حضرت محمد(ص) در سن چهل سالگی به رسالت مبعوث شد.[۱] آن حضرت در غار حرا مشغول راز و نیاز با خداوند بود كه اولین آیات نورانی قرآن كریم توسط جبرئیل به ایشان وحی شد.[۲]
پیامبر(ص) طبق آیات قرآن كریم[۳] و به شهادت تاریخ[۴] فردی «امی» و درس نخوانده بود. بنابراین چون آن حضرت شخصا نمیتوانست آیات قرآن را بنویسد، به كسانی كه با كتابت آشنا بودند، دستور داد قرآن را بنویسند تا آیات الهی همواره محفوظ بماند. به افرادی كه دست اندركار نگارش قرآن بودند، «كاتبان وحی» گفتهاند.
روند نگارش آیات به این صورت بود كه پس از نزول آیات بر پیامبر(ص) آن حضرت آیات را بر كاتبان وحی املاء میكرد و آنها آیات را مینوشتند.[۵] در این كه كاتبان وحی چند نفر و چه كسانی بودهاند، اختلاف است. بعضا افرادی از جمله كاتبان وحی شمرده شدهاند كه اصلا جزء كاتبان نبودهاند و گاه هم در ذكر نام برخی از افراد اهمال شده است و در برخی از موارد نیز افرادی به عنوان كاتب پیامبر(ص) معرفی شدهاند؛ اما مشخص نیست كه این افراد آیا كاتب «وحی» بوده اند یا غیر وحی.[۶]
دكتر محمود رامیار مینویسد: «در شماره كاتبان وحی اختلاف نظر بسیار است. حافظ بن عساكر در تاریخ دمشق ۲۳ نفر را یاد میكند. ابن عبدالبر ۲۵ نفر را ذكر میكند. برهانالدین حلبی ۴۳ نفر را ذكر میكند و مجتهد زنجانی نیز همین عدد را نقل میكند.»[۷]
كاتبان وحی
مشهورترین كاتبان وحی كه تقریبا همه به آنها اشاره كردهاند، عبارتند از علی بن ابیطالب(ع)، ابی بن كعب و زید بن ثابت. ما در ادامه با تفصیل بیشتری در خصوص این سه نفر مطالبی را ذكر میكنیم؛ اما ابتدا به اسامی سایر افرادی كه به عنوان كاتب وحی بودهاند، اشاره میشود.
ابنندیم به نام علی(ع)، سعد بن عبید، ابوالدرداء، معاذبن جبل، ابوزید ثابت زید، ابی بن كعب، عبید بن معاویه بن یزید[۸] به عنوان كاتبان وحی اشاره كرده است. صاحب المحبر، سعد بن عبید، ابوالدرداء، معاذ بن جبل، ابوزید ثابت بن زید، ابی بن كعب و زید بن ثابت[۹] را ذكر میكند.
دكتر رامیار در «تاریخ قرآن» كاتبان وحی را در مكه و مدینه به صورت مجزا ذكر كرده است و قائل است كه اسامی ذیل به عنوان كاتبان وحی در منابع ذكر شده است. ایشان مینویسد: منابع اسلامی كاتبان وحی در مكه را این گونه نوشتهاند: «خلفای چهارگانه، شرحبیل بن حسنه، عبدالله بن سعد، خالد بن سعید بن عاص، طلحه، زبیر، سعد بن ابیوقاص، عامر بن فهیره، علاء بن الحضرمی، معیقب، ارقم بن ابیارقم، حاطب بن عمر، حاطب بن ابیبلتعه، مصعب بن عمیر، عبدالله بن جحش، جهم بن قیس. سالم مولی ابیحذیقه و كاتبان وحی در مدینه: «ابی بن كعب، زید بن ثابت، عبدالله بن رواحه، ثابت بن قیس، حنظلة بن ربیع، حذیفة بن یمان، علاء بن عقبه، جهم بن الصلت، عبدالله بن زید، محمد بن مسلمه، حنظلة بن ابیعامر، عبدالله بن ابی، ابوزید قیس بن السكن، عقبة بن عامر، معاذ بن جبل، ابوایوب انصاری، مغیرة بن شعبه است.[۱۰]
رامیار معتقد است این صورت (لیست) محتاج بررسی بیشتر و دقیقتری است. چون ما نام كسانی را میدانیم كه نوشتن میدانستند و حتی قرائت آنها به ما رسیده و یا مصحفی از آنها باز گفتهاند؛ اما نام آنها در این صورت( لیست) نیست. مثل انس بن مالك، منذر بن عمرو، اسید بن حضر، دافع بن مالك، ابو عبیده جراح، سعد بن عبید، ابوالدرداء.[۱۱]
آیتالله معرفت كاتبان رسمی وحی را ۴ نفر ذكر كرده است. علی(ع)، ابی بن كعب، زید بن ثابت و زید بن ارقم.[۱۲] سپس مینویسد:
«علی بن ابیطالب، ابی بن كعب و زید بن ثابت به خاطر ملازمت مداوم با رسولخدا(ص) به ترتیب دارای موقع و مقامی برجسته در نگارش وحی و احاطه به نصوص قرآنی بودهاند.»[۱۳]
مشهورترین كاتبان وحی
۱. حضرت علی(ع)
حضرت علی(ع) به دلیل ملازمت و همراهی همیشگی با رسول خدا(ص) یكی از مهمترین و مشهورترین كاتبان وحی بوده است. «این امر مورد اتفاق همه مسلمانان است كه حضرت علی(ع) امام مسلمین و اعلم آنها به قرآن و شئون آن است و او مؤسس علم تفسیر و یكی از كاتبان مهم وحی بوده است.»[۱۴] آن حضرت بیش از سایر کاتبان وحی به نگارش وحی موفق بود. ایشان از همان ابتدای نزول وحی طبق فرمایش خودشان نور وحی و رسالت را میدید.[۱۵]
«اولین كسی كه در مكه عهدهدار كتابت، مخصوصا كتابت وحی شد، علی(ع) بود و تا آخرین روز حیات پیامبر(ص) به این كار ادامه داد.»[۱۶] سلیم بن قیس هلالی میگوید: نزد علی(ع) در مسجد كوفه بودم و مردم دور او را گرفته بودند، آن حضرت فرمود: پرسشهای خود را تا در میان شما هستم از من دریغ مدارید. درباره كتاب خدا از من بپرسید، به خدا قسم آیهای نازل نشد؛ مگر آن كه پیامبر(ص) آن را بر من خواند و تفسیر و تاویل آن را به من آموخت.[۱۷] و در سخنی دیگر میفرماید: «سلونی عن كتاب اللّه فانه لیست آیة إلا و قد عرفت أبلیل نزلت أم بنهار فی سهل أو جبل.»[۱۸] از من در مورد کتاب خدا؛ قرآن بپرسید آیهای در قرآن نیست؛ مگر آن که من میدانم آیا در شب نازل شده یا در روز در بیابان هموار(دشت) نازل شده یا در کوهسار. قرآنی که امام علی (ع) نوشته بود همراه با توضیح و تفسیر آیات بود. علی(ع) میفرمود: لو ثنیت لی الوساده لاخرجت لهم مصحفا كتبته و املاه علی رسولالله»[۱۹] اگر فرصتی به دست آید قرآنی را كه پیامبر(ص) برای من املاء كرده و من آن را نوشتهام رو خواهم كرد.
۲.ابی بن كعب
ابی بن كعب قبل از اسلام از احبار یهود( دانشمندان یهودی) بود. وقتی اسلام آورد از جمله كاتبان وحی شد.[۲۰] او اولین كسی بود كه در مدینه وحی را نوشت.[۲۱]
ابی بن كعب كسی است كه پیامبر قرآن را به طور كامل بر او عرضه كرد. ... زمان یكی كردن قرآنها در دوره عثمان سرپرستی گروه به او داده شد و هرگاه در مواردی اختلاف میشد با نظر وی مشكل حل میشد.[۲۲]
۳. زید بن ثابت
وی از مشاهیر و دانشمندان صحابه و از كاتبان وحی بود.[۲۳]
«زید در مدینه در همسایگی پیامبر(ص) خانه داشت... رفته رفته كتابت او رسمیت یافت. او حتی به دستور پیامبر زبان و نوشتن عبرانی را فرا گرفت... او بیش از دیگران ملازم پیامبر(ص) برای نوشتن بود.»[۲۴]
از خود زید نقل شده است: «من همسایه پیامبر(ص) بودم و هر وقت وحی نازل میشد، مرا احضار میفرمود و من آن را مینوشتم.»[۲۵]
نحوه كتابت قرآن در زمان پیامبر(ص)
به دستور پیامبراكرم(ص) آیههای قرآن به صورت منظم در هر سوره ثبت میشد. هر سوره با نزول بسمالله آغاز میشد و با نزول بسمالله جدید ختم آن اعلام میشد. سورهها با این رویه هر یك جدا و مستقل از هم ثبت و ضبط میشد.»[۲۶] كاتبان غالبا قرآن را با خط نسخ مینوشتند.[۲۷]
«عقیده عدهای بر آن است كه برای نگارش قرآن بیشتر از خط كوفی استفاده میشد. ... اما كهنترین نسخه قرآن كه در موزه بریتانیای لندن قرار دارد، به خط نسخ بیشتر از خط كوفی شباهت دارد.»[۲۸]
نوشت افزار معمول برای نگارش قرآن
از جمله چیزهایی كه قرآن روی آن نوشته میشد، می توان به موارد ذیل اشاره كرد.
۱. عُسُب: چوب وسط نخل كه برگ های آن را میكندند و در قسمت پهن آن مینوشتند.
۲.لِخاف: سنگهای نازك و سفید.
۳. رُقاع : جمع رُقعه؛ تكههای پوست یا ورق(برگ) یا كاغذ
۴. اُدُم: پوست آماده شده برای نوشتن [۲۹]
۵. اكتاف : جمع كِتف به معنای استخوان شانه (شتریا گوسفند)
۶. اقتاب: چوبهایی كه بر شتران مینهادند تا بر آنها سوار شوند.
۷. حریر و پارچه كه گاهی قرآن را بر روی آنها مینوشتند. [۳۰]
پی نوشتها
[۱] .مسعودی، علی بن حسین؛ مروج الذهب ، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی وفرهنگی، ۱۳۷۴،ج۱، ص۶۳۱.
[۲] .همان.
[۳]. قرآن كریم، سوره عنكبوت، آیه ۴۸ و سوره جمعه آیه ۲.
[۴]. مجهول، اخبارالدولة العباسیه، بیروت، دارالطلیعه، ۱۳۹۱، ص ۴۱- سبل الهدی، ج۵، ص ۵۴.
[۵]. مقریزی، احمدبن علی؛ امتاع الاسماع، بیرت، دارالكتب العلمیه، ۱۴۲۰، اول، ج۹، ص ۳۳۴.
[۶]. میر محمدی زرندی، سید ابوالفضل؛ بحوث فی تاریخ القران، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۲۰، اول، ص۱۰۵.
[۷]. رامیار، محمود؛ تاریخ قرآن، تهران، امیر كبیر، ۱۳۸۰،پنجم، ص ۲۶۲- ۲۶۱.
[۸]. محمدبن اسحاق، الفهرست، تحقیق رضا تجدد، بی تا، بی جا، ص ۳۰.
[۹]. محمدبن حبیب بغدادی، المحبر، بی تا، بی جا، ص ۲۸۶.
[۱۰]. رامیار، ص ۲۶۴.
[۱۱]. همان ص ۲۶۴.
[۱۲]. معرفت، محمد هادی؛ تاریخ قرآن، تهران، سمت، ۱۳۸۱، چهارم، ص ۲۹-۲۸.
[۱۳]. حجتی كرمانی، محمد باقر؛ تاریخ قرآن كریم، تهران، دفتر نشرفرهنگ اسلامی ، ۱۳۷۹،پانزدهم، ص ۲۰۳.
[۱۴]. دیاری ، محمد تقی؛ در آمدی بر تاریخ علوم قرآنی، قم، دانشگاه قم، ۱۳۸۵، اول ، ص ۹۰.
[۱۵]. نهج البلاغه،خطبه قاصعه.
[۱۶]. معرفت، پیشین، ص ۲۷.
[۱۷]. همان، ص ۲۷ به نقل از السقیفه، ص ۲۱۴-۲۱۳.
[۱۸]. بلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب الاشراف، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷، اول، ج۲، ص۹۹.
[۱۹]. احمدی میانجی، پیشین، ج۱، ص۱۲۳.
[۲۰]. زركلی، خیرالدین؛ الاعلام، بیروت، دارالعلم، ۱۹۸۹، هشتم، ج ۱، ص ۸۲.
[۲۱]. صالحی شامی، محمدبن یوسف؛ سبل الهدی، بیروت، دارالكتب العلمیه، ۱۴۱۴، اول،ج۱۱، ص ۳۷۵ و معرفت، پیشین، ص ۲۲۸.
[۲۲]. معرفت، پیشین، ص۲۸، به نقل از مصاحف سجستانی، ص۳۰.
[۲۳]. ابن اعثم كوفی، الفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفی هروی، تهران، آموزش و انقلاب اسلامی، ۱۳۷۲،ص ۹۸۹ و ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام، بیروت، دارالكتاب العربی، ۱۴۱۳، دوم، ج۴، ص۳۰۸.
[۲۴]. معرفت، پیشین، ص ۲۸.
[۲۵]. همان ص ۲۸.
[۲۶]. همان ص ۳۰.
[۲۷]. حجتی كرمانی، پیشین، ص ۲۱۲.
[۲۸]. همان ص ۲۱۳.
[۲۹]. معرفت، ص ۳۰.
[۳۰]. حجتی كرمانی، پیشین، ص ۳۱۵.
منبع: مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
نویسنده : یدالله حاجیزاده