تاریخ بشری شاهد ظهور پیامبران متعدد آسمانی و همچنین ادیان و شرایع متكثری بوده است. علل و ریشههای این تكثر را باید در قابلیتها، یعنی اختلاف استعدادهای انسانها و شرایط محیطی و اجتماعی جستجو كرد. سیر حركت و تحوّل انسان در پذیرفتن و تحمل بار سنگین امانت الهی «وضع شرایع و ارسال كتاب آسمانی» سیر صعودی و تكاملی داشته است. انسانها بسان دانش آموزانی میمانند كه از كلاسی به كلاس بالاتر و به مدراج عالی میبایست گام بردارند. و رو به جلو حركت كنند. به همین شكل آیینها و ادیان الهی مصدق و مكمل یكدیگرند.
از این رو تمام پیامبران الهی فقط برای یك چیز مبعوث شدهاند آنهم تسلیم بودن در برابر خدا. محتوای نبوت كه به نام «دین» نامیده میشود، مبتنی بر این اصل است كه باید خدای یگانه را پرستید و از او اطاعت كرد و یا به عبارت دیگر در پیشگاه خدای یگانه تسلیم مطلق و بی قید و شرط بود.(۱)
و پیامبران الهی یكی پس از دیگری در زمانها و مكانهای مختلف از طرف خدای سبحان مبعوث میشدند و با شریعت خاصّ خود كه متعلق به زمان خود بود مردم را به اسلام دعوت میكردند. كه این شریعتها مشتركات و اختلافاتی با هم دارند، اما از این نكته نباید غفلت كرد كه هر شریعتی از طرف خدای سبحان بیاید، ناسخ شریعت قبلی است. مسئلة نسخ شریعت به معنی نسخ تمامی شریعت پیشین نیست، بلكه نسخ یك رشته احكام است كه نسخ آن، لازمة مقتضیات زمان و تفاوت توانایی فكر عقلانی امتهاست.(۲) و آخرین شریعت، شریعت خاتم الانبیاء، محمّد مصطفی ـ صلّی الله علیه و آله ـ است كه شریعت حق و ناسخ شرایع گذشته است.
با توجه به مطلب فوق، امروزه دین حق و دینی كه شرایط پیروی را دارد منحصر به اسلام است كه توسط شریعت خاتم الانبیاء به آن دعوت شدهایم، و به دو جهت عمده بعد از مبعوث شدن پیامبر اسلام حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ نمیتوان از شرایع گذشته پیروی كرد، با اینكه آنها را ادیان الهی میدانیم كه خداوند برای راهنمایی بشر توسط پیامبران خود مردم را دعوت به آن كرده است. ولی تاریخ مصرف آنها تمام شده است به دو دلیل عمده:
۱. نسخ: اصل ناسخیت اسلام یك اصل مسلم و غیر قابل جرح در میان عالمان اسلامی است و مراد از نسخ ادیان گذشته توسط اسلام، نسخ اصل و گوهر ادیان گذشته نیست و به معنای بطلان آنان هم نیست بلكه به معنای سر آمدن و اتمام دورة حقانیت شرایع مزبور با ظهور پیامبر اسلام است. قرآن كریم در این رابطه میفرماید:
«هر كس غیر از اسلام دینی بجوید هرگز از او پذیرفته نشود و او در جهان دیگر از جملة زیانكاران خواهد بود.»(۳)
اگر گفته شود كه مراد از اسلام، خصوص دین ما نیست بلكه منظور تسلیم خدا شدن است. پاسخ این است كه البته اسلام همان تسلیم است و دین اسلام همان دین تسلیم است ولی حقیقت تسلیم در هر زمانی شكلی داشته و در این زمان، شكل آن همان دین گرانمایهای است كه به دست حضرت خاتم الانبیاء ظهور یافته است و قهراً كلمة اسلام بر آن منطبق میگردد و بس.(۴) پس طبق صریح این آیه شرایع و ادیان گذشته قابل پیروی نیستند و توسط اسلام نسخ شده اند.
۲. تحریف ادیان گذشته: بنابر بیان گذشته به اینكه اصول اساسی هدایت همة پیامبران و آموزگاران بشر، متحد است و از یك مبدأ سرچشمه میگیرد، قرآن مجید كتاب آسمانی ادیان گذشته را نور و هدایت میخواند: «ما كتاب آسمانی تورات را كه سرتاسر آن هدایت و روشنایی است فرو فرستادیم.»(۵) «در آن كتاب حكم و فرمان الهی است.»(۶) و نیز قرآن دربارة انجیل حضرت عیسی میفرماید: «ما انجیل را به عیسی دادیم. كتابی كه نور و هدایت است.»(۷) «اگر اهل كتاب، این دو كتاب را از دسیسههای تحریف مصون میداشتند و به آن و به هر چیزی كه از طرف خداوند به سوی آنان نازل شد عمل میكردند، قطعاً از بركات آسمانی و زمینی برخوردار میبودند.»(۸)
قرآن در یك افشاگری آشكار و حق جویانه، دست دسیسه كاران را رو كرده و كژیهایی كه در كتب پیشین آسمانی راه یافته، همه را بر ملا كرده است:« برخی از آنان كه یهودیاند كلمات را از جاهای خود تحریف میكنند.»(۹) «گروهی از آنان سخنان خداوند را میشنیدند، سپس آن را بعد از فهمیدنش تحریف میكردند و خودشان هم میدانستند.»(۱۰)
طبق صریح آیات قرآن كتاب آسمانی كه مبنا و تعالیم دینی آنان را تشكیل میدهد تحریف شدهاند. و قابل پیروی نیستند. بخاطر پرهیز از اطناب، كلام از آوردن نمونههای تحریف در كتابهای انجیل و تورات خودداری میكنیم.
آنچه حاصل شد این است كه دین اسلام و مذهب حقه شیعه تمامی ادیان الهی را به دیدة ادیان آسمانی و مقدس مینگرد ولی به این عقیده است كه زمان آنها به سر آمده و قابل پیروی نیست و نیز برخی تعالیم آنان توسط پیروان آنان تحریف شده و از حقیقت و راه مستقیم خارج شدهاند.
پی نوشتها
۱. مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنما شناسی، ص ۲۱۵، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چ چهارم، ۱۳۸۳.
۲. سبحانی، جعفر، مدخل مسائل جدید در علم كلام، ص ۲۹۹، نشر مؤسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق، چ اول، ۱۳۷۹.
۳. آل عمران، ۸۵.
۴. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۱، ص ۱۷۷، انتشارات صدرا، چ اول، ۶۸.
۵. مائده، ۴۴.
۶. مائده، ۴۳.
۷. مائده، ۴۶.
۸. مائده، ۶۶.
۹. سوره نساء آیه ۴۶.
۱۰. سوره بقره، آیه ۷۵.