در ابتدا دانستن این مطلب ضروری است كه بر هرامر خارق العاده ای معجزه اطلاق نمی شود. بلكه با توجه به تعریف و ویژگی هایی كه علماء و متكلمین از معجزه مطرح كرده اند، به راحتی می توان معجزه ای را كه دلالت بر صدق حقانیت نبی می كند از غیر آن تشخیص داد.
علماء تعاریف متعددی از معجزه ارائه داده اند كه گاه تفاوتی اندك در میانشان وجود دارد. برای ارائه تعریف نسبتا كاملی از معجزه می توان گفت: «معجزه امری است خارق العاده كه از جانب خداوند و به دست پیامبر صورت می پذیرد، در حالی كه با ادعای پیامبری و تحدی همراه است و با مدعای پیامبر مطابقت دارد و قابل تعلیم و تعلم نیست و دیگران از انجام آن ناتوان اند».(۱)
دقت و توجه به هر یك از این قیود و عناصری كه در تعریف به كار رفته، معجزه را از اموری چون كرامت، سحر و جادو و دیگر امور خارق العاده مجزا می سازد. مثلا این دو ویژگی: «قابل تعلیم و تعلم نبودن» و «قابل معارضه نبودن» بیانگر تفاوت معجزه با اموری همانند سحر و جادو و شعبده بازی و كارهای مرتاضان و امثان آن است چرا كه همگی آنها هم از طریق آموختن و تمرین حاصل می شوند و هم از سوی دیگر افراد برتر و بالاتر خنثی می شوند و دیگران كارهایی خارق العاده مشابه و برتری را ارائه می دهند در حالی كه معجزه امری فوق بشری است و دیگران هرگز قادر به شكستن آن نیستند. پس با توجه به آنچه تاكنون بیان شد معلوم می شود كه آدمی هر چند از طریق بالا بردن قدرت روحی خویش به هر طریق چه ریاضت مشروع و چه غیر آن، ممكن است بتواند امور خارق العاده ای همچون كرامت و غیب گوئی و... انجام بدهد اما اینها هرگز از باب اعجاز نیستند چرا كه هم تحت تعریف اعجاز قرار نمی گیرند و برخی از شرایطی كه برای معجزه بر شمردیم را دارا نمی باشد و هم بر اساس براهینی كه در ذیل خواهد آمد خدا هرگز اجازه چنین كاری را به مدعیان دروغین نبوت نخواهد داد و آنها را كه ادعای اعجاز دروغین دارند، به هر طریق ممكن رسوا و مفتضح می كند. همچون مسیلمة كذّاب كه به دروغ ادعای اعجاز و نبوت كرد و خواست چشمة كم آبی را با آب دهان پر آب كند، اما نه تنها آن را پرآب نكرد بلكه به كلی آن چاه برای همیشه خشك شد.
اما باید توجه داشت برای حل این شبهة مطرح شده، این مطالب به تنهایی كفایت نمی كند و همچنان جای این پرسش موجود است كه چگونه صادق بودن شخصی را كه ادعای پیامبری از سوی خداوند دارد، ثابت می شود؟ به دیگر سخن آیا امكان آن نیست كه شخصی هوا پرست و پیامبر نما مدعی نبوت شود و برای صدق ادعای خویش، اعمال خارق العاده ای را ارائه دهد؟
در پاسخ به این پرسش كه چه رابطه منطقی و ملازمه ای بین اعجاز و صدق دعوی نبوت هست؟ علماء راه هایی پیشنهاد كرده اند از آن جمله:
۱. با بیان چند مقدمه می توان این را ثابت كرد كه هرگز غیر از انبیاء نمی توانند معجزه بیاورند:
الف) خداوند حكیم است و نقض غرض از سوی حكیم، ممتنع است.
ب) غرض خداوند از آفرینش انسانها دست یابی آنان به هدایت و سعادت است.
ج) ظهور معجزه از سوی یك انسان سبب می شود كه شمار فراوانی از مردم از او پیروی كنند. بنابراین اگر پیامبران دروغین قادر بر اظهار معجزه باشند، گروه زیادی از مردم از راه راست منحرف و از سعادت حقیقی بی نصیب خواهند شد.
د) اگر خداوند به مدعیان دروغین پیامبری و پیامبر نمایان، قدرت اظهار معجزه را ببخشد، مسلّم موجب گمراهی و شقاوت گروهی از مردم خواهد شد و این نقض غرض خداوند از خلقت آنهاست و چنین مسئله ای با حكمت حق و لطف او سازگاری ندارد. چگونه ممكن است خدای حكیم به چنین دروغگویانی اجازه دهد كه با اعجاز، مردم را منحرف سازند و به سوی هوسهای پلید خود دعوت كنند؟
بنابراین وقوع معجزه دلالتی قطعی و عقلی بر پیامبر بودن آورندة آن دارد زیرا اگر او پیامبری دروغین بود، قطعاً بر اظهار معجزه توانا نمی گشت!(۲) ممكن است به ذهن برسد پس ظهور برخی مدعیان دروغین نبوت چگونه با حكمت خدا سازگار است؟ در پاسخ باید گفت: اولا درست است كه از برخی اینها كارهای عجیب و خارق العاده ای صورت گرفته است اما با توجه به تعریف و خصوصیاتی كه برای معجزه بیان شد. اصلاً اینها از نوع معجزه نبوده اند. ثانیاً مراد از اینكه خداوند اذن نمی دهد كه پیامبران دروغین بوسیله معجزه مردم را به گمراهی بكشانند، این نیست كه خدا خودش بدون واسطه مستقیم دست به كار می شود جلوی اعجاز ادعایی را می گیرد بلكه از راههایی دیگر و اسباب و وسایل دیگری همچون حضور خود نبی معصوم جلوی آنها را می گیرد مانند جریان گوساله سامری كه حضرت موسی بساط آنها را بهم ریخت.
البته در رابطة با مدعیان دروغین بعد از پیامبر اكرم (ص) حكم كلی و نقلی صریح داریم كه رسول خدا پیامبر خاتم است و هركس بعد از او ادعای رسالت و نبوت كرد، یقینا دروغگوست.
چون باب وحی و رسالت تا روز قیامت بعد از پیامبر ـ ص بسته است. از این رو هر كس بعد از ایشان ادعای نبوت و رسالت كرده پس از مدتی اندك در تاریخ مفتضح و خوار شده است گرچه توانسته پیروان اندكی را به سبب جهل و نادانی شان گمراه كند.
۲. برخی دیگر از بزرگان همچون علامه طباطبائی(۳) و استاد شهید مطهری و حضرت آیه الله جوادی آملی مسئله دلالت و رابطه منطقی معجزه بر صدق مدعی نبوت را بالاتر از آن چیزی كه متكلمین تاكنون گفته اند می دانند.
توضیح آنكه، نفس نبی و مقام والای معنوی او در ارائه معجزه نقش اساسی دارد.
قدرت معنوی و قداست روح و طهارت نفس نبی به همراه اذن الهی، موجب تحقق معجزه می شود و چنان نیست كه كه كس دیگری را كه از آن نیروی معنوی برخوردار نیست و خدا به او اذن نداده است، بتواند معجزه بیاورد.
صاحب معجزه، از راه علل خفیه ای كه در كار است، مدد می گیرد. البته مقصود از رسیدن به علل خفیه، دانستن برخی علل طبیعی مخفی و ناشناخته نیست، بلكه منظور از آن، علل خفیة غیبیه است. از این جهت، امكان این نخواهد بود كه روزی انسان بر اثر پیشرفت علوم بتواند این علل خفیه را بشناسد و در آن صورت، صدور معجزه از غیر اولیای الهی امكان پذیر گردد. هیچ انسان نابغه ای نمی تواند با كشف و ابتكار و اختراع و یا مثلا با استفاده از فرمولهای دقیق ریاضی و فیزیك، علل خفیه و غیبی اعجاز را به دست آورد. زیرا در چنین امور غیبی، راهی برای فكر واندیشه وعلم حصولی نیست. تنها راه نیل به آنها قداست روح و طهارت نفس است كه از تهذیب نفس به طریق مشروع حاصل می شود و این مخصوص اولیای الهی است.(۴)
از سوی دیگر نباید این اصل را نادیده گرفت كه هیچ پیامبری هیچ آیه و معجزه ای را نمی تواند استقلالاً بیاورد بلكه همة معجزه است، به اذن خداوند صورت می گیرد. قرآن كریم می فرماید: وَمَا كانَ لِرَسُولٍ أَنْ یأْتِی بِآیةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ(۵). «برای هیچ رسول و فرستادة خداوند ممكن نیست كه بتواند آیتی را بی اذن خداوند بیاورد».
بنابراین اولا فقط پیامبرانند كه معجزه می آورند و نقش حقیقی در اعجاز دارند و اسناد اعجاز به پیامبران اسناد حقیقی است زیرا این كار حقیقتا فعل آنهاست. ثانیا در عین حال كه اعجاز فعل انبیاء است استقلال در این فعل ندارند و باید به اذن الهی صورت گیرد.(۶)
حاصل آن كه چه بر اساس استدلال اول و چه رویكرد دوم معلوم شد كه صدور معجزه فقط در انحصار انبیاء ـ علیهم السلام ـ است و خداوند نه تنها این نیرو و قدرت را به كسی كه شایستگی و لیاقت پذیرش نبوت را ندارد، عطا نمی كند، بلكه هرگز به آنها اجازه نمی دهد تا با آوردن اعجاز مردم را به انحراف و گمراهی سوق دهند. از این رو هیچ فردی غیر از خود انبیاء، از هیچ راهی و به مدد هیچ روشی چه دریافت و تمرین و چه سحر و جادو و ... نمی تواند ادعای اعجاز كند.
پی نوشتها:
۱. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، قم، نشر طه، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش، ج۲، ص۳۸ـ۳۹.
۲. جوادی آملی، عبد الله، قرآن در قرآن، (تفسیر موضوعی قرآن ج ۱)، قم، نشر اسراء، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش، ص۹۹ـ۱۰۰. ، همچنین آموزش كلام اسلامی، ج۲، ص۴۴ـ۴۵..
۳. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، بیروت، مؤسسة الاعلی، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۸۶ـ۸۷.
۴. جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن، همان، ص۱۰۰ـ۱۰۱.
۵. غافر : ۷۸.
۶. قرآن در قرآن، همان، ص۱۰۳.
منبع: نرم افزار پاسخ ۲مرکز مطالعات حوزه.