شبهه تماثل مربوط به اصل اعجاز است. براساس قانون تماثل که میگوید: «حکم الامثال فی ما یجوز و فی ما لا یجوز واحد»، اگر این قرآن سخن بشر باشد نه کلام خدا پس افراد بشر که مانند رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در بشر بودن هستند باید بتوانند کتابی این چنین بیاورند و اگر نتوانند چنین كنند، روشن میشود که قرآن، کتاب الهی است نه بشری. این قانون قانون عقلی است و مشرکین نیز آن را قبول دارند وگرنه، نمیشد براساس آن استدلال کرد. [۱]
مشرکین از همین قانون بر ضد وحی و نبوت استفاده کرده، میگویند: براساس قانون تماثل اگر کسی ادعای پیامبری کند و ادعای او راست باشد و طبق گفته خودش که میگوید من بشری مانند شما هستم «قل انما انا بشر مثلکم»[۲] و بر او وحی میشود و ملائکه را میبیند پس چرا برای ما این حالت پیش نمیآید و وحی بر ما نازل نمیشود و فرشتگان را نمیبینیم؟ مگر ما نیز مانند او نیستیم؟ و مگر قانون تماثل نمیگوید در افراد مانند هم اگر چیزی در مورد یکی از آنها ممکن بود برای سایرین هم ممکن است؟
مشرکان با بهانه قرار دادن این قانون میگفتند تا زمانیکه بر ما وحی نازل نشود ما سخنان تو را تأیید نمیکنیم و صحت و حقانیت وحی را قبول نمیکنیم.
شبهه مطرح شده یک اشکال عمومی است که به اعجاز همه انبیاء مربوط میشود و مختص قرآن نیست. زیرا هر پیامبری با معجزهای که به همراه داشت با مخالفان خود به تحدی برمیخواست، و دشمنان و مخالفان نیز میتوانند براساس قاعده تماثل بگویند چون تو بشری مانند ما هستی، پس ما هم باید بتوانیم همانند تو معجزه بیاوریم.
پاسخ شبهه
مشرکان در هنگام دیدن معجزات انبیاء میگفتند:
«لَن نُّؤْمِن حَتى نُؤْتى مِثْل مَا أُوتىَ رُسُلُ اللَّه»[۳]
«به تو ایمان نمیآوریم مگر اینکه به آنچه به رسولان الهی داده شده است به ما نیز داده شود،»
خداوند متعال در مقابل آنها میفرماید:
«أعلَمُ حَیثُ یَجعَلُ رِسالَتَه»[۴]
«خداوند میداند که رسالتش را در چه کسی قرار دهد.»
بدین معنا كه رسالت در جایی قرار میگیرد که لیاقت و طهارت و عصمت در آنجا باشد. اگر پیامبر به دستور خدا میگوید من بشری مثل شما هستم: «قُل إنَّما أنَا بَشَرٌ مِثلُکُم»[۵] بعد از آن هم میگوید: «یُوحی إلَی»، یعنی دریافت وحی و داشتن معجزه مربوط به ویژگی روحی فوق العادهای است که او دارد و دیگر افراد عادی بشر آن را ندارند و به دلیل همان ویژگی در لیاقت است که وحی به او داده شده است و رسالت الهی به گزاف به هر بشری داده نمیشود. بنا براین اگرچه قانون تماثل تخصیص ناپذیر است ولی آن حضرت به دلیل خصیصه فوق العادهای که دارد تخصصا از این قانون خارج است. [۶]
البته با دقت در این مسئله و تحلیل آن بدست میآید که قانون تماثل محدوده خاص خود را دارد و در این مورد چون پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از شخصیت معنوی بالا و همچنین از لحاظ سعه روح و شرح صدر و مقام عصمت برخوردار میباشد و سایر افراد در این موارد مانند پیامبر نیستند، لذا در وجود مبارک پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) قابلیتهایی وجود دارد که سایر افراد بشر از آن برخوردار نیستند. و در مورد انبیاء و اولیای معصوم نیز چون در اصل عصمت و پاکی روح مانند پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) هستند از این مقام برخوردارند منتها درجاتی دارند که وابسته به مراتب عصمت و ولایت آنها میباشد.
نتیجه بحث این میشود که افرادی که مانند پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و انبیاء و ائمه معصومین علیهم السلام طبق قابلیتهای روحی که دارند از این فیض یعنی دریافت وحی برخوردار شدهاند. ولی افراد عادی بشر که در این جهات مانند پیامبر نیستند، لذا این قانون شامل آنها نخواهد شد و چون تماثل آنها با پیامبر در محدوده بدنی و جسمی است، احکام مربوط به بدن و جسم بین آنها مشترک است.
پی نوشتها:
[۹]. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم (قرآن در قرآن)، ج۱، ص۱۶۱.
[۱۰]. کهف:۱۱۰.
[۱۱]. انعام:۱۲۴.
[۱۲]. انعام:۱۲۴.
[۱۳]. کهف:۱۱۰.
[۱۴]. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم( قرآن در قرآن) ص۱۶۲.
بخشی از مقاله جواهر محمدی
منبع: http://intjz.net/maqalat/t-shobate-quran.htm