عباسعلى رستمى نسب[۱]
زهرا شبسترى نژاد راورى[۲]
چكيده
تربيت مهم ترين عامل شكل گيرى شخصيت و هويت افراد است. براى داشتن تربيتى صحيح، توجهبه محتوا و مربى حايز اهميت است. ازاين رو، توجه به ارزش هاى استخراج شده، به عنوان محتوا، ازمنبع معتبرى مانند قرآن، راه را براى رسيدن به اين مهم هموارتر مى كند. از سويى، اولين و مهم ترينمربيان براى انتقال اين ارزش ها خانواده است؛ زيرا هر فرد، بيشترين و بهترين زمان آموزش خود رادر آنجا مى گذراند. قرآن نيز به عنوان كتاب هدايت، به نقش خانواده توجه نموده است. ازاين رو، ايننوشتار با هدف بررسى نقش خانواده در انتقال ارزش ها از منظر قرآن، به روش توصيفى ـ تحليلىانجام شده است. مطالب لازم، با مراجعه به منبع اصلى، يعنى قرآن جمع آورى شده و سپس با توجهبه تفاسير و كتب مربوطه به تحليل آنها پرداخته شده است.
به نظر مى رسد خانواده به عنوان اساسى ترين عامل تربيت، مى تواند با بهره گيرى از دستوراتقرآن و عملياتى كردن آنها در همه مراحل زندگى، در رسيدن به خانواده اسلامى و تحكيم بنيانخانواده گام هاى مؤثرى بردارد.
كليدواژه ها: ارزش ها، تربيت، تعليم، خانواده، قرآن.
مقدّمه
به يقين تعليم و تربيت، باارزش ترين و مهم ترين وظيفهآدمى به شمار مى آيد. والاترين و ارجمندترين انسان ها كههمان پيامبران و جانشينان آنان هستند، در اين طريقمبعوث گشته اندوسرچشمه سعادت ورستگارى بشرراهموارهدر اين عرصه جست وجو كرده اند (باهنر،۱۳۸۸، ص ۱۳).
دغدغه تعليم و تربيت و عوامل مؤثر در آن، همواره باانسان بوده است؛ زيرا آگاهى از عوامل تربيت و بررسىميزان تأثير هريك از اين عوامل، دست اندركاران امر تربيترا كمك مى كند تا بتوانند با توجه به ميزان تأثير آنها، براىتربيت بهتر، برنامه ريزى نموده و در فرايند تربيت براى هركدام جايگاه ويژه اى قايل گردند (www.noormags.com).تعليم و تربيت با امور زيادى سروكار دارد؛ امورى همچونروش تربيت، محتواى تربيتى، منابع تربيتى و... . ارزش هامهم ترين محتوا و برنامه نظام تعليم و تربيت را شكلمى دهند كه مهم ترين نهاد تربيتى، يعنى خانواده، با آنهارابطه مستقيم دارد و به طور قطع از آنها متأثر است.
به قول دونالد باتلر، تربيت بيش از هر نهاد ديگر باارزش ها سروكار دارد و هيچ نهاد ديگرى به اندازه ايننهاد به دنبال تحقق ارزش ها نيست (www.Google.com).يا اينكه محتواى آموزش و پرورش را مى توانمجموعه اى از ارزش ها تعريف كرد (رستمى نسب،۱۳۸۸، ص ۲۵). ازاين رو، توجه به بحث ارزش ها وعوامل مرتبط با آن، مانند: عوامل مؤثر در كسب و انتقالارزش ها ضرورى و حايز اهميت است. البته شناختنسبت به ارزش ها و عوامل مرتبط با آن، بايد با استفاده ازمنابعى موثق و معتبر صورت گيرد. بهترين و معتبرتريناين منابع، قرآن كريم است كه كلام وحى است و خالى ازهرگونه تحريف مى باشد. خداوند در قرآن مى فرمايد:فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً(نساء: ۵۹)؛ هرگاه در چيزى نزاع كرديد آن را به (كتاب)خدا و (سنت) پيامبر ارجاع دهيد، اگر به خدا و روزرستاخيز ايمان داريد. اين براى شما بهتر و عاقبت وپايانش نيكوتر است.
اين تحقيق از سه جهت حايز اهميت است:
۱. مرتبط بودن مبحث ارزش ها با تربيت: ارزش ها درهر جامعه اى، اعتقاد يا فلسفه كلى آن جامعه را به دستمى دهد. ارزش ها به جهت دهى رفتار افراد و داورى ها درجهت گيرى هاى آنان در ارتباط با امور مى پردازد (خليفه،۱۳۷۸، ص ۵). و اين همان چيزى است كه تربيت بهدنبال آن است. تربيت مى خواهد باورها و اعتقاداتمتربيان را جهت دهد تا گفتار و رفتار آنها در جهترسيدن به اهداف تربيتى، شكل گيرد.
۲. اهميت و نقش قرآن كريم در تربيت: شناختارزش ها و متوليان امر تربيت، از نگاه قرآن، به دليل اعتبار وموثق بودن آن، ضرورت اين تحقيق را دو چندان مى كند.قرآن بهترين منبعى است كه مى توان از طريق آن ارزش ها راجست و با توجه به آنها به تربيت افراد پرداخت.
۳. اهميت و جايگاه خانواده: ازآنجاكه يكى از اهدافتشكيل خانواده، كمك به اصلاح فرد و جامعه است وجامعه با وجود افراد صالح و متعهد پابرجاست، پس براىرسيدن به جامعه سالم و صالح بايد از خانواده و در نتيجه،از تربيت فرزند شروع شود. و چون اركان اصلى خانوادهبراى تربيت، پدر و مادر هستند، در نتيجه، بررسى نقش ومسئوليت آنها بيش از هر چيز لازم به نظر مى رسد(شهيرى، ۱۳۹۱، ص ۳۶). اختصاص حداقل ۱۵۰ آيهنورانى در قرآن كريم و احاديث متعدد در اين باره، نشان ازتأكيد دين مبين اسلام بر اين نهاد مقدس دارد. و همين جايگاه مهم و اثرگذار خانواده است كه در دنياى امروز،استكبار جهانى و صهيونيزم را بر آن داشته است تا ازطريق گمراهى، فساد و انحلال خانواده (اين نهاداساسى)، نقشه هاى خود را عملى كنند (اسلاملو وهمكاران، ۱۳۹۰، ص ۶) و ارزش ها و عمل به آنها را درافراد تضعيف نمايند تا انسان ها را از رسيدن به آرمانزيباى خانواده قرآنى، كه نويدبخش فضايى توأم باآرامش، پرتلاش و سرشار از اميد است، دور كنند.
ازاين رو، بررسى نقش خانواده در انتقال ارزش ها بهعنوان يكى از اساسى ترين پايه هاى نظام تعليم و تربيت ازديدگاه منبع موثقى همچون قرآن اهميت و ضرورت داردو مسلما پايه هاى تربيتى را محكم تر مى كند. بنابراين،تحقيق حاضر با عنوان بررسى نقش خانواده در انتقالارزش ها از منظر قرآن كريم انجام گرفته است.
مفاهيم و اصطلاحاتى نيز در اين مقاله به كار بردهشده اند، كه به دليل وضوح و تكرار در كتب مختلف، ازتوضيح آنها صرف نظر شده وفقط به آدرسشان اشاره مى گردد:
ارزش: (معين، ۱۳۸۸، ج ۱، ص ۹۴)؛ خانواده: (معين،۱۳۸۸، ج ۱، ص ۹۴؛ عيسى زاده، ۱۳۹۰، ص ۲۶)؛ تربيت:(علوى،۱۳۸۶،ص۳۹)؛ تعليم:(ابراهيم زاده،۱۳۸۶،ص ۲۷).
در زمينه مباحث تربيتى و توجه به نقش عوامل مؤثر برتربيت، هم كتب و هم تحقيقات فراوانى به رشته تحريردرآمده است كه در ذيل، به تعدادى از آنها اشاره مى شود:
۱. على همت بنارى در تحقيقى تحت عنوان امامعلى عليه السلام و تربيت فرزند، به نقش عوامل وراثتى ومحيطى در تربيت فرزند پرداخته است. به اعتقاد وى،اميرالمؤمنين على عليه السلام در سيره خود به هر دو عامل مزبورتوجه داشته اند. آقاى همت بنارى، به عامل خانواده ودوستان به عنوان دو عامل مهم در تربيت، از ديدگاهاميرالمؤمنين عليه السلام اشاره نموده است.
۲. غلامرضا مدبرعزيزى در مقاله اى با عنوان نقشخانواده در تربيت دينى، ضمن اشاره به اهميت نقشخانواده در تربيت، مواردى را كه براى تربيت صحيح بايداز طرف والدين مورد توجه قرار گيرند، برشمرده است؛ازجمله: ۱. پاك شدن و به حقيقت رسيدن پدر و مادر؛ ۲.كوشش در انعقاد نطفه پاك؛ ۳. تأثير نام نيكو در تربيتدينى؛ ۴. نقش مادر در دوران شيرخوارگى و... .
۳. حسينعلى كوهستانى نيز در مقاله اى با عنوان نقشخانواده در تربيت فرزندان، به عوامل تربيت، كه خانوادهمهم ترين آنهاست، اشاره كرده و رعايت اصولى را براىاحراز اين نقش، از جانب والدين ضرورى دانسته است.ازجمله اصول اخلاقى كه ايشان مدنظر قرار داده است،مى توان به پرورش اعتماد به نفس فرزندان و جلباعتماد آنها اشاره كرد.
اما در ارتباط با موضوع تحقيق، يعنى بررسى نقشخانواده در انتقال ارزش ها از منظر قرآن كريم تحقيقىيافت نشد، كه اين مسئله، ضرورت و اهميت پژوهشحاضر را دوچندان مى نمايد.
براى رسيدن به اهداف تحقيق، سؤالات زير مطرحگرديد:
۱. جايگاه خانواده در قرآن چيست؟
۲. توصيه هاى قرآن در مورد تربيت صحيح فرزند قبلو بعد از ازدواج چيست؟
۳. توصيه هاى قرآن در مورد تربيت صحيح فرزند قبلو بعد از تولد چيست؟
نقش خانواده در انتقال ارزش ها
خانواده به عنوان اولين و مهم ترين محيطى است كهكودك در آن پرورش مى يابد و عقايد و باورهاى خود رااز آنجا كسب مى كند. اين محيط همواره مورد توجه دين مبين اسلام و بزرگان بوده است. نهاد اوليه تعليم و تربيت،خانواده است. در اينجاست كه ارزش ها، چه مستقيم و چهغيرمستقيم، از طريق پدر و مادر و ساير افراد بزرگسالخانواده به فرد انتقال مى يابد (نيكزاد، ۱۳۷۵، ص ۶۵).
خانواده در اسلام جايگاه بلند و رفيعى دارد. اين نهادكوچك ولى مقدس، پايگاه عروج و كمال انسان ها ومحيط تربيت و پرورش نهال فطرت و استعدادهاى نسلآينده است. خانواده مهم ترين ركن ترقى و تكامل يكجامعه است و چنان كه خانواده اى در مسير صحيح تربيتاسلامى و در چارچوب برنامه هاى ارائه شده از سوى قرآنو سنت باشد، مى تواند سهم بزرگى در پيشرفت و ترقىجامعه خويش داشته باشد (بيگى، ۱۳۸۹، ۳۵۵). ازاين رو،اگر توصيه هاى قرآنى مدنظر قرار گيرند، مى توان افراد را درتربيت صحيح و القاى درست ارزش ها يارى نمود. درآيات بسيارى از قرآن كريم به بحث خانواده (چه مستقيم وچه غيرمستقيم) و نقش تربيتى آن اشاره شده است؛ ازجمله: وَالبَلَدُ الطَّيبُ يخرُجُ نَباتُهُ بِإِذنِ رَبِّهِ وَالَّذِى خَبُثَلا يخرُجُ إِلاَّ نَكِدا كَذلِكَ نُصَرِّفُ الآياتِ لِقَومٍ يشكُرُونَ(اعراف: ۵۸)؛ و سرزمين پاكيزه (و شيرين) گياهش به فرمانپروردگار مى رويد، اما سرزمين هاى بدطينت (و شوره زار)جز گياه ناچيز و بى ارزش از آن نمى رويد. اين گونه، آيات رابراى آنها كه شكرگزارند بيان مى كنيم.
در تفسير اين آيه آمده است: كلمه "نَكِدا"، به معناىچيزى است كه در آن خيرى نباشد، "نبات نَكد"، به معناىگياه كم و بى فايده مى باشد. اگر با ديد وسيع به اين آيهبنگريم، شايد بتوان يكى از مصاديق سرزمين پاك را كهمحصول پاك مى دهد، خانواده پاك بدانيم (قرائتى،۱۳۸۶، ج ۴، ص ۸۸). همچنين علّامه طباطبائى در تفسيراين آيه، آورده است: اين آيه صرف نظر از انضمامش به آيهقبلى، به منزله مثال عامى است كه مى رساند كه اعمال حسنه و آثار ارزنده از گوهر پاك سرچشمه مى گيرد، و خلاف آنهااز خلاف آن (طباطبائى، ۱۳۷۴، ج ۸، ص ۲۰۰).
گوهر پاك ببايد كه شود قابل فيضو رنه هر سنگ و گلى لؤلؤ و مرجان نشود بنابراين، مى توان خانواده را به عنوان اساسى ترين عاملانتقال ارزش ها در نظر گرفت. صالح و معتقد بودن خانواده،منجر به تولد فرزندانى پايبند به اصول و ارزش ها مى شود ونتيجه آن، داشتن جامعه اى صالح خواهد بود؛ چراكه توقعيك جامعه صالح بدون اصلاح نظام خانواده كاملاً بى جا وخلاف حقيقت است (انصاريان، ۱۳۸۰، ص ۴).
همچنين خداوند در آيه ۶ سوره تحريم مى فرمايد:يَا أَيهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُم وَ آَهلِيكُم نَارا وَقُودُهَاالنَّاسُ وَ الحِجَارة؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خود وخانواده خويش را از آتشى كه هيزم آن انسان ها وسنگ هاست، نگاه داريد.
در تفسير اين آيه آمده است: نگه دارى خويشتن بهترك معاصى و عدم تسليم در برابر شهوات سركش است،و نگه دارى خانواده به تعليم و تربيت و امر به معروف ونهى از منكر و فراهم ساختن محيطى پاك و خالى ازهرگونه آلودگى، در فضاى خانه و خانواده است. اينبرنامه اى است كه بايد از نخستين سنگ بناى خانواده،يعنى از مقدمات ازدواج، و سپس نخستين لحظه تولدفرزند آغاز گردد، و در تمام مراحل با برنامه ريزى صحيحو با نهايت دقت تعقيب شود. به تعبير ديگر، حق زن وفرزند تنها با تأمين هزينه زندگى و مسكن و تغذيه آنهاحاصل نمى شود، مهم تر از آن، تغذيه روح و جان آنها و بهكار گرفتن اصول تعليم و تربيت صحيح است (مكارمشيرازى، ۱۳۸۷، ج ۲۴، ص ۲۸۷).
اين آيه به صراحت بيان مى دارد كه فرد، هم مسئولخود و هم مسئول خانواده خويش است. ازاين رو، دراينجا به نقش مؤثر خانواده چه قبل از تولد فرزند و چهبعد از آن، از نظر آيات الهى، اشاره خواهد شد.
در تأكيد بر نقش والدين بر تربيت فرزندان، داستانمادرشدن حضرت مريم عليهاالسلامكه درقرآن آمده است،ذكرمى گردد:
هنگامى كه كودك معصوم مريم عليهاالسلام متولد مى شود،براى مردم شگفت انگيز است؛ چراكه چگونه ممكن استمريم كودك نامشروع به دنيا بياورد درحالى كه پدر و مادرمريم هيچ كدام بد و آلوده دامان نبودند؟! (بهشتى، ۱۳۸۸،ص ۲۰۵).
(مريم) او را در آغوش گرفته، به سوى قومش آمد.گفتند: اى مريم! كار بسيار عجيب و بدى انجام دادى! اىخواهر هارون! نه پدر تو مرد بدى بود، و نه مادرت زنبدكاره اى! (مريم: ۲۷و۲۸).
مردم، مريم عليهاالسلام را به برادر و پدر و مادرش مقايسهمى كنند. دخترى كه برادرى غيرتمند چون هارون و پدر ومادر شرافتمند و پاكدامن دارد، چگونه ممكن است ازجاده عفاف و احصان خارج شده باشد؟! (بهشتى،۱۳۸۸، ص ۲۰۵).
مقايسه كردن فرزند با خانواده اش، نشان دهنده ايناست كه از خانواده خوب، انتظار فرزند نيكو مى رود. واين، نقش مهم و اثرگذار خانواده را بر تعليم و تربيتفرزندان مى رساند.
الف. پيش از ازدواج
۱. خودسازى و اصلاح زن و مرد
شايد اين سؤال براى بسيارى از افراد مطرح باشد كهتربيت فرزند از چه زمانى شروع مى شود و والدين از چهموقعى بايد خود را براى تربيت او آماده كنند و مقدماتلازم را فراهم كنند؟ آيا تربيت از آغاز سن بلوغ شروعمى شود يا از دوران نوجوانى؟ از دوران كودكى شروع مى شود يا از دوران نوزادى؟ در دوران باردارى شروعمى شود يا در حين انعقاد نطفه؟
در پاسخ به اين سؤال بايد گفت: تربيت فرزند سال هاپيش از تولد فرزند آغاز مى شود؛ به اين معنا كه كليهرفتارهاى پدر و مادر و بلكه پدربزرگ ها و مادربزرگ ها درتربيت فرزند و روحيات فرزند تأثيرگذار است و هر كداماز اتفاقات و رويدادهاى قبل از تولد فرزند كه در زندگىپدر و مادر رخ مى دهد مى تواند در تربيت فرزند مؤثرباشد. بنابراين، اگر كسى مى خواهد صاحب فرزند سالم وصالح شود، بايد سال هاى قبل از ازدواج نيز اعمال و رفتارخود را كنترل كند.
در زيارات وارده براى اهل بيت عليهم السلام، مى خوانيم:أشهَدُ أنَّكُم كُنتُم فِى الاصلابِ الشامِخه وَ الاَرحامِالمُطهره. اين عبارت بيانگر اين است كه اهل بيت عليهم السلام درطول نسل هاى قبل از خود داراى پدران و مادران پاك وعارى از شرك بوده اند. اين مطلب تأييدكننده بحث هاىپيشينى مى باشد كه تربيت فرزند متأثر از رفتارهاى آبا واجداد نيز هست و اين همان امرى است كه از آن به قانونوراثت تعبير مى شود. اسلام نيز براى همين قانونوراثت و براى تربيت اولاد شالوده ريزى كرده است؛ يعنىبراى مقدمه تربيت و قبل از انعقاد نطفه دستورهايى دادهاست (مظاهرى، ۱۳۸۵، ص ۲۹).
ازاين رو، زن و مرد قبل از ازدواج و قبول مسئوليتتربيت انسانى ديگر، بايد به تربيت خود بپردازند و به عنواندو انسان، در اصلاح و تزكيه خود كوشا باشند تا بعد از قرارگرفتن در كنار هم، نقش خود را در قبال فرزندان خود بهخوبى ايفا كنند. انسان مسلمان در مرحله نخست، مسئولاصلاح خويش است و در وهله دوم، مسئول اصلاحديگران؛ چراكه اصولاً تا فرد خود را اصلاح نكرده باشد،نمى تواند در اصلاح ديگران به طور حقيقى موفق باشد.
خداوند متعال هم در قرآن كريم مى فرمايد: ياأَيهَاالَّذينَ آمَنُواعَلَيكُم أَنفُسَكَم (مائده: ۱۰۵)؛ اى كسانىكه ايمان آوردايد، مراقب خود باشيد.
همچنين مى فرمايد: أَتَأمُرُونَ النَّاسَ بِالبِّرِ وَ تَنسَونَأنفُسَكُم(بقره: ۴۴)؛ آيا مردم را به نيكى دعوت مى كنيد،اما خودتان را فراموش مى نماييد؟
اين دو آيه، اهميت توجه به نفس و اصلاح آن رامى رساند. انسان در تزكيه خود بايد به عواملى همچونرزق حلال، محيط سالم، الگو و سرپرستى مناسب و نيكوتوجه داشته باشد.
در قرآن كريم در مورد نحوه تربيت حضرت مريم عليهاالسلامآمده است: فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنبَتَها نَباتا حَسَناوَ كَفَّلَها زَكَرِيا كُلَّما دَخَلَ عَلَيها زَكَرِيا المِحرابَ وَجَدَعِندَها رِزقا قالَ يا مَريمُ أَنَّى لَكِ هذا قالَت هُوَ مِن عِندِاللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يرزُقُ مَن يشاءُ بِغَيرِ حِسابٍ(آل عمران: ۳۷)؛پس خداوند او را به خوبى قبول كرد و به نيكويى پرورشداد و زكريا را سرپرست او كرد. هرگاه زكريا به محراب نزدمريم مى شد، نزد او روزى مى يافت و مى گفت: اى مريم!اين از كجا برايت آمده؟ مريم مى گفت: اين از طرفخداست كه خدا هر كه را بخواهد بى حساب روزى مى دهد.
در اين آيه، عوامل پرورش و تربيت حضرت مريم عليهاالسلامبيان شده است؛ كسى كه قرار است روزى مادر پيامبرى ازپيامبران اولوالعزم يعنى حضرت عيسى عليه السلامگردد.
در تفسير آيه مزبور آمده است: عوامل مؤثر در تربيتعبارتند از: روح پاك مادر: فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ،جسم سالم: نَباتا حَسَنا، تعليم و تربيت الهى: كَفَّلَهازَكَرِيا، تغذيه پاك: وَجَدَ عِندَها رِزقا(قرائتى،۱۳۸۶، ج ۲، ص ۵۳).
آرى، از مادرى همانند مريم،كه محيط تربيتى فرزندشمسجد است و سرپرستى همچون زكرياى پيامبر دارد و با تغذيه اى بهشتى رشد مى كند، مسلما فرزندى همچونعيسى عليه السلام پا به عرصه وجود مى گذارد.
با توجه به مطالب فوق، مى توان گفت: خودسازى زنو مرد و توجه به عوامل مزبور، حتى قبل از ازدواج، حايزاهميت فراوان است؛ چراكه اين عوامل در تربيت آيندهفرزند نقش دارد.
بنابراين، توجه به تك تك عوامل مؤثر بر تربيت، دردوران قبل از ازدواج ضرورت دارد؛ زيرا زمينه ساز تربيتنسل آينده مى شود.
۲. انتخاب همسر مناسب و هم شأن
زن و مرد، دو ركن اساسى كانون مقدس خانواده هستند كهپايه و اساس خانواده بر آنها شكل مى گيرد. براى داشتنفرزند صالح، انتخاب همسر نيكو و صالح بسيار مهماست. قرآن كريم در آياتى به اين نكته اشاره كرده است؛آياتى كه مردان و زنان پاك را، و مردان و زنان مشرك وناپاك را از آنِ هم مى داند. در كنار هم قرار گرفتن مردان وزنان پاك، و با هم بودن مردان و زنان ناپاك، دليل قطعى ومسلم بر تناسب آن و رعايت اين تناسب هاست.
در آيه ۲۲۱ سوره بقره مى خوانيم: وَلاَ تَنكِحُواالمُشرِكاَتِ حَتّى يؤمِنّ... وَلاَ تُنكِحُوا المُشرِكينَ حَتَّىيؤمِنُوا؛ و با زنان مشرك و بت پرست، تا ايمان نياورده اندازدواج نكنيد... و زنان خود را به ازدواج مردانبت پرست، تا ايمان نياورده اند درنياوريد!
ازدواج با همسران غيرمؤمن، مى تواند تأثير منفى برتربيت فرزندان و نسل آينده انسان بگذارد (قرائتى،۱۳۸۶، ج ۱، ص ۷۶)؛ چراكه مهم ترين هدف از زناشويى،به وجود آوردن خانواده اى است كه در ساختن اجتماع وپرورش نسل آينده شركت جويد؛ ازاين رو، لازم است كهزن و شوهر را بر اساس اين هدف و بنا بر شايستگى ايمانى برگزينيم تا بتوانند اين هدف را نيكوتر به انجام برسانند.
خداوند در آيه اى ديگر از قرآن، به روشنى، به كفو وهم شأن بودن همسران اشاره كرده است: اَلخَبِيثَاتُلِلخَبِيثينَ وَ الخَبِيثُون لِلخَبِيثاَتِ وَ الطَّيباَتُ لِلطَّيبينَوَالطَّيبُونَ لِلطَّيبَِاتِ (نور: ۲۶)؛ زنان پليد براى مردانپليدند، و مردان پليد براى زنان پليد. و زنان پاك براىمردان پاكند، و مردان پاك براى زنان پاك.
زنان پاك قابل مردان پاكند و مردان پاك لايق زنانپاك؛ چون سنخيت و توافقى روحى و اخلاقى در ازدواجشرط است و بايد رعايت شود.
امام صادق عليه السلام مى فرمايند: از طايفه و عشيره پاكدامنو نيكوكار و خوش اخلاق همسر انتخاب كنيد، به درستىكه عرق (ژن) در فرزندان اثر خواهد گذاشت (ارگانىبهبهانى، ۱۳۸۶، ص ۱۸).
همچنين پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايند: السعيد من سعدفى بطن امه و الشقى من شقى فى بطن امه (مظاهرى،۱۳۸۵، ص ۲).
اميرالمؤمنين على عليه السلام نيز مى فرمايند: فرزند،ساخته شده مادر است (حاج شريفى، ۱۳۸۶، ص ۳۳).
علت اينكه اسلام اين همه در نحوه انتخاب همسردقت دارد، مسئله تولد كودكان است. همچنان كه امراضجسمى، نظير سل و...، از راه وراثت از مادر به طفل منتقلمى شود، انحرافات روحى و اخلاقى و صفات زشت نيزبه كودك انتقال مى يابد (ارگانى بهبهانى، ۱۳۸۶، ص ۱۹).
ازاين رو، قبل از تشكيل خانواده، بايد به اين نكاتتوجه شود؛ زيرا خانواده اى مى تواند ارزش هاى اسلامى وقرآنى را منتقل كند كه بر اساس همان ارزش ها شكل گرفتهباشد. خانواده اى كه متشكل از همسران مؤمن و پاك استو به ايمان، اصالت و ارزش مى دهد، فرزندان خود را نيزبراساس همان ارزش ها تربيت كرده و وارد جامعه مى نمايد.
ب. بعد از ازدواج
۱. پيش از تولد
۱ـ۱. تقويت خودسازى و تزكيه بيشتر خود: همان گونه كهپيش از ازدواج توصيه به اصلاح طرفين مى شود، بعد ازازدواج و پيش از تولد فرزند، اين تزكيه و پاك سازى نيزبايد ادامه يابد؛ چراكه وظيفه زن و شوهر سنگين ترمى شود و بايد آمادگى پذيرش مسئوليت پرورش و تربيتانسان ديگرى را داشته باشند كه اين خودسازى با توجه بهعواملى كه پيش تر گفته شد، مؤثرتر مى افتد.
ذكر داستانى در همين زمينه، اهميت موضوع فوق رابهتر مشخص مى كند: ملّامحمدتقى مجلسى در تربيتفرزند خود (محمدباقر) اهتمام فراوان داشت. شبى بافرزند خويش براى نماز و عبادت به مسجد جامع اصفهانرفت. ايشان چون در سنين كودكى بود، در حياط مسجدمشغول به بازى مى شوند و در حين بازى مشك آبى را باسوزن سوراخ مى نمايد و آب را بر زمين مى ريزد. پس ازپايان نماز پدر ايشان از مسجد بيرون مى آيند و با ديدن آنصحنه ناراحت مى شوند. دست فرزند را مى گيرند و بهسوى منزل به راه مى افتند. در خانه، همسرشان را مى طلبندو رو به ايشان مى گويند: مى دانيد كه من در تربيت فرزندمدقت فراوان داشته ام. امروز عملى از او ديدم كه مرا به فكرواداشت. با اينكه در مورد غذايش دقت كرده ام كه از راهحلال به دست بيايد، نمى دانم به چه دليل دست به اينعمل زشت زده است. و از همسرش مى خواهد تا در اعمالخود نظر كند و ببيند چه عملى انجام داده است كه به ايننتيجه منجر شده است. همسر ايشان پس از تفكر مى گويد:وقتى محمدباقر را در رحم داشتم، يك بار به خانه همسايهرفتم، درخت انارى كه در خانه ايشان بود توجه مرا جلبكرد، سوزنى را در يكى از انارها فرو بردم و مقدارى از آبآن را چشيدم (ابراهيمى اقليدى، ۱۳۸۹، ص ۷۸).
۲ـ۱. دعا براى داشتن فرزند صالح: اما كار زن و شوهر دراين مرحله تمام نمى شود، بلكه آنها بايد، علاوه بر تزكيه وتقويت ايمان خود، از توفيقات الهى، براى داشتن فرزندنيكو مدد گيرند؛ چراكه همه توفيقات و نيكى ها به دستخداست. آنها علاوه بر تلاش و كوشش در زمينه سازىصحيح و ارزشى براى تولد فرزند، بايد از خداوند متعالهم كمك بگيرند تا او را از خطرات و وسوسه ها مصوندارد. دعا در اينجا نقش مؤثرى دارد. آيات فراوانى ازقرآن، دعاى والدينى را ذكر مى كند كه داشتن فرزند صالحرا از خداوند متعال خواستارند.
براى مثال، مى توان به آيات زير رجوع كرد:
ـ وَأَصلِح لِى فِى ذُرِّيتِى (احقاف: ۱۵)؛ و فرزندانمرا صالح كن.
ـ رَبِّ اجعَلنِى مُقِيمَ الصَّلاَةِ وَ مِن ذُرِّيتِى رَبَّنَا وَ تَقَبَّلدُعاء(ابراهيم: ۴۰)؛ پروردگارا! مرا برپاكننده نماز قرار ده،و از فرزندان من نيز چنين كن. پروردگارا! دعاى (ما را)بپذير.
ـ رَبَّنا وَاجعَلنا مُسلِمَينِ لَكَ وَ مِن ذُرِّيتِنا أُمَّةً مُسلِمَةًلَكَ(بقره: ۱۲۸)؛ پروردگارا! ما را تسليم (فرمان) خودقرار ده و از نسل ما امتى كه تسليم تو باشند قرار ده.
امام سجاد عليه السلام نيز براى داشتن فرزندانى صالح اين گونهدعا مى كنند: خدايا! بر من منت گذار و فرزندانم رانگه دارى كن و آنان را براى من شايسته گردان و آنان رانيكوكاران پرهيزگار، صاحبان بينش و پندپذيران سربه راهخود قرار ده (صحيفه سجاديه، ۱۳۸۶،دعاى بيست و پنجم).
۲. بعد از تولد
۱ـ۲. رفتار والدين به عنوان الگو: بعد از به دنيا آمدن فرزند،نقش والدين مؤثرتر و سنگين تر مى شود؛ زيرا فرزند ازپدر و مادر خود الگو مى گيرد و از آنها پيروى مى كند،ارزش ها را در رفتار و گفتار آنها مى بيند و سرمشقمى گيرد. كودك استعداد فطرى و آمادگى ذاتى فراوانىبراى يادگيرى و تربيت دارد. پدر و مادر اولين سرمشق والگو براى رفتار كودكان هستند. كودكان با مشاهده رفتاروالدين، آن را الگوى رفتار خود قرار مى دهند و از آنتبعيت مى كنند. بدون ترديد، اگر الگو و سرمشق، يعنىوالدين، داراى رفتار مناسبى باشند، رفتار كودك درستشكل مى گيرد. اسلام بر اين امر كه سرمشق ها بايد داراىرفتار خوبى باشند تأكيد مى كند. هم در قرآن و هم درروايات، به نقش الگو بودن والدين اشاره شده است. قرآنكريم در اين زمينه مى فرمايد: وَالَّذينَ آمَنُوا وَاتّبَعَتهُمذُرِيتهُم بِإِيمَانٍ أَلحَقنَا بِهِم ذُرِّيتَهُم (طور: ۲۱)؛ و كسانى كهايمان آورده اند و فرزندانشان به پيروى از آنان ايمان اختياركردند، فرزندانشان را (در بهشت) به آنان ملحق مى كنيم.
امام كاظم عليه السلام مى فرمايند: رفتار كودكان در اثرخوبى هاى رفتار والدين آنها حفظ و نگه دارى مى شود(احمدى، ۱۳۸۰، ص ۷۴).
نيز امام سجاد عليه السلام خطاب به والدين مى فرمايند: حقفرزندت بر تو اين است كه بدانى او از توست و نيك و بداين جهانش به تو بستگى دارد، و تو نسبت به تربيتدرست و راهنمايى اش به سوى خداى عزوجل ويارى اش در مسير طاعت خدا مسئولى. درباره اش چنانكوشش نما كه بدانى رفتار نيكت نسبت به پاداش، و رفتاربدت نسبت به او كيفر دارد (حاج شريفى، ۱۳۸۶، ص ۹).
حضرت ابراهيم يكى از پيامبران بزرگ الهى است كهآيات متعددى از قرآن در مورد ايشان نازل شده است.ايشان خود معتقد و عامل به ارزش ها بودند: إِنَّ إِبراهِيمَكانَ أُمَّةً قانِتا لِلَّهِ حَنِيفا وَ لَم يكُ مِنَ المُشرِكِينَ (نحل:۱۲۰)؛ همانا ابراهيم (به تنهايى) يك امت بود، در برابر خداخاضع و فرمان بر و حق گرا بود، و از مشركان نبود.
در پرتو تعليمات چنين پدرى، فرزندى همچوناسماعيل رشد يافت كه در امر احياى ارزش ها كمك كارپدر بود: وَإِذ يرفَعُ إِبراهِيمُ القَواعِدَ مِنَ البَيتِ وَ إِسماعِيلُرَبَّنا تَقَبَّل مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ العَلِيمُ (بقره: ۱۲۷)؛ و (بهياد آور) هنگامى كه ابراهيم، پايه هاى خانه (كعبه) را بااسماعيل بالا مى برد (و مى گفتند:) پروردگارا! از ما بپذير،همانا تو شنوا و دانايى.
اين پيروى از والدين، تنها شامل اهل ايمان نمى شود،بلكه در آياتى از قرآن نيز آمده است كه اهل كفر وبت پرستان نيز براى توجيه بت پرستى خود، پيروى ازپدران را ذكر مى كردند؛ مثل اين آيه: وَإِذَ قِيلَ لَهُم تَعَالَواإِلى ما أَنزَلَ اللّهُ وَإِلى الرَسوُلِ قَالوُا حَسبُنَا ما وَجَدنا عَلَيهِآباءَنا (مائده: ۱۰۴)؛ و هنگامى كه به آنها گفته شود: بهسوى آنچه خدا نازل كرده و به سوى پيامبر بياييد،مى گويند: آنچه را از پدران خود يافته ايم، ما را بس است.
نيز مى فرمايد: وَإِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنزَلَ اللَّهُ قالُوابَل نَتَّبِعُ ما وَجَدنا عَلَيهِ آباءَنا أَوَ لَو كانَ الشَّيطانُ يدعُوهُمإِلى عَذابِ السَّعِيرِ (لقمان: ۲۱)؛ و هر گاه به آنان گفتهشود: آنچه را خدا نازل كرده پيروى كنيد، گويند: بلكه ماآنچه را پدرانمان را بر آن يافته ايم پيروى خواهيم كرد. آيااگر شيطان آنان را به عذاب فروزان فرا خواند (باز هم بايداز او تبعيت كنند)؟
همين تأثير والدين بر كودكان، مهم ترين دليلى استبراى توجه به توصيه هاى اسلام براى پيش از ازدواج وانتخاب همسر شايسته. وقتى قرآن سفارش مى كند باهم شأن خود ازدواج كنيد، به خاطر تأثير فراوان والدين برتربيت فرزندان است. كودكى كه در خانواده اى رشد يافتهكه پدر و مادر هر دو به ارزش ها اهميت مى دهند و عاملبه آنها هستند، تربيتى اسلامى و الهى خواهد داشت. ولىاگر والدين به ارزش ها اهميت ندهند و يا بين باورها وارزش هاى پدر و مادر دوگانگى و تعارض باشد، اينتعارض و ناهماهنگى به درون و برون كودك نيز سرايتمى كند و او را بر سر دو راهى انتخاب سرگردان مى گذاردكه شايد انتخاب او، سرانجام خوشى را براى او رقم نزند.
ذكر نكته اى در اينجا ضرورى به نظر مى رسد و آن اينمطلب است كه عامل بودن خانواده به ارزش ها، نه تنهاعامل براى تربيت است، بلكه زمينه اى است براى تربيتصحيح فرزندان؛ چراكه عوامل فراوان ديگرى، ازجملهدوست و همنشين، در شكل گيرى شخصيت فرزنداننقش دارند. والدين بايد به روابط اجتماعى فرزندان خودتوجه فراوان داشته باشند. اين مطلب با توجه به داستانفرزند حضرت نوح عليه السلام مهم جلوه مى كند؛ فرزندى كه دردامان پدرى همچون نوح پرورش يافت، اما همنشينى بادوستان بد او را گمراه كرد و به هلاكت رساند.
قرآن نيز در آياتى به نقش اثرگذار همنشين اشارهمى كند؛ ازجمله:
ـ لاَيتَّخِذِ المُؤمِنُونَ الكَافِرينَ أولِياَء مِن دُونِالمُؤمِنِينَ وَ مَن يفعَل ذَلِكَ فَلَيسَ مِنَ اللّهِ فى شَى ءٍ(آل عمران: ۲۸)؛ افراد باايمان نبايد به جاى مؤمنان، كافران رادوست و سرپرست خود انتخاب كنند، و هر كس چنينكند، هيچ رابطه اى با خدا ندارد.
ـ يا أَيهَا الَّذّينَ آمَنُوا لَاتَتَّخِذُوا اليهُودَ وَ النَّصَارىأَولِيآءَ(مائده: ۵۱)؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد، يهود ونصارا را دوستان خود مگيريد.
ـ يا أَيهَا الَّذّينَ آمَنُوا لَاتَتَّخِذُوا بِطَانَةً مَن دُونِكُم(آل عمران: ۱۱۸)؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد، از غيرخودتان، (دوست و) همراز مگيريد.
قرآن كريم، در خصوص اينكه بايد در انتخاب دوستدقت كرد، مى فرمايد: وَدُّوا لَو تَكفُرُون كَمَا كَفَرُوافَتَكُونُونَ سَوَآءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنهُم أَولِيآءَ(نساء:۸۹)؛همان گونه كه خودشان كافر شده اند، آرزو دارند (كه شمانيز) كافر شويد، تا با هم برابر باشيد. پس زنهار، از ميانايشان براى خود، دوستانى اختيار مكنيد.
نقش مؤثر دوست و همنشين در شكل گيرىشخصيت انسان، قابل انكار نيست. همان گونه كه پيامبراكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايند: انسان بر دين دوستش است(مظاهرى، ۱۳۸۵، ص ۲۹۵).
داستان زير سرگذشت دو دوست در زمان رسولاكرم صلى الله عليه و آله را بيان مى كند: در عصر پيامبر صلى الله عليه و آله دو نفر دوستدر ميان مشركان به نام عقبه و ابى بودند. هر زمان عقبه ازسفر مى آمد، غذايى ترتيب مى داد و اشراف قومش رادعوت مى نمود. در اين حال، دوست داشت به محضرپيامبر برسد، هرچند اسلام را نپذيرفته بود. روزى از سفرآمد و طبق معمول ترتيب غذا داد و دوستان را دعوتنمود. همچنين از پيامبر نيز دعوت نمود. هنگامى كه سفرهرا گشودند و غذا حاضر شد، پيامبر فرمود: من از غذاى تونمى خورم تا شهادت به وحدانيت خدا و رسالت منبدهى! عقبه شهادتين را بر زبان جارى كرد.
اين خبر به گوش دوستش ابى رسيد و گفت: اى عقبه!از آيينت منحرف شدى؟ او گفت: نه به خدا سوگند منمنحرف نشدم. ولكن مردى بر من وارد شد كه حاضر نبوداز غذاى من بخورد جز اينكه شهادتين بگوييم. من از اينشرم داشتم كه او از سفره من برخيزد بى آنكه غذا خوردهباشد، لذا شهادتين را گفتم. ابى گفت: من هرگز از توراضى نمى شوم مگر اينكه در برابر او بايستى و سختتوهين كنى! عقبه اين كار را كرد و مرتد شد و سرانجام درجنگ بدر در صف كفار به قتل رسيد و ابى هم نيز درجنگ احد كشته شد (قنبرى، ۱۳۸۴، ص ۱۸۶).
بنابراين، با توجه به نقش محيط در تربيت و انتقالارزش ها، يكى از مهم ترين وظايف پدر و مادر، علاوه برعمل به ارزش ها و مراقبت از روابط آنها، دعوت و امرفرزندان به اقامه آنهاست، كه در ادامه، به نمونه اى از آناشاره مى شود.
۲ـ۲. دعوت فرزندان به احكام الهى در طول عمر: والدين،علاوه بر ترويج ارزش ها به صورت عملى، بايد بهصورت زبانى و گفتارى هم، به اين كار مبادرت ورزند.
حضرت اسماعيل عليه السلام فرزندان خود را امر به نماز وزكات مى كردند: وَ كَانَ يأمُرُ أَهلَهُ بِالصَّلاَة وَ الزَّكَاةِ(مريم: ۵۵)؛ او همواره خانواده خود را به نماز و زكاتدعوت مى كرد.
در تفسيراين آيه آمده است: نخستين مرحله براىتبليغ رسالت، شروع از خانواده خويشتن است، كه از همهبه انسان نزديك تر مى باشند؛ به همين دليل، پيامبراكرم صلى الله عليه و آله نيز نخست دعوت خود را از خديجه همسرگرامى اش و على عليه السلام پسر عمويش شروع كرد و سپس طبقفرمان وَأَنذِر عَشيرَتَكَ الأقرَبينَ، به بستگان نزديكشپرداخت (مكارم شيرازى، ۱۳۸۷، ج ۱۳، ص ۹۶).
اين آيات نيز به همين مطلب اشاره دارند:
ـ وَأمُر أَهلَكَ بِالصَلاة (طه: ۱۳۲)؛ و خانواده خود رابه نماز دستور ده.
ـ يا بُنَى أَقِمِ الصَّلاةَ وَأْمُر بِالمَعرُوفِ وَ انهَ عَنِ المُنكَرِوَاصبِر عَلى ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِن عَزمِ الأُمُورِ (لقمان:۱۷)؛ پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منكركن، و در برابر مصائبى كه به تو مى رسد بااستقامت وشكيبا باش كه اين از كارهاى مهم و اساسى است.
۳ـ۲. وصيت به فرزندان به احكام الهى در هنگام مرگ: پيامبرانبزرگ الهى، حتى در پايان عمر خود، از ترويج و اشاعه وتوجه نمودن به ارزش هاى بنيادين دست نمى كشيدند: وَوَصّى بِهَا إِبرَاهِيمُ بَنِيهِ وَ يعقُوبُ يا بَنِى إِنَّ اللّهَ اصطَفَى لَكُمُالدِينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنتُم مُسلِمُونَ (بقره: ۱۳۲)؛ ابراهيم و يعقوب فرزندان خود را به اين آيين وصيت كردند (و هركدام به فرزندان خويش گفتند:) فرزندان من! خداوند اينآيين پاك را براى شما برگزيده است و شما جز به آييناسلام نميريد.
از اين نمونه وصيت ها در سيره معصومان عليهم السلامنيزديده مى شود. براى نمونه، اميرالمؤمنين على عليه السلامدرسفارشى به حسنين عليهماالسلام(بعد از ضربت خوردن) اين گونهمى فرمايند: شما را به ترس از خدا سفارش مى كنم، بهدنياپرستى روى نياوريد، حق را بگوييد و براى پاداشالهى عمل كنيد. شما را و تمام فرزندان و خاندانم را وكسانى را كه اين وصيت به آنها مى رسد، به ترس از خدا، ونظم در امور زندگى، و ايجاد صلح و آشتى در ميانتانسفارش مى كنم (نهج البلاغه، ۱۳۸۳، نامه ۴۷).
خلاصه اينكه مى توان گفت: خانواده به عنوان اولينمكانى كه انسان در آن پا مى گذارد و رشد مى يابد، نقشفوق العاده مهمى در انتقال ارزش ها و به تبع آن، تربيتدارد؛ ازاين رو، توجه به تشكيل خانواده هاى پاك و سالم وپيرو ارزش هاى قرآنى اهميت فراوان دارد.
نتيجه گيرى
تعليم و تربيت و عوامل مرتبط به آن، يكى از مهم تريندغدغه هاى هر فرد و جامعه اى است. از جمله عناصر مهمدر نظام تعليم و تربيت، محتوا و مربى است. انتخابمحتواى صحيح و مناسب براى تربيت، و همچنين توجهبه مربيان و الگوهاى تربيتى، از جمله مواردى است كهمورد توجه هر مكتب تربيتى است. كتاب مقدس قرآن بهعنوان معتبرترين منبع تربيتى و هدايتى مكتب اسلام، بهدو بعد محتوا و مربى توجه فراوان نموده است. از منظرقرآن كريم، محيط خانواده به عنوان اساسى ترين ومهم ترين محيط تربيتى قلمداد مى شود كه والدين نقش بسيار مؤثرى در اين زمينه ايفا مى كنند. ازاين رو،توصيه هاى قرآن به زن و مرد شامل تمامى مراحل زندگىآنها، چه قبل از ازدواج و در انتخاب همسرى شايسته ومتقى، (چراكه والدين هم انتقال دهنده صفات ظاهرى وهم باطنى به فرزندان خود هستند) و چه بعد از ازدواج،براى تهذيب و تزكيه خود و همچنين توجه به نقشالگويى والدين براى فرزندان مى شود. بنابراين، مى توانگفت: قرآن در راستاى رسيدن به تربيت صحيح و داشتنخانواده و در نتيجه، جامعه اى اسلامى و پايبند بهارزش هاى صحيح، پيش از هر چيز توصيه به خودسازىخود والدين دارد؛ چراكه خانواده اى مى تواند در تعليمارزش ها و اخلاق حسنه تأثير بسزايى داشته باشد كه خودمعتقد و عامل به آن ارزش ها باشد. قرآن كريم، سپستوصيه به ساختن محيطى سالم براى پرورش فرزندانىصالح مى كند. ازاين رو، وظيفه والدين بعد از به دنيا آمدنفرزندان سنگين تر مى شود؛ زيرا والدين نقش الگو و مرادرا براى فرزندان خود بازى مى كنند. و در همين زمينه استكه توصيه هاى قرآنى جدى تر و عملى تر مى شود؛ ازاين رو،هم بايد خود عامل به ارزش ها باشند و هم فرزندانشان راترغيب و تشويق و در مواردى امر به احياى ارزش ها كنند.اين امر، هم شامل زمان حيات مى شود و هم ممات، كه بهصورت وصيت و سفارش اكيد، نمود پيدا مى كند.
··· منابع
نهج البلاغه، ۱۳۸۳، ترجمه محمد دشتى، قم، مؤسسه فرهنگىتحقيقاتى اميرالمؤمنين عليه السلام.
صحيفه سجاديه، ۱۳۸۶، ترجمه محمدمهدى رضايى، چ دوم، قم،جمال.
ابراهيم زاده، عيسى، ۱۳۸۶، فلسفه تربيت، چ چهارم، تهران،دانشگاه پيام نور.
ابراهيمى اقليدى، على، ۱۳۸۹، اصول فرزنددارى، قم، تهذيب.
احمدى، سيداحمد، ۱۳۸۰، اصول و روش هاى تربيت در اسلام،اصفهان، دانشگاه اصفهان.
ارگانى بهبهانى حائرى، محمود، ۱۳۸۶، فرهنگ تربيت فرزند دراسلام، چ چهارم، قم، پيام مهدى (عج).
اسلاملو، نعيمه و همكاران، ۱۳۹۰، نسل نور: تربيت كودك، چپنجم، كرج، تلاوت آرامش.
انصاريان، حسين، ۱۳۸۰، نظام خانواده در اسلام، چ شانزدهم، قم،ام ابيها.
باهنر، ناصر، ۱۳۸۸، آموزش مفاهيم دينى همگام با روان شناسىرشد، چ دهم، تهران، شركت چاپ و نشر بين الملل.
بهشتى، احمد، ۱۳۸۸، خانواده در قرآن، چ يازدهم، قم، بوستانكتاب.
بيگى، روح اللّه، ۱۳۸۹، ارزش هاى اجتماعى در قرآن، قم، اسوه.
حاج شريفى خوانسارى، محمدرضا، ۱۳۸۶، حقوق فرزندان بروالدين، قم، بنى الزهراء.
خليفه، عبدالطيف محمد، ۱۳۷۸، بررسى روان شناختى تحولارزش ها، ترجمه سيدحسين سيدى، مشهد، آستان قدسرضوى.
رستمى نسب، عباسعلى، ۱۳۸۸، فلسفه تربيتى ائمه اطهار عليهم السلام،كرمان، دانشگاه شهيد باهنر.
شهيرى، زكيه، ۱۳۹۱، نقش و مسئوليت اشتراكى و اختصاصى پدرو مادر در تربيت فرزندان، خراسان، حوزه علميه خراسان.
طباطبائى، سيدمحمدحسين، ۱۳۷۴، الميزان، ترجمهسيدمحمدباقر موسوى همدانى، چ پنجم، قم، جامعهمدرسين.
علوى، سيدحميدرضا، ۱۳۸۶، نكات اساسى در فلسفه تعليم وتربيت و مكاتب فلسفى ـ تربيتى، كرمان، دانشگاه شهيد باهنر.
عيسى زاده، عيسى، ۱۳۹۰، خانواده قرآنى، قم، بوستان كتاب.
[۱] دانشيار علوم تربيتى دانشگاه شهيد باهنر كرمان
[۲] كارشناس ارشد فلسفه تعليم و تربيت دانشگاه شهيد باهنر كرمان
منبع: نشریه معرفت؛ سال بيست و چهارم ـ شماره ۲۰۸