شبهه:
برخی از اسلام ستیزان شبهه ایجاد می کنند در قرآن آیات متعددی وجود دارد که دین اسلام را برای عربها مختص می کند و به این دلیل می گویند که فارسی زبانها نباید از دین اسلام پیروی کنند. این شبهه در فضای مجازی بسیار پررنگ مطرح می شود. آنان ادعا می کنند که دین پیامبر خاتم محدود به اقلیم، سر زمین و قوم عرب بوده و اصولا ایشان ماموریت و رسالت جهانی نداشته اند تا اقوام و ملل دیگر را به دین خود دعوت كند. بنا بر این پیامبر ما ایرانیها همان زرتشت است كه قبل از آمدن اسلام دین رسمی ایران بوده است. وجالب این كه از خود قرآن بر این ادعا استدلال نموده و به زعم خود مطلب را به اثبات رسانده است! در این نوشته به توضیح این آیات پرداخته شده است تا پاسخ باشد برای اینگونه شبهات.
۱. یکی از دلایلی که بر این مدعا اقامه شده آیاتی از سوره شعرا است: « بِلِسانٍ عَرَبِی مُبین، وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى بَعْضِ الْأَعْجَمین ، فَقَرَأَهُ عَلَیهِمْ ما كانُوا بِهِ مُؤْمِنین»[۱] ترجمه این آیت این است: «آن را به زبان عربى آشكار (نازل كرد)، هر گاه ما آن را بر بعضى از عجم [غیر عرب] ها نازل مى كردیم، و او آن را بر ایشان مى خواند، به آن ایمان نمىآوردند»
شبهه افگنان در باره این آیه می گویند که مثلاً خداوند فرموده اگر این قرآن را بر غیر عرب نازل می کردم آنان چیزی از آن نمی فهمید. و از معنای نادرست نتیجه می گیرند که پس قرآن برای غیر عربها نازل نشده است. در حالی که از این آیه شریفه چنین چیزی به دست نمی آید؛ یعنی در آیه چیزی وجود ندارد که بگوید غیرعربها از عربی چیزی نمی دانند. افزون بر آن امروز همگان می بینند و میدانند که فهم غیر عربها از قرآن اگر بهتر از عربها نباشد کمتر هم نیست.
ثانیاً آیات بعدی جملة «بِلِسانٍ عَرَبِی مُبِینٍ» را تعلیل می کنند و در نتیجه معنا چنین مىشود: ما آن را به زبان عربى آشكار و واضح الدلاله نازل كردیم، تا بدان ایمان آورند و دیگر تعلل نورزند، به اینكه ما آن را نمىفهمیم و اگر ما آن را به بعضى از افراد غیر عرب نازل مىكردیم، این بهانه برایشان باقى مىماند و آن را رد نموده به بهانه اینكه مقصود آن را نمىفهمیم، ایمان نمىآوردند. پس مراد از نزول آن بر بعضى افراد عجمى نزولش به زبان غیر عربى است و این دو آیه و آیه بعدى آن معنایى را مىرساند كه آیه«وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ ءَ أَعْجَمِی وَ عَرَبِی قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ وَ الَّذِینَ لا یؤْمِنُونَ فِی آذانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَیهِمْ عَمًى» در مقام افاده آن است.[۲]
پس این آیه شریفه نه قرآن را کتاب آسمانی برای عربها معرفی می کند و نه رسالت پیامبر را منحصر در قوم عرب می داند بلکه یک مطلب اجتماعی و ادبی را بازگو کرده است.
۲. آیات دیگری که برای این ادعا اقامه می شود، آیه«وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذی بَینَ یدَیهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها وَ الَّذینَ یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ یؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ یحافِظُونَ» و«وَ كَذلِكَ أَوْحَینا إِلَیكَ قُرْآناً عَرَبِیا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها»،[۳] است. معنای این دو آیه چنین است: «و این كتابى است كه ما آن را نازل كردیم كتابى است پربركت، كه آنچه را پیش از آن آمده، تصدیق مىكند (آن را فرستادیم تا مردم را به پاداشهاى الهى، بشارت دهى،) و تا (اهل) أمّ القرى [مكّه] و كسانى را كه گرد آن هستند، بترسانى! (یقین بدان) آنها كه به آخرت ایمان دارند، و به آن ایمان مىآورند و بر نمازهاى خویش، مراقبت مى كنند. و این گونه قرآنى عربى [فصیح و گویا] را بر تو وحى كردیم تا «أمّ القرى» [مكّه] و مردم پیرامون آن را انذار كنى.»
مراد از ام القری در آیه مکه است. از این کلمه این سؤال پیش مى آید كه چگونه هدف بعثت پیامبر (صلیالله علیه و آله) انذار و هدایت مردم مكه و كسانى كه پیرامون آن هستند ذكر شده؟ آیا این با جهانى بودن اسلام منافات ندارد؟
اتفاقا این ایراد از بعضى از یهود و بعضى دیگر از پیروان مذاهب دیگر نقل شده است و به گمان خود حربه محكمى در برابر جهانى بودن اسلام یافتهاند كه آن را در منطقه خاصى، محدود مىسازد (یعنى مكه و اطراف مكه).[۴]
این ایراد با توجه به دو نكته كاملا روشن مىشود، و نه تنها این آیه منافات با جهانى بودن اسلام ندارد بلكه مىتوان گفت یكى از دلائل جهانى بودن آن است:
قریه در زبان قرآن، به معنى هر گونه آبادى است" اعم از اینكه شهر بزرگ باشد و یا كوچك و یا روستا، از طرف دیگر در روایات متعددى مىخوانیم خشكیهاى زمین از زیر خانه كعبه گسترده شدند، و از آن بنام" دحو الارض" (گسترش زمین) یاد شده است. و كلمه«ام» به معنى اصل و اساس و ابتداء و آغاز هر چیزى است.
با توجه به آنچه گفته شد روشن مى شود كه اگر به مكه ام القرى مى گویند به خاطر این است كه اصل و آغاز پیدایش تمام خشكیهاى روى زمین است و بنا بر این«و من حولها» (كسانى كه پیرامون آن هستند) تمام مردم روى زمین را شامل مىشود. افزون بر اینها آیات جهانى بودن اسلام نیز این تفسیر را تایید مىكند، همچنین نامه هاى فراوانى كه پیامبر (صلیالله علیه و آله) براى زمامداران بزرگ دنیا مانند كسرى و قیصر نوشت گواه دیگرى بر این موضوع است.[۵]
نتیجه این شد که این شبهه هرگز بر قرآن وارد نیست و آیه شریفه بر مراد کسانی که م یخواهن دین اسلام را محدود در سرزمین عرب کنند هیچ دلالتی ندارد.
[۱] . شعراء، ۱۹۵، ۱۹۸ و۱۹۹.
[۲] . محمد حسین طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۴۵۵، ترجمه: موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴ش.
[۳] . شوری، ۷.
[۴]. مكارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۳۴۴، تهران، دار الكتب الإسلامیة، چ۱، ۱۳۷۴ش.
[۵] . رک: تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۳۴۵ -۳۴۶.