آموزش قرائت

تفسیر قرآن

ترجمه قرآن

متن قرآن

ندای قرآن

کاتب قرآن که مرتد شد!

عبد الله بن ابی سرح یکی از کاتبان قرآن بود که به دلیل اینکه در هنگام کتابت وحی به میل خود آنچه را میخواست می نوشت و نه آنچه را که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمودند مرتد شد و به مکه گریخت .

حضرت محمد معراج

در مورد نحوه و علت ارتداد عبد الله بن ابی سرح، سه گونه روایت وارد شده است:

الف. در بعضی روایات چنین آمده است: ”‌پیامبر (صلی الله علیه و آله ) آیات سوره تین را بر وی املا کرد و او می نوشت. تا رسید به آیه ”‌‌ ثم انشأناه خلقا آخر”‌‌. ابن ابی سرح از نحوه بیان خداوند در مورد خلقت انسان به شگفت آمد و گفت: ”‌فتبارک الله احسن الخالقین”‌‌. پیامبر (صلی الله علیه و آله ) فرمود: بنویس ”‌فتبارک الله احسن الخالقین”‌‌ و همین امر باعث شد که در دل ابن ابی سرح وسوسه ای ایجاد شود و به خود گفت اگر حقیقتاً این وحی است، پس بر من هم وحی می شود. اگر دروغ است پس پیامبر (صلی الله علیه و آله ) (العیاذ بالله) دروغ می گوید و به همین جهت مرتد شد و به مکه گریخت”‌‌.[۱]

ب. در بعضی از روایات دیگر آمده که ابن ابی سرح در نوشتن وحی تغییراتی می داد و همین امر باعث باشد که پیامبر (صلی الله علیه و آله ) او را از مقام کتابت وحی عزل نماید و او مرتد شد و به مکه گریخت.[۲]

ج. فیض کاشانی از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند: عبدالله بن سعد بن ابی سرح برادر رضاعی (شیری) عثمان خط زیبایی داشت، هر وقت بر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) وحی نازل می شد او را فرا می خواند و وحی را بر او می خواند و او می نوشت، اما او به جای ”‌سمیع بصیر”‌‌، ”‌سمیع علیم”‌‌ و به جای”‌بما تعلمون خبیر”‌‌، ”‌بما تعملون بصیر”‌‌ می نوشت، و ”‌یا”‌‌ را عوض ”‌تا”‌‌ و ”‌تا”‌‌ را عوض ”‌یا”‌‌ کتابت می کرد، با این حال حضرت می فرمود ”‌هو واحد؛ فرقی نمی کند اینها یکی است”‌‌. عاقبت این شخص مرتد شد و به مکه گریخت و به قریش گفت: به خدا قسم، محمد نمی داند چه می گوید؛ من هم قادرم مثل او بگویم و به مانند او آیه نازل کنم.[۳]

عبد الله ابی سرح نه تنها مورد اعتماد پیامبر (صلی الله علیه و آله ) نبود بلکه مورد نفرت و انزجار حضرت هم بود به خاطر شیطنت ها و بد طینتی هایی که در امر کتابت وحی انجام می داد . رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد او فرمود : هر که عبد الله بن سعد را بیابد –اگر چه بر پرده کعبه چنگ زده باشد باید او را بکشد

این روایات چون در مورد نحوه ارتداد اختلاف دارند، دقیقا نمی توان به آنها استناد نمود. نقل اول دلالتی بر تحریف و تغییر ندارد؛ زیرا منافاتی ندارد که آنچه در دل ابی سرح گذشته است همان وحی الهی باشد که قبل از آن بر قلب پیامبر (صلی الله علیه و آله ) نازل گشته است، و نقل دوم هم مبهم و مجمل است.        

در توضیح اینکه نمی توان به این روایت اعتماد کرد باید گفت که با رجوع به تاریخ و نحوه کتابت قرآن می بینیم که اولین کاتب وحی علی علیه السلام است که همه جا ملازم پیغمبر اکرم بودند و اگر آیه ای نازل می شد ایشان در کتابت آن به دستور پیامبر اکرم اقدام می فرمودند و علاوه بر ایشان پیامبر اکرم دو کاتب دیگر هم داشتند به نام ابی بن کعب و زید بن ثابت که مورد اعتماد پیامبر اکرم بودند .

مرحوم صدوق در مورد روایت سوم درباره این کلام از رسول خدا (صلی الله علیه و آله )؛ "هو واحد"‌‌ می نویسد: ”‌یعنی، چه تغییر بدهی و چه تغییر ندهی آنچه من املا می کنم نوشته می شود نه آنچه را که تو تغییر می دهی”‌‌.[۴]این توجیه در واقع مطابق آیاتی از قرآن است که می فرماید: قرآن قابل تغییر و تحریف نیست، و نیز آیاتی که بیان می داشت پیامبر (صلی الله علیه و آله ) در مقام دریافت، نگه داری و ابلاغ وحی معصوم اند و اشتباه نمی کنند.

با دقت در این روایت به دست می آید، این روایت بیش از آن که بر تحریف قرآن دلالت کند بر عدم تحریف دلالت دارد؛ چراکه قائلین به عدم تحریف قرآن، تلاش های مخالفان را برای تحریف نفی نمی کنند، بلکه عدم توفیق آنها را در این تلاش ها نفی می کنند

اگر هم توجیه مرحوم صدوق را قبول نکنیم و از نظر سند هم صحیح باشد این گونه روایات چون مخالف صریح آیات قرآن هستند قابلیت استناد را ندارند و بر اساس دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله ) اکرم و ائمه (علیه السلام) این گونه روایات را نباید قبول کرد.

نکته ای مهم که باید یادآوری کرد این است که عده ای از دشمنان اسلام و مستشرقان عنود با استناد به این ماجرا در صدد هستند که با دست آویزی به روایات مجعول که به ائمه علیهم السلام و محدثان بزرگ نسبت می دهند . این نتیجه را بگیرند که قرآن تحریف شده است . در صورتی که قرآن به دست کاتبان امین و مورد اعتماد پیامبر اکرم نوشته شده است که  با وجود نسخه های دیگر از قرآن کریم در آن زمان قصد شوم اینان عقیم مانده است و قرآن طبق وعده خدواند متعال تا ابد مصون از تحریف خواهد ماند .

عبدالله بن ابی سرح بعد از ارتداد به مکه گریخت و پیامبر (صلی الله علیه و آله ) در زمان فتح مکه هم به جهت شفاعت عثمان (خلیفه سوم) او را اعدام نکرد و او بعدها فرماندار عثمان در مصر شد.[۵]

لازم به ذکر است با دقت در این روایت به دست می آید، این روایت بیش از آن که بر تحریف قرآن دلالت کند بر عدم تحریف دلالت دارد؛ چراکه قائلین به عدم تحریف قرآن، تلاش های مخالفان را برای تحریف نفی نمی کنند، بلکه عدم توفیق آنها را در این تلاش ها نفی می کنند.

دلیلش آن است که ؛

اولاً: حفظ و صیانت قرآن از جانب الهی است. ثانیاً: پیامبر محافظ و نگهبان قرآن از دست برد تحریف و تغییر بود. این کوشش ها از طرف ابن ابی سرح مصداقی از مصادیق آن تلاش های شکست خورده و توطئه های باطلی است که پیامبر متصدی مبارزه با آنها بوده است و حضرت این توطئه ها را در نطفه خفه کرد. در حقیقت کسی که با دقت و تعمق به این روایت نگاه کند به روشنی می فهمد که این روایت بر عدم تحریف قرآن دلالت دارد، نه بر تحریف.

 

پی نوشت ها :

[۱] همان، ج ۲۲، ص ۳۴.

[۲] تفسیر عیاشی، ج۱، ص ۳۶۹.

[۳] فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج ۲، ص ۱۴۰ ذیل آیه ۹۳، انعام، تهران، مکتبه الاسلامیه.

[۴] صدوق، معانی الاخبار، به نقل از بحار الانوار، ج ۹۲، باب ۳، ص ۳۵.

[۵] بحارالانوار، ج ۱۷، ص۱۷۸.

منابع : کتاب تاریخ قرآن ،دکتر سید محمد باقر حجتی

 

Copyright 1999-2017 All rights are reserved to Aalulbayt Global Information Center