نویسنده: سید حسین حر (استاد دانشگاه آزاد خمینی شهر)
چکیده:
این نوشتار به اهمیت (حیا) و آثار ارزشمند آن می پردازد. آنچه در این مقاله به شرح و توضیح و تبیین آن پرداخته می شود عبارتند از:
*مفهوم حیا
*حیا از منظر قرآن کریم و روایات
*برخی از اسوه های حیا و پاکدامنی
*حیا در زندگی خانوادگی و توصیه های ارزنده به پدران و مادران در خصوص فرهنگ سازی حیا در کانون خانواده
*حیای نابجا و بررسی انواع حیاهای منفی
*دستاوردهای حیا با استناد به فرمایشات نبوی
*بهترین حیاها کدامند؟
کلید واژه ها:
حیا، شرم، پاکدامنی، خانواده، اجتماع، سعادتمندی
مقدمه:
همواره یکی از دغدغه های فکری شخص مسلمان این است که چگونه کرامت توأم با عزّت نفس پیدا کند یا به عبارتی با استفاده از چه راهکارهایی خود را به فضائل اخلاقی متصل و چگونه از زشتی ها و عیوب مختلف دور نماید، و یا با استفاده از چه فاکتورها و اهرم هایی می تواند، روابط فردی و خانوادگی و اجتماعی را توأم با (وزانت) و (وقار) و (اخلاق اسلامی) نمود. بدیهی است که یکی از مهم ترین راه های رسیدن به کرامت و عزت نفس (حیا) است که صفت زیبای الهی و انبیاء و حضرات معصومین (علیهم السلام) و بندگان صالح و شایسته حضرت حق بوده و هست و خواهد بود. انسان های صالح و پیوسته با رفتارهای عملی و اخلاقی خود دیگران را به (رعایت حیا) توصیه می نمودند. در صورت پدیدار شدن صفت زیبای حیا در ارکان مختلف زندگی چه آثار و برکات ارزشمندی به همراه خواهد داشت؟ چگونه می توان در کانون خانواده و اجتماع حیا را حاکم نمود. مجموعه این عوامل و سؤالات مرا واداشت تا به موضوعی تحت عنوان (حیا از منظر قرآن و روایات) بپردازم. به امید آن که مورد رضایت قادر متعال و ساحت مقدس رسول الله (ص) و علاقمندان به خاندان عصمت و طهارت و مکتب علوی قرار گیرد.
مفهوم حیا:
حیا در لغت به معنی (شرم) و (آزرم) آمده است و به عبارتی پرهیز و خودداری از این که دچار بیم ملامت دیگران واقع نشویم. برای تحقق حیا زمینه هائی لازم است که عبارت است از حالت استحیاء و اعتقاد به اموری که حیا از آن ها لازم است. حیا نوری است که گوهر آن سینه ایمان است و معنای آن این است که در برابر هر آنچه با توحید و معرفت ناسازگاری است
خویشتنداری کنی (مصباح الشریعه / ۵۱۰) حیا خوی زیبائی است که موجب رسیدن انسان به نیکی ها و کمالات می شود و حیا رأس مکارم و خوبی هاست و زمینه مطلوبی برای پاکی و جوانمردی است و رابطه تنگاتنگی با ایمان دارد به طوری که اگر ایمان نباشد حیا هم نخواهد بود. (میزان الحکمه، باب حیا، ج ۳)
حیا از منظر قرآن کریم و روایات:
هنگامی که خداوند متعال انسان را آفرید، او را به حال خود رها ننموده و از مکتب انبیاء الهی که نشأت گرفته از سرچشمه ی وحی الهی است بهره مند نمود. در این راستا، پیامبران (صراط مستقیم) و یا به عبارتی راه سعادتمندی و تقرّب به خداوند را به او نشان داده و در این مسیر مشغول هدایتش و پیوسته مقصد نهایی که در یک کلمه (قرب الی الله) است را برایش بازگو می نمودند. علاوه بر مکتب نبوت خداوند بر انسان منت نهاد و مکتب امامت که دنباله رو مکتب انبیاء و پیامبر عظیم الشأن اسلام است، برای هدایت و سعادتمندی او قرار داد. از سوی دیگر علاوه بر هدایت بیرونی، خداوند انسان را به قوای در درون مجهز ساخت، که در صورت
بکارگیری آن و استفاده صحیح از آن، گام مهمی در جهت به کمال رسیدن و سعادتمندی او می باشد. از جمله این قوا و سرمایه ی ارزشمند که ریشه در فطرت آدمی دارد، (حیا و شرم) است.
در قرآن کریم آیات متعددی اشاره به این گوهر ارزشمند و موهبت الهی دارد و خداوند عزیز برای اعتلای شخصیت انسان ها و سلامت و امنیت خانواده و جامعه و رسیدن آنان به کمال دعوت به حیا نموده که پاره ای از آیات شریفه را بر می رسیم.
هنگامی که شیطان آدم و همسرش را وسوسه کرد در قرآن کریم چنین آمده است: (و به این ترتیب، آن ها را فریب (از مقامشان) فرود آورد و هنگامی که از آن درخت چشیدند، اندامشان (عورتشان) بر آن ها آشکار شد و شروع کردند به قراردادن برگ های (درختان) بهشتی بر خود، پروردگارشان آن ها را ندا داد که: (آیا شما را از آن درخت نهی نکردم؟ و نگفتم که شیطان برای شما دشمن آشکاری است ) (اعراف / آیه ۲۲) یکی از آن دو زن که به حالت حیا راه می رفت نزد موسی آمد و گفت: پدرم (شعیب) تو را می خواند تا مزد آب دادنت را بدهد (قصص / آیه ۲۵) (فجاءته احداها تمشی علی استحیاء)
از جمله نتایج و بازتاب های مهم که شرط اول حیا می باشد، این است که انسان می خواهد خود را از زشتیها بپوشاند و عیبهای خود را مخفی نماید و یا به عبارتی از اینکه زشتیهایش آشکار شود، خجالت می کشد و در این صورت حالت (حیا و شرم) در او پدیدار می گردد. البته حالت استحیاء و حیا ورزیدن به کلیه افعال و جوارح انسان مربوط می شود و شامل راه رفتن، سخن گفتن، نگاه کردن، غذا خوردن، خوابیدن و عبادت کردن نیز می گردد.
* اما یکی از مصادیق حیا در کلام مقدس الهی که دستوری برای تمامی انسان هاست (پوشاند شرمگاه) است.
از جمله آموزه هایی که در قرآن کریم مورد تأکید قرار گرفته و از نشانه های امنیت و بقای خانواده و استحکام جامعه و بنیان ارزش ها و هنجارهای اسلامی به حساب آمده مسئله ی (حجاب و پوشش) می باشد. شایان ذکر است مسئله حجاب و پوشش تنها اختصاص به زنان ندارد، بلکه از آن جایی که ساختار وجودی و خلقت زن توأم با ظرافت های ویژه ای است، رعایت آن در مورد بانوان از حساسیت و منزلت و جایگاه رفیعی برخوردار است. در عین حال مردان نیز موظف به رعایت پوشش صحیح اسلامی هستند و این نشانگر حیا و شرم در آن ها از خدا و بندگان خداست.
در این راستا در قرآن کریم چنین آمده است (به مومنان بگو چشم های خود را ( از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، عفاف خود را حفظ کنند، این برای آنان پاکیزه تر است، خداوند از آنچه انجام می دهند آگاه است) (سوره نور / آیه ۳۰)
همچنین می فرماید:
(و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را، چیز آن مقدار که نمایان است، آشکار ننمایند، و اطراف روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند، مگر برای شوهرانشان...) (سوره نور / آیه ۳۱)
اظهار و مراد از زینت زنان، مواضع زینت است، زیرا که اظهار خود زینت از قبیل گوشواره و دست بند حرام نیست، پس مراد از اظهار زینت، اظهار محل آن ها است. (۱)
در خصوص (حیای چشم) رسول الله (ص) فرمودند: (نگاه به نامحرمان، تیری زهرآلود از ناحیه ی شیطان است، هرکس از ترس خدا آن را ترک گوید، خدا به او ایمانی می دهد که شیرینی اش را در دل احساس کند). (۲)
و باز می فرماید: (هرگز زنی با مردی خلوت نکند، جز این که نفر سوم آن ها شیطان خواهد بود).(۳)
امام علی (علیه السلام) در خصوص کنترل نگاه فرمود (حفظ نگاه مایه ی آرامش دل و کاهش حزن و اندوه است)؛(۴)
امام صادق (علیه السلام) در خصوص لباس فرمودند: (جایز نیست زن هنگامی که از منزل خارج می شود، لباس هایش براق و جذاب باشد).(۵)
داشتن حیا و شرم یک حالت روان شناختی است که در فطرت انسان ها بودیعه نهاده شده و رعایت آن برای همه انسان ها زیباست، اما برای زنان، فوق العاده زیباست.
در این راستا نبی مکرم اسلام (ص)فرمود: (همانا داشتن شرم و حیا برای هر کسی نیکو است ولی برای زنان نیکوتر و زیباتر است).(۶)
و نیز فرمودند: (هر دینی مَنشی دارد و مَنش اسلام حیا است).(۷)
و فرمود: (حیا ده جزء دارد که نه جزء آن در زنان است و یک جزء در مردان). (کنز العمال / ۵۷۶۹)
با توجه به کلام مقدس الهی و سخنان حضرات معصومین (علیهم السلام) آشکار نکردن مواضع زینت از سوی زنان، از جمله نشانه های حیا و حفظ عفاف و پاکدامنی و پرهیز از نگاه های آلوده نیز هم به مردان و هم به زنان توصیه شده است.
*از مصادیق و آموزه های قرآنی، حیا در گفتار و زبان است. و یا به عبارتی زبان آینه تمام نمای روحیات انسانی است و نبایستی جز در راه حق و خشنودی خداوند، از آن استفاده نمود. اگر زبان در مسیر نیکی ها و خیرات و حسنات قرار گرفت، موجبات اعتلای شخصیت و خشنودی حضرت حق را به ارمغان می آورد. و اگر از کنترل و مهار انسان خارج شد فجایع و مصیبتها و گناهان بسیاری به همراه خواهد داشت. در این راستا قرآن چنین می فرماید:
(...به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیمار دلان در شما طمع کنند وسخن شایسته بگویید.) (احزاب / آیه ۳۲)
به هنگام سخن گفتن، جدّی و خشک و به طور معمولی سخن بگوئید، نه همچون زنان کم شخصیت که سعی دارند با تعبیرات تحریک کننده که گاه توأم با ادا و اطوار مخصوصی است که افراد شهوت ران را به فکر گناه می افکند سخن بگوئید. شایان ذکر است که غریزه جنسی در حد تعادل و مشروع عین سلامت است، اما گاهی که از این حد بگذرد نوعی بیماری خواهد بود تا آن جا که گاه به سر حد جنون می رسد که از آن تعبیر به (جنون جنسی) می کنند.(۸)
در ارتباط با حیای زبان، روایات زیادی از حضرات معصومین (علیهم السلام) به ما رسیده است از جمله: حارث گفت: از امیرالمومنین (علیه السلام) شنیدم که فرمود: (هیچ چیزی به زندانی شدن طولانی، سزاوارتر از زبان نیست) (۹) هر چه کمتر سخن بگویی کمتر گناه کنی.
از رسول خدا (ص) آمده است و فرمود: (زبانت را نگهدار، که آن برای تو صدقه هست) و فرمود: (بنده ای به حقیقت ایمان نمی رسد مگر این که زبانش را نگهدارد.) (۱۰)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: (نجات مؤمن در نگاهداری زبانش است) (۱۱) و همچنین علی (علیه السلام) فرمود: (هر که زبان خویش را نگه دارد، خداوند عیبش را بپوشاند)(۱۲) امام سجاد (علیه السلام) در خصوص گناهان زبان فرمود: (بارالها به جای آنچه شیطان از آرزو و گمان بد و حسد به دلم می افکند، یاد عظمت و اندیشه در قدرت و چاره سازی بر دشمنت را در جانم قرار ده و هر سخن زشت و بیهوده و دشنام به آبروی کسی یا شهادت نادرست یا غیبت از مؤمنی غایب، یا ناسزاگوئی به کسی که حاضرا ست و مانند آن، که شیطان بر زبان من جاری می کند، تو آن را به حمد و سپاس خود، و افزونی در ثنای خود، و بیان مجد و عظمت خود، و سپاس نعمت خود، و اعتراف به احسان خود و شمارش نعمت هایت بدل فرما.) (۱۳)
*در کلام مقدس الهی در راستای صفت پسندیده حیا حتی در راه رفتن و گام برداشتن به بانوان توصیه می نماید که با وقار راه بروید و به حیای دختر شعیب اشاره می نماید. (ناگهان یکی از آن دو زن به سراغ او (موسی) آمد در حالی که با نهایت حیام گام برمی داشت. گفت پدرم از تو دعوت می کند تا مزد آب دادن (به گوسفندان) را که برای ما انجام دادی به تو بپردازد...)(۱۴) رسول خدا (ص) در ارتباط با ارزش و فضیلت حیا فرمود: (با فضیلت ترین جوانمردی ها حیا است و میوه و ثمره حیا عفت و پاکدامنی است)(۱۵)
امیرالمومنین علی (علیه السلام) خطاب به جوانی از جوانان بصره فرمود: (سه خصلت است که در هر کس باشد دنیا و آخرت برایش صاف و سالم بماند، آن کس که به کار نیک فرمان دهد و خودش نیز بدان گردن نهد، و از کار زشت باز دارد و خودش نیز از آن دست کشد، و بر حدود و دستور خداوند محافظت نماید.)(۱۶)
*در ارتباط با اهمیت حیا و شرم و پرهیز از روابط ناسالم جنسی در کلام مقدس الهی هشدارهای لازم داده شده و یکی از نشانه های بندگان صالح و عفیف را چنین ذکر نموده
(...و زنا نمی کنند، وهر کس چنین کند، مجازات سختی خواهد دید) (سوره فرقان/ آیه ۶۳)
و حتی هنگامی که شرایط ازدواج بنا به دلایلی مانند، نداشتن کسب و کار و یا نداشتن خانه و سایر مسائل مالی و اقتصادی، برای عده ای میسر نیست، توصیه به تقوی و پاکدامنی نموده است. و کسانی که امکانی برای ازدواج نمی یابند، باید پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز گرداند...) (سوره نور / آیه ۳۳)
در این راستا نبی مکرم اسلام (ص) فرمود: (حیا کلید رسیدن به همه خوبیها و مانع زشتکاری هاست)(۱۷) امام علی (علیه السلام) فرمود: (به وسیله عفاف اعمال پاک می شود)(۱۸) امام صادق (علیه السلام) فرمود: (کسی که حیا ندارد ایمان ندارد)(۱۹)
گفتنی است که سه واژه (ایمان)، (حیا)، (عقل) با یکدیگر توأم و در ارتباط هستند و یا به عبارتی انسان هایی که در وجودشان ایمان الهی و اعتقاد به خداوند، مملو شده، از این که خود را به ورطه گناه و آلودگی کشانند، بیزارند و با برخورداری از عقلانیت معنوی همواره در این فکر فرو می روند که (خدا چه چیزی را زشت و گناه می داند) پس نباید مرتکب گناه و معصیت شویم و اینان، سر بر آستان بندگی حق می سایند و به وضوح این مسئله را دریافته و به آن یقین دارند که (عالم محضر خداست پس در محضر حق معصیت نکنیم).
شایان ذکر است که حیا و پایبندی به آن مربوط به سن خاصی نیست، بلکه هر چقدر به معرفت و بصیرت انسان افزوده شود، قطعاً نجابت و حیای آن فزونی می یابد، پس همگان موظف به رعایت حیا هستند. حتی در کلام مقدس الهی اشاره شده که زنان سالخورده ایی که امید به ازدواج ندارند، نبایستی در برابر مردم خودآرایی کنند و پوشش برای آن ها برتر است (سوره نور / آیه ۶۰). رسول گرانقدر اسلام (ص) فرمود: (من بعد از خودم، از سه چیز برای امت خود می ترسم: (یکی گمراهی بعد از شناخت و معرفت، دیگری فتنه های گمراه کننده، و شهوت شکم و دامن).(۲۰)
*از مصادیق بسیار مهمی که نقش ارزنده ای در سلامت فرد و اجتماع دارد و به فزونی حیا کمک زیادی می نماید، مسئله ازدواج است که در فرمایشات الهی و سنت نبوی به آن تأکید زیادی شده است. بدیهی است که، اگر در امر ازدواج مطابق دستور خدا و حضرات معصومین (علیهم السلام) عمل نمائیم، از یک سو روابط جنسی، مشروع و ارضاء آن به نحوی خداپسندانه صورت می گیرد و از دوم سو از اختلاط زنان و مردان و روابط ناسالم جنسی جلوگیری می شود و از سوم سو بر استحکام کانون خانواده همراه با نسلی سالم و پویا افزوده خواهد و از چهارم سو به گسترش فرهنگ حیا عمق بخشیده ایم.
پس اگر شرایط ازدواج دختران و پسران را مهیا نمائیم و از مهریه های سنگین و تجملات بی مورد و اسراف های رایج در این زمینه، خودداری نموده و امر مقدس ازدواج را به صورتی آسان درآوریم، کمک بزرگ و خدمت خداپسندانه ایی انجام داده ایم. در این راستا در کلام گوهر بار الهی چنین آمده است:
(مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید، همچنین خادمان صالح صالحه و درستکارتان را، اگر فقیر و تنگدست باشند همسر دهید، خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز می سازد، خداوند گشایش دهنده و آگاه است) (سوره نور / آیه ۳۲).
امام علی (علیه السلام) فرمود: (ازدواج کنید، که ازدواج سنت رسول خدا (ص) است، زیرا که آن حضرت فرمود: (هر که دوست دارد از سنت من پیروی کند، از جمله سنت من ازدواج است).(۲۱)
*از مصادیق دیگر حیا که شرط ادب و نشانه ی شخصیت انسان های عاقل و مؤمن است، کسب اجازه در ورود به خانه های دیگران است. خداوند در این باره می فرماید:
(ای کسانی که ایمان آورده اید، در خانه های غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید، این برای شما بهتر است، شاید متذکر شوید) (سوره نور / آیه ۲۷). (و اگر کسی را در آن نیافتید، وارد نشوید، تا به شما اجازه داده شود، و اگر گفته شد، باز گردید، باز گردید، این برای شما پاکیزه تر است و خداوند به آنچه انجام می دهید، آگاه است) (سوره نور / آیه ۲۸).
همچنین خداوند می فرماید:
(ای کسانی که ایمان آورده اید در خانه های پیامبر (ص) داخل نشوید، مگر به شما برای صرف غذا اجازه داده شود، در حالی که (قبل از موعد نیایید و) در انتظار وقت غذا ننشینید، اما هنگامی که دعوت شدید، داخل شوید، و وقتی غذا خوردید پراکنده شوید، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشینید، این عمل، پیامبر را ناراحت می کند، ولی از شما شرم می کند (و چیزی نمی گوید)، اما خداوند از بیان حق شرم ندارد...) (سوره احزاب / آیه ۵۲).
این حکم در حقیقت تأکید و تکمیلی بر حکم گذشته است، نه بی موقع به خانه ای که دعوت شده اید وارد شوید، و نه اجابت دعوت را نادیده بگیرید، و نه پس از صرف غذا برای مدتی طولانی درنگ کنید. بدیهی است تخلف از این امور موجب زحمت و دردسر برای میزبان است و با اصول اخلاقی سازگار نیست).(۲۲)
در حالات رسول خدا (ص) می خوانیم که وقتی می خواست وارد خانه دخترش فاطمه (سلام الله علیها) شود بیرون در می ایستاد و اجازه می گرفت، و یک روز جابر بن عبدالله با او بود پس از آن که برای خود اجازه گرفت برای (جابر) نیز اجازه گرفت).(۲۳)
*یکی دیگر از مصادیق حیا، احترام به سالخوردگان و پیران می باشد. در این راستا رسول خدا (ص) فرمود: (هر جوانی که به یک پیرمرد احترام بگذارد، خداوند در هنگام پیری او کسی را می فرستد که از او احترام کند. و فرمود: خداوند شرم دارد از این که پیرمردی را عذاب کند و می فرماید: از ما نیست کسی که به صغیر ما رحم نکند و به کبیر ما احترام نگذارد و فرمود: از مشایخ احترام کنید، تعظیم مشایخ احترام به خداوند متعال است و هر کسی از پیرمردان احترام نکند از ما نیست).(۲۴)
برخی از اسوه های حیا و پاکدامنی:
قرآن کریم یکی از قهرمانان و اسوه های حیا را حضرت یوسف (ع) عنوان کرده است، همسر عزیز مصر علت زندانی نمودن یوسف (ع) را تقاضای نامشروع و مراوده با او می داند، در حالی که یوسف (ع) عفت و پاکدامنی را برگزید و در چنان شرایطی به خداوند متعال پناه برد، در سخن گرانمایه الهی چنین آمده است:
(یوسف گفت: پروردگارا، زندان نزد من محبوب تر است از آنچه اینها مرا به سوی آن می خوانند و اگر مکر و نیرنگ آن ها را از من بازنگردانی، به سوی آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود، پروررگارش دعای او را اجابت کرد، و مکر آنان را از او بگردانید چرا که او شنوا و داناست).(۲۵)
از دعای حضرت یوسف به درگاه خداوند نکاتی در ذهن متبادر می گردد.
انسان بایستی همیشه و همه جا خداوند را حاضر و ناظر اعمال خود ببیند.
انسان در همه عرصه ها به خداوند نیازمند است، به ویژه در عرصه های خطرناک، نیازمندیش مضاعف می گردد.
اگر انسان یاد خداوند را در همه امور مد نظر قرار دهد، یقیناً خداوند دعایش را مستجاب و زمینه ی عاقبت به خیری اش را فراهم می نماید.
حیای پیامبر اکرم (ص):
درونمایه جلسات و نُقل جلسات محافل، گاهی بیان کاستی ها، زشتی ها و عیوب دیگران است و به استناد از این و آن سپری می شود و حریم ها مراعات نمی گردد. به روایت امیرالمؤمنین (ع) مجلس پیامبر (ص) مجلس بردباری، شرم و حیا، صدق و امانت بود، سرو صدا و فریاد در آن مجلس شنیده نمی شد، حرمت افراد مورد هتک قرار نمی گرفت و در پی لغزش دیگران و عیب جویی از آنان نبودند، همه اهل پیوند و صفاو ارتباط بر محور تقوا بودند، بزرگان و سالخوردگان مورد تکریم و احترام قرار می گرفتند، به خرد سالان، ترحم و شفقت می شد و افراد نیازمند و مراجعانی را که کار داشتند، مراعات می کردند و پناهگاه و مأمنی برای غریبان بودند. بدیهی است که چنین مجلسی، زمینه ساز تربیت روحی و ادب اجتماعی است.(۲۶)
امیرالمؤمنین علی (ع) به مردی از قبیله سعد فرمود: (... صبح یکی از روزها رسول خدا (ص) به سراغ من و فاطمه (س) آمد و ما هنوز در بستر خواب بودیم، فرمود: سلام بر شما. ما در آن شرایط حیا کرده، جواب ندادیم. بار دیگر فرمود: سلام بر شما باز جواب ندادیم بار سوم فرمود: سلام بر شما، ما ترسیدیم که اگر جواب نگوئیم آن حضرت باز گردد، زیرا عادت حضرتش چنین بود که سه بار سلام می کرد، اگر جواب می شنید داخل می شد وگرنه باز می گشت. پس گفتیم: و سلام بر شما ای رسول خدا (ص) بفرمائید، و حضرت داخل شد...).(۲۷)
با توجه به این که پیامبر اکرم (ص) مصداق حیا و مکارم عالی اخلاقی بودند، از ظلم ها و ستم ها و جسارت ها و بی ادبی هایی که مشرکان در حق حضرت روا داشتند، با بزرگواری تمام آنان را عفو و مورد بخشش قرار دادند. از جمله در جریان فتح مکه با نهایت بزرگ منشی، مشرکان را مورد عفو قرار داد و فرمود: (پس هم اکنون به شما چنان می گویم که برادرم یوسف گفت: امروز سرزنش بر شما نیست ... و سپس فرمود (فاذهبوا فانتم الطلقاء) بروید که شما آزادشدگانید).(۲۸)
شایان ذکر است که این برخورد عالی پیامبر (ص) زمینه را برای گرایش مشرکان به سمت اسلام مهیا نمود.
در خصوص حیای زیبای پیامبر (ص) آمده است، جابر گوید: هرگز نشد کسی از حضرت چیزی بخواهد و ایشان نه بگوید. ابن عتیبه گوید: اگر چیزی حاضر نداشت وعده آن را می داد. رسول خدا (ص) فرمود: (هر که از ما چیزی بخواهد اگر آن را داشته باشیم از وی دریغ نمی کنیم).(۲۹)
*حیای حضرت زهرا (سلام الله علیها):
امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود نابینایی اجازه خواست و بر فاطمه وارد شد. فاطمه خود را پنهان کرد و رسول خدا (ص) به فاطمه فرمود: از چه رو در حجاب رفتی و حال آن که این مرد نابینا تو را نمی بیند؟ عرض کرد: اگر او مرا نمی بیند من او را می بینم و او می بوید. سپس پیامبر (ص) فرمود گواهی می دهم که تو پاره تنی منی.(۳۰) حضرت زهرا (س) سمبل و نمونه یک همسر شایسته و یک همتای بایسته و یک شریک زندگی برازنده و یک همراه و همراز آزاده و بزرگ در راه تقرب به خدا و طالب خشنودی او بود و در این راه از هیچ مهر و ایثار دریغ نمی ورزید و دیگران را بر خود مقدم می داشت و با سختی های زندگی دلیرانه رو به رو می گردید تا گرد و غبار اندوه و رنج زندگی بر دل مصفای همتای زندگی اش امیرالمؤمنان و فرزندان ارجمندش ننشیند. در جواب امیرالمؤمنان که پرسید: فاطمه جان، چرا نگفتی چیزی در خانه نیست تا فراهم آورم؟ گفت: علی جان من از پروردگارم حیا می کنم که چیزی را که تو بر فراهم آوردن آن توان نداری، آن را از تو بخواهم و فراهم آوردن آن را از شما درخواست کنم)(۳۱) در خصوص حیا و عفاف والای حضرت زهرا (سلام الله علیها) آمده است: (هنگامی که ایشان در آستانه شهادت بود، دوست نداشت بعد از مرگ جسمش را در منظر دیگران قرار دهند و از این که جنازه او را روی پاره تخته ای قرار دهند ناراحت بود و این ناراحتی را برای اسماء دوست و پرستارش گفت، اسماء به حضرت فاطمه (س) عرض کرد: زمانی که در حبشه بودم، دیدم آنان برای این منظور چیزی می ساختند، اگر خواستید برای شما بسازم؟ حضرت فرمود آری، آنگاه اسماء تختی طلبید و آن را واژگون کرد و سپس شاخه های خرما طلبید و بر پایه های آن بست و جامه بر آن افکند و گفت: آن ها را این طور دیدم که تابوت می ساختند. فاطمه (س) فرمود: مانند این برای من بساز، که مرا بپوشاند، خداوند تو را از آتش حفظ کند.(۳۲)
ادامه دارد...