شبهه: كتابی به نام فصل الخطاب فی اثبات تحریف كلام رب الأرباب، نوشته نوری طبرسی است. مخالفین شیعه این کتاب را دستاویز خود قرار داده و می گویند که شیعه قاوئل به تحریف قرآن است.
پاسخ:
میرزا حسین بن محمد تقی نوری مازندرانی طبرسی یكی از علما و محدثین شیعه امامیه است كه در سال ۱۲۵۴ ق در قریه «یالو» یكی از قریه های شهرستان «نور» به دنیا آمده(۱) و در سال ۱۳۲۰ ق در شهر كوفه دار فانی را وداع گفته و بر طبق وصیتش در حرم مبارك حضرت امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ در نجف اشرف به خاك سپرده شده است.(۲)
این عالم شیعی تألیفات متعددی دارد كه مستدرک الوسائل یکی از کتابهای معروف اوست.
یكی از كتاب های محدث نوری كتاب «فصل الخطاب فی تحریف كتاب رب الارباب» می باشد كه باعث ایجاد تنش و جنجال در میان علمای شیعه و سنی گشته است. این كتاب فقط برای یك بار در سال ۱۲۹۸ ق در نجف اشرف به چاپ رسیده است كه بعد از انتشار مورد اعتراض علمای امامیه آن عصر قرار می گیرد.(۳)
این كتاب در مقام اثبات تحریف قرآن نگاشته نشده است و لذا كلمه «اثبات» در عنوان كتاب آن طوری كه در شبهه طرح گردیده وجود ندارد. هر چند اسم كتاب و محتویات آن این معنا را می رساند كه برای اثبات تحریف قرآن نگاشته شده باشد.
به هر حال محدث نوری در این كتاب روایاتی را جمع آوری نموده كه دلالت بر تحریف قرآن دارند. لكن همۀ این روایات ضعیف و خبر واحد اند. علاّمه مجلسی در این باره می گوید: همۀ احادیثی كه در تحریف قرآن وارد شده اند خبر واحد اند و از حیث علمی و عملی هیچ ارزشی ندارند بلكه راویان این احادیث توسط نجاشی و سایر علماء رجالی تضعیف شده و مورد قدح قرار گرفته اند.(۴)
خود میرزا حسین نوری نیز در این مورد اظهار نظر نموده و بر طبق نقل شیخ محمود تهرانی گفته است كه من در نام گذاری این كتاب اشتباه نمودم و بهتر بود اسم آن را «فصل الخطاب فی عدم تحریف الكتاب» می گذاشتم. زیرا در این كتاب ثابت نموده ام كه قرآن شریفی كه امروز در دست مسلمانان است و در تمام عالم منتشر می باشد، تمام آیات و سوره های آن وحی الهی است و هیچ تغییری به زیادی یا كمی در آن ایجاد نشده چرا كه مجموع قرآن به تواتر قطعی به دست ما رسیده است. لكن من مراد خود را در این كتاب تصریح نكرده ام و به علت مهمل گذاشتن مقصودم، مورد عتاب و ملامت قرار گرفته ام. میرزای نوری خودش مانند سایر علمای امامیه برای روایاتی كه در مورد تحریف قرآن در این كتاب جمع آوری شده است، هیچ قیمت و ارزشی قائل نیست بلكه آنها را خبر واحد و روایات ضعیف و غیر معتبر می داند.(۵)
بنابراین هیچ كسی از مفسرین، فقهاء و متكلمین شیعه امامیه قائل به تحریف قرآن نیست و سخنان علمای بزرگ شیعه در این رابطه قابل توجه است كه به برخی از آن ها اشاره می گردد:
علاّمه طباطبائی (ره) مفسر بزرگ قرآن می فرماید: قرآنی كه خداوند آن را بر پیامبرش ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نازل فرموده و آن را به «ذكر» وصف نموده است، همان گونه كه نازل شده محفوظ مانده است. و از هر گونه زیادی و كمی و تغییر و تبدیل با صیانت الهی مصون می باشد.(۶)
سید ابو القاسم خویی رحمه الله یكی از فقهاء بزرگ شیعه می فرماید: سخن از تحریف قرآن سخن گزاف و خیال است. از تحریف قرآن جز كسی كه عقلش ضعیف باشد و یا كسی كه تأمّل به حق در اطراف آن ندارد، سخن نمی گوید.(۷)
شیخ لطف الله صافی گلپایگانی یكی از مراجع تقلید شیعه در این رابطه می گوید: قرآن معجزه پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ است و آن كتابی است كه از هیچ راهی، باطل به آن راه ندارد. تمام فصحاء از آوردن مثل آن یا یك سورۀ آن و یا یك آیه آن عاجز مانده اند و بعد از گذشت چهارده قرن كسی نتوانسته مثل آن را بیاورد و هیچ كسی در قرن های بعدی هم قدرت بر آوردن آن را نخواهد داشت. در این قرآن موجود چیزی از كلام بشر وجود ندارد. تمام سوره ها و آیات آن متواتر قطعی است. این قرآن همان قرآنی است كه شیعه امامیه قائل به این است كه هیچ چیزی از آن كم نشده است تا چه رسد كه بر آن افزوده شده باشد و هیچ كسی در آن شك نخواهد داشت جز جاهل و یا كسی كه به كم فكری و عقب ماندگی ذهنی مبتلا باشد.(۸)
بنابراین در مسئله تحریف قرآن باید به آرائ و نظرات متکلمین و فقهای شیعه اعتماد کرد و همگی با یک صدا قائل به عدم تحریف قرآن کریم هستند. بر فرض اگر در کتاب فصل الخطاب به تحرف قرآن پرداخته شده باشد به دلیل همه علمای شیعه به عدم تحریف به انی کتاب اعتنا نمی شود و از درجه اعتبار ساقط خواهد بود.
پی نوشتها:
۱. زرکلی، خیر الدین، الاعلام ۲:۲۵۷. بیروت، دارالعلم للملایین.
۲. نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسائل، ۱:۵۰، موسسه آل البیت، اول، ۱۴۰۸ ق.
۳. مستدرک الوسائل، ۱:۵۰.
۴. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ۹:۱۹۳، بیروت، موسسه الوفاء، دوم، ۱۴۰۳ ق.
۵. مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۵۰ و ۵۱.
۶. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ۱۲:۱۰۷، قم، منشورات جامعه مدرسین، بی تا.
۷. خویی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، ص ۲۵۹، بیروت، دار الزهراء، ۱۳۹۵ ق.
۸. کورانی عاملی، علی، تدوین القرآن، ص ۴۶، دار القرآن الکریم، اول، ۱۴۱۸ ق.