، به عنوان هدف آفرینش ذکرشده است «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون». (ذاریات/۵۶) البته توجه به این نکته لازم است که عبادت خالی از هرگونه شرک و نفی هر قانون غیر خدا، جز از طریق تأسیس یک حکومت عدل، امکان پذیرنیست. ممکن است با استفاده از تعلیم و تربیت و تبلیغ مستمر، گروهی را متوجه خلق نمود، ولی تعمیم این مسأله در جامعه انسانی، جز از طریق تأسیس حکومت صالحان با ایمان، امکان پذیر نیست؛ به همین دلیل بزرگترین همّ انبیاء، تشکیل چنین حکومتی بوده است. (مکارم، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۳۳)
در حکومت مهدی (علیه السلام)، مردم به گونه بیسابقهای به اسلام روی میآورند و روزگار خفقان و سرکوب دینداران و ممنوعیت مظاهراسلامی به سرآمده، در همه جا آوای اسلام، طنین انداز میشود و آثار مذهب تجلی میکند. به تعبیر روایات، اسلام در هر خانه، کوخ و چادری رخنه میکند؛ همانطور که گرما و سرما در آن نفوذ میکند، چون نفوذ گرما و سرما اختیاری نیست و هر چند از نفوذ آن جلوگیری کنند، باز هم نفوذ کرده و آنان را تحت تأثیر قرار میدهد. اسلام نیز در روزگار مهدی (علیه السلام)، به همه جا و با وجود مخالفت قلبی عدهای، نفوذ میکند و همه را تحت تأثیر قرار میدهد. در چنین شرایطی، طبعا استقبال و پذیرش مردم به مظاهر و شعارهای دینی بیسابقه خواهد بود. استقبال مردم از آموزش قرآن، نماز جماعت و... نیز چشمگیر خواهد شد و مساجد کنونی حتی مساجدی که درآینده ساخته خواهد شد، برطرف کننده نیاز آنها نخواهد بود. (طبسی، ص۱۸۱)
با توجه به اینکه در دوران حکومت آن مصلح بزرگ، همه وسایل پیشرفته ارتباط جمعی در اختیار ایشان و پیروان رشید ایشان است؛ و با توجه به اینکه اسلام راستین با حذف پیرایهها، کشش و جاذبهای فوق العاده دارد؛ به خوبی میتوان پیش بینی کرد که اسلام پیشرو عملی میگردد. به این ترتیب، اسلام در همه خانهها، زندگی همه انسانها و در تمام دلها وارد میشود. (مکارم، حکوت جهانی مهدیع، ص۲۸۸-۲۸۹) آن روز که یکتاپرستی و توحید، سراسر گیتی را فرا میگیرد و طومار شرک برچیده میگردد، هر معبودی جز او به آتش چیرگی حق بر باطل میسوزد و نابود میگردد. آنچه الهه پنداشته میشود، فرجامش جز نابودی نخواهد بود و به این ترتیب حق بر تمام عالم، حاکمیتی مطلق مییابد، به گونهای که هیچ معاند لجوج و منکر عنودی نمیماند مگر اینکه در برابر تیغ عقل تسلیم میشود یا با زبان شمشیر با او سخن گفته میشود، به گونهای که نه یارای مقاومت و نه توان ایستادگی در برابر حق را داشته باشند. (جوادی آملی، ص۲۵۶-۲۵۷)
برحسب عقیده مسلمین و صریح آیات قرآن، دعوت و رسالت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)، یک دعوت خصوصی و رسالت منطقهای و اقلیمی که هدف آن، فقط اصلاح یک مجتمع و هدایت یک قوم و ملت و رهبری حکومت یک ناحیه باشد؛ نبوده است و قوانین اسلام و احکام قرآن، نظام یک جامعه و برنامه مردم یک کشور و یک نژاد نیست؛ بلکه دعوت به یکتاپرستی و راهنمایی عموم به بهترین روش اِنسانی که منتهی به اتحاد و برداشتن فاصلهها و رفع تبعیضات گوناگون میشود و کوشش برای تأسیس یک جامعه جهانی و تشکیل مدینه فاضله واقعی از مختصات اسلام است. (صافی گلپایگانی، ص۱۰۱-۱۰۲) مهدی (علیه السلام) بارِ رِسالت مصطفوی را بر دوش میکشد و تکبیر و تهلیلی پیامبرگونه میگوید، که با صدای ملکوتیش، تمام وجدانهای خفته، بیدار میشوند و تمام گریختگان ازبارگاه قدس احدیت، هشیار میگردند. ایشان، پشت به خانه کعبه نهاده، از همانجا صدای توحید را بر جهانیان سرمیدهد و ندای یکتاپرستی را بر همگان میخواند تا خفتگان، بیدار شوند و بیداران به پاخیزند. (برنجیان، ص۹۴)
۳-۲ عدالت
آیات قرآن کریم و انبوهی از روایات، بیانگراین است که آینده جهان و پایان تاریخ، به سویی میرود که جهان پر از ظلم و جور و تباهی، با قیام منجی بشریت، از همه ستمها، پاک و سرشار از عدل و داد خواهد شد. چنانکه خداوند میفرماید: «الذین إن مكنّاهم فى الارض أقاموا الصلوة و ءاتوا الزكوة و أمروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و لله عاقبة الامور». (حج/۴۱) آنان که اگر در زمین فرمانرواییشان دهیم، نماز را به پا میدارند و زکات را میدهند و به خوبی فرمان میرانند و از بدی بازمیدارند و فرجام کارها برای خداست. امام باقر (علیه السلام) در تفسیر این آیه شریفه فرمودند: «این آیه در شأن مهدی و یارانش نازل شده است. خداوند به وسیله آنان، دین خود را آشکار میکند، به گونهای که اثری از ستم و بدعت دیده نشود». (بحرانی، ج۴، ص۹۴)
قرآن کریم در جای دیگر، هدف اصلی داعیان الهی را چنین ترسیم کرده است: «لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الكتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط...). (حدید/۲۵) همانا پیامبران خویش را با نشانیها فرستادیم و کتاب و میزان را با آنها نازل کردیم تا مردم به قسط و داد قیام کنند. این آیه دلالت بر این دارد که مردم در جامعه از نظر کمالات عقلانی به جایی میرسند که خود اقامه عدل مینمایند، نه اینکه حاکم عادلی، عدالت را در حکومت ایجاد کند که این، عالیترین و پیشرفتهترین نظام عدالت محور است. (حیدری، ش۱۴، ص۷۳) حدیث معروف نبوی که فرمود: «مهدی، زمین را پراز عدل و داد میکند، در حالیکه پر از ظلم و جور شده باشد»؛ نیز دلالت بر پرشدن زمین از قسط و عدل دارد. (صدوق، ج۱، ص۵۳۶)
عدالت، به عنوان هدف نهایی نظامهای اجتماعی و فرهنگی اسلام تعیین شده است. عدالت، یکی از مسائلی است که به وسیله اسلام، زندگی خود را از سرگرفت و ارزش بسیار یافت. اسلام به عدالت، تنها توصیه نکرد، بلکه ارزش آن را بالا برد و آن را هدف هر نظام اجتماعی فرهنگی در سطح جهانی اعلام کرد. البته تحقق عدالت در سطوح جهانی، مشروط به وجود آمادگی جهانی و رهبر جهانی است. یکی از مصادیق بارز آمادگی جهانی، یأس و ناامیدی از وضع موجود است. رهبری جهان نیز باید عظمتی داشته باشد که فقط در امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) متحقق است. (جهانیان، ش۱۴، ص ۱۳۵) عدالت، سرآغاز اقدامات در انقلاب حضرت است. در احادیثی که درباره قیام حضرت آمده است، دعوت به توحید و مبارزه با شرک و کفر اعتقادی به اندازه ایجاد عدالت و اجرای آن؛ مورد تأکید قرار نگرفته است؛ (بحارالانوار جلد۵۲ ص ۲۵۶، ۳۱۴، ۳۱۹) شاید علت، این باشد که با تعالیم گذشته انبیاء و تعالیم اسلام و تکامل علم، انسانها به ماورای طبیعت و خدای یکتا ایمان میآورند و مبانی مادی گرایی و مکاتب غیر الهی شکست میخورند و نوع جامعههای انسانی، دارای عقیده مذهبی و الهی میگردند؛ اما با این وصف، در آتش ظلم، تبعیض، حقکشی و روابط ناانسانی میسوزند و با زندگی فاقد عدالت، دست به گریبانند؛ از اینرو نیاز عمده بشری، برقراری عدالت و گسترش دادگری و حاکمیت روابط انسانی بر جامعه است. بنابراین مشکل اصلی آن منجی بزرگ، بیداد و ستم جهان سوز است که بشریت، مذهب، عقیده، آرمان و آزادی را نابود ساخته است؛ آتشی که نخست زندگی دنیایی انسان را نابود ساخته، سپس حیات معنوی او را تباه خواهد ساخت. (بحارالانوار جلد۵۲ ص ۳۸۹)
حال باید دید که این حرکت سازنده چگونه تحقق میپذیرد؟! یکی از نیازهای تمامی حرکتهای انقلابی برای برقراری عدالت در جامعه، تربیت مهرههای کارآمد و مجریان و کارگزاران عادل است. فقدان چنین افرادی، بسیاری از حرکتهای عدالت خواهانه را با شکست مواجه ساخته است. امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) به اهمیت این امر به خوبی واقف است. ایشان میخواهد آرمانیترین نظام عادلانه را در جهان ایجاد کند؛ پس باید ریشهها را محکم کند و به مهرهسازی روی آورد؛ زیرا هرقدر آرمان مکتبی، بالاتر باشد، به مهرههای نیرومندتری نیاز دارد. طبیعی است در حکومتی که امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)، رهبری آن را برعهده دارد، کارگزاران و مسئولان حکومت نیز باید از بزرگان و نیکان امت باشند؛ از این رو در روایات میبینیم که کارگزاران دولت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف)، پیامبران و جانشینان آنان، تقوا پیشگان و صالحان روزگار هستند. تحقق عدالت، علاوه بر عنصر عدالت حاکم و عدالت کارگزار به جامعهای نیازمند است که عدالت محور باشد و روابط اجتماعی و تعاملات افراد با یکدیگر، بر اساس عدل و احسان باشد. بر پایه همین بینش است که پیامبران الهی در مأموریت آسمانی خود، خواهان اقامه عدل در جهان و در بین همه انسانها بودهاند. پیداست که این عدالت، جهانی است و امام (علیه السلام)، موفق خواهد شد که آن را در تمام ابعادش تحقق بخشد. (بحارالانوار جلد۵۲ ص۲۳۱)
الف. عدالت اجتماعی
از اصول و سنتهای تغییرناپذیر الهی که حاکم بر جهان و حکومتهای الهی است، اصل عدالت است. اگر جامعه، خود را هماهنگ با آن قرار دهد، ماندگار و پایدار است و اگر از عدالت فاصله بگیرد، به همان اندازه آسیب پذیر و نااستوار و نابود شدنی است؛ این سنت خداست که تغییرناپذیراست. «... ولن تجد لسنة الله تبدیلا». (احزاب/۶۲)
عدالت، موجب پیوند ناگسستنی تودهها با رهبر و پیشوا میگردد که این پیوند، موجب فداکاریهای بزرگ میشود و این خود زمینه واژگونی بنیاد ستمها و بیدادگریهای فردی و اجتماعی طاغوتیان را در همه زمینههای زندگی مهیا خواهد ساخت. امام رضا (علیه السلام) فرمودند: «خداوند، زمین را به دست قائم (علیه السلام) از عدل و داد آکنده میسازد، همچنانکه پر از ظلم و ستم شده باشد». (صدوق، ج۲، ص۶۹)
اصول عدالت، در پارهای از کلیات امور برای بشر روشن است؛ اما در بیشتر امور به طور دقیق حدودش مشخص نیست. یکی از مشکلات عمده در راه بشریت، روشن نبودن معنا و مفهوم عدالت و حد و مرزهای آن است. در دوران امام مهدی (علیه السلام)، از سویی، تربیت و ایمان و اعتقاد و پرورش اخلاقی مردم اصالتی ویژه مییابد؛ و از سویی دیگر، اجرای قانون و قاطعیت در اجرای حق و عدل، عمیق میگردد و سرعتش زیاد میشود تا جایی که قانون عدل، درون خانهها نیز حاکم میشود و روابط افراد خانواده در چهارچوب معیار و میزان قرار میگیرد.
ب. عدالت فرهنگی
دانستن، شناخت و رشد علمی و فرهنگی، حقی همگانی است؛ ولی در نظامها و حکومتهای دنیا، امکانات آموزشی به طور یکسان، برای همه اقشار فراهم نیست. همیشه اینگونه بوده است که عدهای خاص، امکان رشد و تعالی و آموزش دارند که البته این عادلانه نیست. از آثار عدالت مهدوی، آن است که همه طبقات، از هر نژاد و ملیتی، بدون هیچگونه تبعیض، میتوانند در زمینههای فرهنگی فعال بوده و مدارج علمی را طبق قابلیت و استعداد خود بپیمایند.
در نظام دادگستر مهدی (علیه السلام)، با توجه به اینکه علم و دانش رشد فزایندهای دارد، کسانی که در جوامع مختلف از این موهبت الهی محروم بودهاند، میتوانند از علم و دانش بهره فراوان گیرند. به عنوان نمونه زنان که در جوامع گوناگون، محرومیتهای بسیاری را چشیدهاند و از جمله در ساحت علم و فرهنگ مورد بیمهری قرار گرفتهاند، در دولت مهدوی به جایگاه والایی از دانش دست مییابند. (حائری، ش۱۴، ص۲۲۸)
ج. عدالت اقتصادی
یکی از مصادیق ظلم آشکار، نابرابری و عدم تعادل طبقات مختلف مردم در مسائل اقتصادی است که در جای جای جهان پهناور و حتی در کشورهای مدعی حقوق بشر دیده میشود. آنچه که میتواند به این نابسامانی، سامان دهد و غبار محرومیت را در این عرصه از چهره عالم انسانی بزداید، اجرای عدالت اقتصادی است.
از نظر تعالیم اسلامی اگر حاکمیت، درست و اسلامی باشد، برنامههای حکومت به درستی تنظیم میشود و اگر مجریان آن نیز در جای خود به کارگمارده شوند، محرومیت و نیازمندی در جامعه نمیماند؛ زیرا حکومت حق و کارگزاران لایق آن، به دنبال اجرای اصول عدالت خواهند بود. با چنین اقدامی، همه مردم به رفاه و بینیازی خواهند رسید. پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «در زمان (مهدی (علیه السلام)) مردم به نعمتهایی دست مییابند که در هیچ زمانی دست نیافته باشند، چه نیکوکار و چه بدکار آن...» (مجلسی، ج۵۱، ص۸۸)
مهمترین عامل عدالت اقتصادی، عدالت در بخش تولید و توزیع است و از آثار عدالت در حکومت مهدوی، این است که امکانات تولید در اختیار همگان است و هر کسی میتواند از زمین، انرژی و امکانات طبیعی برای تولید بهره گیرد. به همین جهت، افراد زیادی به اشتغال و کار سالم روی میآورند. از طرف دیگر، اموال عمومی به شکل مساوی در بین مردم تقسیم میشود؛ اما این به این معنی نیست که در همه موارد به همگان یکسان پرداخت شود، در واقع برابری میان مردم با هدف تأمین ضروریات و امکانات اولیه زندگی است، به صورتی که همه افراد و اقشار از یک حد منطقی و رفاهی معقول برخوردار باشند. عدالت مهدوی در عرصه اقتصادی به آبادانی شهرها و روستاها و حتی زمینهای خشک نیز میانجامد. (حائری، ص۲۲۹)
د. عدالت قضایی
در جوامع مختلف بشری، امر قضا جایگاه ویژهای دارد. هیچ مجموعه کوچک یا بزرگی از انسانها نیست که به دستگاه قضاوت و دادگستری نیازمند نباشد. شاهرگ حیات این دستگاه، اجرای عدالت در آن است. اساسا دادگستری برای گسترش عدل و داد تأسیس شده است، ولی متأسفانه باید گفت که در همین دادگستریها و مراکز قضایی، ستمهای فراوانی به انسانها شده و حق افراد زیادی پایمال گردیده است.
در عصر حاکمیت امام عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف)، عدالت به دستگاههای قضایی هم نفوذ کرده و جریان دادرسی را براساس حق و عدل تنظیم میکند. دادگستری از مهمترین مراکزی است که عدالت در آن پیاده میشود و امام با دقت بر اجرای داد، نظارت دارد. از روایات استفاده میشود که امام در قضاوت مانند جدّ بزرگوارش امیرالمؤمنین عمل میکند و برگرفتن بیکم و کاست حقوق مردم اصرار دارد. این دقت و گستردگی عدالت به دلیل آن است که سیستم قضایی امام، دستگاهی بسیار گسترده و مجهز و برخوردار از ابزارهای فراطبیعی است. در سیستم قضایی اسلام، قضاوت بر اساس بینات و شواهد بوده است. رهاورد اینگونه داوری، عدالت ظاهری است؛ ولی در روایات مربوط به دولت مهدوی، آمده است که آن حضرت به شیوه حضرت داوود، قضاوت میکند که بر اساس الهامات الهی و علم لدنی است، نه بر پایه شاهد و گواه. (حائری، ص۲۳۱)
و. عدالت سیاسی
عدالت سیاسی آنگاه محقق میشود که هر شهروندی به اندازه اهلیّت و توان قابلیت خود، از امکانات عمومی جامعه بتواند بهره ببرد. به عبارت دیگر عدالت سیاسی، یعنی بهرهوری و مدیریت به اندازه قابلیت و بر اساس اهلیت.
اصلاح ساختار مدیریتی، از مهمترین شاخصهای توسعه جامعه مدنی است و مدینه فاضله بدون مدیران فاضل، شعاری بیمحتواست. رئیس مدینه فاضله با گماردن افاضل بر پستهای حکومتی و عزل اراذل از مناصب حکومتی، حرکت جامعه به سوی سعادت را نهادینه میسازد. عدالت مدیران، آنقدردارای اهمیت است که نه تنها مدیران بیعدالت که حتی مدیران سازشکار و اهل تساهلی نیز در ساختار مدیریت حضرت، جایگاهی ندارند. البته اصلاح مدیران و ساختار مدیریتی جامعه، بدون اصلاح بستر و تودههای مردم به توفیق نمیرسد؛ چرا که در جامعه ناعادل، زمینه کار برای مدیرعادل مساعد نیست. بر این اساس، یکی از راهکارهای اصلاح مدیریت جامعه، اصلاح تفکر و فرهنگ افراد جامعه است. به نظر میرسد که از مهمترین سیاستهای حکومت مهدوی، اصلاح فرهنگ عامه و تغییر نگرش و فهم شغلی از سیاست و تبدیل آن به تلقی معرفتی و خدماتی از آن است.
امام مهدی (علیه السلام)، در گام نخست، عدالت را به روح افراد و جان بشر میرساند و هنر اول مهدی (علیه السلام)، «انسان عادل» ساختن است. عدالت جهانی مهدوی، مبتنی بر عدالت انسانی است و عدالت گستری مهدوی به گونهای است که عدالت حتی بر عاطفهها و روابط حاکم میشود. پس اگر مردم و ساختار جامعه با عدالت خو گرفتند، جامعه به عدالت میرسد. از این رو امام، فطرت و جانها را معتدل میکند و جان عادل و معتدل، خواهان قانون و دین عادلانه میشود. طبیعی است که در این شرایط، دینی که میزان برخورداریش از اعتدال و عدالت بیشتر است؛ فراگیر میشود. (علی سعدی ، ش۱۴، ص۲۴۵-۲۵۱)
۴-۲ امنیت
تحقق امنیت، آرمان همه امتهایی است که خواستار پیریزی یک تمدن انسانی میباشند و اگر امنیت و آسایش یک کشور دچار مشکل شود، بر پایی هر نوع تمدن و به دست آمدن هرگونه پیشرفت، اگر نگوییم محال است، لااقل بسیار دشوار خواهد شد.
امروزه، جهان بیش از هر زمانی در جستجوی امنیت و آرامش است. امروزه برای تحقق امنیت و صلح در کل جهان، «سازمان ملل» پایهریزی شده و به منظور نظارت برامنیت جهانی، «شورای امنیت» پایهگذاری گردیده است. با این وجود نه تنها هنوز صلح و امنیت به وقوع نپیوسته است، بلکه بعید هم به نظر میرسد که درآینده، این آرمان توسط این نهادها و یا نهادهای مشابه آن تحقق پذیرد. (برنجیان، ص۵۹-۶۴)
برقراری صلح و امنیت در سطح جهانی، کاری بس دشوار است و تجربه گذشته نشان داده که هیچ فرد یا سازمانی نتوانسته است این مهم را تحقق بخشد. اما دنیا اینگونه نخواهد ماند؛ چرا که خداوند، این اقدام بزرگ و مهم را برعهده حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) قرار داده است، آنجا که فرمود: «وعدالله الذین آمنوا منكم و عملوا الصالحات لیستخلفنَّهم فی الارض... ولیبدّلنَّهم من بعد خوفهم أمنا...» (نور/۵۵) یعنى خداوند جایگزین میکند برای آنها امنیت و سلام را بعد از ترسشان. امام صادق (علیه السلام) درباره این آیه فرمود: «این آیه درباره قائم (علیه السلام) و اصحابش نازل شده است». (نعمانی، ص۳۴) در حکومت حضرت مهدی (علیه السلام)، امنیت و سلام، برجهان سایه میافکند، به طوریکه جهانیان نه از دشمنان داخلی بر دین و دنیای خود بترسند و نه از دشمنان خارجی؛ نه از دشمنان علنی و نه از دشمنان پنهانی؛ و از کید نیرنگ بازان و ظلم ستمگران و زورگویی زورگویان آزاد باشند. (طباطبایی، ج۱۵، ص۲۰۸) روشن است که امنیت، این گوهر نایاب زندگی انسانها از ویژگیهای حکومت امام (عج الله تعالی فرجه الشریف) است که امام آن را در تمام ابعادش برای بشر به ارمغان میآورد.
الف. امنیت فردی
در حکومت حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف)، انسانها در امان کامل خواهند بود و هیچ کس به دیگری، دشمنی و ستم نمیکند، نه کمبودی وجود دارد که کسی دست به دزدی بیالاید، نه فسادگری بد سرشت خواهد بود که انسانها را به پلیدی بخواند، نه مشکلی در مسیر ازدواج خواهد بود که سن زناشویی در بین جوانان را به تأخیر افکند، نه جهل و نادانی خواهد بود که افراد، نادانسته برهم درشتی کنند. زن و شوهر در امان خواهند بود و پدر از فرزند و فرزندان از پدران و مادران و همسایگان از همسایگان و شهروندان از هم شهریان. نه تنها انسانها باهم برادر و هم پیمان میشوند که جانوران درنده وحشی نیز با انسانها الفت میگیرند؛ زیرا دوران عصیان سپری شده، زمان طغیان گذشته و عصر تاریک غیبت به اتمام رسیده است.
مهمتر از همه، مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) به نیاز فطری انسانها پاسخ میدهد و معبود جهانیان را به همگان میشناساند، به همین جهت، تمام کرنشهای بیهوده، به کرنش در برابر خدا تبدیل میشود و بندگان از اسارت خود و دیگران بیرون میآیند که در این صورت دیگر نه روانی مضطرب میماند و نه دلی پردرد. دلها آرام میگیرد؛ چرا که مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) خود ذکر الهی است.
ب. امنیت اجتماعی
امنیت اجتماعی، امنیت در بخشهای گوناگون زندگی اجتماعی را شامل میشود؛ یعنی در بخشهای اقتصادی، سیاسی، دفاعی، فرهنگی و غیره. امنیت اجتماعی، زمینه همه فعالیتهای درست و مفید اجتماعی و شرط لازم رشد و تکامل فرد و جامعه است. در محیط امن و آرام، روابط اجتماعی بر اصل ضوابط استوار است و حق و تکلیف، معیار رابطههاست. با امنیت اجتماعی، منافع همه تأمین میشود و حق هر حقداری تأمین میگردد. تضاد و درگیری به حداقل میرسد؛ در صورت بروز تضاد و درگیری هرکس در محدوده حقوق خویش محدود میگردد و قانون مانع تجاوز اوست.
در جامعه امن، قانون حاکم است، حتی مجری قانون از قانون بیم دارد. در جامعه امن، هیچ کس نمیتواند به دیگری زور بگوید؛ سرمایهداران بر جامعه تسلط ندارند و سرنوشت فرودستان در دست فرادستان نیست؛ حاکم از مردم فاصله ندارد؛ مردم در زندگی از همه جهات تأمین هستند؛ حوادث و پیشامدها موجب نگرانی افراد نیست؛ زیرا که دولتها مردم را تأمین میکنند و ضرر و خسارتها جبران میگردد. در جامعه امن، هرکسی که ادعای به حق و سخن درستی داشته باشد، میتواند بدون هیچ ترسی به زبان آورد و این بالاترین ویژگی امنیت اجتماعی است که در سخن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و دیگر امامان مطرح گردیده است؛ امام علی (علیه السلام) به مالک اشتر مینویسند: «... برای کسانی که به دیدار تو نیاز دارند، زمانی را مشخص کن که خود به سخنان ایشان گوش دهی... و پاسداران خود را چنان دورکن که صاحبان حاجت بدون احساس ترس و لرز و لکنت زبان، با راحتی کامل بتوانند مطالب خود را بیان کنند؛ زیرا از پیامبر خدا بارها شنیدم که میفرمودند: امتی که ضعیف آن نتواند حق خویش را بیلکنت زبان از قوی بگیرد، قابل احترام نیست.» (نهج البلاغه، نامه۵۳)
امنیت اجتماعی پدیدهای است که در پرتو عدالت اجتماعی پدید میآید و از شاخهها و میوههای آن درخت تناور است. امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف)، پدید آورنده امنیت اجتماعی است؛ امنیتی که بشر در تمام دوران به خود ندیده است. ایشان در جامعه عدالت محور خود، عوامل دلهره، ترس و ناراحتی را از بین میبرد و بیم آفرینان را از سر راه جامعه برمیدارد. اعمال نفوذها و قانون شکنیها را نفی میکند و حرکت جامعه و روابط اجتماعی را برپایههای قانون و عدل و احترام به حقوق و ارزش انسان استوار میسازد. به معنای واقعی کلمه، اراده آزاد انسانی در قلمرو درست و قانونی خود حرکت میکند و انسانها بی مانع، امکان شدن و رشد را مییابند. (حکیمی، ص۱۹۵-۲۰۲)
ج. امنیت قضایی
یکی از اموری که پس از ظهور امام (عج الله تعالی فرجه الشریف) مطرح است، مجازات افرادی است که جهان را سراسر ناامن کرده، میلیونها کشته و زخمی و معلول بر جای گذاشتهاند و نابسامانیهای مادی و معنوی را پدید آوردهاند؛ آنان جنایتکارانی هستند که جهان را به وضعیت اسفبارکشاندهاند. پس از ظهور حضرت تعقیب، دستگیری و محاکمه آنان امری است حتمی؛ زیرا اجرای حدود الهی از واجبات مهم به شمار میآید و به ویژه در آن روزگار که طبق کتاب خدا و به دور از هرگونه هواهای نفسانی، حدود اجرا میشود. در آن عصر برای سرپرستی این امر مهم از افرادی استفاده میشود که علاوه برتسلط کامل بر مبنای فقهی و اسلامی، از نظر پیشینه نیز کمترین ایراد و اشکالی بر آنان وارد نیست.
امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: «آنگاه که حضرت قیام کند، برای هر مرز و بومی از زمین، فرمانروایی تعیین میکند و به او میفرماید: برنامه کار تو دردست توست و چنانچه در هنگام انجام وظیفه، مشکلی پیش آمد که حکم آن را ندانستی به کف دستت بنگر و بر طبق آنچه در آن مییابی، عمل کن.» (نعمانی، ص۳۱۵) این سخن کنایه از سرعت ارتباط با حکومت مذهبی و کسب تکلیف برای رفع مشکل است؛ و یا شاید اشاره به مهارت خیره کننده مسئولان بر کارداشته باشد، که با یک نگاه میتوانند اظهارنظر کنند؛ و شاید به وسیله معجزه، مشکل حل شود که عقل بشر از فهم آن ناتوان است. (طبسی، ص۱۹۳)
نتیجهگیری و جمعبندی:
۱- در پرتو حاکمیت جهانی امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)، جامعه بشری به بهترین شیوه اداره میشود؛ بشر راه رشد و کمال را طی میکند و آرزوی دیرینه همه پیامبران و امامان برآورده میگردد. به جای جنگ و ظلم و ستم در بین مردم، رابطه صمیمی و صلح و آشتی حاکم میشود و انسانها به اصول والا وازشهای متعالی دست پیدا میکنند.
۲- با احیاء اسلام و گسترش آن، حقایق بیکران قرآن آشکار میشود، بتکدهها به خانههای توحید مبدل میشود و لذت بندگی خدا در کام جان مردمان مینشیند و دین مرضی خدا بر عالم چیره میگردد.
۳- ثمره عدالت فراگیر مهدوی، این است که حقوق برباد رفته خلق از جانیان بازستانده میشود، بنیاد ستم و بیدادگریهای فردی و اجتماعی طاغوتیان، واژگون میگردد، امکان رشد و تعالی و آموزش برای همه افراد و اقشار فراهم میگردد، غبار محرومیت از چهره عالم انسانی زدوده میشود و بر اساس حق و عدل حکم میشود.
۴- در جامعه امن مهدوی، قانون حاکم است. هیچ کس نمیتواند به دیگری ظلم کند. قصاص خونهای به ناحق ریخته، گرفته میشود، میان انسان و طبیعت آشتی برقرار میشود و زنان و کودکان بیسرپرست تحت اداره دولت حضرت مهدی (علیه السلام) قرار میگیرند.
پینوشتها
۱- دانشجوی دکتری، دانشکده تفسیر و معارف قرآن کریم قم؛۰۹۱۹۳۵۷۶۹۳
Fahmadi6865@gmail.com.
۲- طلبه سطح ۳، مؤسسه تفسیرآیت الله مکارم شیرازی.
منابع تحقیق :
۱. قرآن کریم ترجمه آیت ا... مکارم شیرازی
۲. نهج البلاغه ترجمه آیت ا... جعفری
۳. بحرانی، البرهان فی تفسیرالقرآن، تهران: بنیاد بعثت، اول، ۱۴۷۵ق.
۴. برنجیان، جلال، آینده جهان، تهران: مؤسسه تحقیقات و انتشارات طور، دوم،۱۳۸۰ش.
۵. جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی (علیه السلام) موجود موعود، قم: مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۸ش.
۶. جهانیان، ناصر، «جهانی سازی، عدالت اقتصادی و مهدویت»، فصلنامه انتظار، ش۱۴، زمستان ۱۳۸۳.
۷. حائری، محمدمهدی، «آثارفردی و اجتماعی عدالت مهدوی»، فصلنامه انتظار، ش۱۴، زمستان ۱۳۸۳.
۸. حکیمی، محمد، عصر زندگی، قم: مؤسسه بوستان کتاب، ششم، ۱۳۸۵ش.
۹. رضوانی، علی اصغر، نظریهپردازی درباره آینده جهان، قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، اول، ۱۳۸۵ش.
۱۰. صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، قم: مؤسسه انتشارات حضرت مهدی، ۱۳۷۸ش.
۱۱. صدر، رضا، راه مهدی، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، اول، ۱۳۷۸ش.
۱۲. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، منصور پهلوان، قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، پنجم ۱۳۸۶ش.
۱۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم: دفتر انتشارات اسلامی، پنجم، ۱۴۱۷ق.
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران: انتشارات ناصرخسرو، سوم ۱۳۷۲ش.
۱۵. طبسی، نجم الدین، چشم اندازی به حکومت مهدی، سید باقرخسروشاهی، قم: بوستان کتاب، پنجم، ۱۳۸۵ش.
۱۶. طوسی، محمد بن حسن (خواجه نصیرالدین)، الغیبة، مجتبی عزیزی، قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، دوم، ۱۳۸۷ش.
۱۷. علی سعدی، حسین، «پاسخگویی، رمز حکومت عدل مهدویی»، فصلنامه انتظار، ش۱۴، زمستان ۱۳۸۳ش.
۱۸. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، قم: دارالکتب الاسلامیة، اول، ۱۴۲۷ق .
۱۹. مجلسی، محمد باقر، مهدی موعود (ترجمه جلد۱۳ بحار)، حسن بن محمد ولی ارومیهای، قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، نهم، ۱۳۸۶ش.
۲۰. معین، محمد، فرهنگ معین، تهران: سپهر، چهارم، ۱۳۶۰ش.
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیة، اول، ۱۳۷۴ش.
۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی حضرت مهدی، قم: نسل جوان، چهارم، ۱۳۸۶ش.
۲۳. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، بیجا: انوار الهادی، اول، ۱۴۲۲ق.
۲۴. واعظی، احمد، حکومت اسلامی درسنامه اندیشه سیاسی اسلام، قم: مرکز مدیریت حوزه علمیه، چهارم، ۱۳۸۵ش.
۲۵. هاشمی رفسنجانی، علی اکبر، گفتمان مهدویت (مجموعه سخنرانیها)، قم: بوستان کتاب،۱۳۸۱ش.
منبع: مؤسسه فصلنامه قرآنی کوثر، (۱۳۹۴) ، فصلنامه قرآنی کوثر، اصفهان، فرزانه، شماره ۵۳