دنیا مهم ترین ایستگاه زندگی انسان است؛ زیرا در این ایستگاه است که عصاره هر کسی معلوم و وضعیت آینده او تعیین می شود. قطاری که از خدا آغاز شده و خدا پایان می یابد در ایستگاه دنیاست که بار خود را تعیین و جهت مقصد نهایی آماده و معلوم می دارد. با این همه بسیاری از مردم در همین ایستگاه دنیا از قطار الهی پایین می آیند و خود را سرگرم آن کرده و در نهایت با زور آنان را چون مسافرانی قاچاقی شناسایی و سوار قطار می کنند در حالی که دست ها و پاهای اعمالشان بسته است و هیچ چیز برای سفرآخرت برنداشته و بی توشه راهی سفارت آخرت می شوند. نویسنده در این مطلب علل و آثار دنیاطلبی را بر اساس آموزه های قرآنی شناسایی و بیان کرده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
قطار زندگی در ایستگاه دنیا
بر اساس آموزه های قرآنی، قطار زندگی انسانی همانند بسیاری از موجودات دیگر دارای تکامل، از خدا آغاز و به خدا پایان می یابد.(بقره، آیه ۱۵۶) در این مسیر از ایستگاه از اویی به سوی اویی، که در یک دایره انجام می گیرد، انسان در سیر نزولی و هبوطی خود از عالم برزخ نزولی وارد دنیا می شود. در ایستگاه دنیا هر آن چه باید بردارد بر می دارد تا سپس در ایستگاه های سیر صعودی در عالم برزخ صعودی و عالم قیامت به ایستگاه آخر آخرت وارد شود.(مومنون، آیات ۹۹ و ۱۰۰)
بی گمان ایستگاه دنیا سرنوشت سازترین ایستگاه برای بشر است؛ زیرا اگر چه هر فرد انسانی دارای یک ماهیت انسانی است، ولی خود فرد انسانی است که هویت نهایی و آخرتی خود را تعیین کرده و می سازد و قالب گیری می کند. پس هر شخصی با اعمال دنیوی خویش، هویتی را برای ابدیت می سازد که می توان از عالی ترین تا پست ترین را در بر گیرد؛ یعنی می تواند انسانی باشد که ماهیت انسانی را در هویتی سخت تر از سنگ برای خود ساخته(بقره، آیه ۷۴؛ انعام، آیه ۴۳) یا چون گیاهان چون هیزم و چوب خشک(جن، آیه ۱۵) یا جانوران (اعراف، آیه ۱۷۹؛ فرقان، آیه ۴۴) خود را بسازد یا آن که از فرشتگان برتر رود و در اوج کرامت و شرافت آفریده ها بنشیند.(نجم، آیه ۹)
این تغییرات در ماهیت و هویتی انسان تنها در ایستگاه دنیا شدنی است؛ زیرا ایستگاه دنیا، تنها جایی است که انسان از نوعی اختیار برای شدن ابدی و صیرورت و دگرگونی برخوردار است و ایستگاهی است که عمل اختیاری با تمام آزادی فراهم است تا میان حق و باطل، خیر و شر، کفر و ایمان، زشت و زیبا، خوب و بد یکی را انتخاب کند؛ در حالی که حق و باطل و خیر و شر به او آموخته و نشان داده می شود و کارهای خیر و نیک به او الهام و ایحاء می شود.(شمس، آیات ۷ تا ۱۰؛ انبیاء، آیه ۷۳)
البته اصل کلی در دنیا این است که همه انسان ها از یک درجه معرفتی فطری نسبت به حق و باطل و خیر و شر برخوردارند و دستگاه هایی در انسان قرار داده شده که او را نسبت به خوب و بد حساس کرده و سینگال هایی را ارسال می کند تا گرایش یا گریز پیدا کند؛ البته کسانی که این دستگاه را با بی تقوایی و خلاف حکم قلب و عقل و شرع و گناه و خطایا، دفن و دسیسه می کنند، نمی توانند به خوبی از آن استفاده کنند؛ زیرا زنگار گرفته(مطففین، آیه ۱۴) یا مهر و موم (بقره، آیه ۸ تا ۱۲؛ اعراف، آیه ۱۷۹؛ جاثیه، آیه ۲۳)شده است.
به هر حال، همه امکانات در دنیا فراهم است تا انسان ابدیت خود را با اعمال خویش بسازد و هویتی ابدی برای خود داشته باشد. از این روست که دنیا را دنیا اعمال نماینده اند که سرنوشت ابدی در آن رقم می خورد و آخرت با حساب و کتاب معلوم می شود که چه چیزی از خود ساخته است؛ زیرا در آخرت ملکوت هر کسی ظهور و بروز می کند. امیرمومنان درباره نقش کلیدی و اساسی دنیا برای تعیین تقدیر و سرنوشت ابدی انسان می فرماید: «الْیَوْمَ عَمَلٌ وَ لاَ حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لاَ عَمَلَ؛ امروز روز عمل بدون حساب و فردا روز حساب بدون عمل است.»( نهجالبلاغه، خطبه ۴۲)
بر اساس آموزه های قرآنی عمل که شامل ایمان و کارهای دیگر نیک و صالح است، آدمی را برای ابدیت خدایی می کند و این امکان را فراهم می آورد تا دست و پای او در آخرت باز باشد و مانند خداوند با قول خویش هر چه خواهد را داشته باشد؛ یعنی همان طوری که خداوند با قول «کن» می سازد و می آفریند(بقره، آیه ۱۷۷؛ آل عمران، آیات ۴۷ و ۵۹؛ انعام، آیه ۷۳؛ یس، آیه ۸۴؛ نحل، آیه ۴۰)، انسان در قیامت و بهشت خویش با قول«سبحانک اللهم»(یونس، آیه ۱۰؛ روایات تفسیری ذیل آیه) می سازد و می آفریند.
اما کسی که عمل صالح نداشته باشد، در قیامت هر چند که همه چیز را می داند و می شناسد(ق، آیه ۲۲)، ولی این شناخت در حوزه اراده و عمل او هیچ تاثیر و نقشی نخواهد داشت؛ زیرا دست و پای عمل او از جمله ایمان بسته است(یس، آیه ۶۵؛ مومنون، آیات ۹۹ و ۱۰۰؛ غافر، آیه ۷۱ و آیات دیگر)؛ زیرا دنیا تنها جای عمل است که دیگر جمع شده و از میان رفته و زمین و آسمانی دیگر خلق و آفریده شده که دیگر قابلیت عمل را ندارد.(ابراهیم، آیه ۴۸)
دنیاطلبی خروج از قطار آخرت
دنیا ایستگاه آخر نیست، اما برخی دنیا را ایستگاه آخر فرض کرده و از قطار پیاده می شوند و برای خود خانه می سازند و در آن ساکن می شوند؛ در حالی که باید آن را تنها یک ایستگاه بدانند و اگر پیاده می شوند سریع ره توشه بر گیرند و از فرصت کوتاه عمر استفاده کنند تا بتوانند دست پر به سمت آخرت سفر کنند. خداوند در آیات سوره عصر می فرماید که دنیا همانند عصر زندگی بشر است؛ در یک فرصت کوتاه شب در می آید و عمر پایان می یابد. هر کسی در این عصر زندگی چنان فشرده می شود که عصاره او در می آید و مشخص می شود که تا چه اندازه ساختار خوب و خیری دارد یا بد و شری؛ زیرا سنت ابتلاء و امتحان چنان انسان ها را در بر می گیرد که هر کسی بارها و بارها در لحظات زندگی به شکلی در فتنه و بلا قرار می گیرند.(عنکبوت، آیه ۲؛ بقره، آیه ۱۵۵؛ محمد، آیه ۳۱؛ انفال، آیه ۳۷ و آیات دیگر)
خداوند درباره نسبت دنیا و آخرت می فرماید: یَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَهَ هِیَ دَارُ الْقَرَارِ؛ اى قوم من، این زندگى دنیا تنها کالایى ناچیز است، و در حقیقت، آن آخرت است که سراى پایدار است.(غافر، آیه ۳۹)
امیرمومنان علی(ع) می فرماید: و اعلموا للجنه عملها: فان الدنیا لم تخلق لکم دار مقام، بل خلقت لکم مجازا لتزودوا منها الاعمال الى دار القرار. فکونوا منها على اوفاز و قربوا الظهور للزیال؛ به کارى که در خور بهشت است روى آرید که دنیا را نیافریده اند تا جاودان در آن به سر برید، بلکه آفریده اندش تا زود از آن بگذرید و از کردار نیک براى خانه ى همیشگى توشه فراهم آورید. پس در این جهان شتابان به کار پردازید و کردارى نیک را چون مرکبان راهوار براى رفتن آماده سازید. ( نهج البلاغه، خطبه ۱۳۲)
پس کسانی که دنیاطلبی پیشه می کنند در حقیقت حقیقت دنیا را نشناخته و خواسته اند این جا را ایستگاه آخر قرار دهند؛ زیرا یا اعتقادی به آخرت ندارند یا آن که گرفتار غفلت شده و وسوسه های نفسانی و شیطانی آنان را سرگرم دنیا کرده است. خداوند در آیاتی از قرآن می فرماید که عدم شناخت صحیح از دنیا، موجب دنیاطلبى است؛(یونس، آیه ۲۴) چنان که برخی گمان می کنند که می توان دنیا و آخرت را با هم جمع کرد؛ البته جمعی که هر دو را اصیل قرار دهد؛ در حالی که چنین جمعی شدنی نیست؛ زیرا یکی مقدمه برای دیگری است و باید دنیا و حسنات آن را مقدمه حسنات پایدار اخروی قرار داد نه آن که دنیا را در کنار آخرت اصیل شمرد.(قیامت، آیات ۲۰ و ۲۱؛ انسان، آیه ۲۷)
اصولا کسی که خود را سرگرم دنیا کرده باشد از آخرت و نیز یاد خدا غافل خواهد شد(نجم، آیه ۲۹) از همین روست که حتی مسلمانان نیز گرفتار چنین توهم و بلایی می شوند و خود را سرگرم دنیا کرده و از خدا و آخرت غافل می شوند.(انفال، آیه ۶۷) به سبب همین مساله و مشکل است که آیات بسیاری مردم از گرفتار شدن به وسوسه های دنیا و زینت های آن باز داشته است(کهف، آیه ۲۸؛ اعلی، آیات ۱۶ تا ۱۹)
پس کسی که سرگرم دنیا شده و آن را قرارگاه نهایی و ایستگاه پایانی بداند و از قطار زندگی پیاده شود، چون کفار(ابراهیم، آیات ۲ و ۳) و یا ناسپاسان و کفرکنندگان(انسان، آیات ۲۴ و ۲۷) به زور سوار بر قطار مرگ می کنند و آنان را به سوی آخرت سوق می دهند، در حالی که هیچ توشه آخرت برنداشته و دست خالی و سبک وزن وارد آخرت و قیامت می شود.(سجده، آیه ۲۰؛ اعراف، آیه ۹؛ مومنون، آیه ۱۰۳)
آثار دنیا طلبی
کسانی که دنیا طلب می شوند، به دلیل آن که یا آخرتی را قبول ندارند یا آن که سرگرم دنیا شده و زینت های آن ایشان را از آخرت غافل می کند. هر دو گروه به سبب دنیا طلبی زیانهایی می بینند که در آیات قرآنی به آن اشاره شده است. از جمله این آثار در حوزه عمل باطنی و جوانحی می توان به ارتداد و گرایش به کفر (نحل، آیات ۱۰۶ و ۱۰۷) ، اعراض و فراموش کردن آخرت(قیامت، آیات ۲۰ و ۲۱)، اعراض از اسلام و گرایش به کفر(هود، آیات ۱۴ و ۱۵)، محرومیت از شناخت حقاق(نحل، آیات ۱۰۷ و ۱۰۸؛ یونس، آیه ۲۴)، محرومیت از هدایت الهی(همان) و مانند آن ها اشاره کرد.
هم چنین در حوزه رفتار و عمل جوارحی می توان به آثاری چون نزاع و اختلاف(آل عمران، آیه ۱۵۲)، اشاعه فحشا و فساد جنسى در جامعه(نور، آیه ۳۳)، بی اعتنایی به فقیران و بریدن از مؤمنان تهیدست و بى اعتنایى به آنان و توجّه به رفاه مندان(کهف، آیه ۲۸)، تبعیض در تعالیم و احکام دین(بقره، آیات ۸۵ و ۸۶)، خودنمایى و تجمّل گرایى و نیز برانگیخته شدن خوى دنیاطلبى افراد دنیاطلب(قصص، آیه ۷۹)، ترک جهاد و مقابله با ظلم و کفر(توبه، آیه ۳۸)، شتابزدگى و نداشتن دوراندیشى(اسراء، آیه ۱۸؛ قیامت، آیه ۲۰)، هواپرستی(اعراف، آیه ۱۷۶)، گناه(انسان،آیات ۲۴ و ۲۷)، قتل(بقره، آیات ۸۵ و ۸۶)، محرومیت از تزکیه نفس(اعلی، آیات ۱۴ و ۱۶ ) و مانند آن ها اشاره کرد.
البته باید توجه داشت که آثار دنیا طلبی شامل آثار مادی و معنوی دنیوی و نیز آثار اخروی نیز است. خسران و زیان در آخرت(نحل، آیات ۱۰۷ و ۱۰۹)، خشم خدا(همان)، محرومیت از تقرب به خد(اعراف، آیات ۱۷۵ و ۱۷۶) و دوزخ و مانند آن از جمله دیگر آثار دنیا طلبی خواهد بود.
کیفر و مجازات دنیا طلبان
البته پیش از این برخی از آثار دنیا طلبی بیان شد که خود به معنا و مفهوم مجازات و کیفر آنان است؛ اما برای تاکید بیش تر برخی از مهم ترین کیفرها و مجازات ایشان در این جا بیان می شود.
دنیا طلبان که شامل کافران(یونس، آیه ۷)، غافلان(همان)، متخلفان(آل عمران، آیه ۱۵۲)، طغیان گران(نازعات، آیات ۳۷ و ۳۸)، گناهکاران(انسان، آیات ۲۴ و۲۷)، مشرکان (همان) ، منافقان(احزاب، آیات ۱۲ و ۱۶) و مانند آن ها می شود، در دنیا و آخرت گرفتار انواع و اقسام بلایا و عذاب ها می شوند.
از جمله مهم ترین کیفرها و مجازات اخروی آنان می توان به گرفتاری در دوزخ (اسراء، آیه ۱۸)، گرفتار شدن به آتش آن(یونس،آیات ۷ و ۸)، انواع و اقسام عذاب های اخروی(نحل، آیات ۱۰۶ و۱۰۷ و آیات دیگر)، محرومیت از امدادهای الهی(بقره، آیه ۸۶ و مانند آن اشاره کرد.
موانع دنیا طلبی
همان طوری که عدم شناخت حقایق هستی از جمله عدم شناخت و باور به قیامت و یا اصالت بخشی به دنیا در کنار آخرت موجب می شود که انسان گرفتار دنیاطلبی شود، برخی از امور به عنوان مانع از این امر می شود.
خداوند ایمان به را یک مانع جدی در سر راه دنیا طلبی بر می شمارد(قصص، ایات ۷۹ و۸۰) چنان که تعقّل و تفکّر و درک برترى آخرت بر دنیا، مانع دنیاطلبى است(انعام، آیه ۳۲؛ اعراف، آیه ۱۶۹؛ قصص، آیه ۶۰) در حقیقت خرد و اندیشه درباره برترى آخرت و ناپایدارى نعمتهاى زودگذر دنیا، مانع از دنیاطلبى است که در آیات دیگر قرآنی از جمله ۲۴ سوره یونس به آن توجه داده شده است.
تقوا(اعراف، آیه ۱۶۹)، صبر(قصص، ایات ۷۹ . ۸۰)، علم و دانش(همان)، عمل صالح(همان)، کتب آسمانی و تعالیم و آموزه های وحیانی آن(اعراف، آیه ۱۶۹) مهم ترین موانع در سر راه دنیا طلبی افراد است که خداوند در این آیات به آن ها توجه داده است.
به هر حال، دنیا مکانی برای ماندن و یا ایستگاه آخر نیست بلکه ایستگاه میانی است که انسان می بایست ره توشه آخرت برگیرد. پس ماندن و خانه سازی کردن در آن بی عقلی است؛ زیرا فرصت عمر به سرعت از دست می رود و اگر به درستی از این فرصت کوتاه برای برداشتن توشه استفاده نشود گرفتار خسران و زیان ابدی خواهیم شد.
خلیل منصوری
منبع: سماموس