حیای پیامبر اکرم (ص):
درونمایه جلسات و نُقل جلسات محافل، گاهی بیان کاستی ها، زشتی ها و عیوب دیگران است و به استناد از این و آن سپری می شود و حریم ها مراعات نمی گردد. به روایت امیرالمؤمنین (ع) مجلس پیامبر (ص) مجلس بردباری، شرم و حیا، صدق و امانت بود، سرو صدا و فریاد در آن مجلس شنیده نمی شد، حرمت افراد مورد هتک قرار نمی گرفت و در پی لغزش دیگران و عیب جویی از آنان نبودند، همه اهل پیوند و صفاو ارتباط بر محور تقوا بودند، بزرگان و سالخوردگان مورد تکریم و احترام قرار می گرفتند، به خرد سالان، ترحم و شفقت می شد و افراد نیازمند و مراجعانی را که کار داشتند، مراعات می کردند و پناهگاه و مأمنی برای غریبان بودند. بدیهی است که چنین مجلسی، زمینه ساز تربیت روحی و ادب اجتماعی است.(۲۶)
امیرالمؤمنین علی (ع) به مردی از قبیله سعد فرمود: (... صبح یکی از روزها رسول خدا (ص) به سراغ من و فاطمه (س) آمد و ما هنوز در بستر خواب بودیم، فرمود: سلام بر شما. ما در آن شرایط حیا کرده، جواب ندادیم. بار دیگر فرمود: سلام بر شما باز جواب ندادیم بار سوم فرمود: سلام بر شما، ما ترسیدیم که اگر جواب نگوئیم آن حضرت باز گردد، زیرا عادت حضرتش چنین بود که سه بار سلام می کرد، اگر جواب می شنید داخل می شد وگرنه باز می گشت. پس گفتیم: و سلام بر شما ای رسول خدا (ص) بفرمائید، و حضرت داخل شد...).(۲۷)
با توجه به این که پیامبر اکرم (ص) مصداق حیا و مکارم عالی اخلاقی بودند، از ظلم ها و ستم ها و جسارت ها و بی ادبی هایی که مشرکان در حق حضرت روا داشتند، با بزرگواری تمام آنان را عفو و مورد بخشش قرار دادند. از جمله در جریان فتح مکه با نهایت بزرگ منشی، مشرکان را مورد عفو قرار داد و فرمود: (پس هم اکنون به شما چنان می گویم که برادرم یوسف گفت: امروز سرزنش بر شما نیست ... و سپس فرمود (فاذهبوا فانتم الطلقاء) بروید که شما آزادشدگانید).(۲۸)
شایان ذکر است که این برخورد عالی پیامبر (ص) زمینه را برای گرایش مشرکان به سمت اسلام مهیا نمود.
در خصوص حیای زیبای پیامبر (ص) آمده است، جابر گوید: هرگز نشد کسی از حضرت چیزی بخواهد و ایشان نه بگوید. ابن عتیبه گوید: اگر چیزی حاضر نداشت وعده آن را می داد. رسول خدا (ص) فرمود: (هر که از ما چیزی بخواهد اگر آن را داشته باشیم از وی دریغ نمی کنیم).(۲۹)
*حیای حضرت زهرا (سلام الله علیها):
امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود نابینایی اجازه خواست و بر فاطمه وارد شد. فاطمه خود را پنهان کرد و رسول خدا (ص) به فاطمه فرمود: از چه رو در حجاب رفتی و حال آن که این مرد نابینا تو را نمی بیند؟ عرض کرد: اگر او مرا نمی بیند من او را می بینم و او می بوید. سپس پیامبر (ص) فرمود گواهی می دهم که تو پاره تنی منی.(۳۰) حضرت زهرا (س) سمبل و نمونه یک همسر شایسته و یک همتای بایسته و یک شریک زندگی برازنده و یک همراه و همراز آزاده و بزرگ در راه تقرب به خدا و طالب خشنودی او بود و در این راه از هیچ مهر و ایثار دریغ نمی ورزید و دیگران را بر خود مقدم می داشت و با سختی های زندگی دلیرانه رو به رو می گردید تا گرد و غبار اندوه و رنج زندگی بر دل مصفای همتای زندگی اش امیرالمؤمنان و فرزندان ارجمندش ننشیند. در جواب امیرالمؤمنان که پرسید: فاطمه جان، چرا نگفتی چیزی در خانه نیست تا فراهم آورم؟ گفت: علی جان من از پروردگارم حیا می کنم که چیزی را که تو بر فراهم آوردن آن توان نداری، آن را از تو بخواهم و فراهم آوردن آن را از شما درخواست کنم)(۳۱) در خصوص حیا و عفاف والای حضرت زهرا (سلام الله علیها) آمده است: (هنگامی که ایشان در آستانه شهادت بود، دوست نداشت بعد از مرگ جسمش را در منظر دیگران قرار دهند و از این که جنازه او را روی پاره تخته ای قرار دهند ناراحت بود و این ناراحتی را برای اسماء دوست و پرستارش گفت، اسماء به حضرت فاطمه (س) عرض کرد: زمانی که در حبشه بودم، دیدم آنان برای این منظور چیزی می ساختند، اگر خواستید برای شما بسازم؟ حضرت فرمود آری، آنگاه اسماء تختی طلبید و آن را واژگون کرد و سپس شاخه های خرما طلبید و بر پایه های آن بست و جامه بر آن افکند و گفت: آن ها را این طور دیدم که تابوت می ساختند. فاطمه (س) فرمود: مانند این برای من بساز، که مرا بپوشاند، خداوند تو را از آتش حفظ کند.(۳۲)
حیا در زندگی خانوادگی:
وجود مقدس پیامبر (ص) می فرماید: (همانا من برای اتمام مکارم اخلاقی مبعوث شدم) بدیهی است که یکی از مهم ترین مکارم اخلاقی پایبندی به صفت حیا و شرم است. این صفت به طرق مختلف در زندگی انسان بروز می یابد و انسان بایستی بر اساس (حیا) در ابعاد مختلف زندگی، رفتارهای اجتماعی و خانوادگی خود را تنظیم نماید.
یکی از مهم ترین کانون های ارزشمند، کانون خانواده است. اگر بخواهیم این کانون در راستای رضا و خوشنودی الهی و دستورات او انجام گیرد، لزوماً بایستی حیا را در آن کانون رعایت کنیم. مسائلی از قبیل روابط جنسی میان پدر و مادر در کانون خانواده بایستی در زمان های معینی و در یک خلوتگاه خاص صورت پذیرد و فرزندان به هیچ وجه به خلوتگاه آنان وارد نشوند و از روابط زوجین مطلع نگردند. در کلام مقدس الهی در آیه ۵۸ سوره نور به این مسئله اشاره شده است که بدون اجازه به خلوتگاه وارد نشوید. فرزندان بالغ در خانواده نیز موظفند در هر وقت بدون اجازه در اطاقی که دو همسر قرار دارند، وارد نشوند، حتی کودکان نابالغ که مرتباً نزد پدر و مادر هستند، نیز آموزش داده شوند که لااقل درسه وقت (قبل از نماز صبح و بعد از نماز عشاء و هنگام ظهر که پدران و مادران به استراحت می پردازند) بدون اجازه وارد نشوند. بر خلاف آن چه بعضی از ساده اندیشان فکر می کنند که کودکان سر از این مسائل در نمی آورند، ثابت شده است که کودکان (تا چه رسد به بزرگسالان) روی این مسئله فوق العاده حساسیت دارند و گاه می شود سهل انگاری پدران و مادران و برخورد کودکان به منظره هائی که نمی بایست آن را ببینند، سرچشمه ی انحرافات اخلاقی و گاه بیماری های روانی شده.(۳۳)
لذا به پدران و مادران توصیه شده که این مسئله را جدی بگیرند، و فرزندان خود را عادت به گرفتن اجازه ورود بدهند، و همچنین از کارهای دیگری که سبب تحریک فرزندان می گردد از جمله خوابیدن زن و مرد در اطاقی که بچه های ممیز می خوابند تا آن جا که امکان دارد پرهیز کنند و بدانند این امور از نظر تربیتی فوق العاده در سرنوشت آن ها مؤثر است.
پیامبر (ص) در حدیثی فرمود: (مبادا در حالی که کودکی در گهواره به شما می نگرد آمیزش جنسی نکنید).(۳۴) شایان ذکر است که صفت شرم و حیا و رعایت آن خصوصاً در کانون خانواده، از جانب پدر و مادر و همچنین به فرزندان توصیه شده است تا جایی که در حدیثی از وجود مطهررسول خدا (ص) آمده است: (پسر از پسر، پسراز دختر، و دختر از دختر، وقتی به ده سالگی رسیدند، حتماً باید خوابگاهشان از هم جدا شوند).(۳۵)
در خصوص بوسیدن، وجود منّور رسول الله (ص) فرمود: (دختربچه شش ساله را، پسربچه نبوسد و همچنین زن ها ازبوسیدن پسربچه ای که سنش از هفت سالگی تجاوز کرده است، خودداری کنند).(۳۶)
امیرالمؤمنین علی (ع) نیز می فرماید: (وقتی دختربچه، شش ساله شد مرد نامحرم حق ندارد او را ببوسد و همچنین نمی تواند او را در آغوش بگیرد).(۳۷)
امام صادق (ع) نیز یادآور می شوند که: (وقتی دختربچه به سن شش سالگی رسید برای تو شایسته نیست او را ببوسی).(۳۸)
امام محمد باقر (ع) در خصوص خواب فرزندان فرمود: (بایستی بستر خواب پسربچه ده ساله را از زن ها جدا کنید).(۳۹)
و همچنین فرمود: (بپرهیز از روابط جنسی در جایی که کودک ممیزی تو را می بیند و رفتارت را آنچنان درک می کند که قادر است به خوبی برای دیگران توصیف و تشریح نماید).(۴۰)
امام صادق (ع) نیز فرمود: (موقعی که در اتاق، کودکی حضور دارد، مرد با همسر خود نیامیزند، زیرا این عمل، طفل را به راه بی عفتی و زناکاری سوق می دهد).(۴۱)
در تحقیقی که براساس چهارصد نامه ارسالی از نوجوانان و جوانان به رادیو (به عنوان برنامه آینده سازان) به عمل آمده است، در موارد متعددی نوجوانان و جوانان، علت اصلی خودارضائی را در جریان قرار گرفتن مسائل خاص والدین یا مشاهده این عمل ذکر کرده اند، به گونه ای که ضربات جبران ناپذیری بر سلامت روانی و اخلاقی آن ها از این طریق وارد شده است).(۴۲)
نوجوانی از تهران بدون ذکر سن و مقطع تحصیلی خود نوشته است: (دختری شاد و شاگردی ممتاز بودم، اما با رسیدن سنین بلوغ بدبختی های من آغاز شد ...(در این قسمت از نامه او به نحوه اطلاع یافتن از آمیزش پدر و مادر خود اشاره می کند که در اثر بی مبالاتی و بی احتیاطی آنان در این امر صورت گرفته بود و این عمل آنان، فشار روحی و روانی شدیدی به او وارد ساخت و سپس ادامه می دهد که ... به مرور زمان تاب و تحمل خود را از دست داده بودم و به طور کلی حالم دگرگون شده بود. احساس می کردم که تمایلات خفته ای در من بیدار شده است که نمی توانستم با کوشش فراوانی که در قبال آن انجام می دادم، جلوی آن ها را بگیرم و همین مسئله باعث شده که من مبتلا به (خودارضایی) شوم و بعدها بر اثر این عمل زشت به بیماری های گوناگون مبتلا شدم که نمی دانستم اثرات آن خودارضائی می باشد. اما بعدها با پی بردن به اثرات شوم آن و این که این عمل از گناهان کبیره است آن را ترک کردم و در مقابل خداوند توبه کردم اما هرگز تصور نمی کنم که خداوند مرا ببخشد).
نامه فوق، نمونه ای از موارد متعددی است که به دلیل بی بند و باری والدین و عدم حساسیت نسبت به مسئله بلوغ؛ انحراف خودارضایی را در نوجوان به وجود آورده است. خانواده آسیب زا، از سویی با عدم محافظت اخلاقی از روابط زناشویی بین خود، به احساسات ملتهب و پرقدرت بلوغ دامن می زنند و آن ها را بر حسب تحریک غریزه جنسی، به خودارضایی و سایر انحرافات سوق می دهند و از سوی دیگر با عدم رعایت وظایف اخلاقی و الهی خود، در قبال فرزندان، به رابطه معیوب و نامطلوب شکل می دهند.(۴۳)
با توجه به آنچه در خصوص حیا در زندگی خانوادگی ارائه شد، مسائلی در ذهن متبادر می گردد که به شرح ذیل است:
۱- پدر و مادر در کانون خانواده، نقش بسیار سرنوشت سازی دارند که اگر به درستی به وظایف الهی و شرعی خود عمل نمایند، می توانند موجبات رشد و اعتلای خانواده را مهیا نمایند و اگر خدای ناکرده از وظایف الهی و شرعی غفلت نمایند موجبات تزلزل و سستی ارکان خانواده را فراهم نموده و قطعاً در پیشگاه خداوند و فرزندانشان مسوولند.
۲- پدر و مادر در کانون خانواده، بایستی مکارم اخلاقی و تربیتی را با توجه به دستورات قرآن و سیره حضرات معصومین (ع) و سخنان ارزنده ی آنان، به فرزندان خود آموزش داده و هر کدام به عنوان یک الگو برای فرزندانشان باشند. بدیهی است رفتارهای غلط و نابجا و دور از ادب پدر و مادر، تأثیرات منفی و ناهنجاری روی فرزندان بجای می گذارد و موجبات بی حیایی آن ها را فراهم می نماید.
۳- عمل به دستورات خداوند و حضرات معصومین (علیهم السلام) به ویژه در راستای مسائل خانواده، از یک سو موجب تحکیم خانواده و مبانی آن و از دوم سو پایبندی به ارزش ها و فزونی حیا و از سوم سو موجب تحکیم جامعه و سلامت آن می گردد. زیرا جامعه تشکیل شده از خانواده های متعدد است، پس سلامت خانواده به سلامت اجتماع کمک بسیاری می نماید.
۴- پدر و مادر باید در خصوص تعلیم و تربیت فرزندان مطابق دستورات الهی و حضرات معصومین (علیهم السلام) عمل نمایند که در این صورت پاداش عظیمی در پیشگاه خداوند متعال دارند. حضرت رسول اعظم (ص) فرمود: (کسی که دختری داشته باشد و او را نیک تربیت نماید و از نظر علم خوب تعلیمش دهد، همانا چنین دختری مانع رسیدن آتش جهنم به والدین خود خواهد بود).(۴۴)
حیای نابجا:
گاهی اوقات مسائلی برای انسان رخ می دهد که ممکن به علت عدم آگاهی و شناخت، نداند که آیا باید حیا پیشه کند یا واقعاً جای حیا کردن نیست. این که کجا صفت حیا ممدوح است نمونه هایی از آن را که در قرآن و فرمایشات حضرات معصومین (علیهم السلام) به آن اشاره شده را در صفحات قبل آوردیم. اما این که در چه مواردی حیا مذموم است و یا به عبارتی حیای منفی چه مواردی هستند، جای تأمل و بررسی است. در مجموع حیا بستگی به اهداف عالیه اخلاقی انسان دارد و رعایت اعتدال در آن عقلانی است یعنی نباید به مرحله ی افراط کشیده شود و نه مرحله ی تفریط ، به طوری که بعضی از اوقات انسان چیزی را عیب می داند که زشت نیست و کمبودی برای آن محسوب نمی گردد و یا خیال می کند که ضعفی دارد اما در واقع ضعف نیست. رسول گرانقدر اسلام (ص) فرمود: (حیا بر دو قسم است: حیای عقل و حیای حمق، حیای عقل علم است و حیای حمق جهل است).(۴۵) در ذیل به نمونه های حیای منفی و نابجا می پردازیم.
الف) حیا در کسب علم: اولین موردی که حیا در آن روا نیست، کسب علم است. اگر لازم شد برای یادگیری مطلبی از کسی سؤال بپرسید، دیگر حیا معنایی ندارد چرا که حیا در کسب علم محرومیت به دنبال می آورد.
ذکر مثال: گاهی لازم است، انسان برای بیان حرف حقی از مثالی در سطح پائین استفاده کند که برای همه ملموس باشد، اما حیا می کند و آن را دون شأن خود می داند. مثال رکیک و زشت نیست، اما در سطح مردم کوچه و بازار است این هم حیای حمق است.
*۱) اقرار به جهل: مورد دیگری که از حیا نسبت به آن نهی شده، مربوط به اساتید، معلمان و روحانیون است که اگر چیزی را نمی دانستند، قاطعانه بگویند (نمی دانم) و از گفتن این کلمه شوم نکنند
*۲) مشورت: آگاهی انسان در کاری که می خواهد انجام دهد، دچار شبهه یا مشکلاتی می گردد ولی به خاطر آن که دیگران او را بی عرضه و نالایق نخوانند، حیا می کند مشکش را با کسی در میان بگذارد و چه بسا این امر باعث خسارت و مشکلات بزرگتری می گردد.
*۳) خطابه: انسان گاهی برای ارشاد یا دفاع از حق یا تبیین مطلبی باید در جمعی سخنرانی کند و چه بسا با عکس العمل های مختلفی در جمع روبه رو شود که اینجا باید با تسلط سخن بگوید و از این که در حضور جمعی سخن می گوید حیا نکند.
*۴) مخالفت با رسم غلط: گاهی آداب و رسوم غلطی در جامعه جا افتاده است که خلاف حکم خداست و اینجا انسان باید با آن آداب مخالفت کند و این که بگوید حیا کردم و مجبور شدم این آداب غلط را بپذیرم، پذیرفته نیست.
*۵) صدقه دادن: بعضی به خاطر آن که پول اندکی دارند از صدقه دادن حیا می کنند. در روایات چنین حیایی هم نفی شده است. در روایتی از امیرالمؤمنین علی (ع) می خوانیم (که از بخشش کم شرم نکن، چرا که محروم کردن سائل کمتر از آن خواهد بود).
*۶) کار خیر: مورد دیگری که حیا کردن در آن ممنوع است حیا در انجام دادن عمل خیر است. روایت زیبایی است که هم از امیرالمؤمنین و هم از امام زین العابدین (علیه السلام) نقل شده که فرمودند: (مومن عمل خیر را از روی ریا انجام نمی دهد و به خاطر حیا آن را ترک نمی کند).
*۷) اشتغال های معمولی: مورد بعدی که حیا نسبت به آن نکوهش شده است، در مورد کارهایی است که به غلط و از روی تکبر آن را دون شأن خود می دانیم. مثلاً یک پزشک بر خود عار می بیند که در یک روستا در مناطق دور افتاده به طبابت بپردازد. امیرالمؤمنین علی (ع) می فرمایند: (حیای بی مورد، مانع رزق می شود).
*۸) همنشینی با مستضعفان: برخی در شأن خود نمی بینند با انسان های محروم هم صحبت شوند و از این کار حیا می کنند. (که این همان حیای حمق و نشأت گرفته از کبر و غرور است).
*۹) ساده زیستی: مردان الهی از پوشیدن لباس های ساده و معمولی شرم نمی کردند.
*۱۰) خدمت به میهمان: آدمی هر چند هم منزلتش بالا باشد، نباید نسبت به خدمت کردن به میهمان خود حیا کند. امام علی (ع) می فرمایند: (در سه چیز نباید حیا کرد، اول خدمت به میهمان).
*۱۱) احترام به پدر و مادر و معلم: انسان نباید به خاطر این که بزرگ شده و به جایی رسیده و از نظر علمی و اجتماعی، وزانتی پیدا کرده، از احترام گذاشتن به پدر و معلم حیا کند. امیرالمؤمنین علی (ع) یکی دیگر از موارد که نباید از آن حیا کرد را برخاستن پیش پای پدر و معلم می دانند.
*۱۲) دفاع از حق: گاهی انسان حقی دارد و به آن هم نیازمند است، ولی کم روئی او، نه گذشت و ایثار، باعث می شود حق خود را مطالبه نکند. این باز از مواردی که نباید حیا کرد.
*۱۳) درخواست از خدا و اولیایش: از دیگر جاهایی که حیا جایز نیست، درخواست از خداوند و واسطه های فیض یعنی معصومین (علیهم السلام) است. انسان در درخواست از همنوعان خودش باید حیا را رعایت کند اما در مورد منابع فیض و رحمت دیگر حیا جایگاهی ندارد. (۴۶)
دستاوردهای حیا:
در حدیثی از وجود مقدس رسول خدا (ص) آمده است که دستاوردهای حیا: (نرمخویی، مهربانی، خدا را ناظر دیدن در نهان و عیان، سلامت (روحی و جسمی)، دوری کردن از بدی، خویش رویی، بخشندگی، پیروزی و خوشنامی در میان مردم، این ها فوایدی است که خردمندان از حیا می برند، پس خوشا به حال کسی که اندرز خدا را بپذیرد و از رسواگری او بیم می کند).(۴۷)
بهترین حیاها:
۱-حیا از وجود خداوند:
اگر انسان عظمت خداوند را درک کند و توجه به حضور او داشته باشد و یا به عبارتی او را حاضر و ناظر اعمال خود بداند، از کارهای زشت و از گناهانش بیشتر خجالت می کشد و این یکی از بالاترین نوع استغفار است. استغفار از روی حیا یکی از بهترین انواع استغفارهاست و لذا بهترین حیا، حیا از خداست. در حدیث قدسی آمده است که: (ای فرزند آدم، هیچ روز جدیدی نیست مگر این که از ناحیه من روزی جدیدی به تو می رسد و هیچ شبی نیست مگر این که ملائکه من عمل قبیحی از ناحیه تو به من گزارش می کنند، رزق مرا می خوری و نافرمانی مرا می کنی و هر وقت مرا بخوانی درخواست تو را اجابت می کنم. خیر من به سوی تو سرازیر است و حال آن که شر تو به سوی من بالا می آید. چه خوب مولائی هستم من، و چه بد، بنده ای هستی تو. هرگاه از من خواسته ای داشتی به تو عطا کردم و بدی های تو را یکی پس از دیگری می پوشانم، من از توخجالت می کشم ولی تو از من حیا نمی کنی).(۴۸)
۲-حیا از ملائکه:
مومن به وجود ملائکه ایمان دارد و به خصوص از ملائکه ای که مُوکل انسان هستند، حیا می کند.
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: (هر کس در خلوت زمینه گناه برایش فراهم گردید و خداوند را مراقب خود بداند و از فرشتگان نگهبان حیا کند، خداوند همه گناهان او را می آمرزد. هرچند به اندازه ی گناهان جن و انس باشد. اصلاً از فلسفه های وجود این ملائکه حیای بندگان از گناه است. حضرت می فرمایند: (بدان که همراه تو فرشته ای گرامی است که بر تو گماشته شده است تا آنچه را انجام می دهی، ثبت کند و بر سری هم که از مردم پنهان می داری، آگاه است، پس شرم کن).(۴۹)
۳-حیا در حضور ائمه اطهار (علیهم السلام):
ما ائمه را شاهد و ناظر بر اعمال می دانیم. آن ها شاهدان و گواهان دنیای فانی هستند و کسی که متوجه باشد در هر حال در حضور ائمه است، دیگر از هر گونه گناه و خطا و کم کاری و ترک وظیفه حیا می کند. در روایت داریم آن گاه که فرشتگان بخواهند عملی را به سوی خداوند بالا ببرند، نخست بر امام زمان (عج) عرضه می کنند و سپس بر تک تک ائمه اطهار تا این که بر رسول خدا (ص) عرضه می شود و پس از آن بر خدا عرضه می گردد.(۵۰)
نتیجه:
با توجه به آنچه پیرامون بحث حیا گفته آمد، ارزش والای آن پدیدار گردید. در واقع توجه به صفت زیبای حیا که از آن تعبیر به لباس اسلام شده است، زمینه ی اعتلا و معرفت و تقرب یافتن به محضر حق که کمال شایسته ی انسان است را برای او هموار می نماید. حیا به عنوان یک دستور الهی است و تأکید بسیاری در فرمایشات حضرات معصومین (علیهم السلام) در خصوص آن شده، پس بایستی ابتدا در نهاد خانواده و سپس اجتماع فرهنگ سازی شود تا از آثار ارزشمند آن همچون، روابط سالم اجتماعی، دینداری و پایبندی به حدود الهی، حجاب و پوشش صحیح، کنترل نگاه و زبان، احترام متقابل به یکدیگر، رعایت حقوق انسانی و شهروندی و ... برخوردار شویم. در صورت شکوفائی فرهنگ حیا و استفاده صحیح و بجا و خداپسندانه از آن، گذشته از آن که کانون خانواده را به سعادتمندی و مهرورزی توأم با عواطف شایسته ی انسانی می رسانیم، زمینه ی شکوفائی یک جامعه سالم و پویا و سعادتمند و مترقی و برخوردار از علم و دانش و تعهد و تخصص را مهیا می نمائیم.
منابع
۱- ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱۵، ص ۱۵۲
۲- بحارالانوار، ج ۱۰۴، ص ۳۸
۳- مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۶۶
۴- بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۵۲
۵-الکافی، ج ۵، ص ۱۸۳
۶- ارشادالقلوب، ج ۱، ص ۱۹۳
۷- منتخب میزان الحکمه، ص ۱۷۳
۸- تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۲۸۹
۹- شیخ صدوق، خصال، ج ۱، ص ۳۱
۱۰- مشکاة الانوار، ص ۱۶۶
۱۱-ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص ۴۱۹
۱۲- همان، ص ۴۱۹
۱۳-صحیفه کامل سجادیه، دعای شماره ۲۰، ص ۱۷۳
۱۴-سوره قصص، آیه ۲۵
۱۵-وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۲۲
۱۶-شیخ مفید، امالی، ص ۱۳۱
۱۷-منتخب میزان الحکمه، ص ۱۷۱
۱۸-غررالحکم، ص ۳۶۳
۱۹-بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۵۲
۲۰-الکافی، ج ۲، ص ۷۹
۲۱-سنن النبی، ص ۸۲
۲۲-تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۴۰۰
۲۳-همان، ص ۳۹۹
۲۴-مشکاة الانوار، ص ۱۵۹
۲۵-سوره یوسف، آیات ۳۲ و ۳۳
۲۶-محدثی، سیره اخلاقی پیامبر اعظم (ص)، ص ۴۸
۲۷-سنن النبی، ص ۳۴ و ۳۵
۲۸-تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۴۲۰ و ۴۲۱
۲۹-سنن النبی، ص ۵۱ و ۵۲
۳۰-ریحانة النبی (ترجمه ج ۴۳ بحارالانوار)، ۲۳۵
۳۱-کرمی، سیره و سیمای ریحانه پیامبر (ص)، ص ۳۷۲ به نقل از بحارالانوار
۳۲-ریحانة النبی، ص ۴۹۳ و ۴۹۵
۳۳-تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص ۵۴۴ و ۵۴۵
۳۴-همان منبع، ص ۵۴۶
۳۵-الفقیه، ج ۳، ص ۴۳۶
۳۶-مکارم الاخلاق، ص ۱۱۵
۳۷-وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۲۸
۳۸-همان منبع، ص ۲۸
۳۹-مکارم الاخلاق، ص ۱۱۵
۴۰-وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۲۸
۴۱-همان منبع
۴۲-شرفی، دنیای نوجوان، ص ۱۵۶
۴۳-همان منبع، ص ۱۵۶ و ۱۵۷
۴۴-کنز العمال، ج ۱۶۵، ص ۴۵۲
۴۵-مشکاة الانوار، ص ۲۱۹
۴۶-امیرحسین بانکی پورفرد، حیا، حیای منفی
۴۷-تحف العقول، ص ۳۲
۴۸-امیرحسین بانکی پورفرد، حیا، حیای منفی
۴۹-همان منبع
منبع:كوثر ۳۳