در قران کریم ادله متعددی بر یگانگی و اثبات وجود خداوند وجود دارد که در زیر به آنها اشاره می شود:
الف) اهم ادله و براهین قرآنی بر اثبات وجود خداوند عبارتند از:
۱. برهان نظم: گسترده ترین برهان قرآن بر اثبات وجود خدا كه آیات فراوانی بر آن دلالت دارند، برهان نظم است. این برهان از دو مقدمه تشكیل شده است.
مقدمه اول: جهان هستی دارای نظم، هدفمندی و انسجام است.
مقدمه دوم: نظم دقیق به ناظم عالم و قادر احتیاج دارد.
نتیجه: پس این جهان را ناظم عالم و قادر ایجاد كرده است.(۱)
بعضی از آیاتی كه برای مطلب یاد شده دلالت دارند ذیلا ذكر می شوند: سوره های: روم، آیات ۲۰ تا ۲۵، بقره ۱۶۴، رعد ۳، یونس ۳۱، انفال ۶۲ و ۶۳، مؤمنون ۱۲ تا ۱۴، انعام ۹۵، بقره ۲۸۱، شمس ۷ و ۸ ، طه ۵۰، نحل ۷۹، جاثیه ۳ و ۴، حجرات ۱۳ و... . به عنوان نمونه یك آیه را با ترجمه ذكر می كنیم:
«إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِما ینْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِیها مِنْ كُلِّ دَابَّه وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَینَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یعْقِلُونَ»(۲)
در آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز و حركت كشتیها در دریا به سود مردم و بارانی كه از آسمانها نازل می شود آنگاه زمینهای مرده را احیا میكند و انواع جنبندگان كه در روی زمین پراكنده اند و چرخش بادها و ابرهایی كه در میان آسمانها و زمین به كار گرفته شده اند نشانه هایی است برای قوم خردمند.
۲. برهان حركت: تغییر و حركت موجودات، گواه روشنی بر حدوث آنها. است و حدوث آنها یعنی پیدایش از عدم، دلیل بر وجود خالقی است كه آنها را ایجاد كرده است.
به عنوان نمونه: سوره انعام، آیات ۷۵ تا ۷۹ ذكر می شود.
«وَ كَذلِكَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیكُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ فَلَمَّا جَنَّ عَلَیهِ اللَّیلُ رَأی كَوْكَباً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ فَلَمَّا رَأَی الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ یهْدِنِی رَبِّی لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ
فَلَمَّا رَأَی الشَّمْسَ بازِغَه قالَ هذا رَبِّی هذا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ یا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ، إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِی لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِینَ»(۳)
این چنین، ملكوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا از اهل یقین گردد، هنگامی كه (تاریكی) شب او را پوشانید ستاره ای مشاهده كرد، گفت این خدای من است اما هنگامی كه غروب كرد، گفت: غروب كنندگان را دوست ندارم! و هنگامی كه ماه را دید، گفت این خدای من است اما هنگامی كه افول كرد گفت: اگر پروردگارم مرا راهنمایی نكند، مسلماً از جمعیت گمراهان خواهم بود. و هنگامی كه خورشید را دید گفت: این خدای من است این بزرگتر است اما هنگامی كه غروب كرد، گفت: ای قوم. من از همتایانی كه شما می سازید بیزارم، من روی خود را به سوی كسی كردم كه آسمانها و زمین را آفریده، من در راه ایمان خود خالصم و از مشركان نیستم.
۳. برهان وجوب و امكان (فقر و غنی): با دقت در موجودات جهان، آنها را سراپا نیاز و فقر می بینیم كه این نیاز و فقر عمومی جهان در هستی و بودن، دلیل بر وجود یك منبع عظیم غنا و بی نیازی است و آن ذات بی نیاز، خدای متعال است.
برخی از آیات كه به این مطلب دلالت دارند، عبارتند از: سوره فاطر آیه ۱۵، سوره محمد آیه ۳۸، سوره الرحمن آیه ۲۹. به عنوان نمونه یك آیه را با ترجمه ذكر می كنیم:
«یا ایها النّاس اَنْتُم الفُقَراءُ إلَی اللّه وَاللّه هُوَ الغَنی الحَمید»(۴) ای مردم شما نیازمندان به خدا هستید تنها خداوند است كه بی نیاز و شایسته هرگونه حمد و ستایش است.
۴. برهان علت و معلول: جهان معلول یعنی پدیدآمده است. و هر معلولی علتی دارد. پس این جهان را علتی است كه هستی آن از خودش میجوشد و عین هستی است.
از جمله به سوره طور، آیات ۳۵ و ۳۶ و ۴۳ می توان اشاره كرد.
«اَم خَلَقوا السّمواتِ و الأَرْضَ بَلْ لایوقِنونَ»(۵) آیا آنها آسمانها و زمین را آفریده اند؟ بلكه آنها طالب یقین نیستند.
۵. برهان صدیقین: اساس این دلیل با الهام از قرآن و روایات بر این مبناست كه: به جای مطالعه مخلوقات از مطالعه ذات پاك خدا، پی به وجودش ببریم.
از آیات قرآن به: فصلت ۵۳، آل عمران ۱۸، بروج ۲۰، حدید ۳، نور ۳۵. می توان اشاره كرد. یك آیه و ترجمه آن:
«شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِكَه وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ»(۶) خداوند (با ایجاد نظام واحد جهان هستی) گواهی می دهد كه معبودی جز او نیست و فرشتگان و صاحبان دانش (هركدام به گونه ای) گواهی می دهند در حالیكه (خداوند) قیام به عدالت (در عالم هستی) دارد معبودی جز او نیست كه هم توانا و هم حكیم است.
۶. برهان فطرت: اساس این برهان بر خواسته ها و یافته های غریزی و فطری است. یعنی راهی است میانبر و از درون انسان. فرد به جای «دانستن» «می یابد» و به جای «فكر كردن» «می بیند» و به جای پرداختن به «مقدمات» به «ذی المقدمه» می رسد.
از آیات قرآن: روم ۳۰ و ۳۳، عنكبوت ۶۱ و ۶۵، یونس ۲۲ و ۲۳ و ۳۱، زخرف ۹ و ۸۷ ، مؤمنون ۸۴ و ۸۹، اعراف ۱۷۲ را می توان نام برد. به یك آیه همراه ترجمه اشاره ای می شود:
«وَ لَئِن سَأَلْتَهُم مَنْ خَلَقَ السَمواتِ وَ الأرضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ القَمَرَ لیقولُنَّ اللّهُ فَأنّی یؤْفَكون»(۷) هرگاه از آنها بپرسی چه كسی آسمانها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را مسخر كرده است؟ میگویند «اللّه». پس با این حال چگونه (از عبادت او) منحرف می شوید؟
ب: ادلّه قرآنی بر اثبات توحید و بطلان شرك:
۱. گواهی فطرت: فطرت علاوه بر اثبات خدا، بر یگانگی او نیز رهنمون است، در شرایطی كه تمام درهای عالم اسباب ، به روی ما بسته است ، آهنگ توحید را در ژرفای وجود خود می شنویم كه ما را به سوی مبدأ یگانه ای می خواند.
از جمله آیات قرآن می توان به: عنكبوت ۶۵، روم ۳۳، انعام ۴۰، ۴۱، ۶۳ و ۶۴، نحل ۵۳ و ۵۴ اشاره كرد.
«فَإذا رَكَبوا فِی الفَلَك دَعَوُ اللّه مُخلِصینَ لَهُ الدّینَ فَلَمّا نَجّاهُم إِلَی البَرِّ إِذا هُم یشرِكون»(۸) هنگامی كه سوار بر كشتی می شوند خدا را با اخلاص می خوانند (و غیر او را فراموش می كنند. اما هنگامی كه خدا آنها را به خشكی رسانید و نجات داد باز مشرك می شوند.
۲. هماهنگی جهان هستی: از مطالعه جهان هستی در می یابیم كه جهان مجموعه ای است هماهنگ و واحدی به هم پیوسته است. این وحدت و هماهنگی از وحدت و یگانگی خالق خبر می دهد.
از آیات قرآن: ملك ۳ و ۴، انبیاء ۲۱ و ۲۲، مؤمنون ۹۱ را می توان نام برد. به عنوان نمونه آیه ای با ترجمه ذكر می كنیم:
«مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَ ما كانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ إِذاً لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلی بَعْضٍ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یصِفُونَ»(۹)
خدا هرگز فرزندی برای خود انتخاب نكرده، و معبود دیگری با او نیست كه اگر چنین میشد هریك از خدایان مخلوقات خود را تدبیر و اراده میكردند و بعضی بر بعض دیگر توّفق میجستند (و جهان هستی به تباهی كشیده میشد) منزه است خدا از توصیفی كه آنها میكنند.
۳. برهان صرف الوجود: منظور از برهان صرف الوجود این است كه خداوند هستی مطلق است و دوگانگی در آن راه ندارد. زیرا تعدد با محدودیت مساوی است. لذا خداوند از هرنظر بی قید و شرط و نامحدود است و مسلماً دومی برای او فرض نمی شود مثال: اگر دو نفر هركدام دارای باغی باشند یقیناً هریك از این دو باغ محدود است. حال اگر فرض كنیم باغ نفر اول آنقدر گسترش یابد كه تمامی روی زمین را بگیرد جایی برای باغ دوم نمی ماند و تنها یك باغ در كره زمین خواهیم داشت. پس هرجا سخن از نامحدود است، سخن از وحدت و یگانگی خواهد بود.
آیات قرآن به: آل عمران ۸۱ ، حدید ۲ و ۳، یوسف ۳۹ می توان اشاره كرد. به آیهای و ترجمه اش بسنده می كنیم:
«لَهُ مُلكُ السَّمواتُ وَ الأَرض یحْیی وَ یمیت وَ هُوَ عَلی كُلّ شَیءٍ قدیرٌ هُوَ الأَوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظاهِر وَ الباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شِیءٍ عَلیمٌ»(۱۰)
مالكیت (و حاكمیت) آسمانها و زمین از آن او است، زنده می كند، و می میراند، و او بر هر چیز قادر است. اول و آخر و ظاهر و باطن او است و از هر چیزی آگاه است.
۴. دلیل فیض و هدایت: خداوند موجودی كامل و منبع فیض و كمال است. آیا ممكن است چنین منبع كمالی خود را به موجودات دیگر معرفی نكند و آنها را محروم گذارد. در حالیكه این شناخت سبب ترقی و كمال آنها می شود. و آنها را به سوی وجود كامل و پرفیض می كشاند. با توجه به این بیان روشن می شود اگر خدایان متعددی وجود داشت باید هركدام رسولانی داشته باشند و خود را به مخلوقات معرفی كنند و آنان را مشمول فیض تكوینی و تشریعی خود كنند. در نتیجه اگر می بینیم همه رسولان الهی از خدای یگانه خبر می دهند، روشن می شود كه غیر از خدای واحد معبودی وجود ندارد.
آیات قرآن: انبیاء ۲۵، زخرف ۴۵، احقاف ۴. یك آیه و ترجمه آن بهعنوان نمونه ذكر میشود:
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحِی إِلَیهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ»(۱۱) ما پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر اینكه به او وحی كردیم كه معبودی جز من نیست بنابراین تنها مرا پرستش كنید.
پی نوشتها
۱. ر.ك به: خسروپناه، عبدالحسین، قلمرو دین، ناشر، مركز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه، چاپ اول، پاییز ۱۳۸۱. و مكارم شیرازی، ناصر و همكاران، پیام قرآن، جلد ۲، ص ۵۳ تا آخر این كتاب مصادیق مختلف نظم و هماهنگی در جهان هستی از دیدگاه قرآن بحث شده است.
۲. بقره: ۱۶۴.
۳. انعام: ۷۵ تا ۷۹.
۴. فاطر: ۱۵.
۵. طور: ۳۶.
۶. آل عمران: ۱۸.
۷. عنكبوت: ۶۱.
۸. عنكبوت: ۶۵.
۹. مؤمنون: ۹۱.
۱۰. حدید: ۲ و ۳.
۱۱. انبیاء: ۲۵.