در مسیحیت درباره تعریف وحی دو نظر کاملا متفاوت وجود دارد: نظریه زبانی و نظریه غیر زبانی.
نظریه زبانی
در کتاب فلسفه دین در بیان این نظریه چنین آمده:
«دیدگاهی را که در دوره قرون وسطی غالب بوده است و امروزه صورت های سنتی تر مذهب کاتولیک رومی نماینده آن است (و نیز در جمع شگفت انگیز اضداد مذهب پروتستان محافظه کار) می توان تلقی زبانی از وحی نامید.بر اساس این نظر، وحی مجموعه ای از حقائق است که در احکام و یا قضایا بیان گردیده است.وحی حقائق اصیل و معتبر الاهی را به بشر انتقال می دهد.به نوشته دائرة المعارف کاتولیک «وحی را می توان به عنوان انتقال برخی حقائق از جانب خداوند به موجودات عاقل از طریق وسائطی که ورای جریان معمول طبیعت است تعریف نمود» .
مشابه این برداشت از وحی دیدگاهی است در باب ایمان که آن را پذیرش بی چون و چرای این حقائق وحیانی از جانب انسان تعریف می کند.از این روشورای واتیکان در ۱۸۷۰ ایمان را این گونه تعریف کرد: «یک کیفیت ماوراء طبیعی که به واسطه آن، در حالی که لطف خداوند شامل حال ما گردیده و به مدد ما شتافته باور کنیم که چیزهایی را که خداوند وحی کرده واقعی هستند» یا همان طور که یک متکلم یسوعی آمریکایی معاصر می نویسد: «برای یک کاتولیک واژه ایمان تصور نوعی پذیرش عقلی مضمون وحی را به عنوان حقیقت به ذهن متبادر می کند، و این به خاطر قدرت گواهی دهنده خدای فرستنده وحی است.ایمان واکنش کاتولیک هاست به نوعی پیام معقول که خداوند آن را ابلاغ نموده است»» . (۱)
در کتاب علم و دین نیز چنین آمده: «حقائق وحیانی (نقلی) شامل پیامی است که خداوند از طریق مسیح و سایر پیامبران ارسال می دارد که در کتب مقدس و سنن اولیای دین مدون می گردد» . (۲)
در قاموس کتاب مقدس نیز چنین آمده: «کلام خداوند بر انبیاء و رسلی نازل شده که ایشان نیز بر حسب اصطلاح لغات بنی نوع بشر بر آن وحی مقدس متکلم شوند و وحی مسطور را یا خود نبی و رسول بنفسه می نوشت و یا به کاتب دیگر رجوع می فرمود» . (۳)
عیسی در این دیدگاه یک بشر و زاده مریم، بنده و رسول خدا بوده است.کلام خدا را برای مردم بیان می کرده و مروج شریعت تورات بوده است.چنان که خود عیسی بدین مطلب اعتراف داشت و مسیحیان سلف نیز همین عقیده را داشتند.از بعض آیات کتب عهد جدید نیز همین مطلب استفاده می شود.
«خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب، خدای اجداد ما، بنده خود عیسی راجلال داد» . (۴)
«برای شما اولا خدا بنده خود عیسی را برخیزانیده (مبعوث کرد)، فرستاد تا شما را برکت دهد به برگردانیدن هر یکی از شما از گناهانش» . (۵)
عیسی در جواب ایشان گفت: «تعلیم من از من نیست بلکه از فرستنده من.اگر کسی بخواهد اراده او را به عمل آورد درباره تعلیم خواهد دانست که از خداست یا آن که من از خود سخن می رانم» . (۶)
«کلامی که می شنوید از من نیست بلکه از پدری است که مرا فرستاد» . (۷)
«عیسی در جواب ایشان گفت: «تعلیم من از من نیست بلکه از فرستنده من»» . (۸)
«و آن که مرا محبت ننماید کلام مرا حفظ نمی کند و کلامی که می شنوید از من نیست بلکه از پدری است که مرا فرستاد.» (۹)
نظریه غیر زبانی
در مسیحیت در بیان حقیقت وحی نظر دیگری وجود دارد که با نظر اول کاملا متفاوت است.این نظر از مسیح شناسی ویژه ای نشأت می گیرد. برخی از آیات اناجیل ظهور در آن دارد و پولس که از حواریون نبود و عیسی را هرگز ندیده بود در ترویج و گسترش آن کوشش کرد.در این عقیده خدا در عیسی تجلی نموده و در جسد جسمانی به سوی انسان ها آمده است.هر که عیسی را ببیند خدا رادیده است. عیسی فرزند خداست و پدر و پسر و یک حقیقت هستند.بنابر این خود عیسی وحی الله متجسد است.
در کتاب علم و دین چنین آمده: «بارت بر آن بود که وحی اصلی همان شخص مسیح است، کلمة الله در هیأت انسانی.کتاب مقدس یک مکتوب صرفا بشری است که شهادت بر این واقعه وحیانی می دهد.فعل خداوند در وجود مسیح و از طریق اوست نه در املای کتاب معصوم.لذا هر آنچه را که انتقاد تاریخی و تحلیل مستند درباره محدودیت های بشری نویسندگان کتاب مقدس و تأثرات فرهنگی که بر افکار آنان تأثیر نهاده می گوید می توان به سمع قبول شنید.» (۱۰)
در کتاب فلسفه دین می نویسد: «به عقیده مصلحان دینی قرن شانزدهم (لوتر کالون) وحی مجموعه ای از حقائق درباره خداوند نیست، بلکه خداوند از راه تأثیر گذاشتن در تاریخ به قلمرو تجربه بشری وارد می گردد.از این دیدگاه احکام کلامی مبتنی بر وحی نیستند، بلکه بیانگر کوشش های انسان برای شناخت معنا و اهمیت حوادث وحیانی به شمار می روند.» (۱۱)
در کتاب علم و دین چنین آمده: «لوتر و حتی کالون در تفسیرهایشان از کتاب مقدس اهل انعطاف و آسانگیری بودند.از نظر آنان محمل وثاقت و منشأ اعتبار وحی در نص ملفوظ (کتاب صامت) نبود بلکه در شخص مسیح یعنی مهبط و مخاطب وحی بود.کتاب مقدس از این نظر مهم بود که شاهد صادقی بود بر رویدادهای رهایشگرانه ای که طی آن، محبت و مغفرت الاهی که در مسیح جلوه گر شده، در احوال شخصی خود آنان (و سایر مؤمنان) بازتاب می یابد.از نظر اصلاحگران نخستین کلمه وحی (کلمة الله یا کتاب الله ناطق) به توسطالهاماتی که هر انسانی می تواند از روح القدس دریابد تأیید می شود.» (۱۲)
و در جای دیگر چنین آمده: «خدا وحی فرستاده است، ولی نه به املای یک کتاب معصوم (مصون از تحریف و خطا) بلکه با حضور خویش در حیات مسیح و سایر پیامبران و بنی اسرائیل.در این صورت کتاب مقدس وحی مستقیم نیست بلکه گواهی انسانی بر بازتاب وحی در آئینه احوال و تجارب بشری است.» (۱۳)
در جای دیگر همان کتاب چنین آمده: «وحی در وقایع اصیل و تاریخی که هم پای انسان در میان بوده و هم دخالت خداوند، روی داده است.از جنبه انسانی، این وقایع نمودار تجربه انسان از خداوند در لحظات مهم تاریخش است.از جنبه الوهی این وقایع عمل خداوند را در انکشاف خویش بر انسان و برداشتن قدم اول را از سوی او در زندگی افراد و جوامع باز می نماید .بنابر این، تجربه انسانی و انکشاف الوهی دو جنبه از یک واقعیتند.
در تاریخ بنی اسرائیل خداوند در وقایعی وحی فرستاده و حضور خود را نمایانده است.نیز در تعبیر پیشگویانه آن وقایع در پرتو تجربه دینی انبیاء فی المثل در این که یک پیروزی یا شکست نظامی را به خواست خداوند نسبت داده اند.جامعه یا عرف مسیحی خداوند را در شخص و در کردار مسیح جلوه گر می یابد که در وجود او باز فعالیت الوهی و انسانی تلفیق یافته است.
به قول اسقف اعظم «تمپل» : «وحی و تعبیرش با هم در یک واقعه رخ می نماید.از این نظر اعتنای خداوند این نبوده است که یک کتاب معصوم املا کند با تعالیم تخطی ناپذیری القاء کند بلکه به منصه ظهور آوردن وقایعی در حیات افراد و جوامع بوده است.خود کتاب مقدس سراپا یک مکتوب بشری است، که حکایتگر این حقائق وحیانی است» .» (۱۴)
برای توضیح بیشتر در تعریف ماهیت وحی در مسیحیت مطلبی را از دائرة المعارف دین نقل می کنیم :
«مؤلفان عهد جدید فهم و برداشت خود را از وحی مبتنی بر عهد عتیق ساختند، و وحی را به عنوان تجلی ذاتی خدا در عیسی و از طریق عیسی تلقی کردند.این تجلی را به عنوان خود آشکار سازی عالی، تغییر ناپذیر و بی همتای خدا در تاریخ می دانند (رساله پولس به عبرانیان، باب اول) این تجلی بی همتاست، زیرا همان گونه که مسیحی ها می فهمند واسطه و عامل وحی و محتوای وحی (شخص عیسی، تعالیم و کار او در رهانیدن انسانیت) در عیسی ناصری همه عین هم و هم یک چیزند، و موضوع وحی را تشکیل می دهند.شرح و تفسیر کلامی برداشت حکمای عهد جدید از وحی را می توان در رساله پولس و یوحنا یافت.
پولس: برای بیان مفهوم وحی پولس قبل از کلمه دیگر واژه«~ (apokaluptein) ~»به کار می برد که به معنای پرده برداشتن، از نهان بیرون آمدن است و نیز واژه«~ (phaneroun) ~»را استعمال می کند که به معنای ظاهر کردن و نشان دادن است.بحث اساسی او این است که از اسراری که پیش از آن بر افراد پوشیده بوده و هم اکنون آشکار شده پرده بردارد. (رساله پولس به افسیان، باب اول، آیه ۹) و رساله پولس به کولسیان، باب اول، آیه ۲۶)
بنابر این، وحی به معنای پرده برداری یا کشف طرح و تدبیر الاهی است که خداوند نژاد بشر را در عیسی مسیح با خود آشتی می دهد.وحی فعالیت خلاق الاهی و عمل نجاتبخش اخروی خداوند است، و نه صرف اعلان یک سلسله پیام ها یا یک سری از معارف.خداوند در جریان وحی واقعا فعال است، وهموست که از ازل بر آن است تا از روی محبت، از طریق پسرش به نژاد بشر روی آورد.تجسد و حلول فرزندش در رحم یک زن (رساله پولس به غلاطیان، باب چهار، آیه ۴) و مرگ فدیه دار این فرزند بر صلیب و رشد و تکامل و اتحاد عالم هستی تحت اشراف او به عنوان رئیس و فرزند ارشد مردگان (رساله پولس به رومیان، باب ۳، آیه ۲۵؛ رساله کولسیان، باب اول، آیه ۱۴ ۱۹) همه در راستای اجرای این برنامه نهان الاهی بود.خود عیسی در این برنامه چیزی بود که به وحی فرستاده شد.مرگ و رستاخیز عیسی و حتی کلیسا به عنوان بدن او همه عناصر رمز و راز نجات و رستگاری را تشکیل می دهند.حواریون عیسی نیز پرده از عدالت نجاتبخش خدا بر می دارند (مقصود این است که آنها نیز می توانند از وحی سخن گویند) (رساله پولس به رومیان، باب اول، آیه ۱۷) از آن جهت که بشارت هایی را که عیسی آورده است به مردم اعلام می کنند. (رساله دوم پولس به قرنتیان، باب دوم، آیه ۱۴) .» (۱۵)
وحی در انجیل
برای شناخت ماهیت وحی در مسیحیت بهتر است به کتاب انجیل که کتاب مقدس آنهاست مراجعه کنیم.آنچه در انجیل در این باره آمده تحت چند عنوان مورد اشاره قرار می گیرد:
عیسی از دیدگاه انجیل
در انجیل چنین آمده: «در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود.همان در ابتدا نزد خدا بود .همه چیز به واسطه او آفریده شد، و به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت.که نه از خون و نه از خواهش جسد و نه از خواهش مردم بلکه ازخدا تولد یافتند.و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد.پر از فیض و راستی و جلال او را دیدیم؛ جلالی شایسته پسر یگانه پدر .» (۱۶)
«و او صورت خدای نادیده است.نخست زاده تمامی آفریدگان، زیرا که در او همه چیز آفریده شد، آنچه در آسمان و آنچه بر زمین است، از چیزهای دیدنی و نادیدنی و تخت ها و سلطنت ها و ریاسات و قوات همه به وسیله او و برای او آفریده شد، و او قبل از همه است و در وی همه چیز قیام دارد.» (۱۷)
«باعمال ایمان بیاورید و یقین کنید که پدر در من است و من در او.» (۱۸)
«از نزد پدر بیرون آمدم و در جهان وارد شدم و باز جهان را گذارده نزد پدر می روم.» (۱۹)
«لیکن ما را یک خداست یعنی پدر که همه چیز از اوست و ما برای او هستیم و یک خداوند یعنی عیسی مسیح که همه چیز از اوست و ما از او هستیم.» (۲۰)
«زیرا به کدام یک از فرشتگان هرگز گفت که تو پسر من هستی، من امروز تو را تولید نمودم و ایضا من او را پدر خواهم بود و او پسر من خواهد بود.» (۲۱)
«شمعون پطرس در جواب گفت: «تویی مسیح پسر خدای زنده.»» (۲۲)
«مسیح قوت خدا و حکمت خداست.» (۲۳) «من و پدر، یک هستیم.» (۲۴)
«فیلپس به وی گفت: «ای آقا پدر را به ما نشان ده که ما را کافی است» .»
عیسی بدو گفت: «ای فیلپس در این مدت با شما بوده ام آیا مرا نشناخته ای کسی که مرا دید پدر را دیده است پس چگونه تو می گویی پدر را به ما نشان بده، آیا باور نمی کنی که من در پدر هستم و پدر در من است.» (۲۵)
در کتاب قاموس کتاب مقدس چنین آمده: «قصد از کلمه خداوند ما عیسی مسیح می باشد.» (۲۶)
هدف آفرینش عیسی و فرستادن او
در انجیل دو هدف برای آفرینش و ارسال عیسی ذکر شده است:
هدف اول نشان دادن و تعریف خود:
«که خدا اراده نمود تا بشناساند که چیست، دولت جلال این پسر در میان امت ها که آن مسیح در شما و امید جلال است.» (۲۷)
«نه این که کسی پدر را دیده باشد جز آن کسی که از جانب خداست، او پدر را دیده است.» (۲۸)
«خدا را هرگز کسی ندیده است.پسر یگانه که در آغوش پدر است همان او را ظاهر کرد.» (۲۹)
هدف دوم وسیله بخشیده شدن گناهان و کفاره معاصی مسیحیان: «او ما را محبت نمود و پسر خود را فرستاد تا کفاره گناهان ما شود.» (۳۰) «لیکن اگر در نور سلوک نماییم چنان که او در نور است با یکدیگر شراکت داریم و خون پسر او عیسی مسیح ما را از گناه پاک می سازد.» (۳۱)
«پسر انسان نیامد تا مخدوم شود بلکه تا خدمت کند و جان خود را در راه بسیاری فدا سازد .» (۳۲)
«هر گاه خدا با ماست کیست به ضد ما، او که پسر خود را دریغ نداشت بلکه او را در راه جمیع ما تسلیم نمود چگونه با وی همه چیز را به ما نخواهد بخشید.» (۳۳)
«زیرا خدا جهان را این قدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد.زیرا خدا پسر خود را در جهان نفرستاد تا بر جهان داوری کند بلکه تا به وسیله او جهان نجات یابد.» (۳۴)
«من هستم آن نان زنده که از آسمان نازل شد، اگر کسی از این نان بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من عطا می کنم جسم من است که آن را به جهت حیات جهان می بخشم.» (۳۵)
نزول روح القدس
اعلام نبوت عیسی زمانی بود که روح القدس بر وی نازل گشت.
«اما چون تمامی قوم تعمید یافته بودند و عیسی، هم تعمید گرفته دعا می کردآسمان شکافته شد و روح القدس به هیأت جسمانی مانند کبوتری بر او نازل شد و آوازی از آسمان در رسید که تو پسر حبیب من هستی که به تو خوشنودم.» (۳۶)
«و واقع شد در آن ایام که عیسی از ناصره جلیل آمده در اردن از یحیی تعمید یافت، و چون از آب بر آمد در ساعت آسمان را شکافته دید و روح را که مانند کبوتری بر وی نازل می شود .و آوازی از آسمان در رسید که تو پسر حبیب من هستی که از تو خوشنودم.» (۳۷)
«پس یحیی شهادت داده گفت: «روح را دیدم که مثل کبوتری از آسمان نازل شده بر او قرار گرفت، و من او را نشناختم، لیکن او که مرا فرستاد تا به آب تعمید دهم همان به من گفت بر هر کس بینی که روح نازل شده بر او قرار گرفت همان است که به روح القدس تعمید می دهد و من دیده شهادت می دهم که این است پسر خدا.» (۳۸)
«زیرا از خدای پدر اکرام و جلال یافت هنگامی که آوازی از جلال کبریائی به او رسید که این است پسر حبیب من که از وی خوشنودم، و این آواز را زمانی که با وی در کوه مقدس بودیم شنیدیم که از آسمان آورده شد.» (۳۹)
«ناگاه فرشته خداوند به طرف راست مذبح بخور ایستاده بر وی ظاهر گشت...فرشته به او گفت : «ای زکریا ترسان مباش زیرا که دعای تو مستجاب گردیده است.» (۴۰) فرشته در جواب وی گفت: «من جبرئیل هستم که در حضور خدا می ایستم و فرستاده شدم تا با تو سخن گویم و از این امور تو را مژده دهم.» (۴۱)
«و در ماه ششم جبرائیل فرشته از جانب خدا به بلدی از جلیل که ناصره نام داشت فرستاده شد.» (۴۲)
«فرشته در جواب وی گفت: «روح القدس بر تو خواهد آمد و قوت حضرت اعلا بر تو سایه خواهد افکند از آن جهت آن مولود مقدس پسر خدا خوانده خواهد شد.» (۴۳)
عیسی کلام خدا را می شنید و به مردم تعلیم می داد
«عیسی بدیشان گفت: «وقتی که پسر انسان را بلند کردید آن وقت خواهید دانست که من هستم و از خود کاری نمی کنم بلکه به آنچه پدرم مرا تعلیم داد تکلم می کنم.» (۴۴)
«کسی که از خداست کلام خدا را می شنود و از این سبب شما نمی شنوید که از خدا نیستید .» (۴۵)
«سخن هایی که من به شما می گویم از خود نمی گویم، لیکن پدری که در من ساکن است او این اعمال را می کند.مرا تصدیق کنید که من در پدر هستم و پدر در من است.» (۴۶)
«خدا که در زمان سلف به اقسام متعدد و طریقه های مختلف به وساطت انبیاء به پدران ما تکلم نمود در این ایام آخر به ما به وساطت پسر خود متکلم شد که او راوارث جمیع موجودات قرار داد و به وسیله او عالم ها را آفرید.که فروغ جلالش و خاتم جوهرش بوده و به کلمه قوت خود حامل همه موجودات بوده چون طهارت گناهان را به اتمام رسانید به دست راست کبریاء در اعلا علیین بنشست.» (۴۷)
وحی از دیدگاه مؤلف قاموس کتاب مقدس
مؤلف کتاب قاموس کتاب مقدس وحی را به معنای الهام گرفته و عقیده دارد که حتی به مصنفان کتب مدون در کتاب مقدس وحی می شده و همه کتب مذکور الهام خداست.
می نویسد: «عموما مقصود از وحی الهام می باشد.» (کتاب حزقیال، باب ۱۳، آیه ۱۶؛ کتاب ملاکی، باب اول، آیه ۱ ۲؛ رساله پولس به رومیان، باب یازدهم، آیه ۴ و ۵)
بنابر این گفته می شود: «تمامی کتب از الهام خداست» (رساله دوم پولس به تیموتاولس، باب سوم، آیه ۱۶ و ۱۷)
و وحی به این معنا حلول روح اقدس الاهی در مصنفان می باشد و این هم بر چند قسم است: اولا مطالبی از حقائق روحانیه و حوادث آینده بدیشان القاء و افاده می نماید که بدون الهام به هیچ وجه از برای ایشان دست نخواهد داد.ثانیا ایشان را بر تألیف حوادث معروفه با حقائق مقرره ارشاد می نماید که آنها را در کتاب نوشته و در کلام محفوظ و مصون از خطا ذکر نمایند.چنان که در رساله دوم پطرس، باب اول، آیه ۲۱ گوید: «مردمان از جانب خدا به روح القدس مجذوب شده سخن گفتند.»
و بدیهی است که در این صورت شخص متکلم به هیچ وجه خود را به نظر نیاورده بلکه روح القدس در وی مؤثر بوده تمامی قوت و صفات مکنونه خود را بروفق هدایت و روح اقدس الاهی به کار می برد، و از این جهت است که در هر یک از مؤلفین و کاتبین کرام کتاب مقدس مواهب طبیعی و طرز و نسق تألیف و تصنیف مخصوص ملاحظه می شود، و علما و دانشمندان در شرح مطلب فوق اختلاف نموده اند، ولی اغلب مسیحیان برآنند که خدای تعالی کاتبین و مؤلفین کتاب مقدس را ملهم فرمود که اراده مقدس او تعالی را در کتاب محض افاده و ایمان و خلاص ابدی بنی نوع بشر بدون خطا و سهو و نسیان مرقوم دارند.» (۴۸)
باز هم در قاموس کتاب مقدس، ذیل لفظ «کتاب مقدس» چنین می نویسد: «قصد از تمامی کتاب های ملهمه ای است که درباره خلقت عالم و عمل فدا و تقدیس و رفتار خدا نسبت به انسان گفتگو می کند.و تمامی نبوات آینده و نصائح دینیه و ادبیه که در هر طبقه از برای بنی نوع بشر در هر زمان و مکان مفید و لازم است در آنها موجود است.و نویسندگان الهامی چهل نفرند که از جمیع طبقات بنی نوع بشر می باشند از شبان تا امیر و سلطان که در ضمن هزار و ششصد سال زیست می نموده تماما از طائفه عبرانی بوده اند، جز لوقا که او نیز انجیل خود را از ینابیع یهودیه اخذ نموده نوشت، و لوقا به واسطه مصاحبت و رفاقت با پولس مشهور بود .» (۴۹)
در همان کتاب چنین آمده: «کلام خداوند بر انبیاء و رسل نازل شده که ایشان نیز بر حسب اصطلاح لغات بنی نوع بشر بر آن وحی مقدس متکلم شدند و وحی مسطور را یا خود نبی و رسول بنفسه می نوشت و یا به کاتب دیگر رجوع می فرمود.» (۵۰)
در جای دیگر همان کتاب می نویسد: «الهام یعنی انکشاف و مکاشفه از جانب خدا.اثر مکاشفه فوق الطبیعه ای است که من جانب الله بر عقول کاتبان کتب مقدسه کارگر شد تا اراده مقدسه حضرت اقدس الاهی را بدون سهو نسیان و خطا بیان نمایند.» (۵۱)
چنان که ملاحظه می فرمایید مؤلف کتاب مقدس، در تفسیر وحی بین دو نظر (زبانی و غیر زبانی) جمع کرده است.از یک سو وحی را به معنای الهام می گیرد و تمام کتاب های مقدس را از الهامات خدا می داند، و از سوی دیگر وحی را به عنوان حلول روح اقدس الاهی و روح القدس در مصنفین تفسیر می کند.
خلاصه
عقیده مسیحیان در موضوع وحی در چند مطلب زیر خلاصه می شود:
۱.عیسی: عیسی مسیح کلمه خداست.کشف ذات خدا و سر حیات او در تجسد کلمة الله است.همیشه با خدا بلکه عین او بوده و در آفرینش جهان دخالت داشته است.ذات اقدس الاهی در او تجلی یافته و حلول کرده و او را به عنوان فرزند یگانه برگزیده و در جسد جسمانی به سوی انسان ها فرستاده است.پدر و پسر یک حقیقت هستند.هر که عیسی را ببیند و بشناسد خدا را دیده است .در خدا که پدر و کلمه ذاتی اش که پسر است یک حیات ذاتی قائم است که همانند روح آن دو می باشد و او روح القدس است.
۲.وحی: به معنای پیام خدا و پیام رسانی عیسی نیست بلکه به معنای تجلی و حلول ذات اقدس الاهی در عیسی و نزول برای انسان هاست.در وحی عیسوی خود خدا در جسد عیسی به سوی مردم نازل شد و کلام خدا یعنی تجلی در عیسی و ظهور برای مردم.مسیح با معجزات و کارهای خارق العاده اش از وجود خدا خبر می دهد و او را آشکار می سازد.و در یک کلام، مسیح وحی الله متجسداست، فعل و کلام او فعل و کلام خداست، نه این که حامل رسالت باشد.
۳.در وحی عیسوی دو هدف وجود داشته است:
هدف اول کشف سر الاهی و تجلی و اظهار وجود ذات اقدس خدا در وجود مسیح.
هدف دوم نجات انسان ها و بخشودن گناه آنها در اثر فدا شدن عیسی و تحمل قتل بر صلیب.
این بود خلاصه نظر غیر زبانی مسیحیان در مسأله وحی.این نظر مبتنی است بر پذیرش الوهیت مسیح که آیات صدر باب اول انجیل یوحنا، و آیاتی دیگر در اناجیل و دیگر رساله های عهد جدید بر آن دلالت دارد.پولس که از حواریون نبود و عیسی را هرگز ندیده بود بعدا در ترویج و تبلیغ این نوع مسیح شناسی کوشید به گونه ای که او را به عنوان دومین شخصیت مسیحیت و بنیانگذار مسیح شناسی الوهی معرفی کرده اند.
و این، همان عقیده به تثلیث یعنی وحدت خدا و عیسی و روح القدس، یا وحدت اب و ابن و روح القدس است.
مسأله تثلیث برای مسیحیت به صورت یک مشکل علمی و عقیدتی در آمده که از تفسیر معقول و قابل فهم آن، و پاسخ به تناقضات آن ناتوانند.نقد و بررسی این نظر از موضوع بحث ما خارج است.
پی نوشت ها:
۱.جان هیک، فلسفه دین، ص ۱۱۹، ترجمه بهرام راد.
۲.ایان باربور، علم و دین، ص ۲۳، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی.
۳.ذیل لفظ کتاب، ص .۷۱۹
۴.کتاب اعمال رسولان، باب سیم، آیه .۱۴
۵.کتاب اعمال رسولان، باب سیم، آیه .۱۴
۶.انجیل یوحنا، باب هفتم، آیه ۱۷ .۱۸
۷.انجیل یوحنا، باب چهاردهم، آیه .۲۵
۸.انجیل یوحنا، باب هفتم، آیه .۱۷
۹.انجیل یوحنا، باب چهاردهم، آیه .۲۵
۱۰.علم و دین، ص .۱۴۵
۱۱.فلسفه دین، ص .۱۳۴
۱۲.علم و دین، ص .۳۵
۱۳.علم و دین، ص .۱۳۱
۱۴.علم و دین، ص .۲۶۸
۱۵.دائرة المعارف دین، به زبان انگلیسی، ذیل کلمه«~ revelation ~»، وحی، جانس دی ننگر .
۱۶.انجیل یوحنا، باب اول، آیات ۱ ۴ و ۱۴ .۱۵
۱۷.رساله پولس به کولسیان، باب اول، آیه های ۱۶ .۱۸
۱۸.انجیل یوحنا، باب دهم، آیه .۳۹
۱۹.انجیل یوحنا، باب شانزدهم، آیه .۲۸
۲۰.رساله اول پولس به قرنتیان، باب هشتم، آیه .۷
۲۱.رساله به عبرانیان، باب اول، آیه .۵
۲۲.انجیل متی، باب شانزدهم، آیه .۱۷
۲۳.رساله اول پولس به قرنتیان، باب اول، آیه .۲۵
۲۴.انجیل یوحنا، باب دهم، آیه .۳۱
۲۵.انجیل یوحنا، باب چهاردهم، آیه ۸ .۱۰
۲۶.قاموس کتاب مقدس، ذیل لفظ (کلمه) .
۲۷.رساله پولس به کولسیان، باب اول، آیه .۲۸
۲۸.انجیل یوحنا، باب ششم، آیه .۴۸
۲۹.انجیل یوحنا، باب اول، آیه .۱۹
۳۰.رساله اول یوحنا، باب چهارم، آیه .۱۱
۳۱.رساله اول یوحنا، باب اول، آیه .۸
۳۲.انجیل متی، باب بیستم، آیه .۲۸
۳۳.رساله پولس به رومیان، باب هشتم، آیه ۳۲ .۳۳
۳۴.انجیل یوحنا، باب سوم، آیه ۱۷ .۱۸
۳۵.انجیل یوحنا، باب ششم، آیه ۵۱ .۵۲
۳۶.انجیل لوقا، باب سوم، آیه ۲۲ .۲۳
۳۷.انجیل مرقس، باب اول، آیه ۹ .۱۱
۳۸.انجیل یوحنا، باب اول، آیه ۳۳ .۳۵
۳۹.رساله دوم پطرس، باب اول، آیه ۱۸ .۱۹
۴۰.انجیل لوقا، باب اول، آیه ۱۱ .۱۳
۴۱.انجیل لوقا، باب اول، آیه .۲۰
۴۲.انجیل لوقا، باب اول، آیه .۲۷
۴۳.انجیل لوقا، باب اول، آیه .۳۶
۴۴.انجیل یوحنا، باب هفتم، آیه .۲۸
۴۵.انجیل یوحنا، باب هشتم، آیه .۴۸
۴۶.انجیل یوحنا، باب چهاردهم، آیه ۱۱ .۱۲
۴۷.رساله به عبرانیان، باب اول، آیات ۱ .۴
۴۸.قاموس کتاب مقدس، تألیف و ترجمه جیمز هاکس، لفظ وحی.
۴۹.قاموس کتاب مقدس، ص .۷۱۸
۵۰.همان، ص .۷۱۹
۵۱.همان، ص ۹۷، ذیل کلمه الهام.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه(وحی در ادیان اسلامی , امینی، ابراهیم)