اینکه داعشی ها به مسیحیها و یهودی ها هم رحم نمیكنند. یا اونا رو میكشند و یا به زور ازشون پول میگیرند. دستور آیه ۲۹ سوره توبه را عملی می کنند. « با هركه از اهل كتاب یهودی و نصارا كه به خدا و روز قیامت ایمان نیاورده، و آنچه را خدا و رسولش حرام كرده اند حرام نمی دانند و به دین حق آیین اسلام نمی گروند، قتال و كارزار كنید تا آنگاه كه با ذلت و تواضع به اسلام جزیه دهند».
پاسخ
اینکه داعشی ها بر هیچ کسی نه بر مسلمان و نه بر غیر مسلمان رحم نمیکنند و به زور از آنان پول میگیرند ربطی به آموزه های اسلامی ندارد. جزیه در اسلام مالیاتی است که از غیر مسلمانان به جای زکات و خمس و مالیات گرفته می شود. با توضیحی که داده خواهد شد ، جزیه چیزی نیست که ظلم بر غیر مسلمانان به حساب آید. اما داعشیان بر خلاف آموزه های دین مبین اسلام بر مقتضای هوا و هوس و خواستهای حیوانی خود به کشتن، پول گرفتن و تاراج کردن دیگران می پردازند و هیچ ارزش انسانی نه تنها به کفار بلکه به مسلمانان هم قائل نیستند.
آیه شریفه که می فرماید: «قَاتِلُواْ الَّذِینَ لَا یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَا بِالْیوْمِ الاَْخِرِ وَ لَا یحَُرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لَا یدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتىَ یعْطُواْ الْجِزْیةَ عَن یدٍ وَ هُمْ صَاغِرُونَ؛[۱] اولا اختصاص به زمان رسول گرامی اسلام دارد که کفار بر علیه مسلمانان تحرکاتی انجام داده و کارزار مسلمانان حالت دفاعی داشته است و این آیه شریفه مسلمانان را به مقاومت و جنگ با آنان تشویق کرده است.
اسلام همواره به احترام به دیگر ادیان الهی و پیروان آنها توصیه کرده و مسلمانان را به همزیستی مسالمت آمیز با آنها دعوت میکند. حتی در آیات و روایات متعدد در مورد مشرکین به خوبی و عدم اذیت به آنها توصیه می شود. در آیه شریفه ۸ سوره مبارکه ممتحنه میفرماید:
«خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با کسانی که با شما در کار دین کارزار نکرده اند و از خانه و کاشانه آواره نساخته اند باز نمی دارد».
در آیه «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكینَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یعْلَمُونَ؛[۲]
و اگر یكى از مشركان از تو امان و پناه خواست، پس به او پناه بده تا كلام خدا را بشنود، سپس او را به مكان امنش برسان. چرا كه آنان گروهى ناآگاهند (و با شنیدن آیات الهى، شاید هدایت شوند)»، صریحا به رسول خدا(ص) توصیه شده است که حتی متعرض مشرکین نشود و اگر مشرکی به او پناهنده شد به او پناه دهد و بعد از شنیدن کلام خدا او را سالم به وطنش برگرداند.
امام علی علیه السلام در عهدنامه معروف خود به مالک اشتر از او می خواهد که فارغ از اندیشه ها و عقاید مذهبی با شهروندان به مهربانی و عطوفت برخورد نماید: «و مهربانی با رعیت را برای دل خود پوششی گردان و دوستی ورزیدن با آنان را و مهربانی کردن با همگان. و همچون حیوانی شکاری که دریدن رعیت را غنیمت می شمرد نباش؛ چون مردم دو دسته اند : دسته ای برادر دینی تواند و دسته دیگر در آفرینش با تو همانندند.»[۳]
در این توصیه امام علی(ع) مهربانی و عدالت با همه انسانها اعم از مسلمان و کافر و مشرک مورد تأکید قرار گرفته است. کسی که مدعی حکومت و اجرای قوانین اسلامی است باید بر طبق این توصیه های قرآنی و حدیثی عمل کند نه اینکه بر طبق میل و خواستهای حیوانی و شهوانی خود رفتار نماید و انگهی برخی هم بیایند بگویند که رفتار جنایت آمیز و غیر انسانی داعش و امثال آنها منطبق بر آموزههای اسلام است.
اما جزیه مالیاتی است كه حكومت اسلامی از اهل كتاب ( یهودی , مسیحی و مجوسی ) كه درحمایت او هستند دریافت میكند. برخی از خاورشناسان از این موضوع سوء استفاده نموده اند و گرفتن جزیه را نوعی تحمیل ظالمانه و تجاوز به حریم مال و شخصیت وآبروی جزیه پردازان جلوه داده اند.
می دانیم هر حكومتی برای اداره امور كشور و تأمین وسائل زندگی و رفاه ملت و دفاع از مرزهای مملكت، به بودجه نیازمند است و تمام یا قسمتی از این بودجه را معمولا افراد مملكت، به صورت یك سلسله مالیات های مستقیم و غیر مستقیم می پردازند. در مورد اصل قانون مالیات، جای هیچ گونه اعتراضی نیست و اعتراض تنها جائی وارد است كه شیوه گرفتن و مقدار آن از صورت عادلانه بصورت ظالمانه درآید، و هماهنگی بین درآمد پـرداخـت كـنـنـدگان و نیازهای مملكت، و بین آنچه از آنان مطالبه می شود منظور نگردد و یا مـالـیـاتـی كه از مردم گرفته می شود، صرف عیاشی وخوشگذرانی و استفاده های شخصی افراد معین شود. در اسـلام , مـالـیـات از مـسلمانان به عناوینی مانند خمس و زكات دریافت می گردد و از غیر مسلمانانی كه تابع حكومت اسلامی هستند، بعنوان جزیه گرفته می شود. مهمترین تفاوت بین این دو شیوه مالیات گیری این است كه در نوع نخست تعیین مقدار آن تا حـدی به شخص پرداخت كننده واگذار می شود؛ یعنی مثلا شخص مسلمان خود باید بگوید كه در سال چه اندازه پس انداز داشته و میزان خمسی كه به اوتعلق می گیرد چه اندازه است. معمولا اظهارات خود او درباره میزان دارائیش پذیرفته می شود ( هر چند در مواردی مانند زكات حاكم یا اعزام ماموران خاصی میزان بدهی اشخاص از غلات و دامها و ... را معین می كند ). ولی در نوع دوم مالیات غالبا بطور سرانه دریافت می شود. و گاهی هم ممكن است به جای محاسبه تعداد افراد مقدار زمینی كه تحت تصرف افراد است در نظر گرفته شود و یا متناسب با موقعیت و ارزش آنها مالیات گرفته شود. ایـن نـوع مالیات را خراج می نامند و خراج غالبا از غیر مسلمان تابع حكومت اسلامی بجای جزیه گرفته می شود ( البته چنانچه از اراضی دولتی در دست فرد مسلمانی باشد از او نیز می توان خراج گـرفـت).
بـنابراین مسلمان و ذمی از این نظر تفاوت چندانی ندارند
فلسفۀ تصویب جزیه این است که وقتی منطقهای جزو كشور اسلامی قرار گرفت کفاری که میخواهند در این منطقه تحت سیطره حکومت اسلامی زندگی کنند یکی از دو رفتار را می توان نسبت به آنان عملی کرد؛ یکی اینکه پذیرش دین اسلام بر آنان تحمیل گردد، دوم اینکه بر دین خود آزاد باشند و در تحت حکومت اسلامی با امنیت کامل زندگی کرده و به جای مالیات جزیه بپردازند. رفتار اول عقلا قابل پذیرش نیست؛ زیرا خود قرآن میفرماید: «لا اکراه فی الدین» یعنی دین با اکراه و اجبار تحقق پذیر نیست. پس رفتار دوم معقول ترین کار است. پس روشی را كه اسلام در این زمینه انتخاب نموده، طرح یك نوع زندگی مسالمت آمیزر، دوستانه و دو جانبه است، بطوری كه هم آنان آزادی عقیده و امنیت جانی و مالی داشته باشند و هم احترام اسلام و قوانین آن محفوظ بماند.
کلمه «و هم صاغرون» در این آیه به معنای این نیست که مسلمانان، آنان را تحقیر و توهین کنند. زیرا کلمه «صاغر» به كسى اطلاق مىشود كه تن به پستى داده باشد، و قرآن آن را در باره آن دسته از اهل كتاب كه راضى به دادن جزیه شدهاند استعمال كرده و فرموده:«حَتَّى یعْطُوا الْجِزْیةَ عَنْ یدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ». یعنی از اینكه باید با كمال ذلت جزیه بپردازند، چنین برمىآید كه منظور از ذلت ایشان خضوعشان در برابر سنت اسلامى، و تسلیمشان در برابر حكومت عادله جامعه اسلامى است. و مقصود از آن این است كه مانند سایر جوامع نمىتوانند در برابر جامعه اسلامى صف آرایى و عرض اندام كنند، و آزادانه در انتشار عقاید خرافى و هوى و هوس خود به فعالیت بپردازند، و عقاید و اعمال فاسد و مفسد جامعه بشرى خود را رواج دهند، بلكه باید با تقدیم دو دستى جزیه همواره خوار و زیر دست باشند.
پس آیه شریفه ظهور دارد در اینكه منظور از«صغار ایشان» معناى مذكور است، نه اینكه مسلمین و یا زمامداران اسلام به آنان توهین و بى احترامى نموده و یا آنها را مسخره كنند، زیرا این معنا با سكینت و وقار اسلامى سازگار نیست، هر چند بعضى از مفسرین آیه را بدان معنا كردهاند.[۴]
از آنچه بیان شد قانون اسلامی در بارۀ کفاری در حوزۀ حکومت اسلامی آن هم حکومت اسلامی مشروع و مورد قبول قرآن و اهل بیت(ع) بسیار عادلانه و معقول است و هیچ خدشهای در آن وجود ندارد. اما رفتار و عمل کرد داعشیان هیچ شباهتی با این قانون ندارد. آنان بی باکانه آدم کشی کرده و به ناموس مردم تجاوز نموده و اموال آنان را به تاراج برده و خانه و مسکن شان را از بین می برند. انسان سوزی، جهاد نکاح، کشتن اطفال و زنان، قطعه قطعه کردن کشتهها، تخریب مساجد و زیارتگاهها، تخریب آثار تاریخی، کشتن آدم به صورتهای گوناگون، حمایت از جهل و نادانی، از همه مهمتر تسلط آمریکا و اسرائیل و سایر قدرت های استعماری بر این فرقۀ خونریز، تباین و ضدیت این فرقه را با اسلام ثابت میکند.
[۱] . توبه، ۲۹.
[۲] . توبه، ۶.
[۳] . نهج البلاغه , نامه ۵۳.
[۴]. محمد حسین طباطبایی، ترجمه المیزان، ج۹، ص۳۲۲-۳۲۳، ( ترجمه موسوى همدانى )، قم، دفتر انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۷۴ش.