قرآن كریم پیامبران الهی را غالبا با واژه نبی و رسول، معرفی می كند در برخی از آیات تنها واژه نبی به كار رفته است همانند: یا أَیهَا النَّبِی حَسْبُك اللّهُ...(۱). مَا كانَ لِنَبِی أَن یكونَ لَهُ أَسْرَی...(۲). و در برخی دیگر، فقط واژه رسول استفاده شده است، همانند: یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...(۳). و در برخی از آیات از هر دو واژه استفاده شده اند. مثل وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِك مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِی...(۴). ...وَكانَ رَسُولاً نَّبِیاً...(۵). روی این بیان از میان مفسرین، علامه طباطبایی می فرماید: آنچه از آیات قرآن و روایات اهل بیت ـ علیهم السلام ـ در تعریف نبی و رسول می شود استفاده كرد، این گونه به دست می آید كه: رسول كسی است كه فرشته وحی بر او نازل شده و او فرشته را می بیند و با او سخن می گوید، و نبی كسی است كه خواب می بیند و در خواب به او وحی می شود و یا فقط صدای فرشته را می شنود.(۶)
از امام صادق ـ علیه السلام ـ نیز در این باره چنین سوال شده است كه فرق نبی و رسول چیست؟ حضرت می فرماید: «نبی كسی است كه در خواب وحی الهی را دیده و صدای فرشته را شنیده و او را نمی بیند رسول كسی است كه فرشته الهی را دیده و صدای او را می شنود.(۷)
رسول از نظر معنای لغوی به فرستاده شده و مأمور به امری را گویند نبی كه از ماده نبأ به معنای خبر می باشد، به معنای خبر دهنده و خبر آورنده آمده است.(۸) راغب اصفهانی در مفردات قرآن كریم از ماده رسول به رفق و نرمی تعبیر كرده می گوید: رسول كسی است كه در انجام رسالت و مأموریت، كمال نرمی و مدارا را به كار می گیرد.(۹) درباره نبی می گوید: «نبأ» خبر پر اهمیت و نبی به معنای دارنده آن خبر بزرگ و یا گزارشگر آن میباشد.(۱۰)
خاتم (به فتح تاء) از ماده ختم، یختم، ختما، به معنای مُهر كرد، ختم نمود، ختّمه، انگشتر به دست كرد.(۱۱)با این وصف، خاتم در زبان عربی، هم در مهر كردن صندوق، نامه و چیزهای دیگر استفاده شده است و هم به معنای انگشتر نیز استعمال میشود. «خاتم» در قرآن كریم نیز كاربردهای زیادی دارد كه از آن به مهر ختم و پایان استفاده شده است از آن نمونه:
«ختامه مسمك. مهر آن از مسك است».(۱۲) ختم علی سمعه و قلبه(۱۳). «مهر بر گوش و دل او نهاده شده است».خَتَمَ اللّهُ عَلَی قُلُوبِهمْ وَعَلَی سَمْعِهِمْ... (۱۴). «خدا بر دلهایشان و بر گوششان مهر نهاده». ...وَلَكن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیینَ... (۱۵). «ولكن او رسول خدا و خاتم پیامبران است... ».
ابن خلدون در مقدمه خود می نویسد: تمام كسانی كه آشنائی كامل به زبان عربی دارند، اعم از اهل لغت، مفسر و مورخ، كلمه ختم را به پایان و آخر معنا كرده اند.
از آن نمونه: «ختمت الامر» به آخر آن رسیدم. «ختمت القرآن» قرآن را تا آخر و پایان آن خواندم و از آن مجموعه ختم در «خاتم النبیین» است كه دلالت صریح در زبان عربی به آخر رسیدن سلسله پیامبران و انبیای الهی دارد.(۱۶)
آیات و روایات ختم وحی: مضمون آیات متعدد بر ختم رسالت و وحی دلالت دارد، امّا صریح ترین آیه در این مورد، آیه ۴۰ سوره احزاب است.(۱۷) كه چنین فرموده: مَّا كاَنَ محَُمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَ لَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِینَ وَ كاَنَ اللَّهُ بِكلُِّ شیءٍ عَلِیمًا. محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ پدر هیچ یك از مردان شما نیست، بلكه پیامبر خدا و ختم كننده پیامبران است».
به نمونهای از روایات نیز در ذیل اشاره میشود:
۱. حق تعالی در خطابی به حضرت زكریا فرمود: «پیامبر اسلام، حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ ختم پیامبران است و پس از او پیامبری نمی باشد».(۱۸)
۲. پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: «موسی بن عمران فرمود: زمانی كه آخر زمان فرا میرسد، پیامبری مبعوث می شود كه اسم او احمد و او خاتم پیامبران است و بعد از او پیامبری نخواهد بود».(۱۹)
۳. پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: «نبوت و رسالت به من قطع گردید، پس از من رسول و نبی نخواهد بود».(۲۰)
۴. امام علی ـ علیه السلام ـ فرمود: «خداوند پس از مدتی كه پیامبری از طرف خود نفرستاده بود... پیامبر گرامی را فرستاد و او را بعد از همه پیامبران قرار داد و وحی و نبوت را به وسیله او ختم كرد».(۲۱)
در آیات و آن روایاتی كه لفظ ختم وحی ذكر نشده است به اتفاق مفسرین و محدثین، ختم رسالت و نبوت، همان قطع وحی است یعنی بعد از پیامبر خاتم، وحی تشریعی وجود ندارد. وحی تشریعی با وجود آن حضرت خاتمه یافته است.
در نتیجه: بنا به آنچه كه اشاره شد، رسول به كسی گفته می شود كه فرشته وحی را دیده و صدای آن را بشنود و در زبان عربی به معنای فرستاده شده و مأمور امری میباشد. اما نبی تنها صدای فرشته را چه در خواب و یا بیداری می شنود و خود او را نمیبیند. و به معنای اهل خبر مهم و گزارشگر آن است. خاتم به معنای مهر و ختم است به معنای انگشتر نیز آمده است چون معمولا، پایان نامه و ختم امری را به مهری همانند نگین انگشتر، مهر میكنند. و معنای قرآنی آن، همان ختم و پایان نبوت و رسالت است.
پی نوشتها:
۱. انفال : ۶۴.
۲. انفال : ۶۷.
۳. مائده : ۶۷.
۴. حج : ۵۲.
۵. مریم : ۵۴.
۶. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۵۲ حج، موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، ج۱۴،ص ۳۹۱.
۷. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، کتاب الحجة، باب ۶، ح۱ ـ ۴، دار التعارف، بیروت، ج۱، ص۲۳۰.
۸. المنجد، ص۱۹۰ و ۵۵۶.
۹. راغب اصفهانی، مفردات، بیروت، ص۳۵۳ و ۷۹۰.
۱۰. همان.
۱۱. المنجد، ص۳۶۴، المقابیس، ماده «خ ت م».
۱۲. مطففین : ۲۵.
۱۳. جاثیه : ۲۳.
۱۴. بقره : ۷.
۱۵. احزاب : ۴۰.
۱۶. ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه، بیروت، دارالتعارف، ص۲۶۴ و ۲۶۵.
۱۷. سبحانی، جعفر، خاتمیت از نظر قرآن، حدیث و عقل، قم، انتشارات توحید، ص۱۵.
۱۸. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، موسسه الوفا، ج۲۴، ص۳۷۳.
۱۹. همان، ج۳۶، ص۲۸۴.
۲۰. مسند احمد حنبل، بیروت، دارالفکر، ج۳، ص۷۹.
۲۱. نهج البلاغه ، خطبه ۱۲۹.