آموزش قرائت

تفسیر قرآن

ترجمه قرآن

متن قرآن

ندای قرآن

تمثیلات قرآن

تعریف واژه مَثَل در لغت و اصطلاح:«مَثَل» در لغت به معنی، مانند، شبیه، صفت، حدیث، قصّه، حجّت، عبرت، علامت. قول مشهور میان مردم و... در اصطلاح، تشبیه حقایق عقلی به امور حسّی و قابل لمس را گویند و جمع آن «امثال» است. مانند تشبیه «غیبت كردن» (مشبّه) به «خوردن گوشت مرده برادر دینی» (مشبّه‌به) كه در قرآن،(۱) به كار رفته است. در این «مَثَل» همان‌گونه كه جای كنده شده بدن مرده پُر نخواهد شد، آبروی ریخته شده كسی هم كه مورد غیبت قرار گرفته جبرانی ندارد، لذا (احتمالاً) وجه تشبیه «عدم قابلیت جبران است»(۲)

رابطه تمثیل و تشبیه: تمثیل بر وزن تنظیر لفظاً و معناً و مَثَل بر وزن قمر دو لفظی باشند كه اگرچه از نظر هیئت مختلف است امّا از نظر مادّه یكی است و معنای آن در مقام استعمال جنبه مشابهت چیز را به چیزی دیگر نشان می‌دهد (و هر دو زیر، مجموعه تشبیه هستند.(۳) زیرا تشبیه دارای اقسامی است از جمله مَثل و استعاره و كنایه و مجاز).

حق مثل ها را زند هر جا بجاش می كند معقول را محسوس و فاش

تاكه دریابند مردم، از مثل آن چه مقصود است بی نقص و خلل(۴)

اقسام مثل و جایگاه مثل در قرآن:در یك تقسیم بندی، «مَثَل» گاهی عملی است و به زبانِ كردار بیان می‌شود و گاهی لفظی و به زبان گفتار، مثل‌های قرآن از نوع دوّم است. و در تقسیمی دیگر مثل‌ها نسبت به نتیجه آنها در قرآن و مخاطبین به سه قسم تقسیم می‌شوند:

۱. مثل‌هایی كه باعث تذكر و یادآوری می‌شود: وَ یضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَذَكَّرُونَ خداوند برای مردم مثل‌ها می‌زند، شاید متذكّر شوند.(۵)

۲. مثل‌هایی كه موجب تفكّر می‌شود: وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَفَكَّرُونَ ما این مثل‌ها را برای مردم بیان می‌كنیم، شاید اندیشه كنند.(۶)

۳. مثل‌هایی كه باعث ادراك می‌شود: وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ ما این مثل‌ها را برای مردم می‌زنیم و لكن این مثل‌ها را جز اندیشمندان درك نمی‌كنند.(۷)

مخاطبین، هم سه گروه می‌شوند كه هر كدام از اقسامِ مَثَل به گروهی از مردم مربوط می‌شود.(۸) در قرآن مجید سه نوع مَثَل داریم: ۱. آن‌كه صورت تشبیه دارد. ۲. مربوط به داستان است. ۳. برای برگرداندن لغت از زبانی به زبان دیگر است. شاید بتوان گفت: كه در قرآن مثل‌ها به چهار صورت بیان گردیده است:

۱. صریحاً ذكر شده است: مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْراه...(۹)

۲. با حرف «كاف» آمده است: أَوْ كَصَیبٍ مِنَ السَّماءِ...(۱۰)

۳. با كمله مَثَل و حرف كاف «هر دو» بیان شده است: مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ ناراً...(۱۱)

۴. در آیه كلمه ی «مَثَل» و حرف «كاف» وجود ندارد ولی از سیاق عبارت و مفهوم آن، وجود مَثَل نمایان است: إِنَّ الَّذِینَ كَذَّبُوا بِایاتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابَ السَّماءِ وَ لا یدْخُلُونَ الْجَنَّه حَتَّی یلِجَ الْجَمَلُ فی سَمِّ الْخِیاطِ...(۱۲).

«مَثَل» غالباً از چیزها، جمادات، گیاهان، جانوران و نظایر آن گفتگو می‌نماید و جزء محكمات قرآن است، زیرا برای روشن كردن معنای متشابه آورده می‌شود، ولی گاهی ممكن است برای كسانی كه به مفهوم آن آشنا نیستند، متشابه باشد.(۱۳)

فلسفه و علّت ذكر مثل در قرآن:فلسفه ی مثل‌های قرآن، تنزّل مسائل بلند و عمیق و بیان آنها در افق فكر مردم است(۱۴) و نقش مثال كه هنر به حساب می آید، درتوضیح مباحث انكار ناپذیر است و هیچ علمی ازآن بی نیاز نیست ودر مباحث علمی، تربیتی، اجتماعی، اخلاقی و... ازآن بهره می‌گیرند.

اهمیت و فایده ی مثل:اهمیت مثل در پیام اوست نه در بزرگی و كوچكی چیزی كه به آن مثال زده می شود، از جمله آثار مَثَل:

۱. حقایق پیچیده منطقی و عقلی و دور از دسترس را حسّی و نزدیك می‌كند.

۲. فهم مسائل را همگانی می‌كند.

۳. درجه اطمینان را بالا می‌برد.

۴. لجوجان را خاموش می‌سازد.‌

قرآن مجید در برابر كسانی كه در مورد آفرینش حضرت مسیح ـ علیه السّلام ـ ایراد می‌كردند كه مگر ممكن است انسانی بدون پدر متولد شود، می‌فرماید: إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ... مَثَل عیسی در نزد خدا همانند آدم است كه او را از خاك آفرید.(۱۵) ما اگر بخواهیم در برابر افراد لجوج بگوییم: این كار در برابر قدرت‌ بی‌پایان خدا كارِ ساده‌ای است. باز ممكن است بهانه‌گیری كنند، امّا هنگامی كه به آنها بگوییم: آیا قبول دارید كه انسانِ نخستین از خاك آفریده شده است؟ خداوندی كه چنین قدرتی دارد چگونه نمی‌تواند انسان را از بشری بدون پدر متولّد سازد!!! قرآن از هر مَثَلِ بجا كه كاملاً هماهنگ و منطبق با مقصود و جنبه ی تربیتی هم داشته باشد، استفاده كرده است:(۱۶)

تفكیك مَثَل از ضرب‌المثل:در قرآن بیش از پنجاه مَثَل دیده نمی‌شود و این‌كه در بعضی از كتاب‌های «امثال القرآن» مثل‌ها را تا یكصد و سی شماره ذكر كرده‌اند، صحیح نمی‌باشد، زیرا در آنها، ضرب‌المثل‌های قرآن نیز مَثَل به حساب آمده است، حال آن‌كه این دو یكی نیستند. مثلاً آیه شریفه وَ لا تَزِرُ وازِرَه وِزْرَ أُخْری(۱۷) و نیز لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی...(۱۸) كه مَثَل به حساب آورده شده، ضرب‌المثل هستند، زیرا كه در آنها، تشبیهی بیان نشده است.(۱۹) همه ی مثل‌ها در این جهت شریكند كه برای رعایت اختصار تنها مادّه مَثَل (مانند: انفاق و دانه كه مادّه مَثَل همان دانه‌ای است كه هفتصد دانه به بار آورد) كه قوامش به آن است ذكر شده و از سایر اجزای كلام صرف نظر شده است.(۲۰)

پی نوشتها

۱. حجرات: ۱۲.

۲. راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، قم، انتشارات اسماعیلیان، ص ۴۳۸ـ۴۸۱. و عمید، حسن، فرهنگ عمید، تهران، امیر كبیر، چاپخانه سپهر، چاپ اوّل، ۱۳۶۳، ص ۱۰۵۸. و قرشی، علی اكبر، قاموس قرآن، دارالكتب الاسلامیه، چاپخانه حیدری، چاپ یازدهم، ۱۳۷۲، ج۵ ـ ۶ ـ ۷، ص۲۳۷. و مكارم شیرازی، ناصر، مثال‌های زیبای قرآن، انتشارات نسل جوان، چاپ اول، ۱۳۷۸ ه‍ ش، چاپخانه مدرسه الامام امیرالمؤمنین، ص ۱۳. و اسماعیلی، اسماعیل، تفسیر المثال القرآن، انتشارات اسوه، چاپ الهادی، چاپ اوّل، ۱۳۶۸ ه‍ ش، و پایان نامه سید احمد میر خلیلی ۱۵ موجود در كتابخانه مركز فرهنگ و معارف قرآن، ص ۱۲۳ و ۱۱۴، با كمی تغییر.

۳. یادداشت‌های محمّد حسین توسلی گلپایگانی،‌ تحت عنوان مثلهای قرآن، ص ۲، موجود در كتابخانه مركز فرهنگ ومعارف قرآن دفتر تبلیغات قم.

۴. اسماعیلی، اسماعلیل، امثال القرآن، ص ۱۱۳.

۵. ابراهیم: ۲۵.

۶. حشر: ۲۱.

۷. عنكبوت: ۴۳ـ۴۰.

۸. مكارم شیرازی، ناصر، مثال‌های زیبای قرآن، ص ۱۱۴، تفسیر امثال القرآن، حد ۱۱۶ با كمی تغییر در عبارت‌ها.

۹. جمعه: ۵.

۱۰. بقره: ۱۹.

۱۱. بقره: ۱۷.

۱۲. اعراف: ۴۰.

۱۳. تفسیر امثال القرآن، ص ۱۱۶، با كمی تغییر در عبارت‌ها.

۱۴. مكارم شیرازی، ناصر، مثال‌های زیبای قرآن، ص ۱۳.

۱۵. آل عمران: ۵۹.

۱۶. آل عمران: ۵۹، زمر: ۲۷.

۱۷. انعام: ۱۶۴.

۱۸. نجم: ۳۹.

۱۹. مكارم شیرازی، ناصر، مثال‌های زیبای قرآن، ص ۱۳، متن و پاورقی.

۲۰. طباطبایی، سید محمّد حسین، ترجمه المیزان، مترجم محمدتقی مصباح، بنیاد علمی و فكری علاّمه طباطبائی، چاپ دوّم، ۱۳۶۴، ج ۲، ص ۴۵۳ و ۵۴۱.

۲۱. سمیح عاطف الزّین، بیروت، دارالكتاب اللبنانی، چاپ اوّل، ۱۴۰۷ ه‍ ، قرآن، (اوائل كتاب).

۲۲. طباطبائی، سید محمّد حسین، تفسیر المیزان، مترجم عبدالكریم نیری بروجردی، نشر بنیاد علمی و فكری علامه طباطبائی، چاپ دوّم، ۱۳۶۴، ج ۳،‌ ص۱۴۰ و ۱۲۷ـ۱۱۳.

منبع: نرم افزار پاسخ ۲ مرکز مطالعات حوزه

Copyright 1999-2017 All rights are reserved to Aalulbayt Global Information Center