شبهه:
برخی مدعی هستند که قرآن از معجزه بودن خود سخن نگفته است. چونکه پیامبر اسلام معجزه نداشته، مسلمانان قرآن را به عنوان معجزه تلقی کرده اند. بنابراین فصاحت و بلاغت قرآن از معجزات پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) به شمار نمیآید؛ زیرا فصاحت و بلاغت قابلاندازهگیری. پس یک اثر هرقدری هم كه از سوی گروهی فصیحترین و بلیغترین و شیواترین سخن تلقی شود باز ممكن است در قرنی دیگر اثر و نوشته فصیح تر آن به وجود بیاید. افزون بر آن تنها کسانی که اهل علم و ادب باشند میتوانند با مقایسه در متنهای ادبی قرنهای گوناگون قضاوت نماید كه متنی برای تمام ادوار تاریخ بشر از فصاحت و بلاغت برخوردار است یا نه.
پاسخ شبهه:
آیاتی در قرآن وجود دارد که از جهات متعددی بر معجزه بودن قرآن دلالت دارند. از شرایط معجزهاین نیست که باید برای همه مردم در همه قرنها ثابت باشد، بلکه معجزات پیامبران را عدهای معدودی دیده و با تواتر برای دیگران نقل میشود. چه اینکه اعجاز قرآن برخلاف معجزات سایر انبیاء تا پایان تاریخ ماندگار است و راه این بهانه نیز در اینجا مسدود است.
یکی از جهات اعجاز قرآن فصاحت و بلاغت آن است که ادبا و فصحای زبان عرب هماوردی برای آن نیافته و خودشان نیز در برابر فصاحت و بلاغت قرآن عاجز ماندهاند.
در اینجا آیاتی را که بر معجزه بودن قرآن دلالت روشن دارند در رد این ادعا که قرآن کریم از اعجاز خود سخنی نگفته، نقل میکنیم:
خداوند میفرماید:«قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ یأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیراً»[۱]؛ بگو: «اگر انسانها و پریان (جن و انس) اتفاق كنند كه همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نخواهند آورد هرچند یكدیگر را (در این كار) كمك كنند.
درجایی دیگر میفرماید: «وَ إِنْ كُنْتُمْ فی رَیبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقینَ»[۲]؛ و اگر درباره آنچه بر بنده خود [پیامبر] نازل كردهایم شك و تردید دارید، (دستکم) یك سوره همانند آن بیاورید و گواهان خود را- غیر خدا- براى این كار، فراخوانید اگر راست مىگویید. و باز میفرماید: «أَمْ یقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقینَ»[۳]؛ آیا آنها مىگویند: او قرآن را بهدروغ به خدا نسبت داده است؟! بگو: اگر راست میگویید، یك سوره همانند آن بیاورید و غیر از خدا، هر كس را مىتوانید (به یارى) طلبید!» این آیات شریفه به صراحت از معجزه بودن قرآن سخن میگویند.
تحدی که در آیه ۸۸ سوره اسراء صورت گرفته، ظهور در این دارد كه نهتنها به فصاحت و بلاغت لفظ قرآن بلکه بهتمامی خصوصیات قرآن و صفات كمالى كه ازنظر لفظ و معنا دارد تحدى شده؛ زیرا اگر منظور معجزه بودن لفظ آن بود دیگر معنا نداشت كه همه جن و انس را دخالت دهد، بلكه باید مىفرمود: اگر همه عرب جمع شوند نمىتوانند مثل آن را بیاورند. علاوه بر این ظاهر آیه مىرساند كه تحدى مزبور مدت معینى ندارد، به شهادت اینكه مىبینیم در این عصر هم كه اثرى از فصحا و بلغاى آن روز عرب نمانده قرآن بر اعجاز باقیمانده و به بانگ بلند تحدى مىكند.[۴]
امر در آیه «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ»، امر تعجیزى است؛ یعنی با این امر می خواهد بفهماند كه قرآن معجزه است، و هیچ بشرى نمىتواند نظیرش را بیاورد، و تا زمین و زمان باقى است، آن نیز به اعجاز خود باقى است.[۵]
در آیه ۳۸ سوره یونس نیز تحدی صورت گرفته و ادعای مشرکین را مبنی بر اینکه این قرآن سخنان بشر است که بهدروغ به خدا نسبت دادهشده، مردود شمرده و معناى آیه این است: به كسانى كه مىگویند« افتراه» بگو: اگر شما در این ادعایتان صادقید یك سوره بهمثل این قرآن كه به قول شما افتراء شده بیاورید، حتى اگر نتوانستید خود بهتنهایی این كار را انجام دهید، مىتوانید از تمامى خلائق تا آنجا كه دسترسى دارید كمك بگیرید، چون اگر این قرآن كلامى باشد مفترى، قهراً كلامى از كلامهاى بشرى خواهد بود و باید بشر بتواند مثل آن را بیاورد. این آیه شریفه تحدى روشنى است، آنهم تحدى به آوردن یك سوره هرقدر هم كه كوچك باشد، چون كلمه«سوره» هم به سوره طویل اطلاق مىشود، و هم به سوره قصیر و كوتاه.[۶]
از مطالبی که بیان شد این نتیجه حاصل می گردد که اعجاز قرآن مستند به خود قرآن است و مسلمانان از پیش خود قرآن را معجزه تلقی نکرده اند.
اما اینکه گفته شده فصاحت و بلاغت قابلاندازهگیری نیست و قرآن هرچند هم فصیح و بلیغ باشد، بازهم ممکن است در قرنهای دیگر ازنظر دیگران آن شیوایی و فصاحت را نداشته باشد، کاملاً بیاساس است؛ زیرا تا امروز که کسی نتوانسته به تحدی قرآن جواب مثبت بدهد. ثانیاً فصاحت و بلاغتی که در قرآن توسط خدا ایجاد شده نهایت درجه فصاحت و بلاغت است و درجه بالاتر از آن قابلتصور نیست. بنابراین با قطع و یقین میتوان گفت همانگونه که بشر ناتوانتر از آن است که مانند خدا خالق باشد، همین بشر نمیتواند در هیچ زمان و قرنی با فصاحت و بلاغت کلام خداوند معارضه کند. پس فصاحت و بلاغت قرآن یکی از وجوه اعجاز قرآن است؛ زیرا قرآن بین بلغا و فصحای عرب نازلشده و همه آنان را حتی با آوردن یک سوره به معارضه طلبیده و خود قرآن فرموده اگر همه آنان همدیگر را پشتیبانی کنند قدرت این کار را ندارند. اگر کمترین سخن غیر بلیغ و غیر فصیح در قرآن وجود میداشت، بلغا و فصحای عرب که تسلط بر لغت عرب داشتهاند بهیقین از آن علیه قرآن استفاده میکرده و اگر چنین چیزی هم واقع میشد در متن تاریخ محفوظ میماند و برای ما میرسید. افزون بر آن اصلاً قرآن خودش از مصادر قواعد زبان عرب است و حتی قواعدی که در بین عربها ایجاد میشود با معیارهای قرآن سنجیده میشوند و آنچه مخالف قرآن باشد مردود میگردد.[۷]
اما این شبهه اگر فصاحت و بلاغت قرآن معجزه باشد، تنها برای کسانی معجزه است که اهل علم و ادب باشند تا بتوانند با مقایسه در متنهای ادبی قرنهای گوناگون قضاوت نماید كه متنی برای تمام ادوار تاریخ بشر از فصاحت و بلاغت برخوردار است یا نه، نیز بسیار بیپایه و سست است؛ زیرا اولاً هرگز از شرایط معجزهاین نیست که درک اعجاز و خارقالعاده بودن آنهمگانی باشد و اگر یک چنین شرطی را لازم بدانیم هیچ معجزهای واجد این شرایط نخواهد بود؛ بلکه همواره اعجاز گروه خاصی مشاهده میکنند و برای دیگران از طریق تواتر نقل میشود.[۸] ثانیاً معجزه پیامبران برای این نیست که مردم تا پایان تاریخ منتظر بمانند بهاحتمال اینکه ممکن است در آینده کسی بیاید و مانند آن را بیاورد؛ زیرا وجود چنین شرطی در معجزه به لغویت آن میانجامد.
پی نوشت:
[۱] . اسراء ، ۸۸.
[۲] . بقره، ۲۳.
[۳] . یونس ، ۳۸.
[۴] . طباطبایى، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان،ترجمه موسوی همدانی، ج۱۳، ص ۲۷۹. قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسین حوزه علمیه قم، چ۵، ۱۳۷۴ش
[۵] . همان، ج۱، ص۹۱.
[۶] . همان، ج۱۰، ص۹۲.
[۷] . خویی، ابوالقاسم، البيان فى تفسير القرآن، قم، ص۸۳، موسسة احياء آثار الامام الخوئي، چ۱، ۱۴۳۰ق.
[۸] . خویی، سید ابوالقاسم، مرزهای اعجاز، ص۱۴۶، ترجمه، جعفر سبحانی، قم، مؤسسه امام صادق (علیهالسلام) چ۱، ۱۳۸۵ش/۱۴۲۷ق.
نویسنده: حمیدالله رفیعی