از اثرات تقواپیشگی رعایت کردن حقوق یتیمان از جانب انسانهای متقی میباشد.
رعایت حقوق یتیمان
تقواپیشگی، درپی دارنده رعایت حقوق یتیمان میباشد:
یـایها الناس اتقوا ربکم... * وءاتوا الیتـمیامولهم ولا تتبدلوا الخبیث بالطیب ولا تاکلوا امولهم الی امولکم...
ای مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! ... * و اموال یتیمان را (هنگامی که به حد رشد رسیدند) به آنها بدهید! و اموال بد (خود) را، با اموال خوب (آنها) عوض نکنید! و اموال آنان را همراه اموال خودتان (با مخلوط کردن یا تبدیل نمودن) نخورید، زیرا این گناه بزرگی است![۱] [۲]
ولا تقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن... * ... ذلکم وصــکم به لعلکم تتقون.
و به مال یتیم، جز به بهترین صورت (و برای اصلاح )، نزدیک نشوید،...* ... این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش میکند، شاید پرهیزگاری پیشه کنید!» [۳][۴]
خیانت در اموال یتیمان
در هر اجتماعی بر اثر حوادث گوناگون پدرانی از دنیا میروند و فرزندان صغیری از آنها باقی میمانند منتها در جوامع ناسالم که گرفتار جنگهای داخلی هستند، مانند جامعه عرب در زمان جاهلیت، تعداد اینگونه کودکان یتیم بسیار زیادتر است، که باید از طرف حکومت اسلامی و فرد فرد مسلمانان، تحت حمایت قرار گیرند. در آیه فوق سه دستور مهم درباره اموال یتیمان داده شده است.
۱. و آتوا الیتامی اموالهم، در این جمله دستور میدهد که: اموال یتیمان را به هنگامی که رشد پیدا کنند به آنها بدهید، یعنی تصرف شما در این اموال تنها به عنوان امین و ناظر و وکیل است نه به عنوان یک مالک.
۲. و لا تتبدلوا الخبیث بالطیب، و هیچگاه اموال پاکیزه آنها را با اموال ناپاک و پست خود تبدیل نکنید، این دستور در حقیقت برای جلوگیری از حیف و میلهایی است، که گاهی سرپرستهای یتیمان به بهانه اینکه تبدیل کردن مال به نفع یتیم است یا تفاوتی با هم ندارد، و یا اگر بماند ضایع میشود، اموال خوب و زبده یتیمان را برمیداشتند و اموال بد و نامرغوب خود را بجای آن میگذاشتند.
۳. و لا تاکلوا اموالهم الی اموالکم، و اموال آنها را با اموال خود نخورید، یعنی اموال یتیمان را با اموال خود مخلوط نکنید بطوری که نتیجهاش تملک همه باشد، و یا اینکه اموال بد خود را با اموال خوب آنها مخلوط نسازید که نتیجهاش پایمال شدن حق یتیمان باشد (الی در جمله بالا در حقیقت به معنی مع است). [۵]
در آیات فوق، تعبیر به لا تقربوا (نزدیک نشوید) شده است، این موضوع در مورد بعضی از گناهان دیگر نیز در قرآن تکرار شده است، به نظر میرسد که این تعبیر در مورد گناهانی است که وسوسه انگیز است مانند: زنا و فحشاء و اموال بی دفاع یتیمان و امثال اینها، لذا به مردم اخطار میکند که به آنها نزدیک نشوند تا تحت تاثیر وسوسههای شدیدشان قرار نگیرند. در پایان هر یک از این آیات سه گانه به عنوان تاکید جمله ذلکم وصاکم به، (این چیزی است که خداوند شما را به آن توصیه میکند) آمده است، با این تفاوت که در آیه اول با جمله لعلکم تعقلون و در آیه دوم با جمله لعلکم تذکرون و در جمله سوم با جمله لعلکم تتقون ختم شده است. و این تعبیرات مختلف و حساب شده گویا اشاره به این نکته است که نخستین مرحله به هنگام دریافت یک حکم، تعقل و درک آن است، مرحله بعد، مرحله یادآوری و تذکر و جذب آن میباشد و مرحله سوم که مرحله نهایی است، مرحله عمل و پیاده کردن و تقوا و پرهیزگاری است.
درست است که هر کدام از این جملههای سه گانه بعد از ذکر چند قسمت از ده فرمان فوق آمده است ولی روشن است که این مراحل سه گانه اختصاص به احکام معینی ندارد، زیرا هر حکمی تعقل و تذکر و تقوا و عمل لازم دارد، بلکه در حقیقت رعایت جنبههای فصاحت و بلاغت ایجاب کرده که این تاکیدات در میان آن احکام دهگانه پخش گردد. [۶]
پی نوشتها
۱.نساء/سوره۴، آیه۱.
۲.نساء/سوره۴، آیه۲.
۳.انعام/سوره۶، آیه۱۵۲.
۴.انعام/سوره۶، آیه۱۵۳.
۵.مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۲۸۳-۲۸۴.
۶.مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۲-۳۶.
منبع : ویکی فقه