شبهه
قرآن از مردم دعوت مىكند كه شبيه آن را بياورند، ابتدا از مخالفان مىخواهد كه ده سوره شبيه قرآن بياورند، بعد تقاضاى خود را كاهش مىدهد و به يك سوره بسنده مىكند (أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِّنْ دُونِ اللهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ): «يا مىگويند اين قرآن را به دروغ ساخته بگو اگر راست مىگوييد ده سوره مانند آن بياوريد و غير از خدا هر كه را مىتوانيد فرا خوانيد...». اين مبارزطلبى قرآن يك مغالطه (با نهايت معذرت) است چون نوشته هر كس مثل خودش منحصر به فرد است!...
این ایرادگر شبهه سپس مىگويد :
البته مىتوان اين مبارزهطلبى قرآن را به روش صحيحى تغيير داد و گفت درست است كه نوشتههاى هر كس منحصر به فرد است اما از نظر شأن و عظمت و خلاقيت با هم قابل مقايسه نيست.
بعد اضافه مىكند : نوشتههايى به زيبايى قرآن در جهان حاضر وجود دارد از جمله شعر حافظ! در قله ادبيات جهان است، سپس (با توهينهاى زشتى) مىگويد: نوشته هايى مثل مثنوى مولانا از قرآن برتر است.
پاسخ شبهه
راستى چه مضحك است! اشعار حافظ و مثنوى را با قرآن مقايسه كردن، چه ربطى به آيات قرآن دارد، قرآن با صراحت مىگويد: مثل يك سوره از قرآن، يعنى كلام عربى فصيح در حدّ فصاحت و بلاغت قرآن و محتواى عالى الهى آن.
این گفته درست به اين مىماند كسى بگويد عطرى دارم كسى نمىتواند مانند آن را بياورد كسى در مقابل او بگويد من انگورى بهتر از آن مىآورم اين دو چه ارتباطى با هم دارند؟
افزون بر آن بعضى از شعراى تواناى بعد از حافظ اشعارى همانند او آوردهاند هر چند او در مجموع پيشكسوت است.
مىدانيم قرنهاست دشمنان اسلام كوشيدهاند كه چيزى مثل قرآن يا بخشى از قرآن بياورند و موفق نشدهاند با اينكه مىتوانستند از ادباى عرب زبان مسيحى و غير مسيحى كمك بگيرند و تحدى قرآن را خاموش كنند .
جنگهاى صليبى دويست سال طول كشيد و اروپايىها آن همه هزينه براى آن پرداختند و قربانى دادند تا دعوت اسلام را خاموش كنند، خوب بود به جاى اينها چيزى همانند قرآن اگر مىتوانستند بياورند تا لااقل در بخش فرهنگى و غير نظامى جواب دندانشكنى داشته باشند ولى نتوانستند و همانگونه كه قرآن مىگويد هرگز نمىتوانند (ولن تفعلوا) .
البته كسى كه در مقام مخالفت با چيزى بر مىآيد بعيد نيست گرفتار اينگونه استدلالات ناموزون گردد.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر ایت الله العظمی مکارم شیرازی (مکارم شیرازی)