شبهه:
روایت موجود در کتابهای شیعه با ایاتی که در شأن صحابه نازل شده تناقض دارد. شیعه برای رفع این تناقض چه جوابی دارد و ایا این دیدگاه شیعه دلیل بر تحریف قرآن نیست؟
پاسخ شبهه
آیاتی كه در مورد اطرافیان پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم (صحابه) وجود دارد، به دو دسته كلی قابل تقسیم است:
الف) آیاتی كه از صحابه تمجید نموده ،مانند: وَالسَّابِقُونَ الأوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَالأنْصَارِ وَالَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی تَحْتَهَا الأنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ...(۱) پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و كسانی كه به نیكی از آنها پیروی كردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها [نیز] از او خشنود شدند. و باغهایی از بهشت برای آنان فراهم ساخته، كه نهرها از زیر درختانش جاری است. جاودانه در آن خواهند ماند. و این است پیروزی بزرگ!
در روایات شیعه نیز از آنان تجلیل شده است (۲) چنان كه حضرت علی علیه السلام در مورد آنان میفرماید: «... آنها صبح میكردند در حالی كه موهای ژولیده و چهرههای غبار آلوده داشتند، شب را تا صبح در حال سجده و قیام به عبادت میگذراندند...»(۳)
بنابراین صحابه مؤمن رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نزد شیعه دارای عظمت و احترام فراوانی هستند و به قول مرحوم سید شرف الدین عالم برجسته شیعه:«شیعه امامیه در انتخاب تشیع اقتدا به بزرگان از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم كردهاند.»(۴) چرا كه طبق شمارش ایشان ۲۱۳ تن از صحابه بزرگ رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم مانند:سلمان، ابوذر، مقداد، جابربن عبدالله انصاری، بلال حبشی، زید بن ارقم و ...شیعه بودهاند.(۵)
ب) آیاتی نیز به نكوهش بعضی صحابه پرداخته كه بر دو قسمند:
۱. در دستهای از آنها عملكرد و رفتار آن ها مذمت شده است:
الف) كوتاهی بعضی برای حضور در جنگ: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِیلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَی الأرْضِ أَرَضِیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الآخِرَةِ إِلا قَلِیلٌ(۶) ای كسانی كه ایمان آورده اید! چرا هنگامی كه به شما گفته میشود: (به سوی جهاد در راه خدا حركت كنید!) بر زمین سنگینی می كنید [و سستی به خرج می دهید]؟! آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شده اید؟! با اینكه متاع زندگی دنیا، در برابر آخرت، جز اندكی نیست!
ب ) فرار عدهای از آنها از جنگ: لَوْ یجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغَارَاتٍ أَوْ مُدَّخَلا لَوَلَّوْا إِلَیهِ وَهُمْ یجْمَحُونَ(۷) اگر پناهگاه یا غارها یا راهی در زیر زمین بیابند، بسوی آن حركت می كنند، و با سرعت و شتاب فرار میكنند.
ج ) ایراد گرفتن به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در تقسیم غنائم: وَمِنْهُمْ مَنْ یلْمِزُكَ فِی الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ یعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ یسْخَطُونَ(۸) و در میان آنها كسانی هستند كه در [تقسیم] غنایم به تو خرده می گیرند. اگر از آن [غنایم، سهمی] به آنها داده شود، راضی می شوند. و اگر داده نشود، خشم می گیرند [.خواه حقّ آنها باشد یا نه]!
د ) رها كردن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در حال نماز و رفتن به سراغ تجارت: وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَیهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَیرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَیرُ الرَّازِقِینَ(۹) هنگامی كه آنها تجارت یا سرگرمی و لهوی را ببینند پراكنده می شوند و به سوی آن می روند و تو را ایستاده به حال خود رها می كنند. بگو: آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است، و خداوند بهترین روزی دهندگان است.
ه) تهمت زدن به همسر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم: « مسلّماً كسانی كه آن تهمت عظیم را عنوان كردند گروهی [متشكّل و توطئه گر] از شما بودند. امّا گمان نكنید این ماجرا برای شما بد است، بلكه خیر شما در آن است. آنها هر كدام سهم خود را از این گناهی كه مرتكب شدند دارند. و از آنان كسی كه بخش مهمّ آن را بر عهده داشت عذاب عظیمی برای اوست! چرا هنگامی كه این [تهمت] را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خود [و كسی كه همچون خود آنها بود] گمان خیر نبردند و نگفتند این دروغی بزرگ و آشكار است؟! چرا چهار شاهد برای آن نیاوردند؟! اكنون كه این گواهان را نیاوردند، آنان در پیشگاه خدا دروغگویانند! و اگر فضل و رحمت الهی در دنیا و آخرت شامل شما نمیشد، بخاطر این گناهی كه كردید عذاب سختی به شما میرسید! به خاطر بیاورید زمانی را كه این شایعه را از زبان یكدیگر می گرفتید، و با دهان خود سخنی می گفتید كه به آن یقین نداشتید. و آن را كوچك می پنداشتید در حالی كه نزد خدا بزرگ است! چرا هنگامی كه آن را شنیدید نگفتید: ما حق نداریم كه به این سخن تكلّم كنیم. خداوندا منزّهی تو، این بهتان بزرگی است؟! خداوند شما را اندرز می دهد كه هرگز چنین كاری را تكرار نكنید اگر ایمان دارید! (۱۰)» و ...
۲. گروهی دیگر از آیات علاوه بر رفتار، از اعتقاد بعضی صحابه نیز نكوهش شده است و خداوند متعال آنان را منافق دانسته است: وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الأعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ مَرَدُوا عَلَی النِّفَاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَینِ ثُمَّ یرَدُّونَ إِلَی عَذَابٍ عَظِیمٍ(۱۱) و از [میان] اعراب بادیه نشین كه اطراف شما هستند، جمعی منافقند. و از اهل مدینه [نیز]، گروهی سخت به نفاق پای بندند. تو آنها را نمی شناسی، ولی ما آنها را می شناسیم. بزودی آنها را دو بار مجازات میكنیم [:مجازاتی با رسوایی در دنیا، و مجازاتی به هنگام مرگ]. سپس بسوی مجازات بزرگی [در قیامت]فرستاده می شوند.
و آیات فراوانی دیگر كه در مورد منافقان عصر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم وجود دارد.(۱۲)
پس آن چه از قرآن استفاده میشود این است كه اصحاب آن حضرت صلی الله علیه و آله وسلم برخی مؤمن درست كار، برخی بدعمل، و بعضی نیز در اصل ایمان نیاورده و منافق بودهاند و بنا بر آن چه گذشت و با توجه به اینكه ملاك برتری افراد، میزان تقوای آنهاست،(۱۳) روشن میشود كه:
اولا: تعریف و تمجید قرآن از صحابه شامل حال صحابه مؤمن درستكار میشود و یقینا گروه سوم (منافقان) را شامل نمیشود.
ثانیا: اینكه اهل سنت مانند: فخر رازی همه صحابه را اهل بهشت دانستهاند.(۱۴) با توجه به این آیات كه در برخی صراحت به نفاق دارد،كاملاً باطل است.(۱۵)
ثالثاً: روایاتی هم كه در كتب شیعه در سر زنش بعضی صحابه وارد شده در مورد گروه سوم (منافقان)از آنها میباشد. بنابراین، هیچ تعارضی با آیاتی كه در مدح آنهاست، ندارد و این گونه روایات اختصاص به كتب شیعه ندارد، بلكه در معتبرترین كتاب اهل سنت (صحیح بخاری) دست كم ۸ روایت با لحن بسیار تند از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بر ضد بعضی صحابه ذكر شده كه بیانگر ارتداد و در نتیجه جهنمی شدن گروهی از صحابه میباشد.(۱۶) به عنوان نمونه از ابوهریره چنین نقل میكند كه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم پیوسته میفرمودند: «در روز قیامت گروهی از اصحابم بر من وارد میشوند برای نوشیدن از آب كوثر،ولی از آن منع میگردند. پس میگویم: پروردگارا ! این ها اصحاب منند.
خداوند متعال میفرماید: تو نمیدانی پس از توچه (جنایاتی) كردند، آنان پس ازتو مُرتد شده و به مرام گذشتگان خود در جاهلیت پیوستند...» (۱۷)
شواهد این بازگشت برخی ازاصحاب به دوران جاهلیت حتی در منابع اهل سنت فراوان است از جمله:
۱- حضرت محمد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را متهم به هذیان گویی كرد و مانع از این شد كه چیزی را كه مایه نجات از گمراهی مسلمانان بود، بنویسد.(۱۸)
۲- با اینكه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم حضرت علی علیه السلام را در غدیر خم از طرف خدا به ولایت (امامت) نصب كرده بود،(۱۹) عدهای در سقیفه بنی ساعده او را كنار گذاشتند.
۳- عدهای دیگر به خانه فاطمه سلام الله علیها حمله كردند و او را تهدید به سوزاندن خانه اش كردند و ...(۲۰) كه در اثر آن حضرت فاطمه سلام الله علیها محسنش را سقط كرد و (۲۱)... كه در پی اینها حضرت سوگند یاد كرد كه با آنها سخن نگوید.(۲۲) و از آنجا قهر كرد و در حالی كه از آنها غضبناك بود از دنیا رفت.(۲۳) و وصیت كرد آن دو بر او نماز نخوانند چنان كه ابن ابی الحدید به صراحت میگوید: «و صحیح نزد من آن است كه فاطمه از دنیا رفت در حالی كه بر ابوبكر و عمر غضبناك بود وصیت كرد آنها بر او نماز نخوانند».(۲۴) و این در حالی است كه طبق نقل صحیح بخاری و صحیح مسلم، فاطمه سلام الله علیها پاره تن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است(۲۵) كه آزار او آزار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میباشد(۲۶) و هر كسی كه او را به غضب آورد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به خشم آورده است. و كسی كه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به خشم آورد خدا را به خشم آورده است. (۲۷) خداوند متعال میفرماید: إِنَّ الَّذِینَ یؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِینًا(۲۸) خدا كسانی را كه خدا ورسولش را آزار میدهند در دنیا و آخرت لعنت كرده (از رحمتش دور ساخته)، و برای آنها عذاب خوار كنندهای آماده كرده است.
علاوه بر همه اینها با توجه به روایات «عرضه روایات بر قرآن و كنار زدن مخالفت قرآن»(۲۹) اصلاً هیچ روایتی معارض قرآن نمیشود تا كسی از شیعه برای حل تعارض قائل به تحریف قران گردد، و نیز چنانكه گذشت روایات تندی علیه صحابه در صحیح بخاری آمده كه بر جهنمی شدن گروهی از آنان دلالت میكند. پس اگر چنان كه در سئوال فرض شده این گونه روایات در تعارض با قرآن باشد، و حل تعارض انگیزهای برای قول به تحریف گردد، این انگیزه برای اهل سنت بسیار قویتر است تا شیعه، زیرا آنان تمام روایات صحاح ستّه و به ویژه صحیح بخاری را صحیح میدانند. ولی شیعه حتی تمام روایات كافی را نیز بدون بررسی تك تك روایات صحیح نمیداند.(۳۰)
نكته مهم
با حل تعارض بین روایات در نكوهش بعضی صحابه با این مطلب هم مسلم شد که شیعه قائل به تحریف نیست و این احادیث دلیل بر تحریف قرآن نیست. محققان و علمای بزرگ شیعه قائل به تحریف نیستند و شاهد آن هم این است كه در كتب خود به صراحت قول به تحریف را رد كردهاند.(۳۱) بلكه برخی مانند شیخ جعفر كاشف الغطاء، صحت قرآن را از ضروریات مذهب شیعه و بلكه از ضروریات دین و در بین مسلمانان اجماعی میدانند.(۳۲) علمای شیعه در كتب خود ضمن استدلال های محكم بر حفظ قرآن از تحریف، شبهات آن را نیز دفع كردهاند،(۳۳) كه در اینجا اشارهای گذرا به ادله شیعه بر عدم تحریف قرآن میگردد:
۱. قرآن ركن و اساس دین اسلام است و به حكم عقل باید حفظ گردد تا دین نیز حفظ گردد تا حجت بر مردم تمام گردد.
۲. ضروری بودن تواتر قرآن.
۳. اعجاز و تحدی قرآن.
۴. آیه حفظ قرآن از تحریف : إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ(۳۴) ما قرآن را نازل كردیم. و ما بطور قطع نگهدار آنیم!
۵. آیه نفی باطل از قرآن: إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِیزٌ لا یأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَكِیمٍ حَمِیدٍ(۳۵) كسانی كه به این ذكر [= قرآن] هنگامی كه به سراغشان آمد كافر شدند [نیز بر ما مخفی نخواهد ماند]! و این كتابی است قطعاً شكست ناپذیر . كه هیچ گونه باطلی، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمیآید. چرا كه از سوی خداوند حكیم و شایسته ستایش نازل شده است!
۶. روایاتی كه قرآن را محور درستی و نادرستی روایات معرفی میكنند.
۷. روایاتی كه از اهل بیت علیهم السلام در مورد حفظ قرآن وارد شده است. (۳۶)
نتیجه
۱. روایاتی كه در نكوهش صحابه است موافق با آیاتی است كه در همین زمینه آمده، و روایاتی كه در مدح آنان است موافق با آیاتی است كه در ستایش از آنها میباشد. بنابراین، بین آیات و روایات هیچ تعارضی نیست.
۲. شیعه اصلا قائل به تحریف نیست تا چیزی انگیزه آن باشد.
پی نوشتها
۱. توبه: ۱۰۰ و رک : بقره:۱۴۲ . آل عمران:۱۱۰ . انفال:۶۴ و ۷۴ . حشر:۹ . فتح:۱۸ و ۲۹.
۲. رك: قمی، عباس، سفینة البحار، قم، انتشارات اسوه، چاپ اول، ۱۴۱۴ هـ ق، ج ۵، ص ۳۱ – ۳۳ ماده «صحب»
۳. نهجالبلاغه با ترجمه محمد دشتی، خ ۹۷.
۴. شرف الدین، سید عبدالحسین، الفصول المهمة فی تألیف الامامه، تهران: موسسه البعثه، چاپ اول، بیتا، ص ۱۸۹.
۵. رك: الفصول المهمه فی تألیف الامامه، همان، ص ۱۹۰ – ۲۰۰.
۶. توبه:۳۸.
۷. توبه:۵۷.
۸. توبه:۵۸.
۹. جمعه:۱۱.
۱۰. نور:۱۷ – ۱۱ .
۱۱. توبه:۱۰۱.
۱۲. بقره:۲۰ - ۸ . توبه:۴۵ . منافقون:۸ – ۱ .
۱۳. حجرات:۱۳.
۱۴. رجوع شود به كتاب: فخر، رازی، بیروت: داراحیاء التراث العربی. چاپ سوم، ج ۱۶، ص ۱۷۱.
۱۵. جهت مطالعه بیشتر رك: مكارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران: دارالكتب الاسلامیه، چابهای مختلف، ج ۷، ص ۲۶۳ ، ج ۸، ص ۱۰۷ ، ج ۲۲، ص ۱۱۹ .
۱۶. رجوع شود به كتاب: بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بیتا، ج ۸، ص ۱۴۸ – ۱۵۲، هفت روایت.
۱۷. صحیح البخاری، همان، ج ۸، ص ۱۵۰.
۱۸. رك: ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، به تحقیق محمد، ابوالفضل، ابراهیم، بی جا، داراحیاء الكتب العربیه، چاپ دوم، ۱۳۸۵ هـ ق، ج۶ .
۱۹. این خبر متواتر است و در بسیاری از كتب عامه آمده از جمله: التفسیر الكبیر، همان، ج ۱۲، ص ۴۹ و عبیدالله بن عبدالله، الحاكم الحسكانی الحذاء الحنفی، تحقیق و تعلیق محمد باقر المحمودی، تهران، مؤسسه الطبع و النشر التابعه لوزاره و الارشاد الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۱ هـ ق، ج ۱، ص ۲۵۱، ج ۲۴۵ و ص ۲۵۲، ج ۲۴۷.
۲۰. رك: شرح نهجالبلاغه، همان، ج ۲، ص ۵۶ و ج ۶، ص ۴۸.
۲۱. رك: همان، ج ۱۴، ص ۱۹۳.
۲۲. رك: همان، ج ۶، ص ۴۸ – ۴۹.
۲۳. رك: همان، ج ۶، ص ۴۹.
۲۴. رك: همان، ج ۶، ص ۵۰.
۲۵. رك: صحیح البخاری، همان، ج ۵، ص ۳۶، و مسلم بن الحجاج، القشیری النیشابوری، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، بیتا، ج ۱۶، ص ۳.
۲۶. صحیح المسلم بشرح النووی، همان.
۲۷. صحیح البخاری. ج ۶، ص ۵۰.
۲۸. احزاب:۵۷.
۲۹. رك: كلینی، محمد بن یعقوب، اصول كافی، ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی، تهران، علمیه الاسلامیه، بیتا، ج ۱، ص ۸۸ .
۳۰. رك: سبحانی، جعفر، كلیات فی علم الرجال، قم، مركز مدیریت حوزه علمیه، چاپ دوم، ۱۳۶۹، ص ۳۷۵ . قربانی، زین العابدین، علم حدیث و نقش آن در شناخت و تهذیب، قم، انصاریان، چاپ سوم، ۱۳۷۸، ص ۲۶۸.
۳۱. رك: معرفت، محمد هادی، صیانه القرآن من التحریف، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۸ هـ ق، ص ۵۹ . محمدی، فتح الله، سلامه القرآن من التحریف، تهران، پیام آزادی، چاپ اول، ۱۴۲۰ هـ ق، ج ۱، ص ۸۶ . حسینی میلانی، سید علی، التحقیق فی نفی التحریف عن القرآن الشریف، قم، دار القرآن الكریم، چاپ اول، ۱۴۱۰ هـ ق، ص ۱۰ .
۳۲. رك: صیانه القرآن من التحریف، همان، ص ۶۴.
۳۳. رك: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان، چاپ پنجم، ۱۳۷۱، ج ۱۲، ص ۱۰۴. خوئی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، بیجا، انوار الهدی، چاپ هشتم، بیتا، ص ۱۹۷ . مكارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، داراكتب الاسلامیه، چاپ پنجم، ۱۳۶۴، ج ۱۱، ص ۲۱ . جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن، قم، مركز نشر اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۸، ص ۳۱۵ . صیانه القرآن، همان. و سلامه القرآن من التحریف، همان . التحقیق فی فی التحریف عن القرآن الشریف، همان.
۳۴. حجر:۹.
۳۵. فصلت:۴۱ – ۴۲.
۳۶. جهت مطالعه تفصیلی: رك: صیانه القرآن من التحریف. همان، ص ۳۵ .
منبع: نرم افزار پاسخ ۲ مرکز مطالعات حوزه علمیه قم