آموزش قرائت

تفسیر قرآن

ترجمه قرآن

متن قرآن

ندای قرآن

اعجاز حقوقی قرآن کریم

نظام حقوقی قرآن دارای ویژگی هایی است که جمع آنها در تشریعات بشری وجود ندارد و تا زمان نزول قرآن، بشریت بدان راه نیافته بود و همیشه همراه با ادعای نبوت و تحدی بوده است. اعجاز حقوقی قرآن دارای ابعاد متعددی است. ارایه نظام حقوقی ممتاز، هماهنگ، مترقی، مطابق فطرت و مبرّای از هر گونه خطای افراطی و تفریطی در عصر جاهلی و رکود فوق العاده فرهنگی؛ تأثیر و نقش آفرینی ممتاز آن نظام در تحول جامعه؛ نحوه ورود و ارایه تک تک قواعد و دستورات حقوقی به شیوه ای بدیع به همراه مبانی متقن، امری تحیر آور است. از سوی دیگر، با نظریه پردازی های حقوقی در قرآن مواجه هستیم که بعد از صدها سال بشر به آن پی برده است و بلکه در مواردی به رغم گذشت قرن ها بشر هنوز به رمز و راز تمام ابعاد آنها پی نبرده است؛ لذا این بُعد زیر مجموعه اخبار غیبی است. از دیگر ابعاد اعجاز حقوقی قرآن، ویژگی های اساسی موجود در تشریع احکام و نظام حقوقی آن است. مواردی مانند خدا محوری؛ ابتنای بر وحی؛ نظام­مند بودن مکتب حقوقی قرآن؛ ارتباط قوانین حقوقی با صفات حق تعالی؛ عدالت محوری حاکمیت ارزش های اخلاقی و معنوی؛ مطابقت مقررات با فطرت بشری؛ یسرگرایی و در حد طاقت بشر؛ بیان عام و پرهیز از ورود به جزئیات، تدریج در بیان احکام؛ ابتنای احکام بر مصلحت و مفسده؛ جامعیت؛ عقل گرایی؛ پرهیز از وهم و خرافه؛ سبک های مختلف بیان احکام؛ ضمانت های اجرای قانون و...از جمله اصولی است که نظام حقوقی قرآن مبتنی بر آن است. این نوشتار در راستای تشریح ابعاد این اعجاز به صورت اجمالی و با ذکر نمونه هایی از اعجاز تشریعی قرآن سامان یافته است.
مقدمه
بی تردید، مباحث حقوقی با تمام تنوعش یکی از مهم ترین ابعاد زندگی بشر می باشد و با تأمل در قرآن درمی یابیم که قرآن نه تنها به این مباحث توجه داشته، بلکه یکی از ابعاد اعجاز به شمار می رود؛ بدین معنا که قرآن در قسمت احکام (فردی و اجتماعی) و حقوق (تنظیم روابط اجتماعی افراد جامعه) راهی را پیموده که تا آن روز، بشریت بدان راه نیافته بود و تا ابدیت بدون راهنمایی دین، دستیابی به آن امکان پذیر نیست. تشریعات قرآن همه جانبه و کامل است و بدون هیچ گونه کاستی بر بشریت عرضه شده و از هر گونه آلودگی و خطا پاک و از خرافات به دور است. اعجاز حقوقی دارای جلوه های متعددی می باشد و نظریه اعجاز تشریعی مبتنی بر جمع میان این ویژگی هاست؛ بدین بیان که جمع میان این ویژگی ها امری خارق العاده به شمار می آید و با توجه به مقرون بودن با ادعای نبوت و تحدّی، تعریف اعجاز بر آن صدق می نماید.
ابعاد اعجاز حقوقی
۱.  قوانین عالی از فردی درس ناخوانده
یکی از ابعاد اعجاز قرآن در عرصه علمی و به طور خاص در بعد حقوقی و قانون گذاری، نزول قرآن بر زبان پیامبری اُمّی و شخصی درس ناخوانده در عصر خمودگی و خموشی علمی بشر است؛ عصری که معلومات بشر در گستره علوم طبیعی و انسانی بسیار اندک و اغلب خطاآمیز بود و افکار و اندیشه های خرافی بر فرهنگ و روابط اجتماعی افراد جامعه استیلا داشت و شرایط لازم برای تدوین قوانینی مترقی فراهم نبود. با آن حال، قرآن کریم با اقیانوسی از معارف و آموزه های انسان ساز، نظامی مترقی و هماهنگ و مطابق با فطرت انسان ها ارایه نمود و ایده و راه جامعه بهره مند از حیات طیبه را نشان داد. قبل از طلوع اسلام مردم در جهل و انحطاط علمی به سر می بردند. در آن دوران تاریک، اختلافات نژادی، قانون زور و هرج و مرج اجتماعی بر ملل جهان، به ویژه عرب، حکومت می کرد. قوم عرب قبل از اسلام از عقاید خرافی بهره فراوان داشت و از یک قانون و نظام اجتماعی واحد محروم بود. بت پرستی، زنده به گور کردن دختران و... از رسوم آنان بود. ولی با درخشش نور اسلام در مکه، توحید جایگزین بت پرستی و علم و فضایل بدیل جهل و رذایل شد. پیشرفت ها، امتیازات و افتخاراتی که نصیب مسلمانان شد، در اثر تعالیم عالی قرآن مجید بود که بر تمام کتاب های آسمانی برتری دارد و قوانینش مبتنی بر عقل و قانون گذاری آن میانه رو و معتدل است؛ برای مثال، در مورد انفاق چنین تذکر می دهد؛ «وَلاَ تَجْعَلْ یدَک مَغْلُولَةً إِلَی عُنُقِک وَلاَتَبْسُطْهَا کلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَّحْسُوراً» (اسراء/۲۹)؛ «و دستت را بسته شده به گردنت قرار نده، (و ترک بخشش نکن) و آن (دستانت را برای بخشش) به طور کامل نگشا، تا سرزنش شده [و] درمانده بنشینی». قرآن مجید مردم را به عبادت خداوند، تفکر در آیات الهی، تجویز معاملات و تحریم ربا، امر به ازدواج برای تأمین نیاز فطری، خوش رفتاری با همسر، امر به معروف و نهی از منکر و...دعوت می کند؛ بنابراین، قوانین قرآن و تعالیم اسلام به گونه ای است که تمام مصالح فردی و اجتماعی را در نظر گرفته و قوانین آن به نحوی تنظیم شده که تمام نیازمندی های مختلف جوامع بشری را شامل و تمام جهات معنوی و اخروی را در بر می گیرد؛ یعنی هم به امور زندگی می پردازد و هم بر اصلاح جهان آخرت نظارت می کند. یکی از مسائل مسلّم در زندگی رسول اکرم(ص) بسیار روشن و انکار نشدنی، «اُمّی» بودن آن حضرت است؛ بدین معنا که آن حضرت نه خوانده بودند و نه نوشته بودند و نه اساساً معلمی دیده بودند. این مسأله آن قدر مسلّم است که خاورشناسان معروف غربی نیز در کتب خویش به این حقیقت اعتراف دارند. بر این اساس، صدور الفاظی مانند کلمات قرآن کریم که آن همه جنبه های اعجازی اعم از فصاحت، بلاغت، اسرار خلقت، اخبار غیبی و... در آن نهفته است، از چنین شخصی، قطعاً دلیل آن است که این کار، خدایی است و این علم، علمی است که از طریق وحی کسب شده است. قرآن کریم خود در این باره می فرماید: «وَمَاکنتَ تَتْلُوا مِن قَبْلِهِ مِن کتَابٍ وَلاَتَخُطَّهُ بِیمِینِک إِذاً لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ» (عنکبوت/ ۴۸)؛ «و پیش از این (قرآن) هیچ کتابی نمی خواندی [و پیروی نمی کردی ] و با دست راستت آن را نمی نوشتی؛ در صورتی که (اگر می خواندی و می نوشتی) حتماً، باطل گرایان شک می کردند».
۲.  تأثیر قرآن درجامعه سازی و تحوّل حقوق اجتماع
یکی دیگر از ابعاد اعجاز حقوقی قرآن، تأثیر نظام حقوقی آن در تحول جامعه (جامعه سازی نظام حقوقی قرآن) است که امری بدیع و تحیر آور است. قرآن در یک نظام کاملاً جاهلی نازل شد که کمترین بهره ای از تعالی اخلاقی و حقوقی در آن به چشم نمی خورد، ولی می بینیم در مدت نسبتاً کوتاهی تعالیم قرآن و تلاش رسول اکرم(ص) باعث تحول روحی اساسی در جامعه و توده های مردم گردید. این امر، بی تردید، یکی از مظاهر اعجاز کاربردی قرآن می باشد. جامعه ای که در آن زنان از حداقل حقوق بی بهره بودند و زنده به گور کردن نوزادان و شراب خواری و جنگ های طولانی به خاطر اهدافی بسیار کودکانه از شاخصه های آن است، بر اثر تعلیمات قرآن به اوج انسانیت و ایثار نزدیک می شود. البته اسلام برای معالجه عادات مذموم و ریشه دار در دل های مردم و ارتقای فرهنگی آنها از شیوه تدریج استفاده کرده است و به تدریج، بدون به کار بردن شدت عمل در نهی و تحریم، توانسته به اصلاح آنها اقدام نماید؛ برای مثال، برای حذف شراب در زندگی مردمی که حیاتشان با آن مخلوط شده بود، با تحریم تدریجی و یک شیوه حکیمانه، آن را از زندگی مردم دور نمود بدون اینکه حرج و سختی آن را احساس کنند.
لازم به ذکر است هرچند که این بعد از اعجاز قرآن کمتر موشکافی شده، ولی بحث و تحقیق گسترده ای را می طلبد که در صورت ارایه صحیح می تواند یکی از ابزار جدی برای جذب افراد به سوی قرآن و آموزه های آن باشد و حیثیت کاربردی دین را در جامعه مطلوب به خوبی محقق سازد.
۳. ارائه قوانین در نظامی هماهنگ
نحوه ورود و ارایه قواعد و دستورات حقوقی مبتنی بر مبانی حقوقی به شیوه ای ممتاز و در قالب نظامی هماهنگ یکی دیگر از ابعاد اعجاز حقوقی قرآن است؛ به گونه ای که کمترین اختلاف، تهافت و ناسازگاری در قوانین قرآن وجود ندارد، «وَلَوْ کانَ مِنْ عِندِ غَیرِ اللّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلاَفاً کثِیراً» (نساء/ ۸۲) همچنان عرضه و نهادینه شدن قوانین آن در مدتی بسیار کوتاه، یعنی بیست و سه سال، نیز خود مسأله ای شگفت انگیز و جالب توجه است.
از نمونه های اعجاز تشریعی قرآن کریم، ممنوعیت شراب خوری است. شراب خواری و مصرف الکل یکی از این عادات ناپسندی بود که از دیر باز و قبل از حضور اسلام در شبه جزیره عربستان رایج بود. هر چند جوامع به اصطلاح متمدن امروز نیز در این بلای جسم و جان سوز غوطه ور هستند و هر ساله آمارهای تکان دهنده ای از آثار تخریبی آن در میان جوامع به گوش می رسد، لیکن اسلام با توصیه های اعجازگونه خود در زمانی که حتی شراب را با نفع و فایده می دیدند، پیروان خویش را از آن نهی نمود، «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَقْرَبُوا الصَّلاَةَ وَأَنْتُمْ سُکارَی حَتَّی تَعْلَمُوا مَاتَقُولُونَ» (نساء/ ۴۳) و در آیه ای دیگر، شراب را پلید و از عمل شیطان معرفی کرد، «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ...» (مائده/۹۰). همگام با این آیات، روایات معصومان: نیز بر شدت زشتی آن اشاره داشته، آن را «ام الخباثت» (ریشه و مادر زشتی ها) (حرعاملی، مستدرک الوسایل، ۱/۱۳۹) دانسته و دائم الخمر را هم ردیف بت پرست (مجلسی، بحارالانوار، ۶۵/۱۶۴) معرفی می کنند. در روایتی دیگر نوشنده و نوشاننده، خریدار و فروشنده و خلاصه تمامی کسانی را که در بساط این منکر شریک اند، لعنت می نماید» (نهج الفصاحه، ۶۲۷، حدیث ۲۲۲۹).
حال این سؤال مطرح است که قرآن که بعضی از روش های اعراب قبل از اسلام را تأیید می کند یا بسیاری از امور را که برای جسم و روح ضررهایی دارد، در حد مکروه نهی می کند، چگونه چنین تحریم سختی را برای مسأله شراب و شراب خواری در نظر می گیرد؟ انسان عصر نزول به یقین مضرات عمیق شراب را نمی دانسته، ولی اکنون به برکت رشد علم و صنعت، بسیاری از این آثار ناگوار کشف شده است.
ارنست رنان، مورخ فرانسوی، در این باره می نویسد: «دین اسلام پیروان خویش را از بلاهای چندی از جمله شراب و خوک و لعاب دهان سگ نجات داده است» (اهتمام، فلسفه احکام، ۱۵۶؛ امین شیرازی، اسلام پزشک بی دارو، ۴۶، رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ۳۳۵). شراب عقل را زایل می کند و آدمی را از حوزه انسانیت خارج می سازد. در حوزه مسایل اجتماعی روحیه جرم و جنایت را دامن می زند و زمینه تصادفات، قتل ها و خودکشی را فراهم می کند که آمارهای منتشره مؤسسات تحقیقاتی غربی گواه این مدعا است (ر.ک: رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ۳۳۵).
زیان های اقتصادی که از سوی مشکلات و دردهای جسمی حاصل از الکلیزم بر فرد و جامعه وارد می شود، بخشی دیگر از آثار الکل است. علاوه بر آن، ضررهای معنوی شراب خواری نیز جالب توجه است. دوری از معنویت و اخلاق انسانی که به از هم گسیختگی بنیان خانواده و روابط عاطفی والدین و فرزندان بر می گردد، بخشی دیگر از آثار زیان بار شراب است. اما آنچه پزشکان اسلامی و غیراسلامی بر آن متمرکز شدند، آثار زیان بار الکل از نظر علم پزشکی است.
الکل و شراب به طور شگفت انگیزی بر مغز و اعصاب تأثیر می گذارد و باعث اختلال در کار آنها و التهاب بخش های مختلف آن دو می گردد. علاوه بر اعصاب، بیماری های گوارشی چندی از قبیل خراش غشاهای مخاطی دهان و حلق، التهاب مری، سرطان مری، التهاب حاد معده و سرطان آن، التهاب لوزالمعده، تأثیر مستقیم بر کبد و ایجاد اختلال در جذب مواد غذایی در روده ها از آثار زیان بار شراب است. الکل فعالیت های جنسی را تحت تأثیر قرار می دهد و اختلال هایی در روند جنسی و اعضای تناسلی به وجود می آورد. نقش الکل در ایجاد سرطان نیز از موارد دیگر آثار زیان بار این پدیده شوم است. در تحقیقی که دکتر لورمی انجام داده، مشخص گردیده که ۵۱ بیمار از ۵۸ بیمار مبتلا به سرطان لوزه، زبان و حنجره از معتادان به الکل بوده اند (دیاب و قرقوز، طب در قرآن، ۴۱ـ۱۵۸). شراب هم چنین تأثیر عمیقی بر فرزندانی می گذارد که والدین آنها معتاد به آن بوده اند. یکی از پزشکان آلمان ثابت کرده که تأثیر الکل تا سه نسل به طور حتمی باقی است به شرط اینکه این سه نسل الکلی نباشد (امین شیرازی، اسلام پزشک بی دارو، ۴۴؛ نقل از علوم جنایی، ص۸۶۳؛ رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ۳۴۶).
آنچه گفته شد، فقط بخشی از آثار زیان بار کشف شده الکل و نشان دهنده اعجاز قرآن در حکم به تحریم شراب است.
۴. نظریه پردازی های حقوقی قرآن
نظریه پردازی های حقوقی قرآن نیز از ابعاد اعجاز حقوقی قرآن است که بشر بعد از ده ها سال به آن پی برده و در مواردی به رغم گذشت قرن ها هنوز به رمز و راز آنها پی نبرده است؛ مانند طرح حق عبودیت به عنوان اصلی ترین و اولین حق در میان حقوق که سایر حقوق در راستای آن معنی و مفهوم می یابد؛ لذا مباحثی مانند توجیه جهاد و جنگ های اسلامی و احکامی مانند محکومیت سنگین برای ارتداد، توجیه پذیر و منطقی است. ممنوعیت سقط جنین و قائل شدن حق حیات حتی برای طفل در رحم یا رابطه نعمت ها و نقمت های دنیا با تقوا و گناه از نظریه پردازی هایی است که در آیات کریمه قرآن مطرح شده است.
این مطالب مترقی را قرآن صدها سال قبل بیان کرده است و بشر امروز به اهمیت و تأثیر آنها پی می برد.
۵ . ویژگی های خاص نظام حقوقی قرآن
ارکان و ویژگی های اساسی موجود در تشریع احکام و نظام حقوقی قرآن نیز از ابعاد اعجاز حقوقی قرآن است؛ ویژگی هایی که این نظام را از سایر نظام های حقوقی ممتاز نموده است و امتیازاتی دارد که مجموعه آن در تشریعات بشری وجود ندارد. برخی از این امتیازات بدین قرار است.
یک : خدا محوری
قرآن هدف از خلقت را معرفت، عبادت وتقرب به پروردگار بیان نموده است؛ «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ» (ذاریات/ ۵۶). هم چنین در نظام حقوقی اسلام، سعادت اجتماعی که هدف قریب هر نظام حقوقی است، وسیله­ای برای رسیدن به کمال حقیقی او و تقرب به خداست (مصباح یزدی، حقوق و سیاست در قرآن، ۶۴) برای اثبات این مطلب می توان از آیه «یعْلَمُونَ ظَاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ» (روم/ ۷) و آیه «فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَی» (نجم/ ۲۵) استفاده نمود که طبق آنها ضرورت عدم غفلت از آخرت، ملازم با آن است که تمام نظام حقوقی اسلام با رویکرد تقرب به خدا باشد.
توجه به توحید و مبدأ هستی در سراسر احکام حقوقی و عبادی دیده می شود. از آن بالاتر، قرآن مبنا و محور تجمیع مردم را پرستش و عبادت معبودی واحد می داند و بر همین مبنا به دعوت اهل کتاب می پردازد؛ «قُلْ یا أَهْلَ الْکتَابِ تَعَالَوْا إِلَی کلِمَةٍ سَوَاءٍ بَینَنَا وَبَینَکمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلَّا اللّهَ» (آل عمران/ ۶۴). با تأمل در قواعد حقوقی قرآن در می یابیم که در قوانین حقوقی اسلام به پیوند آنها با صفات حق تعالی توجه خاص شده است؛ مثلا آیه مبارکه «وَآتِ ذَاالْقُرْبَی حَقَّهُ وَالْمِسْکینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلاَتُبَذِّرْ تَبْذِیراً» (اسراء/۲۶) به عبارت «ذلِک خَیرٌ لِّلَّذِینَ یرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ»مقرون گردیده یا از ربا به عنوان جنگ با خدا یاد شده است.
دو : ابتنای بر وحی
یکی از مهم ترین امتیازات نظام حقوقی قرآن، ابتنای آن بر وحی است. این مهم تفوق این نظام را بر نظام های بشری با تمام ضعف ها و محدودیت ها یشان، موجب گردیده است. اساساً بشر به دلیل ضعف احاطه علمیش به ابعاد مختلف حیات انسان؛ جرم ها و مجازات ها نمی تواند الگویی جامع وکامل را ارایه نماید، ولی خداوند به دلیل علم و حکمت بی نهایتش می تواند با احاطه به تمام ابعاد انسان، نسخه صحیح و بی خطا را تدوین نماید.
در تکمیل این سخن، توجه به چند نکته مفید است:
قرآن حتی لزوم پیروی رسول اکرم(ص) از وحی را به صراحت در نُه آیه مانند «احْکم بَینَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ» (مائده/ ۴۸) بیان می نماید.
قرآن حاکمان به غیر حکم الهی را در پنج آیه مانند «وَمَن لَّمْ یحْکم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِک هُمُ الظَّالِمُونَ» (مائده/ ۴۵) به فسق، ظلم و کفر منتسب می نماید.
قرآن در آیاتی مانند «أَلاَ لَهُ الْحُکمُ» (انعام/۶۲) حکم را اختصاص به خداوندمتعال نموده است.
قرآن در آیاتی مانند «وَلِلّهِ مُلْک السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ» (آل عمران/۱۸۹)؛ ملُک (تدبیر و حکومت) را مختص به خداوند معرفی می کند و تدبیر جامعه و ولایت تکوینی و تشریعی را مختص به خداوند می داند. قرآن در آیاتی مانند «وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ» (رعد/۱۱) خداوند را ربّ می داند.
قرآن در آیات متعددی مانند «وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْکتَابَ بِالْحَقِّ لِیحْکمَ بَینَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ» (بقره/ ۲۱۳)؛ لزوم رجوع مردم به کتاب و احکام الهی را مطرح می نماید.
قرآن در آیات متعددی مانند «قُلْ آللّهُ أَذِنَ لَکمْ أَمْ عَلَی اللّهِ تَفْتَرُونَ» (انعام/ ۱۳۶) به نکوهش از کسانی می پردازد که برای خود حق قانون گذاری را قائل اند.
سه : نظام‌مند بودن مکتب حقوقی قرآن
قرآن و اسلام دارای نظامی حقوقی است که از مشخصات اصلیش، وجود انسجام و هماهنگی میان اجزای آن در راستای هدفی معین و مبتنی بر پیش فرض هایی روشن و خاص و بر اساس مستنداتی معین می باشد؛ لذا این دیدگاه در نحوه نگاه به آیات بسیار تأثیر دارد. روشن است هر نوع قانون گذاری و تشریعی لازم است بر اساس پایه ها و اصولی بنا گردد که از آن برای بقا و دوامش در بین مردم کمک گیرد تا مردم نیز به عدالتش راضی و از حکمتش مطمئن باشند و در زندگی اجتماعی، مصالح فرد و مجتمع را تأمین نماید. شریعت اسلامی دارای پایه ها و اصول ثابتی است و از چنان ویژگی ای برخوردار می باشد که مردم با اطمینان و اعتماد تمام آن را پذیرفته و در مقابلش تسلیم اند؛ چون قوانینش با فطرت سالم که خداوند انسان را بر اساس آن خلق نموده و غیر قابل تبدیل و تغییر است، هماهنگ می باشد و چنان که شواهد گواه است، قرآن عقل های سالم را مخاطب خویش قرار می دهد، به کار و کوشش تشویق می کند، به جهاد در راه خدا دعوت می نماید و منادی ایثار، آزادی، مساوات، احسان و نیکوکاری می باشد.
چهار : عدالت محوری
برخی معتقدند مبنای اصلی حقوق، عدالت است؛ لذا قانون گذار هم باید از قواعد عدالت پیروی کند و قاعده­ای به عنوان حقوق قابل احترام و تبعیت است که حافظ عدالت باشد. به این نظریه «مکتب حقوق فطری یا طبیعی» گفته می شود.
برخی دیگر معتقدند مبنای حقوق، قدرت حکومت است نه عدالت و قاعده حقوق به پشتیبانی دولت همیشه محترم است، خواه هدف آن اجرای عدالت باشد یا نه. به این نظریه «مکتب تحققی» گفته می شود.
قرآن کریم شالوده قوانین حقوقی را بسط عدالت برشمرده و عدالت از اصول حاکم بر مقررات حقوقی قرآن است؛ «یاأَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کونُوا قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلاَ یجْرِمَنَّکمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَی أَلَّا تَعْدِلُوا إِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَی» (مائده/ ۸) و «وَلاَتَقْرَبُوا مَالَ الْیتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ حَتَّی یبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْکیلَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ لاَنُکلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا» (انعام/ ۱۵۲).
مسأله عدالت و قسط و تحقق و پایداری آن از مبانی قوانین حقوقی قرآن است تا آنجا که هدف از رسالت پیامبران، برقراری قسط و عدل معرفی شده است؛ «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید/ ۵) و «وَلِکلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِی بَینَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لاَیظْلَمُونَ» (یونس/ ۴۷).
پنج: حاکمیت ارزش های اخلاقی و معنوی
یکی از خصوصیات ممتاز نظام حقوقی قرآن، رابطه نظام حقوقی و اخلاقی در قرآن وحاکمیت اخلاق بر آن است، به نحوی که می توان اظهار نمود، نظام حقوقی قرآن از زیر مجموعه­های نظام اخلاقی است و به همین جهت در قرآن احکام حقوقی همراه با احکام اخلاقی بیان شده است؛ «وَاذْکرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیکمْ وَمِیثَاقَهُ الَّذِی وَاثَقَکم بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» (مائده/۷). این آیه، هنگام یادآوری پیمان ها و پایبندی به آنها، علم خدا را گوشزد می کند و آیات دیگر احکام حقوقی را با اتکای به صفات حق تعالی بیان می نماید (مصباح یزدی، حقوق و سیاست در قرآن، ۴۶). احاطه شدن احکام به اخلاق فاضله در قرآن به وضوح هویداست؛ مثلاً می فرماید: «وَعِبَادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یمْشُونَ عَلَی الْأَرضِ هَوْناً وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاَماً» (فرقان/ ۶۳)؛ «بندگان (خاص خدای) گسترده مهر، کسانی هستند که فروتنانه بر زمین راه می روند و هنگامی که نادانان ایشان را مخاطب سازند، به آنان سلام (خداحافظی) گویند». خلاصه آنکه هدف نظام حقوقی قرآن، متناسب با هدف نظام اخلاقی ـ نظام استکمال و کمال انسان ـ می باشد.
شش : مطابقت مقررات با فطرت بشری
از خصوصیات نظام حقوقی قرآن، هماهنگی کامل قوانین حقوقی آن با فطرت سالم است؛ فطرتی که خداوند انسان را بر اساس آن خلق نموده است. عبادات در اسلام، پاک و خرد پسند و موافق فطرت اصیل انسانی عرضه شده است. در این عبادات نه فقط نیایش شایسته پروردگار و تقرب انسان به درگاه الهی لحاظ شده، بلکه پاک سازی درون و پالایش نفس نیز مورد عنایت واقع گردیده است؛ لذا بر آیند این دو گرایش، موجب تعادل در ابعاد وجود انسان است: «مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ وَیقِیمُوا الصَّلاَةَ» (بینه/ ۵)؛ «در حالی که حق گرایانه دین (خود) را برای او خالص گردانند، و نماز را بر پا دارند».
هفت : آسان گرایی و رعایت طاقت بشر
بر پایه تعالیم قرآن کریم، دین نیامده که بر مردم دشواری تکلیف را تحمیل کند، بلکه آمده تا آنان را از بار سنگین تیرگی درون رهایی بخشد؛ «مَا یرِیدُاللّهُ لِیجْعَلَ عَلَیکم مِنْ حَرَجٍ وَلکن یرِیدُ لِیطَهِّرَکمْ وَلِیتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیکمْ لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ» (مائده/۶)؛ «خدا نمی خواهد بر شما هیچ تنگ بگیرد، ولیکن می خواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام نماید؛ تا شاید شما سپاس گزاری کنید». قرآن شریعتی را ارایه می نماید که در آن به مردم زیادتر از حد توانشان تکلیفی نمی شود و اصل حاکم بر مقررات آن، تسهیل و آسان گیری است؛ چون تکالیف اسلام جملگی در حد توان انسان و فاقد چنان مشقتی است که انسان نتواند آن را انجام دهد؛ «وَمَا جَعَلَ عَلَیکمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ» (حج/ ۷۸) و «وَلاَ نُکلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَهَا» (مؤمنون/ ۶۲). دستورات و الزامات حقوقی قرآن مقدور عملی میسور و در حد توان بشر است؛ «یرِیدُ اللّهُ بِکمُ الْیسْرَ وَلاَیرِیدُ بِکمُ الْعُسْرَ» (بقره/ ۱۸۵).
از این رو قرآن برای شرایط اضطراری، تکالیفی سبک تر و رخصت هایی را قرار داده است تا قوانین آن موجب مشقت نگردد؛ مثلاً در اسلام روزه ماه رمضان واجب است اما برای مسافر و مریض رخصت است.
هشت : دوری از خطا و گرایش های انحرافی
مبرا بودن از هر گونه گرایش های منحرف کننده که ممکن است در قوانین وضعی تأثیر گذار باشد. تجربه نشان داده که این امکان، در اکثر قوانین وضعی بشری تحقق یافته است. حتی انسان های بزرگ، هرچند سعی در پرهیز از گرایش های قومی، نژادی، منطقه ای، گروهی و صنفی نموده اند، باز ناخود آگاه در این زمینه دچار لغزش شده اند. امروزه بشریت از ناهنجاری این گونه قوانین وضعی، چه در سطح بین المللی و چه در محدوده های خاص، رنج می برد. اما قانون گذار اسلام خدای متعال است که عالم به همه چیز است؛ از این رو، خطا در قوانینش راه ندارد و نیز هوای نفس و تمایل به قوم و نژاد و منطقه ای خاص ندارد تا انحرافی در قوانینش پیدا شود.
نه : چند بعدی بودن
حیات انسان دارای سه بعد اساسی است؛ الف) رابطه با شئون فردی و شخصی خود، ب) رابطه با شئون اجتماعی و جامعه خود، ج) رابطه با خدا و آفریدگار خویش.
در بعد سوم از رابطه انسان، اخلاق، معنویت و کرامت انسانی مطرح می شود.
قوانین وضعی بشری، تنها شئون فردی و اجتماعی را جهت می بخشد و حتی به بعد فردی هم کمتر توجه می کند و از بعد سوم، یعنی رابطه با پروردگار، غافل است، در حالی که همین بعد به حیات انسان درخشش می دهد و او را کاملاً متعادل می سازد و به او چهره ملکوتی می بخشد. اسلام، درباره شئون خاص افراد وظایفی مقرر داشته که آدمی را در پندار، گفتار و رفتار متعادل می سازد. نیز در تأمین مصالح همگانی و تضمین گسترش عدالت اجتماعی می کوشد تا جامعه ای سالم و سعادت بخش فراهم نماید تا از این طریق هر فرد به آسانی به حقوق طبیعی و مشروع خود دست یابد.
اسلام علاوه بر این دو، انسان را به علوّ شرف و بلندای کرامت خویش آشنا می کند. جایگاه اخلاق و معنویت را در زندگی به او نشان می دهد تا او را از سقوط در «حضیض » ذلت نادانی ها و وابستگی های پست نگاه دارد و به «اوج » عزت و رفعت قرار دهد.
اسلام، احکام و قوانین تشریعی خود را بر همین سه جهت بنیان نهاده تا مفهوم «وَلَقَدْ کرَّمْنَا بَنِی آدَمَ» (اسراء/۷۰) را تحقق بخشد و از این راه، منصب خلافت الهی را که به اوعطا کرده، جامه عمل بپوشاند؛ لذا خداوند بر انسان منت نهاد که او را این چنین به شریعت خود مفتخر نمود و او را به این زیور گران قدر آراست؛ «لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَیزَکیهِمْ وَیعَلِّمَهُمُ الْکتَابَ وَالْحِکمَةَ وَإِن کانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ» (آل عمران/ ۱۶۴)؛ «به یقین، خدا بر مؤمنان منّت نهاد [= و نعمت بزرگی بخشید] هنگامی که در میان آنان، فرستاده ای از خودشان بر انگیخت که آیاتش را بر آنان بخواند [و پیروی کند] و رشدشان دهد [و پاکشان گرداند] و کتاب [خدا] و فرزانگی به آنان بیاموزد؛ در حالی که قطعاً پیش از [آن] در گمراهی آشکاری بودند».
لازم به ذکر است، مکاتب اصالت فرد و اجتماع، اهداف مختلفی را برای حقوق ذکر کرده اند، در حالی که قرآن هم مصالح فردی و هم مصالح اجتماعی را مورد توجه قرار داده است. در آیات و روایات زیادی انسان مورد تکریم قرار گرفته (برای نمونه، ر.ک: اسراء/ ۷۰) و به عقیده و آزادی او در انتخاب دین احترام گذاشته شده است؛ «لاَ إِکرَاهَ فِی الدِّینِ» (بقره/ ۲۵۶). حق مالکیت انسان محترم شمرده شده و از تجاوز دیگران به حق او نهی گردیده است. از طرفی، به حقوق اجتماعی نیز توجه شده است و به همین دلیل برای سلامت جامعه نه تنها کشتن فرد در شرایط خاصی جایز، بلکه واجب قلمداد گردیده است؛ «وَلَکمْ فِی الْقِصَاصِ حَیاةٌ یا أُوْلِی الْأَلْبَابِ» (بقره/ ۱۷۹) و اینجا از مواردی است که بعضی از سیستم های حقوقی به دلیل ترجیح مصالح فردی بر اجتماعی در حقوق، مجازات اعدام را لغو کرده اند؛ بنابراین، به خوبی دیده می شود در نظام حقوقی قرآن، توازنی بین مصالح فردی و اجتماعی برقرار است.
برخی از حقوق دانان مصالح را به سه گروه فردی، عمومی و اجتماعی تقسیم کرده اند و مصالح فردی را نیز به سه قسم تقسیم نموده اند.
الف) مصالح فردی
این مصالح سه گونه است.
۱.مصالح مربوط به شخصیت انسان؛ مانند امنیت، سلامت بدنی، آزادی، امنیت معنوی و.... بسیاری از قوانین قرآن بر اساس این دسته از مصالح شکل گرفته است که این آیات به آنها اشاره دارد؛ «وَمَاکانَ لِمُؤْمِنٍ أَن یقْتُلَ مُؤْمِناً إِلَّا خَطَأً» (نساء/۹۲) و «وَمَن یقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِیهَا» (نساء/ ۹۳) و «یا أَیهَا النَّبِی إِذَا جَاءَک الْمُؤْمِنَاتُ یبَایعْنَک عَلَی أَن لاَیشْرِکنَ بِاللَّهِ شَیئاً وَلاَیسْرِقْنَ وَلاَیزْنِینَ وَلاَیقْتُلْنَ أَوْلاَدَهُنَّ وَلاَیأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یفْتَرِینَهُ بَینَ أَیدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ» (ممتحنه/ ۱۲).
۲.مصالح فرد در کانون خانواده؛ مانند تأمین نیازمندی های اعضای خانواده از سوی سرپرست خانواده و حفظ اموال و دارایی های اعضای خانواده و جلوگیری از فروپاشی خانواده. در این آیات این مصالح مورد اشاره قرار گرفته است؛ «وَعَلَی الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَکسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» (بقره/۲۳۳) و «وَقَضَی رَبُّک أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیاهُ وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَاناً إِمَّا یبْلُغَنَّ عِندَک الْکبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کلاَهُمَا فَلَا تَقُل لَهُمَا أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَهُمَا قَوْلاً کرِیماً» (اسراء/ ۲۳).
۳.مصالح مالی فرد؛ برخی از قوانینی که در قرآن آمده، برای حفظ مصالح مالی و در عین حال فردی است؛ «وَلاَ تَأْکلُوا أَمْوَالَکمْ بَینَکمْ بِالْبَاطِلِ» (بقره/ ۱۸۸)؛ «وَلاَتَقْرَبُوا مَالَ الْیتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ حَتَّی یبْلُغَ أَشُدَّهُ» (انعام/ ۱۵۲) و «إِنَّ الَّذِینَ یأْکلُونَ أَمْوَالَ الْیتَامَی ظُلْماً إِنَّمَا یأْکلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَیصْلَوْنَ سَعِیراً» (نساء/ ۱۰).
ب) مصالح عمومی
در بعد مصالح عمومی در قرآن و فقه اسلامی، قوانینی وجود دارد که مردم و مسلمانان را از تصرف در اموال دولتی که در شمار مصالح دولتی قرار می گیرد، باز می دارد. این قوانین و مقررات بدان جهت تشریع شده که مصالح حکومت اسلامی رعایت گردد؛ «یسْأَلُونَک عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللّهَ» (انفال/ ۱)؛ «(ای پیامبر!) از تو درباره غنایم (جنگی و ثروت های بدون مالک مشخص) پرسش می کنند؛ بگو: «غنایم (جنگی و ثروت های بدون مالک مشخص) مخصوص خدا و فرستاده [ی او] است»؛ پس، خودتان را از [عذاب ] خدا نگه دارید». و «وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَیهِ مِنْ خَیلٍ وَلاَرِکابٍ وَلکنَّ اللَّهَ یسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَی مَن یشَاءُ وَاللَّهُ عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ» (حشر/ ۶)؛ «و آنچه از (غنایم) آن (یهودی)ها که خدا به فرستاده اش باز گردانده است، پس برای (به دست آوردن) آن هیچ اسب و شتری نتاختید؛ و لیکن خدا فرستادگانش را برهر کس بخواهد مسلّط می سازد؛ و خدا بر هر چیز تواناست».
ج) مصالح اجتماعی
بخشی از قوانین حقوقی قرآن، ناظر به حفظ مصالح کلی جامعه انسانی و اسلامی است تا آنجا که گاه ضرورت می یابد، مصالح فردی فدای آن مصالح همگانی شود. آیاتی که مبارزه با اهل بغی را لازم می دانند، از این دسته است. یکی دیگر از اصول تشریعی اسلام توجه به مصالح جمع است. چنان که بعضی از احکام که نسخ آن به مصلحت عموم بوده است، نسخ گردید. این احکام در آیات وصیت و آیات میراث گفته شده است. تحویل قبله از مسجد الاقصی به سوی کعبه نیز از آن جمله است حفظ منابع عمومی نیز از مصالح اجتماعی است که می توان از آن به مصلحت حفظ منابع طبیعی مانند جنگل ها، نفت، گاز، آب و... و منابع انسانی مانند حمایت خویشاوندان و تربیت کودکان و پرستاری معلولان یاد کرد؛ «فَإِن کانَ الَّذِی عَلَیهِ الْحَقُّ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً أَو لاَیسْتَطِیعُ أَن یمِلَّ هُوَ فَلْیمْلِلْ وَلِیهُ بِالْعَدْلِ» (بقره/۲۸۲)؛ «و اگر کسی که حقّ برعهده اوست، سبک سر یا (از نظر عقل) کم توان باشد، یا (به خاطر گنگ بودن) نمی تواند خود دیکته کند، پس باید سرپرستش (به جای او)، بر اساس عدالت، دیکته کند».
بخشی از آیات قرآن برای حفظ اخلاق عمومی که یکی از مصالح اجتماعی است، محدودیت هایی را برای افراد بیان می کند؛ مانند قوانینی که در باره قمار، فحشا و... وجود دارد؛ «یسْأَلُونَک عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیسِرِ قُلْ فِیهَا إِثْمٌ کبِیرٌ» (بقره/ ۲۱۹)؛ «از تو درباره شراب و قمار می پرسند؛ بگو: «در آن دو، گناه [و زیانی] بزرگ و سودهایی برای مردم است». «إِنَّمَا یرِیدُ الشَّیطَانُ أَنْ یوقِعَ بَینَکمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِی الْخَمْرِ وَالْمَیسِرِ» (مائده/۹۱)؛ «شیطان، به سبب شراب و قمار می خواهد در بین شما فقط دشمنی و کینه ایجاد کند».
«وَالَّذِینَ یرْمُونَ الْمُحَصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً» (نور/ ۴)؛ «و کسانی که زنان پاکدامن را (به زنا) نسبت می دهند، سپس چهار گواه (بر مدعای خود) نیاورند، پس آنان را هشتاد تازیانه بزنید».
«الزَّانِیةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ» (نور/۲)؛ «زن زناکار و مرد زناکار، هر یک از آن دو را صد ضربه تازیانه بزنید».
«وَلاَ تَقْرَبُوا الزِّنَی إِنَّهُ کانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِیلاً» (اسراء/ ۳۲)؛ «و نزدیک زنا نشوید؛ [چرا] که آن، زشتکاری و بد راهی است».
ده : هدفمندی احکام
اهداف و مقاصد شریعت و احکام اسلامی دارای قلمرو گسترده ای است که خود نوشتاری جداگانه می طلبد ولی به اختصار چند نکته در این باره بیان می شود.
۱.بخشی از احکام فقهی برای تهذیب روح و تزکیه نفوس افراد وضع شده است؛ چنان که در قرآن کریم آمده است: «إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکرِ... » (عنکبوت/ ۴۵)، «کتِبَ عَلَیکمُ الصِّیامُ کمَا کتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِکمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ» (بقره/ ۱۸۳) و درباره شراب و قمار آمده است: «إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیطَانِ» (مائده/ ۹۰).
نمونه هایی از این قبیل در قرآن و روایات فراوان است که مقاصد و اهداف شریعت را تزکیه افراد دانسته است. معمولاً در بخش عبادات فقه، اهدافی چون پرورش انسان و قرب الی الله و تزکیه معنوی مورد نظر شارع است. توجه به تهذیب و تعالی روح در احکام اسلامی موجب شده است که در مواردی حرمت تکلیفی موجب ابطال معاملات شود و اثر حقوقی مشخص و روشنی داشته باشد؛ مثلاً فقها تحت عنوان روایت «اذا حرم الله شیئاً حرم ثمنه؛ وقتی خداوند چیزی را حرام کرد، پولش نیز حرام می باشد» مباحثی را مطرح کرده اند و مکاسبی را به عنوان مکاسب محرمه برشمرده اند که برخی از آنها حرمت وضعی نیز دارند؛ یعنی فاسد و بی اثر است (ر.ک: مرتضی انصاری، مکاسب، ۴ـ۶، ۱۵ و...). این مباحث در دیگر نظام های حقوقی چندان جایگاهی ندارد و این موارد را دستورات صرفاً اخلاقی تلقی می کنند.
۲.اقامه عدل در جامعه نیز از اهداف فقه اسلام می باشد؛ چنان که در آیات و روایات فراوانی بر این نکته تأکید شده است. در قرآن عدالت در تشریع همچون عدالت در تکوین و خلقت مهم شمرده شده است. در قرآن کریم می خوانیم: «وَلاَیجْرِمَنَّکمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَی أَلَّا تَعْدِلُوا إِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَی» (مائده/ ۸)؛ «و البته کینه ورزی گروهی، شما را وا ندارد بر این که عدالت نکنید؛ عدالت کنید! که آن به خود نگه داری نزدیک تر است».
«یاأَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلّهِ وَلَوْ عَلَی أَنْفُسِکمْ أَوِ الْوَالِدَینِ وَالْأَقْرَبِینَ... » (نساء/ ۱۳۵)؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید! بر پادارندگان دادگری باشید؛ برای خدا گواهی دهید، و گر چه (این گواهی) به زیان خودتان یا پدر و مادر و نزدیکان (شما) باشد».
۳.رعایت مصالح در تشریع احکام و اجرای آن نیز از مسائلی است که در فقه اهمیت فراوان دارد؛ بدان معنا که اگر احکام تابع مصالح و مفاسد هستند، باید با رعایت الاهم فالاهم، مهم را فدای اهم کرد.
تقیه در اجرای احکام در بعضی از موارد که از واجبات مذهب امامیه است، از همین قبیل می باشد، چنان که وضع احکام ثانوی و حکومتی نیز به دلیل رعایت مصالح اهم است.
ابتنای احکام بر مصالح و لزوم تشریع مبتنی بر جلب مصالح و دفع مفاسد از گزاره های منظومه کلامی مذهب امامیه است. بر مبنای این آموزه تشریع لزوماً تابع وجود مصالح و مفاسدی است که شارع آن را در نظر دارد ضرورت و وجوبی «عن الله» نه «علی الله» آن گونه که معتزله مدعی هستند.
استقرا در آیات الهی نشان می دهد که موارد بسیاری وجود دارد که قرآن کریم حکمت تشریع حکم را نیز بیان کرده است. از آن جمله می توان به موضوع مهم قصاص اشاره نمود؛ «وَلَکمْ فِی الْقِصَاصِ حَیاةٌ یا أُوْلِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ» (بقره/ ۱۷۹). مداقه در این شریفه نشان می دهد که در تشریع قصاص هم مصلحت دنیوی مدنظر بوده است (یعنی حیات و بازدارنده بودن حکم قصاص نسبت به اقدام کردن به سلب حیات دیگران) و هم مصالح اخروی که در «لعلکم تتقون». مورد اشاره است. البته انتهای آیه بی مناسبت با متن آیه نیست؛ چرا که خود به جنبه بازدارندگی تشریع قصاص توجه می دهد. اساس قانون گذاری در قرآن رعایت مصالح و مفاسد است و مصلحت سنجی از جمله مهم ترین مبانی و معیارهای آرای حقوقی قرآن است. در اندیشه دین داران و آنان که قرآن را کتاب آسمانی می دانند، احکام، قوانین، حقوق و ضوابط ارتباط افراد با همدیگر و افراد با اجتماع و دولت، همگی دارای حکمت و فلسفه خاصی است؛ چرا که در اندیشه این افراد خداوند عالم و حکیم است و لازمه علم و حکمت، رعایت مصالح برتر است، چه در اصل خلقت و آفرینش و چه در تعیین حقوق و قوانین؛ «وَمَا خَلَقْنَا السَّماءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا بَاطِلاً» (ص/۱) و «الَّذِی أَحْسَنَ کلَّ شَیءٍ خَلَقَهُ» (سجده/ ۷).
یازده : رعایت مصلحت فرد وجامعه
از پرسش های اساسی در مباحث حقوقی آن است که آیا هدف تمام قواعد باید آسایش و آزادی فرد باشد یا غرض، تأمین نیازمندی های اجتماع است و فرد به عنوان جزیی از آن مورد توجه می باشد یا سرانجام باید امر سومی را هدف اصلی قرار داد؟ دیدگاه های مختلفی مانند نظریه حقوق فردی و مکتب اصالت اجتماع در این باره مطرح شده است (ر.ک: سمیر عالیه، علم القانون و الفقه الاسلامی، ۱۲۱).
به طور کلی، نظریه اصالت حقوق فردی و اصالت حقوق اجتماعی در دو طرف افراط و تفریط واقع شده است؛ لذا در این بین، نظریات معتدلی ارایه شد و عده ای کوشیده اند تا با تلفیق دو نظریه سابق، راه سومی را ابراز دارند.
مکتب اصالت فرد در بحث به کارگیری حق در موقعی موجب ضرر به غیر شود، می گوید: مالک آزادی مطلق دارد که هر طور خواست از حق خود استفاده کند، حال هر نتیجه ای بر آن مترتب شود، بشود و مکتب اصالت اجتماعی می گوید: وی هیچ حقی و سلطه ای ندارد، بلکه باید حق خود را در راه مصلحت اجتماع به کار گیرد، لکن راه مناسب آن است که بین دو نظریه جمع شود (همان، ۱۲۶).
قوانین مربوط به احوال شخصی، مجموعه ای از اصول عادلانه ای است که بر اساس احوال شخصی انسان در خانواده پایه گذاری شده است. اسلام برای آن، نظام کاملی را به طور مفصّل که شامل مسائل ازدواج، طلاق، بارداری، عده، شیردادن و شیرخوارگی، نفقه، میراث و حقوق فرزندان و اقوام می باشد، قرار داده است. در احکام کلی آن چنان وسعتی وجود دارد که مجتهد می تواند از آن قابلیت استفاده کند و احکامی را متناسب با زمان ها و مکان های متغیر استنباط نماید.
دوازده : جامعیت
اسلام در بعد تشریع احکام از جامعیت کاملی برخوردار است که در هیچ یک از شرایع قبلی و نیز تشریعات بشری، چنین جامعیت و گستردگی به چشم نمی خورد.
اسلام در سه بعد عبادات، معاملات و انتظامات، دیدگاه های مشخصی دارد و در تمامی جوانب این سه بعد، به طور گسترده نظریه های خود را ارایه داده، بشریت را برای رسیدن به سعادت حیات(مادی و معنوی) به پیروی از خود فرا خوانده است.
عبادات اسلام، انسان را به پاکی و صفای درون وا می دارد، او را از آلایش ها پاکیزه نگاه می دارد، روح او را آرامش می بخشد و رابطه انسان را با ملکوت اعلا مستحکم می سازد و این خود موجب تقویت روح انسان و پاکی و صفای او است. با تأمل در اوراد و اذکار نماز و خلوص و توجه قلب به ساحت قدس الهی و نیز مقاومت درونی که از راه روزه حاصل می گردد و هم چنین با دقت در دیگر ادعیه وعبادات واجب و مستحب، به ویژه به لحاظ انجام دادن آنها در اماکن مقدسه، این نتیجه به دست می آید که تمامی اینها از یک برنامه حساب شده برای پاک سازی و طهارت درون انسان و رشد و تکامل او حکایت دارد.
از عبادات که بگذریم، ابواب معاملات و در کنار آن احکام انتظامی اسلام، آن اندازه گسترده و فراگیر است که مایه حیرت دین پژوهان گردیده است. اصولاً شریعتی به گستردگی شریعت اسلام که تمامی ابعاد حیات جامعه را زیر دیدگاه خود قرار داده باشد و در هر یک نظر داده باشد، در دست نیست.
سیزده : عقل گرایی
قرآن عقل را مخاطب قرار می دهد. عقل مسئول تکالیف انسان است، خصوصاً در آنچه به امور دنیا و شناخت پروردگار مربوط می باشد؛ «فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصَارِ» (حشر/ ۲) و «أَفَلاَ تَعْقِلُونَ» (آل عمران/ ۶۵ و آیات دیگر). از پیامبر اکرم(ص) روایت است که فرمود: «إنما یرتفع العباد فی الدرجات عند ربهم علی قدر عقولهم؛ (بحارالانوار، مجلسی، ۷۴/ ۱۶۰) به درستی که عقل های بندگان باعث بالا رفتن درجات نزدیکی به الله می شود».
یکی از ویژگی های ممتاز آیات حقوقی قرآن، مطابقت با گزاره های یقینی عقلی است. معارف و احکام عرضه شده از سوی قرآن در جایگاه بلندی قرار دارد و از هر گونه آلودگی و وهم پاک و از خرافات به دور و از گرایش های انحرافی مبرا وخالص است. گرایش های منحرف کننده ای که ممکن است در قوانین وضعی تأثیرگذار باشد. تجربه نشان داده که این امکان، در اکثر قوانین وضعی بشری تحقق یافته است. حتی انسان های بزرگ، هر چند سعی در پرهیز از گرایش های قومی، نژادی، منطقه ای، گروهی و صنفی نموده اند، باز ناخودآگاه در این زمینه دچار لغزش شده اند.
چهارده : سبک های مختلف بیان احکام
بیان قرآن در زمینه احکام همواره در قالب امر و نهی نیست، بلکه گاهی در قالب نقل یک داستان حکمی را بیان می دارد؛ «إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنکحَک إِحْدَی ابْنَتَی هَاتَینِ عَلَی أَن تَأْجُرَنِی ثَمَانِی حِجَجٍ» (قصص/ ۲۷). این آیه در مقام بیان واقعه ای تاریخی است، ولی به دلیل نقل قرارداد اجاره حضرت شعیب و موسی(ع) و رد نکردن آن، فقها مشروعیت عقد اجاره را استنباط نموده اند.
بسیاری از احکام شرعی به صراحت در قرآن ذکر شده است: مثل وجوب روزه، نماز، زکات، وفای به عهد، ادای امانت، جهاد فی سبیل الله، امر به معروف و نهی از منکر، و حرمت شرب خمر، قمار، بغی و تعدی به حقوق دیگران، قتل نفس و.... بعضی از احکام شریعت که نوعاً شامل تفصیل احکام و بیان مصادیق و حدود و شرایط قوانین قرآنی می شود، گرچه به صورت صریح در قرآن نیامده و باید از سنت گرفته شوند، اما این قرآن است که ما را به سنت ارجاع می دهد؛ «وَمَا آتَاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکمْ عَنْهُ فَانتَهُوا» (حشر/۲۲).
آیات دیگری که به اطاعت از پیامبر(ص) و اسوه قراردادن او فرمان می دهد. امامیه بنا به دستورات صریح پیامبر اسلام(ص) مثل حدیث ثقلین، سنت معصومان: را نیز حجت و معتبر می دانند و بیان آنان را تفسیر قرآن و تبیین سنت پیامبر(ص) می دانند که آیاتی نظیر آیه تطهیر هم بر این واقعیت صحه می گذارد.
از سوی دیگر، قرآن معمولاً احکام را به صورت کلی ذکر می کند؛ مثل: «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» (مائده/ ۱)؛ «وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ» (حج/ ۳۰) و «وَأَحَلَّ اللّهُ الْبَیعَ» (بقره/ ۲۷۵) در این موارد فروعات حکم باید از سنت گرفته شود. قرآن در مواردی نیز به صورت جزیی هم وارد می شود و همه فروعات را ذکر می کند؛ مثل ابواب جهاد، عقوبات، ازدواج و طلاق و میراث که این رویکرد قرآن برای جلوگیری از نزاع می باشد.
پانزده : ضمانت های اجرای قانون
بدون تردید، در عین لزوم اتقان قانون، باید راهکارهای سنجیده ای در جهت اجرای قانون دیده شود. در نظام های حقوقی بشری ضمانت اجرای قانون عمدتاً اعمال مجازات ها برای متخلفان است؛ راهکاری که در مقام عمل کاستی آن ملموس است، ولی در قرآن برای این مهم، چاره جویی مناسبی به عمل آمده است. اسلام برای تحقق اهداف عالی خود راهکارهای اساسی را مطرح نموده است. این راهکارها بدین قرار است:
۱.تهذیب نفس توسط خود انسان؛ قرآن این راهکار را از طریق جامعه ای اسلامی که بر اساس پایه های استقامت، محبت، پاکی، تعاون و همکاری در خوبی ها و تقوا پایه ریزی می شود، محقق می نماید.
۲.نظارت و حضور عمومی در قالب امر به معروف و نهی از منکر.
۳.برپایی و اجرای حدود؛ همان وسیله ای که قانون جزایی اسلام برای حمایت از ضروریات مهم حیات تدوین نموده است؛ برای نمونه، قرآن برای حمایت از دین، حد ارتداد؛ برای حفاظت از نفس، حد قصاص؛ برای حفاظت از عقل، حد شراب خواری و نیز برای حمایت از ناموس و نسل جامعه حدود زنا و بهتان را مقرر و تشریع نموده است.
۴.پیشگیری از جرم؛ به حق از بزرگ ترین دلایل عظمت و بزرگی قرآن، تشریع برای پیشگیری از جرم و جنایت می باشد. سختگیری های تصویب شده در قوانین اسلامی چنان با ظرافت طرح ریزی شده که همه جوانب عدالت، حکمت و رحمت را شامل است؛ به گونه ای که ضمن منع کردن از انواع تجاوزها، امنیت و آسایش را برای بندگان خداوند به ارمغان می آورد.
نتیجه
حاصل سخن اینکه، قرآن با اشاره به مبانی و اصول حقوقی، اعجاز معارف قرآن را به نمایش گذاشت تا جایی که قوانینی عالی از فردی درس ناخوانده و ارایه آن در نظامی هماهنگ و دارای ویژگی های خدامحوری و مبتنی به وحی و عدالت محوری است و از همه مهم تر مراعات طاقت بشر و دوری از خطا و انحراف و توجه به مصالح فردی و عمومی در آن نهفته است.
منابع
۱.امین شیرازی، احمد، اسلام پزشک بی دارو، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هشتم، ۱۳۷۳ش.
۲.مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، چاپ چهارم، ۱۴۰۴ق.
۳.رضایی اصفهانی، محمدعلی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، رشت، کتاب مبین، ۱۳۸۰ش.
۴.مصباح یزدی، محمد تقی، حقوق و سیاست در قرآن، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۸ش.
۵.سمیر عالیه، علم القانون و الفقه الاسلامی، بیروت، المؤسسه الجامعیة للدراسات والنشر، چاپ دوم، ۱۹۹۶م.
۶.دیاب، عبدالحمید و احمد قرقوز، طب در قرآن، ترجمه چراغی، تهران، انتشارات حفظی، بی تا.
۷.اهتمام، احمد، فلسفه احکام، اصفهان، چاپخانه اسلام، ۱۳۴۴ ش.
۸.انصاری، شیخ مرتضی، المکاسب، قم، انتشارات مطبوعات دینی، ۱۳۶۹ ش.
۹.نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسة آل البیت:، ۱۴۰۸ ق.
۱۰.نهج الفصاحة، مترجم و گردآورنده ابوالقاسم پاینده، بی جا، سازمان انتشارات جاویدان، چاپ هفدهم، بی تا.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه (قرآن و علم، شماره ۱۰ , جزایری، سید حمید)

 

Copyright 1999-2017 All rights are reserved to Aalulbayt Global Information Center