در قرآن حجّت هاى نورانى حقّ و محرّمات الهى و فضائل تنظیم شده اش و کلمات کافى و وافی و نعمت هاى ارزانى شده اش و احکام واجبش و ادلّه آشکارش بیان مى گردد
از زینب دختر امیر المؤمنین علیهما السّلام روایت شده که گفت: (مادرم) فاطمه علیهما السّلام در خطبه اى که در موضوع فدک ایراد فرمود: در باره قرآن چنین گفت: «لِلَّهِ فِیکُمْ عَهْدٌ قَدَّمَهُ إِلَیْکُمْ وَ بَقِیَّةٌ اسْتَخْلَفَهَا عَلَیْکُمْ کِتَابُ اللَّهِ بَیِّنَةٌ بَصَائِرُهُ وَ آیٌ مُنْکَشِفَةٌ سَرَائِرُهُ وَ بُرْهَانٌ مُتَجَلِّیَةٌ ظَوَاهِرُهُ مُدِیمٌ لِلْبَرِیَّةِ اسْتِمَاعُهُ وَ قَائِدٌ إِلَى الرِّضْوَانِ أَتْبَاعَهُ وَ مُؤَدٍّ إِلَى النَّجَاةِ أَشْیَاعَهُ فِیهِ تِبْیَانُ حُجَجِ اللَّهِ الْمُنِیرَةِ وَ مَحَارِمِهِ الْمُحَرَّمَةِ وَ فَضَائِلِهِ الْمُدَوَّنَةِ وَ جُمَلِهِ الْکَافِیَةِ وَ رُخَصِهِ الْمَوْهُوبَةِ وَ شَرَائِعِهِ الْمَکْتُوبَةِ وَ بَیِّنَاتِهِ الْجَلِیَّة».
در این یادداشت به هشت ویژگی قرآن که در این سخن زیبای حضرت فاطمه علیهما السّلام آمده است می پردازیم.
ویژگی اول
۱- «لِلَّهِ فِیکُمْ عَهْدٌ قَدَّمَهُ إِلَیْکُمْ بَقِیَّةٌ اسْتَخْلَفَهَا عَلَیْکُمْ» خدا را در میان شما عهدى است که بسوى شما از پیش فرستاده (یعنى قرآن) و بقیّه اى جانشین رسولش که بر شما مردم گمارده است (یعنى عترت).
آری قرآن عهد خدا در بین بندگان است همچنانکه از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که به حریز فرمود: «الْقُرْآنُ عَهْدُ اللَّهِ إِلَى خَلْقِهِ فَقَدْ یَنْبَغِی لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أَنْ یَنْظُرَ فِی عَهْدِهِ وَ أَنْ یَقْرَأَ مِنْهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ خَمْسِینَ آیَةً/ قرآن پیمان نامه اى است از خدا براى آفریدگان او، پس وظیفه مرد مسلمان است که در پیمان نامه خود بنگرد و در هر روز پنجاه آیه از آن بخواند» (کافی چاپ إسلامیه، ج۲، ص: ۶۰۹ باب قرائت قرآن).
بنابراین روایت، قرآن عهد خداوند است و باید به آنها وفادار بود.
خداوند در سوره حجر آیه ۸۷ خطاب به رسولش صلی الله علیه و آله و سلم چنین می فرماید: «وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیم/ و به راستى که هفت آیه از مثانى [یعنى سوره حمد] و قرآن بزرگ را به تو عطا کردیم».
در این آیه یکى از نعمتهاى بزرگى که از این مجموعه هدفدار جهان هستى به پیامبر داده شده بیان مى گردد. این نعمت همان نعمت قرآن کریم است، قرآن عظیم که در نهایت عظمت است، زیرا دربردارنده تمامى آن چیزی است که مردمان در امور معاد و معاش به آن محتاجند.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: «مَنْ أَعْطَاهُ اللَّهُ الْقُرْآنَ فَرَأَى أَنَّ رَجُلًا أُعْطِیَ أَفْضَلَ مِمَّا أُعْطِیَ فَقَدْ صَغَّرَ عَظِیماً وَ عَظَّمَ صَغِیراً/ کسى که خداوند به او قرآن عطا کند و چنین تصور کند که به دیگرى چیز بهترى داده شده، قرآنِ بزرگ را کوچک شمرده و غیر قرآن را که کوچک است، بزرگ دانسته است (کافی چاپ إسلامیه، ج۲، ص: ۶۰۵).
ویژگی دوم
۲- «کِتَابُ اللَّهِ بَیِّنَةٌ بَصَائِرُهُ» کتاب خدا دلائلش روشن و آشکار بوده.
قرآن دلائلش روشن و آشکار است همچنانکه خداوند در کتابش می فرماید: ای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به در پاسخ مخالفان بگو: «هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ/ این قرآن دلایلى روشن از سوى پروردگار شماست و براى گروهى که ایمان مىآورند، سراسر هدایت و رحمت است» (أعراف/ ۲۰۳).
همچنین در سوره جاثیه آیه ۲۰ میفرماید: «هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ/ این [قرآن و آیین] وسایل بینایى و بصیرت براى مردم و سراسر هدایت و رحمت براى گروهى است که [حقایق را] باور دارند».
«بصائر» عبارت است از: حجّتها و دلایلى که شخص خردمند با آنها حق را مى بیند و آن را از باطل تشخیص مى دهد. قرآن تمام جهات بینایى را دربردارد چه در امور اعتقادیه (از توحید، عدل، نبوت، معاد، صفات ربوبى و ولایت ائمه علیهم السلام) و چه در امور اخلاقیه، وظائف دینیه و مواعظ و نصایح «لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ» (انعام/ ۵۹).
ویژگی سوم
۳- «آیٌ مُنْکَشِفَةٌ سَرَائِرُهُ» آیه هایش از امور نهانى کتاب پرده برمى دارند.
قرآن اینگونه است که برخى از آیات آن در مقایسه با بعضى دیگر موضوع مورد نظر را بیشتر توضیح مى دهند. همچنانکه امیرالمؤمنین على علیه السّلام در سخنی می فرمایند: «أنّ القرآن یفسّر بعضه بعضا» (منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى) / ج۱۷ / ۲۸۳ / الحدیث الثانی ..... ص : ۲۷۳).
آیاتی که برخی آیات دیگر را تفسیر و توضیح داده در قرآن فراوان به چشم می خورد، به عنوان نمونه در سوره فاتحه مى خوانیم: «صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» امّا توضیح نداده است که نعمت داده شدگان چه کسانى هستند و توضیح آن را در سوره نساء آیه ۶۹ بیان نموده و فرموده است: «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً/ هرکس که از خداوند و پیامبر اطاعت نماید، آنان با کسانى هستند که مشمول نعمت خداوند قرار گرفته اند، از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان، و ایشان چه رفیقان خوبى هستند.
همچنین، تفسیر «مالک یوم الدّین» در سوره انفطار آیات ۱۷ تا ۱۹ چنین آمده است: «وَ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الدِّینِ* ثُمَّ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الدِّینِ* یَوْمَ لا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ/ (اى انسان) تو چه مى دانى که روز جزا چه روزى است؟ بازهم تو چه مى دانى که روز جزا چه روزى است؟ روزى است که هیچکس براى دیگرى کارى از دستش برنمى آید و در آن روز فرمان تنها فرمان خداست».
در روایتی آمده: زمانى که برخى از صحابه آیه ۸۲ از سوره انعام را شنیدند که مى فرماید:
«الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ/ آنان که ایمان آوردهاند و ایمان خود را با ستم نپوشانیده اند، آنان داراى امنیت هستند و راه هدایت را در پیش گرفته اند» دچار دلهره و نگرانى شدند و در مورد وضع و حال خود مضطرب گردیدند، زیرا از ظاهر آیه این گونه فهمیده مى شد که هرکس در ایمانش شائبه ظلم- که همه گناهان کبیره و صغیره را شامل مى شود- وجود داشته باشد، هدایت یافته نیست. به همین خاطر، به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلم گفتند: یا رسول اللّه، کدامیک از ماست که بر خود ستم نکرده باشد؟
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلم فرمودند: آنگونه که شما گمان مى کنید نیست؛ مقصود از «ظلم» در این آیه شریک قرار دادن براى خداوند است؛ مگر آن کلام بنده صالح خدا را نخواندهاید که گفته است: «إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ/ براستى شریک قایل شدن براى خداوند ستم بزرگى است» (لقمان/ ۱۳). (عمدة عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار، النص، ص: ۱۷۳).
ویژگی چهارم
۴- «بُرْهَانٌ مُتَجَلِّیَةٌ ظَوَاهِرُهُ» قرآن برهانى است که ظواهرش روشن است.
خداوند در سوره نساء آیه ۱۷۴ میفرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ/ اى مردم جهان بر شما مسلم باشد که دلیل واضح و برهان آشکارى از جانب پروردگارتان براى شما آمده (و آن قرآن است).
قرآن کریم در بسیارى از موارد مطلب را با دلیل و برهان بیان کرده، ولى برهانهاى قرآن همانند برهانهاى اصحاب فلسفه و کلام نیست. برهانهایى که در فلسفه و کلام به کار گرفته مىشود پیچیده و مغلق است و به درد عموم مردم نمىخورد و کسانى از آنها استفاده مىکنند که مقدماتى از علم داشته باشند، اما برهانهاى قرآن به گونه اى است که هم براى عالمان و هم براى غیر عالمان از مردم عامى قابل استفاده است.
ویژگی پنجم
۵- «مُدِیمٌ لِلْبَرِیَّةِ اسْتِمَاعُهُ» استماعش براى خلق همیشگى است.
یکى از ویژگیهاى قرآن این است که کتاب همه زمانها و همه انسانها و مشتمل بر همه مسائل و معارف دینى و دربردارنده تمامى حقایق است. قرآن کتابى است جاویدان و به عصر و زمان خاصّى تعلّق ندارد و احکام و اوامر و نواهى آن زمان دار و موقّت نیستند که با گذشت زمان، عمل به آنها متوقّف گردد.
این موضوع در مورد ادیانى که براى مقطع زمانى خاصى آمده بودند، صحت دارد. امّا در باره قرآن نه، چرا که اسلام آخرین پیام و رسالت الهى است و محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلم آخرین پیام آور و قرآن نیز آخرین کتاب آسمانى و متضمّن رهنمودهاى هدایتگرانه و روشنگرانه نهائى براى بشریّت است، امکان موقّت بودن و مقطعى بودن براى آن وجود ندارد. قرآن کتابى است که تا زمانى که انسانى بر روى کره زمین هست، پایدار خواهد ماند.
تازگى و طراوت، نشانه اى از اعجاز قرآن است، حضرت رضا علیه السّلام از پدرش موسى بن جعفر علیهما السّلام نقل کرده که فرمود: شخصى از امام صادق علیه السّلام پرسید: چرا به رغم گذشت زمان، قرآن هر روز تازه و تازه تر مى شود؟ امام (ع) در پاسخ فرمودند: «لِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یُنْزِلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لَا لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ فَهُوَ فِی کُلِّ زَمَانٍ جَدِیدٌ وَ عِنْدَ کُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ/ زیرا که خداوند آن را براى زمان خاصّى نازل نفرمود و همین طور براى مردم معیّنى نفرستاد، آن در هر زمانى جدید و تازه است و براى هر قومى تا قیامت نوآورى و خرّمى و شادابى دارد» (عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص: ۸۷).
ویژگی ششم
۶- «قَائِدٌ إِلَى الرِّضْوَانِ أَتْبَاعَهُ» اتباع و پیروانش را به بهشت رضوان مى برد.
خداوند در آیه ۱۱ سوره یس به پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید: «إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ کَرِیمٍ/ انذارت تنها در کسى نافع و مؤثر است که تابع قرآن باشد و چون آیات قرآن تلاوت مى شود، دلش متمایل به آن مىشود و از خداوند رحمن در پنهان بترسد، پس تو او را به آمرزشى عظیم و اجرى کریم بشارت ده (که با هیچ مقیاسى اندازه گیرى نمى شود و آن عبارت است از بهشت).
معناى تبعیّت از قرآن این است که آن را امام و پیشوا و راهنماى خود بگردانیم و به دنبال آن بیفتیم و از آن روى گردان نشویم و عملا آن را مورد اهمال و بىتوجهى قرار ندهیم. زیرا، هرکس قرآن را پیشواى خویش گرداند، او را به سوى بهشت راهنمایى مىکند و هرکس از آن روىگردان شود، سرانجامى بجز افتادن در مشکلات دنیا و عذاب آخرت نخواهد داشت.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: هر گاه فتنه ها همچون پاره هاى شبِ تار شما را فرا گرفت، پس بر شما باد به قرآن چرا که «مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّار» هرکس قرآن را امام خود قرار دهد به بهشت مىرسد و هر کس به آن پشت کند، به آتش دوزخ رهنمون مىشود. (کافی چاپ إسلامیه، ج۲، ص: ۵۹۹). هچنانکه حضرت على علیه السلام فرمود: «ففى اتّباع ما جاءکم من اللّه الفوزالعظیم و فى ترکه الخطاء المبین/ رستگارى بزرگ در پیروى از قرآن است و در ترک آن، خطا و گمراهى آشکار مىباشد» (تفسیر عیاشی، ج۲، ص: ۹ سوره اعراف آیه ۳).
ویژگی هفتم
۷- «مُؤَدٍّ إِلَى النَّجَاةِ أَشْیَاعَهُ» تابعانش را نجات مى دهد.
از حضرت رضا علیه السّلام روایت شده که در باره قرآن فرمودند: «هُوَ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِینُ وَ عُرْوَتُهُ الْوُثْقَى وَ طَرِیقَتُهُ الْمُثْلَى الْمُؤَدِّی إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمُنْجِی مِنَ النَّارِ/. آن ریسمان محکم الهى است، چنگ آویز استوار و پا بر جاى اوست، و راه برجسته و برتر و کامل اوست که، سالک و رهسپار، خود را به بهشت میرساند و از آتش دوزخ نجات مى بخشد» (عیون أخبار الرضا علیه السلام ج۲ ص: ۱۲۷).
ویژگی هشتم
۸- «فِیهِ تِبْیَانُ حُجَجِ اللَّهِ الْمُنِیرَةِ وَ مَحَارِمِهِ الْمُحَرَّمَةِ وَ فَضَائِلِهِ الْمُدَوَّنَةِ وَ جُمَلِهِ الْکَافِیَةِ وَ رُخَصِهِ الْمَوْهُوبَةِ وَ شَرَائِعِهِ الْمَکْتُوبَةِ وَ بَیِّنَاتِهِ الْجَلِیَّة» در آن حجّت هاى نورانى حقّ و محرّمات الهى و فضائل تنظیم شده اش و کلمات کافى و وافی و نعمتهاى ارزانى شده اش و احکام واجبش و ادلّه آشکارش بیان مىگردد.
خداوند متعال در سوره نحل آیه ۸۹ خطاب به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم مىفرماید: «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ/ و ما این کتاب آسمانى (قرآن) را بر تو نازل کردیم که بیان همه چیز در آن است».
«تبیان» یعنى: بیانگر. با توجه به وسعت مفهوم «کلّ شىء»، به خوبى مى توان از این تعبیر استفاده کرد که در قرآن، بیان همه چیز هست، ولى با توجه به این نکته که قرآن کتاب تربیت و انسان سازى است و به منظور تکامل فرد و جامعه در تمام جنبه هاى انسانى و معنوى نازل شده، روشن مىشود که منظور از همه چیز، تمام چیزهایى است که براى پیمودن این راه لازم است و قرآن در این زمینه، چیزى را فروگذار نکرده است.
حضرت صادق علیه السّلام فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْزَلَ فِی الْقُرْآنِ تِبْیَانَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّى وَ اللَّهِ مَا تَرَکَ اللَّهُ شَیْئاً یَحْتَاجُ إِلَیْهِ الْعِبَادُ حَتَّى لَا یَسْتَطِیعَ عَبْدٌ یَقُولُ لَوْ کَانَ هَذَا أُنْزِلَ فِی الْقُرْآنِ- إِلَّا وَ قَدْ أَنْزَلَهُ اللَّهُ فِیهِ/ به راستى خداى تبارک و تعالى قرآن را براى بیان هر چیز فرو فرستاده تا آنجا که- بخدا- چیزى را وانگذارده که بندگان بدان نیازمند باشند و تا آنجا که هیچ بندهاى نتواند بگوید کاش این هم در قرآن بود مگر اینکه آن را هم خدا در قرآن فرو فرستاده است» (کافی چاپ إسلامیه ج ۱ ص ۵۹ باب الرد إلى الکتاب و السنة ...).
همچنین ایشان علیه السلام در سخنی دیگر فرمودهاند: «وَ اللَّهِ إِنِّی لَأَعْلَمُ کِتَابَ اللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ کَأَنَّهُ فِی کَفِّی فِیهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ مَا کَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ کَائِنٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْءٍ/ به خدا که من کتاب خدا را از آغاز تا پایانش می دانم، چنان که گوئى در کف دست منست در قرآنست خبر آسمان و خبر زمین و خبر گذشته و خبر آینده، خداى عز و جل فرماید: بیان هر چیز در آنست» (کافی چاپ إسلامیه ج ۱ ص ۲۲۸ باب أنه لم یجمع القرآن...).
یادداشت: مهدی سیدمرادی