چکیده
بر اساس آموزههای دین مبین اسلام، زن جایگاهی رفیع در نظام هستی دارد و از دامن زن مرد به معراج میرود. در این نوشتار با تکیه بر آیات قرآن کریم گذری بر جایگاه و منزلت زن و نیز آشنایی با زنان برجستة تاریخ خواهیم داشت. بر اساس مهمترین یافتههای این تحقیق، زنان از ویژگیهای منحصر بفردی برخوردار بود که خداوند متعال به دفعات به آنها اشاره کرده است. افزون بر آن، زنانی همچون حضرت فاطمة زهرا، مریم، آسیه سلام الله علیهن و مادر حضرت موسی علیه السلام از آن دسته زنانی هستند که خداوند به اشاره یا تصریح از آنها به بزرگی یاد کرده است.
مقدمه
خداوند متعال انسانها را در قالب مردان و زنان به نیکوترین شکل و صورت آفریده و به هر یک جایگاه خاص به خود را داده است، چنانکه جایگاه هر موجود در جهان هستی، تابع اصل عدل و حکمت الهی است.
به طور کلی در نظام هستی، هر موجودی دارای دو جایگاه است؛ جایگاه «عام» «خاص» جایگاه عام زن، همان جایگاه موجودات دیگر به عنوان آفریدهی خدای متعال است. به لحاظ جایگاه خاصی که زن در این جهان دارد میتوان گفت او به مقتضای خلقت خویش از جایگاه ممتازی نیز برخوردار است که مرد قابلیت جانشینی آن را ندارد. جایگاهی که اگر آن را به عنوان یک امر الهی و عقلی، به انجام رساند به کمال انسانی خویش خواهد رسید.
در این نوشتار گذری کوتاه بر جایگاه زن از دیدگاه قرآن کریم خواهیم داشت.
۱. اهمیت اسلام به احیای شخصیت زن
زن در طول تاریخ جریان پر ماجرا و دردآلودى دارد كه از مهمترین مباحث«جامعهشناسى» روز بهشمار مىرود، به طور كلى دوران زندگى زن را به دو دوره مىتوان تقسیم كرد: نخست دوران ما قبل تاریخ كه امروز اطلاع صحیحى از وضع زن در آن دوره، در دست ما نیست، و شاید در آن دوران از حقوق طبیعى بیشترى برخوردار بوده است.
با شروع تاریخ بشر نوبت به دوره دوم رسید، در این دوره در بعضى از جوامع زن به عنوان یك شخصیت غیر مستقل در كلیه حقوق اقتصادى، سیاسى و اجتماعى شناخته مىشد، و این وضع در پارهاى از كشورها تا قرون اخیر ادامه داشت این طرز تفكر در باره زن حتى در قانون مدنى به اصطلاح مترقى فرانسه هم دیده مىشود كه به عنوان نمونه به چند ماده از موادى كه در باره روابط مالى زوجین سخن مىگوید اشاره مىشود.
«از ماده ۲۱۵ و ۲۱۷ استفاده مىگردد كه زن شوهردار نمىتواند بدون اجازه و امضاى شوهر خود هیچ عمل حقوقى را انجام دهد و هر گونه معامله براى او محتاج به اذن شوهر است»(البته در صورتى كه شوهر نخواهد از قدرتش سوء استفاده كرده و بدون علت موجه از اجازه دادن امتناع ورزد).
طبق ماده ۱۲۴۲ شوهر حق دارد به تنهایى در دارایى مشترك بین زن و مرد هر گونه تصرف كه بخواهد بكند و اجازه زن هم لازم نیست (البته با این قید كه هر معاملهاى كه از حدود اداره كردن خارج باشد موافقت و امضاى زن لازم نیست).
و از این بالاتر در ماده ۱۴۲۸ حق اداره كلیه اموال اختصاصى زن هم به مرد محول شده (البته با این قید كه در هر گونه معاملهاى كه از حدود اداره كردن خارج باشد موافقت و امضاى زن نیز لازم است)
در محیط پیدایش اسلام یعنى حجاز نیز قبل از ظهور پیغمبر اكرم (ص) با زن همان معامله انسان وابسته غیر مستقل انجام مىشد، رفتار آنها شباهت زیادى به بشرهاى نیمه وحشى داشت زیرا به وضع رسوا و ننگینى از زن بهرهبردارى مىكردند زن در محیط آنها آن چنان بى اراده و بى اختیار بود كه گاهى جهت ارتزاق صاحب خود در معرض كرایه قرار مىگرفت، محرومیت از تمدن، و ابتلاى به فقر آنها را گرفتار خشونت عجیبى كرده بود كه جنایت معروف" وأد" (زنده به گور كردن) را در مورد آنها مرتكب مىشدند.[۱]
آری قبل از اسلام در تاریخ عرب شاهد آنیم که زنان حتی از ابتداییترین حقوق انسانی محروم بودند و حتی گاهی حق حیات برای آنها قائل نمیشدند و پس از تولد، آنان را زنده به گور میکردند.
«وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظیمٌ»[۲]
«در حالی که هرگاه به یکی از آنها بشارت دهند دختری نصیب تو شده صورتش از فرط ناراحتی سیاه میشود و مملو از خشم میگردد.»
این واقعاً وحشتآور است که انسان پارهی تن خود را زنده زنده به خاک سپارد و به آن افتخار و مباهات کند.
آری تحقیر زن، تنها در میان عرب جاهلی نبود بلکه در میان اقوام دیگر و حتی شاید متمدنترین مردم آن زمان نیز، زن شخصیتی ناچیز داشت و غالباً با او به صورت یک کالا رفتار میشد.
با ظهور اسلام و تعلیمات ویژه آن زندگی زن وارد مرحلهی نوینی گردید که از دو مرحلهی گذشته فاصله زیادی داشت. اسلام ظهور کرد و با این خرافه در ابعاد مختلفش سرسختانه جنگید و دختردار شدن را به عنوان رحمت خدا به خانواده معرفی کرد. پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) با تمام مقامی که داشتند دست دخترش را میبوسید و به هنگام رفتن و مراجعت از سفر، او را دیدار میکرد.[۳]
پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) فرمود: «نعم الولدُ البنات، ملطفات، مجهزات، مونسات، مقلیات»
«چه فرزند خوبی است دختر! هم پر محبت است، هم کمک کار، هم مونس است و پاک و پاک کننده.»
اسلام، زن را مانند مرد به تمام معنی مستقل و آزاد میداند و هیچ تفاوتی از نظر داشتن روح کامل انسانی و اراده و اختیار، میان مرد و زن نگذاشته است.
۲. شأن و مقام زن از منظر آیات قرآن
مسائل متعددی راجع به شأن و مقام زن از قرآن کریم قابل استفاده است که برخی از آنها عبارتاند از:
۱-۲. تساوی مقام زن و مرد
قرآن کریم در این باره میفرماید:
الف. «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَتِ وَ الْقَنِتِینَ وَ الْقَنِتَتِ وَ الصَّدِقِینَ وَ الصَّدِقَتِ وَ الصَّبرِِینَ وَ الصَّبرَِاتِ وَ الْخَشِعِینَ وَ الْخَشِعَتِ وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقَتِ وَ الصَّئمِینَ وَ الصَّئمَتِ وَ الحَْفِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَفِظَتِ وَ الذَّاكِرِینَ اللَّهَ كَثِیرًا وَ الذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لهَُم مَّغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظِیمًا»[۴]
«به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شكیبا و زنان صابر و شكیبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق كننده و زنان انفاق كننده، مردان روزهدار و زنان روزهدار، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن و مردانى كه بسیار به یاد خدا هستند و زنانى كه بسیار یاد خدا مىكنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است.»
مفسران شیعه و سنی راجع به شأن نزول این آیه این داستان را نقل میکنند که روزی ام سلمه نزد پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله وسلم) آمد و گفت: چرا در قرآن کریم راجع به مردان آیاتی آمده، اما نسبت به زنان چیزی وجود ندارد؟
پس از آن بود که خداوند متعال این آیه را نازل کرد[۵] و فرمود که زن و مرد در پیشگاه او از نظر قرب و منزلت یکسانند. مهم این است که از نظر اعتقادی و اخلاقی واجد فضیلت باشند.
این آیات به خوبی روشن میکند، زن و مرد در کنار یکدیگر، همچون دو کفهی ترازو هستند و خداوند برای هر دو پاداشی یکسان بدون کمترین تفاوت قائل میشود.
گرچه بعضی از افراد گمان میکنند که کفهی سنگین شخصیت برای مردان است و زنان چندان جایگاهی ندارند! ولی بدون شک هیچگونه فرقی از نظر جنبههای انسانی و مقامات معنوی بین آنها نیست، و اگر تفاوتی هست در نظام جسمی، روحی، ... میباشد واین تفاوتها برای ادامهی نظام جامعهی انسانی ضروری است و آثار و پیامدهایی در بعضی از قوانین حقوقی زن و مرد ایجاد میکند.[۶]
ب: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیوةً طَیبَةً وَ لَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ یعْمَلُون»[۷]
«هرکس از مرد و زن ایمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهد به او حیات پاکیزه میبخشیم و پاداش آنها را بهتر از اعمالی که انجام دادهاند خواهیم داد.»
بر اساس این آیه، ملاک دستیابی به حیات طیبه اموری مانند تفاوت در جنسیت یا نژاد و رتبه اجتماعی نیست، بلکه تنها ملاک راستین، ایمان و عمل صالح است.
این آیه در حقیقت بیان میکند که کسانی که برای زن مقامی پایینتر از مقام انسانی مرد قائل بودند ثابت میکند که اسلام دینی مردمحور نیست. بلکه اگر در مسیر صحیح الهی قدم بردارند هر دو به طور یکسان از حیات طیبه برخوردار خواهند شد و از اجر مساوی در پیشگاه الهی بهرهمند خواهند شد.
ج: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ»[۸]
«ای مردم، ما همهی شما را از زن و مرد آفریدیم و آنگاه شعبههای بسیار و فرقههای مختلف گردانیدیم، تا بدانید که اصل و نژاد، مایهی افتخار نیست و بزرگوارترین شما نزد خدا کسی است که با تقواتر است، خداوند به کار نیک و بد مردم آگاه است.»
در این آیه کریمه نیز زنان و مردان هم ردیف یکدیگر قرار داده شده، و خداوند سبحان از نظر پاداش فرقی بین آنها نگذاشته است. بلکه قلم قرمز بر تمام امتیازات ظاهری و مادی کشیده و اصالت و واقعیت را به مسأله تقوا و پرهیزکاری میدهد.
این آیات بیانگر این حقیقتند که زن و مرد در ماهیت انسانی و بدون در نظر گرفتن سنخیت و جنس مشترکند. یعنی همانطور که مردان از استعدادهای متنوع برخوردارند و طبعاً میتوانند این استعدادها را به فعلیت برسانند، زنان نیز بدون هیچ کاستی دارای این استعدادها هستند و میتوانند این استعدادها را به فعلیت رسانند.
به عبارت دیگر، زن و مرد در فطرت خداشناسی، کسب معرفت، رسیدن به قرب الهی و دیگر استعدادها، همسانند و قابلیت این را دارند که به کمال و درجهی نهایی انسانیت دست یابند.
۲-۲. امتیازات مقام زنان
قرآن کریم ویژگیهای منحصر به فردی را برای زنان بر میشمرد که برخی از آنها عبارتاند از:
الف) زن و تکثیر نسل انسان
خداوند متعال در این باره میفرماید:
«نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنىَ شِئْتُم»[۹]
«زنان شما کشتزار هستند پس به کشتزارهایتان نزدیک شوید هرگاه که خواستید.»
در اینجا زنان تشبیه به مزرعه شدهاند و این تشبیه ممکن است برای بعضی سنگین آید که چرا اسلام دربارهی نیمی از نوع بشر چنین تعبیری کرده است؟ در حالی که نکتهی لطیفی در این تشبیه نهفته شده، در حقیقت قرآن میخواهد ضرورت وجود زن را در اجتماع انسانی نشان دهد که زن وسیلهی خاموش کردن شهوت و هوسرانی مردان نیست بلکه وسیلهای است برای حفظ حیات نوع بشر، این سخن در برابر آنها که نسبت به جنس زن همچون یک بازیچه یا وسیله هوسرانی مینگرند هشداری محسوب میشود.[۱۰]
وجود چنین جایگاهی برای زن، مسئولیت و وظیفهی او را در مرتبهی انسانی بسیار سنگین کرده تا آنجا که اگر وظیفه انسانی را با وجود چنین جایگاهی ترک میگوید، پایه و اساس فساد اخلاقی خواهد شد و اگر مسئولیت الهی حق را در این جایگاه عظیم تن دهد سعادت فردی و اجتماعی را تضمین کرده است به جهت وجود چنین جایگاه ممتازی، دامان زن، مدرسهی انسانسازی و او خود مربی این مدرسه انسانی است.
آری رحم زن دیندار، کشتزار مناسبی جهت پرورش انسان الهی میباشد.[۱۱]
ب) زن و ایجاد آرامش
خداوند متعال در آیات متعددی زن را مایه آرامش زندگی معرفی میکند:
«مِنْ ءَایاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكمُ مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُواْ إِلَیهَا»[۱۲]
«و از نشانههاى او اینكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در كنار آنان آرامش یابید.»
خداوند متعال در این آیات، آفرینش زنان را که مایة آرامشبخشی به زندگی است را از نشانههای خود معرفی میکند. به راستی وجود همسران با این ویژگیها، برای انسانها که مایهی آرامش زندگی است یکی از مواهب بزرگ الهی محسوب میشود و اگر کسی تفکر و تعلق کند متوجه میشود که این دو جنس مکمل یکدیگرند و مایهی شکوفایی و نشاط و پرورش یکدیگر میباشند و زن است که کانون خانواده را گرم و با نشاط نگه میدارد و باعث رشد و کمال انسان میشود.[۱۳]
آری خداوند متعال همسر بودن زن را آیهی خویش خوانده و اثر وجودی او را سکون دانسته. و این خود دلالت بر ویژگی ممتازی دارد که در زن وجود دارد.
ج) زن و مقام مادری
از دیگر ویژگیهای ممتاز زنان که سیمایی انسانی و رحمانی به آنها بخشیده است، شأن و منزلت مادری است. خداوند متعال در این باره میفرماید:
«وَ وَصَّینَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً ...»[۱۴]
«ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، مادرش او را با ناراحتی حمل میکند و با ناراحتی بر زمین میگذارد و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش سی ماه است.»
در این آیه لزوم حقشناسی در برابر مادر یادآور شده و بر سه محور اساسی تأکید میشود:
الف) دوران حمل: قرآن کریم در این آیه رنجها و مرارتهای مادران را در دوران حمل خاطرنشان میسازد؛ «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً»
ب) وضع حمل: بر اساس این آیه مادران به هنگام وضع حمل نیز سختی و رنج فراوانی را متحمل میشوند؛ «وَضَعَتْهُ كُرْهاً»
ج) دوران شیردهی: دوران طولانی مدت شیردهی نیز یکی دیگر از مقاطع پر زحمت دوران زندگی مادران است که در این آیه مورد تأکید قرار گرفته است. «حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً»
وی در طول این سی ماه بزرگترین ایثار و فداکاری در مورد فرزندش انجام میدهد، چنانکه با صبر و حوصله تمام نیازهای فرزند را تشخیص داده و برآورده میکند.
مسأله نیکی به پدر و مادر از اصول مهم انسانی است که حتی کسانی که پایبند به دین مذهبی نیستند نیز به طور فطری والدین را محترم میشمارند. بنابراین به فرمان خداوند باید در مقابل خدمات بزرگ پدر و مادر نیکیهای بزرگ و برجسته انجام شود.[۱۵]
و منظور نمودن این موضوع از جانب خداوند، خود اظهار قدردانی از زحمات مادر و محبت مادری اوست.
در حدیث آمده که مردی نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آمد و عرض کرد: «مَن اَبَّر؟ قال امُک قال ثُمَّ مَن؟ قال: امّک. قال: ثُمَّ مَن؟ قال: امّک. قال: ثُمَّ مَن؟ قال: اباک.» [۱۶]
ای رسول خدا به چه کسی نیکی کنم؟ فرمود: به مادرت، عرض کرد بعد از او به چه کسی؟ فرمود: به مادرت برای سومین بار عرض کرد: بعد از او؟ فرمود به مادرت، و در چهارمین بار وقتی این سؤال را تکرار کرد فرمود: به پدرت.
نتیجه اینکه، یک زن، نقش عظیمی در ایجاد آرامش و محبت در زندگی و نقش پرورش جنین سالم و تربیت صحیح فرزندان در مسیر الهی، میتواند داشته باشد. و به خاطر همین است که اسلام تأکید بر ماندن زن در جایگاه عظیم انسانیاش دارد.
در تاریخ شاهد آنیم که مردان بزرگ جهان، موفقیتشان، مرهون پاکی ولادت آنها و تربیت صحیحشان در زندگی بوده است.
۳. زنان برجسته در قرآن
قرآن کریم در آیات متعددی از زنان نام میبرد که نقش بزرگی در تاریخ زندگی پیامبران الاهی داشتهاند و خداوند به بزرگی از آنها یاد کرده است. برخی از آنها عبارتاند از:
۱-۳. حضرت زهرا (سلامالله علیها)
قرآن کریم اگر چه به صراحت از این بانوی بزرگ عالم اسلام یاد نکرده است، اما آیاتی وجود دارد که به گفته مفسران، منطبق بر حضرت فاطمه سلام الله علیها میشود.
الف) «إِنَّا أَعْطَینَاكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انحَْرْ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْترَ»[۱۷]
«ای رسول ما به تو عطای بسیار بخشیدیم. پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن! دشمن تو قطعاً بریدهنسل و بىعقب است»
«کوثر» یک معنی جامع و وسیع دارد و آن خیر کثیر و فراوان است که میتواند مصادیق زیادی داشته باشد؛ اما بسیاری از بزرگان شیعه یکی از روشنترین مصداقهای آن را وجود مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دانستهاند چرا که شأن نزول آیه میگوید: «آنها پیغمبر اکرم را متهم میکردند که نسلی نخواهد داشت. قرآن ضمن نفی سخن آنها میگوید: «ما به تو کوثر دادیم.» و از این تعبیر استنباط میشود که این «خیر کثیر» همان فاطمه (سلامالله علیها) است زیرا نسل و ذریه پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) به وسیله همین دختر گرامی در جهان انتشار یافت. نسلی که نه تنها فرزندان جسمانی پیغمبر بودند، بلکه آئین او و تمام ارزشهای اسلام را حفظ کردند و به آیندگان ابلاغ نمودند، نه تنها امامان معصوم اهل بیت (علیهم السلام) که آنها حساب مخصوص به خود دارند بلکه هزاران تن از فرزندان حضرت فاطمه (سلامالله علیها) در سراسر جهان پخش شدند که در میان آنها علمای بزرگ و نویسندگان و فقه و محدثان و مفسران والامقام بودند که با ایثار و فداکاری در حفظ آئین اسلام کوشیدند و این آیات نشانگر مقام شامخ حضرت زهرا (سلامالله علیها) به عنوان الگوی زن نمونه میباشد.[۱۸]
ب) «فَمَن حاجّک فیه من بعد ما جاءَک فیه من بعد ما جاءَک من العلم فَقُل تعالَوا نَدعُ انبائنا و انباءَکم و نساءشنا و نساءکم و انفسنا و انفسکُم ثُمَّ نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین»
«پس هر که در این باره پس از دانشی که تو را حاصل آمده با تو محاجه کند بگو بیاورید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیک خود را فراخوانیم؛ پس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم.»
در آیه فوق خداوند به پیامبر خود دستور میدهد که هرگاه پس از استدلالات روشن، کسی درباره عیسی با تو گفتگو کند و به جدال برخیزند به او پیشنهاد مباهله کن که زنان و فرزندان خود را
بیاورند و تو هم فرزندان و زنان خود را دعوت کن و دعا کنید تا خداوند دروغگو را رسوا کند.
در این کار سرنوشتساز و حساس زهرا (سلام الله علیها) همپای، شوهر و دو فرزند خود شرکت کند، خداوند برای تکریم وی، واژهی «نسائنا» به کار برد، چرا که پیامبر غیر از زهرا (سلام الله علیها) هیچ زنی برای مباهله نیاورد.[۱۹]
این آیه بیانگر این است که تفاوت جنسی در قرب به خدای تأثیری ندارد و زنان در مواقع حساس به سهم خود در پیشبرد اهداف اسلامی همراه مردان در برابر دشمن ایستادهاند.
همانگونه که صفحات درخشان زندگی فاطمه (سلام الله علیها) بانوی نمونه اسلام و دخترش (سلاماللهعلیها) زینب کبری و زنان دیگر گواه این حقیقت است.[۲۰]
۲-۳. حضرت مریم (سلام الله علیها)
حضرت مریم سلام الله علیها خود یکی از معجزات الاهی به شمار میآید که بسیار مورد توجه خداوند متعال بوده است. هموست که زندگی خود را تحت سرپرستی یکی از پیامبران بزرگ خداوند یعنی حضرت زکریا علیه السلام سپری کرد. هموست که خداوند متعال از غیب او را روزی میدهد:
«كُلَّما دَخَلَ عَلَیها زَكَرِیا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیمُ أَنَّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یرْزُقُ مَنْ یشاءُ بِغَیرِ حِساب»[۲۱]
«هر زمان زكریا وارد محراب او مىشد، غذاى مخصوصى در آن جا مىدید. از او پرسید: «اى مریم! این را از كجا آوردهاى؟!» گفت: «این از سوى خداست. خداوند به هر كس بخواهد، بى حساب روزى مىدهد.»
وی در عین پاکدامنی به خواست خدا باردار شد و چه افتخاری از این برتر که انسانی با فرشتگان هم سخن شود آن هم سخنی که بشارت برگزیدگی او از سوی خدا و طهارت و برتری او بر تمام زنان جهان باشد و این جز در سایهی تقوا، ایمان و عبادت او محقق نمیشود.[۲۲]
آیات متعددی در قرآن کریم به ابعاد شخصیتی حضرت مریم سلام الله علیها پرداخته است که در اینجا به بیان شاخصترین این آیات بسنده میشود:
«وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَئكَةُ یامَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَئكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفَئكِ عَلىَ نِسَاءِ الْعَالَمِین»[۲۳]
«و(به یاد آورید) هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مریم! خدا تو را برگزیده و پاك ساخته؛ و بر تمام زنان جهان، برترى داده است.»
بر اساس این آیه، حضرت مریم سلام الله علیها مورد خطاب ملائکه قرار میگیرد. او برگزیدة خداوند بوده و برترین زنان در دوران خویش به شمار میآید، چنانکه از این آیه به روشنی مقام عصمت او نیز به دست میآید، چرا که او تطهیرشده به وسیلة خداوند معرفی شده است.
باید خاطرنشان ساخت که در رابطه با عیسی (علیهالسلام) صحبت از یک مادر نمونه و شایسته به صفات انسانی بدون دخالت پدر است که شاید در آن روزگار وجود پدری به این شأن و مقام از محالات بود و حکمت باری تعالی چنین اقتضا نمود که آفرینش روح الله را یکجا به مادری آراسته به کمال انسانی واگذار نماید و برای بزرگداشت مقام زن و مقام مادری، از او به کرات در قرآن خویش یاد کرده به این معنا که زن در خور چنین مقامی است.
آری یک زن میتواند به چنین مقامی نائل شود که بزرگترین شخصیت در جهان خود باشد.[۲۴]
۳-۳. آسیه
قرآن کریم تصویری با عظمت از آسیه سلام الله علیها ارائه کرده و بالاترین مقام انسانیت یعنی الگو بودن برای دیگر انسانها را به او میدهد.
هنگامی که آسیه سلام الله علیها معجزه موسی را در مقابل ساحران مشاهده کرد اعماق قلبش به نور ایمان روشن شد و از همان لحظه به موسی ایمان آورد. او پیوسته ایمان خود را پنهان میکرد؛ ولی ایمان و عشق به خدا چیزی نیست که بتوان آن را همیشه کتمان کرد، هنگامی که فرعون از ایمان او با خبر شد بارها او را نهی کرد و اصرار داشت که دست از دامن آیین موسی بردارد و خدا او را رها کند؛ ولی این زن با استقامت هرگز تسلیم خواسته فرعون نشد، سرانجام فرعون دستور داد که دست و پاهایش را با میخها بسته در زیر آفتاب سوزان قرار دهد و آسیه در لحظات آخر عمر خود این دعا را نمود که: پروردگارا برای من خانهای در بهشت در جوار خودت بنا کن.[۲۵]
قرآن کریم در این باره میفرماید:
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لىِ عِندَكَ بَیتًا فىِ الْجَنَّة»[۲۶]
«برای کسانی که ایمان آوردهند، خدا همسر فرعون را مثل آورده، آن گاه گفت پروردگار: پیش خود در بهشت خانهای برایم بساز و مرا از فرعون و کردارش نجات ده»
در این مناجات عظمت روحی، مقام قرب و معنویت او به خوبی روشن میشود زیرا خانهی بهشتی را نیز برای، نزد خدا بودن میطلبد.
این سه جمله آسیه چقدر حساب شده و دقیق است، جملههایی که میتواند برای همه زنان و مردان مؤمن جهان الهام بخش باشد، جملههایی که بهانه واهی را در دست تمام کسانی که فشار محیط یا همسر را، مجوزی برای ترک اطاعت خدا و تقوی میشمرند، می گیرد.
آری، آسیه، چنان عظمتی را در قرب به خدا برای خود کسب کرد که خدای تعالی به او مباهات میکند.
۴-۳. مادر حضرت موسی (علیه السلام)
از دیگر زنانی که در قرآن کریم از آنها به بزرگی یاد شده است، مادر حضرت موسی علیه السلام است. خداوند متعال آن هنگام که به آن مادر دستور داد تا کودکش را به دریا بیندازد، فرمود:
«وَ أَوْحَینا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیهِ فَأَلْقیهِ فِی الْیمِّ وَ لا تَخافی وَ لا تَحْزَنی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلینَ»[۲۷]
«ما به مادر موسی الهام کردیم که او را شیرده. پس هنگامی که بر او ترسیدی او را در دریای نیل بیفکن و مترس و غمگین مباش که ما او را به تو باز میگردانیم و او را از رسولان قرار میدهیم.»
آری، زمانی که خواست خداوند بر این متعلق گرفت که موسی را به دریای نیل بیندازد، یک الهام الهی، قلب مادر موسی را روشن ساخت، الهامی که ظاهراً او را به کار خطرناکی دعوت میکند ولی با این حال از آن احساس آرامش مینماید و یک مأموریت الهی است که به هر حال باید انجام شود و تصمیم گرفت به این الهام لباس عمل بپوشاند و نوزاد خویش موسی علیه السلام را به نیل بسپارد.
در این آیهی شریفه خداوند به مادر حضرت موسی علیه السلام الهام میکند و اینکه خداوند سبحان او را مورد خطاب قرار داده، مقام شامخی است که به یک زن نمونه عرضه داشته است.
کلام آخر
از آنچه گذشت میتوان چنین نتیجه گرفت که در نظام فکری دین اسلام، زن جایگاهی رفیع و مسئولیتهای بزرگی دارد، که اگر در جایگاه اصلی خود که همگام با ساختمان وجودی اوست، قرار گیرد، بسیاری از مشکلات خانواده و اجتماع حل میشود. اما اگر از این جایگاه جدا شود در قربانگاه شهوت پرستان بیدرد، در پشت پردههای نفاق و در پوششی زیبا بنام آزادی، قربانی میشود. در این هنگام هرگز نباید از او پرورش انسان صالح انتظار داشت، چرا که فرزندان در رحم ناپاک و خوردن شیر آلوده و غذای حرام، متمایل به فضایل نمیشوند.
و در آخر باید گفت، گوش ندادن به ندای فطرت، عقل، وجدان، قرآن، ارزش و مقام زن، این موجود الهی، متزلزل میشود و او را جایگاه الهی جدا میکند.
کتابنامه
۱. قرآن کریم
۲. آلوسی، سیدمحمود، روح المعانی، بیروت، دارالكتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
۳. ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، عربستان سعودی، مكتبة نزار مصطفی الباز، ۱۴۱۹ق.
۴. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التاویل، قم، نشر البلاغة، ۱۴۱۵.
۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، یروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ق
۶. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی
۷. فخررازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۸۱
۹. امین زاده، محمدرضا، جایگاه اخص و ممتاز زن، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۳.
۱۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۵ش
۱۱. همایونی، علویه، زن مظهر خلاقیت الله،
پی نوشتها
[۱] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۶۱ و ۱۶۲.
[۲]. نحل/۵۸.
[۳] . همان، ج۱۱، ص۲۷۵ و ۲۷۶.
[۴]. احزاب/۳۵.
[۵] . شیخ طوسی، التبیان، ج۸، ص۳۴۲، ابن ابی حاتم رازی، تفسیر القرآن العظیم، ج۹، ص۳۱۳۳.
[۶]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۳۹۲.
[۷]. نحل/۹۷.
[۸]. الحجرات / ۱۳.
[۹]. بقره/۲۲۳.
[۱۰]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۴۱.
[۱۱]. امینزاده، محمدرضا، جایگاه اخص و ممتاز زن، ص۲۱.
[۱۲]. روم/۲۱.
[۱۳]. مکارم شیرازی، ناصر، همان، ج۱۶، ص۴۱۲.
[۱۴]. احقاف/۱۵.
[۱۵]. مکارم شیرازی، ناصر، همان، ج. ۲۱، ص۳۲۵ – ۳۲۷.
[۱۶] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۵۹.
[۱۷]. کوثر/۱-۳.
[۱۸]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۳۷۷.
[۱۹] . شیخ طوسی، التبیان، ج۲، ص۴۸۵، طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۷۶۳، فخررازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج۸، ص۲۴۷، زمخشری، محمود، الکشاف، ج۱، ص۳۶۸، آلوسی، سیدمحمود، روح المعانی، ج۲، ص۱۸۱.
[۲۰]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۵۸۱، ۵۹۰.
[۲۱] . آل عمران/۳۷.
[۲۲]. مکارم شیرازی، ناصر، همان، ج۲، ص۵۴۲.
[۲۳]. آل عمران/۴۲.
[۲۴]. همایونی، علویه، زن مظهر خلاقیت الله، ص۷۹.
[۲۵] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۳۰۲ و ۳۰۳.
[۲۶]. تحریم/۱۱.
[۲۷].قصص/۷.
نویسنده: زینت پاکاری