شبهه: در كتاب آیات شیطانی ادعا شده آیهای از سورهی نجم حذف گردیده، به چه دلیل نظر وی نادرست است؟
پاسخ شبهه
در برخی از كتابهای تفسیری اهل سنّت آمده كه روزی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ سورهی نجم را میخواند ، وقتی آیات:« أَفَرَأَیتُمُ اللاتَ وَالْعُزَّی .وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الأخْرَی»(۱) به من خبر دهید آیا بت های (لات) و (عزّی) . و (منات) كه سوّمین آنهاست ؟! »رسید. شیطان به آن حضرت ـ صلی الله علیه و آله ـ القاء كرد كه این جملات را نیز بخواند:«فانهنّ الغرانیق العُلی و انّ شفاعتهنّ لترجی. یعنی سه بت مشركان كه لات، عزّی و منات نام داشتند، همانا پرندگان زیبا یا جوانان خوش اندام هستند كه سزاوار است به شفاعت آنها امید داشته باشیم!» مشركان قریش خوشحال شدند كه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ ، خدایان آنها را قبول كرده و از آنها تعریف نموده، جبرئیل نازل شده و به پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ گوشزد نمود كه این جملات وحی الهی نبوده، بلكه شیطان به تو القاء كرده است و پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ خیلی ناراحت شدند تا اینكه این آیه برای تسلی آن حضرت ـ صلی الله علیه و آله ـ نازل شد:
«وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلا نَبِی إِلا إِذَا تَمَنَّی أَلْقَی الشَّیطَانُ فِی أُمْنِیتِهِ فَینْسَخُ اللَّهُ مَا یلْقِی الشَّیطَانُ ثُمَّ یحْكِمُ اللَّهُ آیاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَكِیمٌ»؛(۲) هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینكه هرگاه آرزو میكرد [و طرحی برای پیشبرد اهداف الهی خود میریخت]، شیطان القائاتی در آن میكرد. امّا خداوند القائات شیطان را از میان میبرد، سپس آیات خود را استحكام میبخشید. و خداوند علیم و حكیم است.
نویسنده كتاب آیات شیطانی این افسانه را نقل كرده و میگوید: در قرآنهای امروزی جمله« فانهن الغرانیق العلی و ان شفاعتهن لترتجی » حذف گردیده است.(۳)
علمای بزرگ شیعه و برخی از علمای اهل تسنن داستان غرانیق را افسانه و كار منافقان برای تضعیف مسلمانان دانسته و دلایلی عقلی و نقلی برای بطلان آن ذكر كردهاند كه به چند نمونه اشاره میكنیم:
دلایل اهل سنت بر بطلان افسانه غرانیقفخر رازی در كتاب عصمة الانبیاء آورده است: این داستان را بی دینان جعل كردهاند و در هیچ یك از كتابهای صحیح ما نقل نشده و آیات از قرآن دلیل بر جعلی بودن این داستان میباشد مانند:
۱. خداوند میفرماید: «وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَینَا بَعْضَ الأقَاوِیلِ .لأخَذْنَا مِنْهُ بِالْیمِینِ .ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ .فَمَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ»؛(۴) اگر او سخنی دروغ بر ما میبست. ما او را با قدرت میگرفتیم . سپس رگ قلبش را قطع میكردیم . و هیچ كس از شما نمیتوانست از [مجازات] او مانع شود!
۲. در جای دیگر میفرماید: سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسَی(۵) ما بزودی قرآن را بر تو میخوانیم و هرگز فراموش نخواهی كرد.
در ادامه مینویسد: آن چه در تاریخ آمده این است كه پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ وقتی آیات سوره نجم را میخواند. یكی از كفار جملات فوق را گفت و چون قریش هنگام قرآن خواندن آن حضرت، سر و صدا می كردند تا دیگران نشنوند، عدهای خیال كردند كه این جملات را رسول گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ گفته است در حالی كه این جملات از القائات شیطان به آن شخص كافر بود. برای همین جبرئیل با آوردن آیه ۵۲ حج، این توهم را پاك كرد و ثابت نمود كه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ چنین جملهای نگفته است.(۶)
قاضی عیاض از علمای اهل سنت میگویند: شكی نیست كه برخی این داستان را جعل كردهاند تا امر بر ضعفای مسلمین مشتبه شود و اسناد این روایت قابل قبول نیست.(۷)
ابن عربی یكی دیگر از علمای اهل سنت نیز میگوید: این حدیث جعلی است و سند صحیحی ندارد.(۸)
بطلان این افسانه در نظر شیعه همه مفسران شیعه كه آیه ۵۲ سوره حج و سوره نجم را تفسیر كردهاند، بیان میكنند كه از نظر عقلی باید پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ از اشتباه به دور باشدتا دستوراتش بر مردم قابل پیروی باشد، زیرا نمیتوانیم بگوییم مردم باید از پیامبری كه احتمال اشتباه كردن را دارد، اطاعت كند و اطاعت از اشتباه، یعنی دور شدن از امر الهی و این درست نیست، و برخی ازاهل سنت (كه مورد قبول خود اهل سنت هم نیستند)برای این كه به برخی از كارهای خود سرپوش بگذارند، این داستان را نقل میكنند، چنان كه علامه طباطبایی در المیزان می گوید:
دلائل قطعی در قرآن كریم و روایات بر اثبات عصمت انبیاء به خصوص در رساندن وحی دارد كه این داستان راتكذیب میكند، علاوه بر این پیامبری كه امیدش به شفاعت كردن بتها باشد، خود مشرك است و چگونه قابل قبول است عدهای بگویند پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ شرك و كفر گفته است؟! و این توهین بزرگ به مقام نبوت است و انگهی اگر شیطان چنان قدرت دارد كه بر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ هم پیروز میشود، چه تضمینی وجود دارد كه آیات دیگری را تحریف نكند و در این صورت قرآن از اعتبار میافتد. از نظر عقل نیز قابل قبول نیست كه خداوند دستور به پیروی از پیامبری را بدهد كه حرف های شیطان را به عنوان آیات خداوند به مردم میخواند و خودش هم نمیفهمد و ...(۹)
علامه طبرسی نیز مینویسد: مشركان به هر حیلهای دست میزدند تا مردم را از پیروی كردن منصرف سازند و این جملات را به مردم میگفتند، ولی خداوند متعال حیله آنها را خنثی ساخته و با نازل كردن آیه ۵۲ سوره حج بر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ وعده داد كه القائات شیطانی آنها از بین خواهد رفت،چنان كه سید مرتضی گفته سند داستان غرانیق ضعیف و مورد طعن علمای شیعه و سنی است.
در العقائد (۱۰)الاسلامیه نیز آمده كه مشركان آرزو داشتند این جملات در قرآن كریم باشد، ولی با آیات دیگر قرآن نقشهها و آرزوهایشان برآورده نشد، ولی پس از رحلت آن حضرت، عدهای از منافقان این داستان را سر هم كردند تا بگویند پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ معصوم نبود، بلكه حتّی در تبلیغ وحی نیز مرتكب اشتباه میشد و این فواید بسیاری برای قریش داشت از جمله این كه از اوامر آن حضرت ـ صلی الله علیه و آله ـ اطاعت نمیكردند و این چنین بود كه داستان غرانیق دربرخی از كتابهای اهل سنّت داخل شد، هرچند برخی از علمایشان گفتند این روایات از حیث سند ضعیف و قابل استناد نیست. ولی از مؤلفان تفاسیر كه این داستان را دانسته نقل كردهاند انتقادی ننمودند.
علاوه بر ا(۱۱)ینها، خود قرآن كریم در سورهی نجم آیات قبل و بعد از ۱۹ و ۲۰ بر بطلان اشتباه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ اصرار داشته و بتها را بیارزش معرفی میكند و میفرماید: «مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَی.وَمَا ینْطِقُ عَنِ الْهَوَی .إِنْ هُوَ إِلا وَحْی یوحَی» (۱۲) هرگز دوست شما (پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ ) منحرف نشده و مقصد را گم نكرده است و هرگز از روی هوی و هوس سخن نگوید، آنچه میگوید چیزی جز وحی كه بر او نازل شده نیست.
پس آن حضرت ـ صلی الله علیه و آله ـ غیر از حق چیزی نخواهد گفت و این یعنی دروغ بودن داستان غرانیق كه آلت دست بیگانگان شده است و خداوند متعال در معرفی سه بت مشركان میگوید: «إِنْ هِی إِلا أَسْمَاءٌ سَمَّیتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ یتَّبِعُونَ إِلا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَی الأنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَی»؛ (۱۳) اینها فقط نامهایی است كه شما و پدران تان بر آنها گذاشتهاید و هرگز خداوند دلیل و حجّتی بر آن نازل نكرده، آنان فقط از گمانهای بیاساس و هوای نفس پیروی میكنند در حالی كه هدایت از سوی پروردگارشان برای آنها آمده است.
چگونه ممكن است پیامبری كه در معرفی آن بتها میگوید: اینها هیچ ارزشی نداشته و بیاساسند، امّا قبل از آن بدون اینكه متوجه شود بگوید اینها پرندگان زیبا هستند و باید امید به شفاعتشان داشت؟!
در آیه دیگری وقتی شیطان از خداوند مهلت خواست،گفت: «قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لأغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ .إِلا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ»؛ (۱۴) به عزتت سوگندهمهی مردم را گمراه خواهم كرد، مگر بندگان خالص تو، از میان آنها را.
از مؤلفان تفاسیری كه این داستان را نقل كرد اند و خود را پیرو سنت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ می دانند باید پرسید: آیا پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ از بندگان خالص خدا نبود، پس چگونه متصور است كه شیطان بتواند بر او سلطه یافته و منحرفش سازد؟؟!!
خداوند متعال در آیهای دیگر فرموده: «لا یأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَكِیمٍ حَمِیدٍ»؛ (۱۵) قرآن كتابی است شكست ناپذیر كه هیچ گونه باطلی، نه از پیش رو و نه از پشت سر به سراغ آن نمیآید، چرا كه از سوی خدای حكیم و شایسته نازل شده است.
این آیات و دلایل عقلی و منطقی كه ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ و علمای بزرگ بر عصمت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و بطلان تحریف در قرآن ذكر كردهاند، دلیل قاطعی است بر ردّ شبهاتی كه در كتاب موسوم به آیات شیطانی و دیگر كتابهای مغرضین وارد شده است.
پی نوشتها
۱. نجم: ۲۰ ـ ۱۹.
۲. حج: ۵۲.
۳. امیر خانی، رضا، نقدی بر كتاب آیات شیطانی، سرلوحه ۵۸، تاریخ ۱۶، ۱۰، ۸۳ در سایت Com .louh .WWW.
۴. حاقه: ۴۷، ۴۴.
۵. اعلی: ۶.
۶. فخر رازی، عصمة الانبیاء، بیجا، بیتا، ص ۹۳.
۷. حافظ قاضی عیاض، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، بیجا، بیتا، ج۲، ص ۱۱۸.
۸. قاضی ابن العربی المالكی، فتح الباری بشرح النجاری، ج ۸، ص ۳۵۵.
۹. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات وابسته به جامعه مدرسین، ۱۳۶۳ هـ ش، ج ۱۴، ص ۵۶۱، و ر.ك: حائری تهرانی، علی، مقتنیات الدرر، تهران، دارالكتب الاسلامیه، ۱۳۳۷ هـ ش، ج ۷، ص ۲۴۷.
۱۰. طبرسی، فضل، مجمع البیان، ترجمه: گروهی از مترجمان، تهران، مؤسسه فراهانی، چاپ اول، ۱۳۵۰ هـ ش، ج ۱۷، ص ۷.
۱۱. كورانی عاملی، علی، العقائد الاسلامیه، بیجا، مركز المصطفی للدراسات الاسلامیه، چاپ اول، بیتا، ج ۳، ص ۵۳. و ر.ك: جرجانی، حسین، تفسیر گازر، تهران، چاپ خانهی دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۳۷ هـ ش، ج ۶، ص ۲۱۴.
۱۲. نجم: ۲ ـ ۴.
۱۳. نجم: ۲۳.
۱۴. ص: ۸۳ ـ ۸۲.
۱۵. فصلت: ۴۲.