یكی از مهمترین ویژگیهای دین اسلام كه به عنوان آخرین دین برای هدایت و سعادت بشر تا روز قیامت معرفی شده، مسئله «جامعیت» آن است.
بر اساس حكم عقل واضح است كه دین خاتم نمی تواند ناقص باشد، چرا كه خاتمه دادن به ادیان با دینی كه كامل نیست باعث نقض غرض در هدایت بشر به سوی سعادت واقعی است(۱). از سوی دیگر كمال دین ملازم با جامعیت آن است و هیچ گاه نمی تواند دینی را بدون آنكه جامع باشد كامل دانست. بنابراین اكنون كه سلسلة انبیاء و شرایع به نقطه پایان خود رسیده است می باید احكام و تعالیم لازم برای هدایت بشر به طور كامل در اسلام بیان شده باشد.
به تعبیر دیگر، ثبات و جاودانگی شریعت اسلام مستلزم آن است كه استكمال فردی و اجتماعی انسان با همین معارف و احكام و قوانینی كه قرآن تشریع كرده است صورت پذیرد و به بیشتر از آن نیازی نباشد.(۲) حاصل آنكه دلیل بر خاتمیت دین، جاودانگی و كمال دین اسلام می باشد و لازمة جاودانگی و كمال دین آن است كه آن، دین جامع و جهان شمول باشد چرا كه در غیر این صورت جاودانه نخواهد بود و نقض غرض می شود. علاوه بر آن، مردم در بسیاری از شؤون و ابعاد حیات خویش طرح و برنامة كامل و جامع برای هدایت و سعادت واقعی خود نخواهند داشت و به گمراهی و سرگردانی و جهل گرفتار می شوند و این خود با هدف خلقت و هدف ارسال رُسل و انزال كتب منافات خواهد داشت و با حكمت الهی سازگار نخواهد بود.
اما مراد از جامعیت به طور خلاصه و صریح آن است كه دین اسلام كه متكفل تأمین سعادت واقعی دنیا و آخرت مردم است، برنامه ها و ساز و كارهایی دارد كه به تمام شؤون و نیاز های دنیوی و اخروی بشر اعم از فردی و اجتماعی، پاسخ مثبت می دهد به گونه ای كه در همة ابعاد و مقولات اجتماعی و فرهنگی، تربیتی، اقتصادی، سیاسی و عبادی راهكار های نظری و عملی را در سطح كلان و جزئی ارائه می دهد.
خداوند متعال در قرآن (كه خود معجزۀ خالد دین خاتم است) می فرماید: ما فَرَّطنا فی الكتاب من شیء(۳) ما در قرآن هیچ چیزی را فرو گذار نكردیم. و یا می فرماید: «و كتاب آسمانی را بر تو نازل كردیم كه روشن گر همه چیز است»(۴) امام باقر ـ علیه السّلام ـ در این رابطه می فرماید: «به راستی خدای تبارك و تعالی، چیزی كه امت بر آن نیازمند باشند وانگذاشته و آن را در كتابش نازل كرده و برای رسولش بیان كرده است»(۵).
شایان ذكر است، مقصود از جامعیت دین این نیست كه در همة عرصه های زندگی مادی و معنوی همة مسائل نظری و عملی را به تفصیل بیان كرده است و دیگر هیچ احتیاجی به تعلیم و تعلم و كار و تلاش فكری در شناخت انسان و جهان و ابعاد مختلف زندگی نداریم، بلكه مقصود آن است كه در راستای هدف و رسالت خود، رؤس كلی همة معارف لازم را برای تحقق این هدف در اختیار بشر قرار داده است.(۶) به گونه ای كه بشر با تطبیق آن اصول كلی به صورت نظام مند بتواند همة معارف و رهنمون های مورد نیاز را برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت خویش به دست آورد.(۷)
اما راز و سرّ این مسئله كه دین اسلام توانسته چنین ادعائی داشته باشد چیست؟
در پاسخ به چند امتیاز مهم برنامه ها و قوانین دین اسلام اشاره می كنیم:
۱ـ قوانین و احكام اسلام با مقتضیات فطرت هماهنگ است از آنجا كه فطرت و نهاد انسان و ساختمان وجود بشر در همة افراد و همة زمانها یكنواخت است، لذا اگر محور جعل قانون قرار بگیرد هرگز مقتضیات زمان و تحولات صنعتی مایة دگرگونی چنین قوانینی نمی گردد.
اسلام قوانین خود را بر اساس فطرت بنا كرده و قدر مشترك انسان را در تمام قرون و اعصار در نظر گرفته و قانون گذاری نموده است و این خود بزرگترین رمز جامعیت و ثبات و جاودانگی برنامه های دین اسلام است.
قرآن این حقیقت را این چنین بیان می كند: فاقم وجهك للدین حنیفا فطرة الله التی...(۸) بسوی این دین رو كن (و از باطن به سوی حق باز گرد) دینی كه فطرت خدائی است كه مردم را بر آن آفریده است و خلقت خدا تغییر ناپذیر است. از این رو هرگاه در تشریع قوانین، طبع تغییر ناپذیر انسان در نظر گرفته شود (طبعی كه قدر مشترك تمام انسان ها است و در همة ادوار و در تمام شرایط موجود است) احكام و دستورات آن بر اساس فطرت بنا نهاده شده باشد، دیگر تغییر و تحولات و پیشرفتها و تكنولوژی بر قوانین تأثیر گذار نخواهد بود و در این جهت میان انسان عصر حجر و عصر فضا فرقی نیست. چرا كه در پرتو شناسائی نیاز های وجودی و شناسائی مصالح و مفاسد طبیعت مشترك انسانها، قوانینی متناسب آن وضع می شود.(۹) لذا دینی كه بر اساس فطرت بنا نهاده شده باشد برای تمام نیاز های اصلی و واقعی فطری و غریزی بشر طرح و برنامة جامع و كاملی دارد.
۲. توجه اسلام به روح و اهداف و معانی زندگی انسان اسلام در تشریع احكام و برنامه های خویش به معانی و حقایق روح زندگی انسان توجه كرده است نه به ظواهر و پوستة آن، از این رو به دور از هر گونه تعصب و سخت گیری بر شكل و ظاهر زندگی. هرگز با مظاهر توسعه و علم و تمدن مخالفت نورزیده است.(۱۰) بلكه با تشویق به عوامل توسعه تمدن، یعنی علم، كار، تقوا، اراده و همت و استقامت، خود نقش عامل اصلی پیشرفت تمدن را به عهده گرفته است.(۱۱)
از همین روی قوانین و تعالیم اسلام با تمام چهره های تمدن صحیح انسانی اعم از گذشته و حال و آینده همخوانی و سازگاری دارد. چرا كه هرگز به شكل و ظاهر قضایا نپرداخته و توجه بیشتر خود را به روح و معنی معطوف داشته است. مثلاً در اسلام مسئله عفت و پوشش و حجاب برای زن یك مسئله ضروری است، ولی هرگز زنان را در انتخاب نحوة پوشش به شكل خاصی مقید نكرده است و دست او را در این انتخاب باز گزارده است، تا همة تمدن ها به شیوه و فرهنگ خاص خودشان آن را انتخاب بكنند.(۱۲) بی توجه به روح و اهداف عالیة برنامه ها و تعالیم دین خود سبب فراگیری و جامعیت آن خواهد شد.
۳. میانه روی در تشریع و توجه به همة نیاز های بشر از آنجا كه انسان مركب از جسم و روح و ماده و معنی است، فرامین و تشریعات دین اسلام به هر دو بُعد انسان توجه داشته است لذا در حالی كه به خواسته ها و ارزش های معنوی و عبادی آدمی احترام می گذارد و او را تشویق به رعایت كردن مسائل عبادی و اخلاقی می كند، در همان حال به خواسته های دنیوی و لذائذ مشروع آن توجه داشته و از آن غفلت نورزیده است. بدین جهت یكی از علل جامعیت دین اسلام آن است كه دین متعادل و وسطی است و در هیچ مورد افراط و تفریط را بر نمی تابد. و كذلك جعلناكم اُمة وسطا(۱۳) ما همچنان شما را امت میانه قرار دادیم. توضیح آنكه حیات انسان دارای سه بُعد كلی است: ۱. عقل و تفكر ۲. طبیعت و غریزه ۳. احساس و عاطفه بر این اساس نیازهای آفرینشی انسان عبارتند از: ۱. نیاز های عقلانی و اخلاقی از قبیل عدالت، راستی، معرفت و ... ۲. نیاز های طبیعی و غریزی از قبیل خوراك، پوشاك، ازدواج و ... ۳. نیاز های عاطفی و احساسی از قبیل انس و الفت، محبت و دوستی و تعاون و ...
از بررسی قوانین و تعالیم اسلامی این مطلب به روشنی بر می آید كه دین اسلام همة زوایای وجود و حیات انسان را مورد اهتمام و اعتنا قرار داده و از بیان هیچ نكته و مسأله ای فرو گذار نكرده است و این خود نشانة جامعیت اسلام است.(۱۴)
از باب نمونه نسبت به تمایلات عالی و نیاز های عقلانی می توان گفت: تعقل و تفكر و رشد عقلانی و فكری بشری در اسلام جایگاه بسیار برجسته ای دارد تا آنجا كه قرآن كریم كسانی را كه از خرد ورزی بی بهره اند بدترین جنبندگان می داند و می فرماید: انّ شرَّ الدَّواب عند الله الصُّم البكم الذین لایعقلوُن(۱۵) و یا در هدف رسالت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید: انما بُعثتُ لاُتَمِمَ مكارمَ الاخلاق(۱۶)
یا در مورد تمایلات اجتماعی و نیاز های غریزی مثل مسئله ازدواج آیات و روایات فراوانی در مورد فضیلت و ارزش آن وارد شده است از جمله می فرماید: «هیچ بنیانی همچون بنیان ازدواج نزد خداوند محبوبتر نیست»(۱۷).
بنابراین اسلام با واقع بینی خاص خود، انسان را آنچنان كه هست مورد بررسی قرار داده و در تشریع احكام و تعالیم دینی خود به یك طرف توجه ننموده است، زیرا به خوبی تشخیص داده است كه انسان موجود یك بُعدی نیست.(۱۸)
۴. قوانین اسلام از ضمانت اجرای كامل برخوردار است دین اسلام بر خلاف دیگر قوانین به بیان یك سری مقررات خشك و خالی صِرف، بسنده نكرده است بلكه علاوه بر قوای انتظامی و نظامات مادی، از ضمانت های اجرائی خاصی برخوردار است. از جمله برای اجرای نیروی بازدارنده از گناهان و تخلفات به ایجاد تأسیس نظارت عمومی و پرورش ایمان و اعتقاد به خدا و روز رستاخیز، اهتمام خاصی داشته است. همچنین برای مجازات متخلفان، كیفر و پاداش های دنیوی و اخروی بسیار مؤثری را وعده داده است.(۱۹) پس همواره احكام و قوانین اسلام زنده و پویا و كار آمد است و نقصی ندارد همچنین مسئله اجتهاد و نقش كلیدی عقل و ...(۲۰) سبب جامعیت و جهان شمولی دین اسلام گشته است.
پی نوشتها
۱. ر.ك: جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینة معرفت، مركز نشر اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۸، ص۲۱۴.
۲. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، انتشارات اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۳۹۲، ج۲، ص۱۳۳.
۳. انعام:۳۸.
۴. نحل:۸۹.
۵. كلینی، محمد بن یعقوب، اصول كافی، ج۱، ص۵۹، كتاب فضل العلم، باب ۱۸، حدیث ۲.
۶. ر.ك: ربانی گلپایگانی، علی، جامعیت و كمال دین، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۱۵ـ۱۶.
۷. ر.ك: واعظی، احمد، جامعه مدنی ـ جامعه دینی، تهران، پژوهش فرهنگ و اندیشة اسلامی، ۱۳۷۷، ص۹۸.
۸. روم:۳۵.
۹. ر.ك: سبحانی، جعفر، الهیات و معارف اسلامی، قم، نشر مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ سوم، ۱۳۷۲، ص۲۹۴ـ۲۹۸.
۱۰. ر.ك: مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۵۹، ص۱۰۰. همچنین ر.ك: سبحانی، جعفر، الاللهیات، المركز العالمی للدارسات الاسلامیه قم، ۱۴۱۲، ج۳، ص۴۰۶ـ۴۰۷.
۱۱. مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، ص۱۰۰.
۱۲. ر.ك: سبحانی، جعفر، الهیات و معارف اسلامی، ص۲۹۲ـ۲۹۳. همچنین ر.ك: سبحانی، جعفر، الالهیات، ج۳، ص۳۹۸ـ۴۱۲.
۱۳. بقره:۱۴۳.
۱۴. ر.ك: ربانی گلپایگانی، علی، جامعیت و كمال دین، ص۳۹ـ۵۰.
۱۵. انفال:۲۲.
۱۶. روم:۲۱.
۱۷. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۳.
۱۸. سبحانی، جعفر، الهیات و معارف اسلامی، ص۳۰۲.
۱۹. ر.ك: همان، ص۳۰۴ـ۳۰۵.
۲۰. ر.ك: مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، تهران، تهران، ۱۳۶۲، ص۱۲۰ـ۱۳۵. همچنین ر.ك: ربانی گلپایگانی، علی، عقاید استدلال، انتشارات نصایح، چاپ اول، ۱۳۸۰، ج۲، ص۷۵ـ۸۵.
منبع: نرم افزار پاسخ ۲ مرکز مطالعات حوزه.