مجازات قتل در اسلام قصاص و يا ديه است؛ حال اگر فردي توسط پدرش به قتل برسد چرا مجازاتي براي پدر در اين دنيا تعريف نشده است؟ این با عدالت سازگار نیست!!!
مقدّمه:
ابتدا لازم است كه تعريفي از مجازات داشته باشيم تا بعد از آن مشخص شود كه آیا براي پدری که فرزندش را کشته است مجازاتي معيّن شده است يا نه؟
مجازات در لغت به معناي مكافات و پاداش دادن و جزا دادن است ۱ و در اصطلاح چنين تعريف شده است:
"مجازات عبارت است از هر نوع صدمه، يا محدوديتي كه بر طبق قانون و به منظور تحقّق بخشيدن به هدفهاي خاصي، از طرف دادگاه نسبت به جسم و تن و حيثيت و آزادي و مال و دارايي مجرم تحميل ميشود؛ مانند: اعدام، قصاص نفس، قصاص عضو، ديه و ...."۲
برخي ديگر نيز مجازات را اين گونه تعريف كردهاند:
"مجازات، عبارت است از تنبيه كيفري كه بر مرتكب جرم تحميل ميشود. مفهوم رنج از مفهوم مجازات غير قابل تفكيك است و در واقع رنج و تعب است كه مشخِصّ حقيقي مجازات است."۳
بنابراين، معلوم ميگردد كه مجازات منحصر به قصاص (اعدام) و ديه نیست، بلكه حدود و تعزيرات را نيز شامل ميشود.
فرزندكشي عمل ناپسند و شنيعي است كه از دوران گذشته و با انگيزههاي مختلف صورت ميگرفته است؛ دين مبين اسلام از همان آغاز با اين عمل مخالف بوده و در قرآن كريم مردم از اين عمل منفور نهي شده و ارتكاب اين جرم از گناهان و خطاهاي بزرگ شمرده است.
آية ۳۱ سورة اسراء در اين زمينه بيان ميدارد : "و لا تقتلوا أولادكم خشيه إملاق، نحن نرزقهم و إيّاكم، إنّ قتلهم كان خطأ كبيرا"؛ يعني؛ هرگز فرزندان خود را از ترس فقر به قتل نرسانيد كه ما رازق شما و آنها هستيم؛ همانا قتل فرزند گناه بسيار بزرگي است. اين نهي در آية ۱۵۱ سورة انعام نيز تكرار و مورد تأكيد قرار گرفته است.
بنابراين، فرزند كشي از نظر اسلام عملي ممنوع بوده و براي آن علاوه بر مجازات اخروي، مجازات دنيوي نيز قرار داده شده است. اين گونه نيست كه پدري با كشتن فرزند خويش در اين دنيا مجازات نشود؛ بلكه از ميان انواع مجازاتها فقط مجازات قصاص از او نفي شده است و باقي مجازاتها (هم چون ديه و تعزير) در مورد او ثابت است.
مادة ۲۲۰ قانون مجازات اسلامي بيان ميكند:
"پدر يا جدّ پدري كه فرزند خود را بكشد، قصاص نميشود و به پرداخت ديه به ورثه مقتول و تعزير محكوم خواهد شد".
اين مسأله كه اگر پدر يا جدّ پدري فرزندش را به قتل برساند قصاص نميشود، از قواعد مسلم در نزد فقهاي شيعه است و در اين مسأله اختلافي بين آنان وجود ندارد؛ فلسفه قصاص نشدن پدر نيز به خاطر شرافت و منزلت پدري در بينش و اخلاق اسلامي است، نه اينكه به پدر امتياز خاصي داده شده باشد كه حتي مجاز به كشتن فرزند باشد و يا اينكه حق كشتن فرزند را داشته باشد؛ بلكه كشتن فرزند نيز همانند كشتن ديگران ممنوع و شرعا حرام و معصيت است. جز اينكه پدر قاتل فقط قصاص نميشود. مستند اين حكم، رواياتي است كه از ائمه معصومين عليهم السلام رسيده است. به عنوان مثال حضرت علي ـ عليه السّلام ـ فرموده است:
"لا يقتل والد بولده إذا قتله ...."۴
يعني: هر گاه پدرف فرزند خودش را به قتل برساند، بابت قتل فرزند كشته نميشود....
بنابراين، پدر فقط قصاص نميشود؛ و اين بدان معنا نيست كه هیچگونه مجازات دیگری بر او نخواهد رفت، بلكه پدر در قتل فرزند علاوه بر پرداخت ديه، تعزير نيز ميشود، امام باقر عليه السلام در اين زمينه فرموده است: "پدر بابت كشتن فرزندش كشته نميشود، لكن با ضربة شديد او را ميزنند و از محل اقامت خودش تبعيد ميگردد".۵
مجازات تعزيري پدر براي قتل فرزند در مادة ۶۱۲ قانون مجازات اسلامي نيز پيشبيني شده است: "هر كس مرتكب قتل عمد شود... و به هر علت قصاص نشود... دادگاه مرتكب را به حبس از ۳ تا ده سال محكوم مينمايد".
طبق اين مادةف مجازات تعزيري پدر در صورت كشتن فرزند، در اين دنيا، زندان به مدت ۳ تا ۱۰ سال است.
مجازات بعدي كه براي پدر مشخص شده است اين است كه لازم است دية فرزند را به ورثه او پرداخت كند؛ البته هر چند خود پدر از ورّاث فرزند مقتول خويش است، لكن از ديهاي كه پرداخت ميكند و دیگر اموال فرزندش نيز ارث نخواهد برد. در قانون مدني در مادة ۸۸۰ تصريح شده است كه "قتل از موانع ارث است" و قاتل از مقتول ارث نميبرد.
هم چنين بر پدري كه قاتل است، واجب است كه بابت كشتن فرزندش كفّاره بدهد. كفارة عمل او، چنان كه علامه حلّي و ديگر بزرگان از فقهاي گرانقدر شيعه بر اين مطلب تصريح كرده اند، كفّاره جمع است(يعني ۶۰ مسكين را طعام دهد، يك بنده آزاد كند و ۶۰ روز روزه بگيرد).۶
نتيجه و جمعبندي:
از مطالب فوق روشن ميشود كه:
۱. پدر به واسطه كشتن فرزندش در اين دنيا مجازات میشود؛ اين عمل شرعا ممنوع و حرام بوده و در قانون نيز براي آن مجازات مشخص شده است.
۲. مجازات پدر يا جدّ پدري كه فرزندشان را بكشند، علاوه بر پرداخت ديه (كه از آن ارث نميبرند) تعزير است كه در قانون مجازات اسلامي در مواد ۲۲۰ و ۶۱۲ بيان گرديده است.
منابع جهت مطالعه بيشتر:
۱. حقوق جزاي اختصاصي اسلام، عابدين مؤمني، انتشارات خط سوم، ۱۳۸۲ شمسي
۲. حقوق كيفري اختصاصي، هوشنگ شامبياتي، انتشارات ويستار، ۱۳۷۴ شمسي
۳. حقوق جزاي اختصاصي، ايرج گلدوزيان، انتشارات جهاد دانشگاهي، ۱۳۷۸ شمسي
۴. جواهر الكلام، شيخ محمد حسن نجفي، ج ۴۲، ص ۱۶۹ به بعد.....
و ديگر كتب حقوق جزاي اختصاصي (بحث جرايم عليه اشخاص) كه همه اين بحث را مطرح كردهاند.
پينوشتها:
۱ . ر. ك : حسن انوري، فرهنگ بزرگ سخن، ج ۷، ص ۶۶۹۳ و ۶۶۹۴
۲ . محمد صالح وليدي، حقوق جزاي عمومي ، ج ۴، ص ۱۶.
۳ . عبد الحسين علي آبادي، حقوق جنايي، ج ۲، ص ۱.
۴ . محمد بن الحسن الحرّ العاملي، وسائل الشيعه، ج ۲۹، ص ۷۹ ، باب ۳۲ از ابواب قصاص نفس، حديث ۸.
۵ . همان ، ص ۷۹ ، حديث ۹.
۶ . علامه حلّي، تحرير الأحكام، ج ۲، ص ۲۴۸؛ آيت ا.... محمد حسن نجفي، جواهر الكلام، ج ۴۲ ، ص ۱۶۹