در کتابی که علیه قرآن توسط یکی مسیحی به نام «الهداية» كه كار گروهى يا فردى از متعصبين مسيحى است شبهاتی مطرح شده است . او در یک بهانه جویی مىگويد: قرآن اهميت زيادى به علم داده است. آيا منظور از علم ارزشمند در اسلام همه علوم است؟ خير. منظور از اين همه تأكيد بر علم، علم دين است و تعقل و تفكر مورد نظر اسلام تعقل و تفكر در دين است...
در حالى كه علوم تجربى معتبرترين دانشهاى بشرى هستند و دقت و صحت علوم ديگر بستگى به ميزان هماهنگى آنها با دانش تجربى است، علم تجربى باورهاى خرافى بشر را آشكار كرده و امكان نقد اديان را براى ما فراهم كرد، يعنى حتى براى تشخيص اينكه كسى كه ادعاى پيامبرى كرده درست گفته يا نه، علم تجربى بهترين معيار است... با توجه به اين اهميت فوقالعاده علم تجربى عدم شناخت قرآن نسبت به علوم تجربى يكى از ايرادات است (البته چندين اهانت پى در پى در اينجا كرده كه ذكر آن موجب شرمسارى است).
رفع و پاسخ شبهه:
راستى چه دليلى دارد كه در تعبيرات خود پى در پى نسبت به ساحت قدس پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) و قرآن مجيد كه مورد احترام يك ميليارد و چهارصد ميليون از مردم جهان است و حتى بسيارى از بيگانگان كه مسلمان نيستند به او احترام مىگذارند، توهينهاى زشت مىكند، جز اينكه چون منطق معتبرى ندارد گمان مىكند از طريق اين اهانتها مىتواند در مخاطب خود نفوذ كند و آنها را نسبت به قرآن مجيد بدبين سازد در حالى كه نتيجه كاملا معكوس است، مردم سخنان هتاكان را نمىپذيرند.
به هر حال، يكى از شاهكارهاى قرآن مجيد ـ برخلاف پندار اين گوينده ـ گره زدن مسائل مربوط به خداشناسى و معاد به علوم تجربى و آيات آفاقى و انفسى است.
قرآن مجيد در يك جا مىفرمايد: «إِنَّ فِى خَلْقِ السَّماوَاتِ وَالاَْرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِي تَجْرِى فِى الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللهُ مِنْ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الاْرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالاْرْضِ لاَيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ».
در جاى ديگر مىفرمايد: «لَخَلْقُ السَّماوَاتِ وَالاْرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ».
به اين ترتيب همگان را به مطالعه اسرار آفرينش در آسمانها و زمينها دعوت مىكند، همان چيزى كه موضوع تمام علوم تجربى است.
در جاى ديگر مىفرمايد: «وَفِى الاْرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ وَفِى أَنفُسِكُمْ»: «در زمين نشانههايى است براى آنها كه اهل يقيناند و در وجود خود شما نشانههاى فراوانى از عظمت خداست».
به اين ترتيب همگان را به علم تشريح و فيزيولوژى انسانى دعوت مىكند، خداشناسى را با آن گره مىزند.
در جاى ديگر از آثار خدا در عالم گياهان سخن مىگويد و مىفرمايد: «يُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ ...». (رعد/۴) اشاره به اينكه چه قدرتى است كه از آب و خاك واحد اين همه تركيبات مختلف و ميوهجات گوناگون كه هر كدام طعم خاص و آثار ويژه خود دارد ايجاد مىكند و اين امر ما را به مطالعه تمام مسائل مربوط به گياهشناسى و ساختمان شگفتانگيز گياهان و درختان فرا مىخواند.
در جاى ديگر براى اثبات مسأله معاد مخاطبان خود را به مطالعه دورانهاى مختلف آفرينش جنين دعوت مىكند و مىگويد: «يَخْلُقُكُمْ فِى بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقاً مِّنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِى ظُلُمَاتٍ ثَلاَثٍ». (زمر/۶)
و به همين دليل علماى اسلام پيشروان علوم تجربى بودهاند و آن زمان كه اروپا در قرون وسطى در خواب غفلت بود آنها در تمام اين علوم پيشرفتهاى فراوانى كردهاند و كتابهاى بسيارى نوشتهاند.
جابر بن حيان پدر علم شيمى، حسن بن هيثم پدر علم فيزيك و بزرگانى در رياضيات و فلكيات همچون شيخ بهايى و خواجه نصيرالدين طوسى و افرادى در علم طب مانند بوعلى سينا و نيز زكرياى رازى در علم شيمى در اسلام پرورش يافتهاند. در واقع همه اينها از قرآن مجيد الهام گرفته بودند كه همگان را به مطالعه اسرار آفرينش دعوت مىكند.
در روايات اسلامى شواهد زيادى بر تشويق به علوم تجربى و اسرار آفرينش داريم از جمله در حديث معروف پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) «اطلبوا العلم ولو بالصين؛ به سراغ علم و دانش برويد هر چند در كشور چين باشد». (وسائل، ج ۱۸، ص ۱۴).
چين در آن زمان آخرين نقطه آباد شناخته شده دنيا بود، آيا در كشور چين حوزههاى علميه وجود داشت كه براى كسب علم دين به آنجا بروند يا علوم ديگر؟
و در حديث معروف امام صادق (علیه السلام) آمده است: «لو علم الناس ما في طلب العلم لطلبوه ولو بسفک المهج وخوض اللجج؛ اگر مردم مىدانستند چه اندازه دانشطلبى اهميت دارد در راه تحصيل آن جانفشانى مىكردند و در اعماق درياها نيز فرو مىرفتند!». (بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۸۵) آيا در اعماق درياها حوزه علميه وجود دارد يا منبع علوم مربوط به جهان هستى است؟!
آیت الله العظمی مکارم شیرازی.