نویسنده: محمد نقیب زاده *
چکیده
علوم بلاغی (معانی، بیان و بدیع) با ارائه اصول و قواعد فصاحت و بلاغت، نقشی انکار ناپذیر در تبیین و تحلیل اعجاز بیانی قرآن و پاسخ دهی به شبهات اعجاز دارد. بیان کمیت و کیفیت این نقش آفرینی، ضمن ارائه جایگاه این علوم در موضوع اعجاز قرآن، ضرورت پرداختن به این دانش ها را در حوز مقدمات مباحث علوم قرآنی به تصویر خواهد کشید. اهمیت دانش های بلاغی در بحث اعجاز قران تا بدانجاست که نخستین کتاب های اعجاز قرآن بیشتر به طرح مباحث بلاغی پرداخته است.
به کمک دستاوردهای علوم بلاغی می توان علاوه بر پاسخگویی به دلایل و شبهات دیدگاه صرفه در راز اعجاز قران، اشکالات متعددی را در ابعاد اعجاز این کتاب الهی کرد. ایرادهایی مزبور در سه عرصه کلی اعجاز بیانی می توان به شبهات تکرار و تحدی پاسخ گفت و در حوزه اعجاز هماهنگی، شبهات مطرح در حوزه حصرها، تتشبیهات بلیغ و تقدیم و تأخیر واژگان قرآن را برطرف کرد. برخی از شبهات محتوایی که به هدف خدشه وارد کردن در معارف و مضامین آیات قرآن مطرح شده نیز بر همین اساس قابل پاسخ گویی است.
کلید واژه ها: اعجاز قرآن، علوم بلاغی، شبهات اعجاز بیانی، شبهات اعجاز هماهنگی، شبهات اعجاز محتوایی قرآن.
مقدمه
مقصود از علوم بلاغی مجموعه قواعدی است که به کمک بخشی از آنها، حالات هماهنگی سخن عربی با مقتضای حال شناخته می شود (علم معانی) و به یاری بخشی دیگر، ارائه معنایی واحد به شیوه های مختلف بیانی با درجه وضوح متفاوت، آموخته می شود (علم بیان) و سرانجام با توجه به بخش سوم این دانش ها (علم بدیع)، شیوه ها و امتیازاتی از سخن، روشن می گردد که موجب زیبایی و خرمی آن می گردد و به آن، جامه ی ارزش مندی، رونق و لطافت پوشاند. (۱)
در میان مباحث علوم قرآن، موضوع اعجاز، ارتباط تنگاتنگی با علوم بلاغی دارد؛ زیرا در بین وجوه مختلف اعجاز قرآن، اعجاز بیانی یا فصاحت و بلاغت، مهم ترین وجه اعجاز این کتاب الهی محسوب می شود و مباحث علوم بلاغی، در جهت تبیین و تحلیل شگفتی های بیانی قرآن، نقشی انکار ناپذیر دارد.
از سوی دیگر، صرف نظر از سخنان هر یک از دانشمندان قرآن پژوه در وجوه اعجاز، تردیدی نیست که هرگز وجه اعجاز بلاغی قرآن مورد نزاع و جدل قرار نگرفته است و یگانه موضوع مورد نزاع در میان فرقه های مختلف اسلامی در این خصوص، آن است که آیا بلاغت قرآن، تنها وجه اعجاز آن است یا در کنار این وجه، وجوه اعجاز دیگری نیز وجود دارد؟ به تصریح خطابی، اعجاز بیانی، وجه اعجازی است که بیشتر دانشمندان اهل تحقیق آن را اختیار کرده اند؛ (۲) چنان که برحسب سیر تاریخی طرح اعجاز قران نیز، می توان نخستین وجه اعجازی مطرح میان مسلمانان را همین اعجاز بیانی دانست؛ چرا که عرب، با ذوق سالم فطری خویش و درک عرفی از فصاحت و بلاغت، به شگفتی اعجاز بلاغی قرآن پی می برد و همین یکی از عوامل عمده گرایش افراد لجوج و سرکش معاند برای شنیدن آیات وحی و لذت بردن از آن بوده است. (۳) ولی با گذشت زمان و انتشار اسلام در اقصی نقاط عالم و توسعه این دین در میان غیر عرب ها ، درک فطری اعجاز، رنگ باخت و در نتیجه، موضوع اعجاز از مرحله ذوق فطری به مرحله دریافت علمی تغییر جهت داد و درک آن برای چنان افرادی، نیازمند آگاهی یافتن از لغت و ادبیات عرب و نیز احاطه به اسلوبهای بیانی عربی گشت. (۴) ولی با این همه باز هم مهم ترین وجه اعجازی قران همان اعجاز بیانی باقی ماند. شاید به جهت همین ارتباط وثیق میان اعجاز بیانی و علوم بلاغی، پیشینیان، دو علم معانی و بیان را علم دلائل الاعجاز می نامیدند. (۵)
در مقایسه با سایر وجوه اعجاز نیز اعجاز بیانی، پیشینه ای به قدمت تاریخ نزول قرآن دارد. بدین جهات که اولاً بخش قابل توجهی از آن وجوه، مانند اعجاز غیبی، تشریعی و علمی، نسبت به تمامی آیات قران، فراگیر نیست؛ در نتیجه، بخشی از آیات قرآن از شمول موضوع اعجاز خارج می شوند، اما اعجاز بیانی یکی از وجوهی است که همه آیات قرآن را دربرمی گیرد. ثانیاً وجوه یاد شده، برای عرب زمان نزول به وضوح اعجاز بیانی نبود و دست کم برخی از آنها، درباره تعدادی از وجوه مزبور، درک روشنی نداشتند و با توجه به شرط تحدی، مبنی بر ضرورت درک مخاطبان درباره موضوع مورد تحدی، فرض درخواست هماوردی بر پایه چنان وجوه غیر روشنی، معقول نیست. (۶)
جهت گیری اولین کتاب های اعجاز نیز ارائه اعجاز بیانی قران بوده است که در سیر تاریخی طرح وجوه اعجاز، بیان خواهد شد.
با این توضیحات از سویی اهمیت وجه اعجاز بیانی و بلاغی قرآن در قیاس با سایر وجوه اعجاز قرآن روشن می گردد و از سوی دیگر ضرورت پرداختن به علوم بلاغی که زمینه ساز فهم و اثبات این وجه از اعجازند، تبیین می یابد.
در جستجو از پیشینه پژوهش در این باره، علاوه بر مطالبی که در کتاب های سنتی علوم قرآن و اعجاز در قالب بیان نمونه هایی از مباحث بلاغی اثرگذار در فهم اعجاز آمده است، (۷) تنها یک مقاله در ارتباط نسبی با موضوع این نوشتار، با عنوان « تفاسیر بلاغی و اعجاز قرآن» (۸) یافت شد. مقاله مزبور در دو محور سامان یافته است: یک. سیر تاریخی بررسی اعجاز قرآن که به صورت گزارشی، دیدگاه های دانشمندان قدیمی بلاغت را در باب اعجاز قرآن، به اشاره ذکر کرده است. دو. اعجاز قرآن در پژوهش های معاصران. در این بخش نمونه هایی از تحقیقات قرآن پژوهان امروزی، اعم از مسلمانان و غریبان، گزارش شده است. در این نگاه گزارش گرانه، مستقلاً به نقش علوم بلاغی در موضوع اعجاز قرآن نگریسته نشده است.
در مقاله حاضر، حاصل بررسی ارتباط علوم بلاغی و اعجاز قرآن، در قالب سه مبحث سامان داده شده است: نخست به وجود مباحث بلاغی در کتاب های اولیه اعجاز قرآن اشاره شده سپس دیدگاه صرفه، در پرتو دستاوردهای علوم بلاغی نقد و بررسی شده و در نهایت با بیان برخی از شبهات مربوط به ابعاد اعجاز قرآن، پاسخ بلاغی آنها طرح گشته است.
جایگاه علوم بلاغی در اعجاز
نخستین کتاب های اعجاز قرآن، با وجود در برداشتن دیدگاه های کلامی، بیشتر به طرح مباحث بلاغی پرداخته است؛ مثلاً رساله های خطابی و باقلانی اشعری و رمانی معتزلی، با اینکه از کتاب های اعجاز قرآن به شمار آمده اند، جایگاه ویژه ای در میان کتب بلاغی دارند؛ چنان که پس از پدید آمدن نگاشته های مستقل بلاغی، همگی آنها در خدمت اعجاز بلاغی قرآن درآمدند. عبدالقاهر جرجانی کتاب خود را در علم بلاغت می نگارد، اما نام آن را دلائل الاعجاز می نهد. ابوهلال عسکری با قرار دادن رتبه علم فصاحت و بلاغت پس از علم توحید، در مقدمه کتاب الصناعتین خویش نگاشته است: سزاوارترین دانشها به یادگیری و نگهداری، پس از دانش خداشناسی، علم فصاحت و بلاغت است که بدان، اعجاز کتاب الهی شناخته می شود. (۹) زمخشری بلاغی نیز بر این باور است که شناخت علم معانی و بیان برای درک معجزه پیامبر و آگاهی از لطائف آن، ضرورت دارد. (۱۰) سکاکی در مفتاح العلوم نوشته است: بلاغت به حدی می رسد که با اعجاز شگفت، قابل درک ولی غیر قابل وصف است و درک کننده چنین اعجازی نیز ذوق است که تن ها با یادگیری دو علم معانی و بیان به دست می آید. (۱۱)
حمزه بن یحی علوی در کتاب الطراز که در اسرار بلاغت نگاشته، با اختصاص فصلی، به طرح حقایق اعجاز، در مقدمه آن فصل، در بیان ارتباط مباحث بلاغی با اعجاز، نوشته است: این مباحث، وسیله و واسطه ای برای ارائه راز و مغز سخن است و هدف نهایی اندیشه ورزان، بیان لطائف اعجاز و کشف دقایق آن است. (۱۲) از همین رو وی درآمد ورود به بحث اعجاز را بحث های بلاغی قرار داده است.
با توضیحات و نقل دیدگاه های مذکور، ارتباط تنگاتنگ میان کتب بلاغی قدیم و موضوع اعجاز قرآن روشن می شود و جایگاه دانش بلاغت در اعجاز قرآن تبیین می گردد.
علوم بلاغی و پاسخگویی به شبهات اعجاز
به تناسب وجوه مختلفی که برای اعجاز قرآن گفته شده شبهاتی نیز مخالفان قرآن درباره هریک از آن وجوه و ریز موضوعات ذیل هر یک از آنها، طرح کرده اند و علوم بلاغی همچنان که در اصل تبیین اعجاز بیانی قرآن نقش آفرین است، در پاسخ گویی به شبهات اعجاز نیز می توان از دستاوردهای این علوم کمک گرفت؛ با این تفاوت که نقش علوم بلاغی در اثبات اعجاز، بیشتر ناظر به اعجاز بیانی و بلاغی قرآن است، اما در پاسخ به شبهه ها، این علوم، توان پاسخ گویی به برخی شبهات مربوط به سایر ابعاد اعجاز را نیز دارد؛ زیرا خاستگاه برخی شبهات ابعاد دیگر اعجاز قرآن بی توجهی به یکی از مباحث علوم بلاغی است که با توجه به آن مبحث، شبهه مورد نظر نیز مرتفع خواهد گشت.
نکته جالب توجه- پیش از پرداختن به اصل شبهات- این است که بخشی از شبهاتی که در طول تاریخ و امروزه از سوی مخالفان قرآن، طرح شده برگرفته از مطالبی است که در قالب پرسش و پاسخ فرضی و به اصطلاح «ان قلتَ، قلتُ» در لابه لای کتب قران پژوهان مدافع، به هدف دفاع از ساحت این کتاب الهی دربرابر حملات احتمالی، طرح و پاسخ یافته، اما بعدها مخالفان آنها را شبهات جدید وانمود کرده اند.
جالب توجه اینکه نقطه مرکزی و هدف اصلی شبهات درباره قرآن، زیر سوال بردن حقانیت و از سوی خدا بودن آن است که با نفی معجزه بودن آن تحقق می یابد و در مقابل، با اثبات اعجاز قرآن و خدایی بودن آن، زمینه بسیاری از آن شبهات- حتی اشکالات مربوط به سایر مباحث علوم قرآن از قبیل زبان قرآن، محکم و متشابه و...- خود به خود برطرف می گردد.
در ادامه، با بهره گیری از علوم بلاغی، به برخی از شبهات اعجاز پاسخ داده می شود:
۱. شبهات اعجاز بیانی
دستاوردهای علوم بلاغی، در مقایسه با سایر وجوه اعجاز قرآن، به جهت تناسب موضوعی، بیشترین نقش را در پاسخ گویی به شبهات اعجاز بیانی دارند؛ از این رو این دسته از شبهات در ابتدای بیان نمونه ها قرار گرفته اند که در ذیل به برخی از آنها می پردازیم:
۱-۱. شبهه تکرار
یکی از شبهاتی که پیوسته مخالفان، درباره بخش های مختلف قرآن، طرح کرده اند، شبهه تکراری بودن برخی مطالب یا آیات- اعم از تکرار لفظ آیه یا معنای آن- و ناسازگاری تکرار ، با فصاحت و بلاغت است. این شبهات را می توان در دو دسته کلی طبقه بندی کرد:
۱. تکرار در بیان و نقل برخی حوادث تاریخی؛ مثلاً قرآن کریم داستان حضرت آدم را در سوره هایی متعدد، و در ابعاد گوناگون بیان کرده است؛ شبیه چنین وضعیت نسبت به سایر پیامبران ذکر شده در قرآن نیز با نوسان در فراوانی، مشاهده می شود. (۱۳) یکی از اشکالات پیامد این موضوع، اختلاف در تعبیر و گزارش قرآن از حوادث معین است که شبهه ناسازگاری بیان و ناهماهنگی در نقل را نیز به وجود آورده است.
۲. مکرر آمدن بعضی از آیات خاص، مانند تکرار سی و یکباره کریمه «فبای آلاء ربکما تکذبان» در سوره الرحمن، یا بیان دهگانه کریمه «فویل یومئذ للمکذبین» در سوره مرسلات.
دانشمندان بلاغی و قرآن پژوهان، در هر یک از این موارد، توجیهاتی برای اثبات ضرورت یا دست کم، فائده داشتن تکرار، ارائه کرده اند.
اما در خصوص تکرار قصه های قرآنی، از دیرباز، قرآن پژوهان برای یافتن توجیهی منطقی در این باره، اهتمام داشته اند. مرحوم شیخ طوسی از مفسران قدیم شیعه در مقدمه تفسیر خویش، به هدف ارائه راه حل، چنین توجیه کرده است که پیامبر سوره های مختلف را به قبیله های گوناگون می فرستاد. پس با فرض تکرار نشدن قصه ها، قصه هر یک از پیامبران تنها به گروهی خاص ارسال می شد و دیگران، از آن بی اطلاع می ماندند. (۱۴)
این پاسخ، با وجود اقناعی بودن، نشان از وجود دغدغه این تکرار در میان قدما دارد. ولی در نگاهی بلاغی، می توان ضمن اشاره به اهداف و ویژگی های قصه در قرآن، مفید بودن چنین تکرارهایی را نتیجه گرفت و ساحت قران را از تطویل و حشو زائد، مبرّا دانست.
به لحاظ اهداف، شاید بتوان گفت داستان های قرآنی به جهت تنوع، گستردگی و محتوای بلند، برخوردار از همان اهداف مجموعه قرآن است؛ هدف هایی از قبیل: اثبات وحدانیت الهی، اثبات وحی و رسالت، یکپارچگی ادیان توحیدی، انذار و تبشیر، ارائه گستردگی قدرت الهی، بیان پیامد خیر و شر، دعوت به صبر و پرهیز از جزع، تشویق به شکرگزاری و تقبیح ناسپاسبی و امثال اینها (۱۵). ولی با توجه به بازگشت مجموعه این اهداف در نگاهی کلی به هدف هدایتی قرآن، می توان موضوع هدایتگری را در مجموعه داستان های قرآنی، مشاهده کرد و بر همین اساس، به توجیه تکرار در برخی فقرات داستان ها پرداخت. تعقیب این هدف هدایتگری در قرآن کریم، باعث تأکید بر حلقه هایی از داستان شده که در برآورده ساختن این مقصود، تأثیری بیشتری داشته است؛ مثلاً در داستان حضرت آدم، صحنه سرباز زدن شیطان از سجده بر آدم با تعابیر مختلف، در هفت جای قرآن تکرار گشته (۱۶) یا ماجرای وسوسه شیطان نسبت به آدم و حوا در خوردن از درخت ممنوعه، در پنج مورد، اشاره شده است. (۱۷) در داستان حضرت موسی نیز که پربسامدترین داستان قرآنی است، برخی حلقات داستان به طرزی شگفت، در کانون تأکید قرار گرفته است؛ مانند استکبار فرعون و اطرافیان او در سی و هفت مورد و بیان نعمت ها و الطاف خداوند، در حق بنی اسرائیل، با حدود هفده بار اشاره (۱۸) . در مقابل، وانهادن برخی حلقه های دیگر یا اشاره نکردن به برخی جزئیات مورد توجه داستان سرایان از قبیل نام شخصیت های قصه یا محل دقیق وقوع حادثه، بر همین اساس قابل توجیه است.
نکته بلاغی دیگر در تکرار قصه های قرآن، قابلیت شگرف و اعجازی بیانات قرآنی در تنوع تعبیر و گونه گون آوردن عبارت است که به گفته باقلانی، آوردن یک قصه با الفاظ گوناگون، به صورتی که معنا و پیام قصه دگرگون نشود، کاری بس دشوار و بیان گر فصاحت و بلاغت است. (۱۹) از سوی دیگر این، ویژگی قرآن است که با وجود تکرار، تعابیر ناروا یا ملال آور پدید نیامده است. (۲۰)
و اما تکرار برخی آیات خاص نیز زیر مجموعه موضوع بلاغی اطناب (۲۱) قرار می گیرد که با وجود نکته و فائده در تکرار، بی آنکه تطویل و حشو محسوب گردد، توجیه بلاغی می یابد. یکی از انگیزه های معقول تکرار، تأکید بر نکته ای مهم و حیاتی است که با یک بارگفتن، اثر لازم را در مخاطب بر جای نمی نهد و گاهی لازم است برای القای بهتر مطلب به مخاطب یا تثبیت هرچه بیشتر آن در ذهن وی یا توجه دادن او به اهمیت موضوع، جمله مورد نظر چند بار با یک تعبیر تکرار شود. ضمن اینکه پدیده تکرار در ادبیات عرب، سابقه ای دیرینه دارد. برخی از شعرای عرب، به هدف تأکید بر جمله یا واژه ای خاص، آن را به صورت مکرر در شعر خود آورده اند که نمونه هایی از این دست، در برخی کتب تفسیری، لغوی و بلاغی، به منظور توجیه تکرارهای قرآنی نقل شده است (۲۲)
پینوشتها:
* دانشجوی دکتری رشته تفسیر و علوم قرآن. دریافت: ۶/۶/۸۹- تأیید: ۱۵/۷/۸۹ naghibzadeh@anjomedu.ir
۱- ر.ک: سعد الدین تفتازانی،شرح المطول،ص ۳۳ و ۳۰۰؛ شرح المختصر، ج۱ص۳۴ و ج ۲ ص ۲و۱۳۵؛ سید احمد هاشمی، جواهر البلاغه، ص ۴۴، ۱۹۷ و ۲۹۵
۲- خطابی، ثلاث رسائل فی اعجاز القران،ص ۲۴
۳- در این باره داستان استراق سمع ابوسفیان و ابوجهل و خنس بن شریق در کنار خانه پیامبر برای گوش فرادادن به نوای ملکوتی قران خواندنی است ر.ک: ابن هشام، السیره النبویه، ج ۲، ص ۱۵۶
۴- ر.ک محمود السید شیخون، الاعجاز فی نظم القران، ص ۱۵-۱۴
۵- ر.ک: ابن عاشور، التحریر و التنویر، ج۱، ص ۱۷
۶- ر.ک: عبدالعزیز عبدالمعطی عرفه، قضیه الاعجاز القرآنی، ص ۷۱
۷- ر.ک: عبدالرحمن سیوطی، معترک الاقران فی اعجاز ال قرآن، ج۱ ص ۴۲-۳۱ و ۱۴۲-۱۲۸ و ۳۵۱-۲۰۲ و نیز ر.ک: الاتقان فی علوم القرآن، ج ۳ ص ۳۳۰-۱۲۰ انواع ۵۸-۵۲
۸- عیسی جی. بولاتو، ترجمه حسین فروزانفر، پژوهش های قرآنی، بهار و تابستان ۱۳۷۸ ، ش ۱۷ و ۱۸ ص ۳۴۶
۹- ابوهلال عسکری، کتاب الصناعتین، ص۷
۱۰- محمود زمخشری، کشاف، ج۱ص ۳
۱۱- سکاکی، مفتاح العلوم، ص ۴۱۶
۱۲- حمزه بن یحیی علوی، الطراز، ج۳ص ۳۶۸
۱۳- ر.ک: محمد محمدیان، الفهرست الموضوعی لآیات القرآن، ج۲ص ۴۶۵-۲۲۳
۱۴- ر.ک: التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱،ص ۱۴
۱۵- ر.ک: سید قطب، التصویر الفنی فی القرآن، ص ۱۴۴
۱۶- ر.ک: بقره ۳۴: اعراف ۱۲-۱۱؛ حجر ۲۹-۳۳؛ اسراء ۶۲ ؛کهف ۵۰ ؛طه ۱۱۷-۱۱۶؛ ص ۷۶-۷۲
۱۷- بقره۳۶؛ اعراف ۲۲-۲۰ و ۲۷؛ طه ۱۱۵ و ۱۲۱-۱۲۰
۱۸- ر.ک: الفهرست الموضوعی لآیات القرآن،ج ۲ص ۳۱۴-۳۱۲ و ۳۲۴-۳۲۲
۱۹- ر.ک: ابوبکر باقلانی، اعجاز القرآن، ص ۵۱
۲۰- ر.ک: التاتقان فی علوم القرآن، ج۳ص۲۳۱
۲۱- اطناب در اصطلاح علم معانی این است که گوینده، مقصود خویش را با الفاظی فزونتر از حد معمول ولی با فائده بیان کند ر.ک: شرح المطول، ص ۲۸۴؛ شرح المختصر، ج۱، ص ۲۶۹
۲۲- ر.ک: التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۱۵؛ سید مرتضی، امالی، ج۱ص۹۸-۸۳؛ تأویل مشکل القرآن، ص ۱۵۰؛ الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۸، ص ۱۶۰؛ تفسیر روح البیان، ج۹، ص ۲۹۳؛ احمد بن فارس، ترتیب مقاییس اللغه، ص ۹۵۶؛ محمد بن طیب باقلانی، الانتصار للقرآن، ج۲ص ۸۰۰
منبع: فصلنامه علمی- تخصصی قرآن شناخت شماره ۵