آموزش قرائت

تفسیر قرآن

ترجمه قرآن

متن قرآن

ندای قرآن

نقد و بررسی آراء بلاشر درباره جمع و تدوین قرآن

چکیده:

یکی از شخصیت های خاور شناس معاصر، رژی بلاشر فرانسوی۱ است. وی در مقدمه مبسوطی که به مناسبت ترجمه قرآن به زبان فرانسوی بر این کتاب نگاشته، بحث های گسترده  ای درباره تاریخ و علوم قرآنی انجام داده که از مهمترین موضوعات آن مسئله جمع و تدوین قرآن در زمان رسول خدا و پس از رحلت آن بزرگوار است.

بلاشر در تحقیقات خود، کتابت و تدوین قرآن در زمان پیامبر را غیر کامل دانسته و همین کار را پس از آن حضرت به صورت مسئله  ای شخصی بر حسب اجتهادات صحابه ـ در دوران ابوبکر ـ و یا اقدامی حکومتی ـ در دوره عثمان ـ آنهم ناظر به منافع قومی و قبیله  ای خاص اعلام کرده است. این نظرات با توجه به پیش فرض های خاص خاور شناسان۲ در مطالعات اسلامی و روش تحقیق ویژه آنان، قابل نقد و تأمل جدی است.

طرح مسئله

از مسائل مهم در حوزه تاریخ قرآن، موضوع جمع و تدوین قرآن در دوره‌های مختلف است که قرآن پژوهان مسلمان و غیر مسلمان اهتمام ویژه بدان مبذول داشته  اند. رژی بلاشر در مطالعات خود به این موضوع توجه وافر به خرج داده و کوشیده است با تکیه است تا با تکیه بر قرائن تاریخی جمع قرآن در دوره رسالت و نیز جمع و تدوین قرآن در دوره خلفای سه گانه را مورد مطالعه قرار دهد.

بنا بر تحقیقات او:

الف ـ قرآن در زمان پیامبر ـ علی رغم نگارش های پراکنده ـ ماهیتی حافظه  ای داشت، در واپسین سالهای حیات پیامبر نگارش و تدوین قرآن به جدی در دستور کار مسلمانان قرار گرفت، معهذا در آستانه رحلت پیامبر همه قرآن به صورت مکتوب وجود نداشت.۳

ب ـ پس از رحلت پیامبر اسلام بزرگان اصحاب پیامبر، هر کدام با صلاحدید و سلیقه خود مصحفی برای خود تهیه کردند.این مصاحف اختلافاتی با هم داشتند ۴ و پیدایش مصحف ابوبکر هم اقدامی در همین راستا بود.۵

ج ـ در دوره خلافت عثمان، اختلاف قرائت سبب بروز اختلافات اجتماعی شد. در پی این واقعه عثمان به یکی ساختن مصاحف روی آورد، لکن با انتخاب هیئتی خاص از وابستگان خود و اشراف مکه، قرآنی تدوین کرد که عمدتاً منعکس کننده منافع قومی قریش گردید.۶

آراء بلاشر گرچه نکات قابل توجهی در روشن ساختن وضعیت قرآن مجید در سوره های نخست بدست می دهد، اما از جهت نتیجه  گیری بر عدم نگارش کامل قرآن در زمان پیامبر، بزرگ نمائی در اختلافات مصاحف صحابه و نیز حکومتی جلوه دادن اقدام عثمان در توحید مصاحف، با آراء قرآن پژوهان مسلمان اختلاف فاحش داشته و نیازمند تأمل و نقد جدی است.

۱. بلاشر و جمع و تدوین قرآن درعصر پیامبر

بلاشر معتقد است كه: « تاریخ قرآن و پیشرفت علوم قرآنی وابسته به سه عامل بوده است:

الف ـ استفاده از خطی بسیار ناقص الاصل برای نوشتن قرآن

ب ـ فقدان نسخه‌ای از وحی كه به رهبری شخص محمد انجام یافته باشد.

ج ـ با توجه به موارد یاد شده ـ نقص كتابت و فقدان متن ثابت لایتغیر ـ مراجعه به حافظه و نقل شفاهی.»۷

وی پس از تحلیلی درباره كیفیت خط عربی در قرن ششم میلادی و شواهدی از ابزارهای نگارش ـ كه به عقیده او هر دو ریشه در خارج از سرزمین‌های عربی داشته‌اند ـ در عین حال وجود تعدادی كاتب در عصر پیامبر را پذیرفته و نگارش قرآن در این دوره را مورد تاكید قرار می‌دهد. او در همین بحث از كتابت قرآن و حفظ آن به عنوان دو وسیله‌ای كه محمد برای حفظ وحی به كار برده نام می‌برد، گرچه معتقد است: « ما نام كسانی را كه كاتب وحی بوده‌اند می‌دانیم ولی مسّلماً هیچكدام از روایات، زمان مشخصی را كه این كاتبان به كتابت وحی پرداخته‌اند، بطور دقیق معین نمی‌كند و گاهی هم این اسامی با هم نمی‌خوانند.» ۸

نتیجه آنكه بلاشر تصریح می‌كند كه: از تاریخ نزول وحی‌های اولیه، تا موقعی كه این آیات به قید تحریر درآمد، یك فاصله زمانی وجود داشته است این امر به عقیده بلاشر دلایلی داشته است از جمله:

الف: عدم آگاهی پیامبر از رسالتش

بلاشر می‌گوید: «پیامبر در آغاز ندانست كه برگزیدة خدای قادر است و این سخنان سرآغاز تبلیغی است كه بر اثر آن دنیای عرب دگرگون خواهد شد و به دنبال آن، هیچ كس در آن موقع و همان لحظه به فكر حفظ وحی نیفتاده بود مگر در حافظه و وقتی پیشنهاد شد آنها را بنویسند كه مدت زمانی از آغاز نزول وحی گذشته بود و آن هنگامی بود كه مسلم شد این وحی، نخستین جملة یك پیام طولانی خواهد بود. حتی بعدها پس از مهاجرت به مدینه در سال ۶۲۲ میلادی و در تماس با جوامع یهود و براثر رویداد حوادثی بود كه مسلم گردید قانون جدید می‌بایستی تضمین كتابت یابد.» ۹

ب: فقدان امكانات مادی

بلاشر معتقد است كه یكی از دلایل عدم نگارش كامل قرآن در زمان پیامبر به ویژه در نخستین سالهای پیامبری، نبودن امكانات لازم برای چنین كاری بوده است به این صورت كه: « فقدان امكانات مادی نیز مانع بود تا یك چنین وحیی كه در مسافرت‌ها، به هنگام نماز، طی شب و روز و در اوقات مختلف دیگر به بدیهه و بی مقدمه نازل می‌شد، به قید كتابت در آید... لذا در زمان حیات شخص پیغمبر مجموعة كوچكی از سوره‌ها كه به ترتیب درازی سوره‌ها تنظیم شده بوده تهیه گردیده بود.

همچنین بنا به روایتی كه ارزش تاریخی آن مشكوك است، یكی از خواهران خلیفة آینده عمر، برگه‌ای در اختیار داشته كه بر روی آن سوره طه نوشته شده بود و آن را با صدای بلند می‌خوانده است ... تمام این واقعیات، ما را بر آن می‌دارد كه چنین نتیجه گیری كنیم كه به كتابت در آوردن وحی در حیات پیامبر شامل تمام متن نبوده و احیاناً دستخوش احتمالات و تصادفات بوده است ... اساساً در دوران محمد حافظه به عنوان وسیلة اساسی نقل و حفظ قرآن شمرده می‌شد. حتی علامت گذاری كتبی (اعراب گذاشتن) آیات نازل شده، نه تنها اثر این نیروی عقلی ( حافظه) را كاهش نداد، بلكه سرانجام باین نتیجة متناقض رسید كه حافظه را خدمتگذار ضروری خویش سازد.». ۱۰

طــرح پرسشها:

در اینجا از ناحیه بلاشر پرسش‌هایی قابل طرح است:

۱. آیا دلیلی داریم كه در زمان حیات محمد آن عده از صحابة پیامبر كه قرآن را از حفظ داشتند ـ و چنانكه خواهیم دید تعدادشان محدود است ـ تمامی قرآن را در حافظة خود ضبط نموده باشند؟ برای این پرسش نیز در روایات پاسخ لازم هست به این صورت كه از طریق روایات در‌می‌یابیم كه محمد روزی از مجلس وعظی می‌گذشت و شنید كه واعظ قسمتی از قرآن را از حفظ می‌خواند. پیغمبر كه دچار هیجانی شدید شده بود، دریافت كه این قسمت را فراموش كرده بود و فقط این تصادف باو امكان داد كه آن را باز یابد (و وقتی پیامبر نتواند به حفظ كامل قرآن نائل شده و آیات را فراموش كند، تكلیف صحابه معلوم است) این موضوع كه ارزش تاریخی آن قابل بحث است به وسیله آیتی از سوره بقره یعنی « ما ننسخ من آیه او ننسها ...»۱۱ تأیید شده است.

در این آیه برخی از مفسّران «ننسها» را به معنای مبهم آن گرفته‌اند یعنی « متروك سازیم» ولی مفسّرینی هم آن را به معنی اصلی‌اش می‌گیرند یعنی از خاطره‌ها محو ساختن، لذا بدین ترتیب، حتی پس از ورود محمد به مدینه ـ كه این آیه مربوط به این دوران است ـ آیاتی منحصراً از طریق از برخوانی و شفاهی نقل می‌شده است و پیامبر می‌توانسته آنها را با امحاء از حافظة مؤمنان منسوخ سازد، بدیهی است كه چنین وضعی می‌توانسته تا پایان دوران رسالت ادامه یابد. ... لذا به طوری كه دیده شد، دومین وسیله حفظ قرآن در نخستین نسل اسلامی نمی‌توانسته است عاری از نقص باشد، از آن به بعد لزوم تضمین فوری مجموعة وحی به وسیله كتابت، احساس می‌شد.۱۲

۲ ـ به چه دلیل محمد در زمان حیات خود، به گروه بندی منظم آیاتی كه نازل شده بود و تدوین آن در یك مجموعه نپرداخت؟ ... نیز چه دلایلی وجود داشته كه محمد را منصرف ساخته تا یك متن ثابت لایتغیری از وحی را به جامعه خود بدهد؟ كازانوا در اینجا پاسخی می‌دهد كه دور از تهّور نیست و آن اینكه قرآن مدام درباره رسیدن روزی صحبت می‌كند كه پایان جهان خواهد بود و آن روز قیامت است با این گونه آیات كه « اقترب للناس حسابهم ..»۱۳ یعنی: نزدیك شد برای مردم حسابشان۱۴ و حاصل كلام كازانوا آنكه «نزول آیات قرآن در مكه در محور معاد، مسلمانان را در حالت روحی خاصی قرار داده بود كه گویا هر لحظه ممكن است قیامت فرا رسد و اصلاً احتیاجی احساس نمی‌شد كه به چنین كاری مبادرت شود زیرا « ساعت» نزدیك بود و جهان فنا می‌شد وقتی تصمیم گرفتند این كار را انجام دهند كه دیگر خیلی دیر بود، لذا وقتی كه متوجه شدند این « ساعت» ‌به آینده دوری احاله شده، فهمیدند كه شایسته است تا تحقق این امر و رسیدن ساعت منبع اساسی قانون را تثبیت نمایند.» ۱۵

موضع بلاشر نسبت به تحلیل كازانوا

بلاشر با تحلیل كازانوا در خصوص عدم تدوین كامل نسخه‌ای از وحی در زمان رسول خدا موافقت نشان نمی‌دهد اما سعی می‌كند به نوبه خود تحلیل‌هایی در این زمینه ارائه دهد از جمله:

۱ ـ احتمالاً محمد و معاصران او انجام كاری كه منجر به ایجاد نسخه‌ای از معیار كتاب آسمانی شود را كفرآمیز می‌دانستند و در نتیجه كلمه به كلمه از این قسمت مبهم قرآن تبعیت كرده‌اند كه خدا فرمود: «ان علینا جمعه و قرآنه»۱۶ زیرا در این آیه خداوند حق انجام كاری را كه ما تعجب می‌كنیم چرا پیامبر بدان مبادرت نورزیده ویژه خود می‌داند.

۲ ـ بدون گفتگو به حافظة انسانی نیز اعتماد شده و تصور گردیده كه حافظة انسانی برای نقل متن مقدس كتاب، نسلی بعد نسل كفایت می‌كند.

۳ ـ بدون شك باید به عوامل ذكر شده به این خصوصیت روانی عرب هم فكر كرد كه چون فریفتة حال می‌باشد، هرگز به آینده توجه نمی‌كند، لذا هیچ كس بفكر تشكیل مصحف قرآنی نیفتاده، زیرا هیچ كس در زمان پیامبر چنین نیازی احساس نكرده است. به همان ترتیب كه هیچ كس بفكر تعیین دقیق جانشین پیامبر نیفتاده، تا وقتی كه این مساله بر اثر فقدان رئیس جامعه مطرح شد.

۴ ـ فرض وجود قرائت‌های مختلف از قرآن در آن زمان و اشكالاتی كه در حفظ همة قرائات وجود داشت، عامل دیگری در عدم كتابت همة قرآن شد، آیا درست بود كه قسمتی از قرآن را به عنوان متن ثابت تعیین كنند و بقیه را رها سازند؟ باضافه هركسی در آن زمان به نمونه‌ای مختلف و پراكنده از قرائت‌ها برخورده بود ( مانند عمربن خطاب و هشام بن حكم كه هر كدام قرائتی از سوره فرقان را یافته بودند).

در اینجا مطلب بر سر اثبات این موضوع است كه از همان صدر اسلام پیغمبر از برتری دادن یك قرائت بر قرائتهای دیگر احتراز جسته است ... در نتیجه ممكن است تدوین مصحف بوسیلة پیامبر انجام نشده باشد، زیرا او خود احساس می‌كرد كه كاری است بس حساس كه مزایایش در برابر محظوراتش نامعلوم بود. اگر پیغمبر چنین پیش بینی كرده باشد مسّلماً تایید و تثبیت متن بامید آینده واگذاشته شده است. ۱۷

از آنچه به طور مفصّل در باره نظریه بلاشر گذشت می‌توان دو نتیجه به شرح زیر عنوان نمود:

الف ـ تمام قرآن در حیات رسول خدا مورد نگارش قرار نگرفت و قسمتهایی از وحی در حافظه‌ها قرار گرفت.

ب ـ تضمینی هم وجود ندارد كه قرآن در حافظه‌ها محفوظ باقی مانده و دچار فراموشی نشده باشد، زیرا رسول خدا نیز بعضاً دچار فراموشی گردید.

الف: نقد نظریه بلاشر درباره جمع و تدوین قرآن در زمان پیامبر:

برداشتهای بلاشر با توجه به آنچه در مقام آسیب شناسی تحقیقات مستشرقان از نظر گذشت موضوعی طبیعی است كه نباید از بیان آن تعجّب كرد، زیرا اگر كسی امروز به صحیح بخاری مراجعه كند خود را با این حدیث مواجه می‌بیند كه « عن عایشه قالت سمع النبی رجلاً یقرأ فی المسجد فقال رحمه الله لقد اذكرنی كذا وكذا آیهً اسقطتها فی سورة كذا و كذا»۱۸ یعنی: از عایشه نقل شده كه او گفت: پیامبر شنید كه شخصی در مسجد مشغول قرائت قرآن است. در اینجا گفت خدا او را رحمت كند كه آیه فلان و فلان را كه من در سورة فلان و فلان ( به دلیل فراموشی) ساقط كرده بودم را به خاطر من آورد.

آیا با وجود چنین روایاتی می‌توان بر امثال بلاشر خرده گرفت كه می‌نویسد: « آیا دلیلی داریم كه در زمان حیات محمد صحابه تمام قرآن را ( بدون فراموشی) در حافظه ضبط نموده باشند؟»، البته اشكالی كه به بلاشر وارد است آنكه چرا او به عوض استدلال به آیه: « ما ننسخ من آیة او ننسها» ـ كه به تعبیر او آیه‌ای مدنی است ـ به آیه: « سنقرئك فلاتنسی الا ماشاء الله انه یعلم الجهر و مایخفی»۱۹، توجه نكرده است كه اوّلاً این آیه در مكه نازل شده و ثانیاً حاوی وعده جمیل خداوند به رسول خدا كه حضرتش هرگز دچار فراموشی نگردد و قطعاً وعدة خدا تخلّف ناپذیر است.

اما استثنای «الا ماشاءالله » در معنای آیه شریفة: « ولئن شئنا لنذهبنّ بالذی اوحینا الیك ثم لا تجد لك به علینا نصیراً الا رحمة من ربّك انّ فضله كان علیك كبیراً» ۲۰ است. یعنی بیان قدرت پروردگار بر انساء رسول خدا نه ضرورتاً اثبات فراموشی برای پیامبر ۲۱. بنابراین حدیث بخاری مخالف قرآن است و بخاری و بلاشر به این مطلب مهم توجه نکرده‌اند.

ب: رسول خدا از همان آغاز بعثت بر امر رسالت خود واقف بوده و به عبارتی نسبت به امر رسالت خود بصیر و بینا بود. در این خصوص در سوره یوسف آمده است كه: «قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیرة انا و من اتبعنی»۲۲

ج: با تکیه بر شواهد تاریخی و در درجه نخست گواهی خود قرآن ثابت می شود که از همان سالهای اقامت در مکه و مدت ها پیش از هجرت قرآن نوشته  شده و دست به دست می گشته است؛۲۳ لذا فقدان امكانات مادی در مکه، که بلاشر طرح نموده توّهمی بیش نبوده و نمی‌تواند دلیلی برعدم كتابت جامع قرآن باشد.

د: با تحلیلی كه درباره « انگیزه‌های حفظ قرآن در مكه » در منابع علوم قرآنی شیعه آمده است ۲۴ ثابت می‌گردد كه حفظ قرآن و كتابت آن به عنوان دو وسیله هم عرض مد نظر پیامبر بوده و رسول خدا مؤمنان را به هر دو موضوع توصیه می‌فرمود و هرگز نمی‌توان كتابت قرآن را پدیده‌ای در طول حفظ آن در نظر گرفت و اسناد كتابت قرآن در مكه و یا مطلق كتابت و نویسندگی در این شهر شاهد این نتیجه گیری است.

هـ : وعدة الهی كه «انّ علینا جمعه و قرءانه» ۲۵ تعارضی با سیاست‌های پیامبر در توصیه به نگارش وحی ندارد و اساساً وعدة « جمع الهی» از طریق دستورات پیامبر قابل تحقق است، دلیل این موضوع توجه به رابطة آیه: « ثم انّ علینا بیانه » ۲۶ با آیه: « و انزلنا الیك الذكر لتبین للناس مانزل الیهم »(۲۷ كه آیه اوّل بیان قرآن را در عهدة خداوند اعلام كرده و آیه دوّم رسول خدا را مأمور تبیین قرآن معرفی می‌كند و جمع هر دو آیه این خواهد شد كه در مواردی بیان الهی از آیات قرآن، از طریق توضیحات پیامبر كه خود از خداوند آموخته است، به مردم ابلاغ می‌گردد.

و: موضوع اختلاف قرائت كه دلیل دیگری جهت عدم تدوین قرآن در حیات رسول خدا طرح شده، از اساس واقعیت ندارد و بنا بر عقیده محققان شیعه اختلاف قراءات و قرائت‌های خاص هر یك از صحابه، ریشه‌ای در دوران رسول خدا ندارد و حدیث «‌احرف سبعه» و قراءات گوناگون از مسائلی است كه در اواخر قرن اوّل پیدا شده است.۲۸

ز: برخلاف نظر بلاشر ضرورت وجود مصحف و قرآن مكتوب در همان عصر رسالت احساس گردید، این موضوع ارتباطی با تماس با یهودیان مدینه ندارد، بلكه ارتباط با موضوعیت كتابت قرآن از نظر رسول خدا از یك سو، و اقدام آن حضرت جهت ارسال مصاحف به قبایل تازه مسلمان از سوی دیگر دارد. رسول خدا مسلمانان را تنها از همراه بردن مصحف به سرزمین‌های دشمنان یا معركه‌های جنگ نهی فرمود.۲۹

ح: برخلاف نظر بلاشر موضوع تعیین جانشین برای پیامبر از همان دوران حیات پیامبر مد نظر خدا و رسول، قرار گرفت، البته این مطلبی كلامی است كه شیعه و اهل سنت در خصوص آن نظر واحدی ندارند اما مراجعه به روایات وارده در خصوص علنی شدن بعثت پیامبر اسلام که در کتب تاریخی و حدیثی وارد شده گواه روشنی بر تصریح این مطلب است که پیامبر فرمود:« نخستین کسی که به من ایمان آورد، او خلیفه، برادر و وصی من خواهد بود. در این جا علیu ایمان خود را به پیامبر اظهار داشت، و بعدها حضرت علیu به همین مطلب احتجاج می فرمود. (نک: طبری، ۲/۳۲۲)۳۰

 

۲ ـ بلاشر وجمع قرآن بعد از رحلت رسول خدا

الف ـ ابوبكر و جمع قرآن

بلاشر جمع قرآن در دوره خلافت ابوبكر را ـ مطابق روایاتی كه ـ در منابع اهل سنت وارد شده ـ می‌پذیرد، گرچه در برابر آن پرسش‌های جدی نیز وارد كرده است او می‌نویسد: « رحلت پیغمبر و به دنبال آن انسداد باب وحی وعدم امكان پرسش از معلم و رهبر درباره نكات مبهم قرآنی، موجب بروز موقعیت جدیدی ‌شد و مسائلی را مطرح كرد كه منجر به انجام كاری ‌شد كه پیغمبر شخصاً دست بدان نیازیده بود.» در این هنگام وحی به چه ترتیبی حفظ می‌شد؟

۱ ـ از یك طرف عده‌ای معدود از مؤمنان، وحی را تقریباً به تمامی از حفظ داشتند كه متأسفانه همة احادیث درباره نام ایشان وحدت نظر ندارند ... چون در این مساله بحثی نیست كه قسمت بیشتر وحی در زمان رسول خدا مطلقاً به حافظه سپرده شده بود، بنابراین طبیعی است كه این فكر پیش بیاید كه هر سوره‌ای مدت مدیدی در بند حافظه گردآورندگان بوده است. و در این دوره باید اختلافاتی بروز می‌كرد. بدون شك این اختلافات باید خیلی بیشتر از اختلافات سالهای نخستین تبلیغ می‌بوده است. » ۳۱

۲ ـ از طرف دیگر قطعات متعددی از قرآن مكتوب از موادی خارج از قواعد رائج تشكیل شده است... اما آیا این مجموعه‌ها با نسخه‌های مختلفی وجود داشته‌اند؟ این را نه می‌توانیم تایید كنیم و نه تكذیب. با وجود این اگر هم نسخه‌های متعددی وجود داشته، احتمال اختلاف ناشی از كار نسخه نویسان نیز قابل تأمل است. نیز، ابتدایی بودن الفبا و ثابت نبودن املاء كلمات، موجب تشدید اختلاف در ضبط كلمات و تغییر تلفظ كلمات گردید.

آخرین تجزیه وتحلیلها نشان می‌دهد كه حتی در زمان حیات محمد حافظه امین واقعی وحی و ضامن نقل وحی به وسیله قلم بوده است، بدین موقعیت بسیار حساس، خطر دیگری نیز

افزوده می‌شود و «آن اینكه در جنگ «عقرباء» كه بر علیه پیغمبر دروغی مسیلمه (پایان سال ۱۱ هجری) انجام گرفت،عده‌ای از مؤمنان كه قرآن را در حافظه داشتند شهید شدند.»۳۲

با این زمینه چینی، بلاشر به سراغ روایات جمع قرآن در خلافت ابوبكر رفته و این روایات را به طور كامل نقل می‌كند.

علی رغم آنكه در این روایات با وحشت و نگرانی نسبت به از بین رفتن قرآن، هشدار داده شده است، بلاشر به نتیجه كار و تأثیر عملی جمع قرآن در دوران ابوبكر توجه كرده و با نوعی ناباوری نسبت واقعی بودن ترس ابوبكر و عمر نسبت به از بین رفتن قرآن، نتیجه كار زیدبن ثابت را تعقیب می‌كند به طوری كه پرده از انگیزه واقعی هیئت جمع كننده قرآن ـ ابوبكر، عمر و زیدبن ثابت برداشته شود وی می‌نویسد: «مساله تاریخ گردآوری قرآن به وسیله زیدبن ثابت روشن نیست. در باره تاریخ این كار نیز شكی وجود دارد: یعنی وقتی زید به كار پرداخت ۱۵ ماه به مرگ ابوبكر مانده بود. بنابراین بیشتر قابل قبول است كه اوراق در عهد عمر پایان یافته باشد. ولی مطلب بدینجا پایان نمی‌پذیرد.

تشكیل مصحف در موقعیتی كه عمر را به وحشت انداخت، چه تأثیری می‌توانست داشته باشد؟ منطقاً جامعه به مجموعة وحیی احتیاج داشت كه مورد قبول همه واقع شده و همه آن را پذیرفته باشند. آیا چنین چیزی بود؟ هرگز، زیرا اوراقی كه مصحف را تشكیل می‌داد ملك شخصی ابوبكر و عمر بود نه ملك خلیفة رهبر جامعه. به طور كلی مسأله بدین می‌ماند كه خلیفة اول و جانشین او، مشكل فقدان یك مجموعة كامل وحی را احساس كرده و به یكی از كاتبان وحی كه باوفاتر از همه بود و سابقاً نیز به وسیله محمد به این كار گماشته شده بود مأموریت می‌دهند كه مجموعه‌ای از وحی را برای ایشان تهیه نماید. در اینجا می‌توانیم از خود بپرسیم كه آیا ابتكار عمر ـ خواه به موافقت و تایید ابوبكر رسیده باشد و یا نه ـ علت دیگر نداشته است؟ مثلاً میل شخصی او به داشتن یك مصحف از وحی، همانطور كه سایر صحابه پیامبر داشته، انگیزه او نبوده؟ به عبارت دیگر، درفكر ابوبكر و عمر مساله تحمیل یك نسخة معین به جامعه مؤمنان مطرح نبوده است. فقط مساله این بود كه رهبر جامعه نسبت به چند نفر دیگر از صحابه كه موقعیت بهتری داشتند پایین‌تر نباشد» ۳۳

ب ـ پیدایش مصاحف صحابه در این دوران

بلاشر وجود مصاحف متعدد صحابه را ـ همزمان با تدوین مصحف در دوره ابوبكر با استناد به روایات تاریخی می‌پذیرد به این صورت كه: « مقارن زمانی كه مصحف شخصی خلیفه تدوین می‌شد، نسخه‌های دیگری هم به ابتكارات فردی تشكیل می‌گردید. و گردآورندگان این مصاحف نیز از صحابة پیامبر بود ... تعداد این مصاحف زیاد بود و اشتباه است كه تصور كنیم فقط مصاحفی وجود داشت كه نامشان در كتابهای بعدی آمده است.» اما این مصاحف چه شدند؟ «در پایان قرن چهارم هجری مجلدات و یا نمونه‌هایی از آنها وجود داشته ولی آنچه بنظر می‌رسد این است كه تعداد آنها خیلی كم و نادر بود و آنچه هم بود ناقص می‌بوده است.» (همانجا، ۵۴ الی ۵۶ با اندکی تلخیص)

در اینجا بلاشر از سالم بن معقل، عبدالله بن عباس، عقبة بن عامر، عبدالله بن مسعود، ابی بن كعب، مقدادبن عمرو، ابوموسی اشعری و علی بن ابی طالبu به عنوان برخی از صاحبان مصاحف یاد كرده و در خصوص ویژگی‌های این مصاحف ـ ازجهت تعداد سوره‌ها، انگیزه تدوین و احیاناً ترتیب و یا گروه بندی سوره‌ها در این مصاحف توضیحاتی می‌دهد. وحتی نمونه‌هایی از اختلافات مصاحف را نقل می‌كند. ۳۴

نتایج آراء بلاشر در بحث مصاحف صحابه در دوره ابوبکر

اهم نتایجی که بلاشر از جمع قرآن در دوره ابوبکر گرفته و نیز بحث مصاحف صحابه به شرح زیر است:

۱ ـ در باره تدوین مصحف، چه در مورد خلیفه ابوبكر باشد و چه درباره سایر صحابه پیغمبر، هنوز مساله ایجاد متن واحدی در میان نیست. ۳۵

۲ ـ مقایسه ترتیب سوره‌ها در مصاحف ابی بن كعب و عبدالله بن مسعود بخوبی اختلاف زیاد موجود در توالی سوره‌ها را در سه مصحف نشان می‌دهد. این اختلاف در همة مجموعه حفظ می‌شود. حال آیا این مساله در مورد سایر مصاحف هم وجود داشته است؟ جوابش روشن نیست. بطور كلی آنچه مورد اطمینان است این است كه اگر پیغمبر اكرم در حیات خود شخصاً به مقابله وحی پرداخته بود، این اختلافات بوجود نمی‌آمد. اگر چنین كاری براستی تحقق یافته بود هیچیك از تلمیذان بدون شك جرأت نمی‌یافت نظمی را كه استاد برقرار كرده بود درهم ریزد.۳۶

۳ ـ در این مصاحف نظم و ترتیب رعایت نشده بود، در مصحف ابن مسعود برخی از سوره‌ها وجود نداشت. در صورتی كه ابی بن کعب بر عكس دو سوره كوتاه را به دست می‌دهد كه هر چند امروزه در قرآن موجود نیست، اما محتوی آنها برای ما محفوظ مانده است. و شاید كه این دو سوره در مصحف ابوبكر وجود نداشته است. ۳۷

۴ ـ این مصاحف در جزئیات و در قرائتها خیلی متفاوت بوده‌اند. مع ذلك امروز ما نمی‌دانیم كه آیا قرائتهایی كه بعد‌ها به ابی، علی و ابن مسعود و غیره نسبت داده شده، آیا مربوط به این عصر می‌باشد یا نه. با وجود این، بسیاری از این قرائتها به نخستین مصاحف می‌رسد. چنانكه ظاهراً هنوز یكی از آنها برای ما قابل دسترس است مثل سوره عصر به شرح:

قرآن موجود: « والعصر، ان الانسان لفی خسر، الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر»

قرائت منسوب به ابن مسعود: «والعصر ان الانسان لفی خسر. و انّه لفیه الی آخرالدهر. الا الذین ...»

قرائت منسوب به علی: « والعصر و نوائب الدهر. ان الانسان لفی خسر و انّه فیه الی آخر الدهر الا الذین آمنوا و ...»۳۸

۵ ـ رسم الخط این مصاحف كه صوتی محض بوده، مسّلماً یكنواخت و یكدست نبوده است آیا لازم است كه در اینجا باز تكرار كنیم كه رسم الخط معمول آن روزه كه هنوز تكامل نیافته بود، مسّلماً امكان نمی‌داد كه بدون مراجعه به حافظه، به قراءتی مطمئن دست یافت؟ این حقایق مسّلماً نشان می‌دهد كه علی رغم شور مسلمانان متعدد، ضبط متن كامل وحی‌ها هنگام رحلت محمد كامل و رضایت بخش نبوده است.

«... بنابر این، هیچیك از رؤسای حكومت كه بفكر مصالح جامعه بوده، نمی‌توانسته چنین وضعی را متحمل گردد و دیر یا زود می‌بایستی یك متن ثابت غیر قابل تغیری از قرآن به دست می‌داد و كاری را كه پیامبر خود انجام نداد، او بعهده می‌گرفت.» ۳۹

 

نقد آراء بلاشر در باره جمع قرآن در زمان ابوبكر

در تحلیل بلاشر پیرامون « جمع قرآن در زمان ابوبكر» نكات ارزنده و قابل توجهی وجود دارد كه از جمله آن تحلیل انگیزه ابوبكر و عمر نسبت به جمع قرآن و نهایتاً شخصی دانستن قرآن ابوبكر است كه به این دلیل هیچ كاربرد اجتماعی هم پیدا نكرد، بلكه هدف ابوبكر و عمر آن بود كه در فضیلت جمع قرآن یا صاحب مصحف بودن، از سایر اصحاب پیامبر عقب نباشند ۴۰. و لذا این قرآن به عنوان مصحف حكومتی از عمر به عثمان منتقل نگشت بلكه به عنوان ارث در اختیار دختر عمر، حفصه قرار گرفت ۴۱ اما در عین حال در خصوص آراء بلاشر انتقادات چندی وجود دارد كه اهّم آنها به قرار زیر است:

الف ـ بلاشر نگارش قرآن در زمان رسول خدا را قبول دارد، در عین حال بر این باور است كه تا زمان وفات پیامبر، همة قرآن مكتوب نشده بلكه بیشتر وحی مطلقاً به حافظه سپرده شده بود ۴۲، ویا لااقل «علی رغم شور مسلمانان متعدد، ضبط متن كامل وحی‌ها هنگام رحلت محمد كامل و رضایت بخش نبوده است ۴۳» این نتیجه گیری خلاف واقعیت‌های تاریخی از جمله: تعداد كاتبان پیامبر، وجود ابزارهای نگارش مختلف در زمان رسول خدا و انگیزه و تصمیم پیامبر ۴۴

ب ـ بلاشر در تحلیل‌های خود بر روایات و مدارك اهل سنت اعتماد كرده است، لذا به همان نتیجه‌ای رسیده كه پیشگامان جمع قرآن در زمان رسول خدا تصریح كرده‌اند مثل اینكه: «موقعیت جدید مسائلی را مطرح كرد و منجر به انجام كاری شد كه پیغمبر شخصاً دست بدان نیازیده بود.»(همو، ۴۵) این عین ادعای ابوبکر است که در پاسخ به پیشنهاد عمر در موضوع جمع قرآن گفت: «چگونه دست به کاری زنم که رسول خدا انجام نداده است.» ۴۵ و نیز مشابه آن ادّعای زید بن ثابت که همین جمله را در مقابل ابوبکر و عمر به زبان آورد ۴۶

اشكالی كه به بلاشر وارد است آنكه وی در موضوع جمع و تدوین قرآن به همة روایات موجود در كتب اهل سنت نیز توجه نكرده است. مثل این حدیث زید بن ثابت كه: « كنا حول رسول الله نؤّلف القرآن من الرقاع» ۴۷ و این حدیث تاریخی از دو نوع كتابت در زمان پیامبر حكایت دارد كه عبارتند از: نگارش قرآن به شیوه متفّرق و دیگر تالیف جامع قرآن از روی رقعه‌ها. با این وجود طرح انگیزه‌ای «چون عدم ضبط كامل قرآن در حیات پیامبر و خطر از بین رفتن قرآن با كشته شدن قاریان » انگیزه‌ای جدی و واقعی نیست.

ج ـ بلاشر وجود مصاحف صحابه را به عنوان یك واقعیت تاریخی به رسمیت شناخته است این موضوع در نظریه بلاشر به گونه‌ای مطرح شده كه عملاً جمع قرآن به وسیله ابوبكر و عمر تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد. در عین حال وی اختلاف مصاحف صحابه را ـ بدون توجه به صحت یا سقم روایات وارده ـ امری جدی دانسته و آن را بزرگ كرده است. امّا فرضی كه بلاشر در باره آن به تحقیق نیز نپرداخته رواج آموزش و قرائت قرآن در عصر پیامبر و در نتیجه برخوردار شدن قرآن از تواتر است. ۴۸

بر مبنای این فرض نمی‌توان نسبت به روایاتی كه به برخی از مصاحف زیاده ـ مانند مصحف ابی‌بن كعب ـ و نقصان ـ مانند مصحف عبدالله بن مسعود ـ نسبت می‌دهند، اعتماد نمود و از آن تحریف و تنقیص قرآن را نتیجه گرفت. وضع روایاتی كه در باره اختلاف ترتیب سوره‌ها و یا اختلاف متن آیات در مصاحف صحابه اغراق می‌كند، بهتر از این نیست.

د ـ علی‌رغم بزرگ نمایی بلاشر در موضوع مصاحف صحابه و اختلافات آن، وی نتوانسته از تواتر قرآن موجود و ارزشمند بودن آن نزد مسلمانان شانه ‌خالی كند، لذا تصریح كرده است كه «شگفتا كه علی‌رغم بحث‌هایی كه خوارج و شیعه بر مصاحف عثمانی روا می‌داشتند باز هم همان مصحف عثمانی خیلی زود نزد آنان پذیرفته شد» ۴۹ اشكال بلاشر در این بحث آن است كه وی در تحلیل‌های خود با منابع شیعه ارتباطی نداشته است، كه در این صورت بر وی مسلّم می‌گشت كه امامان شیعه نه تنها بر قرآن موجود صحه گذاشتند بلكه بر قرائت آن نیز مطابق قرائت رائج در بین مردم تاكید كردند ۵۰

هـ بر خلاف نظر بلاشر كه معتقد است پیامبر در حیات خود شخصاً به مقابله وحی دست نزد، برخی از شواهد حكایت از ختم قرآن در عهد رسول خدا توسط آن حضرت و توسط برخی از صحابه دارد ۵۱ علاوه بر آن در مواردی رسول خدا به اصحاب خود از جمله ابن مسعود به خواندن قرآن و عرضة آن بر حضرتش دستور می‌داد ۵۲ چنانكه این موضوع در سیرة علیu نیز متداول بود۵۳، و به این ترتیب قرآن بارها توسط پیامبر و صحابیان نزدیك به او از جمله علیu، ابی بن كعب و عبدالله‌بن مسعود ختم و مقابله گردید.

۳ ـ جمع قرآن در خلافت عثمان

بلاشر با تكیه بر روایات تاریخی جمع قرآن در زمان خلافت عثمان را طرح كرده و آن را به عنوان واقعیتی مسلم می‌پذیرد، وی اختلاف قراءت سربازان كوفه و گزارش امیر حذیفه ـ پس از بازگشت از جنگ ارمنستان ـ به عثمان را انگیزه این جمع توصیف می‌كند۵۴. به دنبال پذیرش درخواست حذیفه توسط عثمان هیئتی مركب از زید بن ثابت، عبدالله بن زبیر، سعید بن عاص وعبدالرحمن بن حارث مسئول تهیه یك نسخه مجدد از وحی می‌شوند.(همانجا) بنا به تحلیل بلاشر مبنای كار هیئت استفاده از همان قرآنی بود كه در دوران ابوبكر فراهم شد. و اینك در اختیار حفصه قرار داشت. اما دلیل این كار چه بود؟

به عقیده بلاشر قرآن ابوبكر ـ نسبت به قرآنهای سایر صحابه ـ امتیاز خاصی نداشت ۵۵جز آنكه او به این وسیله از وجهه‌ای كه دو خلیفه پیشین، ابوبكر و عمر در اقدامات خود كسب كرده بودند، استفاده كرد و بدین وسیله خود را وارث اعقاب بزرگ معرفی كرد، علاوه بر‌ آن عثمان از این حیث و از بسیاری جهات دیگر كار پیشقدمان خود را دنبال كرد. بدین‌سان خطر تفرقه اگر هم بتمامی از بین نمی‌رفت، لااقل تقلیل می‌یافت. ۵۶

اما مهمترین موضوع در تحلیل بلاشر از « جمع قرآن در دوران عثمان » توجه به تركیب اعضای هیئت جمع كننده قرآن است كه سه نفر مكی و یك نفر مدنی هستند. به عقیده بلاشر اقدام عثمان در این خصوص كاملاً سنجیده و سیاسی بود به این صورت كه: «اگر تركیب این هیأت را به دقت مورد بررسی قرار دهیم، به قسمتی كه سنت مورد قبول اسامی آنها را به ثبت رسانده، می‌توانیم به حدسی برسیم. خلیفه كه روح این اقدام است مردی است پرهیزكار ولی محجوب و در برابر نفوذ اطرافیان سخت تأثیر پذیر. نماینده واقعی اشراف مكه، كار خود را وابسته به این اشرافیت آغاز كرد.

در این انجمن كسی جز فدائیان منافع شهر مقدس وجود نداشت. سه نفر مكی كه در این هیأت وجود دارند نیز از اشرافند. سعید، عبدالرحمن و ابن‌زبیر همه از اقوام خلیفه و در میان خودشان نیز از طریق زنهایشان قوم و خویش و با منافع مشترك گردهم جمع شده‌اند. اینها نمی‌توانستند متنی قرآنی تدوین كنند جز به نحو‌ه‌ای كه در شهر خودشان رایج بود. زید شخصاً با وجودی كه اهل مدینه بود، از این جهت خود را كم از آنها نمی‌دانست. بدلایل زیادی كار را بر پایه مصحف دیگر آغاز كردن، كار درستی نبود. مصحف « ابی » كار یك نفر مدنی بود كه به شهر زادگاهی خویش وفادار مانده بود. مصحف ابوموسی اشعری مرهون ابتكار فردی از اهالی عربستان جنوبی، مصحف ابن مسعود مرهون شور یك نفر شبان محجوب و مصحف علی نیز مربوط می‌شد به ادعا‌های یك گروه مخالفی كه به وسیله اقوامش ابراز می‌شد. بنابراین قصد عثمان و هیأت او كاملاً روشن است.

مطالب اصلی بر سر این بود كه تاج افتخار تهیه، یك نص قرآنی را برای جامعه اسلامی، بر سر یك دستة مكی بگذارد. این اقدام نظر خاص این هیأت را در مورد طرد شخصیت‌های شایسته‌ای چون علی و ابی و عده دیگر بطور مسلّم آشكار می‌نماید. از این به بعد اثری بچشم نمی‌خورد كه این شخصیت‌ها، كمسیون را از این كه عالماً متن قرآنی را مقلوب ساخته باشد، سرزنش كرده باشند. ولی بعدها یك گروه، یعنی گروهی كه از قدرت مذهبی علیu پشتیبانی می‌كند، علناً عثمان را متهم می‌سازد كه در قرآن اشارات مزاحم او را حذف كرده است» ۵۷

بلاشر در عین حال كه شایستگی اعضای كمیتة جمع قرآن را در انجام مأموریتی خطیر ـ با سؤال مواجه می‌كند، تصریح می‌كند كه تمایل اخبار بر این است كه به ما بقبولانند كه متن جدید بدون اشكال و بلافاصله مورد قبول یافت. وی مخالفت عبدالله‌بن مسعود را در درجه اول معلول بی‌عدالتی و ظلمی كه نسبت به او شده می‌داند. زیرا بنا به آنچه از او نقل شده، خود را شایسته‌تر از زیدبن ثابت در جمع قرآن می‌دانست.۵۸

نقد آراء بلاشر درباره جمع قرآن در زمان عثمان

تحلیل بلاشر در خصوص جمع قرآن در دوره عثمان از دو جهت قابل نقد جدی است:

الف ـ قضاوت بلاشر در باره ویژگی‌های مصاحف هر یك از صحابه از جهت انطباق با منافع قوی و قبیله‌ای خاص، قضاوتی نادرست و بدون دلیل است. البته حقیقتی وجود دارد و آن اینكه در مصاحف صحابه علاوه بر متون آیات، توضیحاتی هم وجود داشته كه توضیحات پیامبر از آیات قرآن به شمار می‌رفت. برخی از شواهد را ۵۹ و پس از جمع قرآن در دوران عثمان و سوزانده شدن مصاحف صحابه، این گونه توضیحات هم از بین رفت.۶۰

میزان این توضیحات در مصاحف صحابه متفاوت بود به طوری كه غنی‌ترین آنها در درجه نخست مصحف علی۶۱ و سپس مصحف ابن مسعود بود ۶۲ كه اتفاقاً عثمان به هیچ یك از این دو مصحف دست نیافت. اما این مطلب كه این توضیحات ارتباطی با منافع قومی و قبیله‌ای یا حزبی داشته، دلیل روشنی ندارد و معلوم نیست كه بلاشر با استناد به چه مدركی مصاحف ابن مسعود، ابی بن كعب و علی(علیه السلام) را مدافع منافع گروههای ویژه توصیف كرده است.

ب ـ این موضوع كه اعضای كمیتة جمع قرآن در دوره عثمان، از نزدیكان عثمان و معتمدان او بوده‌اند، مطلب صحیحی است. در این حقیقت نیز نمی‌توان انكار كرد كه عثمان شایسته‌ترین افراد عصر خود را جهت جمع و تدوین قرآن دعوت به كار نكرد۶۳ اما از این حقایق چه نتیجه‌ای گرفته می‌شود؟ آیا انتخاب هیئتی از وابستگان خلیفه، بر حذف آیات قرآن و به تعبیر بلاشر اشارات مزاحم عثمان تأثیر گذاشته است؟ اگر مقصود بلاشر جدا سازی تبیینات پیامبر از صحنه مصاحف بوده، كه مطلب درستی است.

اما اگر وی معتقد به حذف آیاتی از قرآن و تحریف به نقصان در مصاحف عثمانی است، در این صورت پذیرش قرآن های عثمانی از سوی عموم مسلمانان به ویژه اصحاب پیامبر چه توجیهی دارد؟ جز این است كه آنان مطمئن شدند كه جمع و تدوین قرآن به درستی انجام شده و قرآن بدور از زیاده و نقصان جمع شده است؟ این نتیجه گیری وقتی قوت پیدا می‌كند كه در نظر گیریم پس از عثمان، علی (علیه السلام) به تصور بلاشر از رقبای علی(علیه السلام) ـ به خلافت رسید و در صورتی كه جمع آن توسط عثمان را كاری ناموجه و حاصل آن را غیر قابل قبول دانسته بود، بدون تردید به جبران آن اقدام می‌كرد، (تفصیل استدلال را نک: صاحب المبانی، ۷۸) در صورتی كه ـ همانگونه كه گذشت ـ واكنش علی(علیه السلام) و سایر امامان شیعه نسبت به قرآن موجود همواره تأیید و توصیه به مراجعه به آن بوده است و آنان همین قرآن را ترجمان حقوق خود می‌دانسته‌اند.

نتایج مقاله

۱ ـ مطالعات قرآنی خاور شناسان نیازمند شناسایی و نقد‌های اساسی است.

۲ ـ بر خلاف اندیشه‌های رژی بلاشر قرآن كریم در عصر پیامبر به تمامی مكتوب گردید. این موضوع مورد اتفاق نظر قرآن پژوهان مسلمان قرار دارد.

۳ ـ قرآن كریم در عصر پیامبر به طور جامع تدوین شد. این موضوع گرچه از نظر بسیاری از قرآن پژوهان مطلبی اختلافی است، اما علاوه بر نصوص تاریخی متعدد که از بزرگان شیعه و سنی مبنی بر تدوین کامل قرآن در عهد پیامبر در کتاب ها به چشم می خورد، مورد اتفاق بسیاری از محققان معاصر شیعه از جمله آیة الله خویی، سید مرتضی عسكری، سید جعفر مرتضی عاملی و علی کورانی قمّی قرار دارد.

۴ ـ جمع قرآن در دوره خلافت ابوبكر، اقدامی تاریخی است كه انگیزه آن نیت شخصی خلیفه و رقابت طلبی وی با دیگر صحابه بوده است، قرآن ابوبكر به همین سبب كاربرد اجتماعی نیافت.

۵ ـ بر خلاف نظر و دیدگاه بلاشر جمع قرآن در دوره عثمان اقدامی صرفاً حكومتی نبود و نمی‌توان مصاحف عثمانی را انعكاسی از منافع قوم و دسته‌ خاص از جمله قریش به شمار آورد. و این امر بر خلاف پذیرش عمومی قرآن عثمانی از ناحیه تمام صحابه و تواتر قرآن است ـ كه مورد اتفاق مسلمانان است ـ هدف از جمع قرآن توسط عثمان از بین بردن اختلاف قراءات در آن دوره بود كه این هدف تحقق یافت.

نویسنده: دکتر مجید معارف

پی نوشت:

    ۱. این مقاله در ارتباط با طرح پژوهشی نقد و بررسی آراء بلاشر درباره جمع و تدوین قرآن مصوب دانشکده الهیات و معارف اسلامی در سال ۱۳۸۴ تحقیق و نگارش شده است.

    ۲. رژی بلاشر از دانشمندان معاصر فرانسوی است که در خصوص قرآن مجید، ادبیات عرب و دیگر مباحث علوم اسلامی صاحب آثار متعددی اعم از تالیف و مقاله می باشد. مهم ترین کار او در حوزۀ مطالعات قرآنی، ترجمۀ کامل قرآن به زبان فرانسوی است. او نهایت تلاش خود را به کار برده تا ترجمه اش در سر حد اعتدال و در کمال فصاحت باشد. ترجمۀ او یکی از بهترین ترجمه های قرآن به زبان های اروپایی شناخته شده است. او به عنوان مقدمه این ترجمه، تحقیقاتی در خصوص تاریخ و علوم قرآنی انجام داده است که تبحر او را به مباحث پیرامون قرآن نشان می دهد. این مقدمه به خوبی نشان دهندۀ آن است که تا چه حد او حتی به لهجه های بدوی و مکی و مدنی تسلط داشت. رژی بلاشر در مطالعات قرآنی خود از آثار و افکار نولدکه آلمانی و برخی دیگر از مستشرقان سود جسته است. ضمن آنکه خود نیز به منابع تاریخی و حدیثی مسلمانان مراجعه مستقیم داشته است. وی در عین حال در آثار خود تلاش کرده است همواره به عنوان محققی منصف و بی طرف جلوه نماید و از ابتدا به انگیزه زیر سوال بردن قرآن و تخریب آثار اسلامی گام برندارد. اما در عین حال تحقیقات او در زمینۀ قرآن شناسی لااقل در مقایسه با عقاید و تحلیل های مسلمانان خالی از اشکال نیست.گرچه کتاب بلاشرخالی از حملات تند و بی رویه ای است که در فضای استشراق وجود دارد، اما با وجود تلاش برای بی طرفی، بلاشر در مطالعات اسلامی به شدت تحت تاثیر مخالفان شیعه است. چرا که اول بار، اروپائیان از راه دنیای تسنن و آثارآنان با اسلام و حتی تشیع آشنا شدند. لذا در مواردی می بینیم که بلاشر از سهم عظیم شیعه در اسلام بی خبر و ناآگاه مانده است و این به این دلیل است که به هر حال او فردی است غیر مسلمان و از کنه و حقیقت بسیاری از مطالب دور است. در عصر حاضر دکتر محمود رامیار دیدگاهها و تحقیقات قرآنی رژی بلاشر را به فارسی روان ترجمه کرد و تلاش نمود که از طریق نگارش پاورقی های علمی نقدهای لازم را به افکار و عقاید بلاشر وارد نماید. این کتاب با عنوان«در آستانۀ قرآن» توسط نشر فرهنگ اسلامی به چاپ رسیده است. جهت اطلاع بیشتر از زندگی و افکار بلاشر ر.ک به همین کتاب ص ۳ الی ۵

    ۳.(همو،۳۰ و ۳۱)

    ۴.(همانجا، ۶۶)

    ۵.(همانجا، ۵۴)

    ۶.( همانجا، ۷۵ الی ۷۷)

    ۷.(همو، ۱۵)

    ۸.(همانجا، ۱۵ الی ۲۷ با تلخیص)

    ۹.(همانجا، ۳۰)

    ۱۰.(همو، ۳۰ و ۳۱ با اندکی تلخیص)

    ۱۱. (البقره، ۱۰۶)

    ۱۲.

    (همو، ۳۲ و ۳۳)

    ۱۳.(الانبیاء، ۱)

    ۱۴.(بلاشر،۴۰)

    ۱۵. (همو، ۴۰ و ۴۱)

    ۱۶.(القیمه، ۱۷)

    ۱۷.(بلاشر، ۴۲ الی ۴۵ با اندکی تلخیص)

    ۱۸.(بخاری،۸/۴۲۸)

    ۱۹.(الاعلی،۷ و ۸)

    ۲۰. (الاسراء، ۸۲)

    ۲۱.(طباطبائی، ۲۰/۳۲۹)

    ۲۲.(همان، ۱۰۸)

    ۲۳.(رامیار، ۲۵۷)

    ۲۴.(خوئی، ۲۵۳، رامیار، ۲۳۸، معارف، ۹۷)

    ۲۵.(القیمه، ۱۷)

    ۲۶.(همان، ۱۹)

    ۲۷.النحل، ۴۴)

    ۲۸.(عسکری، ۲/۱۲۱ الی ۱۳۰، خوئی، ۱۷۷ الی ۱۷۸)

    ۲۹.(ابن ماجه،۲/۹۶۱، ابوداود، ۳/۳۶ و نیز مصادر دیگر را نک: عاملی، ۸۵)

    ۳۰.آقای محمود رامیار در نقد دیدگاه بلاشر نوشته است: «چطور امکان دارد رئیس جامعه ای که بنیانگذار نظام تازه ای است برای اجتماع بشری، و تا آخرین لحظه حیات، حتی در بستر مرگ دمی از تحکیم مبانی اساسی جامعه غافل نمانده، از مسأله جانشینی خود و ادامۀ شریعتی که بنیان نهاده غافل باشد؟ کسی که ختم پیغمبران است و شریعتی آورده که تا زندگی باقی است، آن شریعت زنده و پویا و پا برجا خواهد بود، چطور امکان دارد که از تداوم رهبری اجتماع پس از خود غفلت کند و مردم نومسلمانی را که تازه دل در گرو اسلام بسته اند و مذهبی را که تازه بیست و چند سال از پیدایشش نگذشته، بدون عنایت به آیندۀ جامعه بشری، بگذارد و برود. هر فرد عادی به فکر نسل های بعد از خود است که لااقل ترکه و میراثش چه می شود.آن وقت معلم بشریت و رهبر جامعۀ انسانی، به زندگی فردای انسانها بی اعتنا باقی می ماند، و یا خداوند کریم، تنها برای برهه ای از زمان پیامبر می فرستد و بعد لطف و رحمتش فراموش می شود و مردم یله و رها می شوند بر خلاف نظر بلاشر، فکر جانشینی پیامبر اکرم(ص) وجود داشته و از همان آغاز اسلام هم وجود داشته است.از همان وقت که پیامبر اکرم کودک نوسالی مانند علی(ع) را به خانۀ خود می برد و از همان کوچکی چون کودک خود سرپرستی و تربیت می کند و پابه پای خود تا آخرین لحظۀ حیات بدون لحظه ای غفلت همراه می دارد و بارها و بارها به مردم تأکید می کند که هر که را من مولای اویم، علی مولای اوست. نکتۀ دیگری که این قبیل اظهار نظرها نشان می دهد، میزان این دسته از دانشمندان، از طرز تفکر اسلامی به خصوص شیعه است. (همو، ۱۲)

    ۳۱.(همو، ۴۸)

    ۳۲.(همو، ۵۰)

    ۳۳.(همانجا، ۵۴).

    ۳۴.(همانجا، ۶۴)

    ۳۵.(همو، ۶۶)

    ۳۶.(همو، ۶۷)

    ۳۷.(همانجا، ۶۷)

    ۳۸.

    (همانجا، ۶۸)

    ۳۹.(همانجا، ۶۹)

    ۴۰.(همو، ۵۴)

    ۴۱.(همانجا، ۷۱)

    ۴۲.(همانجا، ۴۷)

    ۴۳.(همانجا، ۷۰)

    ۴۴.در مكتوب سازی قرآن است كه دركتابهای تاریخ قرآن به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است. (از جمله نک: رامیار،۲۵۷، ۲۶۱، ۲۶۳، ۲۷۵ و ۲۸۰)

    ۴۵.(بخاری، ۶/۵۸۰)

    ۴۶.(همانجا، ۶/۵۸۱ و نیز نک ابن ابی داود،۱۲ و ۱۳)

    ۴۷.(نقل از صاحب المبانی، ۴۹ نیزنک: زرکشی، ۱/۲۳۷ و ۲۵۶ و سیوطی، ۱/۲۰۲ هر دو به نقل از حاکم نیشابوری)

    ۴۸.(خوئی، ۲۵۶، معرفت، ۱۵۹)

    ۴۹.(همو، ۶۱)

    ۵۰.(کلینی، ۲/۶۳۱ و ۶۳۲)

    ۵۱.(عاملی، ۷۱: ختم القرآن فی العصر النبوی، علی الصغیر، ۷۷).

    ۵۲.(ابن اثیر جزری، ۳/۲۸۳ و ۲۸۷)

    ۵۳.(عسکری، ۱/۱۸۲ به نقل از کنزالعمّال)

    ۵۴.(همو، ۷۱)

    ۵۵.(همانجا، ۷۵)

    ۵۶.(همانجا، ۷۷ و ۷۸)

    ۵۷.(همو، ۷۵ الی ۷۷ با اندکی تلخیص)

    ۵۸.(همانجا)

    ۵۹.(نک: مسلم، ۱/۴۳۸، بغوی، ۱/۲۲۰، زمخشری، ۱/۲۸۷ و نیز عسکری، القرآن الکریم و روایات المدرستین، ۲/۱۹۱)

    ۶۰.(عسکری، نقش ائمه در احیاء دین، ۱۴/۴۸ الی ۵۰)

    ۶۱.(عیاشی، ۱/۲۶)

    ۶۲.(رامیار، ۳۶۲، معرفت، ۹۱)

    ۶۳.آقای معرفت می نویسد: «کمیتۀ چهار نفره جمع قرآن در زمان عثمان با توجه به خطیر بودن مأموریت از عهده انجام این کار برنیامدند و برای انجام کاری در این حد مهم، به افرادی کاردان و با کفایت نیاز داشتند، لذا از ابیّ  بن کعب، مالک بن ابی عامر، کثیربن افلح، انس بن مالک، عبدالله بن عباس، مصعب بن سعد، عبدالله بن فطیمه و به روایت ابن سیرین و ابن سعد و دیگران از پنج تن دیگر که جمعا دوازده نفر بودند کمک گرفتند( همو، ۱۰۰ با تکیه بر مصادر مختلف) با توجه به این حقیقت توحید مصاحف در دورۀ عثمان توسط یک کمیتۀ چهار نفره به شکل انحصاری که حافظ منافع عده ای خاص باشد، از اساس منتفی است.

منبع اصلی:

مجله تخصصی قرآن پژوهی خاور شناسان (تاریخ: ۱/۹/۹۱)

 

Copyright 1999-2017 All rights are reserved to Aalulbayt Global Information Center