محمد بهرامی
چکیده: تبيين پيشينه، عوامل و راهكارهاى مبارزه و كاهش دين گريزى از نگاه قرآن است.
نويسنده، دين را از نگاه قرآن، مجموعهاى از باورها و رفتارها با محوريت يك موجود برتر تعريف كرده و پس از اشاره به بيشينه دين گريزى، عوامل دين گريزى را مانند: محيط، دوستان و مربيان، فشار و خشونت، ناكار آمد ديدن دين، شك و ترديد، ناسازگارى با عقل، ناسازگارى با علم، فقر، روان پريشى، سخنگويان دين، خواستههاى نفسانى، تهاجم دينى و گستردگى شريعت با استناد به آيات قرآن به تفصيل مورد بررسى قرار داده است. سپس به راه حلهاى دين گريزى پرداخته و مرحله اول را پيشگيرى معرفى كرده و در اين مرحله سه راهكار زیر را پیشنهاد کرده است:
۱- معرفى شايسته و بايسته دين - طرح خردمندانه دين، آرامش بخشى دين و طرح سازگارى دين و علم
۲- پياده سازى و عملياتى كردن دين
توجيههاى اقتصادى، توصيههاى سياسى و اجتماعى
۳- انسان سازى
راهكارهاى مرحله درمانِ دين گريزى را بسته به عوامل آن متفاوت دانسته و بر درمان خاص براى هر شكل دين گريزى تأكيد كرده و در ادامه، براى تك تك عوامل دينگريزى، راهكارهاى درمانى متناسب با آن پيشنهاد كرده است است.
كليد واژهها: دين گريزى/ دين گريزى در قرآن/ معناشناسى «دين»/ پيشينه دين گريزى/ عوامل دين گريزى/ پيشگيرى از دين گريزى/ درمان دين گريزى/ آسيبهاى اجتماعى/ جامعهشناسى قرآن/ دينشناسى قرآن/ مبارزه با دين
مقایسه دین گریزی به مثابه یك آسیب اجتماعی با دیگر آسیب های اجتماعی اهمیت درخور توجه این آسیب و نقش ویژه آن در پدیداری دیگر آسیب های اجتماعی را به اثبات می رساند؛ به گونه ای كه فزونی و كاستی دین گریزی، افزایش و كاهش آسیب های اجتماعی را در پی دارد. افزایش دین گریزی، بالا رفتن آمار طلاق، اعتیاد، فساد و بزه كاری را در پی دارد و كاهش آن از آمار این گونه آسیب ها می كاهد.
نقش دینداری و دین گریزی در دیگر آسیب های اجتماعی از دید جامعه شناسان و روان شناسان نیز پنهان نمانده است؛ آنها به قدرت بازدارندگی دین در برابر هنجار شكنی و آسیب رسانی اعتراف دارند و دین را عامل مهمی در برقراری زندگی سالم اجتماعی می دانند. گوستاو یونگ دین را مانند گرسنگی و ترس از مرگ، واقعی می خواند و نبود روحیه دینی در انسان را عامل بروز اختلالات و تشویش های روانی معرفی می كند،۱ و كابریل تارد از سرنوشت انسان ها در جامعه ای كه دین در آن حضور ندارد و توان ایستادگی آنها در برابر خواسته های مخرب بدون حضور دین احساس نگرانی می كند.۲
افزون بر این، تجربه و پژوهش های جدید نیز نشان از گرفتاری كمتر دینداران به هنجارشكنی و بزهكاری دارد:
«جوانان كاتولیك كه از دامن مادران مستغرق در مذهب برخاسته اند نسبت كوچكی را در میان بزهكاران حائز بوده اند؛ در صورتی كه جوانانی كه در دامن مادرانی تربیت شده اند كه به طور نامنظم به كلیسا می رفتند یا اصولاً به كلیسا نمی رفتند نسبت بالاتری را دارا بودند.»۳
بنابراین دین گریزی به عنوان یك آسیب اجتماعی شایسته بحث و بررسی است. در این بررسی نخست معنی شناسی دین انجام می شود، و آن گاه پیشینه، عوامل و راهكارهای رودر رویی با این آسیب اجتماعی بیان گردد.
معنی شناسی دین در قرآن
در مجموعه آیاتی كه دین و مشتقات آن را در خود جای داده است، جزا، طاعت، باور، اسلام، آخرت و… در شمار معانی دین قرار گرفته است.
این معانی چند گانه با ارجاع برخی به بعضی و ادغام تعدادی در یكدیگر، به دو معنی تقلیل می یابد:
۱. قیامت یا آخرت؛ مانند:
«و إنّ علیك لعنتی إلی یوم الدین» ص/۷۸
«وقالوا یا ویلنا هذا یوم الدین» صافات/۲۰
«والذین یصدّقون بیوم الدین» معارج/۲۶
۲. مجموعه ای از باورها، رفتارها و مناسك
این مفهوم از دین به گروه، ملت، باورها و رفتارهایی ویژه وابسته نیست. در نگاه قرآن، مشركان در شمار دینداران هستند؛ چنان كه یهودیان نیز با باورها و رفتارهایی متفاوت دیندار شناخته می شوند و هر دو گروه حساسیت های خاص خود را دارند، از سرنوشت دین خود می هراسند و به سختی از آن دفاع می كنند:
«لكم دینكم و لی دین» كافرون/۶
«إنّ الذین فرّقوا دینهم» انعام/۱۵۹
«إنّی أخاف أن یبدّل دینكم» مؤمن/۲۶
«لاتؤمنوا إلاّ لمن تبع دینكم» آل عمران/۷۳
قابلیت اطلاق دین بر باورها و رفتارهای گوناگون، ادیان را به الهی و غیرالهی تقسیم می كند:
«أفغیر دین الله یبغون» آل عمران/۸۳
همچنین نظر داشت این باورها و مناسك گوناگون «وابستگی به یك موجود برتر» را هستهٌ اصلی دین نشان می دهد. مشركان با وجود تفاوت های بسیار رفتاری و اعتقادی با دیگر دینداران به یك موجود برتر وابستگی نشان می دهند.
هرچند در آیات قرآن دین به الهی و غیرالهی تقسیم می شود؛ اما دینی كه به حق و قِیم توصیف شده و خواست ابراهیم، یعقوب، یوسف، نوح و محمّد(ص) دانسته شده تنها دین اسلام است و دیگر ادیان چنین ویژگی هایی ندارند.
نتیجه: دین به معنای مجموعه ای از باورها و رفتارها با محوریت یك موجود برتر است و دین گریزی به معنای فرار برخی دینداران از دین خویش. بنابراین می توان مطلق دین گریزی را به بحث و بررسی نشست؛ چنان كه می توان یك دین خاص مانند اسلام را محور بحث قرار داد و از گریز عده ای از مسلمانان از اسلام و عوامل این گریز و راه حل های رودر رویی با این گریز بحث كرد.
پیشینه دین گریزی
دین گریزی به بلندای عمر دین پیشینه دارد. از زمان پیدایش نخستین دین، برخی دین را برنتافتند و گروهی سر بر آستان آن نهادند، اما پس از چندی از آن گریختند. این گریز و عوامل آن در گذشته تاریخ بسیار محدود و انگشت شمار بود، هم دین گریزان در اقلیت بودند و هم عوامل دین گریزی در شمار قرار نمی گرفت. نگاهی به تاریخ پر از فراز و نشیب به دین نشان می دهد دین باوری به تقلیل می رود و دین گریزی رشد می كند، تا آنجا كه در چند سده اخیر دین گریزی سرعت چشمگیری یافته، اروپای مسیحی غیرمسیحی می نماید، دین بر شئون زندگی اروپاییان حاكم نیست، دین تافته ای جدا بافته از دیگر نهادهای اجتماعی لحاظ نمی شود، و بسیاری از دول اروپایی تاب تحمل وجود واژه دین را در قانون اساسی اروپای متحد ندارند و خواهان حذف این واژه هستند.
دین گریزی در آیات قرآن نیز پیشینه ای بلند و واقعیتی انكارناپذیر دارد. برای نمونه شماری از یهودیان از دین موسی می گریزند و گوساله پرستی پیشه می كنند (طه/۸۵ـ۸۸). برخی از اهل كتاب باعلم به درستی آیات خدا كافر می شوند (آل عمران/۷۰). و چند نفر از مسلمانان از دین خویش می گریزند و به اهل مكه پناه می برند(آل عمران/۸۶).
عوامل دین گریزی
در پرتو مطالعات تطبیقی میان قرآن كریم و دانش جامعه شناسی عوامل بسیاری را می توان برای دین گریزی جست وجو كرد. ما در این میان سیزده مورد را برشمرده ایم كه از قرار زیرند:
۱. محیط
یكی از عوامل مهم دین گریزی، محیط خانوادگی، كاری، اجتماعی و فرهنگی می تواند باشد. نشانگر این تأثیر و تأثر، پیدایش و رشد دین گریزی در برخی محیط ها و كاهش آن در دیگر محیط ها است. دین گریزان بیشتر به خانواده ها، دانشكده ها و… خاصی وابسته هستند؛ به گونه ای كه شماری ازآنها اگر در محیط های متفاوتی قرار گیرند در شمار دین گریزان قرار نمی گیرند.
چنان كه محیط ناسالم در این دین گریزی تأثیرگذار است؛ در برنتافتن دین نیز بسیار نقش آفرین است. برای نمونه در برخی از آیات، وابستگی به باورها و عادات پیشینیان عامل اصلی نپذیرفتن دین شمرده شده است.
در تعدادی از این آیات، نقش محیط در گریز از رفتارها و مناسك مطلوب دین دیده می شود. كافران كه در محیط فرهنگی و اجتماعی خاصی زیسته اند و آداب و رسوم خاصی یافته اند در برابر فراخوان پیامبران از باورها و عادت های پیشینیان خود سخن می گویند:
«و إذا قیل لهم اتّبعوا ماأنزل الله قالوا بل نتّبع ما ألفینا علیه آباءنا» انبیاء/۵۳
«و إذا قیل لهم تعالوا إلی ما أنزل الله و إلی الرسول قالوا حسبنا ما وجدنا علیه آباءنا» مائده/۱۰۴
«وإذا فعلوا فاحشة قالوا وجدنا علیها آباءنا» اعراف/۲۸
این آیه قرینه است كه دیگر آیات نیز از تأثیر محیط بر رفتارها می گویند.
در دسته ای دیگر از آیات، تأثیر محیط بر گریز از باورها و عقاید دینی آمده است:
«قالوا أجئتنا لتلفتنا عمّا وجدنا علیه آباءنا» یونس/۷۸
«فقال الملأ الذین كفروا من قومه ما هذا إلاّ بشر مثلكم یرید أن یتفضّل علیكم و لوشاء الله لأنزل ملائكة ما سمعنا بهذا فی آباءنا الأوّلین» مؤمنون/۲۴
۲. دوستان و مربیان
عامل دیگر دین گریزی، دوستان، مربیان و احبار هستند. نظر سنجی ها از تأثیر شگرف دوستان بر یكدیگر، مربیان بر دانش آموزان و كاهش اعتماد فرزندان به والدین و حرف شنوی از ایشان حكایت دارد. از سویی حدود ۸۰٪ از والدین به نوعی فرزندان خویش را ناسازگار می خوانند. و از سویی دیگر نوجوانان به رفتارها و باورهای والدین خرده می گیرند و حاضر به پیروی از ایشان نیستند.۴
قوم موسی بیشتر تحت تأثیر سامری قرار گرفتند و از دین موسی گریختند(طه/۸۵ـ۸۸). در آخرت نیز دوزخیان عذر به درگاه خدا می برند و دوستان ناشایست را عامل دین گریزی خود معرفی می كنند:
«یا ویلتی لیتنی لم أتّخذ فلاناً خلیلاً» فرقان/۲۸
«و كنّا نخوض مع الخائضین» مدثر/۴۵
چنان كه دوستان و مربیان در گریزان ساختن دینداران از دین خویش سهم دارند در پذیرا نشدن ایشان دین حق را نیز نقش آفرین هستند. برای نمونه فرزند نوح(ع) تحت تأثیر محیط و دوستان از دین گریخت و از شمار خاندان و نجات یافتگان بیرون رفت(هود/۴۶). شماری از كافران با الگوگیری از بزرگان خود به دین گریزی كشانده شدند:
«اتّخذوا أحبارهم و رهبانهم أرباباً من دون الله» توبه/۳۱
«وقالوا ربّنا إنّا أطعنا سادتنا و كبرائنا فأضلّونا السبیلا» احزاب/۶۷
۳. فشار و خشونت
یكی از عوامل مهم آسیب های اجتماعی اجبار و اكراه بر انجام برخی رفتارها و كردارها بوده و هست. اجبار، خشونت و سخت گیری پیامدهای بسیار ناگواری دارد كه لج بازی، پنهان كاری، دروغ و انتقام، تنها بخشی از نتایج سوء این عامل هستند۵. خشونت دیدگان بیشتر از دیگران دگرآزاری می كنند، بیشتر انتقام می گیرند و با رغبت بیشتری هنجار شكنی می كنند۶. گری گوری می گوید: كتك خورده ها در آینده یا افرادی بی اراده و شل و ول بار می آیند و یا آدم های قلدری كه با نگاه به گذشته در پی انتقام گیری هستند.۷
جامعه شناسان نیز اجبار و لزوم نهفته در هنجارهای آتی را زمینه ساز ناسازگاری و هنجارشكنی عده ای می دانند.۸ دین گریزی نیز چونان دیگر آسیب های اجتماعی از این عامل بی بهره نمانده است. خشونت هایی كه به نام دین انجام می گیرد و الزام هایی كه در جهت دین آوری صورت می پذیرد گروهی را در صف دین گریزان آورده است و در نگاه ایشان تصویر دین، تصویری خشن و همراه با فشار، تهدید و ارعاب می گردد. بسیاری از كودكان در دوران نوجوانی وجوانی، تهدید و گاه تنبیه والدین به انجام فرائض و ترك برخی رفتارها را شاهد بوده اند، و در محیط تحصیلی كاستن از نمره انضباط، تحقیر و تهدید را تحمل كرده و به اجبار در نماز جماعت و دیگر مراسم دینی شركت كرده اند، و سپس در محیط كار و فعالیت به نام دین، بست و بندهای بسیار را تجربه می كنند.
در نظرگاه قرآن نیز مهربانی، خویشتن داری و آسان گیری بر مردم، عامل جذب آنان، و سخت گیری و فشار، عامل گریز از دین معرفی شده است:
«فبما رحمة من الله لنت لهم و لو كنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولك فاعف عنهم و استغفر لهم» آل عمران/۱۵۹
با این نگاه، قرآن از پیامبران، نرم گویی با سردمداران كفر و فساد را می طلبد و ایشان را از درشت گویی باز می دارد:
«فقولا له قولاً لیناً لعلّه یتذكّر أو یخشی» طه/۴۴
و احكام را به گونه ای تشریع می كند كه دینداران در سختی گرفتار نیایند: «لایكلّف الله نفساً إلاّ وسعها».
۴. ناكارآمد دیدن دین
یكی از عوامل دین گریزی ناكارآمدی دین است. انسان عصر جدید از تنهایی، انزوا، اضطراب و… بسیار آزار می بیند.
هری استاك سالیوان می گوید:
در عصر فروید دغدغه اصلی سركوب جنسی بود و در عصر جدید مشكل اصلی انسان تنهایی است.۹
گوستاو یونگ می نویسد:
«ما در عصر بزرگ ترین آشوب ها و بی قراری ها به سر می بریم؛ در عصر كشمكش های عصبی، اغتشاش های ذهنی و سردرگمی دیدگاه ها و باورها».۱۰
فروم می گوید:
زندگی ما توأم با آشفتگی و سرگردانی روحی است كه به گونه ای خطرناك به حالت دیوانگی نزدیك شده است.۱۱
فشارهای روانی بر انسان معاصر به اندازه ای است كه ۸۰٪ بیماری های جدید از فشارهای روانی ناشی می شود.
این انسان با این دغدغه ها و مشكلات روحی و روانی، دین را عاملی برای نجات خویش می بیند و به سمت دین می رود. براین اساس یونگ برای دین خصلتی روان درمان گرانه قائل است و دین را معنی بخش وجود انسان و رهایی بخش او از مشكلات می شناساند.۱۲ و مالینوفسكی نیز چونان یونگ می اندیشد.۱۳ و با همین تصور مشركان بت پرستی می كردند و از بت های خود انتظار یاری داشتند:
«واتّخذوا من دون الله آلهة لعلّهم ینصرون» یس/۷۴
این نیاز انسان را برخی از طراحان دین، شناسایی كرده با طرح ادیان جدید، خود را رهایی بخش انسان از مشكلات روحی و روانی معرفی می كنند. نورمن ویت سنت پیل طرّاح یكی ازاین ادیان می گوید:
با اطمینان به نفس و حرارت و نگرش مثبت و به كمك پروردگار می توانی مشكلات شخصی خویش را حل كنی و قادر متعال علاج نگرانی است.۱۴
در ژاپن نیز ادیان جدید، مهاجرین به شهرها را كه نسبت به سایر ژاپنی ها از تنهایی، غم و اندوه بیشتری رنج می برند نشانه می گیرند و در جذب و پذیرش آنها بسیار موفق جلوه می كنند، آنها این اطمینان را به پیروان خویش می دهند كه دین پذیرفته شده رهایی بخش و آرامش آفرین است.
وقتی انسان با این رویكرد به سمت دین می رود و در شمار دینداران قرار می گیرد از دین آرامش و سعادت و رهایی از تنهایی را می طلبد. اگر دین نتواند این خواسته را برآورده سازد گریز از چنین دینی طبیعی است.
برخی دین گریزی ها در دوران معاصر از آن جهت است كه دین گریزان دین را فاقد راهكارهای مناسب برای برون رفت ازغم، غصه، اندوه و اضطراب می دانند، آنها تصویر می كنند دین نه تنها ایشان را از تنهایی و اضطراب نمی رهاند، بلكه با توصیه به گریه، بر سر و سینه كوفتن و خویشتن آزاری، غم و غصه و اندوه آنها را تشدید می كند.
۵. شك و تردید
یكی دیگر از عوامل دین گریزی شك و تردید نسبت به آموزه ها و سنت های دینی است. این عامل در عصر جدید كه دوران گرداب های سهمگین شك و تردید است بسیار بیشتر از گذشته جلوه می كند. گرداب شك و تردید چنان گسترده و فراگیر است كه هیچ آموزه ای از آن بی نصیب نمانده است.
كارل گوستاو یونگ می گوید:
«من در مجموع خیال می كنم اغراق نیست وقتی كه می گویم انسان امروزین از لحاظ روان شناختی دچار شكی كم و بیش مرگبار شده و در نتیجه غریق شك و تردید گشته است».۱۵
انسان امروز به تمامی باورها و اعتقادات و مناسك پیشینیان به دیده شك و تردید می نگرد، او تفاوتی میان معارف مقدس و نامقدس نمی بیند و شك و تردید خویش را در تمام حوزه ها می گستراند.
این شك و تردیدها وقتی در قالب پرسش درآیند و جواب شایسته گیرند بسیار خجسته و ارزشمند می نمایند و دینداری را مستحكم می سازند، اما وقتی پرسشی نشوند یا پاسخ بایسته نگیرند بسیار ویرانگر می شوند؛ به ویژه آن گاه كه پرسشگر، دین را نابردبار در برابر پرسش های خود ببیند. پیامبر امّی می ماند؛ مبادا برخی از مسلمانان در وحیانی بودن قرآن شك و تردید كنند و دین گریز شوند:
«و ما كنت تتلوا من قبله من كتاب و لاتخطّه بیمینك إذاً لارتاب المبطلون» عنكبوت/۴۸
و شك و تردید شماری از مسلمانان، آنها را به دین گریزی می كشاند، تا جایی كه به خدا و روز واپسین به دیده تردید می نگرند:
«إنّما یستئذنك الذین لایؤمنون بالله و الیوم الآخر وارتابت قلوبهم فهم فی ریبهم یتردّدون» توبه/۴۵
چنان كه شك و تردید عامل مهمی در گریز دینداران از دین است؛ این شك و تردید عامل مهم در عدم پذیرش دین حق است. بنی اسرائیل به جهت شك و تردید دین موسی را برنتافتند و گفتند:
«یا موسی لن نؤمن لك حتی نری الله جهرة» بقره/۵۵
و درباره ایشان می خوانیم:
«إنّهم لفی شكّ منه مریب» هود/۱۱۰
قوم عاد در حقانیت دین هود شك و تردید داشتند و خواستار نشانه بودند و بدون نشانه پذیرای دین نمی شدند و از خدایان خویش دست برنمی داشتند:
«یا هود ما جئتنا ببینة و ما نحن بتاركی آلهتنا عن قولك و ما نحن لك بمؤمنین» هود/۵۳
قوم صالح خود را در شك و تردید می دیدند و از اینكه صالح(ع) با این شك، آنها را به دین خویش می خواند شگفت زده بودند:
«أتنهانا أن نعبد ما یعبد آباؤنا و إنّنا لفی شكّ ممّا تدعونا إلیه مریب» هود/۶۲
یوسف(ع) نیز نشانه ها می آورد، اما گروهی گرفتار شك و تردید یا به بهانه شك و تردید دین او را بر نمی تابند:
«و لقد جاءكم یوسف من قبل بالبینات فما زلتم فی شكّ ممّا جاءكم به» مؤمن/۳۴
قوم نوح، عاد، ثمود و… نیز به فراخوان پیامبران به دیده شك می نگرند:
«و قالوا إنّا كفرنا بما أرسلتم به و إنّا لفی شك ممّا تدعوننا إلیه مریب» ابراهیم/۹
و از ایشان معجزه می خواهند:
«فأتونا بسلطان مبین» ابراهیم/۱۰
فرعون نیز به موسی شك داشت و او را دروغگو می خواند:
«إنّی لأظنّه كاذباً» مؤمن/۳۷
از این جهت به هامان گفت برای من برجی بلند بساز تا از فراز آن به خدای موسی كه دربارهٌ او شك دارم دست یابم:
«و قال فرعون یا هامان ابن لی صرحاً لعلّی أبلغ الأسباب أسباب السموات فأطّلع إلی إله موسی» مؤمن/۳۶ـ۳۷
و همین شك و تردید عامل نپذیرفتن اسلام از سوی عده ای است:
«أم یقولون افتراه» سجده/۲
«و ماكنت تتلوا من قبله من كتاب و لاتخطّه بیمینك إذًا لارتاب المبطلون» عنكبوت/۳۸
كافران، اسلام را ساختگی می دیدند و نسبت به وحی تردید داشتند:
«ء أنزل علیه الذكر من بیننا بل هم فی شكّ من ذكری» ص/۸
چنان كه نسبت به آخرت و دین پیامبر اسلام نیز در تردید بودند:
«بل هم فی شكّ منها» نمل/۶۶
«قل یا أیها الناس إن كنتم فی شكّ من دینی» یونس/۱۰۴
«یا أیها الناس إن كنتم فی ریب من البعث» حج/۵
این شك و تردیدها نسبت به وحی، پیامبر، آخرت و… عامل اصلی گریز عده ای از اسلام و فرارشان از جهاد است:
«إنّما یستئذنك الّذین لایؤمنون بالله و الیوم الآخر و ارتابت قلوبهم فهم فی ریبهم یتردّدون» توبه/۴۵
۶. ناسازگارنمایی با عقل
نیازهای انسان به دو گروه تقسیم می شود: ۱. نیازهای فطری، ۲. نیازهای غیرفطری.
نیازهای فیزیولوژیك، ایمنی خواهی، تعلق پذیری و عشق، احترام و خودشكوفایی در شمار فطریات هستند.
آبراهام مزلو نیازهای شناختی را نیز از شناخت های فطری می خواند:
«شواهد تاریخی قابل ملاحظه ای نشان می دهد كه مردم با به خطر انداختن زندگی شان به دنبال دانش بوده اند. از این رو این نیاز را بالاتر و برتر از نیازهای ایمنی خود قرار داده اند.»۱۶
در نگاه عده ای این نیازهای شناختی خاستگاه دین است. برای نمونه اگوست كنت، هربرت اسپنسر، ادوارد تایلی و جیمز فریزر، خاستگاه دین را عواطف نمی دانند؛ به باور آنها انسان های اولیه دانش خواه بودند و ذهن آنها بسیار عقلایی. این گروه ریشه فعالیت های دینی و مناسك را در باور داشت ها و اندیشه ها جست وجو می كنند و ریشه دین را در خرد بشری می جویند.
بنابراین وقتی گروهی دینی را پذیرا می شوند انتظار ناسازگاری آن دین با خرد را ندارند كه اگر چنین تنشی میان عقل و دین رخ نماید آنها از دین به سود عقل چشم می پوشند.
برخی از دین گریزی ها در میان جوانان و دیگر اقشار جامعه از سر ناسازگار دیدن دین با عقل است. عده ای در جهان اسلام، شبیه خوانی، تعزیه خوانی، معجزات، شیطان، جنّ، تفاوت مرد و زن در دیه، ارث و… را بر نمی تابند و آنها را با عقل ناسازگار می خوانند، چنان كه در میان مسیحیان نیز شماری تثلیث، رخدادهای زمان تولد مسیح، عشاء ربّانی و تأثیر قطعه نانی تبرّك شده و جرعه ای شراب در خوشبختی را كه از باورهای مسیحیان است با عقل ناسازگار می شناسند و برخی یهودیان نیز بی بندوباری سلیمان، كشتی گرفتن یعقوب با خدا، فریاد و فغان ایوب و هوسرانی داود را ـ آن گونه كه تورات می گوید ـ با خرد ناسازگار می شناسند.
۷. ناسازگارنمایی با علم
در نگاه عده ای علم و دین ناسازگار با یكدیگرند و تلاش های فراوانی كه در راستای آشتی این دو انجام شده ناكام است. دین نظریات نوآمد علمی را بر نمی تابد. چنان كه تصور اینكه یك نفر هم دیندار باشد وهم دانشمند، امكان پذیر نیست. استیون وینبرگ، فیزیك دان، به عنوان نماینده برجسته این گروه می گوید:
«هر چه علم، عمیق تر به سرشت اشیاء نگاه كند كمتر به نظر می رسد جهان نشانی از یك خدای «علاقه مند» را در برداشته باشد».۱۷
اینشتین، همفكر وینبرگ نیز خدای شخصی اسلام، مسیحیت و یهودیت را پذیرفتنی نمی داند.
یكی از نمونه های برجسته ناسازگاری علم و دین، نظریه تكامل داروین است. این نظریه با آنچه ادیان به عنوان هدفداری جهان مطرح می كنند كاملاً در ناسازگاری است. وینبرگ می گوید:
«ناسازگاریی كه نظریه تكامل با دین می آفریند از فیزیك بیشتر است؛ چه اینكه این نظریه، عقیده به یك خدای ذوالعنایه را به چالش می كشد. برداشت وینبرگ به باور پیروان داروین نیز صحیح می نماید؛ چنان كه هائیكل، كارل ماركس، نیچه، فروید و… نیز با الحاد سازگار است».۱۸
همچنان كه ناسازگار دیدن دین با علم از عوامل مهم دین گریزی است؛ تهی دیدن دین از علم و بی ثمر بودن آن نیز از عوامل دین گریزی شناخته می شود. برای نمونه كافران از آن جهت از اسلام می گریختند كه قرآن را اساطیر می شناختند، و از علم تهی می دانستند. درنگاه آنها اساطیر از واقعیت تهی است و ثمره ای جز سرگرمی ندارد، اما علم فواید بسیار دارد و انسان را در رسیدن به خواسته ها و آرزوها یاری می كند:
«إن هذا إلاّ اساطیر الأوّلین» انعام/۲۵
رشید رضا در تفسیر این آیه می نویسد:
«یعنی أنّهم لایعقلون ممّا فی القرآن من أنباء الغیب فی قصص الأمم مع رسلهم، إلا أنّها حكایات و خرافات تستطر و تكتب كغیرها، فلا علم فیها و لا فائدة منها».۱۹
این نمونه و نمونه های دیگر با فرض بهانه بودن نیز حكایت از آن دارد كه كافران اسطوره را بر نمی تابند و آن را با علم ناسازگار می شناسند.
امروزه نیز برخی از اهل كتاب به جهت ناسازگاری كتاب مقدس با یافته های علمی از آن می گریزند. موریس بوكای می نویسد:
«در مورد عهد عتیق نیـازی بود از كتاب نخست آن یعنی سفر پیدایش پا فراتر نهم، تا به تأكیداتی آشتی ناپذیر و غیرقـابل توجیه با معلومات قطعی علمی روبرو شوم».۲۰
ییاتی گورسگی می گوید:
«در انجیل ها چه از جهت تاریخی و چه از لحاظ جغرافیایی مطالب نادرست فراوان به چشم می خورد».۲۱
نمونه هایی از دین گریزی در جهان اسلام نیز دیده می شود. برای نمونه كسروی برخی از آیات را با علم ناسازگار می بیند و از اسلام می گریزد و برخی از جامعه شناسان و روان شناسان نیز از آن جهت كه وحی، شیطان، جن و فرشته را در خور آزمایش و تحلیل و بررسی علمی نمی دانند از دین می گریزند و یا به تحلیل علمی وحی و شیطان و موضوعاتی از این دست می پردازند؛ تحلیلی كه در نظرگاه دینداران عین دین گریزی است.
۸. فقر
یكی از عوامل مهم و كلیدی در بروز ناهنجاری های اجتماعی، فقر است. برای نمونه ۸۵ تا ۹۰٪ جرایم در ایتالیا توسط افراد خانواده های فقیر انجام می شود در صورتی كه این خانواده ها ۶۰٪ كل جمعیت را تشكیل می دهند. تحقیقات دكتر سیریل برت در كتاب بزهكار جوان نیز جرایم فقرای لندن را ۱۹٪ وجمعیت آنها را ۸٪ كل جمعیت لندن می خواند.۲۲
نقش فقر در پدیداری آسیب های اجتماعی در دین گریزی نیز دیده می شود؛ به گونه ای كه بخشی از دین گریزی ها در خانواده های ضعیف یا بسیار ضعیف است. تأثیرگذاری فقر بر پدیداری آسیب های اجتماعی و هنجارشكنی در جایی است كه فقر منفی انگاشته شود، اما اگر مثبت دیده شود و امتحان الهی قلمداد گردد به دین گریزی و هنجارشكنی و آسیب رسانی نمی انجامد.
افزون براین نقش فرد در پدیداری فقر نیز بسیار مهم جلوه می كند. فقری كه از تنبلی و سستی فرد پدید می آید در مقایسه با فقری كه در یك حكومت دینی پدید می آید بسیار كمتر به دین گریزی می انجامد. فقری كه در یك حكومت دینی پدیدار می شود به حساب دین گذاشته می شود و زمینه های گریز از دین را فراهم می سازد، اما اگر همین فقر در یك حكومت سكولار رخ دهد، دین گریزی نمی آورد.
تأثیر فقر بر دین گریزی در آیات قرآن نیز دیده می شود:
«الشیطان یعدكم الفقر» بقره/۲۶۸
شیطان مسلمانان را از فقر می ترساند، شاید ایشان از فقهر بهراسند و دین گریزی پیشه كنند. در برابر، خداوند وعده آمرزش و فزونی می دهد:
«و الله یعدكم مغفرة منه و فضلاً» بقره/۲۶۸
و تهی دستان را از فضل خویش بهره مند می سازد:
«إن یكونوا فقراء یغنهم الله من فضله» نور/۳۲
و بر این اساس در روایات می خوانیم:
«كاد الفقر أن یكون كفراً».
۹. روان پریشی
یافته های جدید علمی نشان از بیماری شمار زیادی از آسیب رسانان و هنجارشكنان دارد. این یافته ها، دستگاه ها و نهادهای مسئول را ناگزیر از فراخوان روان پزشكان و مددكاران اجتماعی ساخته است، تا آنجا كه امروزه بیشتر زندان ها و ندامتگاه ها از خدمات این گروه ها بهره می گیرند و در اصلاح زندانیان و درمان آنها می كوشند.
دین گریزی نیز مانند بسیاری از آسیب های اجتماعی متأثر از این بیماری ها می باشد. خاستگاه شناسی دین گریزی گروهی از دین گریزان، نشان از بیماری شدید آنها دارد؛ به گونه ای كه ایشان در برابر دین، مانند سنگ یا شدیدتر از سنگ می نمایند:
«ثمّ قست قلوبكم من بعد ذلك فهی كالحجارة أو أشدّ قسوة» بقره/۷۴
«و أما الذین فی قلوبهم مرض فزادتهم رجساً إلی رجسهم» توبه/۱۲۵
«فتری الّذین فی قلوبهم مرض یسارعون فیهم» مائده/۵۲
عناد، دشمنی، تكبر، حسد و… برخی از بیماری های دین گریزان است. شماری از بنی اسرائیل خودبزرگ بینی داشتند، خویش را برتر از طالوت می دانستند، رهبری او را بر نمی تافتند، از جهاد سرباز می زدند:
«و قال لهم نبیهم إنّ الله قد بعث لكم طالوت ملكاً قالوا أنّی یكون له الملك علینا و نحن أحقّ بالملك منه» بقره/۲۴۷
۱۰. سخنگویان دین
كنش های رفتاری و گفتاری ناشایست برخی سخنگویان دین و مسئولین حكومتی یكی دیگر از عوامل دین گریزی است. برخی سخنگویان دینی وضعیت فرهنگی و اجتماعی رضایت بخشی ندارند، این عده در مواجهه با دیگران نفرت آفرینی می كنند و ایشان را دین گریز می سازند، دین را در قالب پوسیده و فرهنگی و اجتماعی و خاص خود می برند و با خرافه سازی و جعل و تحریف دین، چهره ای نامطلوب و زننده از دین ترسیم می كنند و با انگشت نهادن روی برخی روایات كه بیشتر ساختگی می نمایند تاب تحمل مخاطب را می ربایند.
برای نمونه برخی از دین گریزی ها در غرب، نتیجه نفرت مردم از كشیشان بود. مردم امتیازات این گروه و تنگ نظری و قدرت طلبی و ثروت برخی از اسقف ها را بر نمی تافتند و با دین گریزی در برابر ایشان واكنش نشان می دادند. در آیات قرآن نیز برخی از نشانه های نقش دانشمندان اهل كتاب در دین گریزی آمده است:
«یا أیها الذین آمنوا إنّ كثیراً من الأحبار و الرهبان لیأكلون أموال الناس بالباطل و یصدّون عن سبیل الله» توبه/۳۴
گروهی از علمای اهل كتاب با در هم آمیختن ساخته های خویش با دین، با هدف مادی دین را با زندگی و خرد ناسازگار نشان می دهند و زمینه های دین گریزی را فراهم می سازند:
«فویل للذین یكتبون الكتاب بأیدیهم ثم یقولون هذا من عند الله لیشتروا به ثمناً قلیلاً» بقره/۷۹
«یا أهل الكتاب لاتغلوا فی دینكم» نساء/۱۷۱
در جهان اسلام نیز برخی سخنگویان چنین نقشی دارند؛ آنها با رفتار زشت، دنیاطلبی، گناه، خشونت و باورهای خویش مردم را به اصل دین بدین می كنند و ایشان را به وادی دین گریزی می برند؛ در صورتی كه آیات یاد شده به علمای اهل كتاب محدود نمی شود، بلكه سخنگویان اسلام نیز مشمول این آیه هستند و باید از سوق دادن مردم به دین گریزی بپرهیزند.
۱۱. خواسته های نفسانی
عده ای دین را بر نمی تابند؛ از آن جهت كه آموزه های پیامبران با بی بند وباری و ولنگاری ایشان ناهمخوان است و بر زیاده خواهی ها و آزادی های جنسی ایشان قید و بند می زند:
«و لقد آتینا موسی الكتاب و قفّینا من بعده بالرسل و آتینا عیسی بن المریم البینات و أیدناه بروح القدس أفكلّما جاءكم رسول بما لاتهوی أنفسكم استكبرتم ففریقاً كذّبتم و فریقاً تقتلون» بقره/۷۸
این گروه دین را بر نمی تابند و هوای نفس را معبود خود قرار می دهند:
«أرأیت من اتّخذ إلهه هواه» فرقان/۴۳
شیطان را الگو می گیرند، هنجارشكن می شوند، فساد و تباهی می كنند و از گمراه ترین مردم هستند:
«و من یتّبع خطوات الشیطان فإنّه یأمر بالفحشاء و المنكر» نور/۲۱
«و من أضلّ ممّن اتّبع هواه» قصص/۵۰
پیروی از این اسیران هوی و هوس نامطلوب و ناپسند است و خطر دین گریزی را در پی دارد:
«و لاتتّبع أهواءهم عمّا جاءك من الحقّ» مائده/۴۸
و پیروان این عده از سوی خدا سرپرستی و یاری نخواهند شد:
«و لئن اتّبعت أهواءهم بعد الذی جاءك من العلم مالك من الله من ولی و لانصیر» بقره/۱۲۰
۱۲. تهاجم دینی
هجوم رسانه ای شدید بر ضد دین و متولیان دین، یكی دیگر از عوامل دین گریزی است. دین ستیزان با امكانات گستردهٌ اقتصادی، رسانه ای و اطلاع رسانی، به طرح ایسم هایی می پردازند كه دین را بر نمی تابند. آنها با ناكارآمد نشان دادن دین و به چالش كشیدن باورها، رفتارها و مناسك دینی و پخش شایعات درباره شخصیت های دینی سهم زیادی در دین گریزی دارند. برنامه های تلویزیونی و ماهواره ای جذاب و در عین حال هدفمند این گروه، دین را افیون ملت ها، عامل عقب ماندگی، انحطاط و استبداد معرفی می كند.
تهاجم را نیز می توان به عنوان یك عامل دین گریزی در آیات قرآن ردیابی كرد. برخی از شیوه های دین ستیزان در قرآن عبارتند از:
یك. تخریب شخصیت ها
دین ستیزان برای راندن مردم از دین، پیامبران را نابردبار، قدرت طلب، تمامیت خواه، مجنون، ساحر، گمراه و… معرفی می كنند:
«قالوا یا شعیب أصلوتك تأمرك أن نترك ما یعبد آباؤنا أو أن نفعل فی أموالنا ما نشاء إنّك لأنت الحلیم الرشید»
«قالوا أ جئتنا لتلفتنا عمّا وجدنا علیه آباءنا و تكون لكما الكبریاء فی الأرض» یونس/۷۸
«قالوا سحران تظاهرا» قصص/۴۸
«ما هذا إلاّ بشر مثلكم یرید أن یتفضّل علیكم» مؤمنون/۲۴
«و یقولون أئنّا لتاركوا آلهتنا لشاعر مجنون» صافات/۳۶
«و قال الكافرون هذا ساحر كذّاب» ص/۴
دو. تخریب كتاب آسمانی
روش دیگر دین ستیزان زیر سؤال بردن قرآن بود:
«یقول الذین كفروا إنّ هذا إلاّ اساطیر الأولین» انعام/۲۵
«أم یقولون افتراه قل فأتوا بعشر سور مثله مفتریات» هود/۱۳
۱۳. گستردگی بی ضابطه شریعت
یكی دیگر از عوامل دین ستیزی نشان دادن اسلام به عنوان دینی پرشریعت است. عده ای اصرار دارند دین اسلام را پرشریعت ترین دین معرفی كنند و با تنگ نظری و سخت گیری برخی از مباحات را تحریم كنند و هر روز قید و بندی جدید به نام دین بر انسان تحمیل كنند؛ در صورتی كه این گسترش نه تنها امتیازی برای مسلمانان و اسلام نیست، بلكه برخی از مسلمانان را به رودر رویی با شریعت می كشاند. از سوی دیگر جمعیت قابل توجهی موسیقی گوش می دهند، پوشش كامل اسلامی ندارند، ظواهر دینی را رعایت نمی كنند و… این عده وقتی بسیاری از رفتارها و گفتارهای خود را با دین در ناسازگاری می بینند و با برخی از سخت گیری های فرادینی نیز روبرو می شوند، به سمت دین گریزی و رهایی از دغدغه های دینداری می روند.
راه حل های دین گریزی
دین گریزی مانند دیگر آسیب های اجتماعی قابل پیشگیری و درمان است. با راهكارهایی می توان از دین گریزی پیشگیری كرد و در صورت رخداد به درمان آن پرداخت.
مرحله پیشگیری
در این مرحله سه راهكار اساسی وجود دارد:
۱. معرفی شایسته و بایسته دین
معرفی درست دین یكی از راه های مهم جلوگیری از دین گریزی است. اگر دین باوران دین را خرد گریز نشان ندهند، آموزه ها و باورهای دینی را با شواهد و نشانه های بسیار عرضه كنند و شك و تردید را از مخاطبان بگیرند، نوید بخشی دین را فریاد كنند و از سعادت آفرینی دین سخن گویند و دین را ناسازگار با علم نشان ندهند، از ناحیه اصل دین، شاهد دین گریزی مردم نخواهیم بود.
در این رهگذر، چهار محور بایسته تر به نظر می رسد كه عبارتند از:
الف. طرح خردمندانه دین
بخشی از دین گریزی ها از ناسازگار دیدن دین با خرد آدمی پدید می آید. برای پیشگیری از این تصور، باید از آیات قرآن در طرح دین الگو گرفت و دین را همان گونه كه قرآن معرفی می كند طرح و عرضه داشت. وقتی به آیات قرآن مراجعه می كنیم خردمندان و صاحبان فكر و اندیشه را بسیار مقرّب و پرمنزلت می بینیم:
«قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون» زمر/۹
دین را با تعقل و تدبر در آمیخته می یابیم و نشانه هایی چونان زنده شدن گاو بنی اسرائیل را در جهت واداشتن انسان به اندیشه می بینیم:
«كذلك نفصّل الآیات لقوم یعقلون» روم/۲۸
«كذلك یبین الله لكم آیاته لعلّكم تعقلون» بقره/۲۴۲
«كذلك یحی الله الموتی و یریكم آیاته لعلّكم تعقلون» بقره/۷۳
«إنّا أنزلناه قرآناً عربیاً لعلّكم تعقلون» یوسف/۲
«كتاب أنزلناه إلیك مبارك لیدّبّروا آیاته و لیتذّكر أولوا الألباب» ص/۲۹
در این راستا پدیداری دین با نشانه های بسیاری همراه است و تصور تعقل گریزی از ساحت دین برچیده شده، پیامبران معجزه می آورند، باورها در قالب عقلی ریخته می شود، شكل منطقی می یابد و پیامبر اسلام صاحب برهان معرفی می شود:
«أ فی الله شكّ فاطر السموات و الأرض» ابراهیم/۱۰
«لوكان فیهما آلهة إلاّ الله لفسدتا» انبیاء/۲۲
«فلمّا جنّ علیه اللیل رأی كوكباً قال هذا ربّی فلمّا أفل قال لاأحبّ الآفلین. فلمّا رأی القمر بازغاً قال هذا ربّی فلمّا أفل قال لئن لم یهدنی ربّی لأكوننّ من القوم الضالّین. فلمّا رأی الشمس بازغة قال هذا ربّی هذا أكبر فلمّا أفلت قال یا قوم إنّی بریء ممّا تشركون» انعام/۷۶ـ۷۷
«قال إنّی علی بینة من ربّی» انعام/۵۷
در تشریع احكام نیز سازگاری میان عقل و تشریع به روشنی دیده می شود و احكام بر پایه مصالح و مفاسد و نیازها شكل می گیرد، به گونه ای كه اگر عقل قادر بر فهم تمام این مصالح و مفاسد باشد هیچ گونه ناسازگاری از خود بروز نمی دهد و تسلیم بی قید و شرط این احكام و مقررات اجتماعی اسلام خواهد شد.
در برابر این دین، صاحبان خرد و اندیشه، تسلیم، و نابخردان نابردبارند. آنها دین را به هیچ روی بر نمی تابند و آن را به سخره می گیرند:
«صمّ بكم عمی فهم لایعقلون» بقره/۱۷۱
«و إذا قیل لهم اتّبعوا ما أنزل الله قالوا بل نتّبع ما ألفینا علیه آباءنا أو لوكان آباءهم لایعقلون شیئاً و لایهتدون» بقره/۱۷۰
«و إذا نادیتم الی الصلوة اتّخذوها هزواً و لعباً ذلك بأنّهم قوم لایعقلون»(مائده/۵۸)
قرآن از این نابخردان برهان می خواهد: «قولوا قولاً سدیداً»(احزاب/۷۰) و آنها ناتوان نشان می دهد.
ب. اطمینان سازی دین
شماری از دین گریزی ها از تردید و شك در باورها و رفتارهای دینی بر می خیزد. دراین موارد طرح دین همراه با نشانه ها و دلایل اطمینان آور، بهترین راهكار شناخته می شود.
مخاطبان پیامبران الهی با شك و تردید در آورده های پیامبر می نگریستند:
«و إنّا لفی شكّ ممّا تدعوننا إلیك مریب» ابراهیم/۹
آنها خواهان معجزه بودند:
«فأتوا بسلطان مبین» ابراهیم/۱۰
و قوم هود به وی می گویند:
«یا هود ما جئتنا ببینة و ما نحن بتاركی آلهتنا عن قولك و ما نحن لك بمؤمنین» هود/۵۳
پیامبران در برابر این عده با معجزات و دلایل و براهین روشن، آورده های خویش را اثبات می كردند و شك و تردید را از اذهان مخالفان می زدودند. و اگر می بینیم عده ای هم چنان از شك و تردید خود سخن می گفته اند به دلیل آن بوده كه علاقه ای به رهایی از شك و تردید نداشتند.
ج. آرامش بخشی دین
آرامش بخشی و سعادت آفرینی دین در مقایسه با دیگر كاركردهای دین بسیار كم رنگ جلوه می كند. این كاستی عده ای را به این توهم كشانده كه دین سعادت آفرین نیست یا آرامش بخشی آن از ایسم های جدید كمتراست.
رودررویی با این توهم، طرح فلسفه دین به خصوص با این رویكرد را بایسته می سازد. از این رهگذر، دین در آیات قرآن آرامش آفرین است:
«ألابذكر الله تطمئنّ القلوب» رعد/۲۸
انسان ها را از تاریكی به سوی نور رهنمون می كند:
«الله ولی الّذین آمنوا یخرجهم من الظلمات إلی النور» بقره/۲۵۷
ترس، اضطراب، دلهره و اندوه را از فضای زندگی دینداران دور می كند و ایشان را در امنیت و آرامش قرار می دهد:
«فمن تبع هدای فلاخوف علیهم و لاهم یحزنون» بقره/۳۸
در راستای سعادت آفرینی دین، كتاب های آسمانی هدایتگرند و سعادت را به ارمغان می آورند:
«و أنزل التوراة و الإنجیل من قبل هدی للناس» آل عمران/۴
«یا أیها الناس قد جاءكم موعظة من ربّكم و شفاء لما فی الصدور و هدی و رحمة للمؤمنین» یونس/۵۷
آرامش آفرینی دین به باورهای دینی محدود نمی ماند، بلكه عبادات، مناسك و تمامی شریعت اسلام نیز تولید آرامش می كند:
«من آمن بالله و الیوم الآخر و عمل صالح فلاخوف علیهم و لا هم یحزنون» مائده/۶۹
«من عمل صالحاً من ذكر أو انثی و هو مؤمن فلنحیینّه حیاة طیبة» نحل/۹۷
نتیجه: الهام گیری از این گونه آیات و بهره وری از یافته ها و دانش های جدید در توضیح و تبیین كاركرد باورها و رفتارهای دینی، چهره ای جدید برای دین می سازد؛ تصویری كه در میان نسل پر دغدغه و پر اضطراب امروز طرفداران بسیاری دارد. اگر نقش دین به صورت كلی و كاركرد بخش های گوناگون آن به صورت جزئی برای نسل امروز تبیین گردد و تأثیر دین در جهت زدودن ترس، دلهره و اضطراب گفته شود شاهد دین گریزی دست كم از این ناحیه نخواهیم بود.
د. طرح سازگاری دین و علم
در مرحله پیشگیری از تصور ناسازگاری علم و دین، نخست باید اهمیت علم و دانش در نگاه دین را به بحث نشست. و در مرحله دوم قلمرو علم و دین را از یكدیگر باز شناخت. فهمی از دین كه گسترهٌ قلمرو آن تمامی دانش ها و علوم باشد با علم بسیار ناسازگار می افتد. فهمی كه فیزیك، شیمی، زیست شناسی، نجوم، زمین شناسی و… را در قلمرو دین بیاورد چندان مورد رضایت نیست. دانشمندان این فهم را بر نمی تابند و از ناسازگاری گسترده آن با یافته ها و دانسته های جدید سخن خواهند گفت.
برای نمونه وقتی طنطاوی قرآن را دریای معارف و دانش های بشری می بیند و با این نگاه به تفسیر می نشیند ناگزیر از طرح و عرضه نظریات و تئوری هایی خواهد شد كه به هیچ روی با یافته های جدید علمی سازگار نمی افتد. وقتی او از نظریه انفجار بزرگ می گوید و سدیم را منشأ جهان هستی می خواند بسیاری از دانشمندان را به رودر رویی با خود می كشاند و آنها را به دین گریزی رهنمون می سازد. این دانشمندان تصویری از عالم سدیم ندارند و آن را در هاله ای از ابهام می دانند و قرآن را ناسازگار با علم می بینند.
۲. پیاده سازی و عملیاتی كردن دین
عملیاتی كردن رهنمودهای اقتصادی، سیاسی اجتماعی قرآن و سالم سازی جامعه و افراد بر اساس الگوی ارائه شده در قرآن یكی از راهكارهای پراهمیت در راستای پیشگیری از دین گریزی است كه خود در چند محور می گنجد:
٭ توصیه های اقتصادی
این پیاده سازی، دین گریزی برخاسته از فقر و تهاجم را ازمیان می برد. در این رهنمودها از سویی كار، تلاش و تولید بسیار پراهمیت نشان داده شده است:
«و أن لیس للانسان إلاّ ما سعی» نجم/۳۹
و از سویی دیگر دینداران باید بخشی از درآمد خود را به عنوان زكات، صدقه و انفاق به مستمندان و نیازمندان بپردازند:
«وأنفقوا فی سبیل الله» بقره/۱۹۵
«إن تقرضوا الله قرضاً حسناً یضاعفه لكم» تغابن/۱۷
«من ذا الذی یقرض الله قرضاً حسناً فیضاعفه له» حدید/۱۱
«للفقراء الذین أحصروا فی سبیل الله» بقره/۲۷۲
٭ توصیه های سیاسی اجتماعی
خشونت، اجبار و سخت گیری در اسلام ناپسند است. در توصیه های اسلام، اكراهی در پذیرش دین نیست:
«لا إكراه فی الدین» بقره/۲۵۸
پیامبر تنها بشیر و نذیر است:
«و ما أرسلناك إلاّ مبشّراً و نذیراً» اسراء/۱۰۵
آن حضرت وظیفه یا حق فشار و اكراه ندارد:
«فإن تولیتم فإنّما علی رسولنا البلاغ المبین» تغابن/۱۲
رسول اسلام نباید سخت گیری كند. سخت گیری مردم را از ایشان می گریزاند:
«فبما رحمة من الله لنت لهم و لوكنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولك فاعف عنهم و استغفر لهم» آل عمران/۱۵۹
بر اساس این رهنمودها سخت گیری بر شهروندان، تحمیل خواسته ها و ایجاد محدویت های فراگیر با روح حاكم بر آیات قرآن سازگار نیست. به قیاس اولویت، در خانواده نیز سخت گیری و فشار بر اعضای خانواده مطلوب نیست. وظیفه پدر و مادر، معرفی دین و بیان واجبات و محرمات و فلسفه آنهاست، نه واداشتن فرزندان به نماز، روزه، یا بازداشتن آنها از شنیدن موسیقی، یا حرام های دیگر.
فرزندانی كه همواره در باید و نباید و امر و نهی زیسته اند پس از رهایی از سلطه پدر و مادر یكسره سركش می نمایند و به واجبات و محرمات وقعی نمی نهند و بسیار بیشتر از دیگران، دین گریزی دارند.
۳. انسان سازی
بیماری های روحی و روانی گروهی از دینداران، انحراف عده ای از سخنگویان دین و آلودگی محیط، در شمار عوامل دین گریزی قرار دارند. برای پیشگیری از این شكل دین گریزی ناگزیر از زدودن زمینه های بیماری، انحراف و آلودگی هستیم.
در نگاه قرآن، باورها و عبادات، در فرایند پیشگیری بسیار موفق جلوه می كند:
«إنّ الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنكر»
«كتب علیكم الصیام كما كتب علی الذین من قبلكم لعلّكم تتّقون» بقره/۱۸۳
افزون بر این، فساد، بغی، حسد، تكبر و… از صفات رذیله خوانده شده و انسان ازگرفتاری به این صفات پرهیز داده شده است.
در این راستا سخنگویان دین نیز از تحریف دین، سرپوش نهادن بر حقایق، دنیامداری، كج روی، ناشایست رفتاری و گفتاری باز داشته شده اند، سازگاری گفتار و رفتار از آنها خواسته شده، از غلو در دین و خرافه سازی نهی شده اند و حق اجبار و اكراه از آنها گرفته شده است:
«فویل للذین یكتبون الكتاب بأیدیهم ثمّ یقولون هذا من عندالله لیشتروا به ثمناً قلیلاً» بقره/۷۹
«یا أهل الكتاب لاتغلو فی دینكم» نساء/۱۷۱
«یا أیها الذین آمنوا لم تقولون ما لاتفعلون» صف/۲
«لا إكراه فی الدین»
«فبما رحمة من الله لنت لهم و لوكنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولك» آل عمران/۱۵۹
افزون بر این در مرحله پذیرش نیز باید سخت گیری ها بیشتر باشد. شایسته نیست هر نازیباروی از همه جا رانده ای بر مسند آموزگاران دینی نشیند و سخن از دین بگوید. معلمان دینی باید از میان بهترین ها انتخاب شوند، چنان كه سخنگویانی كه خدا بر می گزیند از بهترین ها هستند. پیامبران الهی همگی نیك رفتار و خوش گفتار و از عیوب و آفت های آفرینشی به دور بوده اند.
مرحله درمان
اگر در مرحله پیشگیری راهكارها ناموفق جلوه كند و دین گریزی شكل گیرد باید با راهكارهایی به درمان دین گریزی نشست. راهكارهای درمان دین گریزی بسته به عوامل دین گریزی متفاوت است. درمان دین گریزی ناشی از فقر، متفاوت با دین گریزی ناشی ازخشونت و فشار است، چنان كه در انواع دیگر دین گریزی راهكارها بسیار متفاوت می نماید، بنابراین هرشكل دین گریزی درمان خاصی را می طلبد و ناگزیر از بحث و بررسی انواع دین گریزی هستیم.
دین گریزی برخاسته از ناسازگار دیدن عقل و دین
این شكل از دین گریزی با روشهایی قابل درمان است:
۱. سازگار ساختن دین و عقل
دراین شیوه ناگزیر از ارزش گذاری هر یك از دین و عقل هستیم. آیا یك دریافت عقلی از آن چنان ارزش و منزلتی برخوردار است كه یك فهم از دین را به نفع آن كنار نهیم و در موارد ناسازگاری، حكم عقل را مقدم داریم و فهم از دین را توجیه كنیم؛ یا دریافت های عقلی شایسته چنین عزت واحترامی نیستند و باید فدای فهم های دینی گردند؟!
پیشینه فهم دین، نشان از قربانی شدن برخی فهم های دینی در مواردی و شماری از دریافت های عقلی در مواردی دیگر دارد. در قسمت متافیزیك و مقولات فرامادّی، عقل قدرت یكه تاز است و فهم دین را در موارد ناسازگاری از صحنه بیرون می كند، و در مقولات دیگر فهم دین حاكم می گردد و عقل ناتوان معرفی می شود! در بحث خداشناسی و نبوت و… عقل حاكم می گردد و به نفع حكم عقل، فهم، اصلاح و توجیه می شود، اما در بخش رفتارها، زندگی، حكومت داری و… فهم دینی حاكم می شود و عقل ناتوان از دریافت مصالح و مفاسد معرفی می شود. عقلی كه در متافیزیك پرقدرت می نماید و در فهم دین نیز كارآ است به ناگهان در سایر موضوعات و زمینه ها زمین می خورد و از ناتوانی و ضعف آن سخن گفته می شود. در صورتی كه اگر عقل ضعیف است در فهم دین نیز ضعیف خواهد بود، در نتیجه فهم ما از دین نیز استواری لازم را نخواهد داشت و معیاری برای جلوگیری از نابایسته گویی و كج روی برخی از تفسیرگران نمی شود.
افزون بر این اگر عقل ناتوان است این عجز در متافیزیك بیشتر از جهان فیزیك است؛ چه آنكه در این محدوده انجام پروسه آزمون و خطا امكان پذیر است و می توان در جریان این پروسه از درستی یا نادرستی شماری از دریافت های عقلی اطمینان یافت و در صورتی نادرستی به سوی دریافت های دیگری حركت كرد، اما در متافیزیك چنین امكانی نیست.
بنابراین باید در حد امكان از گسترهٌ قلمرو ناسازگاری كاست و احكام عقلی آزمون شده و مثبت را مقدم بر فهم های خاص از دین داشت. وقتی یك فهم نتیجه نمی دهد و پیامدهای ناگواری با خود به همراه می آورد، باید دوباره فهمی دیگر به كار زد، باید فهمی ساخت كه با عقل درگیر نشود و خشم همگان را با خود نیاورد. چنان كه حكم عقل در مورد عصمت پیامبران بر فهمی خاص از دین مقدم می شود، حكم عقل در سیاست، اقتصاد، حكومت داری، حقوق و… نیز باید مقدم گردد.
با این رویكرد، زن از زمین ارث می برد، دیه اهل كتاب برابر با مسلمانان می گردد، بسیاری از دیدگاه های فقهی تغییر می كنند و…
در تمام این موارد بازیگر اصلی عقل است، اما وقتی این نقش را بر نمی تابند با عناوین دیگری بازنگری و نواندیشی و دوباره فهمی را انجام می دهند.
بر این اساس در آیات قرآن دین خرافه زدایی می شود و باورهای خرد گریز از ساحت دین پاك می شود. خطاب به عیسی(ع) می خوانیم:
«أ أنت قلت للناس اتّخذونی و أمّی إلهین من دون الله»
و عیسی(ع) در پاسخ می گوید:
«سبحانك ما یكون لی أن أقول ما لیس لی بحقّ» مائده/۱۱۶
و در راستای مبارزه با خردگریزی، دین یهود و مسیحیت پالایش می شوند و اعتقاد به اینكه عزیر و مسیح پسران خدا هستند، از ساحت دین پاك می شود و فرزندخواندن برای خداوند باور بی دینان معرفی می شود:
«و قالت الیهود عزیر ابن الله و قالت النصاری المسیح ابن الله ذلك قولهم بأفواههم یضاهئون قول الذین كفروا من قبل قاتلهم الله أنّی یؤفكون» توبه/۳۰
دین گریزی برخاسته از شك و تردید
در درمان این شكل از دین گریزی راهكار نخست قرآن تشویق افراد به بیرون ریختن شك و تردید در قالب پرسش است:
«فإن كنت فی شكّ ممّا أنزلنا إلیك فسئل الذین یقرؤون الكتاب من قبلك» یونس/۹۴
«فاسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون»
وقتی شك و تردید در قالب پرسش درآید امكان پاسخ گویی صاحب نظران فراهم می شود، اما وقتی برون ریزی نشود و پاسخ نیابد رسوب می گیرد و بستر مناسبی برای دین گریزی می گردد.
برون ریزی شك و تردید در عصر جدید نسبت به اعصار گذشته بسیار آسان تر و كم خطرتر است. در گذشته هراس از انگ و بد نام شدن و… اجازه برون ریزی را به افراد نمی داد، اما امروزه رایانه و دیگر ابزارهای ارتباطی و اطلاعاتی، نگرانی را از افراد گرفته است. افراد به آسانی تمامی شك و تردیدهای خویش را در سایت ها و وبلاگ ها رها می سازند، خود را یكسره تخلیه می كنند و هیچ نگرانی به خود راه نمی دهند.
راهكار دوم پاسخ گویی، مستند سازی دوباره و بهینه سازی مستندات و بازگویی پیرایش شده باورها است.
پیامبر اسلام به كسانی كه نسبت به دین آن حضرت شك و تردید دارند درس خداشناسی می دهد:
«قل یا أیها الناس إن كنتم فی شكّ من دینی فلاأعبد الذین تعبدون من دون الله و لكن أعبد الله الّذی یتوفّاكم و أمرت أن أكون من المؤمنین و أن أقم وجهك للدین حنیفاً و لاتكوننّ من المشركین. و لاتدع من دون الله ما لاینفعك و لایضرّك فإن فعلت فإنّك إذاً من الظالمین» یونس/۱۰۴ـ۱۰۶
همچنین آنان كه در وحیانی بودن قرآن شك و تردید دارند مورد توجه قرار می گیرند و پاسخی كوبنده دریافت می كنند:
«و إن كنتم فی ریب ممّا نزّلنا علی عبدنا فأتوا بسورة من مثله» بقره/۲۳
«قل فأتوا بسورة مثله و ادعوا من استطعتم من دون الله» یونس/۳۸
«قل فأتوا بعشر سور مثله مفتریات» هود/۱۳
آفرینش انسان و مراحل زندگی پاسخ كسانی می شود كه در آخرت شك دارند:
«یا أیها الناس إن كنتم فی ریب من البعث فإنّا خلقناكم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ من مضغة مخلّقة و غیرمخلّقة…» حج/۵
حضرت صالح(ع) به كمك معجزه شك زدایی و تردید شكنی می كند:
«و إنّنا لفی شك ممّا تدعونا إلیه مریب. قال یا قوم أرأیتم إن كنت علی بینة من ربّی و آتانی منه رحمة فمن ینصرنی من الله إن عصیته فما تزیدوننی غیرتخسیر. و یا قوم هذه ناقة الله لكم آیة فذروها تأكل فی أرض الله» هود/۶۲ـ۶۴
در مرحله پاسخ گویی، انتخاب وسیله مناسب بسیار تأثیرگذار است. كتاب نویسی و مقاله نویسی هر چند شیوه های مناسبی برای انتقال پاسخ هستند، اما در مقایسه با روش های اطلاع رسانی نوین مانند وبلاگ نویسی چندان سودمند نیستند. مراجعه به اینترنت بیشتر از كتاب و مطبوعات است و رساندن پاسخ به شخص پرسشگر، آسان تر.
افزون بر این وبلاگ نویسی مشكلات و دردسرهای چاپ و انتشار كتاب و مجله را ندارد و امكان تعامل و گفت وگو را بیشتر فراهم می آورد.
احساس آرامش بخش نبودن دین
برای مقابله با احساس آرامش بخش نبودن دین، در مرحله نخست باید نگاه یك بعدی به دین شكسته شود و دین به عنوان یك مجموعه سازوار درآید و تمام ابعاد آن برجسته گردد. نگاه یك سویه به دین و طرح یك سویه باید و نبایدها، بكن و نكن ها، كیفر، تازیانه، سنگسار، تبعید و… دین را ناكارآمد و ناسازگار با امید و عشق و سعادت نشان می دهد. دینی كه تنها سنگسار، شلاق، و امر و نهی آن به گوش برسد و نمود یابد جز گریزاندن پیروان نتیجه ای نمی دهد. با كمك دین می توان عشق را در دینداران حیات بخشید، به آنها امید داد، سعادت بخشی دین را برجسته ساخت و آرامش بخشی آن را نشان داد و بایدها و نبایدها و امر و نهی ها را در راستای آرامش بخشی و سعادت آفرینی دین به بحث گرفت.
شروع حركت در طرح دین بسیار مهم است، آنچه اكنون گاه در عرصه طرح دین دیده می شود نتیجه ای جز گریز ندارد. در طرح دین الگوبرداری از قرآن بسیار ارزشمند و راهگشاست. در قرآن نخست باور سازی می شود و پس از فراهم آمدن بستر مناسب، تكالیف و امر و نهی آغاز می شود و سخن از مجازات گفته می شود.
در مرحله دوم باید دین را در برابر ایسم ها و ادیان نوپیدا تقویت كرد، آرامش بخشی و سعادت آفرینی دین را در مقایسه با دیگر مدعیان بالا برد و روش های نوآمد سعادت آفرینی را مستند سازی كرد و با آن یافته ها نگاهی دوباره و چندباره به دین داشت، و در هر رفت و برگشت می توان چیزهایی از دین آموخت و بر آموزه ها و راهكارها افزود و هدف مهم و اساسی دین را تحقق بخشید؛ چنان كه در مورد سایر دانش ها نیز نگاه دوباره دریچه های جدیدی فرا روی ما می گشاید.
ناسازگار دیدن علم و دین
بهترین درمان دین گریزی برخاسته از ناسازگار پنداری علم و دین، پاسخ ازموارد ناسازگار است. در موارد ناسازگار، گاه یافته علمی در سطحی نیست كه بتواند در برابر دین ایستادگی كند و ناسازگاری به وجود آورد، و گاه فهم از دین به گونه ای نیست كه ناسازگاری رخ نماید. در این گونه موارد تصور ناسازگاری باطل می نماید. اما اگر یافته های قطعی و علمی نماید و فهمی از دین نیز استوار جلوه كند در این صورت آن فهم خاص از دین را به كمك یافته علمی می توان اصلاح كرد یا ناتمام خواند؛ چه اینكه در نگاه قرآن، تمامی موجودات و مخلوقات كلمه خدا هستند و كلمات الهی تنها واژگان قرآن نیستند.
«و جعلها كلمة باقیة فی عقبه» زخرف/۲۸
«إذ قالت الملائكة یا مریم إن الله یبشّرك بكلمة منه اسمه المسیح بن مریم» آل عمران/۴۵
«فنادته الملائكة و هو قائم یصلّی فی المحراب أنّ الله یبشّرك بیحیی مصدّقاً بكلمة من الله» آل عمران/۳۹
«إنّما المسیح عیسی بن مریم رسول الله و كلمته»
«و یرید الله أن یحقّ الحقّ بكلماته» انفال/۷
«و اذ ابتلی ابراهیم ربّه بكلماته» بقره/۱۲۴
افزون بر این در نگاه قرآن، آیات الهی تنها به آیات قرآن محدود نمی شود، بلكه چنان كه بخشهایی از قرآن آیه نامیده می شود (بقره/۱۰۶و آل عمران/۷) تمامی موجودات و مخلوقات وهستی نیز از آیات الهی به شمار می آیند.
بنابراین وقتی ناسازگاری رخ می دهد این ناسازگاری میان فهم ما از یك دسته واژه ها و دریافت و شناخت ما از دیگر آفریدگان (كلمات و آیات الهی) رخ می دهد. با این فرض باید آیه های قرآن ناسازگار با علم را به كمك این آیات و كلمات دوباره فهمی كرد.
به عبارت دیگر نقش این مخلوقات در تفسیر كلمات قرآن مانند نقش آیات محكم در تفسیر آیات متشابه است؛ با این نگاه، آیات محكم بخشی از آیات قرآن و تمامی موجودات و مخلوقات خدا خواهد بود و در این صورت آیات و كلمات محكمی كه در بیرون قرآن قرار دارد در هر نوع ناسازگاری قوی تر از آیات و كلمات قرآن هستند، چه اینكه ابزار وآلات ما در دریافت و شناخت موجودات هستی از روش ها و ابزار فهم آیات توان بیشتری دارد. فهم ما از آیات ظنی است، ولی ابزار و آلات علم و روش های آن نتیجه قطعی یا دست كم نتیجه مطمئن تری با خود می آورد.
بنابراین وقتی نشانه ها و قرائن بسیاری از درستی اصل تكامل حكایت دارد، به كمك این اصل می توان به تفسیر و توجیه آیاتی پرداخت كه ناسازگار با تكامل می نماید. اگر برخی آیات به ظاهر حركت زمین را بر نمی تابد و خورشید مركزی را نتیجه می دهد، می توان با آیه و كلمه خدا (حركت زمین) كه محكم می نماید و یك یافته علمی است به توجیه آیات ناسازگار نشست. و اگر از آیه شریفه «الذی جعل لكم الأرض فراشاً»(بقره/۲۲) عده ای مسطح بودن زمین را نتیجه گرفته اند، می توان با آیه و كلمه خدا «كروی بودن زمین» به تفسیر دوباره آیات ناسازگار نشست و كروی بودن زمین را نتیجه گرفت.
تقدم یك یافته بر فهمی خاص از دین هرچند ممكن است تزلزل شدیدی در خداشناسی ایجاد كند و تصور ما در مورد خداوند را مخدوش سازد، اما با بازسازی و بهینه سازی باورها می توان هم چنان دیندار ماند؛ چنان كه در میان دینداران اختلافات شدیدی در مورد خدا و صفات اوست و این اختلافات آنها را از شمار دینداران بیرون نمی سازد. افزون بر این، چنان كه عقل در مواردی لزوم پالایش اعتقادات را به وجود آورده و می آورد، علم نیز می تواند چنین نقشی داشته باشد و برخی باورها را نادرست نشان دهد و ما را ناگزیر از تجدید نظر در فهماندن نماید. اگر نظریه تكامل، نظم مورد نظر دینداران را زیر سؤال می برد، می توان هم چنان دینداری را ادامه داد و از روش های دیگری خدا را اثبات كرد.
دین گریزی برخاسته از خشونت
در درمان این دین گریزی نخست باید چهره خشن دین را از ذهن دین گریزان پاك كرد و دین را آیین مهر و محبت نشان داد. اگر شخص دین گریز، خشونت، فشار، تهدید و ارعاب را خود سری والدین، متولیان تعلیم و تربیت و مسئولان ببیند؛ و نه خواست دین، گریز او از افراد و برخی جریانات خواهد بود، نه دین.
دین گریزی برخاسته از فقر
اگر رهنمودهای اقتصادی قرآن عملیاتی نشود، بیكاری گسترده شود و درصد بالایی از نیروی كار در شمار بیكاران قرار گیرند و در نتیجه راهكارهای فقرزدایی با انبوه مستمندان و نیازمندان نتیجه ندهد، در این صورت حكومت برای جلوگیری از دین گریزی و دیگر آسیب های اجتماعی ناگزیر از ایجاد اشتغال، پرداخت مستمری به بیكاران و بهینه سازی و نوسازی اقتصاد است؛ چنان كه پیامبران در برابر مردم چنین احساسی داشتند و خواستار امنیت جانی و اقتصادی مردم بودند و دراین مسیر سختی ها و مشكلات را با جان و دل می خریدند:
«و إذ قال ابراهیم ربّ اجعل هذا بلداً آمناً و ارزق أهله من الثمرات» بقره/۱۲۶
افزون بر این، حكومت در برابر مستمندان مسئول است و باید با پرداخت مستمری و دیگر پرداخت ها و یارانه ها از تأثیر فقر بر دین گریزی بكاهد.
دین گریزی برخاسته از محیط و دوستان
زیستن در محیط هایی كه محصول مهم آن دین گریزی است به آسانی امكان پذیر نیست. این محیط ها ناخودآگاه افراد را تحت تأثیر شدید قرار می دهد و آنها را ناخواسته به سمت دین گریزی می برد. در چنین مواردی نخستین مرحله درمان، جداسازی دین گریزان از محیط است؛ چه اینكه زیست در این محیط ها درمان را ناموفق می سازد و همیشه دور و تسلسل درمانی به وجود می آورد، از درمان فرد به بهسازی محیط، و از بهسازی و درمان محیط به درمان فرد. وقتی فرد درمان شود زیست او در محیط آلوده گرفتاری دوباره در دام دین گریزی می آورد و درمان محیط و بهسازی محیط با زیست دین گریزان در این محیط امكان پذیر نیست.
مرحله جداسازی فرد از محیط در آیات قرآن نیز دیده می شود؛ مسلمانان از محیط ناسالم مكه هجرت می كنند و دین گریزان در آخرت به دلیل هجرت نكردن محاكمه می شوند و كیفر می بینند:
«قالوا ألم تكن ارض الله واسعة فتهاجروا فیها» نساء/۹۷
حضرت نوح(ع) نیز برای رهایی فرزند خویش از دین گریزی در پی جداسازی او از دوستان ناباب و دین ستیز بود:
«و نادی نوح ابنه و كان فی معزل یا بنی اركب معنا و لاتكن من الكافرین» هود/۴۲
مرحله دوم درمان، پاك سازی محیط است؛ دراین مرحله نیز جداسازی دین گریزانی كه آگاهانه به این وادی رفته اند از دین گریزانی كه ناخودآگاه در این آسیب گرفتار آمده اند ضروری است. دسته نخست با راه حل هایی كه در مرحله پیش گیری و درمان گفته شد درمان پذیرند؛ اما دین گریزان دسته دوم با جداسازی از محیط به دین باوری بر می گردند.
پی نوشتها:
۱. مورنو، آنتونیو، یونگ، خدایان و انسان مدرن، ترجمه داریوش مهرجویی، ۹۹.
۲. كی نیا، مهدی، مبانی جرم شناسی، ۲/۲۴۳.
۳. همان، ۲/۲۵۰.
۴. احمدی، احمد، روان شناسی نوجوانان و جوانان، ۳۵.
۵. آیزنبرگ، نانسی، رفتارهای اجتماعی كودكان، ترجمه بهار ملكی، ۱۱۱.
۶. همان، ۱۵۲.
۷. گری گوری، روان شناسی نوجوانان و جوانان، ترجمه مهدی تقی زاده، ۲۶۳.
۸. فرجاد، آسیب شناسی اجتماعی، ۱۴.
۹. بولتون، رابرت، روان شناسی روابط انسانی ترجمه حمیدرضا سهرابی، ۲۵.
۱۰. مورنو، آنتونیك، یونگ، خدایان و انسان مدرن، ۱۰۰.
۱۱. همان.
۱۲. همیلتون، جامعه شناسی دین، ۱۱۷.
۱۳. همان، ۸۶.
۱۴. دین و چشم اندازهای نو، مقاله دین و نیازهای فرد، ۱۲۲.
۱۵. یونگ، انسان امروزین در جستجوی روح فرد، ۱۸۲.
۱۶. مزلو، ابراهام، ۳۴۷.
۱۷. جان اف هات، علم و دین، ترجمه بتول نجفی، ۵۹.
۱۸. همان، ۹۱.
۱۹.محمد رشید رضا، تفسیر المنار، ۷/۳۴۸.
۲۰. گورسكی، ل. پیاتی، مبانی مسیحیت، ۱۸۱.
۲۱. بوكای، موریس، قرآن و عهدین، ۳۴.
۲۲. شیخاوندی، داور، جامعه شناسی انحرافات، ۱۹۹.
منبع: فصلنامه پژوهشهای قرآنی