یكی از صفات مهم امام و شرایط اساسی امامت، عصمت است، محورهای عصمت در امام عبارتند از:
۱. عصمت در شناخت و تبیین معارف و احكام دین.
۲. عصمت در عمل به احكام و دستورات دینی.
۳. عصمت از خطا در تشخیص مصالح و مفاسد جامعه اسلامی.
برای اثبات عصمت امامان ـ علیهم السلام ـ در محورهای فوق، دلایل عقلی و قرآنی ارائه شده كه در این جا ، ادله قرآنی عصمت ائمه ـ علیهم السلام ـ را بررسی می كنیم:
امامت عهد الهی:« وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیتِی قالَ لا ینالُ عَهْدِی الظَّالِمِین»(۱) و چون ابراهیم را پروردگارش با كلماتی بیازمود و وی آن همه را به انجام رسانید (خداوند به او) فرمود: من تو را پیشوای مردم قرار دادم، ابراهیم پرسید؟ از دودمانم چطور؟ فرمود: پیمان من به ستمگران نمی رسد.
استدلال به این آیه در گرو روشن شدن مقصود از امامت (اماماً) و ستمگران (الظالمین) است.
ممكن است گفته شود كه: مقصود از امامت در این آیه همان نبوت است و آیه از اعطای مقام پیامبری به ابراهیم ـ علیه السلام ـ پرده برمی دارد، ولی این سخن با ظاهر آیه یاد شده و قراین و شواهد موجود در آن، سازگار نیست. زیرا اولاً ظاهر تعبیر« قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً » آن است كه این سخن الهی نخستین وحی الهی به پیامبر نبوده بلكه پیش از آن نیز وی مورد خطاب وحی قرار داشته و به مقام پیامبری رسیده بوده است.
درخواست امامت برای فرزندان نیز شاهد دیگری بر این مدعاست. زیرا بسیار بعید و از مقام ابراهیم ـ علیه السلام ـ به دور است كه بی درنگ پس از اولین وحیی كه به او میرسد چنین درخواست بزرگی را به خداوند عرضه دارد.
ثانیاً درخواست مزبور حاكی از آن است كه ابراهیم ـ علیه السلام ـ در آن زمان دارای فرزندانی (اسحاق و اسماعیل) بوده است، و از سوی دیگر به تصریح قرآن كریم،(۲) ابرهیم در سن پیری و در حالی كه سالیانی از نبوت و پیامبری او گذشته بود، دارای فرزندانی گردید، بنابراین، با توجه به شواهد یاد شده، مقصود از امامت در این آیه، نبوت نیست بلكه مقصود از آن حفظ تشریع الهی و اجرای قوانین و احكام شریعت در جامعه و در یك كلام، راهبری الهی است به سوی اهداف و مقاصد شریعت است، و این همان معنایی است كه مسلمانان در مورد جانشین پیامبر(ص) در نظر دارند.
اما در مورد معنای «ظلم» در آیه مورد بحث می توان گفت كه: ظلم در زبان عربی معنایی بسیار گسترده دارد، ظلم در مقابل عدل و به معنای «قرار دادن شیء در غیر جایگاه شایسته ی آن» است، از این رو هرگونه گناه و معصیتی، نوعی ظلم به شمار می آید، و از آنجا كه واژه «الظالمین» در آیه، صیغه جمع و دارای «ال» است، معنای عمومیت را می رساند، در نتیجه مقصود این خواهد بود كه هر گونه ظلمی و هر گونه گناه و معصیتی مانع از رسیدن شخصی به مقام امامت است، مقامی كه در آیه از آن به پیمان خدا (عهدی) تعبیر شده است، بنابراین شخصی كه در دوران تكلیف حتی مرتكب یك گناه گردیده باشد، شایسته احراز مقام امامت نخواهد بود، و این نتیجه چیزی جز لزوم عصمت امام نیست.(۳)
به این ترتیب از آیه مورد بحث دریافت می شود كه یكی از شرایط امامت عصمت است، و شخصی غیر معصوم به این مقام نایل نمی گردد، این معنا در برخی روایات نیز مورد تأیید قرار گرفته است، برای مثال در حدیثی از پیامبر اكرم(ص) آمده است كه خدا در پاسخ ابراهیم ـ علیه السلام ـ فرمود:
«من سجد لصنمٍ من دونی لا اجْعَلُه اِماماً اَبَداً»(۴) كسی كه برای بتی سجده كرده باشد، هرگز او را امام قرار نخواهم داد و چنین شخصی شایستگی امامت را ندارد.(۵)
آیه اطاعت از اولی الامر: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْكُم»(۶) ای كسانی كه ایمان آورده اید. خدا را اطاعت كنید و پیامبر و اولیای امر خود را نیز اطاعت كنید.
خداوند در این آیه، مؤمنان را به پیروی از پیامبر(ص) و اولی الامر (صاحبان امر) فرا خوانده است، و این پیروی، مطلق است و مشروط به هیچ قید و شرطی نیست، به عبارت دیگر: قرآن از اقل ایمان میخواهد كه به صورت مطلق از اولی الامر پیروی كند، بدون آنكه موردی را استثنا كرده باشد، از سوی دیگر ممكن نیست خداوند انسان را به پیروی از گناه و معصیت، یا خطا و انحراف دعوت كند، با توجه به این مقدمات، روشن میشود كه آیه مورد بحث بر عصمت اولی الامر دلالت دارد. زیرا اگر آنان معصوم نباشند و احتمال گناه یا خطا در مورد آنان برود، امر به پیروی مطلق از آنان صحیح نبوده، لازم است قرآن كریم، اطاعت از آنان را به مواردی محدود سازد كه در آن گناه یا خطایی از سوی اولی الامر سر نزده باشد، آوردن اولی الامر در كنار پیامبر(ص) و عدم تكرار لفظ «اطیعوا» شاهدی بر این مدعاست. زیرا پیامبر(ص) معصوم است و هرگز به خطا یا معصیت فرمان نمیدهد، پس اگر احتمال این امور درباره اولی الامر می رفت، می بایست با آوردن قیدی، اطاعت از اولی الامر در موارد گناه و خطا از حوزه آیه خارج می گشت.
به این ترتیب آیه فوق دلالت روشنی بر عصمت «اولوالامر» دارد، و بر پایه روایات متعدد، مقصود از «اولوا الامر» جانشینان پیامبر(ص)، علی ـ علیهالسلام ـ و فرزندان او هستند.(۷)
پی نوشتها
۱. بقره: ۱۲۴.
۲. ابراهیم: ۳۹.
۳. ر.ك: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، تهران، انتشارات بنیاد علمی و فكری علامه طباطبایی، ج۱، ص ۲۷۴.
۴. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دارالحیاء التراث العربی، جلد ۲۵، ص ۲۰۱. سعیدی مهر، محمد، كلام اسلامی، قم، انتشارات طه ۱۳۸۱، چاپ دوم، ج ۲، ص ۱۴۵ تا ۱۴۸.
۵. ر.ك: ربانی گلپایگانی، علی، عقاید استدلالی، قم، انتشارات نصایح، چاپ دوم، ۱۳۸۱، ج ۲، ص ۱۰۷ و ۱۰۸. و طاهری، حبیب الله، درسهایی از كلام اسلامی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱، ج ۲، ص ۴۲۱ تا ۴۲۳.
۶. نساء: ۵۹.
۷. سعیدی مهر، محمد، كلام اسلامی، ج۲، ص ۱۴۷ و ۱۴۸. و ربانی گلپایگانی، علی، عقاید استدلالی، ج۲، ص ۱۰۶ و ۱۰۷ و طاهری حبیباله، درسهایی از كلام اسلامی، ج۲، ص ۴۲۱ تا ۴۲۳.
منبع: نرم افزار پاسخ ۲ مرکز مطالعات حوزه.