در قرآن ایاتی متعددی در راستای فضایل اهل بیت (ع) وجود دارد. در اینجاپنج آیه از قرآن که دلالت بر فضائل اهل البیت دارد، بیان می کنیم:
۱. آیه تطهیر
«إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً/ خداوند مى خواهد پلیدى و گناه را، فقط از شما اهل بیت دور کند و کاملًا شما را پاک سازد» (احزاب/ ۳۳).
آیه تطهیر یکى دیگر از آیات مربوط به ولایت امیر المؤمنین علیه السلام و دیگر ائمّه معصومین علیهم السلام مى باشد. این آیه، دلالت بر عصمت ائمّه اطهار علیهم السلام نیز دارد.
از کلمه «إِنَّما» که معناى فارسى آن واژه «فقط» مى باشد معلوم مى شود که در این آیه چیزى وجود دارد که براى همه مسلمانها نیست وگرنه نباید از این کلمه استفاده مى شد. «پلیدى» که در این آیه از آن سخن گفته شده، از همه بر طرف نشده، بلکه از افراد خاصّى که در آیه آمده بر طرف گردیده است؛ علاوه بر این که آن «پلیدى» هم پلیدى خاصّى است که از افراد خاصّى برطرف شده و تنها آنها تطهیر گردیده اند. منظور از اراده الهیّه در آیه نیز، اراده تکوینى است یعنی خداوند خودش، پلیدى و رجس را از وجود آنها شسته و آنها را پاک و طاهر کرده است. در نتیجه، خداوند متعال با اراده تکوینیّه خویش موهبتى به اهل البیت علیهم السلام کرده و نیرویى به نام «عصمت» در وجود آنان آفریده که هر پلیدى و ناپاکى را از آنها دور مى کند و همواره پاک و خالى از گناه و خطا خواهند بود! طبق روایات مقصود از اهل البیت، نیز پنج تن آل عبا علیهم السلام هستند. بنابراین آیه تطهیر مربوط به ولایت ائمّه معصومین علیهم السلام مى باشد.
۲. آیه مودت
«قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى/ (اى پیامبر ما!) بگو: «من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم در خواست نمى کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم (اهل بیتم)» (شورى/ ۲۳).
آیه بیانگر این است که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در مقابل زحمات بیست و سه سالهاى که براى اسلام و مسلمانان کشید یک چیز درخواست کرد و آن «مودّت قُربى» بود. مسأله «اجر و مزد رسالت» یک نفع و سود شخصى که اختصاص به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم داشته باشد نیست و آن حضرت نیز مانند سایر انبیاء از مردم هیچ اجر و مزد شخصى طلب نکرده است، بلکه اجر رسالت، که در آیه مودّت مطرح شده، در حقیقت باعث استمرار رسالت است.
علماءِ شیعه با تفکّر و دقّت در این آیه، همگی معتقدند که منظور از «قربى» اهل بیت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله است و بى شک «ولایت» استمرار رسالت و همسنگ و همطراز آن است بنابراین، این اجر (مودّت قربى) متناسب آن کار (رسالت) مى باشد؛ علاوه این که، ولایت مردم را به سوى خداوند رهنمون مى شود.
این آیه با قطع نظر از تمام روایات و آیات دیگر، دلالت بر ولایت و امامت امیر المؤمنین علیه السلام و ائمّه معصومین علیهم السلام دارد و با در نظر گرفتن روایات وارده در شأن نزول آن، دلالتش روشنتر مى شود و اگر این آیه را در کنار سایر آیات مربوط به ولایت، مثل آیه اکمال، آیه تبلیغ، آیه صادقین و دیگر آیات مشابه قرار دهیم، دلالت آن بسیار واضح و روشن مى شود.
۳. آیه مباهله
«فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ/ هرگاه بعد از علم و دانشى که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستیز بر خیزند، به آنها بگو: بیائید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نمائیم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم» (آل عمران/ ۶۱).
آیه مباهله یکى دیگر از آیات مربوط به ولایت امیر المؤمنین علیه السلام و دو فرزندش حسن و حسین علیهم السلام است. این آیه که موضوع آن مباهله مسلمانان با مسیحیان نجران است، از سویى حقّانیّت اسلام و پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله را ثابت مى کند و از سوى دیگر، رفعت مقام و علوّ درجه اهل بیت پیامبر علیهم السلام را بیان مى دارد و از سوى سوم، مى توان توسّط آن ولایت و خلافت امیر مؤمنان علیه السلام را به اثبات رساند.
در این آیه، افرادى که باید در مراسم مباهله شرکت کنند مشخّص مى شود:
۱- رئیس مسلمانان، یعنى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و رئیس مسیحیان نجران.
۲- فرزندانمان و فرزندان شما.
۳- زنان ما و زنان شما.
۴- نفوس ما و نفوس شما.
منظور از «نسائنا» تنها دختر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله حضرت فاطمه زهرا علیها السلام است، همانگونه که «ابنائنا» به حسن و حسین علیهما السلام تفسیر شده است. به نظر شیعه منظور از «أنفسنا» در اینجا، شخص حضرت على علیه السلام است. اما این که پیامبر صلى الله علیه و آله، على علیه السلام را جان خود خوانده و او را «نفس» خویش خطاب کرده، بدون شک معناى حقیقى منظور نیست؛ یعنى «على» پیامبر نیست! بلکه منظور این است که على علیه السلام در فضائل و کمالات و مقامات همچون پیامبر صلى الله علیه و آله است، در شجاعت و رشادت و شهامت و تقوا و ایثار و خلاصه تمام کمالات و مقامات مانند پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله است. نتیجه این که على علیه السلام در مقامات و کمالات نازل منزله پیامبر صلى الله علیه و آله است.
۴. آیات سوره دهر (انسان)
«إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً* عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجِیراً* یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً* وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً* إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً* إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً/ به یقین ابرار (و نیکان) از جامى مى نوشند که با عطر خوشى آمیخته است، از چشمه اى که بندگان خاصّ خدا از آن مى نوشند و از هر جا بخواهند آن را جارى مى سازند. آنها به نذر خود وفا مى کنند و از روزى که شرّ و عذابش گسترده است مى ترسند و غذاى (خود) را با این که به آن علاقه (و نیاز) دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» مى دهند. (و مى گویند:) ما شما را به خاطر خدا اطعام مى کنیم و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمى خواهیم. ما از پروردگارمان خائفیم، در آن روزى که عبوس و سخت است» (دهر/ ۵ - ۱۰).
یکى از فضایل مهمّ و عبرت آموز حضرت على علیه السلام، بلکه از فضایل اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، در آیات سوره انسان مطرح شده است. کتاب هاى فراوانى شأن نزول آیات مورد بحث را مطرح کرده اند. شأن نزولى که در اینجا مى آید در سرحدّ تواتر است:
امام حسن و امام حسین علیهما السلام در سنّ طفولیّت بیمار شدند، پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم براى عیادت فرزندان بیمارش به خانه على و فاطمه علیهما السلام آمد، آن حضرت هنگامى که بیمارى نوه هاى عزیزش را مشاهده کرد، خطاب به على علیه السلام فرمود: «نذرى کنید، تا خداوند بیمارانتان را شفا دهد!»
على علیه السلام بلافاصله عرض کرد: «خداوندا! اگر فرزندانم شفا یابند، سه روز روزه مى گیرم.»
فاطمه علیها السلام نیز به همین شکل نذر کرد؛ حتّى امام حسن و امام حسین علیهما السلام نیز به تبعیّت از پدر و مادر به همان شکل نذر نمودند. فضّه (خادمه) که در آنجا حاضر بود نیز به همان شکل نذر کرد.
طولى نکشید که کسالت آن دو ریحانه پیامبر برطرف شد و بنا شد که اهل البیت علیهم السلام نذرشان را ادا کنند. روز اوّل روزه گرفتند؛ على علیه السلام براى افطار این سه روز مقدارى جو تهیّه کرد، آن را آرد کردند و به سه قسمت تقسیم کردند، قسمتى از آن را جهت تهیّه نان براى افطار روز اوّل خمیر کردند و به تعداد افراد روزه دار، نان جو تهیّه نمودند. به هنگام افطار صدایى از پشت درب حیاط منزل شنیده شد، اهل خانه به بیرون از خانه آمدند، شخصى را ملاحظه کردند که اینگونه آنها را خطاب کرد: «السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اهْلَ الْبَیْتِ» سپس عرض کرد: «من شخص محتاج، نیازمند و مسکینى هستم، به من کمک کنید.»
حضرت على علیه السلام نانى که سهم خودش بود را به آن فقیر داد، فاطمه علیها السلام نیز چنین کرد؛ بقیّه اعضاى خانواده هم سهمیّه خویش را به آن مسکین دادند و آن شب با آب افطار کردند.
روز بعد هم روزه گرفتند و با قسمتی دیگر از آرد جو نان تهیّه کردند؛ آماده خوردن افطارى بودند، باز صداى شخصى را از خارج منزل شنیدند، که مى گوید: «السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اهْلَ الْبَیْتِ»، به خارج منزل رفتند. از او پرسیدند: تو کیستى و چه حاجتى دارى؟
گفت: «یتیمى از یتیمان این شهر هستم، گرسنه ام سیرم کنید»، باز على علیه السلام سهم خویش را به آن یتیم داد و بقیّه نیز همین کار را در کمال اخلاص و جهت رضاى خدا انجام دادند؛ و همچون شب اوّل با آب افطار کردند!
روز سوم را نیز طبق نذرى که داشتند روزه گرفتند و همان داستان روز اوّل و دوم تکرار شد و این بار شخص اسیرى تقاضاى کمک کرد، حضرت على علیه السلام و تمام اعضاى خانواده، افطارى خویش را به آن شخص اسیر دادند؛ و سومین شب را هم با آب افطار کردند و بدین ترتیب به نذر خویش وفا نمودند.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم روز بعد امام حسن و امام حسین علیهما السلام را، در حالى که رنجور و ضعیف شده بودند و از شدّت ضعف به خود مى لرزیدند مشاهده کرد و از این وضع ناراحت شد و از سوى دیگر چشم هاى گودرفته فاطمه علیها السلام بر ناراحتى و حزن پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم افزود، از على علیه السلام پرسید: یا على! چرا بچّه ها این قدر ضعیف و رنجور شده اند؟ چرا رنگ دخترم فاطمه پریده است؟
حضرت على علیه السلام جریان را براى آن حضرت بازگو کرد، در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیات سوره انسان را آورد.
۵. آیه توبه آدم
«فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ/ سپس (حضرت) آدم از پروردگارش کلماتى دریافت داشت؛ (و با آنها توبه کرد) و خداوند توبه او را پذیرفت؛ چرا که خداوند توبه پذیر و مهربان است» (بقره/ ۳۷).
این آیه که از یک سو گوشه اى از داستان حضرت آدم علیه السلام را بیان مى کند و از سوى دیگر دلیل مهمّى بر مشروعیّت توسّل مى باشد و از سوى سوم سخن از توبه و بازگشت به سوى خدا دارد، از آیات فضایل خمسه طیّبه علیهم السلام محسوب مى شود. علاوه بر این موضوعات سه گانه، روایاتى در منابع عامّه و خاصّه در مورد پیوند این آیه با اهل البیت علیهم السلام وجود دارد.
در مورد این که منظور از کلمات، که حضرت آدم به آنها متوسّل شد و به درگاه الهى توبه کرد، چه بوده است؟ نظریّات مختلفى مطرح شده، یک نظریه این است که منظور از کلمات، حضرت محمّد، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام است؛ یعنى آدم علیه السلام به خمسه طیّبه توسّل جست و آن ها را شفیع درگاه خداوند قرار داد و خداوند به برکت آن بزرگواران توبه اش را پذیرفت. احادیث فراوانى، در منابع شیعه و اهل سنّت، وجود دارد که این احتمال را تأیید مى کند.
یادداشت : مهدی سیدمرادی
منبع: دارالقرآن رضوی