شبهه:
در قرآن كریم دلیلی بر حلیت و جواز متعه وجود ندارد و خداوند متعال ارتباط مشروع زن و مرد را محصور به دو طریق نموده است، الف: ازدواج دائم. ب: ارتباط بین مرد و كنیزش و غیر از این دو نوع ارتباط، طبق آیات قرآن حرام میباشد. اگر در قرآن دلیل بر آن وجود می داشت نباید مخفیانه انجام می شد آیا این كار نوعی اشاعه فحشاء به حساب نمی آید؟ آیا این كار نسبت به كسانی كه زن دارند غیر اخلاقی نیست؟
پاسخ شبهه
منكرین وجود آیه در قرآن در مورد متعه، معتقدند، كه در قرآن آیهای برای حلیت متعه نیامده است. و با تمسك به اصالتالعدم و یا انكار به وجود حكم متعه در اسلام، آیۀ ۲۴ سورۀ نساء كه در آن خداوند فرموده است: «فما استمتعتم به منهن فآتوهن اجورهن فریضة»(۱) را راجع به متعه نمیدانند. و با تردید به این آیه مینگرند. و میگویند، این آیه راجع به نكاح دایم است كه از پرچمداران این فرقه، میتوان از ابینحاس مراد مصری و ابوالحسن قاضی القضات بصره و موسی جارله و دكتر امین، صاحب كتاب فجر الاسلام را نام برد. اما باید گفت: به چند دلیل، آیه مذكور دلالت بر حلال بودن متعه دارد:
دلیل اوّل: ساختار ادبی آیه شریفه
در آیه«فما استمتعتم به منهن فآتوهن اجورهن فریضة» ضمیر«به» گویا به مدلول «واحل لكم ماوراء ذالكم» یعنی رسیدن به مطلوب، یا مانند آن، برگردد و بنابراین«ما» برای بیان وقت بوده و (منهن) متعلق به كلمۀ «استمتعتم» میشود، یعنی: هر موقع از وصل آن زنان برخوردارشدید، واجب است، اجرتشان را بپردازید و ممكن است(ما) موصول باشد و (استمعتم) صله آن و ضمیر به موصول برگردد. و كلمۀ (منهن) بیان برای موصول باشد، و معنا اینطوری میشود: «و از هر كس از زنان برخوردار شدید..».(۲) جملۀ (فما استمتعتم) به دلیل عاطفه بودن، فاء نتیجهای برای كلام قبل است. زیرا این قسمت یا جزیی از مطالب گذشته است، یا مصداقی برای آن. چون قبل از جمله که فرموده است: «...وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنینَ غَیرَ مُسافِحین؛ اما زنان دیگر غیر از اینها (كه گفته شد)، براى شما حلال است كه با اموال خود، آنان را اختیار كنید» شامل نكاح دائم و خرید كنیز هر دو میشود، پس تفریع «فما استمتتم به منهن فآتوهن اجورهنّ» بر آن تفریع جزء بر كل است. این قبیل تفریع در قرآن مجید بسیار است، مانند ایاماً معدودات فمن كان منكم مریضاً او علی سفر(۳) و فاذأ انتم فمن تمتع باعمرۀ الی الحج(۴) و لا اكراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی فمن یكفر بالطاغوت و یؤمن بالله...(۵) و بدون شك مقصود از استمتاع (برخورداری) در آیۀ مباركه هم، ازدواج موقت و متعه، است، زیرا این آیه در سورۀ نساء و در مدینه نازل شده و آنطوری كه بیشتر آیات آن نشان میدهد، در نیمۀ اوّل دوران پس از هجرت حضرت رسول ـ صلی ال له علیه وآله ـ میباشد. در نتیجه اینگونه نكاح (یعنی متعه) در آن وقت تا مدتی بین مسلمین رواج داشته ـ و اخبار در این معنا متفق هستند. به هرحال این عمل در مقابل دیدگان پیغمبر ـ صلی الله علیه وآله ـ و به اطلّاع وی بوده و به همین نام، نامیده میشده است. پس مانعی ندارد كه «ما استعتم» هم حمل بر این معنا شود، همانطور كه در سایر آداب و سنتی كه در موقع نزول آیات رایج بوده، وقتی آیهای نازل میشد و حكمی بر آن ـ رد یا قبول و امضاء ـ میآورده است، چارهای بجز حمل آن اسماء به معنی متداول روز نبود و هیچگاه آن كلمات قرآن را به مبانی لغوی آن حمل نمیكردهاند. مانند حج، بیع، ربا غنیمت و امثال آنها، كه كسی نمیتواند مدعی شود معنی مقصود از حج (قصد) است و همینطور در عناوینی كه پیغمبر ـ صلی ال له علیه وآله ـ از موضوعات شرعی بیان فرموده و كمكم به آن اسامی معروف شدهاند، مثل صلاۀ، صوم، زكات، و حج تمتع، جا ندارد كه پس از آنكه این الفاظ حقیقت شرعیه یا متشرّعه شده باشند در قرآن آنها را حمل بر معنای لغوی اصلی بكنیم.(۶)
دلیل دوّم: شواهد عقلی، منطقی و اصولی
الف ـ در عرف مردم آن زمان لفظ استمتاع، ازدواج موقت بوده است و چون اسلوب قرآن در تمام احكام و تشریعات آن مترتب بر عرف مردم میباشد، هرگاه كسی بخواهد. لفظ قرآن را به غیر از معنایی كه در عرف متداول است، تأویل كند، باید دلیل خاصی داشته باشد. و در این آیه تصریح شده است به لفظ «اجورهن» در حالی كه در مورد نكاح دایم مهر و صداق به كار میرود. ب ـ این آیۀ مربوط به نكاح دایم نمیباشد، چون، اوّلاً آوردن دو مستثنی بعد از مستثنی منه، به طوری كه از سیاق عبارت استفاده میشود، مستثنی دومی نكاحی است، كه نوعش با مستثنی منه اولی فرق دارد، یعنی نكاحی غیر از نكاح دایم و ملك یمین است. زیرا بعد از آن كه خداوند محرمات نكاح را ذكر نمود، عقل حكم میكند كه باقیمانده از محرمات مجاز خواهد بود. به این دلیل، خداوند تصریح فرموده است، غیر از محرمات بر شما حلال است و بعد توضیح میدهد، كه مجاز است برای شما این نوع از روابط جنسی در ازای دادن مال. ج ـ به یقین آیۀ ۲۴ سورۀ نساء راجع به نكاح دایم و ملك یمین نیست. زیرا در یك تصویر عقلی، برای رابطۀ جنسی، چهار فرض متصور است. ۱ـ نكاح دایم ۲ـ ملك یمین و شئون آن ۳ـ زنا ۴ـ متعه ( ازدواج موقت) است. در زمان پیغمبر ـ صلی الله علیه وآله ـ، «بدلیل روایت» هر چهار تا متداول بوده است، كه سه قسم آن را خداوند در سورۀ نساء قبل از آیۀ ۲۴ گفته است، فقط یك قسم میماند، كه آن رابطه متعه است. كه اگر خداوند حكم آن را نمیگفت، احكام ازدواج در قرآن ناقص میماند.
دلیل سوم: اجماع
جمع كثیری از علماء چه مخالف و چه موافق متعه، معتقدند كه حكم متعه، در اسلام بوده و در آن تردید نیست، حتّی خود عمربنخطاب در خطبۀ خود تصدیق به وجود متعه در اسلام نموده است.(۷) و واضح است كه در عصر نبوی چیزی بر خلاف قرآن حلال یا حرام اعلام نشده است. هیچگاه آیات قرآن با خبر یا روایت نمیتواند نسخ شود. قائلین(۸) به نسخ آیۀ متعه به چند آیه از قرآن اشاره میكنند، كه از جملۀ آنها آیۀ پنج و شش سورۀ مومنون است. با این بیان كه: از لوازم زوجیت، توریث زوجین است، و چون در متعه از یكدیگر ارث نمیبرند، پس متعه زوجیت شناخته نمیشود. و یا این كلام مردود است. زیرا لازمۀ زوجیت ارث بردن نمیباشد. و چه بسا آنكه زوجیت هست و زوجه هم دائمه میباشد، ولی توریث بین زوجین نیست، و زوجه از زوج خود ارث نمیبرد. مانندـ زوجۀ ذمیۀ دائمه و زوجۀ قاتله. بنابراین، تلازمی بین زوجیت و ارث بردن نیست. در ضمن آیۀ متعه در سورۀ نساء وارد شده، و سورۀ نساء مدنی است. و سورۀ مؤمنون مكّی میباشد. و آیۀ متعه مسبوق بر آن آیه است. پس معقول نیست كه ناسخ قبل از منسوخ باشد.
افزون بر اینها اسلام كه یك آئین مطابق با فطرت آدمی است و تمام نیازهای واقعی انسان ها را پیش بینی كرده، مسئله ازدواج موقت را به منظور حلّ مشكلات اجتماعی و جلوگیری از آلودگی به زنا و فحشاء جزء برنامه های خود قرار داده است، به همین جهت امیر مؤمنان علی ـ علیه السلام ـ فرمود: اگر عمر از ازدواج موقت اسلامی جلوگیری نمی كرد، جز افراد شقی هیچ كس آلوده به زنا نمی شد.(۹) اهل سنت كه به دلیل تحریم عمر، منكر ازدواج موقت اند، به خاطر فشار اقشار مختلف، تدریجا به نوعی ازدواج به نام ازدواج (مسیار) تن در داده اند كه در عمل هیچ تفاوتی با متعه یا ازدواج موقت ندارد، به این ترتیب كه فرد نیازمند به ازدواج، با زنی ازدواج می كند در حالی كه قصد دارد بعد از مدت كوتاهی او را طلاق دهد و با او شرط می كند كه حق نفقه و شب خوابی و ارث نداشته باشد؛ یعنی دقیقا شبیه ازدواج موقت، با این تفاوت كه این جا با طلاق از هم جدا می شوند، و در ازدواج موقت با بخشیدن باقی مانده مدّت یا سر آمدن آن از هم جدا می شوند. آری ضرورت ها سرانجام انسان را وادار به پذیرش واقعیت ها می كند، هر چند نام آن را بر زبان نیاورد.(۱۰) بنابراین منكرین ازدواج موقت و منتقدین بر آن دانسته یا ندانسته جاده را برای فحشا صاف می كنند.
ازدواج موقت همانند ازدواج دائم باید با عقد دارای الفاظ مخصوص خوانده شود و به استثنای پاره احكام خاص، تمامی احكام ازدواج دائم را دارد. بنابراین اگر از زن و مردی كه همسر موقت هستند فرزندی متولد شود همانند فرزند حاصل از ازدواج دائم خواهد بود.
روی همین جهت است كه برخی از فقها می گویند: اگر در عقد متعه ذكر مدت فراموش شود، عقد موقت به عقد دائم تبدیل می شود.(۱۱)
اما این كه چرا ازدواج موقت این قدر مخفیانه انجام می شود، وجه و دلیل آن این است كه از یك طرف اهل سنت چنان ترسیم زشتی از آن ارائه داده و می دهند كه آن را چیزی مرادف رسمیت بخشیدن به فحشا و آزادی جنسی قلمداد كرده و می كنند. از سوی دیگر در طول تاریخ فكر و اندیشه آنان بر امت اسلامی سیطره و حكومت داشته است، طبعا این اندیشه باطل و دید غالب و جو حاكم سایه شوم خود را بر جوامع شیعی نیز گسترده و تأثیر ویرانگر خود را به جای گذاشته است. از طرف دیگر عدم شناخت لازم و دید و بینش درست نسبت به این سنت اسلامی، و سوء استفاده های هوسبازان، چهره آن را در نظر شیعیان نیز دگرگون ساخته و آن را در ردیف اعمال منافی عفت و هوسبازی و حیثیت شكنی قرار داده است، لذا كمتر كسی حاضر می شود كه خود را در معرض چنین حالتی قرار دهد،روی این جهت ازدواج موقت را به صورت مخفیانه و غیر علنی انجام می دهند.
البته تذكر این نكته نیز خالی از فایده نیست كه تشریع ازدواج موقت به این معنا نیست كه انسان قید خانواده و زندگی زناشویی را بزند و روزگارش را با زنان دیگر سپری كند. در احادیث ما گفته شده است كه متعه هر چند حلال و مباح است امّا مورد استفاد آن برای كسانی است كه نیاز دارند، یا به این صورت كه همسر ندارند، یا همسرشان مشكلی دارد. علی بن یقطین می گوید: از امام كاظم ع در مورد متعه پرسیدم، امام (ع) فرمود: تو را به متعه چه كار در حالیكه خداوند تو را از آن بی نیاز كرده است.(۱۲)
در روایت دیگر امام كاظم ع به بعضی از دوستانش فرمود: زیاد سراغ متعه نروید، تنها در حد اقامه سنّت عمل كنید و با اشتغال به آن از زنانتان غافل نشوید.(۱۳)
پی نوشتها
۱. نساء:۲۴.
۲. طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ پنچم، ۱۴۰۳ه ق، ج۴، ص۲۷۱.
۳. بقره:۱۸۴.
۴. بقره:۱۹۶.
۵. بقره:۲۵۶.
۶. طباطبائی، سید محمدحسین، پیشین.
۷. «متعتان كانتا علی عهد رسول الله ـ صلی ال له علیه وآله ـ و انا انهن عنهما واعاقب علیها متعذ الحج و متعتد النساء».
۸. ابی نحاس مراد مصری، صاحب تفسیر انسفی ـ ابوالحسن قاضی القضات بصره ـ موسی جارالله، صاحب كتاب اوشیعه ـ امین صاحب كتاب فجر الاسلام ـ یوسف جابر امحمدیه، در كتاب المتعه، چاپ اوّل ، ص۱۱۳ ـ برگرفته از كتاب: شفایی، محسن، متعه، چاپ حیدری، ص۸۰.
۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق، تهران- ایران ج ۵، ص ۴۴۸.
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، شیعه پاسخ می گوید، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب، ۱۳۸۴ش، ص۱۱۸.
۱۱. خوئی، سید ابوالقاسم، توضیح المسائل، چاپ سعید مشهد، ۱۴۰۹ق، ص۴۲۳.
۱۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷، تهران، ایران ج ۵، ص ۴۵۲.
۱۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷، تهران، ایران ج ۵، ص ۴۵۳.
منبع: نرم افزار پاسخ ۲ مرکز مطالعات حوزه.