خداوند در آیات بسیاری امر به اطاعت از پدر و مادر نموده است. این نكته قابل اهمیت است. هر جا خداوند با صیغه امر به بندگان خطاب می كند كه به پدر و مادر احسان كنید، احسان به معنای اطاعت هم می آید.(۱) اكنون به مفاد برخی از آیات مربوط به اطاعت از پدر و مادر اشاره می شود:
پروردگار تبارك و تعالی، در سوره ی بقره، وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَی وَالْیتَامَی وَالْمَسَاكِینِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّیتُمْ إِلا قَلِیلا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ(۲) آنگاه كه از پیمان خود با بنی اسرائیل سخن می گوید و در مورد احسان به طبقات مختلف جامعه امر می كند، اوّل احسان به پدر و مادر و اطاعت از آن ها را متذكّر می شود، زیرا احترام به پدر و مادر، اصلی است كه آدمی به آن دو متّكی است و جوانه ی وجودش بر روی آن دو تنه، روئیده است.(۳) نكته ی دیگری كه می توان از این دو آیه استفاده كرد، ترتیب تقدیم و تأخیر حقوق است كه اوّل آن ها، حقّ خداوند می باشد كه بر هر حقّی مقدّم است و سپس حقّ پدر و مادر زیرا آنان سبب به وجود آمدن انسان و مربی او می باشند.(۴)
در قرآن كریم، چهار مرتبه سفارش به پدر و مادر بعد از مساله توحید و نهی از شرك بیان شده است(۵) و این خود، بهترین دلیل است بر این كه رعایت نكردن حقوق والدین بعد از شرك به خدا در شمار بزرگترین گناهان قراردارد.(۶)
خداوند می فرماید: «به پدر و مادر نیكی كن، هرگاه یكی از آن دو یا هر دوی آن ها نزد تو به سن پیری می رسند، كمترین اهانتی به آنان روا مدار و بر آن ها فریاد مزن با گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه با آن ها سخن بگوی»(۷) در این آیه، كلمه افّ به معنای انزجار است و نَهَر به معنای رنجاندن، كه با داد زدن و درشت سخن گفتن بر روی كسی انجام می گیرد.(۸) امام رضاـ علیه السلام ـ می فرمایند: « پائین ترین عقوق، افّ است و اگر خداوند لفظی پائین تر از آن می دانست به تحقیق از آن نهی می كرد.»(۹) حال جای این سئوال است كه آیا احسان و اطاعت از پدر و مادر به دوران پیری اختصاص دارد؟ در جواب باید گفت: خداوند در این آیه حكم احسان را به دوران پیری اختصاص داده است و این حكم از آن جهت بوده است كه پدر و مادر در آن دوران سخت ترین حالات را دارند و بیشتر به كمك فرزند احتیاج دارند. پس آیه شریفه نمی خواهد حكم را منحصر به دوران پیری پدر و مادر كند، بلكه می خواهد وجوب احترام و اطاعت پدر و مادر و رعایت احترام تمام در معاشرت و سخن گفتن را به ایشان بفهماند، چه در هنگام احتیاجشان به فرزند و چه در هر حال دیگر.(۱۰) خفض جناح (پر و بال گستردن) در سوره ی اسراء، یعِظُكُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ(۱۱) كنایه از مبالغه در تواضع و خضوع زبانی و عملی است، یعنی فرزند باید در معاشرت و گفتگوی با پدر و مادر طوری روبرو شود كه پدر و مادر تواضع او را احساس كنند و بفهمند كه او خود را در برابر ایشان خوار می دارد و نسبت به ایشان مهر و رحمت دارد»(۱۲) در سوره ی مریم، وَبَرًّا بِوَالِدَیهِ ...(۱۳) به معنای احسان كردن نسبت به آن ها، گوش به فرمان و مطیع نسبت به آنان، لطیف و مهربان با آنان و در پی رضایت آن دو بودن می باشد.(۱۴)
حال جای این سئوال است كه آیا اطاعت از پدر و مادر در همه ی امور، حتّی در مسائل خلاف شرع، واجب است؟
در جواب باید گفت: خداوند در آیاتی دیگر محدوده ی اطاعت از پدر و مادر را بیان می دارد.
در سوره ی توبه، یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِیاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَی الإیمَانِ وَمَنْ یتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ(۱۵) خداوند از دوستی كفّار نهی می كند. هر چند كفّار پدران و برادران مؤمن باشند.(۱۶)
در جای دیگر می فرماید: ما فرمان دادیم به پدر و مادر احسان شود. در ادامه انسان را نهی كرده كه پدر و مادر را در شرك اطاعت كند و فرموده: اگر اصرار كردند شرك بورزی، اطاعتشان مكن . خداوند در سوره ی لقمان(۱۷) می فرماید: بر انسان واجب است كه در امور دنیوی، نه در احكام شرعی با پدر و مادر خود به طور پسندیده و متعارف مصاحبت كند، نه به طور ناشایست. و رعایت حال آن دو را نموده با وفق و نرمی رفتار نماید و جفا و خشونت در حقشان روا ندارد، مشقّاتی كه از ناحیه آنان می بینند تحمل نماید. بخلاف دین كه نباید به خاطر پدر و مادر از آن چشم بپوشد، چون راه سعادت ابدی است. پس اگر پدر و مادر از آن هایی باشند كه به خدا رجوع دادند، باید راه آندو را پیروی كند وگرنه راه حق را پی گیرد.(۱۸)
در پایان برای كسب معلومات بیشتر در این زمینه می توانید به تفسیر سوره های بقره ۸۳، اسراء ۲۳ـ۲۴، انعام ۱۵۱، مریم ۱۴ و ۳۲، لقمان ۱۴، احقاف ۱۵، توبه ۲۳، عنكبوت ۷ و... در تفسیر نمونه و یا تفسیر نور مراجعه نمائید.
پی نوشتها
۱. مظفر، محمّد رضا، اصول فقه، قم، انتشارات اسماعیلیان، ۱۳۷۳، هـ ق، ج۱، ص۶۵.
۲. بقره: ۲:۸۳.
۳. طباطبائی، سیبد محمّد حسین، تفسیر المیزان، تهران، دار الكتب الاسلامیه، ۱۳۷۲، ج۱، ص۲۲.
۴. ستاد تفسیر، تفسیر قرآن مجید، قم، مركز مدیریت حوزه علمیه، ۱۳۷۶، ج ۲، ص ۴.
۵. قرائتی، محسن، تفسیر نور، قم، مؤسسه در راه حق، ۱۳۷۴، ج ۳، ص۴۳۲.
۶. تفسیر المیزان همان، ج ۱۳، ص ۸۳.
۷. اسراء: ۱۷:۲۳.
۸. تفسیر المیزان، همان، ج۱۳، ص ۸۴.
۹. شیخ ابو علی الفضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار الحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۱ ق، ج۳م ص ۴۰۸.
۱۰. تفسیر المیزان، همان، ج ۱۳، ص ۸۴.
۱۱. اسراء: ۱۷:۲۴.
۱۲. تفسیر المیزان، همان، ج ۱۳، ص ۸۴.
۱۳. مریم: ۱۹:۱۴.
۱۴. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، همان، ج ۵و۶، ص ۶۵۴.
۱۵. توبه: ۹:۲۳.
۱۶. تفسیر المیزان، همان، ج ۹، ص ۲۱۴.
۱۷. لقمان: ۳۱:۱۵.
۱۸. تفسیر المیزان، همان، ج ۱۶، ص ۲۲۷.