شبهه
با توجه به آیهی ۷ سوره محمد، که می فرماید«ای كسانی كه ایمان آوردهاید، اگر خدا را یاری نمایید، خدا هم شما را یاری میكند و قدمهای شما را استوار میدارد.» آیا خداوند محتاج یاری است؟
پاسخ شبهه
در بررسی این آیه و بیان اشكال مرتبط با آن، توجه به این نكات ضروری لازم است:
الف) هدف خلقت: هدف از خلقت، تكامل انسان و رسیدن او به سعادت و خوشبختی حقیقی میباشد. در واقع این جهان آفریده شده تا انسان با تلاش و كوشش خود به مقام رفیع انسانیت برسد، در قرآن از چنین انسانی با عنوان «خلیفة الله» یاد شده است.
ﭘس: هدف خلقت در خود مخلوقات نهفته است.(۱)
ابر و باد و مه و خورشید و فلك در كارند تا تو نانی به كف آری و به غفلت نخوری
همه از بهر تو سر گشته و فرمان بردار شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبری
ب) بینیازی خداوند: خداوند از آفرینش عالم و جانداران، هیچ نفعی را برای خود اختصاص نداده است، چرا كه او نیازمند كسب كمال از طریق مخلوقات خودش نیست. اگر غیر از این بود، و او به واسطهی آفریدهها به مقام منزلتی نایل میگشت، جایگاه خداوندی از او سلب میشد.
ﭘس: خدایی كه نیازمند به تكامل باشد، خدا نیست.(۲)
ج) منظور از «یاری كردن» در این آیه با توجه به این اصل، كه خدا هیچ نیازی به تكامل ندارد و محتاج یاری كسی نیست، ﭘس منظور از «یاری كردن» در این آیهی شریفه چیست؟
در واقع منظور از یاری خداوند در این آیه، یاری رساندن به دین خدا،كمك به اجرای احكام و دستورات الهی در بین انسانها و مخلوقات میباشد. هر كسی باید به اندازه توان خود و به هر شكل ممكن، زمینه را برای پیاده شدن دستورات الهی هموار و آماده سازد. برای مثال می توان به جهاد در راه خدا، تحصیل دین و تبلیغ معارف دینی اشاره كرد.
ﭘس: در ارتباط با ﭘاداش این عملی خداوند در قرآن میفرماید: هر كس با چنین نیتی (یاری رساندن به دین)، اقدام كند، خداوند هم از دستش گرفته و او را در رسیدن به هدفی عالی یاری كرده و برایش توفیق عطاء می فرماید.(۳)
د) كمك رساندن به دین، وسیله ای برای تكامل خود در اصل یاری كردن دین خدا و كمك برای پیاده شدن احكام و دستورات الهی، وسیلهای برای تكامل خود انسان بهشمار میرود، یعنی خداوند نیازی ندارد تا به یاری انسانهای دیندار و مؤمن دستوراتش را در زمین پیاده كند، زیرا با پیاده نشدن احكام الهی، كوچكترین نقصی در ذات خداوند پیدا نمیشود، همانطوركه اگر تمام اهل زمین مؤمن شوند هیچ سودی برای خداوند نخواهد داشت.
ﭘس: خدا دنیا را خلق كرد و در آن احكامی را فقط و فقط برای تكامل انسان تبیین كرد. حال این خود انسان است كه مسولیت پیشبرد دین الهی را بر دوش دارد و با توسعهی آن، حقیقت انسانیاش پیشرفت خواهد كرد.(۴)
مسئله: خداوند چرا با تعبیری صریح این آموزه را بیان نفرموده است؟سوالی برجای مانده از بررسی این آیه این است كه:
اگر منظور اصلی خداوند از «یاری كردن» در این آیه، كمك رساندن به دین اسلام و اجرای احكام و دستورات الهی است و این كار انسان را به سوی كمال ﭘیش میبرد، ﭘس چرا خداوند این مطلب را با صراحت بیان نفرموده است تا ایجاد شبهه نكند؟
جواب: خداوند خواسته با این بیان بفهماند كه این گونه كمك رساندن به دین، از جایگاه ارزشی مهم و بالایی همانند یاری كردن خدوند برخوردار است. در واقع چنین بیانی در قرآن، بهمنظور تشویق و ترغیب مؤمنین برای جهاد و تلاش در راه اعلای كلمهی حقّ میباشد تا سختی ها را ﭘذیرفته و از مشكلات نهراسند.(۵)
همچنین در این باره خداوند در جای دیگری از قرآن میفرماید:
«ای كسانی كه ایمان آوردهاید با كسانی از كفار پیكار كنید كه به شما نزدیكترند و حتما باید در شما شدت و صلابت (در عمل) بیابند، و بدانید كه خداوند با پرهیزگاران است.»(۶)
در این آیه نیز خداوند نیاز خود را برای درخواست قتل كفار، از دیگران اعلان نمیدارد و (همانطور كه ﭘیشترگفته شد) خداوند هیچ نیازی به كشتن و یا زنده نگهداشتن كسی ندارد، بلكه خداوند از مؤمنین میخواهدكه بهوسیلهی نبرد با كفار، به یاری و نصرت دین ﺑﭘردازند كه بازگشت اینچنین یاری رساندن به دین نیز، به نصرت، تكامل و رشد خود انسان منتهی می شود.
نتیجه:آیهی ۷ سورهی محمد (صلیالله علیهوآله)، در مقام تشویق و ترغیب مؤمنین، برای جهاد و تلاش در راه خدا و اجرای احكام الهی در روی زمین بیان شده است، كه خداوند برای تبیین اهمیت این موضوع، از یاری كردن دین و پیاده شدن احكام، به یاری كردن خودش تعبیر نموده است و از آنجاكه خداوند برای اجرای دین به یاری كسی نیازمند نیست، آثار و نتایج این عمل یعنی یاری دین، به رشد و تكامل خود انسان منتهی میشود.
پی نوشتها
۱. شهید مطهری، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، چاپ دوم، پائیز۷۴، ج۴، ص ۶۹۱ الی ۶۹۳.
۲. مجموعه آثار، همان، ج۴، ص ۶۹۰ و ۶۹۱.
۳. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق، ج۱۸، ص ۲۲۹.
۴. مجموعه آثار، همان، ج۴، ص ۶۹۰ و ۶۹۱.
۵. تفسیر المیزان، همان، ج۱۸، ص ۲۲۹، و مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران چاپ اول، ۱۳۷۴ش، ج۲۱، ص ۴۲۵.
۶. توبه : ۱۲۳.