هر فرد و جامعهای كه اطاعت شیطانهای انسانی و جنی را اختیار كند، گرفتار اموری میشود كه شناسایی آن، میتواند گامی مهم برای شناسایی دوست و دشمن باشد؛ به این معنا كه شیطان، دشمنی است كه خود را به عنوان دوست معرفی میكند و امور باطل و نابهنجار را به عنوان كارهای نیك و پسندیده و مفید جلوه میدهد.
پیروی از شیطان و همراه شدن با او آثار دنیوی و اخروی متعدی برای آدمی به دنبال دارد که در نتیجه آن نه تنها زندگی این دنیایی انسان، بلکه زندگی اخروی او را نیز دچار خسران عظیمی میکند.
شیطان پیروی
پیروی از هر فرد و جامعه و گروهی كه انسان را از مسیر اصلی و تكاملی فردی و جمعی باز میدارد، به عنوان شیطان معرفی شده است.
ابلیس نیز به عنوان نماد كامل دشمنی كه در مسیر تكاملی فرد و جامعه قرار دارد، معرفی شده تا انسان با شناخت درست از دوست و دشمن در مسیر خویش ، ره به گمراهی نبرد.
شیطان میكوشد تا از رشد معنوی انسان جلوگیری كند(۱) و جامعه انسانی را به تباهی و فساد بكشاند.(۲) برای دستیابی به این هدف نیز میكوشد تا با تزیین (۳) و گناه و نابهنجاری اخلاقی و اجتماعی،(۴) شبههافكنی(۵) و ایجاد انجمنهای سری توطئه(۶) مردم را به سوی اطاعت خود به عنوان كسی كه خواهان خیر و صلاح آنهاست، دعوت كند.
هر فرد و جامعهای كه اطاعت شیطانهای انسانی و جنی را اختیار كند، گرفتار اموری میشود كه شناسایی آن، میتواند گامی مهم برای شناسایی دوست و دشمن باشد؛ به این معنا كه شیطان، دشمنی است كه خود را به عنوان دوست معرفی میكند و امور باطل و نابهنجار را به عنوان كارهای نیك و پسندیده و مفید جلوه میدهد. پیروی از شیطان و همراه شدن با او آثار دنیوی و اخروی متعددی برای آدمی به دنبال دارد که در نتیجه آن نه تنها زندگی این دنیایی انسان، بلکه زندگی اخروی او را نیز دچار خسران عظیمی میکند.
عذاب الهی
«یَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّیْطَانَ إِنَّ الشَّیْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِیًّا * یَا أَبَتِ إِنِّی أَخَافُ أَن یَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَكُونَ لِلشَّیْطَانِ وَلِیًّا»؛ «اى پدر من، شیطان را (با اطاعت از او) پرستش مكن، زیرا شیطان، خداى رحمان را همواره نافرمان است * اى پدر من، همانا بیم دارم كه تو را عذابى از جانب خداى رحمان رسد و در نتیجه دوست و یاور شیطان شوى (در دنیا مورد لعن و در آخرت قرین آتش او گردى)».(۷)
در این آیه شریفه حضرت ابراهیم(علیه السلام) عمویش را به پیروی از توحید دعوت کرده و وقتی از او جواب مصیبت نمیشنود، به آثار این کار اشاره میکند و میفرماید: « اگر مرا متابعت نکنی و توحید الهی را نپذیری و مشغول پرستش بتها شوی، آثار شوم و بدی متوجه تو میشود که تو را به مسیر معصیت و غضب خدا میکشاند».
مراد از عبادت شیطان در این آیه، پرستش او نیست؛ بلکه اطاعت نمودن اوامر و وسوسههای اوست.(۸)
شیطان با دو عامل آنها را به ارتداد میکشاند: اعمال ناشایست را در دیدگاهشان زیبا جلوه میدهد؛ آنها را به آرزوهای طولانی مشغول میکند تا به خیال رسیدن به این آرزوها با اعارض از دین حق، به مخالفان آنان بپیوندند. در حقیقت نه به آرزوی خود میرسند و نه آخرت خویش را حفظ میکنند و مصداق خسرالدنیا و الاخره میشوند
سوق به فحشاء
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ یُزَكِّی مَن یَشَاء وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»؛ «اى كسانى كه ایمان آوردهاید، پیروى از گامهاى شیطان نكنید و هر كس از گامهاى شیطان پیروى كند مسلّما او دستور كار زشت و ناپسند مىدهد. و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود هیچ یك از شما هرگز (از فساد عقاید و اخلاق و عمل) پاك نمىشد، و لكن خداست كه هر كس را بخواهد (در مراحل كمالات) پاك مىكند و خداوند شنوا و داناست.»(۹)
نفوذ افکار شیطانی به صورت اندک و تدریجی شروع میشود و بدون اکتفا به همان مقدار و یا عدم پیشگیری از همان ابتدای وسوسههایش کار به جاهای باریک و خطرناک کشیده میشود. وسوسههای شیطان مرحله به مرحله، گام به گام و تدریجی است. او هرگز به انسان پاکدامن را یکباره به آغوش فساد نمیکشاند؛ بلکه او را قدم به قدم به سمت آلودگی و گناه و فحشا میکشاند ؛
در آغاز معاشرت و دوستی با آلودگان است.
سپس شرکت در مجالس آنهاست. آنگاه فکر گناه است. سپس ارتکاب مصادیق مشکوک و شبههناک است و در نهایت انجام گناه یا شروع به معصیت کوچک است؛ هر چند در گامهای بعدی گرفتار بدترین گناهان کبیره میشود و هیچ باکی ندارد.(۱۰)
رهبر فاسد، پیروانش را هم به فساد میکشاند؛ از این رو قرآن به مۆمنان هشدار میدهد که از شیطان پیروی نکنید؛ چرا که او شما را جز به فحشا و منکر دعوت نمیکند.
نابودی
«وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَد تَّبَیَّنَ لَكُم مِّن مَّسَاكِنِهِمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِینَ»؛ «و قوم عاد و ثمود را نیز (هلاك نمودیم) و از مسكنهاى (ویران شده) آنها (سرنوشت بدشان) براى شما روشن شد، و شیطان عملهاى (زشت) آنان را در نظرشان آراست پس آنها را از راه (خدا) بازداشت در حالى كه پیشتر اهل بصیرت (به توحید و دین) بودند».(۱۱)
این آیه شریفه که درباره قوم عادو ثمود سخن میگوید، پایان کار آنان و علت آن را ذکر میکند که به خاطر لجاجت، شیطان کارهای ناروا و عقاید نادرست را در نظرشان زیبا جلوه داد و در نتیجه آنان از راه حق و پرستش خدا بازداشت؛ در حالی که چشم بینا و عقل و خرد داشتند و پیامبران الهی نیز راه حق را به آنان نشان داده بودند.
عدم تسلیم در برابر حق
«إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ»؛ «همانا كسانى (از اهل كتاب) كه پس از آنكه راه هدایت بر آنها روشن شده به پشت سر خود برگشتهاند (در عقاید سابق خود ماندهاند) شیطان ( باطلها و گناهان را) در نظر آنها آراسته نموده و در آرزوهاى دور و درازشان افكنده است».(۱۲)
گاهی وسوسههای شیطانی چنان مۆثر واقع میشود که شخص بعد از دیدن و ایمان به حق، از حق روی میگرداند و مرتد میشود.
شیطان با دو عامل آنها را به ارتداد میکشاند: اعمال ناشایست را در دیدگاهشان زیبا جلوه میدهد؛ آنها را به آرزوهای طولانی مشغول میکند تا به خیال رسیدن به این آرزوها با اعارض از دین حق، به مخالفان آنان بپیوندند. در حقیقت نه به آروزی خود میرسند و نه آخرت خویش را حفظ میکنند و مصداق خسرالدنیا و الاخره میشوند.
کفر
«كَمَثَلِ الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِّنكَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ»؛ «(و مثل منافقان) مثل شیطان است كه به انسان گفت: كافر شو و چون كافر شد، گفت: همانا من از تو بیزارم، همانا من از خدایى كه پروردگار جهانیان است مىترسم».(۱۳)
از جمله کارهای بسیار مهم و در عین حال شیرین و جذاب قرآن، تشبیه نمودن کاری به کاری یا شخصی به شخص دیگر است که با روشنی اصل جریان، مطلب را در اذهان جا میاندازد. همه افراد در غالب این تشبیه کردنها و مثل زدنها حقیقت را درک میکنند.
بازگشت از توحید به شرک همانند این است که انسان به واسطه وسوسههای شیطان از شاهراه سعادت فاصله بگیرد و در بیابان حیرت سرگردان شود. گاهی وسوسههای شیطان آن چنان در پیروانش اثر میگذارد که در عین وجود راهنمایان حقیقت مانند انبیا گویا به هیچ وجه این گونه افراد دلسوز را نمیبینند و حرفهای آنان را نمیشنوند
در این آیه کار منافقان و اهداف آنان را نسبت به دوستان خود اینگونه به کار شیطان نسبت به فریب خوردگان خودش تشبیه میکند: مثل کارهای منافقان همانند اعمال شیطان است. آنان بسان شیطان به دوستان خود وعدههای دروغین میدهند که اگر فلان کار را بکنید با یاری ما به نتیجه میرسید، اما در مواقع حساس که نیاز واقعی به یاری آنها دارند، آنان اعلام میدارند شما از ما نیستید و ما از شما بیزاریم.
سرگردانی
«قُلْ أَنَدْعُو مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ یَنفَعُنَا وَلاَ یَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللّهُ كَالَّذِی اسْتَهْوَتْهُ الشَّیَاطِینُ فِی الأَرْضِ حَیْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ یَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَىَ وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ»؛ «بگو: آیا جز خداوند چیزى را بخوانیم (بپرستیم) كه نه سودى به ما مىدهد و نه زیانى مىرساند، و پس از آنكه خدا ما را هدایت نمود (به دوران جاهلیت) عقبگرد كنیم؟! همانند كسى كه شیطانها (ى جنّى) او را در روى زمین سرگردان كردهاند، در حالى كه او را یارانى است كه به سوى هدایتش مىخوانند كه بیا به سوى ما (ولى او از شدت تحیّر نمىپذیرد) بگو: بىتردید هدایت خدا همان هدایت (واقعى) است و ما مأموریم كه تسلیم پروردگار جهانیان باشیم».(۱۴)
بازگشت از توحید به شرک همانند این است که انسان به واسطه وسوسههای شیطان از شاهراه سعادت فاصله بگیرد و در بیابان حیرت سرگردان شود.
گاهی وسوسههای شیطان آن چنان در پیروانش اثر میگذارد که در عین وجود راهنمایان حقیقت مانند انبیاء ، گویا به هیچ وجه این گونه افراد دلسوز را نمیبینند و حرفهای آنان را نمیشنوند.
پینوشت ها:
۱. آلعمران: ۳۶ و ۳۷
۲. یوسف: ۱۰۰ و بقره: ۲۰۸
۳. انعام: ۱۱۱و ۱۱۲
۴. آلعمران: ۱۵۵
۵. زخرف: ۶۱و ۶۲
۶. مجادله: ۱۰
۷. مریم: ۴۴ و ۴۵
۸. المیزان، ج ۱۴، ص ۱۶
۹. نور: ۲۱
۱۰. نمونه، ج ۱۴، ص ۴۱۲
۱۱. عنکبوت: ۳۸
۱۲. محمد: ۲۵
۱۳. حشر: ۱۶
۱۴. انعام: ۷۱
زهرا رضاییان
بخش قرآن تبیان