در قرآن مجید تنها یك بار لفظ مجوس در آیه هفده از سوره مباركه حج ذكر شده است. در این سوره میخوانیم:
« آنان كه ایمان آوردند و آنان كه یهودی شدند و صابئان و نصاری و مجوس و آنان كه شرك ورزیدند خداوند روز قیامت میان آنان حكم میكند.»(۱)
در این آیه مردم به سه فرقه تقسیم شدهاند:
۱. مؤمنان (مسلمانان). ۲. اهل كتاب (یهود، نصاری، صابئان و مجوسیان). ۳. مشركان.
بنابراین مجوس از مشركان جدا شده و در ردیف یهود و نصاری و صابئان كه اهل كتاب بودهاند قرار گرفته است.
و در بعضی از روایات به اسم كتاب مجوس نیز تصریح شده است آنجا كه از امام صادق ـ علیه السّلام ـ درباره مجوس سؤال كردند، فرمودند: آنان پیغمبری داشتند كه او را كشتند و كتابش را سوزاندند و اسم كتاب «جاماسب» بود و در روایت دیگر اسم مجوس «جاماسب» و اسم پیغمبرشان «اماست» آمده است.(۲)
همچنین روایاتی كه دربارۀ نكاح و تزویج اهل كتاب وارد شده، زنان مجوسیه نیز در ردیف زنان یهودی و مسیحی قرار گرفته است.(۳)
بنابر آنچه گذشت جای شك و تردید نیست كه مجوس از نظر اسلام به طور مسلم اهل كتابند. ولی چیزی كه هست بسیاری از روی اشتباه زردشت را پیغمبر مجوس دانستهاند و برای پیغمبر بودن زردشت از نظر اسلام، آیات و روایاتی كه نمونهای از آنها آورده شد، دلیل آوردهاند.
از جملۀ نویسندهها و مورخین كه كوشیدهاند آیین زرتشت را با مجوس تطبیق بدهند. مسعودی صاحب مروج الذهب و دینوری صاحب اخبار الطوال و از نویسندههای غربی رابینس مؤلف تاریخ باستان و جان بیناس مؤلف تاریخ جامع ادیان، میباشند.(۴) در صورتی كه اگر كمی دقت كنیم خواهیم دید كه مجوس غیر از زردشت است. البته ناگفته پیدا است در تطبیق زردشت با مجوس موبدان بیش از همه كوشش داشتند تا بدین وسیله آئین زردشت از نظر اسلام به رسمیت شناخته شود.(۵)
این كوشش در اثر شكی بود كه در میان مسلمانان نسبت به زردشت و آئین زردشتی داشتند مسلمانان از خود سؤال میكردند كه در قرآن كریم علاوه بر پیغمبران اولی العزم، نام عدهای از پیغمبران دیگر نیز آمده است و حتی به نام برخی از آنان سوره مستقلی نازل شده است و علاوه بر پیغمبران به نام بعضی از بزرگان نیز سورهای در قرآن دیده میشود. این مطالب باعث شد كه درباره زرتشت بیشتر شك شود كه اگر او واقعاً پیغمبر و حتی به ادعای زرتشتیان پیامبر اولی العزم و صاحب شریعت بوده پس چرا در قرآن و انجیل و تورات نامی از او به میان نیامده است؟
بدین خاطر موبدان زرتشت كوشش داشتند تا مجوس را كه در كتاب قرآن جزء اهل كتاب شناخته شده با زرتشت منطبق كنند.
حقیقت این است كه مجوس غیر از زرتشت است و این انطباق اشتباه است. درست است كه مسلمانان به هنگام فتح ایران با زرتشتیان معاملۀ اهل كتاب كردند ولی این معامله از روی تسامح اسلامی بود كه لفظ اهل كتاب را تعمیم دادند و با تمام ایرانیان معاملۀ اهل كتاب كردند و حتی بعدها بت پرستان اروپا و هند و تبت نیز توانستند به عنوان مجوس در قلمرو اسلام با پرداخت جزیه در صلح و آزادی بسر برند.(۶)
میتوان گفت دین قدیم طوایف آریا همان آیین مجوس بوده است و بعید نیست این آیین در اصل و ریشه یك دین توحیدی و آسمانی بوده. در ادوار بعد همچنان كه مسیحیت منحرف شد و به تثلیث گراییده آیین مجوس نیز به ثنویت گرایید و تعالیم آن با خرافات و موهومات زیادی آمیخته گردید و زرتشت را اگر به عنوان یك حقیقت تاریخی بپذیریم در دوران بعد پیدا شده و در آیین مجوس اصلاحاتی به عمل آورده است. زردشت خود در گاتها گفته است كه: قصد او این بوده است كه صفای قدیمی مذهب را برگرداند به این معنی زردشت خود مؤسس دین نبوده، بلكه از نوباز همان تعالیم مجوس را مطرح ساخته است، به قول مؤلف تاریخ ادیان، زردشت عقاید قدیمی و معتقدات زمان خود را در هم آمیخت و صورت نوین و ارزش خاصی بدان بخشید.(۷)
بدین جهت بعدها مجوسیها به چهار فرقه تقسیم شدند:
۱. كیومرثیه، ۲. زروانیه، ۳. مسخیه، ۴. زرتشتیه، كه به نام زرتشت معروف گردیده است. بنابراین زرتشتیان فرقه كوچكی از مجوس هستند و این كه اكنون مجوسیان را زرتشتی مینامند به اعتبار نامگذاری كل به اسم جزء است.(۸)
مؤلف تاج العروس به این مطلب توجه كرده و مینویسد: مجوس بروزن صبور مردی با گوشهای كوچك كه برای ملت مجوس دینی وضع كرد و مردم را به آن فراخواند، به طوری كه بعضیها گمان كردهاند آن «زرتشت» فارسی نیست. زیرا زرتشت بعد از ابراهیم بوده، در صورتی كه مجوس دین قدیم است و زردشت بعدها آن را تجدید كرده و تغییراتی داده است. كلمۀ مجوس معرب «منج گوش» است.(۹)
در روایات هم به این مطلب اشاره شده است:
امام صادق ـ علیه السّلام ـ در طی احتجاج خود با یك نفر زندیق این حقیقت را آورده است. آنجا كه مرد زندیق از امام سؤال میكند كه آیا برای مجوسیان از طرف خداوند پیغمبری مبعوث شده است یا نه؟ فرمود: ... هیچ امتی نبوده مگر این كه از طرف خداوند منذری برای آنها مبعوث شده است. و بر قوم مجوس هم از طرف خداوند پیغمبری با داشتن كتاب آسمانی فرستاده شده است. منتهی مجوسیان او را تكذیب كردند و كتابش را انكار نمودند.
آن مرد سؤال كرد پیغمبر آنها كیست؟ بعضیها گمان میكنند پیغمبر آنها خالد بن سنان است. حضرت فرمود: خالد یك نفر عرب بدوی بوده و پیغمبر نبوده و این سخنی است كه مردم بیاطلاع میگویند. آن مرد گفت: پیغمبر مجوس زرتشت است؟ فرمود: زرتشت در میان مجوس سر و صدائی راه انداخت و ادعای پیغمبری كرد، عدهای دعوتش را پذیرفتند و عدۀ دیگر او را تكذیب كردند و او را از شهر بیرون نمودند و در بیابان طعمه درندگان شد.(۱۰)
در این روایت امام ـ علیه السّلام ـ مجوس را اهل كتاب و دارای پیغمبر معرفی كرده ولی زرتشت را پیغمبر مجوس ندانسته است و از تعبیر (سر و صدائی راه انداخت) بر میآید كه پیغمبری زرتشت ادعائی بوده و واقعیت نداشته است و مجوسیها پیامبر دیگری داشتهاند.
بدین ترتیب آنچه حاصل شد این بود كه زرتشت با مجوس منطبق نیست و مجوسیها پیامبری غیر از زرتشت داشتند، گذشته از این كه تاریخ، زرتشت را پیغمبر نمیشناسد، كسی هم كه با لحن و سیره و هدف پیامبران مسلم تاریخ، آشنا است، هرگز نمیتواند او را پیغمبری مانند آنها بداند.
پی نوشتها:
۱. حج:۱۷.
۲. حرّ عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه كتاب جهاد، بیروت، بیتا، باب ۴۹، حدیث ۵.
۳. وسائل الشیعه، بیروت، ج ۱۶، ص ۴۶۳، كتاب نكاح، باب ۱۳ از ابواب باب متعه، حدیث ۴.
۴. مجله صباح، شماره ۸ و ۷، ص ۱۱۷.
۵. خدمات متقابل اسلام و ایران، انتشارات مكتب اسلام، چ اول، بهار ۷۴، ص۳۰۳.
۶. زرین كوب، كارنامۀ اسلام، انتشارات امیر كبیر، چ نهم،۱۳۸۲، ص ۱۱.
۷. ترابی، تاریخ ادیان، چاپ دوم، ص ۲۴۱، اقتباس از مجله تخصصی كلام، شماره ۳۲، ص ۶.
۸. مجله تخصصی كلام، شمارۀ ۳۲، ص ۶۱.
۹. مجلۀ صباح، شماره ۸، ص ۱۲۰، به نقل از، حسینی، سید محمد مرتضی، تاج العروس، انتشارات دارلهدایه، ص ۴۹۵، ج ۱۶.
۱۰. احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۹۱، اقتباس از خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۳۰۶.