آموزش قرائت

تفسیر قرآن

ترجمه قرآن

متن قرآن

ندای قرآن

نقش آیات اخلاقی قرآن کریم در تدوین نظام هدایت فردی و اجتماعی

نویسندگان

محمد جانی پور ؛ سید مهدی لطفی  

چکیده

چکیده بسیاری از آیات قرآن کریم مشتمل بر مضامینی اخلاقی بوده که اگرچه بر اساس مصالح و مفاسد نفس الامری وضع شده، ولیکن از آنجا که گزاره‌ها و مفاهیمی متعدد و متنوع را در خصوص رفتار انسانی و علائق و خواسته‌های او بیان می کند، لذا باعث شده برخی در کتب و تفاسیر اخلاقی خود، برداشت‌های مختلفی از یک آیه ارائه کرده و این آیات را «منطقةالفراغ» دین اسلام معرفی کنند. این نوع نگاه، پرسش‌های مهمی را به دنبال دارد که؛ علت بیان پراکنده این گزاره‌های اخلاقی چیست؟، چه نظامی بر این آیات حاکم است؟ و جایگاه این نظام در مجموعه نظام معارف اسلامی چیست؟ در این مقاله تلاش شده تا اولاً؛ رابطه میان آیات اخلاقی قرآن و نظام معارف اسلامی تبیین شده، و ثانیاً؛ نظام حاکم بر این آیات و جایگاه آن در تحول و تکامل دین اسلام، ترسیم گردد. بدین منظور، از روش «تحلیل محتوا» برای استخراج، طبقه بندی و مقوله بندی گزاره‌های اخلاقی استفاده شده تا در مرحله اول؛ اصول و مبانی حاکم بر ساختار این نظام اخلاقی استخراج، و در مرحله دوم؛ مؤلفه‌های آن بر مبنای منابع اصیل و ثقه اسلامی، مورد سنجش قرار گیرند. رهآورد استفاده از این روش، ارائه مُدلی جامع جهت اثبات وجود نظامی جامع بر معارف اخلاقی قرآن و کارآمدی این نظام در رشد و هدایت افراد و جوامع بشری است. این مقاله مستخرج از پژوهشی گسترده جهت بررسی آیات اخلاقی قرآن کریم است که تلاش دارد جامعیت و کارآمدی دین اسلام را در هدایت و اداره افراد و جوامع بشری اثبات نماید. 

 مقدمه

مفاهیم اخلاقى‌ به‌ عنوان‌ مجموعه‌اى‌ مشتمل‌ بر ارزش‌ها و دربر دارندة دستورهایى‌ برای‌ اتصاف‌ به‌ خوی‌های نیک‌ و انجام‌ دادن‌ ‏اعمال‌ پسندیده‌ و دوری‌ گزیدن‌ از خوی‌ها و کردارهای‌ ناپسند، در میان‌ بسیاری‌ از ملل‌ باستانى‌ دیده‌ مى‌شود و شکل‌گیری‌ آنها به‌ ‏عنوان‌ علم‌ اخلاق‌ در تمدنهای‌ گوناگون‌ عهد باستان‌، از جمله‌ ایران‌ و یونان‌، مسیری‌ موازی‌ را طى‌ کرده‌، و آثاری‌ اخلاقى‌ با ‏سبک‌هایی متفاوت‌ پدید آورده‌ است.‎

با ظهور اسلام‌ و پای‌ گرفتن‌ حوزة فرهنگى‌ گستردة آن‌، اخلاق‌ نیز به‌ عنوان‌ شاخه‌ای‌ از علوم‌ انسانى‌ توجه‌ متفکران‌ مسلمان‌ را ‏به‌ خود جلب‌ کرد و زمینه‌ای‌ برای‌ پدید آمدن‌ میراثى‌ گرانمایه‌ در فرهنگ‌ اسلامى‌ گشت‌. اخلاق‌ اسلامى‌ با ‏مکاتب‌ گوناگون‌ آن‌، در مبانى‌ ارزشى‌ خود بر فرهنگ‌ قرآنى‌ و تعالیم‌ نبوی(ص)‌ اتکا داشت‌، اما این‌ امر مانع‌ از آن‌ نبود که‌ متفکران‌ ‏مسلمان‌ در بسط و گسترش‌ تعالیم‌ نخستین‌ اخلاقى‌، و نیز در سبک‌ و اسلوب‌ تدوین‌ آثار خود از میراث‌ پیشینیان‌ بهره‌ نگیرند.

از طرفی نظام‌های اخلاقى‌ِ جوامع‌ بشری‌ را نمى‌توان‌ به گونه‌ای بریده‌ از دیگر نهادهای‌ اجتماعى‌ آن جامعه بررسى‌ کرد، زیرا این‌ نظام‌ها غالباً در ‏زمینه‌های‌ اساسى‌ خود ـ به‌ ویژه‌ با دین‌ ـ پیوستگى‌ مستحکمى‌ داشته‌اند. نظام­های‌ اخلاقى‌ برای‌ فراگیر شدن‌ در سطح‌ جامعه‌، در ‏مسائلى‌ اساسى‌ چون‌ ارائه تعریفى‌ ملموس‌ از نیک‌بختى‌ و نیک‌ فرجامى‌، و نهادن‌ ضمانت‌ اجرای‌ احکام‌ خود بر آن‌ پایه‌، در طول‌ ‏تاریخ‌ بیشتر بر دین‌ تکیه‌ داشته‌اند.

در نظام‌ اخلاقى‌ِ جوامع‌ اسلامى‌ این‌ پیوستگى‌ به‌گونه‌ای‌ است‌ که‌ به‌ دشواری‌ مى‌توان‌ از ‏اخلاق‌، به‌صورتى‌ مجرد از دین‌، تصویری‌ به‌دست‌ داد؛ اما هنگامى‌ که‌ سخن‌ از آغاز شکل‌گیری‌ِ این‌ نظام‌ در میان‌ است‌، باید ‏توجه‌ داشت‌ که‌ نقش‌ِ دین‌ در پى‌ریزی‌ این‌ نظام‌ اخلاقى‌، نقشى‌ اصلاح‌ گرایانه‌ نسبت‌ به‌ ساختار نظام‌ پیشین‌، و نه‌ ویران‌کننده‌ و از ‏نوسازنده‌ بوده‌ است.

آنچه در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته، تبیین جایگاه و نقش قرآن کریم، بویژه آیات اخلاقی آن در تدوین و ترسیم نظامی جامع برای ترسیم مفاهیم اخلاقی در جامعه بشری است. به عبارت دیگر این تحقیق به دنبال آن است تا با استخراج گزاره‌های اخلاقی مطرح شده در آیات قرآن کریم و بررسی و طبقه بندی آنها به این سوالات اصلی پاسخ دهد که:

الف) آیا گزاره­های اخلاقی متعدد و متنوع مطرح شده در قرآن کریم قابلیت ساخت یک نظام اخلاقی جامع جهت تعالی و رشد افراد و جوامع بشری را دارند؟

ب) چگونه می‌توان از مجموع گزاره‌های اخلاقی قرآن، به نظام‌های مستقلی برای هدایت افراد و جوامع بشری دست یافت؟

به منظور پاسخگویی به سوالات فوق، ابتدا به تبیین مفهوم اخلاق و جایگاه آن در قرآن کریم پرداخته و سپس با معرفی روش «تحلیل محتوا» به عنوان روشی مناسب جهت استخراج گزاره‌های اخلاقی و ترسیم آنها در قالب نمودارهایی نظام مند، گزاره‌های اخلاقی مطرح شده در قرآن کریم استخراج و در قالب جدول و نمودارهایی جامع در دو حوزه فردی و اجتماعی ترسیم شده تا پاسخ سوال دوم نیز به خوبی تبیین شود.

تبیین مفهوم اخلاق و جایگاه آن در قرآن کریم

به صورت فطری برای همه افراد جامعه بشری اصل این مطلب که پاره‌ای از رفتارها خوب و حَسن هستند و پاره‌ای بد و قبیح، قابل درک و فهم است، اگرچه در مصادیق آن اختلاف نظر باشد، به گونه‌ای که حتی در فرهنگ‌های مختلف، رفتارهای خوب و بد جای خود را به یکدیگر می‌دهند، اما همچنان اصل وجود رفتارهای خوب و بد در همه فرهنگ‌ها وجود دارد. در واقع خوب و بد در میان مردم جامعه بشری به معانی متفاوتی به کار می‌رود که یکی از آن‌ها خوب و بد «اخلاقی» است (هولمز، ۱۳۸۵، ص۳۰).

در تعریف لغوی اخلاق باید گفت که این کلمه از ریشه «خُلق» به معنای نصیب و بهره مشخص می‌باشد، اگرچه برای دو لفظ «خُلق» و «خَلق» نیز معنی تقدیر و شکل و اندازه چیزی به کار رفته است. در نتیجه شخصِ با اخلاق کسی است که بهره فراوانی از فضائل و رذائل اخلاقی را داراست، زیرا فضائل یا رذائل اخلاقی هستند که حالت صفت و ملکه‌ای نفسانی را در انسان ایجاد می‌کنند (فتحعلى خانى، ۱۳۷۴، ج۱، ص۵۳).

«علم اخلاق» نیز از جمله دیرینه‌ترین دانش‌های بشری است چرا که از دیرباز دغدغه بشر بوده و در کهن‌ترین متونی که از فرهنگ‌های مختلف بر جای مانده نیز با آموزه‌های اخلاقی مواجه می‌شویم. به گفته جی.جی. وارنوک «وقتی فلاسفه اخلاق از اصول اخلاقی، حُکم اخلاقی و به طور کلی گفتار اخلاقی صحبت به میان می‌آورند، درباره چه بحث می‌کنند؟ مراد از اخلاقی چیست؟ تا به این مسائل پاسخ داده نشود، فلاسفه اخلاق نمی‌توانند بدانند که درباره چه چیزی بحث می‌کنند یا لااقل نمی‌توانند مطمئن باشند که همه صحبت از یک مطلب دارند» (وارنوک، ۱۳۶۸، ص۶۸).

قرآن کریم نیز به عنوان منبع اصلی تبیین علم اخلاق برای دستیابی به اهداف خود مانند استواری نظم، عدالت و تأمین سعادت انسان‌ها در دنیا و آخرت، انجام و ترک پاره‌ای از امور را به گونه بایدها و نبایدها بر مکلفان اجبار و الزام نموده است و تمام کسانی که بالغ و عاقل هستند، موظف هستند این اوامر و نواهی را رعایت کنند. این الزام در باطن خود با بسیاری از تکالیف و رفتار آدمی مانند مسئولیت، پاداش، عقاب و ... رابطه دارد.

به طور کلی هر مذهب اخلاقی که شایستگی بهره مندی از نام اخلاق را داشته باشد، بر عنصر الزام بنیان نهاده شده است. از این روی الزام، قاعده‌ای اساسی و عنصری مرکزی است که نظام اخلاقی با عناصر ساخت واره ای آن، بر گِرد آن چرخیده و نبود و ناپیدای آن به منزله اضمحلال جوهر حکمت عملی است (درّاز، ۱۴۰۸ق، ص۲۱).

آیات قرآن کریم بیانگر آن است که منشأ الزامات اخلاقی، وحی و اراده تشریعی خداوند است زیرا خداوند متعال نه تنها خالق جهان هستی است، بلکه به تنهایی و بی هیچ شریکی، جهان را تدبیر می‌کند و اوست که قوانین حاکم بر افراد و جوامع انسانی را نیز جعل و اعتبار می‌نماید. این جعل و اعتبار نیز هرگز گزاف و بیهوده نبوده، بلکه بر اساس واقعیات جهان هستی و نیز با رعایت مصالح و مفاسد نفس الامری وضع شده‌اند.

شیخ ندیم الجسر، اندیشمند مصری در کتاب خود می‌نویسد: «از بدیهیات است که الزام به کمک عقل در محیط اخلاق وارد می‌شود. عقل استوانه الزام و نخستین راه آن است. خداوند در قرآن به روشنی بیان کرده که انسان را آفریده است تا او را عبادت کند و مورد آزمون قرار دهد. اجباری در دین نیست و اوامر و نواهی را در جهت راهنمایی انسان بیان کرده است از این رو، اکتفای عقل به درستی قضایای عقلی و مبادی و احکام، نخستین نوع از انواع الزام است» (ندیم الجسر، ۲۰۰۴م، ص۱۰۲)

به نظر می‌رسد نمی‌توان وجدان را به صورت منبع و سرچشمه‌ای مستقل در نظر گرفت مگر آنکه تنها قلمرو آن را محدود به خلقیات طبیعی و ذاتی دانست چرا که امام صادق(ع) در تقسیم بندی اخلاق به دو دسته طبیعی و اکتسابی می‌فرمایند: «الْخُلُقُ مِنْحَةٌ یَمْنَحُهَا اللَّهُ مَنْ شَاءَ مِنْ خَلْقِهِ‏ فَمِنْهُ‏ سَجِیَّةٌ وَ مِنْهُ بِنِیَّةٍ فَقُلْتُ فَأَیُّهُمَا أَفْضَلُ قَالَ صَاحِبُ النِّیَّةِ أَفْضَلُ فَإِنَّ صَاحِبَ السَّجِیَّةِ هُوَ الْمَجْبُورُ عَلَى الْأَمْرِ الَّذِی لَا یَسْتَطِیعُ غَیْرَهُ وَ صَاحِبُ النِّیَّةِ هُوَ الَّذِی یَتَصَبَّرُ عَلَى الطَّاعَةِ فَیَصْبِرُ فَهَذَا أَفْضَل‏» (کلینی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۰۱).

معرفی روش تحقیق «تحلیل محتوا»

مطالعه علم اخلاق بر مبنای شیوه‌های معمول دچار نوعی از رکود معنایی یا ایستائی تأثیرگذاری و اثربخشی شده است و این رکود بیشتر از آنکه متأثر از بودن یا نبودن منابع و متون اخلاقی باشد، ناشی از شیوه‌هایی است که به پارادایم غالب در مطالعه منابع و متون اخلاقی تبدیل شده‌اند. این معضل، متون قرآنی که منبع اصلی علم اخلاق اسلامی می‌باشند را وارد حوزه‌هایی از مطالعات موضوعی کرده که اگرچه مفید و قابل توجه می‌باشند، اما پرسش‌های اساسی درباره نقش و کارکرد هدایتگر مفاهیم اخلاقی آیات قرآن را بدون پاسخ گذاشته است.

به همین منظور شایسته است در مواجه­ای جدید با قرآن کریم، از روش‌های نوین و بین رشته‌ای استفاده شده و نتایج مطالعات صورت گرفته در قالب‌هایی نظام مند به مخاطبان عرضه شود. در این میان، انتخاب روش «تحلیل محتوا»[۳] و کاربست آن در مطالعات دینی، گامی نوین محسوب می‌شود.

با رشد جوامع انسانی و توسعه علوم و تکنولوژی، انسان به محدودیت روش‌های تحقیق اولیه در علوم اجتماعی و علوم انسانی پی برده و با تأمل بسیار روش‌های نوینی را ابداع کرد تا بتواند در عرصه پژوهش‌های شناخت روابط انسانی و فرهنگی از پایایی و روایی بیشتری برخوردار باشند. یکی از مهمترین روش­­های شناسایی و جمع­آوری داده­ها (اطلاعات) که با توجه به موضوع، شرایط و هدف این تحقیق کاربرد بیشتری برای محققان داشته ­است، روش «تحلیل محتوا» می‌باشد.

به عبارت دیگر یکی از روش‌های مناسب جهت تبیین دیدگاه­ها و اندیشه­ها، استفاده از روش تحلیل محتوا باشد. روش تحلیل محتوا با تجزیه و تحلیل مفاهیم و گزاره‌های استخراج شده از متن، جهت گیری و نقش هر کدام را بیان و چارچوب حاکم بر آن‌ها را کشف می‌کند. تحلیل محتوا در حقیقت فن پژوهش عینی، اصولی و کمی به منظور تفسیر و تحلیل محتوا است و تفکر بنیادی تحلیل محتوا عبارت است از قرار دادن اجزای یک متن (کلمات، جملات، پاراگراف‌ها و امثالهم بر حسب واحدهایی که انتخاب می‌شوند) در مقولاتی که از پیش تعیین شده‌اند (باردن، ۱۳۷۵، ص۲۹).

لورنس باردن در کتاب خود با عنوان «تحلیل محتوا» اشاره می­کند که «تحلیل محتوا در حقیقت فن پژوهش عینی، اصولی و کمی به منظور تفسیر و تحلیل محتوا است و تفکر بنیادی تحلیل محتوا عبارت است از قرار دادن اجزای یک متن (کلمات، جملات، پاراگراف‌ها و مانند آن بر حسب واحدهایی که انتخاب می‌شوند) در مقولاتی که از پیش تعیین شده‌اند» (باردن، ۱۳۷۵، ص۳۴).

در حقیقت تحلیل محتوا در رابطه با متنی معنی پیدا می‌کند که آن متن برای انتقال پیام و مفاهیمی نوشته شده باشد و دارای ماهیتی مشخص باشد؛ لذا تحلیل محتوا در مورد کلمات عامیانه‌ای که دارای مفاهیم ساده بدیهی و مشخصی هستند به کار نمی‌رود. پیام‌هایی که توسط متن منتقل می‌شود می‌تواند دارای معانی مختلفی باشد لذا به واسطه تحلیل محتوا باید معنای اصلی آن پیام را بازشناخت. روش بازشناسی و تحلیل این پیام‌ها به صورت نظاممند بوده و از قوانین و دستورات مشخصی تبعیت می‌کنند لذا آشنا شدن با روش تحلیل محتوا نیز ضروری می‌باشد.

لاسول، نیز عمده‌ترین کاربرد تحلیل محتوا را مطالعه ارتباطات به منظور پاسخ دادن به این سوال قدیمی تحقیق در ارتباطات می‌داند که «چه کسی؟ چه چیزی را؟ به چه کسی؟ چرا؟ چگونه؟ و با چه تاثیری؟ می‌گوید» (کیوی و کامپنهود، ۱۳۸۱، ص۲۲۲).

به منظور انجام این تحقیق، پس از مطالعه انواع فنون روش تحلیل محتوا که در منابع مختلف پیرامون آن بحث شده است، بر اساس فن تحلیل محتوای مضمونی و بر مبنای واحد آیات و به صورت کمّی و کیفی، جداول تحلیل محتوا تشکیل شده و سپس مفاهیم، جهت گیری‌ها و نقش هدایتی هر کدام از آیات استخراج شده است.

به عبارت دیگر ابتدا با نگاه تفسیری به هر آیه، گزاره­های اخلاقی تشکیل دهنده مضامین و جهت گیری‌های هر آیه استخراج شد و سپس نقش هدایتی هر کدام درج گردیده است. لازم به ذکر است که جهت استخراج گزاره­های اخلاقی آیات، اکثر تفاسیر موجود بررسی شده‌اند که در نمونه‌های بیان شده، منابع آن درج گردیده است.

نهایت اینکه فرایند روش انجام این تحقیق به شرح ذیل می‌باشد:

    استخراج آیات اخلاقی بر اساس مطالعه تفاسیر معاصر.

    استخراج مفاهیم و مضامین اخلاقی بیان شده در تفاسیر و ثبت در جدول تحلیل محتوا.

    کشف جهت گیری اصلی هر کدام از مفاهیم اخلاقی ثبت شده.

    یافتن ارتباط میان مفاهیم اخلاقی جهت یافتن نقاط تمرکز آن‌ها.

    کشف نقش هدایتی هر کدام از مفاهیم اخلاقی ثبت شده.

    مقوله بندی مضامین و موضوعات اصلی و فرعی مشترک آیات.

    مدل سازی و ارائه نظریه بر اساس نتایج تحقیق.

منظور از «محتوا» در این روش علمی، متون سازمان یافته و اندوخته شده مربوط به یک موضوع واحد است که گروهی از حقایق، مفاهیم، تعمیم‌ها، اصول و نظریه‌های مشابه را شامل می‌شود. (چوبینه، ۱۳۸۰، ص۶۷). لذا در این تحقیق، «محتوا» به معنای آیات قرآن کریم است که قطعیت آن اثبات شده و در حال حاضر محور مطالعه پژوهشگر می‌باشد.

«موضوع اصلی»؛ عنوانی کلیدی و کلی است که بیانگر مقصود اصلی هر آیه می‌باشد. این موضوع کلی بوده و چارچوب اصلی متن را تشکیل می‌دهد و با نگاهی اجمالی به فهرست آن‌ها و بررسی میزان فراوانی هر کدام می‌توان به سهولت تشخیص داد که متن مورد مطالعه در چه حوزه‌ای بوده و در رابطه با چه مواردی سخن گفته است.

«موضوع فرعی»؛ عنوانی کلی است که هر کدام از موضوعات مطروحه در متن را شامل می‌شود. به عبارت دیگر به جهت سهولت بررسی هر متن، موضوعات استخراج شده در مرحله اول، در قالب عناوینی جزئی‌تر درج می‌شوند که به آن عناوین، موضوعات فرعی ‌گویند. این موضوعات که توسط تحلیل گر استخراج شده‌اند، لایه‌های درونی متن را آشکار می‌سازند.

نکته‌ای که نباید از آن غفلت کرد، علت برگزیدن روش تحلیل محتوا برای کشف نظام اخلاقی است. در حقیقت یکی از ویژگی‌های قرآن کریم، دارای ظاهر و باطن بودن آن است که تا چندین لایه درونی ادامه می‌یابد. به نظر می‌رسد یکی از روش‌های تحقیق مناسب و علمی برای کشف لایه‌های درونی ظواهر آیات قرآن، تحلیل محتوای کیفی کلام باشد. همچنین این روش قابلیت این را نیز دارد که مفاهیم به دست آمده را بسط ساختاری داده و طبقه بندی نموده و در قالب جدول، نمودار و مدل ارائه دهد. این مطلب در فضای رشته‌های حوزه علوم انسانی و به ویژه رشته الهیات که با بسط تفصیلی دانش مواجه هستند، بسیار اثرگذار است.

تحلیل محتوای کمّی و کیفی آیات اخلاقی قرآن کریم

منظور از تحلیل‌های کمّی، بررسی فراوانی مضامین و موضوعات اصلی و فرعی مطرح شده در متن می‌باشد که محقق را با ساختار عناصر و مؤلفه‌های به کار رفته در آن بیشتر آشنا می‌سازد. تحلیل‌های کمّی راه ورود برای تحلیل‌های کیفی را هموار می‌کنند و در اصل نشان می‌دهند که محقق بر اساس چه مبنایی به تحلیل‌های کیفی پرداخته است (کریپندورف، ۱۳۷۸، ص۲۶).

تحلیل محتوای کیفی، نیز تکنیکی برای تفسیر ذهنی محتوای داده‌های متن از طریق کدگذاری‌های طبقه بندی شده به صورت سیستماتیک می‌باشد که به دنبال مشخص ساختن الگوهایی است که در نهایت از مفاهیم ساخته می‌شوند. به عبارت دیگر تحلیل‌های کیفی، به مثابه تکنیکی برای بررسی عمق بیشتری از پدیده اتخاذ می‌شوند که در نهایت منجر به نظریه پردازی می‌گردند (هولستی، ۱۳۷۳، ص۱۴).

پیش از ذکر نتایج حاصل از تحلیل محتوای آیات اخلاقی قرآن کریم، لازم به ذکر است که در این مقاله به جهت رعایت اختصار و محدودیت کلام، تنها به ذکر دو نمونه از آیات اخلاقی به منظور آشنایی با چگونگی استخراج گزاره‌ها و جهت گیری‌های اخلاقی درج شده، اکتفا شده است.

خداوند متعال در آیه یازدهم سوره اسراء می‌فرماید: «وَ یَدْعُ الْانسَانُ بِالشرَِّّ دُعَاءَهُ بِالخَْیرِْ وَ کاَنَ الْانسَانُ عجَُولا»؛ انسان بر اثر (شتابزدگی) بدیها را طلب می‌کند آن گونه که نیکی‌ها را می‌طلبد و انسان همیشه عجول بوده است. این آیه در مقام اشاره به اصل عجله و شتابزدگی در انسان و اثر آن در خیرات و شرور است که گزاره‌های اخلاقی متعددی می‌توان از آن استخراج نمود، همانند:

نهی از عجله و شتابزدگی

عجله حالتی است در دل که به مجرد خطور امر در ذهن، انسان بی درنگ و بدون تامل  پیرامون آن اقدام کند که این حالت از لوازم ضعف نفس و از دام‌های بزرگ شیطان است (نراقی، ۱۳۸۲، ج۲، ص۲۲۲‏). عجله صفتی است که در آن رابطه فرد با خودش مطرح است لذا در حوزه اخلاق فردی جای دارد.

نکته ای که در تبیین این صفت باید بدان اشاره شود، مسأله علم است. در حقیقت سرچشمه شتاب در انسان، جهل و عناد و تعصب است که این امر درست نقطه مقابل  بصیرت و علم در انسان می‌باشد، لذا با عنایت به این توضیح باید گفت که عجله از آفات فکر و عمل بشر است. در کتب اخلاقی برای توصیف مفهوم اخلاقی عجله و شرّخواهی انسان، به طلب اشتباهی که او در استیلای بر دیگر موجودات دارد، مثال زده شده که نوع انسان به دلیل عجله ای که در این امر از خود نشان می‌دهد ریاست این دنیای زودگذر را به سلطنت ابدی ترجیح می‌دهد.

آری، عامل اصلی فروختن دین به دنیا، عجله و شتاب است که لذت زود گذری را به همراه دارد بخصوص در جائی که انسان باید به مبارزه با تکبر درون و یادآوری تواضع به خویش بپردازد و دیگری را به جای خویشتن مقدم بدارد. این نوع اگرچه برای فطرت انسان لذت بخش نیست اما به خیر انسان است. پس معیارِ تشخیص خیر، لذت نیست بلکه مطابقت با فطرت و عقل است و همچنین انسان نباید در مصداق لذت و درد به بیراهه رود. اساساً تهذیب اخلاق برای این است که انسان هم در تحلیل مفاهیم عقلی به مقصد برسد و هم در تطبیق این معانی بر مصداق‌ها اشتباه نکند ‏(فلسفی، ۱۳۸۲، ج۱، ص۱۲۳).‏

علامه طباطبایی در ضمن این آیه وارد مباحث اخلاقی شده و بیان می‌دارند که جنس بشر عجول است و به خاطر همین عجله‏اش میان خیر و شر فرق نمى‏گذارد لذا سزاوار نیست که انسان دستخوش عجله گشته و هرچه را که دلش خواست و اشتهایش طلب کرد، دنبال کند و هر عملى که ارتکابش برایش ممکن بود، مرتکب شود (طباطبایی، ۱۳۹۷ق، ج‏۱۳، ص۶۷‏).

تأکید بر خیرگرایی فطری انسان

نکته دیگر در تبیین آیه این است که تشبیه شرّ خواهی انسان به خیر خواهی او، نشانه آن است که انسان در اصل و فطرتاً خیرگِرا می‌باشد (قرائتی، ۱۳۸۳، ص ۲۶‏). در سوره انبیاء نیز خداوند می‌فرماید: «وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرات‏» (الانبیاء: ۷۳)؛ و انجام کارهاى نیک را به آنها وحى کردیم‏. در روان انسان نیرویی به نام نیروى جلب نفع و دفع ضرر نهاده شده و از آن جایی که انسان در بکار بردن این دو نیرو افراط می‌نماید و بجاى اینکه از رذائل خلقى خوددارى کند از کسب فضیلت امتناع می‌ورزد.

مؤلف تفسیر «أحسن الحدیث» مفهوم استنتاجى از آیه فوق را اخلاقی دانسته و قالب آن را توبیخی می‌داند و بیان می‌کند که این آیه انسان را به خاطر داشتن چنین صفتی توبیخ مى‏کند که چرا انسان باید چنین باشد و جمله «وَ کانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا» در عین استدلال به صدر آیه، حاکى از یک خصیصه ذاتى انسان است و آن اینکه انسان ذاتاً خیرگرا است ـ هرچند در مواردی اشتباه می‌کند ـ ولیکن در راه وصول این به خیر بسیار عجول و شتابزده است و گاهاً این امر باعث اشتباه او می‌شود (قرشی، ۱۳۷۷، ج‏۶، ص۴۳‏).

این مطلب در آیه­ای دیگر نیز به قدرى حادّ عنوان شده که گویى انسان از عجله آفریده شده است: «خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِیکُمْ آیاتِی فَلا تَسْتَعْجِلُونِ» (الانبیاء: ۳۴‏)؛ انسان از عجله آفریده شده ولى عجله نکنید بزودى آیاتم را به شما نشان خواهم داد.

عجله مانع تأثیر هدایت گری قرآن

همچنین ارتباط ظریفی بین هدایتگری قرآن و صفت عجله در انسان می‌باشد. خداوند پیش از این آیه، از هدایتگری قرآن برای کسانی که آراسته به علم و حکمت و عمل صالح اند، سخن گفته و بلافاصله از عجله که هم از آفات فکر است و هم عمل سخن رانده است. این آیه رهنمون به این مساله است که آنان که به هدایت استوار قرآن راه نیابند، شتابزده سراغ شرّ خواهند رفت.

اگرچه اعمال خیر و شر همه به اذن خدا در عالم وجود تحقق مى‏یابند و همه آنها با قدرتى که خداوند در اختیار انسان قرار داده براى آدمى مقدور است، ولیکن این معنى باعث نمى‏شود که اعمال خیر و شر، هر دو براى آدمى جایز شوند و انسان هر چه را که هوس کرد با عجله و سراسیمه دنبال نماید.

علامه طباطبایی در این میان معتقد است علت اینکه خداوند از عجول بودن انسان در این آیه سخن گفته این است که می‌خواهد بگوید انسان به خاطر آن قریحه استعجالى که دارد، آن طور که باید قدر نعمت هدایت الهى را نمى‏داند و قرآن کریم که کتاب هدایت اَقوَم است با کتب دیگر در نزدش یکسان می‌باشد لذا بین خیر و شر تفکیک قائل نمی‌شود (طباطبایی، ۱۳۹۷ق، ج‏۱۳، ص۶۹‏).

مؤلف تفسیر نمونه نیز بیان می‌کند که عجول بودن انسان براى کسب منافع بیشتر و شتابزدگى او در تحصیل خیر و منفعت، سبب مى‏شود که تمام جوانب مسائل را مورد بررسى قرار ندهد و نتواند خیر واقعى خود را تشخیص دهد، بلکه هوى و هوسهاى سرکش چهره حقیقت را در نظرش دگرگون سازند و به دنبال شرّ برود (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج‏۱۲، ص۴۰‏). به همین دلیل عجله به عنوان یک بلای بزرگ و مانع براى نوع انسانها در طریق سعادت و هدایت معرفی شده است.

نقش علم و آگاهی در ایجاد طمأنینه

در باب علم و تأثیر آن در جلوگیری از پدیدار شدن صفت عجله در انسان  باید عمل توأم با علم و آگاهی و بصیرت و بینایی و تفکر باشد تا سبب خسران و وزر و وبال نگردد که مکرر آیاتش در سوره اسراء آمده است و بیان می‌کند که اثر و نتیجه عمل آدمی به خود او بازگشت دارد و از مصادیق آن آیه «إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکمُ‏ْ وَ إِنْ أَسَأْتمُ‏ْ فَلَهَا» (الاسراء: ۷‏) است.

انسان اگر ارتباط عجله را با میل و قدرت به فعل در آوردن آن در سیاق آیات سوره اسراء ملاحظه کند، متوجه این مهم می‌شود که انسان به مجرد اینکه عملی را مورد علاقه و مطابق میلش یافت و قدرتش را بر انجام آن نیز مناسب دید، باید بداند این عمل صرفاً اخلاقی نیست و انسان مجاز به انجامش نمی‌باشد و ممکن است چنین استدلال کند که خداوند این اراده و قدرت را به او داده پس چرا بر انجام افعال کندی نماید.

به عنوان مثال طبق آیه ۱۸ سوره اسراء، خواست انسان بی حد و حسر است و باید در چارچوب اراده الهی محدود شود. گرچه انسان با اراده خلق شده و در انتخاب راه آزاد است ولی اگر با علم به اینکه اراده الهی اصل است پیش برود، بینشش عوض خواهد شد. خداوند به صراحت در مقابل عجله انسان، دنیا و هر چه در آن است را که تعلق انسان در اوست، معجلاً وعده داده اما به شرط قَدَر و تحت اختیار خودش و این است معنای عاجله در آیه شریفه: «مَنْ کانَ یُریدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُریدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُورا» (الاسراء: ۱۸‏).

فرو رفتن در نعمت‌ها و به اصطلاح رفاه زدگی، سرچشمه فساد و سبب ایستادگی در مقابل حق است و به سقوط اخلاقی و اجتماعی جامعه می انجامد. لازم به ذکر است که این خصلت دنیاگرایی است که مذموم است نه اصل دنیا و انسان با مطالعه در تاریخ و عبرت از احوال گذشتگان باید متذکر این مهم باشد که در برابر سنت‌های همیشه پایدار و ثابت خداوند، چگونه صفاتی باید از خود بروز دهد و شرط اصلی در نتیجه گیری از تلاش‌های دنیوی وسعادت اخروی که همان ایمان داشتن است، را مدّنظر داشته باشد.

نقش ایمان در ایجاد طمأنینه

صفت مقابل عجله، اطمینان نفس و تأمل  در گفتار و کردار است که قبل از اقدام به امری آن را توقف و تأمل و بعد از آن را تأنی و انائت نامند. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «الْأَنَاةُ مِنَ اللَّهِ وَ الْعَجَلَةُ مِنَ الشَّیْطَانِ» (حرّ عاملى، ۱۳۸۷، ج۲۷، ص ۱۶۹‏)؛ همانا درنگ از سوی خدا و عجله از شیطان است.

سیکنه نفس که ملکه ای است ستودنی و از اخلاق حسنه و صفات انبیاء می‌باشد، حاصل ایمان و یقین است و وجود اختیار در انسان با شرط بکار گیری ایمان باعث سعادت دنیا و آخرت می‌گردد. قابل ذکر است که ضعف نفس از نتایج صفت «جُبن» به معنی ترس است و از صفات خبیثه به شمار می‌رود. طبق آیه مورد بحث، صاحب این صفت با ذلّت خواری و کناره جستن از کارهای بزرگ و مسامحه در امر به معروف و نهی از منکر ملازم است (نراقی، ۱۳۶۶، صص ۳۲۱-۳۱۹‏).

لذا چنین انسانی باید بداند ثُبات و پایداری اخصّ از بزرگی نفس است که باید بدان اهتمام ورزید. خداوند در قرآن می‌فرماید: «یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ وَ یُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمینَ وَ یَفْعَلُ اللَّهُ ما یَشاء» (ابراهیم:۲۷‏)؛ خداوند کسانى را که ایمان آوردند، به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، استوار مى‏دارد هم در این جهان، و هم در سراى دیگر! و ستمگران را گمراه مى‏سازد، (و لطف خود را از آنها برمى‏گیرد) خداوند هر کار را بخواهد (و مصلحت بداند) انجام مى‏دهد.

نقش امید و رجاء در ایجاد طمأنینه

پیام اخلاقی مهمّ دیگر در آیه، امیدواری به رحمت خداوند است که در اصطلاحات اخلاقی به آن «رَجاء» گفته می‌شود و نقطه مقابل «یأس» است که زمینه کفر می‌باشد. لزوم اهمیت صفت رجاء تا جائی است که انسان با عبور از مرحله رجاء، به مرحله طمأنینه می‌رسد که در همین آیه به آن پرداخته شده است (جوادی آملی، ۱۳۸۵، ص ۳۰۲‏).

نکته مهم اینکه انسانی می‌تواند رجاء و امیدواری به رحمت خداوند داشته باشد که پیشتر مقدّمات آن را فراهم کرده باشد. مقدماتی که یکی از آنها برطرف نمودن رذیله اخلاقی عجله و شرخواهی در انسان است که برخلاف قانون و سنّت الهی و بر مدار لطف و رحمت می‌باشد. گونه بیانی دعوت به رحمت خدا گرچه «جمله خبریه» و معنای وصفی را به همراه دارد ولی ضمناً دستور است، یعنی انسان باید بر اساس فطرت خویش از عجله پرهیز کند و امیدوار به خیر و رحمت الهی باشد و اساساً اصل طلب خیر و خیرگرا بودن از اصول لازمه اخلاقی است که تبیین آن لازم می‌باشد.

نکته مهم در مورد خیرگرا بودن انسان در این است که این طلب نباید بر اساس لذّت حسی و سودهای دنیایی باشد بلکه باید عقلانی باشد، یعنی عقل، خیر بودن آن را تشخیص دهد. عقل نیز این کار را توسط وحی باید انجام دهد.

نکته دیگر اینکه چیزی که می‌خواهد خیر باشد، برای فطرت و جان انسان می‌بایست خیر باشد. در قرآن کریم آمده است که معیار کارها می‌بایست خیر باشد: «عَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون‏» (البقره: ۲۱۶‏). از این آیه کریمه معلوم می‌شود حقیقت انسان را همان جان و فطرت تأمین می‌کند و بدن و منافع بدنی، ابزاری بیش نیست (جوادی آملی، ۱۳۸۵، ص ۲۵۵‏).

علامه طباطبایی معتقد است مراد از دعا بطورى که از سیاق آیه استفاده مى‏شود، مطلق طلب است، چه به لفظ دعا باشد و چه بدون لفظ و به صورت سعى و عمل فرد بوده باشد. این دعا و درخواست نیز مطلق است بدین معنی که چه از خدا بخواهد و چه از غیر خدا و چه خیر طلب کند و چه شرّ (طباطبایی، ‏۱۳۹۷ق، ج‏۱۳، ص۶۷‏).

به عنوان مثال دومی برای آیات اخلاقی قرآن کریم، آیه ذیل انتخاب شده است: «وَ إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّکَ تَرْجُوها فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَیْسُوراً» (الاسراء:۲۸)؛ و هرگاه از آنان [مستمندان‏] روى برمی تابى و انتظار رحمت پروردگارت را داری (تا گشایشى در کارت پدید آید و به آنها کمک کنى)، با گفتار نرم و آمیخته با لطف با آنها سخن بگو. در این آیه شریفه که در حقیقت تکمیل آیه سابق آن «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ» است، به دنبال این است که یکی از موارد برخورد مناسب با افراد و آداب اسلامی را بیان نموده که زیر مجموعه مباحث شروط انفاق و اعراض از آن، می‌باشد. برخی از گزاره‌های اخلاقی برداشت شده از آیه فوق به شرح ذیل است:

لزوم احترام به حقوق مردم

هنگامی که وضعیت انسان به گونه‌ای نیست که بتواند انفاقی داشته باشد، برخورد مناسب و اخلاقی این است که همراه با قول و کلام آسان و راحت باشد چنانکه منظور از عبارت «قَوْلًا مَیْسُوراً» هرگونه سخن و رفتار نیک تؤام با محبّت را شامل می‌شود. آیت الله مکارم شیرازی در تبیین مفاهیم اخلاقی آیه می‌گویند: «اساساً تقاضای سائل حقی را بر سؤال شونده ایجاد می‌کند که در صورت نبودن امکانات برای پاسخ گویی و انفاق به سائل، بر اساس مضمون آیه باید با سخن نرم و سنجیده و ملایم اعراض نماید» (مکارم شیرازی، ‏۱۳۷۴‏، ج۱۲، ص ۸۹‏).

به عبارت دیگر یکی دیگر از شروط انفاق این است اصل رعایت احترام به شخصیت افراد چه در هنگام انفاق کردن و چه در هنگام اعراض کردن می‌بایست رعایت شود تا صدمه ای به شخصیت دیگران وارد نسازد. این فرمان خداوند، نشان می‌دهد که اخلاق اسلامی حتی در رابطه با سخن گفتن نیز دستوراتی را در نظر گرفته است تا از این طریق انسان بتواند برنامه سعادت و کمال را به سهولت اجرا کند.

نکته مهم در تلازم بحث انفاق با رحمت خداوند این است که انسان باید امکانات مادی و برخورداری و توانگری خود را از نشانه‌های رحمت خداوند بداند که در جهت تربیت و تکامل انسانها به او اعطا شده است. لذا اگر دید انسان این گونه شد، به راحتی از اموالی که باید در مسیر انفاق خرج شود می‌گذرد تا رحمت خداوند را در مسیر کمال به خود جلب نماید ‏(فلسفی، ۱۳۸۲، ج۲، ص۴۱).

نقش کلام نیکو در ایجاد امیدواری و وسعت روزی

نعمت بیان و گفتار در دین مبین اسلام به جهت رشد و تکامل انسان آن قدر حائز اهمیّت است که خداوند در قرآن کریم بلافاصله بعد از اشاره به خَلق نمودن قرآن دارد، تعلیم و آموزش نعمت بیان و گفتار را مطرح کرده و آن را نعمتی از جانب خودش معرّفی می‌کند: «الرَّحْمَانُ . عَلَّمَ الْقُرْءَانَ . خَلَقَ الْانسَنَ . عَلَّمَهُ الْبَیَانَ» (الرحمن:۱-۴)

در قرآن کریم برای سخن گفتن ارزش‌های مختلفی مطرح شده است که گاهی مربوط به ماهیّت سخن است و گاهی با عناوین عَرَضی آن ارتباط پیدا می‌کند. مانند آنچه در این آیه مطرح شده است که اشاره به آسان سخن گفتن دارد.

در این آیه خداوند بلافاصله بعد از بیان مسأله طلب رحمت از پروردگار، دستور به نیکو و آسان سخن گفتن می‌دهد که نشان می‌دهد آیه شریفه اشاره تام به این مسئله می‌کند که مقدمّه و اسباب ترغیب امیدواری و وسعت عفو و رحمت پروردگار را می‌توان با کلام نرم و آسان هم فراهم نمود، لذا به همین دلیل این صفت از علامات مؤمن شمرده شده است و این همان فضل خدای تعالی در برطرف کردن موانع برای رسیدن به مقصود است.

علامه طباطبایی در رابطه با این آیه معتقد است سیاق آیات نشان می‌دهد که گفتار درباره انفاق مالى بوده و به یک نکته مهم اخلاقی در رابطه با نحوه برخورد با فقرا و مساکین اشاره دارد و می‌گوید: «از آنجا که گاهى مسکینى به انسان رو مى‏آورد و امکاناتى براى پاسخ گویى به نیاز او در اختیارش نیست، این آیه طرز برخورد صحیح با نیازمندان را در چنینى شرایطى بیان کرده است» (طباطبایی، ‏۱۳۹۷ق، ج‏۱۳، ص۱۱۴‏).

ایشان معتقد است که مراد از جمله «إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ»، اعراض از کسى است که مالى درخواست کرده تا رفع گرسنگی کرده و یا حاجتش را برآورده سازد ولیکن مقصود از این اعراض، هرگونه اعراضى نیست، بلکه تنها نوعی از اعراض منظور است که فرد دستش از مال و امکانات تهى باشد و نتواند مساعدتى به فقرا بکند اما مـأیوس نیست و احتمال مى‏دهد که بعداً پولدار شود و بتواند به آنان کمک کند، به دلیل اینکه دنباله آیه مى‏فرماید «ابْتِغاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّکَ تَرْجُوها» (طباطبایی، ‏۱۳۹۷ق، ج‏۱۳، ص۱۱۵‏).

لزوم امیدواری به رحمت خداوند

نکته مهم اخلاقی دیگر در این آیه بیان موضوع رجاء و امیدواری به رحمت خداوند است. در قرآن کریم در مواردی «رجاء» به خدا نسبت داده شده و در مواردی نیز به رحمت خدا و در مواردی هم به روز قیامت، از آن جهت که قیامت عالمی است که در آن انسان مشمول رحمت الهی می‌گردد.

امیدواری و رجاء به عنوان یکی از موضوعات اخلاقی، وقتی صدق می‌کند که انسان اسباب و وسایل تحقّق آن را تماماً در خود فراهم نموده باشد. این مطلب بدین معناست که انسان باید رحمت و غفران پروردگار را با عمل خاصی که زمینه و وسیله آن را فراهم می‌کند و ترک گناهانی که آن زمینه و وسیله را از میان برمی دارد، توأم سازد ‏(غرویان، ۱۳۷۷، ص۲۳).

لزوم همراهی اصل تلاش و امید

رجاء، گرچه یک حالت روحی و روانی است ولیکن یک لازمه جدائی ناپذیر رفتاری به دنبال دارد که باعث می‌شود کارهای ویژه ای از انسان صادر شود. در آیات متعدد قرآن یا صریحاً بر لزوم انجام عمل شایسته تأکید شده و یا به صورت کنائی بر این لازمه رفتاری تأکید شده و یا اسوه و الگویی رفتاری در این زمینه معرفی شده است تا این اصل را همچنان در انسان زنده نگه دارد.

بنابراین نتیجه گرفته می‌شود که تلاش و امید در انسان باید همواره در کنار هم باشند تا منشأ اثر واقع شده و منجر به کارکردهای خاص خود شوند که نشانه بارز آن، امید به خدا و روز قیامت است که باعث انجام دادن اعمال صالح و شرک نورزیدن می‌شود. همچنین خداوند در آیه دیگری از قرآن به کسانی که بر خود ستم و اسراف نموده‌اند می‌فرماید که: «قُلْ یَاعِبَادِىَ الَّذِینَ أَسْرَفُواْ عَلىَ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ» (الزمر:۵۳‏)، از رحمت خدا ناامید نشوید. و در آیه‌ای دیگر به روشنی تبیین می‌کند که: «إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ الَّذِینَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ» (البقره:۲۱۸‏)؛ تنها کسانی که ایمان آورده و کسانی که هجرت کرده و در راه خدا به جهاد پرداخته اند، آنها به رحمت خداوند امید دارند.

نهایت اینکه باید توجه داشت کام یابی و رستگاری انسان بدون تلاش اختیاری تحقّق پذیر نیست و انسان تنها با سعی و ‏تلاش خویش می‌تواند به مطلوب نهایی خود برسد و دیگران نمی‌توانند سرنوشت او را تغییر ‏دهند. از نوع بیان خداوند نیز به خوبی پیداست که انسان را با بیان بازگشت هرگونه نتیجه اعمال به ‏خودش مخیّر گذاشته در احسان نمودن یا بدی کردن ‏(شریفی، ۱۳۸۹، ص۹۶)‏. ‏

اصول و مبانی نظام اخلاقی در قرآن کریم

در نهایت باید گفت که از تحلیل مجموع آیات بخشی از سور قرآن کریم، اصول و گزاره­های اخلاقی متعددی استخراج گردیده که پس از درج در جدول تحلیل محتوا، جهت گیری، نقطه تمرکز و نقش هدایتی آن‌ها نیز استخراج شد. سنجش فراوانی جهت گیری‌های آنها نشان می‌دهد که گزاره‌های استخراج شده به هر دو بُعد اخلاق فردی و جمعی نظر داشته و به طور همسانی آمارگیری شده‌اند.

همچنین گزاره‌های اخلاقی استخراج شده، هر کدام نقشی را در تبیین نظام اخلاق اسلامی بر عهده دارند که می‌توان آن‌ها را بر مبنای طبقه بندی جدول تحلیل محتوا، به ابعاد چهارگانه: اصول و مبانی، الزامات، مقدمات و موانع تقسیم نمود. این مطلب نیز نشان می‌دهد که مجموع این گزاره‌های اخلاقی درصدد هستند تا با کمک همدیگر، یک نظام اخلاقی را تبیین و نهادینه کرده و آن را در فرهنگ و مکتب جامعه بشری تسرّی دهند.

این گزاره‌های اخلاقی به خوبی هر چهار مؤلفه فوق را در دو حوزه هدایت فردی و اجتماعی تحت پوشش قرار داده و به خوبی کارکرد خود در ساخت الگو و مدل کلی هدایت را تبیین می‌کنند. در ذیل این مدل هدایتی به تفکیک و در دسته بندی چهار گانه (اصول و مبانی، الزامات، مقدمات و موانع) مورد بررسی قرار می‌گیرد.

نمودار ذیل بیانگر آن است که چگونه گزاره‌های اخلاقی استخراج شده در هدایت فردی تک تک انسان‌ها نقش داشته و هر کدام چه جایگاهی را بر عهده دارند.

نتیجه گیری

بررسی اولیه گزاره‌های اخلاقی مستخرج از تعدادی از سور قرآن کریم بیانگر این نکات است که:

۱) این گزاره‌ها و مفاهیم در دو حوزه فردی و جمعی همگام با هم پیش رفته و فراوانی نسبتاً یکسانی با یکدیگر دارند که نشان می‌دهد دستورات و برنامه‌های خداوند متعال به منظور تربیت و هدایت افراد و جوامع انسانی بطور یکسان و مساوی در این کتاب شریف بیان شده است.

۲) گزاره‌های اخلاقی آیات قرآن کریم تلاش دارند تا با کمک همدیگر یک نظام اخلاقی جامع و کامل را تبیین و نهادینه کنند، لذا هر کدام از گزاره‌های اخلاقی چه در حوزه فردی و چه در حوزه اجتماعی، دارای جایگاه خاصی در چارچوب هدایتی افراد و جوامع بشری بوده و به صورت یک مدل لایه‌ای و حلقه‌ای همدیگر را تکمیل و تأیید می‌کنند.

۳) تجزیه و تحلیل گزاره‌های اخلاقی استخراج شده از آیات قرآن کریم به روش تحلیل محتوا، این مطلب را می‌رساند که این مفاهیم، انسجامی بسیار دقیق و عمیق با یکدیگر داشته و بر مبنای وحدت موضوعی، به دنبال بیان مُدل جامع هدایتی برای افراد و جوامع بشری می‌باشند.

۴) این نظام متصور شده به گونه‌ای است که در چهار زمینه؛ اصول و مبانی، الزامات، مقدمات و موانع، مفاهیمی را بیان کرده و به خوبی یک مدل نظام‌مند را تبیین نموده است که جایگاه دقیق و هدفمند خود را در مجموعه معارف اسلامی تبیین می نماید.

این پژوهش سرآغاز مسیری جدید در نظام سازی از معارف قرآنی است و پیشنهاد می‌شود دیگر پژوهشگران نیز با استفاده از روش‌های میان رشته‌ای، به مطالعه مفاهیم متعالی مندرج در این کتاب آسمانی پرداخته و بیش از پیش کارآمدی و نقش دین در امور مختلف را تبیین نمایند.

 

منابع

-        قرآن کریم، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.

-        ابن بابویه، محمد بن علی (۱۳۷۷)، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمه علی اکبر غفاری، تهران: نشر صدوق.

-        ابن فارس، احمد (۱۳۸۷)، معجم مقائیس اللغة، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ اول.

-        ابن مسکویه، ابو علی احمد بن محمدبن یعقوب (۱۴۱۵ق)، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، قم: انتشارات بیدار،.

-        ابن منظور، محمد بن مکرم (۱۴۱۴ق)، لسان العرب‏، بیروت: انتشارات دار صادر.

-        باردن، لورنس (۱۳۷۵)، تحلیل محتوا، ترجمه ملیحه آشتیانی و محمد یمنی دوزی، تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.

-        جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۵)، مبادی اخلاق در قرآن، قم: مرکز نشر اسراء، چاپ پنجم.

-        حرّ عاملى، محمد بن حسن بن على (۱۳۸۷)، تفصیل وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة، قم: مؤسسه آل البیت.

-        خرمشاهی، بهاءالدین (۱۳۶۴)، تفسیر و تفاسیر جدید، تهران: انتشارات کیهان، چاپ اول.

-        دراز، عبدالله (۱۴۰۸ق)، دستور الاخلاق فی القرآن الکریم، ترجمه عبدالصبور شاهین، بیروت: دارالبحوث العلمیه

-        راغب اصفهانى، حسین بن محمد (۱۴۱۲ق)، المفردات فی غریب القرآن،‏ تصحیح صفوان عدنان داودى، بیروت: دار العلم.

-        شریفی، عنایت الله (۱۳۸۹)، «کارکردهای دین در اخلاق»، فصلنامه قبسات، تهران: انتشارات راه دین، شماره۵۶

-        طباطبائی، سید محمد حسین (۱۳۹۷ق)، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم.

-        طبرسى، فضل بن حسن (۱۳۷۲)، مجمع البیان فى تفسیر القرآن‏، تهران: انتشارات ناصر خسرو.

-        طوسى، خواجه ‏نصیرالدین (۱۳۶۴)، اخلاق ناصرى، تصحیح و تعلیق مجتبى مینوى و علیرضا حیدرى، تهران: انتشارات خوارزمى، چاپ سوم.

-        علوی مهر، حسین (۱۳۸۷)، «تفسیر قرآن در دوره معاصر»، فصلنامه قرآن و مستشرقان، شماره ۲.

-        غرویان، محسن (۱۳۷۷)، فلسفه اخلاق از دیدگاه اسلام، تهران: مؤسسه فرهنگی یمین.

-        غزّالی، ابو حامد (۱۳۵۱)، احیاء علوم الدین، ترجمه مؤیدالدین محمد خوارزمی، تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.

-        فتحعلى خانى، محمد (۱۳۷۴)، آموزه‏هاى بنیادین علم اخلاق، تهران: انتشارات کوثر.

-        فلسفی، محمد (۱۳۸۲)، شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق، قم: انتشارات دارالثقلین.

-        فیض کاشانى، ملا محسن (بی تا)، محجة البیضا، تهران، انتشارات اسلامى.

-        قرائتى، محسن (۱۳۸۳)، تفسیر نور، تهران: مرکز فرهنگى درس‌هایى از قرآن، چاپ یازدهم.

-        قرشی، سید علی اکبر (۱۳۷۷)، تفسیر احسن الحدیث، تهران: بنیاد بعثت.

-        کیوی، ریمون و کامپنهود، لوک وان (۱۳۸۱)، روش تحقیق در علوم اجتماعی، ترجمه عبدالحسین نیک گهر، تهران: انتشارات توتیا، چاپ ششم.

-        کلینى، ابو جعفر محمد بن یعقوب (۱۴۰۷ق)، الکافی‏، تهران: دار الکتب الإسلامیة.

-        مجلسی، محمدباقر (۱۴۰۳ق)، بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة‌ الأطهار‌(ع)، به ‌کوشش محمد باقر بهبودی، قم، انتشارات حوزه علمیه،.

-        مکارم شیرازى، ناصر (۱۳۷۴)، ‏تفسیر نمونه، قم: انتشارات دارالعلم.

-        ندیم الجسر (۲۰۰۴م)، القرآن فی تربیت الاسلامی، قاهره: مجمع البحوث الاسلامیه.

-        نراقی، محمد مهدی (۱۳۶۶)، جامع السعادات، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، تهران: انتشارات حکمت.

-        همو (۱۳۸۲)، معراج السعادة، تهران: انتشارات دهقان.

-        وارنوک، جفری جیمز (۱۳۶۸)، فلسفه اخلاق در عصر حاضر، ترجمه و تعلیق؛ صادق لاریجانی، تهران: مرکز ترجمه و نشر کتاب.

-        هولمز، رابرت (۱۳۸۵)، مبانی فلسفه اخلاق، ترجمه مسعود علیا، تهران: انتشارات ققنوس.

منبع: فصلنامه علمی ـ پژوهشی «تحقیقات علوم قرآن و حدیث» دانشگاه الزهرا(س)

سال دوازدهم، شماره۲،تابستان۱۳۹۴، پیاپی۲۶

 

Copyright 1999-2017 All rights are reserved to Aalulbayt Global Information Center