آموزش قرائت

تفسیر قرآن

ترجمه قرآن

متن قرآن

ندای قرآن

جامعیت و عقل گرایی قرآن

ادیان آسمانی و توحیدی در سه دین یهودیت، مسیحیت و اسلام منحصر است. افزون بر ادیان توحیدی، ادیان غیر توحیدی از قبیل بودیسم، هندوئیسم، کنفوسیوس، تائو، زردشت و... نیز در جهان وجود دارند. همه ادیان رایج در دنیا از حقانیت خود سخن می گویند. اما ادعا با واقعیت فاصله دارد. از این رو دینی می تواند حق باشد که کتاب دینی آن از جامعیت برخوردار بوده و از عقل ستیزی و آموزه های خرافی عاری باشد. در این مقاله حقانیت دین اسلام با این محور مورد بررسی قرار گرفته است.

حقانیت دین اسلام به عنوان دین حق و تأمین كننده سعادت و خیر حقیقی انسان‌ها، با معیارهای خردپذیری، جامعیت و كمال، مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفته است. و با شاخصه‌های مزبور مطابقت دارد و منطقاً از حقانیت برخوردار است.

الف. خردپذیری دین اسلام:

آموزه‌های هر دینی كه با خرد و عقل همسانی داشته باشد، نشانه آن است كه از حقانیت برخوردار است. زیرا عقل و دین هر دو از سوی خداوند متعال به انسان عطا شده است و خداوند كه عالم به نیازهای او است، ‌عقل و دین را تأمین كننده سعادت و خیر حقیقی او قرار داده است و لذا معنا ندارد كه دینی از سوی خداوند تشریع شود و با عقل كه در وجود انسان به ودیعت نهاده شده است، در تنافی و تعارض باشد. بر اساس حكمت خداوند و قدرت بی‌پایان او در می‌یابیم كه آموزه‌ دین حق، همواره باید با عقل و خرد هماهنگ و همساز باشد.

وقتی آموزه‌های دین اسلام در پیش آفتاب عقل قرار می‌گیرند، مشخص می‌شود كه هیچگونه تعارض و تضادی میان آنان وجود ندارد.

چنان كه برخی از خاورشناسان معترف‌اند كه: «اسلام از مطالبی كه با عقل و خرد سالم در ستیز است، كاملاً منزه است. در حالی كه مطالب عقل‌ستیز در میان ادیان دیگر نمونه‌های زیادی دارد.»(۱)

علاوه بر اینكه تمام اصول اعتقادی اسلام خردپذیرند، هیچ گزاره و آموزه‌ای در سراسر قرآن و متون دینی آن یافت نمی‌شود، كه با عقل در ستیز و تضاد باشد به همین جهت عده‌ای از مستشرقان اذعان كرده‌اند كه قرآن اضافه بر همة محسنات، دو نكته اساسی و قابل توجه دارد: الف. هیچگاه در قرآن صفات نقص و جنبه‌های اغراض و هواهای نفسانی، به خداوند نسبت داده نشده است. ب. هیچ بیانی كه با اخلاق و تقوی معارض باشد. در قرآن وجود ندارد. قرآن به حدی از این نواقص منزه است كه به كوچكترین تصحیح و اصلاحی نیازی ندارد. برخلاف كتب یهود.»(۲)

ب. جامعیت دین اسلام

۱. تبیین جامعیت: «جامعیت دین اسلام، نسبت به اهداف و رسالت آن قابل بررسی است. بنابراین معنای جامعیت اسلام، این نیست كه تمام نیازهای مادی و معنوی بشر از قبیل صنعت و تجارت و تولید و... از متون دینی قابل استحصال است و انسان از تدبّر و تفكّر در شیوه‌ها و روش‌های زندگی بی‌نیاز باشد. اسلام نیامده است كه اندیشه و تلاش بشری را در راه كسب تجربه و مهارت افزون، جهت آسایش و رفاه بیشتر، تعطیل كند، و برنامه ثابت و غیرقابل تغییر برای امور متعارف بشر، تحمیل كند. بلكه اسلام برای هدایت و تأمین سعادت واقعی بشر، برنامه دارد. و برای اینكه هدایت و سعادت واقعی بشر فراهم شود. هیچ چیزی را فروگذار نكرده است».(۳) روی این حساب، دین اسلام در زندگی دنیائی چه در مسائل فردی، و چه در مسائل اجتماعی دخالت می‌كند. ولی دخالت دین هرگز به معنی نفی و طرد، علوم تجربی و فنون مختلف در ابعاد گوناگون نیست، بلكه دخالت اسلام برای آن است كه انسان هم در مسائل فردی خود جهت‌دار و هدفمند، حركت كند و هم در مسائل اجتماعی خود به سوی اهداف متعالی و كمال‌بخش به پیش برود.

بنابراین در جامعیت دین اسلام، نكات ذیل را می‌توان معیار قرار داد.

۱. قرآن و اسلام، شعار و قانون جهانی و عمومی داشته باشد. مخصوص یك ملت و یك نژاد نباشد، بلكه گسترة وسیع جغرافیایی انسانیت را شامل باشد.

۲. تمام نیازهای اصیل فطری و طبیعی انسانها را در برگیرد.

۳. قانون و دستورات اسلام و نیز آموزه‌های معرفتی او واقع بینانه، عادلانه و مفید باشد.

۲. ارزیابی جامعیت اسلام:

الف. قرآن خود را كتاب جهانی معرّفی می‌كند: و ما هو الا ذكر للعالمین.(۴) قرآن جز یادآوری برای جهانیان نیست« این قرآن به من وحی شده است. تا با این قرآن، شما را و كسانی را كه پیام قرآن به آنان می‌رسد، بیم دهم.»(۵) از همین آیات فوق به دست می‌آید كه قرآن كتاب جهانی است. نه مخصوص یك نژاد و قوم.

ب. قرآن شامل نیازهای فطری و طبیعی بشر است. قرآن قانون كلی هدایت است و برای هدایت و سعادت انسان تمام ابعاد وجودی انسان را مدنظر قرار داده است، «قرآن به سوی حق و به راه راست هدایت می‌كند».(۶) و بر جامعیت خود گواهی می‌دهد: «این كتاب را كه شامل همه امور است، بر تو فرستادیم. قرآن كتاب هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است.»(۷)

در واقع به رسمیت شناختن انواع نیازهای انسان، اعم از مادی و معنوی و تعدیل و پرورش آنها، اسباب وعوامل جاودانگی یك دین را ممكن می‌سازد. روی این حساب، اسلام با رسمیت دادن به تمام نیازهای بشری و تعدیل آنها، از حقانیت برخوردار است. به همین جهت «ژول لابوم فرانسوی»(۸) می‌گوید: اسلام بر اساس قوانین جاری در طبیعت، امیال غریزی و فطری را رسمیت بخشیده و به آن در حد اعتدال و تا مرز ضرورت جسمی و روحی، اهمیت داده است. و حتی دستور صریح داده است كه امیال و غرایز خود را اعمال كنید،‌ برخلاف زهد و اعراض از دنیا كه شیرازه اغلب مذاهب دنیا است.(۹)

ج.تناسب آموزه‌ها و گزاره‌های اسلام با نیازهای اصیل بشری:حیات انسان دارای دو بعد مادی و معنوی است. و هر بعد وجود انسان ویژگی‌هایی دارد كه بر اساس آن می‌توان گفت نیازهای اصیل انسانی سه دسته است:

۱. نیازهای عقلانی و اخلاقی، از قبیل عدالت‌خواهی، راستی‌ستائی، حق‌خواهی و حقیقت‌جوئی.

۲. نیازهای طبیعی و غریزی مانند خوراك، پوشاك، مسكن و علاقه به جنس مخالف.

۳. نیازهای عاطفی و احساسی، مانند دوستی و محبت، انس و الفت، همكاری و ابراز همدردی.

مهمترین و شاخص‌ترین تعالیم اسلام، در توصیه به تفكر و تعقل است. در واقع از نظر اسلام، وقتی شایستگی برای انسانیت پیدا می‌شود كه وی اهل فكر و اندیشه باشد،از نظر قرآن: «بدترین جنبندگان در نزد خدا افراد كر ولالی‌اند، كه نمی‌اندیشند». هم چنین قرآن یكی از بنیادی‌ترین اهداف رسالت و بعثت پیامبران را ایجاد قسط و عدالت معرفی می‌كند.(۱۰) و درجایی دیگر صریحاً می‌گوید: «به درستی كه خداوند بر عدل و احسان فرمان می‌دهد.»(۱۱)

مهم این است كه در رأس هر اخلاق، عدالت و صداقت نهفته است، قرآن و سایر منابع اسلامی تأكید تمام بر اخلاق دارد. لذا خداوند وعده داده است كه حق را یاری و تثبیت خواهد كرد و منكران حق را نابود خواهد كرد.(۱۲)

اسلام درباره نیاز طبیعی عقیده صریح دارد ومی فرماید: «بهره‌ات را از دنیا فراموش مكن، و احسان بورز، چنان كه خداوند بتو احسان ورزیده است...».(۱۳)

اسلام درباره نیازهای عاطفی و احساسی می فرماید: از نشانه‌های او این است كه از نوع خودتان برایتان همسران آفریده تا با آنها آرامش بگیرید. و میان‌تان دوستی و رحمت برقرار كرد. و این برای گروه خردورزان، نشانه‌ای است.»(۱۴) اسلام توصیه اكید به همكاری و تعاون دارد.(۱۵) و حتی تلاش برای نجات یك انسان به منزله نجات تمام مردم، تلقی شده است. چنان كه تجاوز و قتل انسان بی‌گناه به منزله قتل همه مردم، مذموم و محكوم شناخته شده است.(۱۶) اسلام در عین اینكه بهره گیری از دنیا را حلال كرده است، امّا همیشه حد و مرز بهره‌وری و لذت‌‌جوئی را با عدالت و فضائل اخلاقی تعیین كرده است. و انسان در سایه چنین تدبیری به آرمانی‌ترین وضع ممكن رشد خواهد كرد.

 

د. خاتمیت و كمال دین اسلاممقصود از كمال و خاتمیت دین اسلام، این است كه آموزه‌ها و گزاره‌های اسلام، علاوه بر اینكه خردپذیر، و جامع می‌باشند، در كمال نهائی هم قرار دارند، یعنی هیچ قانون و دینی بالاتر و برتر از دین اسلام قابل تصور نمی‌باشد.

معنای خاتمیت دین اسلام هم این است، كه این دین، تمام ساز و كار لازم را برای هدایت و سعادت انسان، فراهم كرده است، پس نیازی نیست كه دین و شریعت جدید، برای انسانها از طرف خداوند آورده شود. در این صورت می‌توان گفت میان كمال و خاتمیت دین رابطه تلازم برقرار است. هر گاه دین و شریعتی در نهایت مطلوب و كمال خود باشد، آخرین شریعت هم خواهد بود.(۱۷)

برای اثبات خاتمیت و كمال شریعت اسلامی می‌توان به عقل و نیز تصریحات متون دینی استدلال كرد.

اسلام تعالیمی را در حوزه‌های مختلف، كه سعادت و هدایت انسان به آن بستگی دارد، بیان كرده است كه عقل صریح، امكان وجود معرفت برتر و بالاتر از آن را ناممكن می‌داند. مثلاً درباره صفات ذات باری و توحید آن، آموزه‌های اسلامی در حد نهائی كمال است. زیرا در توحید الهی تنها شریك و مانند نفی نشده است، بلكه حتی تركیب خارجی و عقلی از خداوند نفی شده است. توحید الهی در اسلام به گونه‌ای تصویر شده است كه متفكرین از فلاسفه اسلامی آن را به وحدت حقه حقیقیه تعبیر كرده است. چنین آموزه‌ای در باب توحید ذات باری، نه تنها در ادیان دیگر بلكه مافوق تصور افراد آن زمان بوده و نیز برتر از آن ممكن نیست.

جان دیون پورت، در عظمت توحید قرآنی گفته است: دینی كه به وسیله قرآن تأسیس شده است، عبارت از یك توحید تام و تمام است و در توضیحاتی مقدماتی قرآن راجع به خداشناسی هیچ نوع جمود و غموضی وجود ندارد. خدایی كه قرآن وصف می‌كند، جهان را با قانون وضع شدة خود اداره می‌كند، ‌در عین حال خودش بنفسه با عظمت و غیرقابل درك و قائم بالذّات است. و قوه‌ای است همیشه حاضر و نیروئی است همیشه خودكار.(۱۸)

وقتی از آموزه‌های توحیدی اسلام، هیچ بیان بهتر و برتری قابل تصور نباشد، به تعبیر قرآن «فماذا بعدالحق الا الضّلال» فراتر از حق جز گمراهی نخواهد بود.(۱۹) پس باید به حكم عقل، ‌بر حقانیت توحید اسلامی اذعان كرد. و هر بیانی كه در تعارض با خداشناسی و توحید قرآنی باشد، ضرورتاً نادرست و باطل خواهد بود.

از نظر قرآن، معاد هم جسمانی و هم روحانی است، قیامت و معاد، برای آن است كه عدالت واقعی الهی عملی شود. بشارت‌های الهی برای بهشت، و هشدارهای تكان دهنده برای احتراز از جهنم همگی در نهایت مطلوب مطرح شده است. مكاتب بشری یا منكر معاداند،‌ یا اینكه درباره معاد سكوت می‌كنند. طبیعی است كه تعالیم بدون معاد، نه عادلانه است و نه ضمانت و تعهد در اجرا دارند. امّا سایر ادیان هیچ گاه توصیف‌شان از معاد به شفافیت و صراحت قرآن نمی‌رسد: «هیچ انسانی نمی‌داند چه چیزهایی كه مایه روشنی چشم اوست، برای او پنهان نگهداشته شده».(۲۰)

پس می‌توان گفت كه معاد قرآنی كاملترین و زیباترین صورت ممكن برای سعادت و سرنوشت جاودانی انسان است و حقانیت اسلام عقلا و منطقاً در این باره تردیدپذیر نیست.(۲۱)

پیامبران از منظر قرآن: از نظر قرآن، پیامبران، انسان‌های شایسته صبور، شكور و مطیع خداوند‌ند. برگزیدگان از میان بشرند، لحن قرآن در بیان اوصاف انبیاء، لحن تعظیم و تكریم، اعتمادانگیز و اطمینان‌بخش است ‌به طوری كه انسان به سخنان انبیاء به عنوان مضمون وحی الهی توجه می‌كند و هرگز با وصفی كه قرآن درباره انبیاء دارد یا در حراست و امانت‌داری پیامبران نسبت به ابلاغ صحیح و درست پیام الهی هیچ تردیدی منطقی نیست. امّا در میان ادیان دیگر آنچه كه اكنون در متون مقدس آنها موجود است، هیچ اعتمادی و اطمینانی به انبیاء نمی‌شود، واقعاً گزارشات كتاب مقدس نسبت به انبیاء شرم‌آور و دور از منطق است.(۲۲)

روی این حساب توصیف و تكریم انبیاء در قرآن به گونه‌ای است كه بالاتر از آن نادرست است، زیرا از عبودیت خارج می‌شوند و فروتر از آن هم نادرست است، زیرا منطقاً به گفتار و كردارشان به عنوان پیام‌آور وحی اعتماد نمی‌شود. پس قرآن در این مورد از حقانیت برخوردار است.

قرآن و اصول اجتماعیاساس اصول اجتماعی اسلام، عدالت و فضیلت انسانی است. بیان قرآن در مسائل اجتماعی در عین اینكه جامع است. كامل هم می‌باشد و به گونه‌ای روابط اجتماعی را تقریر و تبیین كرده است، ‌كه هم اخلاق و عدالت را تأمین می‌كند و هم بهره‌وری انسان از امكانات مادی را، و نیز روحیه همكاری و تعاون و حفاظت از حقوق افراد را. به صورت كلی برنامه اجتماعی اسلام حد وسط میان عدالت و اخلاق از یك سو و حقوق و بهره‌وری مردم از امكانات و لذائذ مادی، ‌از سوی دیگر است. و حق جز همین اعتدال نیست، قرآن فرموده: «شما را این چنین، امت وسط قرار دادم تا شما گواهان بر سایر مردم باشید...»(۲۳)

گوستاولوبون فرانسوی می‌گوید: «.. مسیو هو تینجر، ‌فهرست كاملی از اخلاق كریمه و آداب پسندیده‌ای كه در اسلام موجود است، تدوین كرده است،‌كه صرفنظر از بحث طرفداری از اسلام، به راستی این فهرست، ‌شامل آخرین دستوراتی است كه ممكن است برای تهذیب اخلاق و جلوگیری از رفتار ناپسند یك انسان، ‌تدوین كرد.»(۲۴)

پروفسور مارسل بوازار می‌گوید: اسلام با هدفهای والا و متعالی خود حقوق و آزادی انسان را به بهترین صورت رعایت كرده است، و به دنبال جامعه‌ای است كه در آن از برتری و امتیاز طبقاتی و نژادی اثر و نشانه‌ای نیست. عدالت اسلامی پدیده فراگیری است... هنوز ارزشهای قرآن ... بدون كوچكترین تردید، دست نخورده باقی مانده است و فعلیت نیافته است. بدین ترتیب مسلمانان می‌توانند در روزگار ما، برای ساختن جهانی بهتر و انسانی‌تر همكاری ارزنده را برعهده گیرند.(۲۵)

ارزیابی ادیان دیگرواقعیت این است كه تمام ادیان آسمانی دین بوده و سعادت افراد زمان خود را فراهم می‌كرده‌اند. امّا آنها شبیه برنامه بوده‌اند تا قانون و نیز به دلیل عدم رشد انسانها محفوظ از تحریف و تبدیل نمانده‌اند، به همین دو دلیل دین اسلام كه دین كامل است و صورت برتر از ادیان سابق است، امروزه تنها دین حق به حساب می‌آید. و نیازی نیست كه دیگر بعد از آن دین و شریعت جدید بیاید.(۲۶) امّا آنچه از ادیان سابق در قالب كتاب‌های مقدس در دسترس بشر است، هرگز نمی‌تواند حق باشند، زیرا:

اولاً آموزه‌های اصلی آن خردستیز است: مثلاً تثلیث، و تجسد خداوند در آیین مسیحیت فعلی، دنیاگرایی افراطی در یهودیت، ثنویت در دین مجوس، مزید بر اینكه كتاب مقدس تصویر بسیار نادرست و ناقص از خداوند كه مبدأ و منتهای كمال است، ارائه می‌دهد كه عقل سلیم از پذیرش آن امتناع می‌كند. داستانهای خلاف تقوی و عفت و طهارت، و ملوث كردن انبیاء به گونه‌ای بسیار زننده و شرم‌آور، همگی حكایت از آن دارد كه چنین تعالیمی، الهی نیست و هرگز از حقانیت برخوردار نیست.(۲۷)

ثانیاً، ادیان دیگر جامع نیستند یعنی آنچه به عنوان مسیحیت و یهودیت، مجوسیت، مطرح است دستورات یك جانبه تك بعدی ناهماهنگ و ناقص است كه نمی‌تواند راهگشای دنیا و دیانت باشد. پس سخن حق ندارند.(۲۸) مثلاً رهبانیت در مسیحیت برای بشر فعلی كه در متن اجتماع عظیم زندگی می‌كند، اصلاً سازگاری ندارد.

ثالثاً، برخی از ادیان فعلی مانند یهودیت یك آیین جهانی نیست، ‌مخصوص نژاد خاص است. لذا تبلیغ ندارند.(۲۹)

بنابراین، انسان حق‌گرا و حق‌طلب، جز از اسلام كه آیین خردساز و جامع و كامل است هیچ دین دیگری را بر حق نمی‌یابد و جز به آن تسلیم نمی‌شود.

پی نوشتها:

۱. گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمه سیدهاشم حسینی، نشر كتابفروشی اسلامیه، چ سوم، سال ۱۳۵۸، ص۴۱، با مقداری تلخیص و تصرف.

۲. جان دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ترجمه سید غلامرضا سعیدی، نشر دار التبلیغ، بی‌تا، ص ۱۱۱، با اندكی تلخیص و تصرف.

۳. ربانی، ‌علی گلپایگانی، جامعیت وكمال دین، نشر مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چ اول،۱۳۷۹، ص۱۶.

۴. قلم:۵۲

۵. انعام:۱۹

۶. احقاف:۳۰

۷. نحل:۸۹

۸. ژول لابوم فرانسوی، (۱۷۹۱ ـ ۱۸۶۸) مستشرق و اسلام شناس مشهور كه سه سال درباره قرآن تحقیق كرده است.

۹. اسلام از دیدگاه ژول لابوم، ترجمه و اقتباس محمد رسول دریابانی، نشر میثم، سال ۱۳۶۱، ص ۴۹، و بعد از آن.

۱۰. حدید:۲۵

۱۱. نحل:۹۰

۱۲. انفال:۸

۱۳. قصص:۷۷

۱۴. روم:۲۱

۱۵. مائده:۲.

۱۶. مائده:۳۲

۱۷. علی، ربانی گلپایگانی، جامعیت و كمال دین، ص ۵۶.

۱۸. جان دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ترجمه سید غلامرضا سعیدی، نشر دار التبلیغ، ص ۱۱۱، بی‌تا.

۱۹. یونس:۳۲

۲۰. سجده:۱۷

۲۱. درباره تصویر قرآن از معاد مراجعه شود به: مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۸، ص ۴۸۵ تا آخر، چ دوازدهم، نشر دار الكتب الاسلامیه، سال ۱۳۷۴.

۲۲. سفر پیدایش، باب ۱۲، بند ۱۲ الی ۲۰، بند ۲ ـ ۱۲ درباره حضرت ابراهیم و درباره لوط. همان، سفر پیدایش باب ۱۹، بند ۱ ـ ۱۹، و باب ۳۸، بند ۱۵ ـ ۳۰ درباره یهودا. درباره داود نبی همان،‌كتاب دوم سموئیل، باب ۱۱، بند ۲ ـ ۲۷. درباره سلیمان، عهد عتیق، كتاب دوم، پادشاهان، ب ۱۳، بند ۱۳ و كتاب اول،‌پادشاهان، باب ۱۱، بند ۱ ـ ۱۴. و كتاب غزلهای سلیمان، باب ۴، از بند اول تا آخر و همه ابواب هشتگانه این كتاب.

۲۳. بقره:۱۴۳

۲۴. گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمه سیدهاشم حسینی، كتابفروشی اسلامی، چ سوم، ۱۳۵۸، ص۱۴۱ـ۱۴۲،

۲۵. بوآزار، مارسل، اسلام و حقوق بشر، ترجمة دكتر محسن مویدی، نشر دفتر نشر فرهنگ اسلامی، سال ۱۳۵۸، ص ۱۳۵ ـ ۱۳۶

۲۶. ر.ك: به استاد شهید مطهری، ختم نبوت، نشر دفتر انتشارات اسلامی، بی‌تا، از ص ۲۶ الی ۳۰.

۲۷. كتاب مقدس، سفر پیدایش، ب دوم، بند ۱۶ و باب سوم، بند اول تا ۳۴ و باب ۶، بند ۵ الی ۸. برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به كتاب: البیان، تألیف خویی(ره)، ترجمه صادق نجمی و هریسی، چاپ پنجم، نشر دانشگاه آزاد اسلامی خوی، سال ۱۳۷۵، از ص ۹۰ ـ ۱۰۰. تاریخ جامع ادیان، جان بی‌ناس، ترجمه علی اصغر حكمت، چ پنجم، نشرآموزش انقلاب اسلامی، سال ۱۳۷۲، ص ۵۷۵. تاریخ و شناخت ادیان، دكتر علی شریعتی، ‌نشر البرز، ص ۱۴۱، بی‌تا.

۲۸. اسلام و حقوق بشر، مارسل بوآزار، ص ۹۸.

۲۹. توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، نشر سمت، چ پنجم، سال ۱۳۸۱، ص ۱۰۸ و ۱۴۹.

منبع: نرم افزار پاسخ ۲مرکز مطالعات حوزه علمیه قم.

Copyright 1999-2017 All rights are reserved to Aalulbayt Global Information Center