قرآن کریم آخرین کتاب اسمانی خداوند است که برای هدایت بشر نازل شده است. به دلیل اینکه این کتاب اسمانی آخرین کتاب است و پس از ان کتابی دیگر نازل نمی شود، باید از جهات مختلف کامل و جامع بوده و تا آخر زمان ماندگار باشد. قرآن کریم خود این جهات را در ایاتی بیان فرموده که علامه طبابایی در کتاب قرآن در اسلام به آن پرداخته و ما در اینجا آن را منعکس کرده ایم:
الف: قرآن مجيد كتابى است جهانى
قرآن مجيد در مطالب خود اختصاص به امتى از امم مانند امت عرب يا طايفه اى از طوايف مانند مسلمانان ندارد، بلكه با طوايف خارج از اسلام سخن مى گويد چنان كه با مسلمانان مى گويد، به دليل خطابات بسيارى كه به عنوان كفار و مشركين و اهل كتاب و يهود و بنى اسرائيل و نصارى دارد و با هر طايفه اى از اين طوايف به احتجاج پرداخته آنان را به سوى معارف حق خود دعوت مى كند.
هم چنين قرآن مجيد با هر يك از اين طوايف به احتجاج و دعوت مى پردازد و هرگز خطاب خود را مقيد به عرب بودن آنان نمى كند چنان كه در مورد مشركين (بتپرستان) مى فرمايد: «فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَإِخْوانُكُمْ فِي الدِّينِ»؛[۱](ولى) اگر توبه كنند، نماز را برپا دارند، و زكات را بپردازند، برادر دينى شما هستند.
در مورد اهل كتاب یعنی يهود و نصارى و مجوس نيز كه از اهل كتاب محسوبند، مى فرمايد:
«قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ»؛[۲] بگو اى اهل كتاب بياييد به سوى كلمه اى كه در ميان ما و شما به طور مساوى پذيرفته شود و آن اين است كه جز خداى متعال كسى را نپرستيم و انبازى براى وى قرار ندهيم و برخى از ما برخى ديگر را خدايان خود اتخاذ نكنند.
چنان كه مى بينيم هرگز نفرموده: اگر مشركين عرب توبه كنند و نفرموده: اى اهل كتابى كه از نژاد عرب مى باشيد.
آرى در بدو طلوع اسلام كه دعوت از جزيرةالعرب به بيرون تجاوز نكرده بود طبعاً خطابات قرآنى به امت عرب القا مى شد ولى از سال شش هجرت كه دعوت به بيرون شبه جزيره راه يافت هيچ موجبى براى توهم اختصاص نبود.
گذشته از اين آيات، آيات ديگرى دلالت بر عموم دعوت مى كند مانند آيه كريمه: «وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ»؛[۳]وحى شده است بر من اين قرآن براى اين كه شما را انذار كرده بترسانم و هر كه را كه اين قرآن، يا انذار به وى برسد.
و آيه كريمه: «وَ ما هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ»[۴] و آيه: «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ»[۵]؛ نيست قرآن مگر يادآورى براى همه جهانيان. و آيه كريمه: «إِنَّها لَإِحْدَى الْكُبَرِ* نَذِيراً لِلْبَشَرِ»[۶] به درستى اين آيه يكى از بزرگترين آيات مى باشد در حالى كه ترساننده بشر است.
به حسب تاريخ نيز، اسلام عده اى از ارباب مذاهب مختلفه مانند بت پرستان و يهود و نصارى و هم چنين از امت هاى گوناگونى مانند سلمان فارسى و صهيب رومى و بلال حبشى به ثبوت رسيده است.
ب: قرآن مجيد كتابى است كامل
قرآن مجيد مشتمل است بر هدف كامل انسانيت و آن را به كامل ترين وجهى بيان مى كند؛ زيرا هدف انسانيت كه با واقع بينى سرشته شده جهان بينى كامل و به كار بستن اصول اخلاقى و قوانين عملى است كه مناسب و لازمه همان جهان بينى باشد و قرآن مجيد تشريح كامل اين مقصد را به عهده دارد.
خداى متعال در وصف آن مى فرمايد: «يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ»؛[۷] هدايت مى كند قرآن مجيد به سوى حق در اعتقاد و به سوى راهى راست در عمل.
و باز در جايى ديگر پس از ذكر تورات و انجيل مى فرمايد: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ»؛[۸] و فرو فرستاديم اين كتاب را به سوى تو به حق در حالى كه كتاب آسمانى را در برابر خود دارد تصديق مى نمايد و مسلط و نگهبان است نسبت به آن.
و باز در اشتمال قرآن به حقيقت شرايع انبياء گذشته مى فرمايد: «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى»؛[۹] تشريع كرد براى شما امت محمد آنچه را كه به نوح سفارش كرد و آنچه را كه به تو وحى كرديم و آنچه را كه به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش كرديم.
و به طور جامع مىفرمايد: «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ»؛[۱۰] و تدريجاً فرو فرستاديم به سوى تو اين كتاب را در حالى كه بيان كننده هر چيزى است.
محصل آيات قبلى اين است كه قرآن مجيد به حقيقت مقاصد همه كتب آسمانى و زیاده بر آنها را مشتمل است و اين كه هر چيزى كه بشر در پيمايش راه سعادت و خوش بختى از اعتقاد و عمل به آن نيازمند است در اين كتاب به طور تام و كامل بيان شده است.
ج: قرآن مجيد كتابى است هميشگى
بيانى كه نسبت به يك مقصد و مطلب به طور مطلق تام و كامل باشد اعتبار و صحتش محدود به وقت و مخصوص به زمان معين نخواهد بود و قرآن مجيد بيان خود را تام و كامل مى داند و ماوراء كمال چيزى نيست، خداى متعال مى فرمايد: «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ* وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ»[۱۱] قرآن سخنى است برنده (جداكننده حق از باطل) و هزل و ياوه سرايى نيست.
هم چنين معارف اعتقادى حقيقت خالص و واقعيت محض است و اصول اخلاقى و قوانين عملى كه بيان داشته نتايج و مواليد واقعى همان حقايق ثابته است و چنين چيزى بطلان پذير و به مرور زمان قابل نسخ نيست خداى متعال مى فرمايد: «وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ»؛[۱۲] قرآن را به حق نازل كرديم او نيز به حق نازل شد- يعنى در حدوث و بقاى خود از حق جدا نشد-.
و باز مى فرمايد: «فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ»؛[۱۳] جز ضلالت و گمراهى پس از حق چيزى هست؟ یعنی از حق گذشتى جز ضلالت نمى ماند.
و در جايى ديگر از كلام خود به طور جامع مى فرمايد: «وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ* لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ»؛[۱۴] به درستى قرآن كتابى است عزيز- منيع الجانب كه هر تعدى را با قدرت از خود دفع مى كند- باطل از پيش روى و از پشت سر به سوى او نمى آيد (نه اكنون و نه در آينده بطلان و نسخ پذير نيست).[۱۵]
پی نوشت:
[۱]. توبه، آيه ۱۱.
[۲]. آل عمران، ۶۴.
[۳]. انعام، آيه ۱۹.
[۴]. ص، آيه ۸۷.
[۵]. قلم، آيه ۵۲.
[۶]. مدثر، آيه ۳۶.
[۷]. احقاف، آيه ۳۰.
[۸]. مائده، آيه ۴۸.
[۹]. شورى، آيه ۱۱۳.
[۱۰]. نحل، آيه ۸۹.
[۱۱]. طارق، آيه ۱۴.
[۱۲].اسراء، آيه ۱۰۵.
[۱۳]. يونس، آيه ۳۲.
[۱۴]. فصلت، آيه ۴۲.
[۱۵]. طباطبايى، محمدحسين، قرآن در اسلام، ص ۳۸ – ۴۱، قم، چ ۳، ۱۳۸۸ ش.